کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به مسیرهای «شبکه توزیع شمالی» «NDN»

جایگاه آسیای مرکزی – دریای خزر- قفقاز در شبکه توزیع شمالی

18 مهر 1398 ساعت 11:13

به منظور انتقال سوخت و تجیزات به نیروهای آمریکایی و اعضای پیمان ناتو مستقر در افغانستان، دو مسیر اصلی موسوم به شبکه توزیع جنوبی (افغانستان- پاکستان) و شبکه توزیع شمالی (لتونی – روسیه- قزاقستان - ازبکستان - افغانستان / لتونی - قزاقستان- قرقیزستان- تاجیکستان / آلمان- اتریش- مجارستان- رومانی- بلغارستان- گرجستان- آذربایجان- قزاقستان- ازبکستان- افغانستان) شکل گرفت. با توجه به انسداد دو مسیر شبکه توزیع شمالی از خاک روسیه پس از بحران اوکراین و ناامنی مسیر شبکه توزیع جنوبی (مسیر پاکستان)، بار اصلی این شبکه ( در حدود 90 درصد) به مسیر آسیای مرکزی- خزر- قفقاز منتقل شده است. پروتکل الحاقی مربوط به موافقت‌نامه حمل و نقل ریلی و تجاری از طریق خاک قزاقستان که در دیدار نورسلطان نظربایف با دونالد ترامپ در ژانویه ٢٠١٨ (دی ١٣٩٦) به امضاء رسید، در واقع تمدید مدت زمان استفاده از همین مسیر ترانزیتی از دریای خزر بود که یک هفته قبل از امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در آکتائو قزاقستان به تصویب مجلس این کشور رسید که با توجه به تاکید و صراحت کنوانسیون بر عدم حضور نظامی کشورهای فرامنطقه ای در دریای خزر، چالشی برای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نیز محسوب می شود.


ایران شرقی/
ولی کوزه‌گر کالجی*

مقدمه:
پس از حادثه یازده سپتامبر ٢٠٠١ و حضور نیروهای نظامی آمریکایی و ناتو، موضوع انتقال سوخت و تجهیزات به این نیروها تبدیل به یکی از دغدغه‌های مهم مقامات ناتو و آمریکا شد. تحقق این امر در نتیجه چراغ سبز پرویز مشرف، رئیس جمهور وقت پاکستان را در یک رویکرد عمل­گرایانه، به سمت اتخاذ سیاست «اول پاکستان، بعد هر چیز دیگری» و همکاری با ایالات متحده در ائتلاف ضد تروریسم سوق داد.[1] در نتیجه این تحولات، یک شبکه ارتباطی زمینی شکل گرفت که تحت عنوان «مسیر زمینی ارتباطی پاکستان»[2] یا «شبکه توزیع جنوبی»[3] شناخته می­‌شود. این شبکه ارتباطی، از بندر کراچی پاکستان آغاز  می­‌شد اما در ادامه به دو شاخه تقسیم می­­‌گشت. مسیر نخست، به طول تقریباً 1000 مایل، با عبور از «گذرگاه یا تنگه خیبر»[4] وارد «تورخم»[5] در خاک افغانستان می‌شد و از آنجا به کابل می­‌رسید و از این طریق، تجهیزات مورد نیاز نیروهای اتئلاف مستقر در شمال افغانستان تامین می­‌شد. اما مسیر دوم، با عبور از ایالت بلوچستان و «گذرگاه مرزی وِش- چامان»[6] در نقطه مرزی افغانستان و پاکستان به قندهار در جنوب افغانستان می­‌رسید. نقشه زیر به روشنی گویای این دو مسیر ارتباطی است.
 
شبکه توزیع جنوبی مسیر انتقال تجهیزات آمریکا و ناتو به افغانستان از مسیر پاکستان
(غیر فعال از سال 2012) 

هر چند طبق توافق آمریکا و دولت پاکستان، از این دو مسیر ارتباطی، صرفاً برای انتقال سوخت و سایر لوازم پشتیبانی استفاده می­‌شد و انتقال سلاح و تجهیزات نظامی از آن ممنوع بود. طی یک دهه گذشته، «مسیر زمینی ارتباطی پاکستان» نقش بسیار مهمی به ویژه در تامین سوخت مورد نیاز نیروهای آمریکایی و ائتلاف ایفا نمود؛ به گونه‌­ای که تنها در سال 2007 میلادی که نیروهای ناتو روزانه بیش از 575 هزار گالن سوخت را مصرف می­‌کردند، بیش از 80 درصد سوخت مورد نیاز از مسیر پاکستان به افغانستان منتقل شده بود. از آنجا که ظرفیت ذخیره­‌سازی سوخت در پایگاه­‌های هوایی بگرام و کابل، کمتر از 3 میلیون گالن بود، نیروهای ناتو وابستگی شدیدی به تامین سوخت مورد نیاز خود از مسیر پاکستان داشتند. هر چند ناتو به منظور کاهش این وابستگی، در پاییز 2007 میلادی، سه میلیون گالن به ظرفیت مخازن ذخیره سوخت در پایگاه بگرام اضافه نمود، با وجود این، مسیر پاکستان همچنان مهم­ترین، کم هزینه­‌ترین و سریع­‌ترین مسیر انتقال تجهیزات به ویژه سوخت به افغانستان به شمار می­‌رفت.
    اما این روند از سال 2008 میلادی به بعد تحت تاثیر عوامل متعددی، دچار چالش جدی شد. نخستین عامل، تغییر قدرت سیاسی در پاکستان و به قدرت رسیدن آصف علی زرداری به جای مشرف بود که موجب بروز تغییراتی در روابط پاکستان و آمریکا شد. در حالی که در دوران ریاست جمهوری پرویز مشرف (2008- 2001) روابط آمریکا و پاکستان در چهارچوب الگوی «متحد راهبردی» شکل گرفته بود، اما با آغاز ریاست جمهوری آصف علی زرداری (9 سپتامبر 2008) الگوی یاد شده به نوعی محدودتر شد و به صورت «متحد راهبردی مشروط» درآمد. این امر نتیجه فشار شدید گروه­‌ها و احزاب اسلام­گرا و نیز حامیان طالبان پاکستان در رابطه با ضرورت پایان بخشیدن به سیاست دوران پرویز مشرف بود.[7] دومین عامل، افزایش قابل توجه حملات گروه­‌های شبه نظامی و افراطی به ویژه نیروهای طالبان و القاعده به کاروان­‌های حامل سوخت ناتو از مسیر پاکستان بود که موجب بروز اختلال جدی در روند تدام عملیات پشتیبانی از نیروهای ناتو مستقر در افغانستان شد.
     در نهایت عامل سوم که به نوعی تشدید کننده و قوام بخش دو عامل قبلی بود، حملات مداوم هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به مناطق قبایلی پاکستان بود که موجب مرگ تعداد زیادی از غیرنظامیان و سردی و تنش بی­‌سابقه­ در روابط اسلام‌­آباد- واشنگتن شد که یکی از مهم­ترین پیامدهای آن، مسدود شدن «مسیر ارتباطی زمینی پاکستان» متعاقب «حادثه سلاله»[8] در نوامبر 2011 میلادی بود.[9] انسداد مسیر انتقال تجهیزات و سوخت ناتو تا جولای 2012 میلادی ادامه یافت و تنها پس از عذرخواهی رسمی دولت آمریکا و دادن اطمینان به دولت پاکستان مبنی بر عدم تکرار چنین حوادثی، اسلام­‌آباد به بازگشایی مجدد این مسیر عبوری رضایت داد. انسداد چند ماهه مسیر ارتباطی پاکستان، نیروهای ناتو مستقر در افغانستان را با مشکلات فراوانی به ویژه در تامین سوخت مورد نیاز خود مواجه نمود که تداوم این امر می­‌توانست بر ادامه عملیات ناتو در افغانستان تاثیر منفی شدیدی را برجای بگذارد.
   آمریکا همراه با سایر رهبران پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، تصمیم به ایجاد یک مسیر جایگزین برای «مسیر ارتباطی زمینی پاکستان» گرفت. این مسیر جدید که «شبکه توزیع شمالی»[10] یا «شبکه ارتباطی خطوط شمالی»[11] نام گرفت، انتقال تجهیزات را از مسیر روسیه، قفقاز و کشورهای آسیای مرکزی به افغانستان در نظر داشت. در این بین، مهم­ترین عاملی که به شکل‌­گیری این مسیر ارتباطی جدید کمک نمود، فاصله گرفتن روابط آمریکا و روسیه از دوران تقابلی دوران جرج بوش و ولادمیر پوتین و ورود دو کشور به مرحله جدیدی از روابط تعاملی در دوران دیمتری مدودیف و باراک اوباما بود. به عبارتی دیگر شکل­‌گیری شبکه توزیع شمالی بیش از هر چیز، نتیجه سیاست «از سرگیری» یا «شروع مجدد»[12] اوباما و اصل «سازگاری»[13] مدودف در فاصله سال­‌های 2008 تا 2012 میلادی بود.
   در چهارچوب این رویکرد تعاملی بود که پس از دیدار مدودف و اوباما در مسکو در ژانویه 2009 میلادی، روسیه موافقت خود را با عبور تجهیزات ناتو از خاک روسیه اعلام کرد. بدین ترتیب، یک مسیر 5000 کیلومتری شکل گرفت که از بندر ریگا در جمهوری لتونی آغاز می­‌شد و از طریق راه آهن سراسری روسیه، تجهیزات ناتو را به قزاقستان، سپس ازبکستان و از آنجا به افغانستان منتقل می­‌نمود. بدین ترتیب، همکاری دو کشور تبدیل به یکی از نمادهای همکاری آمریکا و روسیه در صحنه افغانستان و آسیای مرکزی شد.
     این رویکرد تعاملی حتی در ابتدای دوره ریاست جمهوری مجدد ولادمیر پوتین نیز ادامه یافت. در مارس ۲۰۱۲ میلادی، دولت روسیه اعلام کرد که طرحی را در خصوص ایجاد یک مسیر ترانزیتی برای ناتو در «اولیانوسک»[14] مد نظر دارد. این تصمیم با اعتراضاتی در این شهر که زادگاه ولادیمیر لنین، بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی بود، روبه رو شد. طبق دستور اجرایی که توسط دیمتری مدودف، نخست­‌وزیر روسیه در ۲۵ ژوپن ۲۰۱۲ میلادی صادر شد، نیروهای ناتو اجازه یافتند تجهیزات خود از جمله برخی از تجهیزات نظامی و تسلیحاتی را از پایگاه هوایی روسیه در فرودگاه «اولیانوسک وستوچنی»[15] از طریق جاده، خطوط ریلی و یا هوایی به افغانستان منتقل کنند. اهمیت این تصمیم از آن­ رو بود که دولت روسیه پیش از این فقط اجازه ترانزیت زمینی را به ناتو داده بود. هر چند این تصمیم با اعتراضاتی هم در روسیه مواجه شد که دولت روسیه را متهم به ایجاد پایگاه ناتو در خاک روسیه می‌کردند، اما مقامات روسیه اعلام کردند که تنها اجازه ترانزیت تجهیزات به ناتو داده شده است و نه حضور و اقامت آن­ها در خاک روسیه.   
  بدین ترتیب، پیرو چراغ سبز و تعامل روسیه با آمریکا، کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیز در شرایطی که تقریباً مشابه فضای تعاملی پس از حوادث 11 سپتامبر بود، در روند شکل ­گیری شبکه توزیع شمالی به همکاری با ایالات متحده و پیمان ناتو روی آوردند. به منظور ایجاد هماهنگی و انجام توافقات، دیدارهای متعددی میان ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده وقت نیروهای مرکزی آمریکا و نیز رابرت بلیک، دستیار ویژه وزیر امور خارجه آمریکا در امور آسیای مرکزی و جنوبی با رهبران کشورهای منطقه آسیای مرکزی صورت گرفت که منجر به انعقاد قراردادهای متعدد دو جانبه میان دولت آمریکا و پیمان ناتو با کشورهای آسیای مرکزی شد. در نهایت، در نشست سران ناتو در شیکاگو که در می 2012 میلادی برگزار شد، رهبران پیمان ناتو در زمینه توسعه همکاری­‌ها با شرکای آسیای مرکزی و روسیه در خصوص اجازه انواع حمل و نقل به توافق رسیدند، که منظور ترکیبی از حمل و نقل ‌های ریلی و هوایی برای ارسال تجهیزات ایساف از خاک روسیه بود.
اما مسیر ارتباطی که از آن تحت عنوان «شبکه توزیع شمالی» یاد می­‌شود، حوزه جغرافیایی بسیار وسیعی را شامل می‌شود که شامل سه مسیر اصلی است.
  
الف: مسیر نخست شمالی شبکه توزیع شمالی
مسیر نخست، از بندر «ریگا»،[16] پایتخت و بزرگ‌ترین شهر جمهوری لتونی در ساحل دریای بالتیک آغاز می­‌شود و پس از عبور از مسیر طولانی 5 هزار و 169 کیلومتری راه آهن سراسری روسیه به قزاقستان و ازبکستان می­‌رسد و در نهایت به شهر «ترمز»[17] ازبکستان در مناطق مرزی شمال افغانستان می­‌رسد. نکته جالب و البته عبرت­‌انگیز این مسیر آن است که نیروهای ارتش سرخ شوروی نیز دقیقاً از همین مسیر یعنی خط راه آهن سراسری روسیه در دهه 1980 میلادی برای اشغال افغانستان منتقل شده بودند و در فاصله ‌ای کمتر از دو دهه، منتقدان شوروی که در محکومیت تهاجم نظامی ارتش سرخ به افغانستان، المپیک 1980 مسکو را تحریم کردند و فشارهای سیاسی و روانی زیادی را متوجه «امپراطوری شیطانی»[18] مورد نظر رونالد ریگان نمودند، اقدام به انتقال تجهیزات و نیروهای نظامی از همان مسیر سراسری راه آهن روسیه به افغانستان کردند. هر چند شرایط سیاسی و نظامی مقطع کنونی با تحولات دهه 1980 میلادی تفاوت فاحشی دارد، اما نتیجه کار صرف نظر از آن حضور نیروهای ارتش سرخ شوروی یا نیروهای ناتو و آمریکا یک چیز است: اشغال نظامی افغانستان و نقش مهم و استراتژیک این کشور در معادلات قدرت­‌های بزرگ. اما محموله­‌هایی که از مسیر راه آهن سراسری روسیه به ترمذ در مرز ازبکستان و افغانستان می­‌رسد، پس از بارگیری توسط کامیون­‌ها و عبور از کوه­‌های هندوکش و نیز «تونل سالنگ»[19] به جنوب افغانستان و مراکز استقرار نیروهای آمریکایی و ایساف منتقل می­‌شود. نقشه زیر گویای مسیر شمالی شبکه توزیع شمالی است که از بندر ریگا تا افغانستان امتداد دارد.
 
 مسیر نخست شمالی شبکه توزیع شمالی از لتونی، روسیه، قزاقستان، ازبکستان به افغانستان
(مسدود شده از سال 2015 میلادی)

ب: مسیر دوم شمالی شبکه توزیع شمالی
با توجه به رویکردهای متغیر و بی­‌ثباتی که ازبکستان دوران اسلام کریم اف در عرصه سیاست خارجی خود نشان می داد و عملاً تبدیل به یک «شریک غیر مطمئن» برای غرب شده بود، مسیر دومی نیز در شبکه توزیع شمالی از سوی ناتو و آمریکا پیش‌بینی شد. بدین ترتیب که محموله­‌های ناتو پس از انتقال از بندر ریگا و عبور از راه آهن سراسری روسیه، وارد قزاقستان شده و پس از عبور از قرقیزستان و تاجیکستان به افغانستان منتقل می­‌شود. این مسیر معروف به KKT یا «مسیر قزاقستان- قرقیزستان- تاجیکستان»[20] است. نقشه زیر گویای مسیرهای اول و دوم شبکه توزیع شمالی است که از بندر ریگا در کشور لتونی تا ترمز ازبکستان در نزدیکی مرزهای افغانستان امتداد دارد.
 
مسیر دوم شبکه توزیع شمالی از لتونی، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان به افغانستان
(مسدود شده از سال 2015 میلادی)
 
ج: مسیر جنوبی شبکه توزیع شمالی
 اما مسیر سوم شبکه توزیع شمالی، که به «خط ارتباطی مرکزی»[21] نیز شناخته می­‌شود، مسیری بسیار طولانی و ترکیبی از مسیرهای زمینی و دریایی است. نقطه آغازین این مسیر پایگاه ناتو در «گمرشهایم»[22] آلمان دانست که از طریق زمینی و با عبور از کشورهای اتریش، مجارستان و رومانی به بلغارستان می­‌رسد و سپس با عبور از دریای سیاه به بندر «پوتی»[23] گرجستان وارد منطقه قفقاز می­‌شود. پس از عبور از مسیر جمهوری گرجستان به بندر باکو جمهوری آذربایجان در ساحل دریای خزر و از آنجا نیز با عبور تجهیزات و کانتینرها از عرض دریای خزر به بندر «آکتائو» قزاقستان به ازبکستان می­‌رسد و در نهایت به شهر تِرمذ در داخل ازبکستان و از آنجا به مزار شریف افغانستان منتقل می­‌شود. طبق آمار، تنها در سال 2010 میلادی بیش از یک سوم تجهیزات مورد نیاز ناتو از مسیر دریای خزر منتقل شده است. نقشه زیر گویای مسیر جنوبی شبکه توزیع شمالی است که از بند پوتی گرجستان تا ترمز افغانستان امتداد دارد. 
 
مسیر جنوبی شبکه توزیع شمالی از بندر پوتی گرجستان تا مزار شریف افغانستان
 
شبکه توزیع شمالی: اهمیت مجدد جایگاه و نقش لجستیکی آسیای مرکزی
برآیند شکل­گیری «شبکه توزیع شمالی» و عبور مسیرهای سه­‌گانه از فضای منطقه آسیای مرکزی، موجب اهمیت مجدد جایگاه و نقش لجستیکی این منطقه نزد رهبران پیمان ناتو و سیاستگذاران آمریکایی شد. هر چند کشورهای آسیای مرکزی که از همان ابتدای اشغال افغانستان، با در اختیار قرار دادن فضای هوایی به ویژه با واگذاری دو پایگاه هوایی خان­‌آباد (ازبکستان) و ماناس (قرقیزستان) به حمایت لجستیکی از نیروهای آمریکایی و ناتو پرداختند، اما این مشارکت عمدتاً جنبه نظامی داشت و از نظر وسعت و حجم قابل قیاس با «شبکه توزیع جنوبی» یعنی مسیر پاکستان نبود. از این­‌رو، شکل­‌گیری «شبکه توزیع شمالی» به منزله فرصت بسیار گران­‌سنگی برای کشورهای آسیای مرکزی بود تا ضمن افزایش نقش و جایگاه خود در عملیات نیروهای آمریکا و ناتو در افغانستان، از مزایای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن نیز بهره­‌مند شوند. 
   در این بین، اوج‌­گیری تنش در روابط پاکستان و آمریکا و نیز افزایش حملات به کاروان­‌های سوخت در مسیر پاکستان، موجب شد «شبکه توزیع شمالی» از جایگاه قابل توجهی در ترانزیت تجهیزات به ویژه محموله­‌های سوخت برخوردار شود. تا پیش از افتتاح «شبکه توزیع شمالی» بیش از 90 درصد محموله‌­ها و کانتینرهای سوخت از مسیر پاکستان یا «شبکه توزیع جنوبی» به افغانستان منتقل می­‌شد، اما پس از سال 2009 میلادی، این وضعیت به صورت قابل توجهی تغییر کرد. به گونه­‌ای که از 20 فوریه 2009 میلادی که نخستین محموله از این مسیر به افغانستان منتقل گردید تا ابتدای سال 2011 میلادی، بیش از 40 درصد از تجهیزات و کانتینرهای سوخت از مسیر «شبکه توزیع شمالی» به افغانستان منتقل شد؛ در حالی که در همین مقطع، سهم مسیر پاکستان به 30 درصد کاهش یافت. این امر پس از تنش میان آمریکا و پاکستان بویژه افزایش حملات طالبان به کاروان­‌های حامل سوخت ناتو رخ داد که منجر به مسدود شدن تقریبی مسیر جنوبی شد.
پس از آن حجم انتقال تجهیزات و سوخت از مسیر شمالی به صورت بی­‌سابقه­‌ای افزایش یافت و تا فوریه 2012 میلادی، بیش از 85 درصد تجهیزات و محموله­‌های سوخت از مسیر شمالی به افغانستان منتقل شد. با توجه به خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان، این حجم در سال­‌های 2013 و 2014 میلادی به پنج برابر مسیر جنوبی (پاکستان) افزایش یافت.[24] همین نیاز گسترده به شبکه توزیع شمالی بود که موجب شد «آندرس فوگ راسموسن» دبیر کل وقت پیمان ناتو در سفر به منطقه آسیای مرکزی در ژوئن 2012 میلادی و با امضاء موافقت­نامه­‌ای در رابطه با «ترانزیت معکوس»[25] زمینه تقویت این مسیر را فراهم سازد. راسموسن در پایان این سفر اظهار داشت:
 
      «ما برای ترانزیت معکوس و خروج تجهیزات از افغانستان به توافقاتی با سه شریک ناتو در آسیای مرکزی یعنی کشورهای قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان دست یافتیم. این توافقات، طیفی از گزینه­‌های جدید و قابل انعطاف را در شبکه ارتباطی و ترانزیتی مورد نیاز ناتو در اختیار ما قرار می­‌دهد».[26]
 
     علاوه بر این، نمایندگان دولت آمریکا مذاکراتی با رهبران آسیای مرکزی در فوریه 2012 میلادی صورت دادند. در همین راستا، دولت باراک اوباما با هدف جلب همکاری دولت‌های آسیای مرکزی، به هر یک از کشورهای قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان مبلغ 1.5 میلیون دلار، به قزاقستان 1.8 میلیون دلار و به ترکمنستان 685 هزار دلار کمک نظامی نمود. این درحالی است که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) سالانه نیز به‌منظور تسهیل در انتقال تجهیزات موردنیاز نیروهای خود به افغانستان، پانصد میلیون دلار به کشورهای آسیای مرکزی کمک می‌کند. در همین راستا، کنگره آمریکا، برای نخستین بار پس از حوادث اندیجان در سال 2005 میلادی، اقدام به تعلیق تحریم­‌های نظامی علیه دولت ازبکستان در ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی نمود که با اعتراض شدید محافل و نهادهای حقوق بشری آمریکا و اروپا نیز مواجه شد.
        از سویی دیگر، دولت محافظه‌کار بریتانیا نیز با هدف جلب موافقت دولت‌های آسیای مرکزی برای ترانزیت زمینی و هوایی تجهیزات نظامی این کشور در افغانستان از طریق این منطقه، تحرکاتی را صورت داد. به عنوان مثال، «فیلیپ هاموند»،[27] وزیر دفاع وقت و «نیک هاروی»،[28] وزیر مشاور وقت در امور نیروهای مسلح بریتانیا در فوریه 2012 میلادی، مذاکرات فشرده‌ای را در تاجیکستان، ازبکستان و قزاقستان به‌منظور کسب اجازه خارج نمودن محموله‌های نظامی انگلیسی (شامل یازده هزار کانتینر و حدود سه هزار خودروی زرهی مجموعاً به ارزش چهار میلیارد پوند) از افغانستان از طریق حریم هوایی آسیای مرکزی، برگزار کردند و موفق شدند حداقل نظر موافق آستانه را جلب کنند. بریتانیا همانند آمریکا انتظار دارد که جمهوری‌های آسیای مرکزی اجازه دهند تجهیزات نظامی بارگیری‌شده در شمال افغانستان (همچون نفربرها و تانک‌ها)، برای ارسال به بریتانیا با قطار به بندر ریگا (پایتخت لتونی) در ساحل دریای بالتیک منتقل گردد.[29]
        اما نکته شایان توجه، هزینه­‌های مالی سنگین انتقال تجهیزات از شبکه توزیع شمالی در قیاس با مسیر پاکستان است. در حالی که انتقال هر کانتینر (محموله) از مسیر پاکستان در حدود 7200 دلار هزینه دارد، این رقم در شبکه توزیع شمالی به 17500 دلار می­رسد که فاصله قابل توجهی را نشان می­‌دهد و این رقم، هزینه بسیار سنگینی را متوجه آمریکا و سایر اعضای ناتو می­‌کند. به همین دلیل، سنای آمریکا طی گزارشی در اواخر دسامبر 2011 میلادی اذعان کرد که شبکه توزیع شمالی جایگزین کاملی برای مسیرهای انتقال تدارکات در خاک پاکستان نیست و انتقال تدارکات ازطریق این شبکه، حداقل برای آمریکا گران‌تر تمام می‌شود، به‌طوری‌که واشنگتن باید برای هر کانتینر، ده هزار دلار بیشتر به کشورهای ترانزیت بپردازد.[30]
         علاوه بر این، در فوریه 2012 ارتش آمریکا طی گزارشی به «کمیته خدمات نیروهای مسلح سنا»[31] اعلام کرد «شبکه توزیع شمالی» قادر به انتقال تعداد زیادی از محموله‌ها یا همه نوع محموله‌ای از مبدأ افغانستان نیست. اما در مقابل، شبکه توزیع شمالی تبدیل به یک منبع درآمد قابل توجه برای کشورهای منطقه آسیای مرکزی شده است. به­‌گونه­‌ای که سالانه درآمدی در حدود 500 میلیون دلار را عاید کشورهای منطقه آسیای مرکزی (به جز ترکمنستان) می­‌کند.[32] بدین ترتیب، منطقه آسیای مرکزی که پس از حوادث یازده سپتامبر 2001 میلادی و اشغال افغانستان، از اهمیت و منزلت استراتژیک برای آمریکا و ناتو برخوردار شده بود، با توجه به مشکلات پاکستان و شکل­‌گیری «شبکه توزیع شمالی» بیش از گذشته مورد توجه واشنگتن و بروکسل قرار گرفت.
        این روند پس از بحران اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه تشدید نیز شد؛ چرا که در فضای پرتنش و تحریمی غرب علیه روسیه، دیمتری مدودف، نخست وزیر روسیه در 15 می 2015 میلادی دستور انسداد هر دو مسیر شبکه توزیع شمالی را که از خاک روسیه عبور می­‌کرد، صادر کرد. بدین ترتیب با توجه به انسداد دو مسیر شبکه توزیع شمالی و ناامنی مسیر شبکه توزیع جنوبی (مسیر پاکستان)، بار اصلی این شبکه به مسیر آسیای مرکزی- خزر- قفقاز منتقل شد؛ به گونه‌ای که امروزه بیش از 90 درصد از نقل و انتقلات تجهیزات ناتو و آمریکا به افغانستان از این مسیر عبور می‌کند.
       با توجه به انقضای مدت زمان توافقنامه شبکه توزیع شمالی، در جریان سفر نورسلطان نظربایف، رئیس جمهور پیشین قزاقستان به آمریکا و دیدار با دونالد ترامپ در ژانویه ٢٠١٨ (دی ١٣٩٦)، پروتکل الحاقی مربوط به موافقت‌نامه حمل و نقل ریلی و تجاری از طریق خاک قزاقستان به امضای روسای جمهور دو کشور رسید که به موجب آن اجازه دسترسی ایالات متحده آمریکا به دو بندر آکتائو (به قزاقی آق تائو) و کوریک در شرق دریای خزر برای انتقال تجهیزات و کانتینرهای نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان داده شد. این موافقتنامه در مارس ٢٠١٨ به تصویب مجلس قزاقستان و در آوریل ٢٠١٨ نیز به تایید سنای قزاقستان رسید و با امضا نورسلطان نظربایف، جنبه اجرایی پیدا کرد. این در حالی بود که شهر بندری آکتائو قزاقستان در حدود دو هفته بعد از تصویب این موافقتنامه یعنی 12 آگوست 2018 (21 مرداد 1397) میزبان اجلاس سران پنج کشور ساحلی دریای خزر بود.
       پس از امضاء و تصویب این موافقتنامه، دولت روسیه و کارشناسان روسی موضع بسیار انتقادی نسبت به توافق قزاقستان و آمریکا در دریای خزر گرفتند و به طور مشخص در جریان دیدار وزیران خارجه پیمان امنیت دسته جمعی در 11 ژوئن 2018 میلادی، سرگئی لاوروف خطاب به همتای قزاقی خود از این اقدام قزاقستان به ویژه عدم مشورت و رایزنی قبلی دولت قزاقستان انتقاد کرد. در واقع، روس­‌ها در فضای سرد و پرتنش حاکم بر مناسبات روسیه و جهان غرب تمایلی به افزایش حضور ایالات متحده آمریکا در مناطق پیرامونی روسیه از جمله حوزه خزر ندارند و این موافقتنامه را به منزله فراهم شدن بستر حضور نیروهای آمریکایی و ناتو در دریای خزر می‌دانند.
   هرچند دولت قزاقستان بر ابعاد ترانزیتی و تجاری توافقنامه اخیر با دولت آمریکا تاکید می­‌کند، اما انتقال تجهیزات دفاعی و نظامی از مسیر دریای خزر در فضای کنونی حاکم بر منطقه و تشدید سیاست­‌های تهاجمی آمریکا در قبال ایران، می­‌تواند پیامدهای خاص خود را بر امنیت ملی ایران و نیز فدراسیون روسیه در حوزه خزر به دنبال داشته باشد. این اقدام دولت قزاقستان برخلاف سیاست رسمی و همیشگی دولت ایران در تعریف دریای خزر به عنوان دریای صلح و دوستی، عدم ورود و دخالت قدرت­‌های فرامنطقه‌­ای در این پهنه آبی و برخلاف مصوبات چهارمین اجلاس سران پنج کشور ساحلی دریای خزر در آستاراخان روسیه در 7 مهر 1393 (اول اکتبر 2014 میلادی) است که در آن ضمن مخالفت با نظامی­‌گری در دریای خزر صراحتاً به این نکته اشاره شد که «فقط کشورهای حاشیه دریای خزر، حق حضور نظامی در دریای خزر را دارند.»
   توافق اخیر انجام شده تنها بین دولت آمریکا و قزاقستان نیست و با توجه به انتقال تجهیزات از بندر آکتائو قزاقستان به بندر باکو، این توافق بدون هماهنگی جمهوری آذربایجان صورت نگرفته است. از یک سو روابط بسیار نزدیکی بین این دو بندر نفتی و ترانزیتی مهم در دو سوی شرقی و غربی دریای خزر وجود دارد و هزاران کارگر و مهندس نفتی آذری در بخش صنعت نفت بندر آکتائو مشغول به کار هستند. از سویی دیگر، روابط جمهوری آذربایجان و آمریکا که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما بسیار سرد و پرتنش بود، در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ بسیار توسعه پیدا کرده است و تا کنون ترامپ سه نامه برای الهام علی‌اف ارسال کرده است که این امر قطعاً بر همکاری دولت آذربایجان با قزاقستان برای انتقال تجهیزات دفاعی آمریکا از مسیر دریای خزر تاثیرگذار بوده است.
      
در سمت دیگر توافق اخیر قزاقستان با آمریکا، جمهوری ازبکستان قرار دارد که در واقع پل ارتباطی میان قزاقستان با افغانستان است. پس از درگذشت ناگهانی اسلام کریم‌­اف، روابط ازبکستان و آمریکا در دوره رهبری شوکت میرضیایف بسیار بهبود پیدا کرده است. بنابراین، بسیار محتمل است که در دیدار میرضیایف با دونالد ترامپ در واشنگتن در می 2018 که به فاصله اندکی از دیدار نورسلطان نظربایف با ترامپ در ژانویه 2018 صورت گرفت، در رابطه با همکاری ازبکستان با قزاقستان و آمریکا، برای انتقال تجهیزات دفاعی از مسیر دریای خزر و خاک ازبکستان به افغانستان توافقاتی صورت گرفته باشد؛ به ویژه آن­ که ترامپ در این دیدار به شوکت میرضیایف برای حمایت از عضویت ازبکستان در سازمان تجارت جهانی قول مساعد داد. 
انتهای مطلب/

* پژهشگر ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)

پی‌نوشت:

[1] . Bokhari, 2006
[2] . Pakistan Ground Line of Communication (GLOCC)
[3] . Southern Distribuation Network
[4] . Khyber Pass
[5] . Torkham
[6] . Wesh–Chaman border crossing
[7] . علیرضا سلیمانی و صفر علی خالدیان، «بررسی روابط آمریکا و پاکستان پس از حوادث 11 سپتامبر و تاثیر آن بر فعالیت­‌های طالبان پاکستانی»، آفاق امنیت، سال پنجم، شماره 16، پاییز 1391، ص 164.
[8] . Salala Incident
[9] . «حادثه سالالا» در نتیجه حمله هلی کوپترهای ناتو به یک ایستگاه بازرسی ارتش پاکستان موسوم به «سالالا» در پنج کیلومتری مرز پاکستان به وقوع پیوست. در این حمله، هشت سرباز پاکستانی کشته و چهار تن دیگر مجروح شدند.
[10] . Northern Distribution Network (NDN)
[11] . Northern Lines of Communication (NLOC)
[12] . نخستین گام از سوی جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه ۲۰۰۹ میلادی برداشته شد که از سخنرانی وی به عنوان نقطه شروع سیاست «ازسرگیری» روابط آمریکا و روسیه یاد می­‌شود. اندکی بعد، هیلاری کلینتون در اولین دیدار خود با سرگئی لاوروف که در ۶ مارس ۲۰۰۹ میلادی در ژنو سوئیس صورت گرفت، دکمه زرد رنگی را با عنوان هدیه اوباما اعطاء نمود؛ دکمه­‌ای که بر روی آن کلمه روسی «پریگروژا» به معنی «از سرگیری» یا «شروع مجدد» نقش بسته بود. یک ماه پس از این دیدار تاریخی، باراک اوباما در دیدار با مدودف در لندن (آوریل ۲۰۰۹) اهداف آمریکا از اتخاذ سیاست «ازسرگیری» را تشریح نمود.
[13] . دیمتری مدودیف در دوران ریاست جمهوری خود، رویکردی متعادل­‌تر و همکاری­‌جویانه­‌تر را در عرصه سیاست خارجی به ویژه در رابطه با ایالات متحده آمریکا اتخاذ نمود که از آن می­‌توان به عنوان اصل «سازگاری» یاد نمود. به این اعتبار، «سازگاری» در دوره مدودف را باید معلول شکل بست چهارچوب جدیدی در مسکو دانست که طی آن کرملین با بهره­‌گیری از تجربیات دوره­‌های شوروی دهه 1990 میلادی و دوره پوتین به این درک رسیده که رفتارهای ناهمسو با قواعد بین­‌الملل با هزینه­‌های غیر ضروری همراه بوده و در مقابل، «سازگاری» هوشمندانه، مبتکرانه و فعال می­‌تواند تامین منافع را به نحو بهینه­‌تری ممکن سازد.
[14] . Ulyanovsk
[15] . Ulyanovsk Vostochny
[16] . Riga
[17] . Termez
[18] . Evil Empire
[19] . Salang Tunnel
[20] . KKT (Kazakhstan-Kyrgyzstan-Tajikistan)
[21] . Central Line of Communication (CLOC(
[22] . Germersheim
[23] . Poti
[24]. Michael Hoffman, “Pak Blockade May Rocket Afghan Pulout Costs”. Military.com. 23 February 2012.
[25] . reverse transit
[26] . “NATO signs Afghan exit route deals”. Al Jazeera, 5 June 2012.
[27] . Philip Hammond
[28] . Nick Harvey
[29] . حسام‌الدین حجت‌زاده، « نقش آسیای مرکزی در روند خروج نظامیان آمریکایی و ناتو از افغانستان»، موسسه چشم انداز توسعه و امنیت، 20 اردیبهشت 1391.  
[30] . Foreign Relations Committee Releases Comprehensive Report on Central Asia and the Transition in Afghanistan”, U.S. Senate Committee on Foreign Relations , December 19, 2011.
[31] . Senate Committee on Armed Services
[32] . Deirdre Tynan, “Central Asia: Who's the Big Winner in the NDN Sweepstakes?”, EurasiaNet, February 7, 2012.
 


کد مطلب: 2095

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/2095/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir