کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چشم انداز 10 ساله فرصت‌ها و چالش‌های ایران در آسیای مرکزی

11 آذر 1395 ساعت 12:57

به منظور جلوگیری از دست یافتن اخلال گران خارجی به اهرم قدرت و جهت برقراری تعادل در مقابل تاخت و تازهای چین به منطقه، روسیه و ایران باید بر روی پروژه‌های زیربنایی و ادغام اقتصادی کار کنند که موجب تحکیم ارتباطات اقتصادی و تجاری در آسیای مرکزی و کاهش عوامل اجتماعی و اقتصادی بی‌ثباتی می‌شود. این امر امکان پذیرخواهد بود تنها اگر مسکو متوجه اهمیت وارد شدن ایران به منطقه آزاد تجاری اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه باشد.


ایران شرقی/
1-تهدیدات امنیتی اصلی ایران از سوی آسیای مرکزی
در ده سال آینده، با توجه به مجموعه‌ای منحصر به فرد از مشکلات ساختاری که کشورهای منطقه با آن روبرو هستند، از جمله فشار جمعیتی، کاهش منابع آب و زمین، ناتوانی داخلی رژیم‌های حاکم برای حاکمیت موثر، آسیای مرکزی در فضای آشوب باقی خواهد ماند. بدین ترتیب، ایدئولوژی‌ها و فرقه‌های افراطی به پیدا کردن زمینه مناسبی برای گسترش در منطقه ادامه خواهند داد و در نتیجه، می‌توان اینگونه ارزیابی نمود که جوامع محلی با تداوم و گسترش احتمالی قلمرو تروریست‌ها که دولت مرکزی کنترل ضعیفی بر این مناطق دارد با مشکلات بیشتری روبرو خواهند شد، همانطور که در قرقیزستان و تاجیکستان مشاهده می‌شود. این وضعیت باعث می‌شود که قاچاق مواد مخدر و دیگر اقتصادهای جنایی به رشد خود ادامه ‌دهد، عاملی که به نظر نویسنده این مقاله، تهدید اصلی ایران از سوی منطقه آسیای مرکزی خواهد بود.
در ارتباط با این موضوع، تهدید افراط‌گرایی اسلامی نیز وجود دارد. با توجه به اقدامات انجام شده توسط روسیه و ایران برای از بین بردن "داعش" در غرب آسیا، این شبکه تروریستی قطعا تلاش خواهد کرد جایگاه قدرتمندتری در افغانستان و دیگر نقاط منطقه ایجاد نماید. حمله تروریستی اخیر اویغور به سفارت چین در قرقیزستان، نشاندهنده تمایل شبه‌نظامیان آسیای مرکزی که در سوریه آموزش دیده‌اند به انتقال مهارت‌های نظامی به کشورهای خود می‌باشد. همه گیر شدن این مشکل با بررسی این واقعیت مشخص می‌شود که حتی قزاقستان، سکولارترین و پیشرفته‌ترین کشور منطقه، مجبور به مقابله با حملات شبه‌نظامیان اسلامگرا می‌باشد و این امر نشان می‌دهد که چگونه بحران اقتصادی جاری از اواسط سال 2014 منجر به افراط‌گرایی بسیاری از جوانان بیکار و کم سواد شده است. با توجه به گرایش به سمت تثبیت "نقاط مورد منازعه" در منطقه کوهستانی آسیای مرکزی، داشتن پناهگاه‌های بالقوه برای تروریست‌ها و شبه‌نظامیان سنی جدایی‌طلب در سراسر مرز ایران با آسیای مرکزی، تهدیدی برای کشور ایران خواهد بود.
به غیر از رشد افراط‌گرایی، ثبات آسیای مرکزی با اختلافات داخلی بین کشورهای منطقه نیز به خطر افتاده (به عنوان مثال، تشدید تنش‌ها در امتداد مرز ازبکستان-قرقیزستان در سال 2016 ) که با منابع رو به کاهش آب و زمین ادامه خواهد یافت.
مشکل بعدی، ثبات سیاسی داخلی رژیم‌های آسیای مرکزی است. درگذشت «اسلام کریموف» رئیس‌جمهور طولانی مدت ازبکستان در ماه سپتامبر نشان داد که رژیم، مکانیسم‌هایی برای تحت کنترل درآوردن وضعیت دارد. با وجود این واقعیت که به نظر می‌رسد ازبکستان با طرح جانشینی نخبگان، انتقال آرام قدرت را داشته است اما رهبر جدید ازبکستان با مشکلات اجتماعی و رقابت طایفه‌ای مواجه خواهد شد. انتقال آینده قدرت در قزاقستان به عنوان چالش قطعی برای این منطقه در سال‌های آتی باقی خواهد ماند.
2-فرآیندها در آسیای مرکزی در جهت مانع شدن از توسعه ایران، از جمله در چارچوب طرح  «یک کمربند، یک جاده» (OBOR) چین.
به طور کلی، خطرات ناشی از بی‌ثباتی در منطقه، تاثیر مستقیم بر توسعه ایران دارد.
وجود کریدوری از چین از طریق آسیای مرکزی به خاورمیانه، متناسب با پروژه‌های ملی ایران برای ساخت و ساز و نوسازی مسیرهای حمل و نقل از مشهد در نزدیکی مرز افغانستان به سمت مرز غربی با عراق می‌باشد. بر این اساس، برآورد می‌شود، تحقق طرح چین که فقط پروژه احداث چند جاده نیست‌ و اتصال بین‌المللی مخابراتی، استانداردسازی متقابل، تغییر قوانین تجاری و گمرکی در ایران را به همراه دارد، به عنوان پایه و اساسی برای رونق اقتصادی ممکن در کشور ایران محسوب می‌شود.
موافقتنامه همکاری استراتژیک جامع بین دو کشور در سال 2016 به امضا رسید.
با وجود آن که با تحقق پروژه چین، فرصت توسعه مشترک برای همه کشورهای منطقه فراهم می‌شود، اما طرح OBOR چین، این خطر را نیز در پی دارد که اقتصادهای آسیای مرکزی به تدریج با قدرت چین جذب می شود و در اینصورت، ایران از واردات کالاهای اصلی از منطقه آسیای مرکزی به ویژه قزاقستان، محروم خواهد شد.
3-فرصت‌های ایران برای توسعه روابط با کشورهای منطقه
ترکمنستان در حال حاضر اصلی‌ترین شریک منطقه‌ای تهران است و به نظر می‌رسد همین طور باقی بماند. به غیر از ارتباطات اقتصادی و زیربنایی مربوطه، این دو کشور نگرانی‌های امنیتی مشترکی دارند و ترکمنستان موضعی تند علیه اسلام‌گرایان سنی و  داعش دارد که در راستای اهداف سیاست خارجی ایران می‌باشد. علاوه بر این، با توجه به مرز بزرگ مشترک، ترکمنستان یک شریک مهم ایران برای پیشگیری از تهدیدات منطقه آسیای مرکزی است. در این رابطه، ترکمنستان تلاش روزافزونی برای تقویت امنیت مرزی خود به گونه‌ای که تنها می‌تواند به نفع منافع ایران باشد، انجام داده است. همچنین، ترکمنستان، نه تنها در رابطه با منطقه آسیای مرکزی بلکه با توجه به افغانستان، یک دارایی مهم برای تهران به شمار می‌رود. با توجه به همکاری مهمی که عشق آباد با کابل دارد، ترکمنستان می‌تواند از امنیت انرژی و اهرم‌های دیگر خود برای هموار کردن روابط بین ایران و افغانستان بهره گیرد.
کشور دیگری که حائز اهمیت است، قزاقستان می‌باشد که با پتانسیل‌های صنعتی، کشاورزی، و علمی قابل توجه خود، منبعی از کالاها و محصولات مهم برای اقتصاد ایران و به عنوان شریک پروژه‌های مشترک نفت و گاز ایران-قزاقستان باقی خواهد ماند. همچنین، آستانه یک شریک مهم برای تهران به عنوان رهبر توسعه منطقه و به ویژه، به عنوان میانجی روابط آسیای مرکزی با مسکو باقی خواهد ماند. همانطور که بیشتر در زیر توضیح داده می‌شود، توسعه روابط در امتداد محور تهران-عشق آباد-آستانه-مسکو از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود.
تاریخ و فرهنگ مشترک، تاجیکستان را عنصر مهم طرح ریزی ژئوپلوتیک ایران نسبت به منطقه، به ویژه از نظر پتانسیل قدرت نرم آن، قرار می‌دهد. در عین حال، تاجیکستان برای ایران، بیشتر هزینه است تا دارایی. نخست اینکه، با توجه به تاثیر بحران اقتصادی طولانی مدت روسیه، ایران مجبور خواهد شد به منظور جلوگیری از فجایع داخلی که موقعیت ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اعتبارات ارزان و دیگر اشکال کمک را به مردم تاجیکستان ارائه دهد. رژیم رحمان نیز مشکلاتی را ایجاد می‌نماید، به ویژه سرکوب حقوق مؤمنان و جبهه گرفتن در مقابل حزب ممنوعه نهضت اسلامی تاجیکستان، که این اقدامات، تنها جذب شدن به تروریست‌ها را در میان جمعیت تاجیکستان افزایش می‌دهد و روابط با ایران را پیچیده می‌سازد.
تغییر رژیم در تاشکند، فرصتی را برای بهبود روابط ایران و ازبکستان فراهم می‌کند. عامل تعیین کننده، مدیریت مسیرهای حمل و نقل بین‌المللی است که برای اقتصاد ازبکستان و ارائه خروجی‌های مورد نیاز برای بازار بین‌المللی مهم خواهد بود.
ایران و قرقیزستان از زمان فروپاشی شوروی با هم ارتباط داشته‌اند و روابط دو کشور به طور مثبت اما حاشیه‌ای ادامه خواهد یافت، مگر اینکه تحولات جدیدی در این کشور آسیای مرکزی رخ دهد.
4-شرکای بالقوه و واقعی و مخالفان ایران در منطقه آسیای مرکزی
به نظر می‌رسد روسیه شریک اصلی ایران باقی بماند. این دو کشور نگرانی‌های امنیتی و منافع مشترک در حمایت از ثبات منطقه دارند. اگر همراه آسیای مرکزی، منطقه قفقاز را نیز در نظر بگیریم، اشتراک منافع ایران و روسیه برجسته‌تر نیز می‌شود. در سراسر این محور، همه کشورها خواستار جلوگیری از گرایش‌های منحط اجتماعی و اقتصادی، سرکوب قاچاق که با بحران تغذیه می‌شود، می‌باشند.
حریف اصلی تهران، و همچنین شرکای روسی و چینی آن در منطقه، ایالات متحده آمریکا باقی خواهد ماند.  جدا از خط سیاسی که دولت «ترامپ» در مقابل مسکو در پیش خواهد گرفت، آمریکا پیرو اسرائیل، بریتانیا و عربستان در منطقه عمل خواهد کرد و واشنگتن همچنان به دنبال هدف راهبردی حفظ منطقه در یک موقعیت بی‌ثبات و بهره برداری از نقاط ضعف محلی به منظور ایجاد مشکلاتی برای قدرت‌های اوراسیا و وادار کردن آن‌ها برای منحرف کردن منابع از مرزهای دریایی خود می‌باشد ( جایی که در آن منافع اصلی آنگلوساکسون‌ها در خطر است). بر این اساس، انتظار می‌رود ایالات متحده آمریکا تمایل به گسترش بی‌ثباتی، فراتر از مرزهای منطقه و به طور مستقیم امنیت ایران داشته باشد.
علاوه بر این، با توجه به مقیاس پیشرفت اقتصادی چین در هر دو منطقه قفقاز و آسیای مرکزی، ایران و روسیه منافع مشترکی در جلوگیری از جذب کل اقتصاد محلی توسط چین که کل اقتصاد منطقه را به سمت کنار زدن فعالان اقتصادی روسیه و ایران تغییر جهت می‌دهد، دارند.
به منظور جلوگیری از دست یافتن اخلال گران خارجی به اهرم قدرت و جهت برقراری تعادل در مقابل تاخت و تازهای چین به منطقه، روسیه و ایران باید بر روی پروژه‌های زیربنایی و ادغام اقتصادی کار کنند که موجب تحکیم ارتباطات اقتصادی و تجاری در آسیای مرکزی و کاهش عوامل اجتماعی و اقتصادی بی‌ثباتی می‌شود. این امر امکان پذیرخواهد بود تنها اگر مسکو متوجه اهمیت وارد شدن ایران به منطقه آزاد تجاری اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه باشد، یک پروژه جغرافیایی اقتصادی که به توسعه اوراسیا و چارچوبی برای غلبه بر اختلافات دیرینه کمک می‌نماید. همین نظر در مورد وارد شدن ایران به سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی کشورهای مستقل مشترک المنافع نیز وجود دارد.
این یک واقعیت است که تا کنون مقاومت زیادی از طرف روسیه صورت گرفته است، اما انتظار می‌رود که بدتر شدن وضعیت امنیت منطقه، مسکو را در یک خط آشتی جویانه‌تر قرار دهد. زمانی که منطقه به سمت بی‌ثباتی پیش می‌رود، موضوع اصلی این خواهد بود آیا مسکو قادر به تامین امنیت منطقه خواهد بود. با توجه به درگیری روسیه در خاور نزدیک و در طول مرزهای غربی آن، ممکن است مجبور شود به متحدان منطقه‌ای خود اجازه گسترش حضور راهبردی در منطقه آسیای مرکزی بدهد. برای پر کردن این معادله و تجدید تجربه اقدام مشترک ایران و روسیه برای سرکوب جنگ داخلی بیست ساله تاجیکستان، ایران باید سطح دخالت‌های منطقه‌ای خود را تنظیم نماید.
تهران باید تلاش بیشتری در تعدیل سیاست‌های خود در قبال منطقه و برآوردن انتظارات دولت‌های محلی انجام دهد. یک نمونه آن وضعیت دریای خزر و در نظر گرفتن منافع همه کشورهای حاشیه دریای خزر می‌باشد.
با یک اروپای کمتر تحت سلطه ایالات متحده آمریکا مطابق آنچه که در سیاست خارجی دونالد ترامپ اعلام شده است می توان نگاه مثبت‌تری به چنین تحولات منطقه‌ای داشت.
نویسنده: «فابریسی ولمینی»، پژوهشگر (برنامه اوراسیا) در موسسه مطالعات پیشرفته در جغرافیای سیاسی و علوم کمکی (IsAG)، رم.


کد مطلب: 650

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/650/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir