کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نظری بر رویکردهای سازمان همکاری شانگهای

سازمان همکاری شانگهای؛ درون گرا یا برون گرا؟

(با تاکید بر مواضع کشورهای آسیای مرکزی)

25 آذر 1398 ساعت 12:32

یکی از مهم­ترین مباحث پیرامون سازمان همکاری شانگهای، وجود دیدگاه­‌های متفاوت در رابطه با رویکرد عملی و واقعی این سازمان در عرصه تحولات منطقه‌­ای و بین­‌المللی است. پرسش و ابهام اصلی این است که آیا سازمان همکاری شانگهای یک سازمان درون­گراست که تنها به مسائل و مشکلات سیاسی و امنیتی کشورهای عضو و منطقه آسیای مرکزی و مناطق پیرامون آن می­‌پردازد یا اینکه این سازمان به مثابه یک «ورشوی جدید» و یا «ناتوی شرق» یک سازمان برون­گرا است و به عنوان یک ائتلاف ضد هژمونیک درصدد نقش­‌آفرینی در عرصه بین­‌المللی و تقابل با اهداف و منافع بازیگران فرامنطقه‌­ای چون ناتو و ایالات متحده آمریکاست؟ پاسخ دقیق به پرسش و ابهام یاد شده نیازمند تأمل در سیاست‌های اعلانی و اعمالی سازمان همکاری شانگهای طی دو دهه گذشته است. مطالعه و بررسی اسناد و بیانیه­‌های پایانی اجلاس­‌های این سازمان در انتقاد از جهان تک قطبی، روند یک جانبه­‌گرایی، سیاست­‌ها و رویکردهای غرب، ناتو و ایالات متحده آمریکا در نفوذ به منطقه؛ حاکی از آن است که در سطح اعلانی سازمان همکاری شانگهای را باید یک سازمان برون­گرا دانست. اما برخلاف طرح چنین موضوعاتی در سطح اعلانی، رویکرد عملی این سازمان و عدم تمایل جدی آن در ورود به مناقشات بین­‌المللی و تقابل با جهان غرب بویژه در جریان سه بحران گرجستان، اوکراین و سوریه – در حالی که فدراسیون روسیه به عنوان یکی از اعضای اصلی و بنیانگذار سازمان ورود و مداخله مستقیم نظامی داشته است_ نشان می‌دهد، سازمان همکاری شانگهای یک سازمان درون گراست. به واسطه روابط نزدیک و استراتژیک هند و ایالت متحده آمریکا، این درون‌گرایی پس از عضویت کامل هند در این سازمان منطقه‌ای در سال 2017 بیشتر از گذشته نیز شده است.


ایران شرقی/

ولی کوزه­‌گر کالجی– پژوهشگر موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان-ایران شرقی
 
مقدمه:
«سازمان همکاری شانگهای»[1] یک سازمان منطقه­‌ای با هویت و کارکرد امنیتی- دفاعی (طبق اساسنامه سازمان) است که طی بیست ساله گذشته گسترش قابل توجه افقی (پذیرش اعضا) و عمودی (اهداف و وظایف) را تجربه کرده است.  ایران از تیرماه ١٣٨٤ (ژوئن ٢٠٠٥) تاکنون به عنوان عضو ناظر و بدون برخورداری از حق رأی در سازمان همکاری شانگهای حضور دارد. آنچه موجب اهمیت این سازمان منطقه ‌ای برای کشورمان است، ماهیت امنیتی- دفاعی آن می­‌باشد که پس از خروج ایران از پیمان امنیتی- دفاعی سنتو در سال 1358، نخستین تجربه جمهوری اسلامی ایران در الحاق به یک سازمان منطقه­‌ای با ماهیت و کارکرد دفاعی- امنیتی است. لذا نوع تعامل ایران با سازمان همکاری شانگهای تا حد بسیار زیادی متفاوت از تعامل و همکاری ایران با سازمان­‌های منطقه­‌ای چون سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، دی- هشت و سازمان کنفرانس اسلامی است و همین امر توجه، ملاحظه و دقت نظر بیشتری را در نوع مواجهه با سازمان همکاری شانگهای می­‌طلبد. یکی از نکات و ملاحظات مهم، پاسخ به این پرسش و ابهام است که آیا سازمان همکاری شانگهای یک سازمان درون­گراست که تنها به مسائل و مشکلات سیاسی و امنیتی کشورهای عضو و منطقه آسیای مرکزی و مناطق پیرامون آن می­‌پردازد یا اینکه این سازمان به مثابه یک «ورشوی جدید» و یا «ناتوی شرق» یک سازمان برون­گراست و به عنوان یک ائتلاف ضد هژمونیک درصدد نقش­‌آفرینی در عرصه بین­‌المللی و تقابل با اهداف و منافع بازیگران فرامنطقه‌­ای چون ناتو و ایالات متحده آمریکا است؟ پاسخ دقیق به پرسش و ابهام یاد شده نیازمند تامل در سیاست­‌های اعلانی و اعمالی سازمان همکاری شانگهای طی دو دهه گذشته است.

الف: سطح اعلانی (بیانیه‌های پایانی نشست‌های سازمان): یک سازمان برون‌گرا 
مطالعه و بررسی اسناد و بیانیه­‌های پایانی اجلاس‌­های این سازمان حاکی از آن است که در سطح اعلانی این سازمان دیدگاه­‌ها و نقطه­‌نظراتی در انتقاد از جهان تک قطبی، روند یک جانبه­‌گرایی، بی توجهی به روح منشور سازمان ملل متحد و قواعد حقوق بین­‌الملل و در نهایت انتقاد از سیاست­‌ها و رویکردهای غرب، ناتو و ایالات متحده آمریکا در نفوذ به منطقه، تغییر رژیم­‌های سیاسی حاکم و استفاده ابزاری از مقولات حقوق بشر، تروریسم و دموکراسی مطرح شده است. بنابراین در سطح اعلانی، سازمان همکاری شانگهای را باید یک سازمان برون­گرا دانست.
 
ب: سطح اعمالی (رویکرد عملی و عینی): یک سازمان درون­‌گرا 
اما رویکرد عملی سازمان همکاری شانگهای حاکی از آن است که بر خلاف طرح چنین موضوعاتی در سطح اعلانی، رویکرد عملی این سازمان عدم تمایل جدی آن را در ورود به مناقشات بین­‌المللی و تقابل با جهان غرب نشان می­‌دهد که دلایل و شواهد مهم آن عبارتند از:

 1. موضع منفعلانه و حتی توأم با سکوت سازمان همکاری شانگهای در قبال بحران­‌های منطقه­‌ای: موضع منفعلانه و حتی توأم با سکوت سازمان همکاری شانگهای در قبال تحولاتی چون بحران گرجستان در سال 2008 میلادی (تقابل نظامی روسیه و گرجستان)، بحران اوکراین و بحران‌های متعدد خاورمیانه نظیر سوریه، لیبی و یمن بویژه مداخله نظامی مستقیم روسیه در اوکراین و سوریه.
در بحران­‌های یاد شده، هر یک از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای متاثر از ظرفیت­‌های ملی و داخلی و نیز در چهارچوب سیاست خارجی و دفاعی تعریف شده مورد نظر خود، واکنش­‌های متفاوتی را بروز داده­‌اند. نمونه مشخص این امر را باید اتخاذ رویکردهای متفاوت دو عضو بنیانگذار سازمان یعنی فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین دانست. در حالی که روس‌­ها متاثر از دیدگاه­‌ها و ملاحظات استراتژیکی و ژئوپولیتیکی خود با غرب به صورت فعالانه و تقابلی در بحران­‌های گرجستان، اوکراین، سوریه و لیبی در مقابل غرب ظاهر شدند اما چینی­‌ها متاثر از سیاست سنتی پرهیز از تقابل و تنش جدی و مستقیم با جهان غرب، به صورت محتطاطانه و منفعلانه با این تحولات برخورد کردند. همین امر به خوبی نشان می­‌دهد که سازمان همکاری شانگهای علی­رغم لفاظی‌هایی که در سطح اعلانی نشان می­‌دهد به دلیل منافع و رویکردهای متفاوت اعضای اصلی و تاثیرگذار خود فاقد تاثیرگذاری جدی در عرصه تحولات بین­‌المللی و ورود فعالانه به مناقشات فرامنطقه‌ای است.

٢- رویکرد سازمان همکاری شانگهای در قبال پایگاه­‌های نظامی آمریکا در آسیای مرکزی
پس از وقوع حادثه ١١ سپتامبر و اشغال نظامی افغانستان از سوی ایالات متحده آمریکا، دو پایگاه نظامی از سوی دو کشور عضو سازمان همکاری شانگهای یعنی ازبکستان و قرقیزستان در اختیار نیروهای آمریکایی قرار گرفت. در این راستا، پایگاه هوایی کارشی- خان­‌آباد در جنوب شرقی ازبکستان میزبان نیروهای آمریکایی و ناتو شد. در این بین، شاید تنها موضوعی که به دیدگاه تقابل سازمان همکاری شانگهای با مجموعه جهان غرب دامن زد و موجب ایجاد تصوری جدی نزد برخی صاحب‌نظران در رابطه با بازتولید جنگ سرد و احیای پیمان ورشو در قالب سازمانی جدید شد، بیانیه سال 2005 میلادی سران سازمان همکاری شانگهای در «آستانه» قزاقستان بود که در اولتیماتومی شش ماهه، از نیروهای خارجی مستقر در منطقه آسیای مرکزی درخواست شد از پایگاه‌های نظامی مستقر در منطقه خارج شوند. به فاصله اندکی پس از این بیانیه، نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه خان­‌آباد ازبکستان از این پایگاه تخلیه شدند. اما تأمل در فضای سیاسی، روانی و امنیتی نیز دیگر تحولات حاکم بر آن مقطع حاکی از آن است که نباید این امر را به منزله رویارویی جدی و آشکار سازمان همکاری شانگهای با ناتو و ایالات متحده آمریکا دانست. نخست اینکه دو رویداد مهم در منطقه آسیای مرکزی در سال 2005 میلادی به وقوع پیوست. وقوع انقلاب رنگی در قرقیزستان (مارس 2005) و شورش اندیجان (می 2005) که با حمایتِ مستقیمِ غرب از مخالفان، همراه بود موجب شد نگرانی فزاینده­‌ای نزد رهبران اقتدارگرای منطقه در رابطه با سیاست «تغییر رژیم»[2] از سوی جهان غرب شکل گیرد. در این بین، اعمال تحریم‌های گسترده غرب علیه مقامات ارشد ازبکستان در واکنش به سرکوب شدید شورش اندیجان توسط نیروهای امنیتی ازبک، موجب شد این کشور در واکنشی تقابلی خواهان تخلیه نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه نظامی خان­‌آباد شود که از سال 2001 میلادی و در چهارچوب همکاری تاشکند با واشنگتن در مبارزه علیه تروریسم در افغانستان در این پایگاه مستقر شده بودند. به همین دلیل، دولت اسلام کریم­‌اف با بهره­‌گیری از نگرانی مشترک سایر کشورهای منطقه، توانست این موضوع را در قالب بیانیه پایانی سازمان همکاری شانگهای مطرح کند تا از پشتوانه سیاسی و روانی بیشتری برخوردار باشد.
    اما واقعیت موضوع آن است که تخلیه نیروهای آمریکایی از پایگاه خان‌آباد بیش از آن­که نتیجه اعمال فشار سازمان همکاری شانگهای باشد، نتیجه تغییر موضع دولت ازبکستان در قطع همکاری‌­ها با ایالات متحده بود. شاهد این ماجرا نیز تداوم فعالیت پایگاه ماناس قرقیزستان پس از تحولات سال 2005 میلادی است. در واقع اولتیماتوم سازمان همکاری شانگهای مبنی بر خروج کلیه نیروهای خارجی مستقر در منطقه آسیای مرکزی نتوانست موجب تخلیه نیروهای آمریکایی از پایگاه ماناس قرقیزستان به موازات پایگاه خان­‌آباد ازبکستان شود و این پایگاه با سیاست تهدید و تطمیع واشنگتن (از جمله پذیرش 100 درصدی افزایش اجاره‌بها) توانست تا تابستان 2014 میلادی به فعالیت خود ادامه دهد. ضمن این که باید توجه داشت که قرقیزستان به عنوان ضعیف­‌ترین کشور آسیای مرکزی در قیاس با کشور قدرتمند ازبکستان به مراتب قابلیت بیشتری برای تاثیرپذیری از فشار مکانیسم منطقه­‌ای سازمان همکاری شانگهای داشت اما عملاً این‌گونه نشد و نیروهای آمریکایی از ازبکستان در سال 2005 میلادی و از قرقیزستان در سال 2014 میلادی خارج شدند. مجموع مباحث یاد شده حاکی از آن است که سازمان همکاری شانگهای در سطح اعمالی و رویکردهای عملی و واقعی، فاقد توانایی و ظرفیت لازم برای تقابل با مجموعه جهان غرب است که این امر ریشه در منافع و رویکردهای متفاوت اعضای اصلی آن به ویژه فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین دارد. در واقع، بر خلاف مباحث مطرح شده در بیانیه­‌های پایانی اجلاس­‌های مختلف سازمان همکاری شانگهای، رویکرد عملی این سازمان حاکی از تمرکز این سازمان بر مسائل امنیت منطقه­‌ای به ویژه جدایی­‌طلبی، افراط­‌گرایی دینی و تروریسم -که در اساسنامه سازمان از آن­ها به عنوان سه نیروی اهریمنی یاد شده است، قاچاق مواد مخدر، مهاجرت غیر قانونی و نظایر آن است.
 
٣- همکاری کشورهای آسیای مرکزی با پیمان ناتو
نکته مهم دیگر این­که هر چهار کشور آسیای مرکزی عضو سازمان همکاری شانگهای - یعنی تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان - در قالب برنامه­‌های مختلفی نظیر «برنامه مشارکت برای صلح» و «برنامه مشارکت انفرادی» همکاری منظم و نسبتاً نزدیکی با پیمان ناتو دارند که همکاری کشورهایی مانند ازبکستان و قزاقستان با ایالات متحده آمریکا و ناتو در «شبکه توزیع شمالی»[3] برای نقل و انتقال تجهیزات به افغانستان از مسیر قفقاز- دریای خزر- آسیای مرکزی نمونه بارز آن است. همین امر نیز مانع از آن می­‌شود که سازمان همکاری شانگهای بتواند در قامت یک بلوک منسجم و یکپارچه در مقابل غرب و پیمان ناتو قرار گیرد. از سویی دیگر، در اساسنامه سازمان همکاری شانگهای نیز به صراحت به این نکته اشاره شده است که «این سازمان جهت­‌گیری خاصی بر ضد سایر دولت­‌ها، نهادها و سازمان‌های بین‌­المللی ندارد». در بخش دیگر اساسنامه نیز در تشریح مفهوم «روح شانگهای» به صراحت اشاره شده است که روح شانگهای شامل اعتماد متقابل، برابری، مشاوره، احترام به حاکمیت‌های ملی، تنوع تمدن‌ها و تلاش برای توسعه مشترک است. بنابراین، بکارگیری تعابیری چون «ناتوی شرق»، «ورشوی جدید» و «ائتلاف ضد هژمونیک» با واقعیات و رویکردهای عملی سازمان همکاری شانگهای همخوانی ندارد. صرف این­که همه اعضای این سازمان «شرقی» هستند، نباید به تقابل با «غرب» تعبیر شود؛ ضمن این­که مفهوم شرق و غرب نیز پس از پایان جنگ سرد کاملاً از مفهوم سنتی و کلاسیک خود فاصله گرفته است.
 
٤- ورود هند به سازمان همکاری شانگهای: تقویت درون­گرایی
تغییر عضویت هند از ناظر به اصلی که در نشست سران سازمان همکاری شانگهای در تاشکند ازبکستان در سال 2017 صورت گرفت، تحول بسیار مهمی است که به دلیل نوع رویکردها و ملاحظات هند در قبال ایالات متحده آمریکا به ویژه در دوره ریاست جمهوری ترامپ که به سطح روابط استراتژیک رسیده است، به روند درون­گرایی این سازمان دامن خواهد زد. وجود اتحاد مشارکت استراتژیک آمریکا و هند موجب خواهد شد هند عملاً آمریکا را در سطح سازمان همکاری شانگهای نمایندگی کند و همین امر عدم تقابل جدی این سازمان با مجموعه غرب را به دنبال خواهد داشت؛ ضمن این­که اختلافات دیرینه هند با پاکستان موجب کاهش چابکی و پویش سازمان همکاری شانگهای نیز خواهد شد.  
 
لذا با عنایت به کلیه نکات و ملاحظات ذکر شده ضرورت دارد در تنظیم راهبرد و سیاست ایران در قبال سازمان همکاری شانگهای به این واقعیات، و تفاوت در رویکرد این سازمان منطقه‌ای در سطوح اعلانی و عملی، که در واقع بازتاب منافع و ملاحظات کشورهای عضو آن است، توجه و دقت بیشتری صورت گیرد و مطابق با واقعیات سازمان همکاری شانگهای، موضوع تغییر عضویت از ناظر به اصلی در این سازمان پیگیری و اجرایی شود.
 انتهای مطلب/
 
پی‌نوشت‌ها:

1. Shanghai Cooperation Organization (SCO)
[2] . Regime Change
[3] . Northern Distribution Network


کد مطلب: 2133

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/note/2133/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir