کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تحلیل خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان از منظر سیاست خارجی واشنگتن

طرح کاهش نظامیان آمریکایی در افغانستان: نشانه انزواجویی یا پیام مداخله گرایی

8 دی 1397 ساعت 11:39

ایده خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان را می‌توان در قالب‌های تحلیلی مختلفی بررسی کرد که یکی از مطرح‌ترین آنها تحلیل بر اساس سنت انرواجویی آمریکا است. بر این اساس، خروج بخشی از نظامیان آمریکایی از افغانستان یکی از نشانه‌‌های واقع‌‌گرایی انزواجویانه حاکم بر ذهن ترامپ است که طبق استدلال وی ، نمی‌‌خواهد هزینه‌‌های بی‌‌فایده برای آمریکا ایجاد کرده و مسئولیت‌‌های پرهزینه در سطح جهانی را بر عهده گیرد. ترامپ از همان ایام رقابت‌‌های انتخاباتی و پس از آن همواره این سؤال را مطرح کرده است که چرا باید هزینه امنیت سایرین را آمریکا بپردازد. این ایده می‌‌تواند متأثر از سنت انزواجویی قدرتمند در سیاست خارجی آمریکا باشد و ترامپ نیز بر همین اساس، همواره اعلام کرده است که اولویت با امنیت آمریکا است و هزینه‌های نظامی واشنگتن در سرزمین‌های دوردست از جمله خاورمیانه و افغانستان تأثیری بر امنیت آمریکا ندارد.


ایران شرقی/

سید احمد فاطمی‌نژاد؛ دکترای روابط بین‌الملل و استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد

طی روزهایی که مردم در اغلب کشورها برای تعطیلات کریسمس آماده می­‌شوند، دونالد ترامپ کماکان با تصمیمات پر سر و صدای خود دومین سال ریاست­ جمهوری­ خود را به پایان می­‌برد. یکی از این تصمیمات، برنامه‌ریزی برای خروج بخش قابل توجهی از نیروهای آمریکایی از افغانستان است؛ خروجی که طبق گمانه­‌زنی‌های رسان‌ه­ای طی دو تا سه هفته آینده شروع می­‌شود و به گفته منابع سی­ ان­ ان، حدود نصف نیروهای کنونی آمریکا در افغانستان یعنی تقریباً هفت هزار نفر را در بر می­‌گیرد. با توجه به وقایع و روندهای جاری افغانستان، این خبر به خودی خود نیز قابل تأمل است اما زمانی که در کنار سایر تصمیمات سیاست خارجی آمریکا نظیر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه یا خروج این کشور از «پیمان منع موشک­‌های هسته­‌ای میان­‌برد» قرار می‌گیرد، اهمیتی دو چندان می­‌یابد.

طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در شرایطی مطرح شده است که سران کابل برای برگزاری انتخابات ریاست­ جمهوری در ماه­‌های آینده آماده می­‌شوند و ثبت نام کاندیداهای آن نیز آغاز شده است. علاوه بر این، طی ماه­‌های اخیر، اخبار افغانستان تحت­‌الشعاع مذاکرات آمریکا و طالبان بوده است. در کنار این دو مسأله، برگزاری انتخابات پارلمانی افغانستان طی ماه­‌های اخیر، عملیات­‌های گاه و بیگاه داعش و حامیان آن در این کشور، و تشدید تنش افغانستان و پاکستان و تغییرات کابینه افغانستان در این راستا نیز قابل توجه است. با این شرایط، اولین مسأله­‌ای که مطرح می­‌شود، این است که چرا طرح مذکور در دستور کار سیاست­‌گذاران خارجی و امنیتی آمریکا قرار گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش، چند احتمال را می­‌توان طرح کرد که عبارتند از:

نخست، ایده خروج نیروهای آمریکا از افغانستان مانند سایر تصمیمات خلق­‌الساعه و پر انتقاد ترامپ به ویژگی­‌های شخصیتی وی بر می­­‌گردد و مطالعات و نیت­‌های حساب­ شده­‌ای در پشت این تصمیم وجود ندارد؛ همین رویه باعث شده که تحلیل‌گران و سیاست­مداران آمریکا به طور گسترده از ترامپ انتقاد کنند و حتی بسیاری از همکاران وی در دولت به سرعت دست از همکاری وی بکشند. فقط کافی است نگاهی به افراد اخراجی و مستعفی دولت ترامپ انداخت. چهره­‌های برجسته­‌ای نظیر جیمز کومی (رئیس پلیس فدرال آمریکا)، تام پرایس (وزیر بهداشت)، رکس تیلرسون (وزیر خارجه)، هربرت مک­‌مستر (مشاور امنیت ملی)، دیوید شولکین (وزیر امور بازنشستگان نظامی)، راین زینکی (وزیر کشور)، اسکات پروییت (مسئول سازمان حفاظت محیط زیست)، برت مک­‌گورک (نماینده آمریکا در ائتلاف جهانی مقابله با داعش) و ... قربانی همین خصلت شخصیتی ترامپ شده­‌اند. آخرین فرد این فهرست جیمز ماتیس (وزیر دفاع) است که گویا در اعتراض به تصمیم ترامپ برای کاهش نیروی نظامی در سوریه از ادامه همکاری استعفا داده است.

دوم، ایده مذکور یکی از نشانه­‌های واقع­‌گرایی انزواجویانه­‌ی حاکم بر ذهن ترامپ است که طبق استدلال خودش، نمی­‌خواهد هزینه­‌های بی­‌فایده برای آمریکا ایجاد کرده و مسئولیت­‌های پرهزینه در سطح جهانی بر عهده بگیرد. ترامپ از همان ایام رقابت­‌های انتخاباتی و پس از آن همواره این سؤال را مطرح کرده که چرا باید هزینه امنیت سایرین را آمریکا بپردازد. این ایده می­‌تواند متأثر از سنت انزواجویی قدرتمند در سیاست خارجی آمریکا باشد و ترامپ نیز بر همین اساس، همواره اعلام کرده است که اولویت با امنیت آمریکا است و هزینه­‌های نظامی واشنگتن در سرزمین­‌های دوردست از جمله خاورمیانه و افغانستان تأثیری در امنیت آمریکا ندارد.

سوم، طرح کاهش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان مسبوق به سابقه است و طی هفده سال گذشته بسته به شرایط نیروهای آمریکا در افغانستان کاهش و افزایش داشته­‌اند. برای مثال، نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان در اواخر دوره باراک اوباما حدود ده هزار نفر بودند. یا مهم­تر از آن، بعد از پیمان امنیتی 2014 به یک‌باره نیروهای نظامی آمریکا از حدود صد هزار به حدود ده هزار کاهش یافتند. در موارد مذکور، کاهش نیروهای آمریکا تأثیر چشمگیری در امنیت افغانستان نداشته و اکنون نیز می­‌تواند همین گونه باشد.

چهارم، طرح مذکور در کنار سایر تصمیمات امنیتی- نظامی آمریکا طی ماه­‌های اخیر مانند خروج از «پیمان منع موشک­‌های هسته­‌ای میان­‌برد»، خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه، تشدید تنش با روسیه، و باز طراحی روابط امنیتی آمریکا با اعراب در قالب ناتوی عربی و ... نشان از تحول در موازنه قدرت عمومی آمریکا با روسیه در سطح جهانی است. این مسأله زمانی اهمیت می­‌یابد که به عمق و طول تنش آمریکا و روسیه در سال­‌های اخیر، به طور دقیق توجه شود؛ به گونه­‌ای که می­‌توان ادعا کرد که این سطح تنش در دوران پس از جنگ سرد بی­‌سابقه بوده است.

پنجم، این طرح ممکن است یکی از امتیازات آمریکا به طالبان یا نشانه­‌ای از نتیجه­ بخشی مذاکرات آمریکا و طالبان و در نتیجه کاهش تهدید آنها باشد. به ویژه اینکه، طالبان و حامیان غیر رسمی آنها در پاکستان همواره مخالف حضور گسترده نیروهای آمریکایی در افغانستان بوده­‌اند. همچنین، طبق شواهد و اظهارات موجود خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان یکی از پیش­ شرط­‌های طالبان برای مذاکره با آمریکا بوده است.

سرانجام، خروج نیروهای آمریکا از افغانستان را می­‌توان در راستای خروج نیروهای این کشور از سوریه، بازگشت ناو هواپیمابر «یو اس اس جان استنیس» آمریکا به خلیج فارس و احتمال برخورد این کشور با ایران تحلیل کرد. طبق این احتمال، آمریکا سعی می­‌کند نیروهای خود را از دسترس نیروهای وفادار به ایران دور کند تا ابزار نبرد نامتقارن را از ایران بگیرد؛ زیرا این روش یکی از ابزارهای بازدارنده ایران و تأمین امنیت این کشور در مقابل تهدیدات آمریکا بوده است. بنابراین، می­‌توان ادعا کرد که طرح کاهش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان نشانگر زمینه­‌چینی و آماده شدن آمریکا برای نوعی مداخله­‌گرایی جدید است.
 
پیامدهای خروج احتمالی نیروهای آمریکایی از افغانستان
فارغ از اینکه آمریکا با چه انگیزه­ای طرح کاهش نیروهای خود در افغانستان را مطرح کرده و کدام یک از احتمالات بالا صادق باشد، اگر این طرح عملی شود پیامدهای متعددی در پی خواهد داشت که مهم­ترین آنها عبارتند از:

نخست، به نظر می­‌رسد اولین قربانی عملی کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان، انتخابات ریاست­ جمهوری این کشور در حدود چهار ماه آینده است. طی دو دوره اخیر انتخابات ریاست­ جمهوری، شکاف قومیتی به صورت گسترده تأثیرگذار بوده و به ویژه در دوره قبل تا آستانه منازعه و بر هم خوردن نظم سیاسی این کشور نیز پیش رفت. این تنش در دوره جاری شدیدتر به نظر می­‌رسد و به ویژه، بازیگران جدیدی مانند حکمتیار و احتمالاً رهبران طالبان نیز وارد روند رقابت­‌های انتخاباتی خواهند شد. با این شرایط، حضور پررنگ آمریکا برای تداوم یا انتقال مسالمت­ آمیز قدرت در افغانستان بیش از پیش ضرورت می­‌یابد. بدیهی است که این ضرورت شامل روند برگزاری انتخابات و رقابت­‌های انتخاباتی نیز می­‌شود.

دوم، کاهش نیروهای آمریکا در افغانستان ممکن است منجر به فوران ناامنی در این کشور و گسترش وقایع تروریستی در آن شود. درست در شرایطی که احتمال گسترش حضور داعش در افغانستان مطرح شده و نشانه‌هایی از آن در اکناف این کشور دیده می­‌شود، این طرح ممکن است پیامدهای متناقضی در پی داشته باشد. از یکسو، طبق بسیاری از تحلیل­‌ها و فرضیه­‌های موجود کاهش حضور نیروهای آمریکایی باعث می­‌شود که جذابیت تروریست­‌ها کاهش یافته و بهانه آنها برای مبارزه با «اشغالگران» از بین برود. از سوی دیگر، کاهش حضور نیروهای آمریکایی به معنای ضعف نیروهای امنیتی افغانستان و کاهش کارآمدی آنها است. از نظر نگارنده، پیامد اخیر بیش از مورد اول در خور تأمل است. زیرا فقط یکی از انگیزه­‌های تروریست­‌ها و گروه­‌های افراطی مبارزه با «نیروهای اشغالگر» است و کاهش نیروهای آمریکا فقط یکی از انگیزه­‌های آنها را از بین می­‌برد اما انگیزه­‌های مذهبی، قومیتی، سیاسی (قدرت­ طلبانه)، و منطقه­‌ای (مداخله کشورهای همسایه) کماکان پا برجای است.

سوم، خلا قدرت ناشی از کاهش حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان ممکن است باعث افزایش مداخله و رقابت همسایگان به ویژه هند و پاکستان در این کشور شود. در شرایطی که دور جدیدی از تنش میان هند و پاکستان بر سر مسائل نظامی و کشمیر آغاز شده است، افغانستان نیز می­‌تواند میدان این رقابت شده و در نتیجه آن، ناامن­‌تر از قبل شود.

چهارم، اگر کاهش نیروی آمریکا را رویه­‌ای معمولی و مسبوق به سابقه تلقی کنیم، ممکن است پیامد خاصی در بر نداشته باشد و وضعیت افغانستان کما فی­‌السابق ادامه پیدا کند. البته این حالت در شرایطی می­‌تواند اتفاق بیفتد که نوعی اجماع میان نخبگان سیاسی افغانستان در مورد تأمین امنیت و حکومت­داری شکل بگیرد. اما شرایط موجود و به ویژه شروع رقابت­‌های انتخاباتی خلاف این وضعیت را نشان می­‌دهد.
انتهای مطلب/
 


کد مطلب: 1770

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/report/1770/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir