کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نظم امنیتی جدید هند و پیامدهای آن برای آمریکا

بررسی نظم امنیتی جدید هند

warontherocks , 29 دی 1398 ساعت 9:25

مترجم : منصوره اسکندران

هند این بازیگر مهم جنوب آسیا وارد نظم امنیتی جدیدی شده است که به گفته وزیر خارجه این کشور ترکیبی از "واقع گرایی" با "ریسک پذیری" است. نظم امنیتی جدید هند سه ویژگی دارد که عبارتند از: تأکید بر ریسک‌پذیری و قاطعیت؛ ادغام سیاست‌های داخلی و بین‌المللی؛ و استفاده از روش‌های بی‌رحمانه و سرسختانه برای سرکوب منتقدین. به نظر می‎رسد این رویکرد با منافع ایالات متحده در جهت تقویت موقعیت خود در آسیا همسو ‎باشد. اما این نظم جدید ممکن است با مجموعه‌ای از خطرات و چالش‎هایی همراه باشد که نیازمند تجزیه و تحلیلی روشن بوده و بررسی و بحث در مورد چگونگی برخورد و درگیرشدن ایالات متحده با سیاست‌های هند را ضروری می‎سازد.


ایران شرقی/

سیاست‌های امنیتی هند در سال 2019 در بحران و سرکوب تعریف شده است. در ماه فوریه، نیروی هوایی هند، حمله هوایی خود را به پاکستان، پس از بمب‌گذاری انتحاری در کشمیر آغاز نمود. این اقدام به بحران، ستیز و تهدیدهای موشکی متقابل منجر شد. در ماه آگوست، دولت دهلی نو، نیروهای امنیتی خود را به جامو و کشمیر تحت کنترل هند اعزام کرده و درخلال ماه‌ها درگیری، محدودیت و ادعا نسبت به آغاز یک سیاست کاملاً جدید افراطی در کشمیر، وضعیت ویژه خودمختاری این منطقه را لغو کرد.
ناظران، نظم امنیتی جدید هند را چگونه ارزیابی می‌کنند؟ و در صورت وجود، چنین نظمی، چه تأثیری بر ایالات متحده خواهدداشت؟
این نوشتار، به بررسی سه ویژگی این نظم جدید می‎پردازد که عبارتند از: تأکید بر ریسک‌پذیری و قاطعیت؛ ادغام سیاست‌های داخلی و بین‌المللی؛ و استفاده از روش‌های بی‌رحمانه و سرسختانه برای سرکوب منتقدین. به نظر می‎رسد این رویکرد با منافع ایالات متحده در جهت تقویت موقعیت خود در آسیا همسو ‎باشد. اما این نظم جدید ممکن است با مجموعه‌ای از خطرات و چالش‎هایی همراه باشد که نیازمند تجزیه و تحلیلی روشن بوده و بررسی و بحث در مورد چگونگی برخورد و درگیرشدن ایالات متحده با سیاست‌های هند را ضروری می‎سازد.
 
بحران و سرکوب
در 14 فوریه، بمب‌گذاری انتحاری در کشمیر، در نزدیکی شهر پولواما در بخش تحت کنترل هند از منطقه‌ی جامو و کشمیر، جان 40 تن از نیروهای شبه نظامی ‎هند را گرفت. در 26 فوریه، نیروی هوایی هند از تسلیحات هوایی دقیقی برای حمله به اردوگاه جیش محمد در نزدیکی بالاکوت پاکستان استفاده کرد. نتیجه‌ی این حمله مشخص نیست برخی ادعاها از موفقیت کامل هند و برخی دیگر از شکست هند در این حمله حکایت می‎کنند.
در بامداد روز 27 فوریه، نیروی هوایی پاکستان با حمله به خط کنترل که بخش هندی و پاکستانی جامو و کشمیر را از هم جدا می‎کند، به حمله هند پاسخ داد. در حمله‌ی بعدی، یک MiG-21 هندی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و یک خلبان نیروی هوایی هند توسط پاکستان اسیر شد. هند ادعا می‎کند که یک فروند F-16 نیروی هوایی پاکستان را منفجر کرده است، در حالی که پاکستان مدعی است که این کشور جت دیگری از هند را مورد هدف قرارداده است. هر دو ادعا همچنان در ابهام قرار دارد. اگر چه با وجود اسارت خلبان هندی در دست پاکستان، به نظر می‎رسید که این بحران تشدید گردد و گزارش‎های موثق از تهدید حمله موشکی پاکستان توسط هند خبر می‎دادند، اما در این میان تلاش برای میانجیگری به منظور مدیریت بحران نیز ‎دیده می‎شد. پاکستان خیلی زود خلبان به اسارت گرفته را به هند بازگرداند و بحران کاهش یافت.
حمله نیروی هوایی هند بی‌سابقه بود. دولت نارندرا مودی و بسیاری از تحلیلگران هندی اظهار داشتند که هدف از این حمله تحمیل مجازات به ارتش پاکستان و نشان دادن این مطلب بود که سلاح‎های هسته‌ای پاکستان لزوماً مانع عملیات هند نمی‎گردد. پاکستان به نوبه خود، اظهار داشت كه هند در حمله به بالاکوت ناکام بوده و هند باید از حمله‌ی تلافی‌جویانه  نیروهای هوایی پاکستان در تاریخ 27 فوریه دریافته باشد که نباید به تکرار چنین عملیاتی فکر کند. ابهام ‎در ادعای هر دو طرف، ارزیابی قاطع این بحران و درک تفسیر هر دو دولت از آن را غیرممکن می‎سازد. با این حال روشن است که فرضیات ساخته و پرداخته شده در دوره‌ی2016- 2002 در مورد چگونگی عملکرد هند و پاکستان در بحرانی این چنینی، نیازمند بازنگری است.
دومین رویداد مهم سال 2019 در تابستان رخ داد. در 4 آگوست، نیروهای امنیتی هندی مستقر در جامو و کشمیر اقدام به بازداشت گسترده‌ی سیاستمداران، فعالان، رهبران جامعه مدنی، هواداران مبارز و سایر افراد مشکوک نمودند، این در حالی بود که دسترسی به تلفن و اینترنت امکان‌پذیر نبود. روز بعد، آمیت شاه وزیر کشور لایحه‌ای (که به سرعت تصویب شد) مبنی بر لغو وضعیت ویژه خودمختاری جامو و کشمیر، که در ماده 370 قانون اساسی هند تعریف شده است را ارائه کرد. علاوه بر این، این قانون، این ایالت را به دو بخش سرزمینی (با قدرت و استقلال کمتری نسبت به یک ایالت در نظام سیاسی هند) تقسیم کرد. مودی تصریح کرد که ماده قانون 370 استقلال جامو و کشمیر، باعث جدایی‌طلبی و عدم‎توسعه‎یافتگی شده است. پس از انتخابات اخیر، جامو و کشمیر "عادی" و طرفدار هند بمنظور رهایی از مداخله پاکستان و تضعیف نفوذ رژیم فاسد بیگانه در احزاب محلی و خانواده‎های سیاسی به وجود می‌آید. مخالفین این اقدامات معتقد هستند که استقلال معنادار به ویژه با توجه به روش‎های استفاده شده ازسوی دولت هند، از بین رفته و بسیاری از این مسائل توجیهی بیش نیست.
از آنجا که بازداشت‎ها و محدودیت‎های دیگر، چندین ماه در دره کشمیر با جمعیتی اکثریت مسلمان، همچنان باقی ماند، آتش جنگ ایدئولوژی بالا گرفت. با وجود تکذیب دولت، گزارش‎های مربوط به نقض حقوق بشر و اقدامات خودسرانه نیروهای امنیتی و همچنین اعتراض به این تصمیم، کم کم آغاز شد. از اوایل دسامبر، اینترنت در تمام بخش‎های دره کشمیر قطع است و تعداد قابل توجهی از افراد از جمله تعدادی از سیاستمداران برجسته که طرفدار دهلی بودند نیز همچنان در بازداشت به سر می‎برند. به نظر می‎رسد که رسیدن به نتیجه‌ی نهایی مورد نظر دولت هند، مستلزم انتخابات محلی و گسترش توسعه اقتصادی است که به پذیرش وضع جدید کشمیر منجر می‎گردد.
 
ویژگی‎های نظم جدید
حمله هوایی بالاکوت و لغو وضعیت ویژه کشمیر، شرایطی کاملاً متفاوت می‎باشند. با این حال، سیاست‎های مشابه بسیاری را می‎توان در هریک از آنها مشاهده کرد، بویژه با توجه به سخنان بسیار مهم اخیر وزیر امور خارجه  اس. جایشنکار که بیانگر آنچه که وی آن را مرحله جدیدی از سیاست خارجی هند در دولت مودی می‎نامد، می‎باشد. ویژگی‎های این نظم جدید چیست؟
نخست، مودی مایل است ریسک بیشتری را در استفاده از زور بپذیرد. در دوره بین سال 2002 تا سال 2016، هنگامی‎که پس از حملات چشمگیر تروریستی در سال 2001-2002، هند دست به هیچ گونه اقدام نظامی‎علیه پاکستان نزد، فرضیات بسیاری از سوی ناظران امور امنیتی جنوب آسیا شکل گرفته است. گرچه حملات منظمی‎ علیه اهداف هندی صورت می‎گرفت، اما دهلی نو از جنگ اجتناب کرده و در عوض در حالی که بر منزوی نمودن پاکستان متمرکز بود، به تقویت قدرت اقتصادی خود پرداخت. سیاست جدید هند این استراتژی كه تحمیل مجازات بر پاکستان ضروری نیست را استراتژی نافرجامی ‎می‎خواند.
رویداد کشمیر و بالاکوت بخشی از تلاش گسترده هند برای بازآفرینی محیط جهانی و منطقه‌ای است. جایشنکار در سخنرانی خود در ماه نوامبر اظهار داشت كه هند مرحله جدیدی از سیاست خارجی خود را تحت ریاست مودی دنبال می‎كند. در این چارچوب، هندِ درحال‌توسعه باید با ایجاد یک وضع جدید در جامو و کشمیر، مرزهای خود را تحت کنترل گرفته تا دیگر بهانه‌ای برای دخالت پاکستان و فشارهای جامعه جهانی وجود نداشته باشد. حمله به بالاکوت با هدف جلوگیری از حمایت پاکستان از گروه‎های تروریستی در آینده، همراه با فشار اقتصادی بین‌المللی کارگروه اقدام مالی و دوستی با حامیان قدیمی‎ پاکستان مانند عربستان سعودی انجام شد.
هند ممکن است برای بازی در صحنه‌ی سیاست جهانی، به انجام اقدامات جسورانه و برجسته‌ای نیاز داشته باشد. بر اساس اظهارات جایشانکار، تاریخ هند نشان می‎دهد که "یک سیاست خارجی با ریسک پایین تنها می‎تواند نتایج محدودی را به دنبال داشته باشد." وی این نیاز به ریسک‌پذیری را به نظم چندقطبی پیوند می‎زند که با پایان سلطه‌ی آمریکا در دوران پساجنگ سرد در حال ظهور است. ترکیب قدرت‎های جدید در حال ظهور و عدم اطمینان به وضعیت جهانی آمریکا، به خلق فضای بین‌المللی روانتر و سیال‌تری انجامیده است. هند می‎بایست به منظور بهره‌بردن از فرصت‎هایی که در این محیط ارائه می‎گردد، به سرعت در جهت از بین بردن بدهی‎ها و تحمیل هزینه‎ها به دشمنان خود اقدام نماید.
دوم، حمله به بالاکوت و کشمیر در تبلیغات انتخاباتی و سیاست داخلی به شکل گسترده‌تری تنیده شده است. بسیاری، حمله به بالاکوت را نقطه عطف انتخابات سراسری هند در سال 2019 که مودی را با اکثریت آراء به قدرت بازگرداند، می‎دانند. گر چه مسائل امنیت ملی غالباً در حاشیه‌ی سیاست انتخاباتی هند قرار می‎گیرد، اما نقش برجسته‌تری در پیروزی حزب بهاراتیاجاناتا (BJP) ایفا کرد. این حزب، تصمیم مودی نسبت به شروع حملات هوایی علیه پاکستان را در قالب اقدامی ‎سرنوشتساز در جهت پایان دادن به تهدید تروریسم تحت حمایت این کشور، معرفی کرد. در مسیر مبارزات انتخاباتی، بسیج امنیت ملی، ناسیونالیسم تندرو و احساسات ضد پاکستانی نتیجه را به نفع مودی و حزب BJP تغییر داد.
حزب BJP در انتخابات اخیر ایالتی در‎هاریانا و ماهاراشترا، موقعیت مشابهی را ایجاد کرد. نتایج به اندازه کافی سودمند نبود. اما این حزب در حال حاضر مسئولیت امنیت، در سطح ملی را در اختیار دارد، که می‎تواند به روش‎های قابل‌توجهی از آن، از نشان دادن جسارت مودی گرفته تا متهم کردن مخالفان طرفدار پاکستان تا توجیه طرفدارانی که معتقد هستند اکثریت هندو در هند باید با افتخار خود را در برابر "شبه سکولاریسم" کنگره ملی هند که قبلاً حاکم بود، ابراز کنند، استفاده کند. مخالفان اکثراً ترجیح می‎دهند در حوزه‌ی اقتصاد بجنگند.
تلفیق سیاست‎های امنیتی با انتخابات، تیغی دولبه است. شهروندان باید در نظارت و بحث و گفتگو در مورد چنین سیاست‎هایی درگیر شوند و مشارکت مردم هند در امور بین‌الملل راهی طولانی در پیش دارد. با این حال، تلفیق سیاست‎ها ممکن است سوءاستفاده و پیامدهای ناخواسته‌ای را نیز به دنبال داشته باشد . گمانه‌زنی در مورد ماهیت و تأثیرات حمله به بالاکوت می‎تواند در آینده فشارهایی ایجاد کند که چه تشدید آن عاقلانه باشد یا نه، اما حتی ممکن است از حملات در کشمیر یا دیگر مکان‎ها، سخت‌تر هم باشد.
سرانجام، ویژگی بارز واکنش دولت و طرفداران آن نسبت به حمله بالاکوت و بخصوص كشمیر، استفاده از روش‎های بی‌رحمانه و سرسختانه و محكومیت بالاترین رهبران ارشد سیاسی هند و نیز رسانه‎های وابسته و متحد آنها و جامعه تحلیلی بوده است. تشخیص حقیقت در مواجهه با ادعاهای بی‌حد و حصر، بسیار دشوار است.
به عنوان مثال، در جریان بحران بالاکوت، منابع دولت هند انکار کردند که این کشور، پس از سقوط و دستگیری خلبان هندی، پاکستان را با حملات هوایی تهدید کرده و آن را "ساختگی و جعلی" می‌دانند. در واقع گزارش رویترز و پس از آن هندوستان تایمز مشخص نمود که این اقدامات اتفاق افتاده است و بنابراین، مودی، خود در طول مبارزات انتخاباتی با اشاره به این امر و ضمن زیرسوال بردن تکذیب دولت قبلی خود، آن را تایید نمود. پس از آن، شاه، رئیس حزب BJP که درحال حاضر وزیر کشور است اظهار داشت كه در حمله به بالاكوت 250 نفر كشته شده‌اند. بنابراین، ادعای نیرمالا سیتارامن مبنی بر این که هند از هویت خلبانی که گفته می‎شود اف -16 پاکستانی را مورد حمله قرار داده، مطلع است، اثبات شد. دولت پاکستان با محدودکردن دسترسی روزنامه نگاران به محوطه‌ی بالاکوت، بازی مشابهی را در مورد ادعاهای بدون دلیل و برهان در مورد سرنگونی دو جت هندی براه انداخت.
اقدام نسبت به کشمیر نیز حرکتی تهاجمی ‎و بی‌رحمانه بود. از آنجا که روزنامه نگاران، نخست شروع به گزارش از آنچه پس از سرکوب در کشمیر رخ داده بود، نمودند، اما با تکذیب شدید دولت مواجه شدند؛ مقامات ارشد دولت مرکزی و ایالتی ادعا كردند كه گزارش‎ها مغرضانه و نادرست بوده، و اغلب حتی در مواجهه با شواهد قابل قبول، به انكار بی‌قید و شرط آن متوسل می‎شوند. شاه در اواخر سپتامبر اظهار داشت: "محدودیت‎ها در ذهن شما است، نه در جامو و کشمیر". این در حالی است که بیپین راوات، فرمانده ارتش هند، اظهار داشت که "کسانی که احساس می‎کنند زندگی‌ آنها تحت تأثیر قرار گرفته است، کسانی هستند که بقای آنها به تروریسم بستگی دارد." با این حال، پس از آن که دولت تحت فشار قرار گرفت، محدودیت‎های امنیتی را نیز صراحتا توجیه نمود.
هم شاه و هم جایشانکار هر دو در اواسط نوامبر اعلام کردند که وضعیت دره کشمیر به حالت عادی برگشته است. چند روز پس از این ادعا، در تحقیقی که توسط شهروندان هندی انجام شد، ادعا شده است که ممنوعیت خروج از سرینگر همچنان ادامه دارد، و کارگران مهاجر در یک حمله تروریستی کشته شده‌اند. در اوایل دسامبر، پس از اظهارات شاه و اعلام وضعیت "کاملاً عادی" کشمیر، فرماندار منطقه جامو و کشمیر به این مطلب اشاره کرد که اگر اوضاع "عادی‌تر" شود، اینترنت مجددا وصل خواهد شد. کاملاً مشخص نیست که چه "ماهیت و چه معیاری" برای "عادی‌شدن" کشمیر در نظر گرفته شده است.
دامنه اعتراض نسبت به استراتژی دولت هند در مورد ارتباطات عمومی‎ تا انتقاد گسترده روزنامه نگاران و سیاستمداران مخالف در غرب نیز گسترش یافته است. آشوک مالک، دبیر سابق رئیس جمهور هند و مشاور سیاسی فعلی وزارت امور خارجه، انتقاد منتقدین خارجی سیاست دولت نسبت به کشمیر را با عنوان "علامه‌های دهر مقیم نیویورک / لندن، فعالان چپ پرحاشیه، عوامل کشور پاکستان، بی‌طرف‎های زخم دیده و خودمختاران بدون مرزی که هیچ چیز جز مطالب و نوشتاری را برای عرضه ندارند، رد کرد. وردان شرینگلا، سفیر هند در آمریکا، رسانه‎های آمریکایی را بدلیل نشر اطلاعات نادرست و نامشخص مورد انتقاد قرارداد" این در حالی است که جایشانکار اظهار داشت که رسانه‎های  آمریکایی اطلاعات نادرستی در اختیار سیاستمداران هندی قرار می‎دهند. کنسولگری هند در نیویورک، در فیلمی‎ جنجالی با سؤال از کنگره ایالات متحده گفت:"چرا آنها نمی‎توانند به ارائه اطلاعات درمورد جای دیگر بپردازند؟" شما به سوریه، عراق، افغانستان حمله می‎کنید، اما در مورد آن صحبتی نمی‎کنید. دولت اعلام کرده است که دخالت رسانه‎های خارجی در مورد کشمیر مشهود است. واکنش به این دخالت واضح است - دهلی نو سرسختی خواهد کرد‎.
 
پیامدهای نظم جدید هند برای ایالات متحده
این تحرک جدید چه معنایی برای ایالات متحده دارد؟ واشنگتن به دلایلی، هندی مدعی و قدرتمندتر می‎خواهد چرا که به دنبال ایجاد نقطه توازنی در برابر  نفوذ چینی‎ها است. در حالی که دولت رئیس جمهور دونالد ترامپ همچنان درگیر تجارت با هند است، همچنان به گسترش همکاری‎های نظامی ‎با این کشور ادامه می‎دهد. هندی که در غلبه بر روندهای منفی در توازن نظامی‎خود با چین جدی است، ارتباطات محکمی ‎با متحدین و شرکای آمریکایی در آسیا و فراتر از آن برقرار کرده است، ارزش‎های لیبرال دموکراتیک را دنبال کرده و رسیدن به سطح بالای رشد اقتصادی را سرمایه‌ای جدی می‎داند. این فرصت‎ها از اوایل دهه 2000، واشنگتن را به سمت همسویی هند و آمریکا هدایت کرده است.
هیچ اختلاف استراتژیکی در روابط مستحکم و خوب ایالات متحده و هند وجود ندارد. با این وجود، اختلاف نظرهایی در مورد سطح دقیق ارتباطاتی که باید وجود داشته باشد یا این دو کشور به دنبال آن هستند، وجود دارد. به گفته اشلی تلیس، " نزدیک به دو دهه است که هند از سخاوت خارق‌العاده آمریکایی برخوردار بوده است." ازنظر برخی از جمله تلیس، هند در حال حاضر وزنه‌ی با ارزشی در برابر نفوذ چین است . دهلی همچنان بهترین امید واشنگتن در آسیا است. دیگران معتقد هستند که ایالات متحده پس از تلاش‎های اساسی و بدون بازده کافی، از "خستگی هند" رنج می‎برد و باید رویکرد متمرکزتری اتخاذ کند. برخی دیگر نیز نگران انتظارات نادرست هستند.
ممکن است تصور شود که نظم جدید هند این مطلب را روشن خواهد کرد. با این حال، از برخی جهات، این نظم جدید در حقیقت همه چیز را به هم می‎زند. به لحاظ استراتژیک، مشخص نیست که اقدامات هند در سال 2019 دستاوردهای مهمی به همراه داشته باشد یا نه. حمله به بالاکوت، که قرار بود عملیاتی جسورانه و برجسته باشد، به سرعت گرفتار ادعاهای رقیب و سیاسی شدن آشکار در طول انتخابات شد و در عناوین اخبار جهانی در مورد دستگیری یک خلبان هندی نمود یافت. در بحران آتی، مودی با ادغام سیاست داخلی با سیاست‎های امنیتی، به ویژه استراتژی پاکستان، می‎تواند فشارهای خطرناکی که تهدیدی برای اهداف هند که فراتر از رقابت‎های منطقه‌ای می‌باشند را کنترل کند. در پی مسئله‌ی کشمیر، شواهد اندکی وجود دارد که نشان می‎دهد جمعیت دره کشمیر تابعیت هند را نپذیرفته‌اند، تداوم حضور پرهزینه نیروهای امنیتی، ادامه یافتن حملات متناوب شبه‌نظامی ‎و طرح‎های توسعه اقتصادی، طبق برنامه پیش نرفته‌اند. یک بررسی انتقادی نشان داد که سیاست دهلی نسبت به کشمیر پس از 5 آگوست "تبدیل شدن این مسئله را به یک فاجعه اثبات می‎کند".
در سطح وسیع تری، می‎بایست مشخص گردد که آیا هند قدرت پیگیری استراتژی را که جیشانکار معتقد است ادغام "واقع گرایی " با "ریسک‌پذیری" است دراختیار دارد یا نه. اینکه این رویکرد به معنای گرایش آمریکا به هند به عنوان بازوی ضد چین می‎باشد یا نه، مشخص نیست. در حالی که پیشرفت قابل توجهی در همکاری‎های امنیتی هند با ایالات متحده و متحدان آن به ویژه در حوزه دریایی حاصل شده است، اما می‎بایست اقدامات ساختاری در زمینه‌ی قدرت نظامی ‎و اقتصادی صورت گیرد. آبهیجنان راج به شکلی متقاعد کننده اظهار داشته که اختلاف بین لفاظی‎های احمقانه و انتظارات از یک سو، و هزینه‎های غیرضروری و توجه سیاسی به اصلاحات دفاعی، از سوی دیگر، موجب ایجاد "شکاف بین تصمیم بر انجام کار و توانایی انجام آن" می‎گردد. راجیش راجاگوپالان خاطر نشان می‎کند که دیدگاه استراتژیک جایشانکار، قدرت واقعی هند را نادیده می‎گیرد. فرمول جایشانکار به جای بیان تفکر جدید، از نظم جدیدی سخن می‎گوید که در آن، باوری "وسواس‌گونه و حتی کاملاً اشتباه" که هند بازیگر اصلی و مهمی‎در نظم چند قطبی در حال ظهور است، نه اینکه در نظم دو قطبی نوپای ایالات متحده و چین قفل شده، گرفتار شده است. مجموعه‌ای از تحلیل‎های مرکز امنیت جدید آمریکایی(CNAS) تصویری بی‌بدیل از قدرت نظامی ‎هند نسبت به چین را نشان می‎دهد. آنها درحین مشخص کردن راه‎های بهبود اوضاع، دریافتند که " روند معادله نظامی ‎هند و چین کاملاً منفی است" و "نوسازی و اصلاحات نظامی ‎اخیر چین، در هر صورت، این شکاف را بیشتر کرده است."
اقتصاد هند که محرک اصلی شکل‌گیری استراتژیک این کشور است در حال ورود به رکودی نگران کننده می‎باشد، ادعاهایی مبنی بر اینکه دولت، داده‎های اقتصادی را دستکاری می‎کند وجود دارد، و برخی از ورود هند و گرفتارشدن در به اصطلاح "دام درآمد متوسط" نگرانند. این اتفاق در شرایطی در حال وقوع است که میلان وایشناو آن را "بحران اعتبار موثر بر نهادهای اصلی هند" می‎نامد. این روند ممکن است تغییر کرده و معکوس شود. اما تجارت برای رشد اقتصادی در آینده به جای در نظر گرفتن منافع استراتژیک امروز، یک بازی با نتیجه‌ای نامشخص است.
دومین گروه چالش‎ها از پروژه سیاسی داخلی حزب BJP ناشی می‌شود که در مرکز نظم جدید امنیتی هند قرار داشته و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مسائل نه در زمینه حقوق بشر و نه لیبرالیسم، در داخل یا خارج از این کشور، هیچ ارتباطی به دولت ترامپ ندارد. با این وجود، مبنای حمایت آمریکا از هند صراحتا بر ارزش‎های مشترک از جمله"دموکراسی سکولار" بنا شده است. بسیاری نگران این هستند که هند در راستای دموکراسی غیرمذهبی حرکت می‎کند و یا به آن ورود پیدا کرده است. وارشنی"تضاد بین انعطاف‌پذیری انتخاباتی و نواقص لیبرال" را نگران‌کننده می‎داند، در حالی که گیدئون راچمن "لغزش هند به سمت لیبرالیسم ناقص " را رد می‎کند. "روزنامه‎های اصلی هند نگرانی‎های جدی را مطرح کرده‌اند، به طور مثال آنها لایحه تابعیتی که اخیراً به تصویب رسیده و به نفع پناهندگان غیرمسلمان است، را لایحه‌ای "نابرابر، غیرمسئولانه"، " مسموم" و " خطرناک" خوانده‌اند. تصویب این لایحه، اعتراضات گسترده‌ای (و در بعضی موارد خشونت) در دانشگاه‎های سراسر هند و همچنین در بنگال غربی و شمال شرقی این کشور را در پی داشت. دیده‌بان حقوق بشر، سازمان ملل متحد و حتی وزارت امور خارجه ایالات متحده نسبت به سیاست کشمیر هند ابراز نگرانی کردند. حامیان دولت از اینکه دوره دوم ریاست جمهوری مودی "به طورنظام‌مند و ایدئولوژیک‌تر" ادامه پیدا کرده خوشحال هستند. این درحالی است که  این برنامه چالش‎های بین‌المللی نیز به همراه خواهد داشت.
هند همچنین در درون نظام سیاسی آمریکا اثرگذار است. در یک گردهمایی مشترك هودی مودی(Howdy Modi)، در‎ هاستون، نارندرا مودی ضمن ابراز علاقه‌ی هر آمریکایی به رئیس جمهور، مشتاقانه ترامپ را در آغوش گرفت. تحقیقات اخیر از یک شبکه ضد اطلاعات که به شدت از مواضع دولت هند حمایت می‎کند، با هدف‌گیری ایالات متحده و سایر کشورهای غربی پرده برداشت. در اوایل دسامبر، جیاپال و استیو واکینز، قطعنامه‌ای را در مورد کشمیر ارائه کردند، که در آن به مجموعه‌ای از مواد قانونی مشابهی اشاره شده  که در رسانه‎های هند نیز ارائه گردیده است. دولت انگلیس نیز اخیراً از حضور BJP در انتخابات انگلستان ابراز نگرانی کرده است.
 
ارتباط با هند جدید
"هند جدیدِ" مودی، شاه و جایشنکار، سیاست‎های قدرت و سرکوب منتقدین خود را می‎پذیرد. آمریكا در این بین باید واکنش آشکاری از خود نشان دهد. اگر چه منطق استراتژیکی در روابط ایالات متحده و هند نهفته است، اما به طور کلی پیامدهایی را در برخواهد داشت که نمی‎توان آنها را نادیده گرفت. تحلیل‎های آینده از استراتژی ایالات متحده در قبال هند باید صراحتا به مجموعه‌ای از سوالات مهم و دشوار پاسخ دهند.
در اساسی‌ترین سطح، آیا حقوق بشر و لیبرالیسم در سیاست ایالات متحده در قبال هند از جایگاه مهمی ‎برخوردار است ؟ نظرات در مورد استراتژی آسیا بزرگ‌تر می‎تواند به این مسئله پاسخ دهد. برای کسانی که هند را برای موازنه قدرت علیه چین ضروری می‎دانند، پاسخ احتمالاً منفی خواهد بود. در استراتژی آسیا که به گسترش تایلند، ویتنام و فیلیپین می‎پردازد، لیبرالیسم ناقص داخلی مانع رقابت قدرت بزرگ در حال ظهور نمی‎گردد. برای کسانی که هند را مفید می‎دانند اما نه ضروری، یا کسانی که ظهور چین را نگران‌کننده نمی‎دانند، ممکن است جواب این سوال کاملاً متفاوت باشد. از این منظر، هند بیشتر از سوی چین تهدید می‎شود تا آمریکای دور و ایمن. بنابراین آمریکا محل مانور و بازی خوبی خواهد بود.
در صورتی که لیبرالیسم و ​​حقوق بشر اهمیت داشته باشند، شاخص‎های گسست در "ارزش‎های مشترک" چه خواهد بود؟ اگر کشوری از روند سیاست‎های هند نگران باشد، آیا پاسخ ایالات متحده می‎بایست فراتر از روابط دیپلماتیک باشد؟ تاریخ نشان می‎دهد که محدودیت‎های جدی در اعمال فشار بر هند وجود دارد (به عنوان مثال، تهدید به تحریم آمیت شاه به نظر می‎رسد که پیامدهایی در برداشته است) اما بسیاری در ایالات متحده نسبت به پذیرش پروژه BJP که بر تمامی ‎سیاست‎های امنیتی این کشور موثر است، بدبین و مشکوک هستند. اگر روند فعلی در سیاست‎های هند ادامه یابد، این تنش با کسانی که دولت مودی را بخشی از موج فراملی لیبرالیسم ناقص می‎دانند، ادامه می‎یابد. مسئله دیگر این است که چه نوع فعالیتی از دولت هند را باید در سیاست آمریکا متناسب تلقی کرد و کدام یک از این اقدامات را می‎توان یک مداخله انتخاباتی آشکار دانست. اگر چه لابی کردن و بسیج مهاجرین مخالف، اقدامی‎عادی (از جمله توسط پاکستان) است، اما اقدام هماهنگ شده به منظور نفوذ در اعضای کنگره یا تأیید حقوقی نامزدها کمتر دیده می‎شود.
در صورتی که مبنای ارزش‎های سیاسی دو طرفه در روابط ایالات متحده و هند تضعیف گردد، ممکن است توجه آمریکا حتی فراتر از آنچه در دولت ترامپ اجرا می‎شود، بر معاملات و ملاحظات اقتصادی بی‌پرده و آشکار متمرکز گردد. در این سطح استراتژیک، سؤال اساسی این است که آیا شروط مربوط به نتایج و خروجی‎های قابل سنجش را می‎توان دنبال کرد یا خیر و درصورت امکان، این کار چگونه صورت می‎گیرد. ایالات متحده دقیقاً در ازای فن آوری، تسلیحات، دسترسی به بازار، سیاست مطلوب مهاجرت و رهایی از مجازات‎های مربوط به خرید اسلحه از روسیه، از هند چه انتظاراتی دارد؟ آیا سیاست " نوعدوستی استراتژیک" که توسط بوش و اوباما مدیریت شد، همچنان مهم است یا واشنگتن به رویکرد متفاوتی نیاز دارد که همزمان از درگیرشدن ترامپ در منازعات‎ تجاری و همکاری‎های امنیتی جلوگیری کند؟ کسانی که نسبت به جهت‌گیری سیاسی هند تردید دارند ممکن است نسبت به طرفداران دولت مودی، موانع بیشتری را برای همگرایی استراتژیک با هند در نظر بگیرند و مطرح کنند. این تحرکات ضمن افزایش بی‌ثباتی، با عرصه سیاسی هند که در آن سوء ظن عمیق تاریخی ایالات متحده چه در چپ و چه در راست یافت می‎شود، تلاقی خواهد یافت.
تحلیل‌گران، محققان و سیاستگذاران آمریکایی پاسخ‎های گسترده و احتمالاً متناقضی به هر یک از این سؤالات می‎دهند. شاید این بحث دوباره با تأیید وضع موجود خاتمه یابد. صرف نظر از این مطلب، شکل‌گیری مرحله جدیدی در سیاست خارجی هند مستلزم تجدید نظر در استراتژی آمریکا است.
 انتهای مطلب/


«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»
 
 


کد مطلب: 2144

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2144/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir