کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بررسی سیاست بازیگران در قبال CPEC

رویارویی آمریکا با چین در پاکستان (بخش اول)

carnegie , 15 ارديبهشت 1399 ساعت 10:34

مترجم : منصوره اسکندران

از سال 2015 تا 2020 چرخش سیاست‌های پاکستان و آمریکا در قبال کریدور اقتصادی چین – پاکستان موسوم به CPEC قابل بررسی است. تغییر سیاست آمریکای پسا اوباما همان طور که در استراتژی امنیت ملی 2017 و اسناد مربوط به استراتژی دفاع ملی 2018 این کشور بیان شده است، از رویکردی دشوار و سختگیرانه در رقابت با قدرت‌های بزرگ به ویژه چین حکایت دارد و بر این اساس، نگاه تعامل‌گرایانه به CPEC در دوران اوباما جای خود را به نگاه رقابت‌گونه در دوران ترامپ داد. هر چند این تغییر سیاست و عملکرد آمریکا با واکنش مقامات چین و پاکستان مواجه شد اما در همین بازه زمانی CPEC نتوانست نابرابری‌های اقتصادی- اجتماعی و یا نارضایتی‌های سیاسی بلندمدت را در این کشور را کاهش دهد، بلکه تهدیدی برای تشدید آنها بود. در نتیجه، دیدگاه‌های مثبت به تدریج کمرنگ شد و حتی ژنرال‌های پاکستانی به رغم همکاری استراتژیک با چین، به تدریج موضع خود از خوش‌بینی بیش از حد در سال 2015 را به عملگرایی دقیق‌تر تغییر دادند.


ایران شرقی/

از پایان سال 2019، کریدور اقتصادی چین- پاکستان (CPEC)، که ابتکار برجسته عمرانی چین در پاکستان است، وارد مرحله جدیدی شده است. در حالی که اولین پروژه‌های CPEC عمدتاً به ساخت زیرساخت‌های جدید مانند نیروگاه‌ها و بزرگراه‌ها اختصاص داده شده است، فرایند بعدی CPEC به مجموعۀ گسترده‌ای از پروژه‌هایی که برای توسعه اقتصادی و کارآفرینی در نظرگرفته شده‌اند، خواهد پرداخت.
به دلیل واقعیت‌ها و مشکلات سیاسی و نهادی پاکستان و همچنین تحول گستردۀ ابتکار یک جاده یک کمربند، تحولات قابل‌توجهی در CPEC ایجاد شده که آن را به بخش برجسته و اصلی BRI تبدیل کرده است. با این حال، مراحل اولیه CPEC براثر ضعف نهادها در پاکستان و شکاف‌های سیاسی داخلی در این کشور به‌ کندی پیش‌رفت. مراحل بعدی اگر کندتر پیش‌نرود، بطور حتم به همین روال خواهد گذشت. 
در میانۀ گذار CPEC ، دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریكا دیدگاهی انتقادی به ابتكارات زیرساختی چین در پاكستان اتخاذ کرده است. اگر چه انتقادات بسیاری بهCPEC  وارد است، اما بیم آن می‌رود که تلاش دولت برای رفع مشکلات تجاری و اقتصادی، مانع از توجه سیاستگذاران به مسائل عمیق‌تر شود: از جمله اینکه نفوذ سیاسی چین به حاكمیت ضدلیبرال کمک کرده و آزادی شخصی در پاکستان را تضعیف نماید.
واشنگتن باید از یک‌سو به دستاوردهای ثبات منطقه‌ای فراهم‌شده بویژه در شرایطی که خصومت میان هند و پاكستان شدت یافته، توجه کند و ازسوی دیگر، چالش‌های ژئوپلیتیك بلندمدت ناشی از افزایش دخالت چین در سراسر منطقه را مورد توجه قرار دهد.
سیاست‌گذاران ایالات‌متحده همچنین باید به خاطر داشته باشند که حتی زمانی که سیاست‌ خارجی چین به شکل خطرناکی با نقص روبرو می‌شود، رهبران و شهروندان خارجی در صورتی واکنش بهتری نسبت به ایالات‌متحده نشان می‌دهند که این کشور کمتر در امور داخلی کشورها دخالت کند و بیشتر به حل مسئله بپردازد. از نظر پاکستان رقابت جهانی ایالات‌متحده و چین به خودی خود نگران‌کننده نیست. تا زمانی که مقامات ایالات‌متحده پیام‌ها و سیاست‌های خود را برای جلب توجه و منافع مخاطبان خارج از کشور به کار نبندند، به‌احتمال زیاد با واکنش‌هایی نامشخص و حتی مبهم روبرو خواهند شد.
 
سیاست‌های CPEC
شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، در بازدید خود از اسلام‌آباد در آوریل 2015 در میان طرفداران بسیار زیاد، راه‌اندازی CPEC را اعلام کرد. رهبران پاکستان، این ابتکار عمل را چیزی جز "تغییر سرنوشت" توصیف نکردند و آن را بستۀ تحول‌برانگیزی که به طورهمزمان می‌تواند رشد اقتصادی، ثبات سیاسی و امنیت را برای پاکستان به ارمغان بیاورد، خواندند. علاوه‌ بر این، CPEC، می‌توانست نگرانی‌های چین درمورد تهدید اسلام‌گرایی در امتداد مرزهای غربی خود را نیز برطرف کند. با وجود اینکه اظهارات رسمی‌ چین در مورد برنامه‌های مالی پکن، محتاطانه‌ بود، با این حال، وعده‌های سرمایه‌گذاری 40 تا 60 میلیارد دلاری یا بیشتر چین با تأکید بر بخش آشفتۀ انرژی در پاکستان، به اخبار داغ پاکستان تبدیل شد.
اگر چه بعید است که CPEC مطابق با ادعاهای اولیه پیش ‌رود، اما دستاوردهای 5 سال گذشته را نباید نادیده گرفت. پاکستان در بخش زیرساخت‌های جدید از جمله نیروگاه‌های ساخت چین، حداقل 19 میلیارد دلار بدست آورده است که گرچه قطع برق و خاموشی‌های ناگهانی این کشور را از بین نبرده اما تاحد قابل‌توجهی آن را کاهش داده است. پکن ادعا می‌کند که پروژه‌های این کشور برای 75000 کارگر پاکستانی شغل ایجاد کرده و دیگر پیشرفت‌های زیرساختی تحت حمایت چین مانند جاده‌ها، ریل‌ها و بندر جدید گودار در ایالت بلوچستان، به‌معنای واقعی کلمه موجب برقراری ثبات و پیشرفت شده است. این دستاوردها، برای پاکستانی که با محیط تجاری دشوار، سیاست بحث‎برانگیز و تهدیدات امنیتی طولانی‌مدت داخلی و منطقه‌ای دست به‌گریبان است، قابل‌توجه می‌باشد.
دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین ایالات‌متحده، در ابتدا، بطورمحتاطانه‌ای از سرمایه‎گذاری‌های زیرساختی چین در پاکستان به‎عنوان ابزاری برای پیشبرد هدف مشترک توسعه اقتصاد پاکستان و ارائه فرصت‌های اقتصادی در بلندمدت به مردم این کشور استقبال نمود. مقامات ایالات‌متحده به جای مخالفت با CPEC ، حتی به دنبال راه‌هایی برای هماهنگی ابتکارات آژانس توسعه بین‎المللی ایالات‌متحده در پاکستان با برنامه‌های جدید تحت حمایت چین بودند.
با این وجود، دولت ترامپ موضع بسیار متفاوتی نسبت به CPEC  اتخاذ کرده است. در نوامبر سال 2019، آلیس ولز بالاترین مقام رسمی ‌وزارت امورخارجه آمریكا در بخش امور جنوب آسیا و آسیای مرکزی، در برنامه‌ای در مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن دی.سی. حاضر شد و به شدت از CPEC انتقاد کرد. ولز با استفاده از ارزیابی‌های کلی دولت ترامپ از طرح یک کمربند- یک جاده برای پاکستان، نگرانی‌های ایالات‌متحده در مورد CPEC را به این شکل بیان کرد : هزینه‌های نسبتاً بالا، تأثیرات بلندمدت فشار بدهی آن بر اقتصاد پاکستان، عدم‎شفافیت در روند مناقصه‌های برگزارشده که موجبات افزایش فساد را فراهم کرده و تعداد کم شغل‌های ایجاد شده برای کارگران پاکستانی.
به‌نظر می‌رسد تیم ترامپ به جای اینکه به دنبال هماهنگی با فعالیت‌های عمرانی چین باشد، بدنبال برجسته‌ساختن تفاوت سیاست‌های خود به منظور افزایش آگاهی شهروندان و مقامات پاکستانی و برانگیختن شک و تردید آنها نسبت به پیشنهادهای مالی چین است. به گفته ولز، "پس از گذشت چهار سال از راه‌اندازی CPEC، کم کم سوالاتی از این دست که چه نوع معاملاتی بین دولت قبلی این کشور با چین کمونیست منعقد شده و اینکه واقعاً پاکستان چه چیزی به دست آورده، در ذهن مردم پاکستان شکل گرفته است ."
تغییر سیاست واشنگتن همان طور که در استراتژی امنیت ملی 2017 و اسناد مربوط به استراتژی دفاع ملی 2018 بیان شده است، از مسیری دشوار و سختگیرانه در رقابت قدرت‌های بزرگ، به ویژه در مورد چین حکایت دارد. مقامات دولت ترامپ در مورد دیگر کشورها نیز نظرات مشابهی بیان کرده‌اند. به‌عنوان مثال، مایك پمپئو، وزیر امورخارجه آمریكا از سفر خود به قزاقستان در فوریه 2020 برای هشدار به مخاطبان محلی در مورد خطرات ناشی از معاملات تجاری با چین استفاده كرد.
جای تعجب نیست که مقامات چینی و پاکستانی به شدت به این رقابت سخت ایالات‌متحده واکنش نشان دادند. بويژه پكن تلاش می‌کند تا استدلال مقامات آمريكا را مبني بر اينكه چين، پاكستان را در دام بدهي قرار داده است، رد كند. یائو جینگ، سفیر چین در پاکستان علناً از ولز انتقاد کرد که از اطلاعات و تبلیغات نادرست استفاده کرده و ادعا کرد که چین برخلاف صندوق بین‌المللی پول که تحت حمایت آمریکا است، هرگز پاکستان را وادار به بازپرداخت وام‌های خود در یک بازه زمانی دقیق نکرده تا با این کار به منافع پاکستان آسیب برساند. "گنگ شوانگ"، معاون مدیر بخش اطلاعات وزارت امور خارجه و سخنگوی وزارت امور خارجه چین، نیز ادعاهای آمریكا را رد كرد و اظهار داشت كه نیمی ‌از بدهی‌های اصلی پاکستان به موسسات مالی چندجانبه تعلق دارد و "بیش از 80 درصد پروژه‌های CPEC توسط سرمایه‌گذاری مستقیم و یا کمک‌های مالی چین تأمین می‌شوند."
پاسخ پاکستان نیز با لحنی انتقادی همراه بود. عایشه فاروقی، سخنگوی وزارت امورخارجه، ضمن برجسته‌نمودن پروژه‌های CPEC که قبلاً ساخته شده و "مزایای اقتصادی بسیار آن برای مردم پاکستان، ادعاهای ایالات‌متحده را رد کرد، سنای پاکستان قطعنامه‌ای را تصویب كرد که اظهارات آمریكا را "غیرمجاز، غیرقانونی، بدون پشتوانه و بی‌سابقه" خواند و اعلام نمود که ادعای واشنگتن "ترویج داستانی تخیلی و ارائه دیدگاهی مغرضانه" است.
سیاستمداران برجسته طرفدار روابط نزدیک پاکستان با چین، مانند سناتور مشاهد حسین، توضیح دادند که "CPEC برای آینده پاکستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و این طرح، مهمترین محور روابط استراتژیک ما با چین است و پاکستان پیش از این نیز از آن بهره برده است." حتی شهباز شریف، رهبر مخالف در مجلس ملی پاکستان و برادر نواز شریف، نخست‌وزیر پیشین در این صف قرار گرفت. وی در توییتی اظهار داشت: "من معتقد هستم كه ابتکاركمربند- جاده رئیس‌جمهور شی، مبتنی بر ایدۀ مشاركت بُرد - بُرد، راه پیشرفت را هموار می‌سازد و الگویی باورنكردنی از روابط بین‎المللی است. پاکستانی‌ها از برادر آهنین خود نه تنها برای طرح  CPEC، بلکه به‌عنوان متحد و دوست همه‌جانبه، سپاسگزار خواهند بود. "
پاسخ آنها که نشان‌دهنده دیدگاه آنها در مورد سیاست CPEC می‌باشد، بسیار حائز اهمیت است. نه پکن و نه اسلام‌آباد  تمایلی به اظهار نارضایتی در مورد یکدیگر ندارند، و ادعای واشنگتن را نسبت به ابتکاراتی که رئیس‌جمهور چین، شی جین پینگ و رئیس ارتش پاکستان، قمرجاوید باجوا، شخصا از آن حمایت می‌کنند،  نمی‌پذیرند. علاوه بر این، هر یک از سه حزب سیاسی پاکستان که به طور پیاپی پس از پایان دولت نظامی ‌پرویز مشرف در سال 2008، قدرت را در دست داشته‌اند، از CPEC و از روابط تنگاتنگ با پکن پشتیبانی کرده‌اند.
 
تغییر موضع پاکستان
گفته می‌شود، نارضایتی‌ها و نگرانی‌های خاصی پشت تمایل پاکستانی‌ها و چینی‌ها برای دفاع از CPEC به دلایل سیاسی، نهفته است. این نگرانی‌ها در پنج سال گذشته، چشم‌انداز هر دو طرف را تغییر داده است. اندرو اسمال(Andrew Small)، کارمند صندوق مالی مارشال آلمان، تا آنجا پیش می‌رود که می گوید دورۀ زمانی 2015 تا 2020، ظهور و سقوط CPEC را شاهد هستیم. وی توضیح می‌دهد که "داستان چند سال گذشته موجب شده تا دو طرف دوباره محدودیت‌های خود را کشف کنند. وی پیش‌بینی می‌کند که حتی اگر همکاری "بسته و پنهانی" در مورد موضوعات حساس امنیتی ادامه یابد، اما آینده؛ هر دو کشور را به الگوی قبلی با افق‌های پایین‌تری در حوزۀ توسعه اقتصادی بازمی‌گرداند.
اسمال به ‎درستی تأكيد دارد كه جاه‌طلبی‌های هر دو طرف در CPEC كاهش چشمگيري داشته است. نه پکن و نه اسلام‌آباد  در مورد ابتکارات و یا سرمایه‌گذاری جدید چین در پاکستان در مقیاسی نزدیک به آنچه که در بیانیه‌های سال 2015 بیان شده بود، صحبتی نمی‌کنند. با این وجود، بعید است که روابط چین- پاکستان آن گونه که دوطرف بدنبال ایجاد آن بر محور CPEC بودند، بچرخد. البته، رابطه آنها به صورتی شکل‌گرفته است که نمی‎توان آن را ازبین برد.
در پاکستان، بیشترین تغییر در مورد CPEC، در انتخابات ملی 2018، هنگامی‌که حزب عمران خان  حزب حاکم سابق (مسلم لیگ) را شکست داد، رخ داد. عمران‎خان، سال‌ها پیش از پیکارهای انتخاباتی، بعنوان مهره‌ای خارج از بازی به ایفای نقش می‌پرداخت و بارها از دولت به دلیل معاملات نامطلوب و مبهم با پکن انتقاد کرده بود. وی خواستار تعهد و پاسخگویی بیشتر دولت در مورد کارآفرینی و برنامه‌های اجتماعی بود تا پروژه‌های کلان زیرساختی. عمران‌خان نگاه انتقادی خود را به محض رسیدن به قدرت کنار گذاشت، زیرا بخش عمده‌ای از اقتصاد پاکستان در بحران فرورفته بود و دولت وی برای ادامه حیات خود نیاز به وثیقه‌های خارجی داشت. عمران‌خان به دلیل نداشتن نفوذ بر پکن،  نتوانست مجدداً بر سر معاملات CPEC که توسط دولت پیشین انجام شده بود، مذاکره کند.
همان طور که قبلا بیان شد، مزایای سرمایه‌گذاری‌های چینی به طورنامتعادل در سراسر جامعه پاکستان توزیع شد، و باعث ایجاد نارضایتی‌های قابل‌پیش‌بینی گردید. CPEC، برای برخی از نخبگان پاکستان، از تجار گرفته تا سیاستمداران یا رهبران نظامی، نوید فرصت‌های تجاری و منابع جدید بود. CPEC، برای بسیاری دیگر، از جمله اقلیت‌های قومی ‌مانند بلوچ، که غالباً خود را در تصمیم‎گیری‌های سیاسی و اقتصادی پاکستان در حاشیه می‌دیدند، مانند دیگر معاملات خام استثماری به‎نظر می‌رسید که بعید بود توسعه اقتصادی یا مزایای جدید رفاه اجتماعی متناسب با هزینه‌های تحمیلی او، از جمله، جابجایی جمعیت و تخریب محیط‌زیست، به همراه داشته باشد. برخی از منتقدان پاکستانی به دلیل عدم شفافیت در شرایط معاملات با چین، این کشور را یک "کمپانی هند شرقی جدید " می‌دانستند (کنایه از مستعمره شدن پاکستان) و از سکوت دربرابر استثمار پاکستان در نسخه جدیدی از امپریالیسم ابراز ناراحتی کردند. به‌طورخلاصه، CPEC به جای اینکه نابرابری‌های اقتصادی- اجتماعی پاکستان و یا نارضایتی‌های سیاسی بلندمدت این کشور را کاهش دهد، تهدیدی برای تشدید آنها بود. در نتیجه، سرخوشی عمومی ‌و دیدگاه‌های مثبت نسبت به CPEC کم رنگ شد. اگر چه ژنرال‌های پاکستان همچنان به یک همکاری استراتژیک نزدیک با چین متعهد هستند، اما به تدریج موضع خود از خوش‌بینی بیش از حد در سال 2015 را به عملگرایی دقیق‌تر تغییر دادند.
عملگرایی پاکستان به مجموعه‌ای از اقدامات دیپلماتیک از سوی چین منجر شد که نشان می‌دهد چین بدون قید و شرط از پاکستان حمایت نخواهد کرد. به‌عنوان مثال، در سپتامبر سال 2017، چین ضمن امضای اعلامیه ضدتروریسم BRICS  که در آن از گروه‌های مستقر در پاکستان مانند لشکر طیبه بطورخاص نامبرده شده است، به هند پیوست. تغییر رفتار پکن در محافظت از پاکستان، اسلام‌آباد را شگفت‎زده کرد. به همین ترتیب، رأی پکن در فوریه 2018 و 2020 نسبت به قرارگرفتن پاکستان در لیست خاکستری کار گروه اقدام مالی (FATF)  و تسلیم آن در برابر فشار سازمان ملل در آوریل 2019 برای تروریست خواندن مسعود اظهر پاکستانی، نیز از مظاهر ناخوشایند دیگری بود. در هر مورد، اسلام‌آباد  ترجیح می‌داد که پکن از قدرت خود برای حمایت از پاکستان بهره بگیرد. علاوه بر این، اجلاس آوریل 2018 در ووهان، بین شی‌جین پینگ و نارندرا مودی، نخست وزیر هند، رهبران پاکستان را متوجه این موضوع کرد که چین هیچ علاقه‌ای به درگیری و تنش در مرز خود با هند ندارد. این مطلب، برای ژنرال‌های پاکستان که ده‌ها سال است تنش چین و هند را وسیله‌ای برای سرگرم‌کردن هند برای اخذ آمادگی به منظور جنگ در دو جبهه به جای تمرکز صرف بر روی پاکستان می‌دانند، ناامید کننده خواهد بود.
نگرانی‌های ارتش پاکستان در مورد چین با سیاست جلوگیری از وابستگی بیش ازحد به هر شریک خارجی در شرایط تهدید حاکمیت ارضی پاکستان، تقویت شده است. مقامات ارشد نظامی ‌در شهر راولپندی پاکستان ادعا می‌كنند كه به این نتیجه رسیده‌اند كه اگر چه پكن یك دوست با ارزش است، اما متحد متعهدی به معاهدات نیست تا بتواند دریک جبهه نظامی ‌در کنار اسلام‌آباد  قرارگیرد. در مقابل، یک مقام ارشد پاکستانی خاطر نشان کرد که "هر ملتی باید برای پیروزی در نبردهای خود آماده باشد"  و پاکستان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
انتهای مطلب/


«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»


کد مطلب: 2236

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2236/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir