ایران شرقی 28 مهر 1399 ساعت 14:21 https://www.iess.ir/fa/translate/2412/ -------------------------------------------------- درس‌های آسیای مرکزی از بلاروس عنوان : وجه اشتراک رویدادهای بلاروس و آسیای مرکزی -------------------------------------------------- رویدادهای مربوط به تحول سیستم سیاسی و هسته اجتماعی-فرهنگی بلاروس، فرآیندی است که از زمان فروپاشی شوروی توسعه یافته است. این کشور همانند اکثر کشورهای فضای پساشوروی به اردوگاه طرفدار غرب و طرفدار روسیه تقسیم شده است. بازیگران هر دو اردوگاه با حمایت منابع داخلی و منابع خارجی شکل گرفته‌اند. وخامت اختلافات به دلیل بحران سیستماتیک در حال توسعه که در اقتصاد، سیاست، حوزه اجتماعی و غیره منعکس شده است، رخ داده است. در کشورهای آسیای مرکزی با توجه به اینکه کدام نیروها در بلند مدت پیروز خواهند شد، تحولات دموکراتیک جدید تقویت خواهند شد و یا قدرت قدیمی تکامل خواهد یافت و انعطاف پذیرتر خواهد شد. با این حال، می‌توان با اطمینان گفت که در زنجیره آسیای مرکزی، قرقیزستان و قزاقستان ضعیف‌ترین حلقه‌ها در تخریب مبانی سیاسی هستند. متن : مطالعات راهبردی شرق/ کنستانتین لاریونوف، محقق و تحلیل‌گر در مقاله اختصاصی خود برای سایت CABAR.asia می‌نویسد: «رویدادهای ناامیدکننده در بلاروس در هر صورت بر آسیای مرکزی تاثیر دارد و مباحث کارشناسانه در رابطه با آن در جریان است. این رویدادها در وهله اول، با این دیدگاه که در این منطقه دور جدید "بازی بزرگ" در جریان است، تفسیر می‌شود». در حال حاضر، هم بلاروس و هم کشورهای آسیای مرکزی با یک معضل روبرو هستند – روش تکاملی یا انقلابیِ تحولاتِ سیاسی. بدون شک، دلایل کافی برای تحول سیستم‌های سیاسی در بلاروس و کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد. این را می‌توان به صورت فرمول بندی کلاسیک بیان کرد که در آن طبقات پایین نمی‌خواهند به سبک قدیمی زندگی کنند و طبقات بالا نمی‌توانند به روش قدیمی حکومت کنند. در این راستا، بررسی چگونگی تغییر وضعیت بلاروس و کشورهای آسیای مرکزی و عواقب آن منطقی خواهد بود.   اکنون به بررسی فرآیندهای جاری در بلاروس و کشورهای آسیای مرکزی خواهیم پرداخت. برای آغاز، به چند ویژگی مشترک رویدادهای انقلابی پس از سال 2014 در فضای پساشوروی اشاره می‌کنیم: _ فضای پساشوروی ارتباط عمیقی با روسیه هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی دارد. بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها با موافقت کرملین صورت می‌گیرد. _ در گروه‌های اپوزیسیون این تصور شکل گرفته است که آنها با رژیم سیاسی منسوخ طرفدار شوروی که ادامه سیاست امپراتوری کرملین است، مبارزه می‌کنند. _ خستگی رای دهندگانی که به طور سنتی به نمایندگان حکومت رای می‌دهند. بسیج و همبستگی زیاد رای دهندگان مخالف. _ نیواسپیک یا اصطلاحات ویژه‌ای که بسیج کننده نیروهای اپوزیسیون می‌باشد و امکان جدا کردن افراد مخالف رژیم فعلی را فراهم می‌آورد. این اصطلاحات شامل نام سیاسی کشورها و مناطق و همچنین اصطلاحات حقوقی ویژه‌ای می‌شود که سیستم جدید جهان‌بینی‌ها و ارزش‌ها را تشکیل می‌دهند: مانند بلاروس (نه بلاروسیه)، قرقیزستان (نه قرقیزیه)، آسیای مرکزی (نه آسیای میانه و مخصوصا نه ترکستان)، جنگ جهانی دوم (و نه جنگ میهنی بزرگ) و غیره. _ درخواست اپوزیسیون مبنی بر به رسمیت نشناختن نتایج انتخابات و سرکوب وحشیانه اقدامات اعتراضی غیرصلح آمیز توسط مقام‌های دولتی. اقدامات اعتراضی غیرصلح آمیز باعث می‌شود که دستگاه امنیتی هر چه بیشتر خشونت نشان دهد و ظرفیت اعتراضی بیشتر شود. _ عدم انعطاف پذیری رژیم‌های سیاسی و عدم توانایی در پاسخگویی به چالش‌ها و مشکلات پیش‌رو. _ فشار تحریمی از خارج بر رژیم‌های سیاسی موجود به منظور تسریع در فرآیندهای انتقال قدرت. _ نهادهای اجتماعی-سیاسی جدید (سازمان‌های غیردولتی و جامعه مدنی)، نهادهای حقوقی، اقتصاد لیبرال، تکنولوژی ایجاد جامعه باز در تضاد با نهادهای سیاسی و اجتماعی منسوخ و سنتی هستند. _ حمایت اطلاعاتی جدی بازیگران سیاسی مختلف از فرآیندها از جوانب مختلف. حمایت رسانه‌ای نقش پررنگی هم در جانب نیروهای اپوزیسیون و هم در جانب حکومت فعلی دارد. بلاروسیه یا بلاروس: دو سناریوی احتمالی توسعه وضعیت در حال حاضر، می‌توان به دو سناریوی اصلی توسعه وضعیت اشاره کرد که هر دو به چگونگی حفظ قدرت توسط رئیس جمهور فعلی کشور بستگی دارد. سناریوی اول "جمهوری بلاروس" نامیده می‌شود که براساس آن، نیروهای اپوزیسیون پیروز می‌شوند و سناریوی دوم – "بلاروسیه" نامیده می‌شود که براساس آن، لوکاشنکو قدرت را حفظ می‌کند. فعلا نمی‌توان در مورد پیروزی کسی صحبت کرد. علاوه بر این، در حال حاضر، یک تقابل بین استراتژیست‌های سیاسی در حال شکل گیری بوده و جنگ اطلاعاتی آغاز شده است. بدین ترتیب، طبق سناریوی اول (جمهوری بلاروس)، این کشور برای اتحادیه‌ اروپا و آمریکا بازتر و از روسیه دورتر خواهد شد. به طور طبیعی، نیروهای اپوزیسیون می‌دانند که تضعیف روابط با روسیه ممکن است به تشدید بحران اقتصادی منجر شود، چرا که اقتصاد کشور به شدت به اقتصاد روسیه وابسته است. کارشناسان مدرسه عالی اقتصاد هم با این دیدگاه موافقند. از دیدگاه آنها، در صورت استعفای لوکاشنکو، بعید است که رهبران اپوزیسیون به طور کامل از همگرایی با روسیه و اتحادیه اقتصادی اوراسیا امتناع ورزند. اقتصاد بلاروس بر مصرف کنندگان روس و منابع انرژی روسیه متمرکز شده و نمی‌تواند به سرعت بازارهای جدیدی برای فروش محصولات خود پیدا کند. قطع روابط عمیق به بحرانی عمیق منجر می‌شود. علاوه بر این، اپوزیسیون بلاروس در مقابل حکومت فعلی اوکراین، احساسات رادیکال کمتری نسبت به روسیه و اتحادیه اقتصادی اوراسیا دارند. در عین حال، باید درک کرد حتی علی‌رغم شکاف سیاسی با مسکو، بلاروس برخی از محصولات خود را به روسیه خواهد فرستاد. بعید است روسیه خواستار قطع کامل روابط با این کشور باشد. بنابراین، به دنبال کانال‌های جدید همکاری و تاثیر بر جامعه بلاروس خواهد بود. اما قابل درک است که شکاف اقتصادی با بلاروس برای روسیه محسوس نخواهد بود. احتمالا بلاروس سعی دارد ظرفیت صنعتی خود را به سمت همگرایی با منطقه اروپا سوق دهد و آن را مدرنیزه سازد. با این حال، بعید است که اروپا بتواند بازارهای مشابه روسیه را برای این کشور ارائه دهد. فرآیند بازسازی سیاسی و اقتصادی ممکن است مدتها طول بکشد. این فرآیند با کاهش ملایم‌تر رفاه شهروندان نسبت به اوکراین همراه خواهد بود، اما ممکن است احیای سطح اقتصادی سابق مدتها طول بکشد. در هر صورت، این تغییر ساختار برای شهروندان دردناک خواهد بود. با این حال، اینکه بلاروس ظرفیت خود را تا حد ممکن حفظ کند، برای اتحادیه اروپا مهم‌تر است. رویدادهای مشابه اوکراین به نفع جامعه اروپا نیست. در این صورت، روسیه از اهرم‌های فشار اقتصادی و سیاسی خود استفاده خواهد کرد تا موقعیت خود را داخل این کشور حفظ کند. عدم ارائه برنامه اقتصادی موثر توسط اپوزیسیون، درآمدهای مردم را در میان مدت کاهش می‌دهد. البته علاقه برخی از کشورهای اروپایی به ظرفیت صنعتی بلاروس در حال افزایش است. در مجموع این فرآیندها با مهاجرت مردم به اتحادیه اروپا و روسیه همراه خواهد بود (همانطور که در اوکراین اتفاق افتاد). در صورت فشار شدید از جانب مسکو، بلاروس ممکن است با همکاری اوکراین خواستار موقعیت خاص در ناتو شود. در بلاروس «ری برندینگ» (بازسازی برند) آغاز شده است: نمادهای قدرت تغییر خواهد کرد و ساختار آن مدرنیزه‌ خواهد شد. در این کشور فرآیندهای شوروی زدایی و روس زدایی آغاز خواهد شد که ضربه جدی به مفهوم "روسیه جهانی" وارد خواهد کرد. بلاروسی‌ها شروع به ایجاد هویت خود در سطح دولتی خواهند کرد که همین امر به افزایش خودآگاهی ملی منجر خواهد شد. در صورت تقویت سناریوی "بلاروسیه"، لوکاشنکو باید در صفوف خود نظم برقرار کند، چرا که از دیدگاه برخی از کارشناسان، در حال حاضر، ترس و سردرگمی در آنجا حکم فرماست. بعلاوه، حکومت سعی دارد با معترضان گفتگو برقرار و از اعتراضات بعدی آنها جلوگیری نماید. علاوه بر این، لوکاشنکو تمام تلاش خود را برای از میان برداشتن مخالفان انجام خواهد داد، اما در عین حال، این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهد که موج جدید اعتراض‌ها و واکنش جامعه بین‌المللی را برنیانگیزد. لوکاشنکو می‌داند که با خط مشی سیاسی موجود، اتحادیه اروپا به متحد وی تبدیل نخواهد شد. بنابراین، کشور بیشتر به روابط متقابل با روسیه و چین گرایش خواهد داشت و نقش سرمایه‌گذاری‌های چین و روسیه در اقتصاد کشور افزایش خواهد یافت. این امر در هر صورت، به تقویت فعالیت اقتصادی و حقوقی اتحادیه اروپا در بلاروس کمک خواهد کرد. پیروزی برای لوکاشنکو بیشتر به معنای تاخیر در ترک قدرت خواهد بود، بنابراین، احتمالا وی به مسائل مربوط به انتقال قدرت خواهد پرداخت. لوکاشنکو همچنین سعی دارد برای کاهش وابستگی به روسیه، در اقتصاد خود تنوع بیشتری ایجاد کند. اهمیت رویدادهای بلاروس برای کشورهای آسیای مرکزی رویدادهای ناامیدکننده در بلاروس در هر صورت بر آسیای مرکزی تاثیر دارد و مباحث کارشناسانه در رابطه با آن در جریان است. این رویدادها در وهله اول، با این دیدگاه که در این منطقه دور جدید "بازی بزرگ" آغاز شده است، قابل تفسیر است. علاقه روزافزون بازیگران خارجی به این منطقه قابل توجه است. کرملین و پکن به سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا به برخی از کشورهای آسیای مرکزی برای توسعه فرمت "1+5" واکنش محتاطانه‌ای نشان دادند. اگر روند بازگشت تقابل ژئوپلیتیک اهمیت پیدا کند، کشورهای آسیای مرکزی با واقعیت تعیین سرنوشت و اینکه به تقابل با چه کسی خواهند پرداخت، روبرو خواهند شد. بنابراین، نتیجه تحولات بلاروس بر سیستم‌های سیاسی آسیای مرکزی تاثیر دارد. این خطر وجود دارد که اعمال فشار بر بلاروس، ممکن است همچنین در روسیه و بعدها در کشورهای شریک اتحادیه اقتصادی اوراسیا منعکس شود. آنها ممکن است یا روابط خود را با روسیه تنظیم و همچنین سیستم‌های سیاسی موجود را اصلاح کنند یا از حمایت‌های اقتصادی و سایر حمایت‌های رسمی کمتر بهره‌مند شوند. همه چیز به جریان رویدادها در اطراف مینسک بستگی دارد. دو دیدگاه اجتماعی نسبت به رویدادهای بلاروس وجود دارد: برخی معتقداند دمکراتیزه شدن بلاروس به فرآیندهای مشابه در روسیه و آسیای مرکزی منجر خواهد شد. برخی دیگر معتقداند بی‌ثباتی اوضاع در بلاروس، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی، خطرات و تهدیدهایی را برای قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان بدنبال خواهد داشت. مقام‌های دولتی رسمی قزاقستان نسبت به رویدادهای بلاروس محتاط بوده‌اند. قاسم جومارات توکایف، به طور رسمی پیروزی لوکاشنکو را در انتخابات ریاست جمهوری تبریک گفت. با این حال، در جامعه مدنی یک دیدگاه متفاوت و متناقض وجود دارد. آنها به طور فعال بر فرآیندهای روی داده نظارت داشته و در فضای رسانه‌ای تا حدی همبستگی و حمایت نشان می‌دهند. در کانال‌های دولتی برنامه‌هایی پخش می‌شود که اعتراض‌های روزافزون را علیه لوکاشنکو محکوم می‌کنند. در قزاقستان در سال 2019 اقدامات اعتراضی رخ داد که در رسانه‌های غیردولتی و همچنین شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان‌ها مورد حمایت جدی قرار گرفت. اما هیچ بازداشت شدیدی مانند بلاروس صورت نگرفت. در حال حاضر، قرقیزستان در حال آماده شدن برای انتخابات پارلمانی پیش‌رو است. بنابراین، توجه مقام‌های دولتی و مردم کشور به فرآیندهای سیاسی انتخاباتی معطوف شده است. در حال حاضر، اگر چیزی در اینجا مشاهده شود، فراخوان‌های روزافزون جدایی از اتحادیه اقتصادی اوراسیا در شبکه‌های اجتماعی خواهد بود. در عین حال، می‌توان خاطرنشان کرد هنوز اتحاد اپوزیسیونی که قادر به ایجاد کودتا در کشور باشد، شکل نگرفته است. وضعیت انقلابی مناسبی هم ایجاد نشده است. ظرفیت اعتراض هم در کشور تغییر نکرده است. اما در عین حال، در پی وضعیت اجتماعی-اقتصادی دشوار، بحران سیاسی در حال رشد است. 17 سپتامبر در کنگره حزب نورآتان، «اموربیک تکه‌بایف» به این نکته اشاره کرد که اگر مقام‌های دولتی کشور توجهی به دیدگاه مردم نداشته باشند، مردم ممکن است همانند بلاروس به خیابان‌ها بریزند. وی همچنین خاطرنشان کرد که این حزب آمادگی مدیریت و رهبری جنبش اعتراضی را دارد. ازبکستان که به طور سنتی از مسکو فاصله دارد نیز با علاقه فرآیندهای بلاروس را دنبال می‌کند. در حال حاضر، روابط آمریکا-ازبکستان، مخصوصا پس از سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا به این کشور افزایش یافته است. از دیدگاه ما، در آینده نزدیک، پیش زمینه جدی برای رویدادهای مشابه بلاروس در ازبکستان وجود ندارد. اقتصاد ازبکستان به سرعت در حال توسعه بوده و سیستم سیاسی بازتر شده است و خود کشور هم تمایل دارد نظام استبدادی کریم‌اف را به یک نظام دمکراتیک‌تر تبدیل کند. تاجیکستان دلیل جدی برای فکر کردن به رویدادهای بلاروس دارد. رئیس جمهور فعلی تاجیکستان از سال 1994 حکومت می‌کند. در افکار عمومی این تصور وجود دارد که پسر امامعلی رحمان، رئیس‌جمهور بعدی خواهد بود. در حال حاضر، تاجیکستان دوران سخت مرتبط با وخامت وضعیت اقتصادی (تجارت در حال سقوط، کاهش وجوه ارسالی مهاجران کاری و بازگشت مهاجران کاری به خانه) را می‌گذراند. به دلیل افزایش مشکلات اجتماعی-اقتصادی، نارضایتی در جامعه در حال افزایش است. بدون شک، جنگ داخلی که در سال 1994 به پایان رسید(و ترس از تکرار آن)، عامل بازدارنده از شورش‌های اجتماعی است. علاوه بر این، اپوزیسیونی که می‌توانست رقابت را در انتخابات ریاست جمهوری 11 اکتبر تشکیل دهد، شکست خورده است. در همین راستا، حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، آخرین نیروی اپوزیسیون قانونی، در سال 2015 به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شد. پس از آن، برخی از فعالان اپوزیسیون وارد سازمان‌های زیرزمینی و مخفی شدند. این امر نشان می‌دهد که مبارزه قانونی بر سر قدرت هیچ معنا و مفهومی ندارد. در عین حال، توزیع قبیله‌ای قدرت، محیط سیاسی پایدارتری را نسبت به بلاروس ایجاد کرده است. بنابراین، فعلا نباید در مورد عوامل بی‌ثبات کننده جدی در آینده نزدیک صحبت کرد. نتیجه‌گیری دنیل تریسمن (سیاست شناس دانشگاه کالیفرنیا) پس از تحلیل 201 رویدادی که در آنها رژیم‌های مستبد از سال 1800 تا سال 2015 به رژیم‌های دموکرات تبدیل شده‌‌اند، متوجه شد که در سه چهارم موارد، مسیر دمکراتیزه شدن با یک یا چند اشتباه از جانب روسای جمهور همراه بوده است. شایع‌ترین اشتباه‌ها از اطلاعات نادرست و همچنین برآورد نادرست پیامد رویدادها نشات می‌گیرد. اما همانطور که ما در بلاروس مشاهده می‌کنیم، لوکاشنکو سعی دارد با استقبال از ظرفیت اعتراضی و صرفه‌جویی در وقت، اشتباهات صورت گرفته را جبران کند. رویدادهای مربوط به تحول سیستم سیاسی و هسته اجتماعی-فرهنگی بلاروس، فرآیندی است که از زمان فروپاشی شوروی توسعه یافته است. این کشور همانند اکثر کشورهای فضای پساشوروی به اردوگاه طرفدار غرب و طرفدار روسیه تقسیم شده است. بازیگران هر دو اردوگاه با حمایت منابع داخلی و منابع خارجی شکل گرفته‌اند. وخامت اختلافات به دلیل بحران سیستماتیک در حال توسعه که در اقتصاد، سیاست، حوزه اجتماعی و غیره منعکس شده است، رخ داده است. همچنین ممکن است در بلاروس شاهد شکاف سنی باشیم: نسل قدیمی (بالای 40 سال) از لوکاشنکو حمایت می‌کند، اما نسل جوان به منطقه اروپا گرایش داشته و در اعتراض‌های گروهی شرکت می‌کند. در عین حال، روسیه باید بلاروس جدید را صرف نظر از اینکه چه قدرتی در آنجا حکومت خواهد کرد درک کند. روسیه باید از طریق فرآیندهای روی داده در این کشور، نقش خود را در فضای اوراسیا تقویت کند. این امر به تغییراتی در آسیای مرکزی هم منجر خواهد شد. در کشورهای آسیای مرکزی با توجه به اینکه کدام نیروها در بلند مدت پیروز خواهند شد، تحولات دموکراتیک جدید تقویت خواهند شد و یا قدرت قدیمی تکامل خواهد یافت و انعطاف پذیرتر خواهد شد. با این حال، می‌توان با اطمینان گفت که در زنجیره آسیای مرکزی، قرقیزستان و قزاقستان ضعیف‌ترین حلقه‌ها در تخریب مبانی سیاسی هستند. انتهای مطلب/   «آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه مطالعات راهبردی شرق» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»