ایران شرقی 9 بهمن 1399 ساعت 9:51 https://www.iess.ir/fa/analysis/2539/ -------------------------------------------------- ضعف‌های مبنایی طرح دولت موقت عنوان : امکان و امتناع دولت موقت در افغانستان -------------------------------------------------- دولت موقت در ماهیت خود به مفهوم ایجاد یک نظم جدید برای آفرینش یک نظم ماندگار دیگر در افغانستان مطرح می‌شود. با این نگاه، نظم مورد نظر در دولت موقت، یک نظم در حال گذار نیست؛ بلکه به مثابه یک مبنا و سنگ بنای استوار برای یک نظم ماندگار دیگر محاسبه می‌شود. بنابراین، مسئله این است آیا مبنای عقلانی برای ایجاد دولت موقت در خرد سنجش‌گر سیاسی، در شرایط کنونی افغانستان فراهم است؟ این سؤال انتزاعی نیست زیرا قدرت می‌تواند ویران کند ولی قدرت بدون یک طرح استراتژیک علمی و عقلانی به تنهایی نمی‌تواند، آبادانی و نظم پایدار ایجاد کند. هر چند از لحاظ آرایش سیاسی، حامیان دولت موقت چشمگیر و توانمند به نظر می‌رسند اما دو ضعف اساسی در این جریان وجود دارد: منافع در معرض خطر آنها و دیگری فقدان مبنای استراتژیک. متن : مطالعات شرق/ عبدالرحیم کامل*   رویکرد نظری همان گونه که نظم ثابت، توسط یک قدرت ثابت مستحکم و پایدار می‌ماند، فروپاشی نظم نیز توسط یک قدرت غالب‌تر اتفاق می‌افتد. اما مرحله پس از فروپاشی و پایه‌گذاری یک نظم جدید، تنها با قدرت قابل ضمانت نیست. انقلاب اسلامی افغانستان، حکومت طالبان و حتی نظم پس از بن در افغانستان با پشتوانه نظامی آمریکا گواهی بر این فرضیه است.  دولت موقت نیز در ماهیت خود به مفهوم ایجاد یک نظم جدید برای آفرینش یک نظم ماندگار دیگر در افغانستان مطرح می‌شود. با این نگاه، نظم مورد نظر در دولت موقت، یک نظم در حال گذار نیست؛ بلکه به مثابه یک مبنا و سنگ بنای استوار برای یک نظم ماندگار دیگر محاسبه می‌شود. بنابراین، مسئله این است که بنیاد عقلانی ایجاد دولت موقت چیست؟ آیا مبنای عقلانی برای ایجاد دولت موقت در خرد سنجش‌گر سیاسی، در شرایط اکنون افغانستان فراهم است؟ این سؤال انتزاعی نیست. زیرا قدرت می‌تواند ویران کند ولی قدرت بدون یک طرح استراتژیک علمی و عقلانی به تنهایی نمی‌تواند، آبادانی و نظم پایدار ایجاد کند. تجربه‌های افغانستان یک رهنمود غیر قابل انکار است. با این رویکرد؛ در تاریخ حیات سیاسی کشورها، دولت موقت وقتی پدید آمده که یک نظام سیاسی با تمام مشروعیت حقوقی خود منهدم شده و قدرت مسلط جدید برای ایجاد بنیادهای حقوقی خود یک دولت موقت را ایجاد می‌کند. به همین دلیل است که معمولا، نخستین مکلفیت این دولت‌های موقت، تدوین و تصویب قانون اساسی برای پی‌ریزی ساختار نظام جدید بوده است.      در دوره معاصر، دولت موقت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیش نویس قانون اساسی و برگزاری انتخابات عمومی را فراهم کرد. با سقوط حکومت صدام در عراق دولت موقت ایجاد شد تا قانون اساسی تدوین شود و نظام سیاسی کشور تعیین گردد. در مصر نیز بعد از کودتا علیه حکومت محمد مرسی دولت موقت ایجاد شد و قانون اساسی جدید تدوین گردید. در افغانستان نیز آخرین بار، پس از توافق سیاسی بن، اداره موقت و انتقالی ایجاد گردید تا قانون اساسی جدید را تدوین و تصویب کند و انتخابات عمومی را برگزار نماید. اکنون، در فرایند گفتگوهای صلح در قطر، ایجاد دولت موقت برای رهایی از وضعیت بحرانی موجود افغانستان، از جانب نهادها و چهره‌های سیاسی برجسته افغانستان، مطرح شده که در فضای سیاسی و عمومی تأثیرات جدی ایجاد کرده است. در این نوشته، این بحث را بررسی می‌کنیم. 1- حامیان طرح دولت موقت طرح دولت موقت از جانب شخصیت‌ها و نهادهای سیاسی مطرح شده که هر یک از آنها هم در پی‌ریزی این نظام فعلی نقش مؤثر داشته و هم مخالفت آنان با نظم فعلی تأثیر جدی بر قدرت و حیثیت نظام دارد. کریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان در میان شیعیان وهزاره‌ها، محمداسماعیل خان امیر حوزه جنوب غرب افغانستان در زمان مجاهدین و هم اکنون از چهره‌های برجسته سیاسی، عطامحمد نور از رهبران برجسته جمعیت اسلامی در شمال افغانستان، رحمت‌الله نبیل، رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و دیگر شخصیت‌های سیاسی خارج از دولت اشرف غنی، طرح دولت موقت را با جدیت تمام دنبال می‌کنند. شخصیت‌های دیگری مانند حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان نیز در پشت صحنه از طرفداران جدی و مصمم طرح دولت موقت بوده و احتمال این است که رهبری دولت موقت شاید به کرزی سپرده شود. شماری از چهره‌های سیاسی طالبان نیز از طرح دولت موقت حمایت می‌کنند ولی در عقیده اکثریت آنان این طرح درست نیست و راه درست از نگاه آنان همان ساقط کردن نظام جمهوری، غلبه و تسلط نظام اسلامی طالبان است و نیازی به دولت موقت نیست. در عقیده طالبان تدوین قانون اساسی و فراهم سازی انتخابات معنی ندارد و از این‌رو دولت موقت هم لازم نیست. به هر حال، از لحاظ آرایش سیاسی، حامیان دولت موقت خیلی چشمگیر و توانمند به نظر می‌رسند ولی دو ضعف اساسی در این جریان وجود دارد که این جبهه را به راحتی می‌تواند متلاشی کند که عبارتند از: الف: منافع در معرض خطر حامیان طرح دولت موقت، هر یک منافعی دارند که هم در دولت فعلی در معرض خطر است و هم در دولت موقت و نظام طالبانی بیشتر در معرض تهدید قرار دارند. دلیل و انگیزه مطرح کردن طرح دولت موقت بیش از این که نیت قلبی این‌ها باشد، بیشتر برای تذکر و تنبیه دولت اشرف غنی است. زیرا هر حزب و نهاد سیاسی یا برای به دست آوردن منافع کلان مبارزه سیاسی می‌کند و یا برای حفظ منافع موجود جبهه گیری سیاسی می‌کنند. از این رو هر لحظه که دولت افغانستان منافع کلان سیاسی هر یک از این جبهه را تأمین کند، صف حامیان دولت موقت کوتاه‌تر می‌شود. اخیرا دو اتفاق سیاسی در این حوزه مورد بحث به وجود آمد. محمد محقق رهبر حزب وحدت مردم افغانستان و از چهره‌های جنجالی و مطرح شامل ساختار دولت اشرف غنی شد و اکنون به شدت مخالف هرنوع براندازی این نظام است و از دوام این نظام و نظم جمهوری حمایت قاطعانه می‌کنند. عطامحمد نور از شخصیت‌های برجسته و طراحان دولت موقت تا دو هفته قبل از حامیان اشرف غنی در جنجال‌های انتخاباتی و نظام فعلی بود ولی پس از عزل وزیر صحت عامه؛ علنا هشدار داد که فعلا وقت آن است که برای عبور از این نظام و یک دولت موقت باید فکر شود. واقعیت دیگر این است که منافع کلان سیاسی رهبران و نهادهای سیاسی معترض، حتی در صورت همگامی و همکاری برای گسست این نظام و تشکیل دولت موقت و نظام پس از آن با اقتدار طالبانی، قابل ضمانت نیست. زیرا برخی از داعیه و مطالبات اینها از اساس مورد پذیرش فکر و نظام طالبانی نیستند، چنانچه که در گذشته تجربه شد. این تجربه تاریخی، نیز طرفداران دولت موقت را برای گسست این نظام فعلی هر از چند گاهی دچار اضطراب و دو دلی می‌سازد و عزم آنان را بی‌ریشه می‌کند.   ب: فقدان مبنای استراتژیک در طرح دولت موقت "سان تزو" می‌گوید که شیوه مؤثر مبارزه آن است که استراتژی حریف مورد حمله قرار گیرد در آن صورت ممکن است بدون محاصره و جنگ، شهرها فتح شود. در جدال‌های فکری و تئوریک نیز مبنای استدلال حریف وقتی که نقض شود، ساختار ایده از هم فرو می‌باشد. این رویکرد همیشه غالب است. در طرح دولت موقت نیز، یک مبنای قابل دفاع و اقناع که مورد پذیرش نخبگان افغانستان و یا قابل طرح در جامعه جهانی باشد، وجود ندارد. سردرگم و آشفته است. در ایده دولت موقت پاسخی اطمینان بخشی برای این سؤال وجود ندارد که با گسست نظم جمهوری آیا ضمانتی برای حقوق اساسی شهروندی و ارزش‌های مدنی موجود وجود دارد یا خیر؟ نگرانی جامعه مدنی در برابر این طرح همچنان موجود است. تنها ضعف‌ها و کاستی‌ها و حتی وضعیت ناآرام اکنون، نمی‌تواند بنیاد محکم و قانع کننده برای حمایت جامعه مدنی و نسل تحصیل کرده کشور از طرح دولت موقت و عبور از نظم جمهوری باشد. کاستی‌ها و ضعف‌های دولت فعلی قابل انکار نیست؛ ولی یک امر سلبی نمی‌تواند پایه و اساسی برای آفرینش یک امر ایجابی باشد. 2- مخالفان طرح دولت موقت دولت افغانستان و رهبری دولت اشرف غنی از اساس با طرح دولت موقت مخالف هستند و آن را به مثابه فروپاشی نظام جمهوری و خیانت ملی محاسبه می‌کنند. اخیرا سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور که نقش برجسته در طرح پالیسی‌ها و ایده‌های دولت دارد، شدیدا با طرح دولت موقت مخالفت کرد و به نحوی هم به مردم و هم به حامیان این طرح هشدار جدی داد. اشرف غنی نیز در سفری که اخیرا به ولایت ننگرهار در شرق افغانستان داشت تأکید کرد: "وظیفه ما این است که دولت را به اراده مردم به جانشین خود تحویل دهیم در غیر آن صورت هیچ کس انقطاع نظام را نمی‌پذیرد." او گفت که کرسی ریاست جمهوری از آن مردم افغانستان است و ما باید در این مقام حوصله داشته باشیم، چرا که هر گونه تصمیم‌گیری عجولانه در این خصوص می‌تواند بر مردم تاثیر منفی گذارد. معاون اول رئیس جمهور نیز عین همین موضع را دارد. یکی از عوامل جدی اختلاف اشرف غنی با زلمی خلیل‌زاد نماینده ویژه وزیر خارجه آمریکا برای صلح افغانستان نیز همین بحث مطرح شدن دولت موقت به عنوان یک فرضیه از جانب خلیل‌زاد بود که در سفر اخیر خلیل‌زاد به افغانستان، اشرف غنی با او حتی دیدار نکرد. دولت افغانستان برای جلوگیری از گسست در نظم جمهوری با سیاست ترامپ و خلیل‌زاد رو در شد و انتخابات را برگزار کرد و اکنون نیز برای اشرف غنی واگذاری نظام افغانستان حداقل تا پایان این دوره، امر ممتنع است. آمریکا نیز سرانجام کوتاه آمد و سفارت آمریکا به دولت افغانستان اطمینان خاطر داد که بحث دولت موقت از جانب آمریکا منتفی است. دولت افغانستان خطر گسست نظام جمهوری و ایجاد دولت موقت را به عنوان یک خطر اساسی در یک سال گذشته جدی گرفته بود و تلاش‌های وسیع را روی دست گرفت و اکنون به یک نوع اطمینان خاطر رسیده است. جامعه مدنی، رسانه‌ها، زنان و اقشار محروم از حقوق اساسی در گذشته، با وجود مشکلات فراوان موجود، گسست نظام جمهوری را یک ریسک خطرناک تلقی می‌کنند. برخی کشورهای همسایه و قدرت‌های منطقه‌ای نیز در برابر سیاست غیرمسئولانه ترامپ در افغانستان و روی کارآمدن طالبان با حمایت آمریکا احساس خطر کردند و بر حمایت خود از نظام فعلی و دولت فعلی افغانستان تأکید جدی نشان دادند.   جمع‌بندی باوجود نارسائی‌ها، کاستی‌ها و موجودیت فساد اداری و تبعیض در ساختار نظام فعلی افغانستان، ترس از حاکمیت دوباره طالبان، یک نوع دیوار دفاعی را برای حفظ نظام جمهوریت به وجود آورده است. طرح دولت موقت در یک سال گذشته در فرایند تعاملات آمریکا و طالبان بحث جدی بود ولی اکنون این طرح تنها از جانب مخالفان سیاسی دولت افغانستان و تعدادی از طالبان، چندان قوی و محتمل به نظر نمی‌رسد. پیش بینی این است که تا تکمیل شدن دوره ریاست جمهوری اشرف غنی، هر نوع طرحی که در گفتگوهای صلح مبنی بر انقطاع این نظام ترسیم شود، به تأخیر خواهد افتاد.  انتهای مطلب/ *نویسنده افغانستانی