ایران شرقی 25 ارديبهشت 1398 ساعت 14:04 https://www.iess.ir/fa/translate/1916/ -------------------------------------------------- رویکردهای پراگماتیک داعش خراسان عنوان : بررسی گذشته و آینده داعش خراسان در افپاک -------------------------------------------------- آینده «ولایت خراسان» در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. هر چند از دست رفتن اراضی داعش شامات در سوریه و عراق این گروه را مجبور به اتخاذ استراتژی پرتحرک‌تر و سیال‌تر کرده است اما «داعش خراسان» هنوز می‌تواند روی نفوذ منطقه‌ای تعداد زیادی از گروه‌های وابسته به خود حساب کند. این گروه نشان داده که هنوز قادر است حملات بزرگی را انجام دهد. همچنین روند مذاکرات صلح بین طالبان و آمریکا می‌تواند تعدادی از فرماندهان طالبان که مخالف صلح هستند را به سَمتِ بیعت با داعش سوق دهد. این گروه در حال اتخاذ رویکردهای پراگماتیک است و نه تنها شعارهای به شدت تکفیری خود را تا حدودی کنار گذاشته بلکه تلاش دارد تا رابطه خود را با دیگر گروه‌ها، از جمله «شورای کویته»، نیز عادی سازی کند. متن : ایران شرقی/ طبق گزارش «خبرگزاری اعماق»، 11 مارس 2019 نیروهای داعش حمله‌ای را در شهر «لاهور» پاکستان ترتیب دادند که منجر به کشته و زخمی شدن چندین نفر از اعضای سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی.اس.آی) شد. بعد از این ماجرا، داعش در نسخه 173 هفته نامه خود موسوم به «النبأ» گزارش داد که از تاریخ 7 تا 14 مارس 2019، 59 عملیات نظامی انجام شده که 8 مورد آن توسط شاخه «داعش خراسان» در منطقه خراسان انجام شده است. «داعش خراسان» نتیجه پروژه مدونی است که بین سوریه و منطقه افغانستان ـ پاکستان (Af-Pak) طراحی شده است. 26 ژانویه 2015، «ابو محمد العدنانی» سخنگوی ارشد وقت داعش، در پیامی صوتی رسما خبر تشکیل «ولایت خراسان» را اعلام کرد. هر چند حوزه فعالیت این گروه هنوز محدود به ولایات «کنر» و «ننگرهار» افغانستان، در نزدیکی مرز ایالت «خیبر پختونخوا» پاکستان (که تا می 2018، مناطق قبایلی را نیز شامل می‌شد) می‌باشد اما هدف منطقه‌ای این گروه، ایجاد یک قلمرو ارضی وسیع است که دامنه آن از آسیای مرکزی و افغانستان تا پاکستان امتداد داشته و حتی مناطق «کشمیر» و «سین کیانگ» را نیز در برگیرد. گرچه داعش خراسان قطعا به لحاظ نظامی و مالی با دیگر گروه‌های منطقه چون طالبان و القاعده برابری نمی‌کند اما این گروه از حمایت مستشاران عرب داعش در گذشته برخوردار بوده است؛ مستشارانی که آموزش‌های نظامی و لجستیک در اختیار اعضای «داعش خراسان» قرار داده و این گروه را تبدیل به یکی از مرگبارترین گروه‌های فعال در این منطقه کرده‌اند. داعش حتی قبل از اعلام خلافت، توجه خاصی به منطقه افغانستان ـ پاکستان داشت و این منطقه را یک مسیر راهبردی برای گسترش دامنه فعالیت خود و همچنین یک پناهگاه امن بالقوه می‌دانست. برای مثال، «ابو عمر الشیشانی» فرمانده ارشد داعش، به منظور هماهنگ کردن گروه‌های وابسته به داعش در این منطقه، فردی به نام «قاری ولی الرحمن» (یک افغان از ولایت «بغلان» که در سال 2013 در جنگ سوریه حضور داشت) را به عنوان «نماینده ویژه» داعش در افغانستان منصوب کرد. اما مرد منتخب داعش، «قاری ولی الرحمن» نبود بلکه فردی به نام «حافظ سعید خان» بود؛ «حافظ سعید خان» فرمانده ارشد «تحریک طالبان پاکستان» در منطقه «اورکزی ایجنسی» بود که 14 جولای 2012 نیروهای داوطلبی را برای کمک به القاعده عازم عراق و سوریه کرده بود. زمانی که نیروهای داوطلب «حافظ سعید خان» و همچنین نیروهای اعزام شده توسط دیگر گروه‌ها مثل «شبکه حقانی» و «شورای پیشاور» از عراق و سوریه بازگشتند، فرماندهان آنها شروع به استخدام مردم محلی کردند که طرفدار ایدئولوژی داعش بودند. در سال 2014، فرستادگان داعش وارد افغانستان و پاکستان شده و مبادرت به تشکیل یک شاخه محلی کردند؛ این شاخه محلی در ابتدا متشکل از گروه‌های مختلفی بود که رسما مستقل، اما با یکدیگر متحد بودند. این گروه‌ها عبارت بودند از: «تحریک خلافت خراسان»، اولین گروهی که به طور رسمی از سوی داعش به رسمیت شناخته شد؛ «خلافت افغان» که موسس آن فردی به نام «عبدالرئوف خادم» بود. «خادم» از نیروهای سابق طالبان در «شورای کویته» بود که با «مسلم دوست» یکی دیگر از حامیان کلیدی داعش متحد شده بود؛ گروه «عزیزالله حقانی» که رده‌های آن عمدتا متشکل از شبه نظامیان سابق «حقانی» بود؛ و «تحریک خلافت پاکستان»، تنها گروه فعال در پاکستان که توسط خود «حافظ سعید خان» (نزدیک‌ترین فرد به «البغدادی») رهبری می‌شد. طبق برآوردها، تعداد نیروهای نظامی «داعش خراسان» در حال حاضر بین 3 تا 5 هزار نفر است که در صورت احتساب نیروهای وابسته به دیگر فعالان متحد منطقه‌ای، این رقم به 7 تا 15 هزار نفر خواهد رسید. این رشد سریع در تعداد نیروی انسانی، مرهون گسترش سریع حوزه جغرافیایی «داعش خراسان» بوده است. دستاوردی که به کمک متحدان و گروه‌های وابسته به داعش - که در سرتاسر منطقه افغانستان ـ پاکستان و حتی فراتر از آن پراکنده شده‌اند- محقق شده است. حضور «داعش خراسان» در ایران نیز هر چند کمرنگ می‌باشد اما برای انجام حملاتی در ساختمان مجلس این کشور و حرم [امام]خمینی در 7 جولای 2017 کافی بوده است. ظاهرا «داعش خراسان» می‌تواند روی حمایت 3 گروه مختلف در ایران حساب کند: «حرکت خلافت بلوچی»، «شاخه خراسان در ایران» و «جنبش اسلامی آذربایجان غربی» اما در آسیای مرکزی، تحت تاثیر نیروهای تاجیک و ازبکی که در کنار داعش در سوریه جنگیدند، گروه‌های جهادی محلی رابطه نزدیکی با «داعش خراسان» برقرار کرده‌اند. برخی از فعال‌ترین این گروه‌ها عبارتند از: «حرکت اسلامی ازبکستان» (IMU)؛ «جماعت انصارالله»، نیروی مسلح اصلی در تاجیکستان؛ «حرکت اسلامی ترکمنستان» (IMT)؛ «حرکت/حزب اسلامی ترکستان شرقی» (ETIM/ETIP)، یکی از نیروهای اصلی مسلح اپوزیسیون «اویغور»؛ «گروه گانسو هوی» (Gansu Hui)، یک گروه جهادی چینی که در واقع به عنوان "پروژه نفوذ" «دولت اسلامی چین» در این کشور فعالیت دارد. اما درباره پاکستان، نکته خاص و قابل توجهی وجود دارد. در این کشور ما نه تنها شاهد حضور گروه‌هایی هستیم که وارد ساختار «داعش خراسان» شده‌اند (مثل «جیش الاسلام» و گروه «ملا بخت‌وار») بلکه گروه‌های طلبه و دانشجوی رادیکالی وجود دارند که هدف برنامه فریبنده‌ای قرار گرفته‌اند که حدود 5 میلیون دلار هزینه در برداشته است. دانشجویان «دانشگاه کراچی»؛ یک گروه انشعابی از «حزب التحریر» در شهر لاهور موسوم به «صوت الامه»؛ و حتی طلاب «جمعیت حفضه» وابسته به «مسجد لعل» و دیگر گروه‌ها، همگی حمایت خود را از «داعش خراسان» اعلام کرده‌اند. علاوه بر این، «داعش خراسان» همچنان روابط مستحکم خود را با گروه‌های متعدد افراطی در پاکستان حفظ کرده است که مهم‌ترین آنها «لشکر جهنگوی» و «جندالله» هستند که هر دو با داعش بیعت کرده‌اند. هرچند رابطه «داعش خراسان» با گروه «تحریک طالبان پاکستان» به سرعت رو به وخامت گذاشت اما دیگر شاخه‌های طالبان پاکستان مثل «لشکر اسلام» همچنان رابطه نزدیکی با «داعش خراسان» دارند. نکته آخر اینکه، رابطه «داعش خراسان» با «لشکر طیبه» (که غالبا از آن به عنوان "گروه خصوصی سرویس اطلاعاتی پاکستان" نام برده می‌شود) بسیار ضعیف است چون «داعش خراسان» از یک سو نمی‌خواهد ریسک ورود جاسوسان را به داخل رده‌های خود بپذیرد و در سوی دیگر، نمی‌خواهد منافع «لشکر طیبه» را نیز به چالش بکشد. اما «داعش خراسان» به رغم رشد سریع و ظرفیت‌های موثر خود، بسیار زود تحت تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی به شدت پراکنده‌ای قرار گرفت که به طور مکرر رهبری کل سازمان را زیر سئوال می‌بُرد. یک نمونه بارز از این مسئله، اختلاف بین «حافظ سعید» و «مسلم دوست» بود. «مسلم دوست»  اکتبر 2015 آشکارا مشروعیت «حافظ سعید» را زیر سئوال برد، تا جایی که مدعی شد، حکومت خود را تشکیل داده است. ظاهرا، «حافظ سعید» تلاش کرده بود تا برای تقویت گروه خود، یعنی «تحریک خلافت پاکستان»، نقش همه گروه‌های افغان در داخل «ولایت خراسان» را به حاشیه براند. در نتیجه، اغلب رهبران افغانستانی «داعش خراسان» حاضر نشدند مشروعیت «حافظ سعید خان» را به رسمیت بشناسند. این نزاع و دشمنی عملا باعث فلج شدن سازمان از پایان سال 2015 تا آگوست 2016 - زمانی که «حافظ سعید» در حمله پهپادی آمریکایی‌ها کشته شد-  گردید. هرچند مرگ «حافظ سعید» سبب پایان یافتن اختلافات قدیمی شد اما دشمنی‌ها و اختلافات جدیدی را به وجود آورد. «حسیب الله لوگری» (یک افغانستانی عضو «تحریک خلافت خراسان») که از نیروهای نزدیک به «البغدادی» و همچنین افراد نزدیک به رهبران افغان در «ولایت خراسان» محسوب می‌شد، به عنوان «والی موقت» انتخاب شد. اما «لوگری» در جریان حمله نیروهای ویژه آمریکایی در می 2017 کشته شد و مرگ وی زمینه آغاز بزرگترین نزاع رهبری در داخل رده‌های «داعش خراسان» شد. «شورای نظامی» سازمان فردی به نام «اسلم فاروقی» (یک پشتون از قبیله «افریدی» و فرمانده سابق «لشکر طیبه» را که در سال 2014 در سوریه به داعش پیوسته بود) به عنوان رهبر جدید «داعش خراسان» منصوب کرد. اما برخی اعضای «داعش خراسان»، این اقدام را نتیجه یک توافق محرمانه با سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی.اس.آی) دانستند: یعنی داعشی‌ها در ازای انتصاب رهبری که گفته می‌شد با سرویس‌های محرمانه پاکستان در ارتباط است و همچنین توقف همه حملات خود در داخل خاک پاکستان، اجازه پیدا می‌کردند تا از پناهگاه‌های امن موجود در داخل پاکستان استفاده کنند. حقیقت موضوع هر چه که بوده باشد، انتصاب «فاروقی» مورد حمایت گروه خود وی یعنی «تحریک خلافت پاکستان» و همچنین 3 گروه دیگر یعنی «تحریک خلافت خراسان»، گروه «عزیزالله حقانی» و گروه «مسلم دوست» قرار گرفت. با این وجود، نزدیکی احتمالی وی به آی.اس.آی تبدیل به عامل جدیدی برای اختلاف شد. گروه‌های آسیای مرکزی که در درون «داعش خراسان» بودند (مثل «گروه عمر غازی»، «گانسو هوی» و «شمالی خلافت») و همچنین حامیان خارجی آنها (مثل «حرکت اسلامی ازبکستان» و دیگر گروه‌های وابسته تاجیک) همگی انتصاب «فاروقی» را رد کرده و فردی به عنوان «معاویه» که از فرماندهان سابق «گروه عمر غازی» بود را به عنوان رهبر جدید خود انتخاب کردند. طالبان و داعش درباره رابطه «داعش خراسان» با طالبان نیز باید گفت که داعشی‌ها دست کم در ابتدا تلاش کردند تا به یک توافق غیرتهاجمی با این گروه افغان دست پیدا کنند. اما با توجه به تفاوت ایدئولوژی این 2 گروه و اهداف ارضی آنها، این 2 گروه خیلی زود شروع به مقابله با یکدیگر، به خصوص در ولایت «ننگرهار»، کردند. طبق گزارش‌ها، تنها در سال 2017 دست کم 207 درگیری بین شبه نظامیان طالبان و «داعش خراسان» رخ داده است. در نسخه‌های مختلف مجله «دابق» آشکارا اتهاماتی بر ضد طالبان به چشم می‌خورد. در شماره 12 «دابق» چنین آمده است:« در ولایت خراسان، القاعده همراه با جناح‌هایی از طالبان است که خط مشی ملی‌گرایی را در پیش گرفته‌اند و با انتساب سخنان انحرافی خود به ملا عمر فقید، در برابر اصل "تولی و تبری" مقاومت کرده و بی‌شرمانه برادری خود را با طاغوتیان کافر و رافضی‌ها به نمایش گذاشتند.» در شماره 13 مجله «دابق»، «حافظ سعید» طی مصاحبه‌ای گفت: «جنبش ملی‌گرای طالبان تنها کنترل برخی مناطق افغانستان را در دست دارد و نه جای دیگر. اما آنها در همین مناطق نیز براساس قانون خدا حکومت نمی‌کنند. حکومت آنها براساس آداب و سنن قبایلی و قضاوت آنها براساس خواست مردم و آداب و رسوم آنها است؛ رسومی که مغایر با شریعت اسلامی هستند.» به طور مشابه، القاعده نیز در ابتدا تلاش کرد تا رابطه خوب خود را با «داعش خراسان» حفظ کند، دست کم با این هدف که مانع پیوستن شبه نظامیان خود به این گروه جدید شود. اما این 2 گروه چندین بار با هم درگیری پیدا کردند، به خصوص در ولایت «کنر». «ایمن الظواهری» رهبر القاعده به منظور مقابله با رشد فزاینده «داعش خراسان»، در سال 2014 مبادرت به تأسیس شاخه «القاعده شبه قاره هند» کرد. وی همچنین بیعت خود را با طالبان و ملا عمر (زمانی که خبر مرگ وی هنوز اعلام نشده بود) تجدید و برنامه بدنام کردن «داعش خراسان» را آغاز کرد. در شماره 6 مجله «دابق»، «ابو جریر الشمالی» (یکی از نیروهای جدا شده از القاعده که به داعش پیوسته بود) گزارش داد که القاعده، نیروهای شبه نظامی داعش را با عناوینی چون «تکفیری، خارجی، قاتلِ مسلمانان و وهابی» خطاب می‌کنند. آینده «ولایت خراسان» آینده «ولایت خراسان» نیز هنوز در هاله‌ای از ابهام است. هر چند از دست رفتن اراضی داعش در سوریه و عراق این گروه را مجبور به اتخاذ یک استراتژی پرتحرک تر و سیال‌تر کرده است اما «داعش خراسان» هنوز می‌تواند روی نفوذ منطقه‌ای تعداد زیادی از گروه‌های وابسته به خود حساب کند. این گروه نشان داده که هنوز قادر است حملات بزرگی را، مثل حمله مرگبار 8 مارس 2019 در کابل، انجام دهد. به علاوه، روند فعلی صلح بین طالبان و آمریکا می‌تواند به نفع «داعش خراسان» باشد چون ممکن است بسیاری از فرماندهان طالبان که مخالف صلح هستند را به سَمتِ بیعت با داعش سوق دهد. از سوی دیگر، «داعش خراسان» در حال اتخاذ رویکردهای پراگماتیک است. این گروه نه تنها شعارهای به شدت تکفیری خود را تا حدودی کنار گذاشته و یک رویکرد مسالمت‌آمیزتر را در پیش گرفته است (به خصوص در قبال بزرگان قبایل) بلکه تلاش دارد تا رابطه خود را با دیگر گروه‌ها، مثل «شورای کویته»، نیز عادی سازی کند. برای مثال، جناح «فاروقی» داعش خراسان در سال 2017، با طالبان افغان به رهبری «هبت‌الله آخوندزاده» به یک توافق مشروط رسید.  علاوه بر این، «داعش خراسان» می‌تواند از اختلافات موجود بین فعالان سیاسی منطقه نیز بهره‌برداری کند. از یک سو، مسکو نگران ادامه نفوذ داعش خراسان در منطقه آسیای مرکزی است؛ منطقه‌ای که به واسطه ضعف در بخش امنیت ملی خود می‌تواند توسط اسلام‌گرایان به بی‌ثباتی کشیده شود. از سوی دیگر، ایران تنها کشور منطقه است که فعالانه در حال فشار آوردن به طالبان است تا این گروه را به سمت مقابله با «داعش خراسان» سوق دهد. ایران همچنین طرفدار روند صلح افغانستان و طالبان است، با این امید که یک دولت دوست به رهبری طالبان در این کشور بر سر کار آید. اما هند و پاکستان، بازیگران اصلی در عرصه مبارزه با بی‌ثباتی در منطقه به حساب می‌آیند. در شرایطی که هند و افغانستان، هر دو، پاکستان را متهم به حمایت مالی از «لشکر طیبه» و «شبکه حقانی» می‌کنند و حتی «داعش خراسان» را صرفا شاخه دیگری از طالبان می‌دانند، پاکستان هم این 2 کشور را متهم به حمایت از «تحریک طالبان پاکستان» و «داعش خراسان» کرده و معتقد است که این کشورها به دنبال تضعیف امنیت پاکستان هستند. انتهای مطلب/ «آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»