ایران شرقی 1 مهر 1397 ساعت 13:56 https://www.iess.ir/fa/interview/1619/ -------------------------------------------------- اهداف جدید ترکیه در آسیای مرکزی عنوان : امکان سنجی ایده همگرایی کشورهای ترک‌زبان (بخش اول) -------------------------------------------------- متن : ایران شرقی   طرح مسئله: اوایل سپتامبر سال جاری، 6 کشور ترک زبان منطقه در جریان ششمین نشست کشورهای اتحادیه کشورهای ترک زبان، در بیشکک قرقیزستان گرم هم آمدند. این اجلاس از چند منظر حائز اهمیت بود. رئیس جمهوری پیشین ازبکستان که تا 2 سال پیش، کشورش یکی از مخالفان سرسخت تشکیل این اتحادیه بود، حضوری افتخاری در این نشست داشت و علاقمندی خود را برای ورود رسمی به آن اعلام کرد. از سوی دیگر، با تغییر الفبای قزاقی به الفبای لاتین، اکثر کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای ترک زبان (به استثناء قرقیزستان) با داشتن فضای زبانی مشترک و خط لاتین؛ فرصت‌های بیشتری برای همکاری عمیق در حوزه اطلاعات یافتند که دستاورد مهمی برای آنان محسوب می‌شود. همچنانکه تحولات ژئوپلتیک در پی اختلاف ترکیه و آمریکا در منطقه نیز، یکی دیگر از دلایل اهمیت این نشست و تاثیرات احتمالی آن است. از سوی دیگر، حضور نخست‌وزیر مجارستان که در زمینه بحران مهاجرت؛ اغلب خواهان مدل سیاسی خصمانه در چارچوب اتحادیه اروپا است؛ به عنوان مهمان افتخاری در این نشست به اهمیت راهبرد تازه آنکارا و تشکل منطقه‌ای در حال تشکیل توسط آن کشور که هدف از آن مقابله با دیگر فرایندهای جهانی است؛ می‌افزاید. این در حالیست که تاکید مقامات ارشد این کشورها بخصوص از سوی رئیس جمهوری ترکیه (وی برای اولین بار از واژه جهان ترک سخن گفت) به منظور ضرورت ساختار سازی و توسعه این سازمان منطقه ای، پس از تحولات مربوط به ممنوعیت فعالیت جریان های وابسته به فتح الله گولن در آسیای مرکزی، سوالات و ابهاماتی در خصوص چیستی راهبرد جدید ترکیه در منطقه را به ذهن متبادر می‌سازد. در این میان، واکنش مسکو نیز قابل توجه است. روسیه با وجود ارتباط حسنه‌ای که در حال حاضر با ترکیه دارد، چه نگاهی به بازتعریف سیاست ترکیه در آسیای مرکزی خواهد داشت؟ همچنانکه سازمان پیمان امنیت جمعی، اتحادیه اقتصادی اورآسیایی و سازمان همکاری شانگهای نسبت به ایجاد ساختاری جدید در منطقه، چه دیدگاهی خواهند داشت؟ ایران در این میان، چه جایگاه و نقش تازه‌ای را کسب خواهد کرد و روند تحولات پرشتاب آسیای مرکزی که با راهبردهای جدید ازبکستان شکل گرفته است، با عضویت احتمالی تاشکند در این پروسه، چه سمت و سویی خواهد گرفت. برای بررسی این مسائل، موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان-ایران شرقی به سراغ 3 تن از کارشناسان مطرح در حوزه مطالعات ترکیه رفته است و با طرح سوالاتی، ابهامات موجود را با آنان به اشتراک گذاشته است. در این بخش، گفتگوی موسسه با «رادیک میرزاگالی اف» مدیر مرکز مطالعات ژئوپلیتیک «برلیک - وحدت» در روسیه و «کازبیک بی‌سیبایف»، دیپلمات پیشین قزاقستان را  به شرح زیر می‌آوریم:   ایران شرقی: نشست اخیر کشورهای ترک زبان در قرقیزستان و تاکید مقامات ارشد این کشورها و بخصوص رئیس جمهوری ترکیه، بر ضرورت ساختار سازی و توسعه این سازمان منطقه‌ای، پس از تحولات مربوط به ممنوعیت فعالیت جریان‌های وابسته به فتح الله گولن در آسیای مرکزی، چه پیامی از طرف ترکیه برای کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند داشته باشد؟   میرزاگالی اف: شرکت کنندگان ششمین نشست شورای همکاری کشورهای ترک زبان که 3 سپتامبر در شهر چالپان-آتای قرقیزستان برگزار شد، مسائل فعلی را در چارچوب این سازمان مورد بحث و گفتگو قرار دادند. دستور کاری این نشست شامل ابعاد تشریفاتی بود که مستلزم مشارکت و توافق بودند. فرمت پنج‌جانبه این نشست (رهبران ازبکستان و مجارستان به عنوان مهمانان افتخاری در این نشست حضور داشتند) و امضای اسناد مشترک و مقررات اداری را باید جزو ویژگی‌های آن در نظر گرفت. بدون شک، ورود ازبکستان به شورای ترک؛ اهمیت بین‌المللی بیشتری به آن می‌دهد، اما این اهمیت را بنا به چند دلیل زیر نباید بیش از حد بزرگ جلوه داد: اولا، هدف شورای همکاری کشورهای ترک زبان از ابتدا تقویت همکاری فرهنگی- انسان دوستانه بین ملل ترک زبان بوده است، بنابراین، از جذابیت زیادی برای بسیاری از کشورها برخوردار می‌باشد (این شورا ماهیت سیاسی ندارد). بدین ترتیب، در حال حاضر، تبدیل این شورا به شورای سیاسی- نظامی‌ بعید به نظر می‌رسد. ثانیا، فرهنگ ملل ترک زبان متفاوت و متنوع بوده و هست. به عنوان مثال، ترک‌ها و آذربایجانی‌ها جزو ملل ترک اغوز، ازبک‌ها جزو شاخه کارلوک ملل ترک و قزاقها و قرقیزها جزو کیپچاک‌ها هستند. در نگاه اول، تفاوت فرهنگی داخلی اهمیت زیادی برای کشورهای این سازمان ندارد، اما در صورت تقویت حاکمیت و تسلط سیاسی، اهمیت پیدا می‌کند. کشورهای ترک زبان هیچ وحدتی در درک پروژه‌های ژئوپلیتیک ندارند. ثالثا، در جهان، علاوه بر شورای همکاری کشورهای ترک زبان، اتحادیه‌های همگرایانه دیگری وجود دارند که کشورهای این سازمان با آنها روابط عمیق‌تر و گرم‌تری دارند. بنابراین، فاصله‌گیری از اصول همکاری فرهنگی- انسان دوستانه به سمت همگرایی سیاسی- نظامی ممکن است برای شورای ترک دشوار باشد. این نشست برای ترکیه که روابط سردی با آمریکا و اروپای غربی دارد؛ دارای اهمیت استراتژیکی بود. بنابراین، دیدار رهبران 5 کشور ترک زبان، قابلیت انعقاد قرارداد بین آنها را به جامعه جهانی نشان می‌دهد. در جواب به این سوال که آیا این مسئله، تقویت نقش ترکیه در آسیای مرکزی را نشان می‌دهد، باید بگویم که خیر. کشورهای آسیای مرکزی قصد ندارند برادر کوچک‌تر جمهوری ترکیه باشند. بنابراین، چنین گزینه‌ای امکان پذیر نیست. با این حال، احتمال نزدیکی مواضع در مسائل خاص وجود دارد. به عنوان مثال، ایده اردوغان پیرامون محدود سازی فعالیت ساختارهای مرتبط با گولن در آسیای مرکزی ممکن است مورد حمایت کشورهای منطقه قرار گیرد. این طرح در صورتی اجرا خواهد شد که به نفع کشورهای آسیای مرکزی باشد. آنکارا ممکن است چه چیزی را پیشنهاد دهد؟ پیشتیبانی؟ حمایت؟ اما از طرف چه کسی؟ من می‌ترسم که در اینجا، تمایلات با امکانات موجود تطابق نداشته باشند. آنکارا باید این واقعیت را درک کند که هیچ یک از کشورها، برخلاف منافع خود عمل نخواهد کرد و به خاطر گولن، به تقابل با دیگر کشورها نخواهند پرداخت.   بی‌سیبایف: موضع فعال «رجب طیب اردوغان» در نشست اخیر شورای همکاری کشورهای ترک زبان در قرقیزستان و به خصوص در رابطه به توسعه این سازمان را می‌توان اینگونه اررزیابی کرد که رئیس جمهور ترکیه می‌خواهد تا این اتحادیه کشورهاز ترک زبان به نوعی به آنالوگ اتحادیه عرب تبدیل شود که در آن نقش اصلی به ترکیه تعلق بگیرد. ترکیه در حال حاضر خود را در جایگاه مدافع منافع مسلمانان و کشورهای اسلامی تصور می‌کند. بنابراین، تمایل «آنکارا» برای بازی کردن مهم ترین نقش در میان کشورهای ترک زبان قابل فهم و منطقی است. در رابطه با بحث «فتح الله گولن» هم باید گفت که با توجه به افزایش تنشهای بین آنکارا و واشنگتن، اردوغان تعطیلی کامل همه نهادها و ساختارهای وابسته به گولن در کشورهای ترک زبان را دنبال خواهد کرد و این سیاست برگشت ناپذیر وی نیز برای آینده خواهد بود.   ایران شرقی: آیا می‌توان گفت که ترکیه قصد دارد استراتژی جدیدی در آسیای مرکزی اجرا کند؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است، ماهیت این استراتژی چیست و چه اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی دارد؟ اردوغان و ترکیه چه اهرم‌های واقعی برای نفوذ در آسیای مرکزی دارند؟ تفاوت بازی جدید و قدیم آنکارا در این منطقه در چیست؟ میرزاگالی اف:  تنها می‌توان گفت که ترکیه سعی دارد در شرایط بوجود آمده، استراتژی جدیدی را در آسیای مرکزی اجرا کند. اما اینکه این استراتژی تا چه اندازه موثر خواهد بود، مسئله دیگری است. نباید فراموش کرد که منافع بسیاری از کشورها در آسیای مرکزی با هم همپوشانی دارند. به عنوان مثال، تمام بازیگران خارجی که سعی دارند جای پای خود را در آسیای مرکزی محکم کنند، باید عوامل مختلف زیر را در نظر بگیرند: عامل چین، عامل هند، عامل امنیت در مرز با افغانستان، عامل مهاجرت، عامل کمبود آب در منطقه، عامل اشتراک تاریخی کشورهای آسیای مرکزی با روسیه و دیگر کشورهای مستقل مشترک المنافع و غیره. بنابراین، استراتژی جدید آنکارا ممکن است بر بنیاد تقویت روابط دوجانبه با کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی پایه‌گذاری شود. بی‌سیبایف: ترکیه از مدت‌ها پیش آسیای مرکزی را به عنوان منطقهِ تضمین کننده منافع خود می‌شناسد. نه در کوتاه مدت و نه در دراز مدت، سیاست آنکارا در این زمینه تغییر نخواهد کرد. بحث اینجاست که به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی، کشورهای آسیای مرکزی هم به لحاظ سیاسی و هم اقتصادی با روسیه مرتبط می‌باشند. حتی می‌توان گفت که آنها وابسته به روسیه هستند. حتی حرفی مرسوم شده که «ترکیه دور است ولی روسیه نزدیک». به اعتقاد من، ترکیه از ابزارهای زیادی برای نفوذ در کشورهای آسیای مرکزی برخوردار نمی‌باشد و به لحاظ نفوذ؛ ترکیه با روسیه هرگز قابل قیاس نیست. روسیه در حقیقت طیف وسیعی از امکانات نفوذ روی منطقه را در اختیار دارد. علاوه بر آن در حال حاضر در رابطه با بسیاری از مسائل بین المللی نزدیکی مواضع «مسکو» و «آنکارا» در حال حادث شدن است. البته ترکیه با مشکلات متعددی مواجه می‌باشد که بعید است این محدودیت به آنکارا اجازه دهد تا به فکر بازیگری جدید در منطقه برآید.   ایران شرقی: روسیه چگونه ممکن است نسبت به تشدید فعالیت احتمالی ترکیه در آسیای مرکزی برخورد کند؟ آیا روابط دوستانه بین روسیه و ترکیه در اینجا به نفع آنکارا خواهد بود؟ آمریکا، اتحادیه اروپا، اسرائیل و دیگر کشورها چگونه به این مسئله می‌نگرند؟ سازمان‌هایی مانند سازمان پیمان امنیت جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای چگونه می‌توانند با ایجاد ساختار جدید در منطقه برخورد کنند؟ میرزاگالی اف: در حال حاضر، همکاری بین روسیه، ایران و ترکیه در حال افزایش است. بین این کشورها که پیرامون مسائل خاص منافع مشترکی دارند یک پیمان ایجاد شده است. به عنوان مثال، شرکت کنندگان نشست تهران همه به این درک رسیدند که در حال حاضر، باید در ادلب فعالیت کنند. البته چنین طرح‌ها و موقعیت‌های متمرکزی نمی‌توانند باب طبع آمریکا و متحدانش باشد. اما سوریه، آسیای مرکزی نیست. چرا که نه تنها تاریخ، فرهنگ و ذهنیت مشترک، بلکه فرآیندهای اوراسیایی مدرن هم؛ روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را به هم متصل می‌کنند. برخی از کارشناسان معتقدند که ترکیب پروژه‌های همگرایانه– مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا و شورای همکاری کشورهای ترک زبان؛ بریکس و غیره -  امکان‌پذیر است. از نظر من، گزینه‌های مختلفی امکان‌پذیر هستند، اما مهم‌ترین آنها طراحی اهداف و جهت‌گیری‌های مشترک است.   بی‌سیبایف: بطور کلی، روسیه از فعال شدن ترکیه در آسیای مرکزی استقبال نمی‌کند. همانگونه که قبلا ذکر کردم، مسکو آسیای مرکزی را منطقه نفوذ خود می‌داند و از سویی هم کشورهای آسیای مرکزی به لحاظ سیاسی و اقتصادی وابسته به مسکو می‌باشند. کافی است از نقش روسیه برای امنیت منطقه یاد شود تا اهمیت موضوع برجستگی لازم پیدا کند. در حال حاضر ترکیه و روسیه بیشتر به عنوان شرکای هم اقدام می‌کنند. بنابر این مسکو و آنکارا علاقمند نیستند که در آسیای مرکزی منافعشان در رویارویی قرار گیرد. علاوه بر تاتارستان و باشقرستان همچنین مناطق قفقاز شمالی و بخش‌های از سیبری ترک زبان می باشند. البته برقراری روابط نزدیک و تنگاتنگ بین روسیه و ترکیه مورد استقبال همه کشورها نخواهد بود. این موضوع کمتر به اتحادیه اروپا، اسرائیل و کشورهای دیگر ارتباط دارد. اما حتی آمریکا هم قادر به جلوگیری از حضور مسکو و آنکارا در منطقه نخواهد بود. همچنین، نسبت به حضور آمریکا در آسیای مرکزی نه تنها روسیه بلکه چین نیز علاقمند نمی‌باشند و هر کدام دلایل خاص خود را دارند.  ایران شرقی: از دیدگاه شما، آیا جهت‌گیری‌های ژئوپلیتیک مختلف کشورهای آسیای مرکزی امکان اجرای موفق همگرایی گسترده در چارچوب شورای کشورهای ترک زبان را فراهم می‌آورند؟   بی‌سیبایف: البته وضع مطلوب این خواهد بود که کشورهای ترک زبان در تمامی زمینه‌ها با هم همکاری نزدیک داشته باشند. با به قدرت رسیدن «شوکت میرضیایف» در ازبکستان وضعیت در این زمینه دستخوش تغییر و تحول جدی شد و توافقات زیادی در بخش‌های مختلف و از جمله اقتصادی بین همسایه‌ها صورت گرفت. اما هنوز مشکلات نیز زیاد می‌باشد که به عنوان مثال مشکل آب همچنان باقی بوده و یک سری از مسائل راه حل لازم را پیدا نکرده‌اند. ایران شرقی: سازمان‌هایی مانند سازمان پیمان امنیت جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای چگونه می‌توانند با ایجاد ساختار جدید در منطقه برخورد کنند؟   بی‌سیبایف: در شورای کشورهای ترک، همکاری‌های بشردوستانه دنبال می‌شود. بنابراین، این شورا نمی‌تواند گزینه‌ای در برابر اتحادیه اقتصادی اورآسیا، سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری‌های شانگهای دانسته شود که طیف گسترده‌ای از همکاری‌های سیاسی و اقتصادی را پوشش می‌دهند. مهمترین نکته این است که شورای همکاری کشورهای ترک زبان مانند سازمان پیمان امنیت جمعی مسائل امنیتی را دنبال نمی‌کنند. این در حالی است که مسائل امنیتی برای منطقه بسیار مهم بوده و با توجه به تحولات اخیر عرصه بین‌المللی نیاز به توجه جدی دارد. ایران شرقی: در راستای بیانیه رئیس‌جمهور ازبکستان مبنی بر الحاق احتمالی کشورش به شورای همکاری کشورهای ترک زبان، استراتژی تاشکند برای ورود به این سازمان را با توجه به نقش مهم ازبکستان در فرآیندهای منطقه‌ای چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا با الحاق ازبکستان فرآیند همگرایی کشورهای ترک زبان تقویت می‌شود؟   بی‌سیبایف:  با به قدرت رسیدن رئیس جمهور جدید ازبکستان، سیاست خارجی این کشور فعالتر شده است. خود تاشکند اولین قدم‌ها را به سوی همسایگان برداشت. توافقات متعددی امضا شده و تجارت متقابل در حال رشد قرار گرفته است. در مجموع نقش تاشکند در روند همگرایی منطقه‌ای بیش از پیش برجستگی پیدا می‌کند. با پیوستن ازبکستان به شورای همکاری کشورهای ترک زبان، نقش و جایگاه این سازمان بدون تردید بالا خواهد رفت. ایران شرقی: ایران از لحاظ فرهنگی-مذهبی؛ ترکیه را یکی از رقبای خود در آسیای مرکزی می‌داند. تقویت فرآیند شکل‌گیری شورای کشورهای ترک زبان ممکن است چه تهدیدها و چالش‌هایی برای ایران داشته باشد؟   میرزاگالی اف: من معتقدم که رهبران کشورهایی مانند ایران و ترکیه می‌توانند اختلاف بین دولتهای یکدیگر را حل و فصل کنند.  اما هیچ کس نباید فراموش کند که آسیای مرکزی هدف بازی‌های ژئوپلیتیک و ژئوکالچر (جغرافیای فرهنگی) نیست، بلکه عامل واقعی و فعال در روابط بین‌المللی است. علاوه بر این، هر یک از کشورهای منطقه قادراند به طور مستقل تعیین کنند که با چه کسی و به چه میزان همکاری می کنند. بی‌سیبایف: علی رغم وجود اختلافات جداگانه بین ایران و ترکیه، همکاری‌های میان دو کشور - به عنوان مثال در رابطه با وضعیت سوریه - ادامه دارد. همانگونه که ذکر کردم، ترکیه به دلایل عینی نمی‌تواند روسیه را از آسیای مرکزی بیرون کند. بر این اساس، بحث در مورد افزایش نقش ترکیه در آسیای مرکزی خیلی زود خواهد بود. به نظر من نمی‌توان گفت که روند شکل‌گیری اتحاد کشورهای ترک زبان تهدیدی برای ایران یا کشور دیگری خواهد بود. ایران، ترکیه و روسیه دارای مناطق نفوذ خود می‌باشند و ضرورتی به چشم دوختن بر مناطق نفوذ یکدیگر نخواهند داشت. گذشته از آن تحولات سوریه و وضعیت افغانستان به همکاری آنها برای مبارزه با تروریسم بین‌المللی کمک خواهد کرد.