کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

آمریکا و آسیای مرکزی

پیامدهای راهبردی میزبانی آسیای مرکزی از پایگاه نظامی آمریکا

موسسه مطالعات راهبردی شرق , 21 ارديبهشت 1400 ساعت 10:14


موسسه مطالعات راهبردی شرق

بعد از تحولات 11 سپتامبر و حمله ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا به افغانستان، آسیای مرکزی میزبان دو پایگاه نظامی بسیار مهم و راهبردی آمریکا را در فرودگاه بین‌المللی ماناس در قرقیزستان، و پایگاه قارشی خان‌آباد در ازبکستان بود. درعین‌حال فرودگاه‌ها و دیگر زیرساخت‌های لجستیک در قزاقستان، تاجیکستان و حتی ترکمنستان نیز طی سال‌های پس از آن به کرات از سوی نیروهای آمریکا و ناتو جهت پشتیبانی نیروهای افغانستان مورد استفاده قرار گرفت. در همین بازه حجم کمک‌های آمریکا به کشورهای منطقه افزایش و تعاملات دوجانبه سیاسی و امنیتی به‌طور محسوسی ارتقاء یافت . در عین حال شماری از بی‌ثباتی‌ها را نیز در کشورهای منطقه شاهد بودیم که درنهایت منجر به عدم تمدید قرارداد میزبانی پایگاه‌ها در سال‌های بعد شد. اکنون با گذشت بیش از 6 سال از پایان حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی (با خروج از ماناس در سال 2014)، دوباره زمزمه‌های احتمالی از میزبانی این منطقه از یک پایگاه نظامی آمریکا مطرح شده است. در این یادداشت ضمن تحلیل شرایط زمینه‌ای وقوع این امر، تلاش می‌‌شود تا پیامدهای راهبردی این حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. 
 
رویکردهای دولت بایدن نسبت به آسیای مرکزی
بیش از 3 ماه از حضور رسمی جو بایدن در کاخ سفید می‌گذرد و در این بازه تاکنون نقطه واگرایی جدی در خصوص تغییر در سیاست‌های آمریکا در قبال آسیای مرکزی مشاهده نشده است. درعین‌حال، اظهار نظری نیز در خصوص تغییر روندهای پیشین آمریکا در منطقه از سوی مقامات این کشور مطرح نشده است. از این منظر، برآوردهای اولیه حکایت از تداوم روندهای پیشین دارد. هفته گذشته نخستین نشست مشترک وزرای امور خارجه آمریکا و پنج جمهوری آسیای مرکزی در چارچوب پلتفورم 1+5 در دولت بایدن برگزار شد. پلتفورمی که در سال 2015 نخستین بار تأسیس یافت و در دولت دونالد ترامپ با جدیت مضاعفی پیگیری شد. محورهای مطرح شده در این نشست نیز با صرف نظر از تلطیف برخی مواضع ضدروسی و ضدچینی که در آخرین نشست این پلتفورم در فوریه 2020 از سوی پومپئو مطرح شده بود، تغییر محسوسی نداشت. به بیان دیگر، محورهای طرح شده از سوی بلینکن دقیقاً منطبق بر محورهای مطرح شده از سوی دولت ترامپ و مبتنی بر استراتژی ارائه شده از سوی دولت وی در سال 2019 بود.

در همین حال آنتونی بلینکن پیش از این نشست تماس‌های تلفنی مجزایی را نیز با مختار تیلوبردی و عبدالعزیز کامل‌اف، وزرای امور خارجه قزاقستان و ازبکستان برقرار کرد. در این تماس‌ها نیز عیناً تداوم مباحث پیشین مطرح شده و در ضمن آن، تداوم رویکرد آمریکا در منطقه از طریق تأکید بر دو بازیگر بزرگ در دولت بایدن، تثبیت شد.

تحول دیگری نیز که اخیراً از سوی دولت بایدن صورت گرفت و درخور توجه است، انتصاب دستیار جدید آسیای مرکزی و جنوبی در وزارت امور خارجه است. دونالد لو، سفیر فعلی آمریکا در قرقیزستان از سوی دولت بایدن برای این سمت معرفی شده است. انتصاب لو به این سمت می‌تواند دو گزاره را در خصوص سیاست‌های احتمالی دولت بایدن در آسیای مرکزی برجسته نماید. نخست، ارتقاء جایگاه آسیای مرکزی نسبت به آسیای جنوبی در دولت بایدن در مقایسه با دولت دونالد ترامپ؛ و دوم، تداوم رویکردهای پیشین در آسیای مرکزی با ارتقاء جایگاه " دونالد لو".

بااین‌حال یک گزاره کلی نیز در خصوص دموکرات بودن عموم بدنه وزارت امور خارجه آمریکا بویژه در حوزه آسیای مرکزی وجود دارد. بر این اساس، دولت دونالد ترامپ نیز در این حوزه عموماً پیرو سیاست‌های دموکرات‌ها بوده و اساساً واگرایی در دولت ترامپ نسبت به دولت اوباما وجود نداشته که اکنون با حضور بایدن شاهد تغییر محسوسی باشیم. از سوی دیگر، سوابق دونالد لو در نزدیکی به بنیاد سوروس و وقوع دو انقلاب در قرقیزستان درست در دو بازه مأموریت دیپلماتیک وی در این کشور، می‌تواند بسترسازی تشدید رویکردهای بی‌ثبات‌کننده اجتماعی-سیاسی آمریکا در آسیای مرکزی باشد. بااین‌حال، تائید یا رد این گزاره را می‌توان طی ماه‌های آینده با انتصاب سفرای جدید آمریکا در کشورهای منطقه مشاهده کرد.

در آخرین دور از حضور این سفرا، گزینه‌های عموماً نظامی و امنیتی از سوی دولت ترامپ معرفی شدند. این در حالی است که تا پیش از این حوزه تخصص سفرای آمریکا در منطقه عموماً اقتصادی و توسعه‌ای بود. جایگزینی آن‌ها با گزینه‌هایی با رویکردهای غالب سیاسی- اجتماعی نظیر دونالد لو، می‌تواند پیام واضحی در این راستا در نظر گرفته شود.
 
 احتمال میزبانی کشورهای آسیای مرکزی از پایگاه نظامی آمریکا
جو بایدن در یکی از مهم‌ترین تصمیمات دوره ریاست جمهوری خود، خبر خروج تدریجی نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان را تا تاریخ 11 سپتامبر 2021 اعلام کرده است. هم‌زمان با این اطلاعیه رسمی دولت آمریکا، گمانه‌زنی‌هایی در محافل خصوصی و رسانه‌های آمریکایی در زمینه چگونگی حفظ ثبات در افغانستان و تأمین منافع آمریکا در صورت خروج مطرح شده است. به نظر می‌رسد آمریکا یک طرح آلترناتیو برای خروج از افغانستان در قالب استقرار شماری از نیروهای خود در منطقه پیرامونی افغانستان تدارک دیده است. طبیعتاً در چنین شرایطی ایران و پاکستان نمی‌توانند گزینه‌های معقولی برای آمریکا محسوب شوند و همین امر موجب شده تا آسیای مرکزی به‌عنوان محتمل‌ترین گزینه برای این اقدام مطرح شود.

نانسی یوسف، خبرنگار معروف وال استریت ژورنال از جمله نخستین افرادی بود که در توییتر خود به این موضوع اشاره کرد. به نوشته یوسف مقامات آمریکایی مذاکرات حقوقی و سیاسی را با کشورهای منطقه، از جمله ازبکستان و تاجیکستان؛ در این زمینه آغاز کرده‌اند. پایگاه مرکز مطالعات امنیتی «سوفان» نیز در گزارشی به نام سه کشور قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان اشاره کرده است. بروس پنیر، نویسنده باتجربه رادیو آزادی نیز طی یک گزارش مفصل تحت عنوان «آیا آسیای مرکزی یک بار دیگر هم میزبان نیروهای نظامی ایالات متحده خواهد بود؟» به ابعاد این موضوع پرداخته است.

در همین راستا نیویورک تایمز نیز طی گزارشی از برگزاری مذاکرات فشرده میان مقامات آمریکایی با مقامات سه جمهوری قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان خبر داده است. این گمانه‌زنی‌ها سبب شد تا برخی اظهارات مطرح شده در تماس‌های تلفنی آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا با همتایان خود  در آسیای مرکزی به‌عنوان توافقی در زمینه استقرار یک پایگاه نظامی در این کشورها تعبیر و تفسیر شود. بلینکن در توییتر خود در تاریخ 22 آوریل نوشته بود که «ما به دنبال کار مشترک برای حمایت از اصلاحات و اتصال منطقه‌ای با آسیای مرکزی هستیم».
در همین حال مادامی که تمامی دیدگاه‌ها ظاهراً بر این اعتقادند که آمریکا بیش از یک پایگاه در آسیای مرکزی نخواهد داشت، اختلاف نظرها در خصوص این موضوع که کدام یک از کشورها میزبان پایگاه نظامی آمریکا در آسیای مرکزی خواهد بود، زیاد است.

تاکنون سه جمهوری قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان به‌عنوان گزینه‌های بالقوه عنوان شده‌اند. آسیای مرکزی تا پیش از این و پس از لغو موافقت‌نامه «شبکه توزیع شمالی (NDN)» با روسیه در پی تحولات اوکراین، یکی از جدی‌ترین مسیرهای تأمین تجهیزات آیساف در افغانستان بوده است. مسیر جدید این امر عبور محموله‌ها از گرجستان و آذربایجان، و سپس انتقال دریایی به قزاقستان و درنهایت افغانستان بوده است. در همین حال طی سال‌های گذشته نیز گمانه‌زن‌هایی از حضور شمار محدودی از نیروهای آمریکا در پایگاه ماری-2 در ترکمنستان وجود داشت. در تاجیکستان نیز به نظر می‌رسد به بهانه ساخت پاسگاه‌های مرزی در نقاط مشترک با افغانستان، برخی نیروهای آمریکایی در قالب‌های مستشاری در این کشور حضور داشته‌اند.

با این وجود در حال حاضر اتفاق نظر عمده دیدگاه‌های مطرح شده، میزبانی پایگاه آمریکا توسط ازبکستان است. این کشور برخلاف سه جمهوری دیگر منطقه عضو سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی نیست و همچون ترکمنستان با محدودیت‌های بی‌طرفی مواجه نیست. همین‌طور ازبکستان تنها جمهوری منطقه است که میزبان هیچ یک از پایگاه‌های نظامی روسیه و یا CSTO نیست.

طی سال‌های اخیر و پس از حضور میرضیایف در قدرت نیز اگرچه گمانه‌زنی‌هایی از عضویت مجدد ازبکستان در سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی مطرح شده، اما این کشور همچنان تصمیمی برای عضویت مجدد در آن ندارد. میزبانی احتمالی از پایگاه آمریکا می‌تواند این موضوع را نیز به تعویق بیندازد. البته در برخی دیدگاه‌ها میزبانی هم‌زمان این کشورها از پایگاه‌های روسیه و آمریکا را فاقد موانع حقوقی و سیاسی دانسته‌اند. بااین‌حال، تقویت قوای امنیتی روسیه در این کشورها طی دو سال اخیر نشان از احتمال بالای عدم رضایت مسکو از این موضوع، بویژه در کشورهای کوچکی همچون تاجیکستان و قرقیزستان خواهد داشت.

ظهور دوباره داعش و نگرانی‌های روسیه
خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان با بدبینی مضاعفی از سوی روسیه نگریسته شده است. مقامات روسیه طی سال‌های اخیر به کرات به وجود تهدیدهای جدی امنیتی در مناطق شمالی افغانستان اشاره کرده و بعضاً آن را یک طرح جدی برای بی‌ثباتی آسیای مرکزی عنوان کرده‌اند. طی سال‌های اخیر وضعیت بد امنیتی در برخی مناطق شمالی افغانستان همچون بدخشان، تخار، کندوز، ولایت بلخ، جوزجان، فریاب و بادغیس تشدید شده است. شمار گروه‌های شبه نظامی که در این مناطق اعلام موجودیت کرده‌اند نیز به نظر می‌رسد طی این بازه افزایش یافته است. بااین‌حال بیشترین نگرانی‌ها از جانب بازیابی حضور داعش در این مناطق بوده است.

پیش از این برخی نیروهای داعش در شمال افغانستان ذیل عنوان «دولت اسلامی خراسان» اعلام موجودیت کرده‌اند. پیش از این در خصوص شمار نیروهای گروه‌های وابسته به داعش نیز مقامهای روسیه اظهارنظرهای متفاوتی را ارائه کرده بودند. الکساندر بورتنیکوف، رئیس سرویس امنیتی فدرال روسیه در ماه مه سال 2019 شمار نیروهای تروریستی و شبه‌نظامی مستقر در مرزهای آسیای مرکزی را بیش از 5 هزار نفر عنوان کرده بود.

در دسامبر همان سال، رشید نورعلی‌اف، معاون دبیر شورای امنیت روسیه نیز شمار نیروهای دولت اسلامی خراسان را بین 3500 تا 10 هزار نفر عنوان کرده بود. سال گذشته نیز عطامحمد نور، رهبر گروهی از تاجیکان شمال افغانستان و والی سابق ولایت بلخ بدون اشاره به تعداد نیروهای وابسته به داعش در این مناطق، حضور مخفیانه این نیروها را تائید کرده بود. در مستند شبکه تلویزیونی الجزیره که پیش از این با حضور خبرنگار این شبکه در میان نیروهای داعش در شمال افغانستان تهیه شده بود، نیروهای داعش رسماً تائید کرده بودند که حضور آن‌ها در این مناطق در حالت آماده‌باش است و همچنان تا زمان موعود قصدی برای انجام عملیات ندارند. هفته گذشته همچنین برخی مقامهای امنیتی افغانستان اظهار داشتند که فردی به نام ملا عبدالرئوف، خود را به‌عنوان نماینده داعش در ولایت هلمند (در جنوب افغانستان) معرفی کرده و در حال دعوت مردم برای پیوستن به داعش است. ا

کنون که زمزمه‌های فعال شدن مجدد نیروهای داعش در سوریه و عراق مطرح شده و شمار عملیات‌های این گروه تروریستی در آفریقا نیز به طرز محسوسی افزایش یافته است، مقامهای دولت روسیه نگران فعال شدن مجدد و گسترده‌تر این گروه تروریستی در شمال افغانستان هستند. روسیه در بدبینانه‌ترین سناریو، این تحرکات داعش را به‌عنوان نقطه مکمل خروج آمریکا از افغانستان می‌پندارد که می‌تواند بی‌ثباتی کل منطقه را نیز در بر داشته باشد.
 
جمع‌بندی
با گذشت نزدیک به دو دهه از حضور نظامی آمریکا در افغانستان، وضعیت امنیتی در این کشور همچنان در وضعیت بحرانی قرار دارد. حضور نیروهای نظامی این کشور در آسیای مرکزی نیز پیش از این نه‌تنها ثبات را به همراه نداشت، بلکه بی‌ثباتی‌هایی را نیز موجب شد. در حال حاضر آمریکا اگرچه استراتژی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی را به‌عنوان اصلی‌ترین راهبرد خود با حضور افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی عنوان کرده است، تصمیم خروج نیروهای نظامی آمریکا و استقرار بخشی از آن‌ها در یکی از کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند به معنای نگاه تقلیل‌گرایانه به این راهبرد باشد.

 به بیان دیگر، در حالی که تا پیش از این اتصال پروژه‌های انتقال انرژی و ترانزیت به‌عنوان گزاره اصلی این اتصال ژئوپلیتیک مطرح می‌‌شد، با ظهور رکود نسبی در این پروژه‌ها و فقدان منطقِ نیاز به تأمین امنیت، همراه با عدم تحقق احتمالی صلح در افغانستان، این استراتژی ممکن است در قالب بستر «بحران مشترک» محقق شود. درواقع، مادامی که از طریق روش‌های پرهزینه و مسالمت‌آمیز نتوان بسترهای اتصال ژئوپلیتیک دو منطقه را فراهم آورد، از طریق روش‌های کم‌هزینه‌تر «تسری بی‌ثباتی» می‌توان به این مهم دست یافت.
این موضوع همچنین به‌عنوان یک نقطه استراتژیک محدودکننده سیاست‌های جهانی و منطقه‌ای روسیه و چین نیز محسوب خواهد شد. با وقوع بی‌ثباتی احتمالی در این منطقه، بخش مهمی از تمرکز امنیتی مسکو و پکن به آسیای مرکزی معطوف خواهد شد.
 
 
امید رحیمی-پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق


کد مطلب: 2642

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/2642/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir