کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نقدی بر سیاست‌های آبی افغانستان

تحلیلی بر هیدروهژمونی افغانستان

29 ارديبهشت 1401 ساعت 10:59

از شش همسایه افغانستان چهار کشور وابستگی شدید به ذخایر آبی افغانستان دارند. تلاش افغانستان برای عملیاتی کردن سیاست‌ کنترل آب‌های سطحی نگرانی‌های فزاینده‌ای را برای کشورهای پایین دست به وجود آورده و ممکن است تنش‌های منطقه‌ای را فعال ‌کند. این پژوهش با بررسی رودخانه‌های بین‌المللی افغانستان به این نتیجه می‌رسد که بخشی از توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی- امنیتی کشورهای پایین دست رودها تا حدی به سیستم رودخانه‌های افغانستان وابسته است از این رو افغانستان به عنوان هارتلند آبی منطقه، ممکن است با اجرای سیاست هیدروهژمون، تبعات مخرب اقتصادی و زیستی پایدار و در نهایت تغییرات اساسی را در ساختار جمعیتی کشورهای پایین دست رودخانه‌ها رقم بزند.


مطالعات شرق/

مریم وریج کاظمی*

مقدمه
افغانستان کشوری محصور در خشکی است که به واسطه عوارض خاص توپوگرافیک از مقادیر قابل توجهی ذخایر آبی برخوردار است. این در حالی است که از شش همسایه افغانستان چهار کشور وابستگی شدید به چنین ذخایری دارند. علاوه بر اینکه مناسبات سیاسی- امنیتی- اقتصادی افغانستان در ابعاد ملی و منطقه‌ای همچنین مناقشات و بی‌ثباتی در این کشور به طور قابل توجهی به میزان دسترسی مصرف کنندگان فرامرزی بستگی دارد، عملیاتی کردن سیاست‌های مبنی بر نظارت و کنترل آب‌های سطحی یا هیدروهژمون توسط افغانستان نیز نگرانی‌های فزاینده‌ای را برای کشورهای پایین دست به وجود می‌آورد و تنش‌های منطقه‌ای را فعال می‌کند. این پژوهش با بررسی رودخانه‌های بین‌المللی افغانستان به این نتیجه می‌رسد که بخشی از توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی- امنیتی کشورهای پایین دست رودها تا حدی به سیستم رودخانه‌های افغانستان وابسته است از این رو افغانستان به عنوان هارتلند آبی منطقه، ممکن است با اجرای سیاست هیدروهژمون، تبعات مخرب اقتصادی و زیستی پایدار و در نهایت تغییرات اساسی را در ساختار جمعیتی کشورهای پایین دست رودخانه‌ها رقم بزند.
 
هیدروهژمونی
هیدروهژمونی به تسلط بر حوضه رودخانه‌ها از طریق استراتژی‌های کنترل منابع آب مانند جذب منابع، یکپارچه سازی و مهار، اطلاق می‌شود. استراتژی‌های هیدروهژمونی از طریق مجموعه‌ای از تاکتیک‌ها مانند فشار اجباری، معاهدات و غیره اجرا می‌شوند که با بهره‌برداری از عدم تقارن‌های قدرت موجود در چارچوب نهادی بین‌المللی که کارکرد ضعیفی دارند، امکان‌پذیر است که البته نتیجه رقابت معمولاً به نفع کشور بالادست رودخانه است. ضمن اینکه هیدروهژمون‌ها به دو شکل مثبت و منفی قدرت رهبری دارند که می‌تواند منجر به همکاری و تعامل و یا درگیری و تنش در حوضه رودخانه‌های بین‌المللی شود.


 منابع آبی افغانستان

 رودخانه هیرمند (افغانستان - ایران)
رودخانه «هیرمند» بزرگترین رود واقع در فاصله عرض جغرافیایی رود «دجله» تا «سند» است،که از حوالی سرچشمه «کابل رود» در ارتفاع حدودا 3000 متری «کوه‌های مرکزی» افغانستان سرچشمه می‌گیرد و از دل نواحی پرفراز و نشیب «هزاره‌جات» به طرف جنوب غرب روان م‌ شود و پس از طی این نواحی کوهستانی به اراضی حاصلخیز «زمین داور» می‌رسد. درحوالی ریگستان بزرگترین ریزآبه این رود یعنی رود «ارغنداب»، در آن می‌ریزد و آنگاه در بیابان‌های جنوبی کشور به تدریج راه خود را به طرف غرب می‌گشاید. این رود در نزدیکی مرز«ایران» با شیب تندی به طرف شمال جاری می‌گردد و پیش از آنکه به مرداب عظیمی که به نام  «هامون هلمند» بریزد، حدود 65 کیلومتر یا 80 کیلومتر از مرز مشترک افغانستان با ایران را تشکیل می‌دهد. کل رودخانه هیرمند حدودا بالغ بر 1130 کیلومتراست این رود همراه با شاخه‌های فرعی و ریزآبه‌های خود تمام منطقه جنوبی افغانستان یعنی ناحیه‌ای به وسعت حداقل 258000 کیلومتر مربع را زهکشی و آبیاری می‌کند.

 مراکز انسانی متعددی اعم از سکونتگاه‌ها و اراضی زراعی در اطراف این رودخانه،  وجود دارد که نشان دهنده این موضوع است که مورفولوژی رودخانه‌ای و اختلافات مرزی دو کشور به ویژه این که سرمنشاء تمامی شاخه‌های رودخانه در خاک کشور افغانستان وجود دارد، برای طرف ایرانی از اهمیت بالایی برخوردار است.
به علت هموار بودن بخش دلتای رود هیرمند و قرار گیری بخشی از مسیر رودخانه به عنوان مرز دو کشور و تغییر مسیرهای متعدد در مواقع طغیانی، در نتیجه ناپایداری کوتاه مدت بستر رودخانه، اختلافاتی در مورد مکان مرز و وسعت و قلمرو مرزی به وجود آمده است. در پی این مسائل به رغم انعقاد قراردادهای متعدد میان دو کشور، هنوز آنها نتوانسته‌اند به یک توافق نهایی در مورد تعیین محدوده مرزی و بهره برداری از سهم آب دست پیدا کنند. رودخانه هیرمند و منابع آب مشترک مرزی از طرفی وابستگی اقتصادی ناحیه چه در سوی ایران و چه در سوی افغانستان به کشاورزی و در نتیجه به آب رودخانه، ضرورت داشتن آمادگی در برابر تغییرات دبی رودخانه را ایجاب می‌کند.

اختلافات اساسی بر سر نحوه تقسیم آب هیرمند و دیگر حقوق مربوط به این رودخانه بین‌المللی هنوز و پس از گذشت سال‌ها و به رغم انعقاد عهدنامه‌های متعدد همچنان پابرجا است. «مک ماهون» در تعیین اولیه حقابه هیرمند، مقرر داشت که ایران و افغانستان آب هیرمند در پایین «سد کمال خان» باید به گونه مساوی تقسیم کنند. اما بعد در رای نهایی، همین تصمیم را نیز تغییر داد و از پایین سد کمال خان، یک سوم آب هیرمند را به ایران و دو سوم دیگر را به افغانستان اختصاص داد. با این حال، دولت افغانستان به هیچ یک از تعهدات حقوقی حاکم بر هیرمند پایبند نبوده و همواره با اتخاذ سیاست‌هایی به تشدید منازعات دامن زده است. به این ترتیب، بحران آب در سیستان و بلوچستان علاوه بر تهدیدات طبیعی، امنیت ملی و منطقه‌ای را نیز مورد تهدید قرار داده است. در نتیجه کم آبی یا خشکی هیرمند، خشک شدن «تالاب هامون» به عنوان یک تالاب بین‌المللی اثر مستقیم بر اکوسیستم منطقه، آب و هوا و معیشت مردم دارد و نه تنها ایران را از نعمت بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور و منطقه محروم می‌کند بلکه طوفان‌های 120 روزه که از بستر دریاچه می‌گذرند را به طوفان‌های شن تبدیل می‌نماید. در مجموع هیرمند و حقابه آن، هم چنان در روابط دو کشور یک عامل مشاجره پایدار باقی مانده است و دور نمای روشنی برای حل و فصل آن به چشم نمی‌خورد.

رودخانه هریرود (افغانستان- ایران- ترکمنستان)
رودخانه «هریرود» یکی از رودخانه‌های بین‌المللی است که در مرز مشترک سه کشور افغانستان، ایران و ترکمنستان واقع شده است. این رودخانه بین‌المللی از ارتفاعات «هندوکش» در افغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از طی650 کیلومتر در نزدیکی شهر تایباد به مرزهای افغانستان و ایران می‌رسد. در ایران پس از پیوستن چند رودخانه فصلی به آن تا تنگه ذوالفقار که محل تلاقی مرزهای ایران، افغانستان و ترکمنستان است، خط مرزی ایران و افغانستان به طول 107 کیلومتر را تشکیل می‌دهد. هریرود در پل خاتون با «کشف رود» تلاقی می‌کند و از آن به بعد «تجن» نامیده می‌شود. تجن 117 کیلومتر مرز مشترک ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد.
مساحت کل حوضه آبریز هریرود 84387 کیلومتر مربع می‌باشد که با توجه به اطلاعات سازمان جهانی فائو 45درصد آن در خاک افغانستان، 35درصد در خاک ایران  و 20درصد در ترکمنستان واقع شده است.

علاوه بر اینکه ایران و ترکمنستان بر روی هریرود سدی با نام «سد دوستی» احداث کردند، افغانستان نیز اعلام کرده بود که احداث دست کم دو سد بر روی هریرود را در دست اقدام دارد. یکی از آنها به نام سد «سلما» در 170 کیلومتری شهر هرات قرار دارد. هدف از احداث این سد ذخیره آب برای آبیاری و تولید برق است. سد دوم با نام «جدواد» نیز در دست بررسی است. احداث این دو سد می‌تواند بر جریان «سد دوستی» و کیفیت آب آن تاثیر منفی بگذارد که در این صورت برخی از اهداف دو کشور ایران و ترکمنستان از احداث «سد دوستی» با تنگناهای جدی روبه رو می‌شود. با کاهش آب ورودی به «سد دوستی»، ذخیره سازی تنظیم آب و تامین آب کشاورزی دشت سرخس با محدودیت‌هایی رو به رو می‌شود. در این میان با کاهش حجم و کیفیت آب «سد دوستی» کمبود جدی آب شرب شهر «مشهد» که با بهره برداری از «سد دوستی» امید به رفع آن می‌رفت بار دیگر به وضعیت بحرانی وارد می‌شود. این مشکلات با بحران‌ها، پیامدها و واکنش‌ها در مقابل آن می‌تواند امنیت انسانی منطقه را با تهدید رو به رو سازد. اقدامات افغانستان در شرایطی صورت گرفت که این کشور علاقه چندانی به شرکت در جلسات مشترک و سه جانبه هماهنگی درباره بهره برداری از منابع آب رودخانه هریرود از خود نشان نمی‌دهد. بی‌شک در صورتی که در واکنش به اقدامات ناهماهنگ افغانستان، کشورهای ایران و ترکمنستان نیز طرح‌های یک جانبه گرایانه را به اجرا گذارند مشکلات پیچیده‌ای در منطقه بروز خواهد کرد که هیچ یک از طرفین از آن منتفع نخواهند شد.

حوضه آبی هریرود بر روابط اجتماعی- سیاسی و مهم‌تر از همه زیست محیطی و اقتصادی مردمان مناطق شرقی ایران تاثیر انکارناپذیری دارد که در طی این مناقشات بیشترین آسیب‌ها به آنها وارد شد که از مهمترین تاثیرات اجتماعی آن گسترش قاچاق در بین ساکنان این مناطق بوده است و همچنین از نظر زیست محیطی باعث خشک شدن حوضه آبی قره قوم و از بین رفتن محیط زیست بسیاری از موجوداتی می‌شود که به واسطه این دریاچه و حوضه آبی آن زیست می‌کردند و همچنین این خشکی باعث بروز فاجعه‌های زیست محیطی نظیر ریزگردها شده و خواهد شد که گریبان گیر کشورهای همسایه مخصوصا افغانستان می‌شود. لازم به ذکر است، مصرف آب هریرود در افغانستان بیش از سایر کشورهای منطقه می‌باشد و در زمینه هیدروپلیتیک نیز عوامل سیاسی بر افزایش اختلافات هیدروپلیتیک موثر می‌باشند که در این زمینه دیدگاه رهبران سیاسی، احداث سدها و تغییرات مسیر رودخانه هریرود به منظور کشاورزی و توسعه اقتصادی افغانستان، مشکلات سیاسی و دخالت کشورهای بیگانه در امور داخلی افغانستان از جمله چالش‌های هیدروپلیتیکی در سطح روابط بین‌الملل میان دو کشور ایران و افغانستان است.

فراه رود - هاروت رود- خاشرود (افغانستان- ایران)
رودخانه «فراه رود» که از غرب افغانستان از دامنه‌های جنوبی رشته کوه «بند بیان» (ولایت غور) سرچشمه می‌گیرد، در جنوب غربی از شهر فراه می‌گذرد و پس از طی مسیری 560 کیلومتری در جهت جنوب غربی ابتدا وارد قسمت شمالی تالاب هامون که به «هامون صابوری» معروف بوده، وارد می‌شود و سپس به پیکره اصلی هامون می‌پیوندد. فراه رود از رودخانه‌های «غُر» و «مالمن» آب دریافت می‌کند. این رودخانه با تغییرات فصول سال نوسانات زیادی دارد، گاهی اوقات در بهار سیل می‌آید و صعب العبور می‌شود، بنابراین تهدید دائمی برای جوامع روستایی است که در حاشیه رودخانه به آبیاری وابسته هستند.

این رود منبع قابل اتکاء برای تولید برق آبی است و برای آن مزایای اقتصادی بالقوه بالایی پیش‌بینی می‌شود، که تاکنون بی‌ثباتی سیاسی مانع از اجرای آن شده است. از سالیان دور ایده اجرای یک سد مخزنی در فراه‌رود و بالادست شهر فراه و منطقه‌ای به نام «بخش‌آباد» برای توسعه کشاورزی استان فراه در برنامه‌های مقامات افغانستانی قرار داشته تا اینکه آغاز عملیات اجرایی سد بخش‌آباد با حجم 1 میلیارد متر مکعب در سال 2019 و با فرمان «اشرف غنی» رئیس جمهور وقت آغاز شد که البته با توجه به تحولاتی که در این کشور روی داد تا این تاریخ بخشی از کارهای اجرایی این سد انجام شده است‌.

رودخانه «هاروت» نیزکه مربوط به حوضه آبریز هلمند بوده از سرچشمه خود یعنی ارتفاعات «سیاه کوه» تا تالاب هامون حدود 400 کیلومتر طول دارد که بعد از آبیاری دشت حاصل‌خیز «شیندند» و گذر از منطقه قلعه‌گاه از غرب رودخانه فراه وارد هامون صابوری شده و در نهایت به پیکره اصلی تالاب هامون وارد می‌شود. تالاب هامون از سه تالاب به نام‌های پوزک‌، صابوری و هامون هلمند تشکیل شده که در زمان آبگیری این سه تالاب به هم پیوسته و تالاب مشترک ایران و افغانستان را تشکیل می‌دهند.

«خاشرود» با طول 380 کیلومتر در حوزه آبریز هلمند و هریرود قرار دارد. این رود با سیصد تا هفتصد متر عرض از جانب شرقی به «هامون پوزک» می‌ریزد. سرچشمه این رود «سیاه کوه» می‌باشد. خاشرود از شمال شرق به طرف جنوب غرب جريان داشته و اراضي نيمروز شرقي و مهمترين شهرهاي آن یعنی «خاش» واقع در دلتا در جنوب رودخانه و «نيشك» معروف به «كده» واقع در شمال رودخانه مقابل خاش، را آبياري مي‌كند. در بیشتر ایام سال، مجرای این رود هرگز عریض نمی‌شود و منحصر به آب باریکۀ‌ای در بستر و یا چند گودال عمیق است. خاشرود بسیار کوچک‌تر از فراه رود است و قسمت اعظم آب آن به مصرف آبیاری می‌رسد.

اما در مورد فراه‌رود و هاروت‌رود که بعد از رودخانه هیرمند، عمده‌ترین حجم روانآب را در میان رودخانه‌های منتهی به تالاب هامون دارند تاکنون هیچ قرارداد و توافقنامه‌ای بین دو کشور ایران و افغانستان منعقد نشده و بر همین اساس بوده که طرح‌های توسعه‌ای در بالادست این دو رودخانه مد نظر مقامات افغانستانی قرار گرفته است‌. این در حالی است که هامون صابوری قسمتی از تالاب هامون محسوب شده و برای احیای تالاب هامون، آبگیری هامون صابوری هم برای سیستان دارای اهمیت است و هم برای افغانستان که دو سوم هامون در خاک آن کشور واقع شده است.

رودخانه مرغاب (افغانستان - ترکمنستان)
رودخانه «مرغاب» به طول 850 کیلومتر ازکوه های «پاروپامیسوس» (سفید کوه) در مرکز-غرب افغانستان به ویژه از ناحیه مرغاب سرچشمه می گیرد. این رود نام خود را از ولایت مرغاب گرفته است. مرغاب به شمال شرق هرات سرازیر و پس از انشعابات متعدد در صحرای قره قوم ترکمنستان، فرو می‌رود. رودخانه مرغاب، دومین رودخانه بزرگ ترکمنستان است و حدود 10000 هکتار از اراضی کشاورزی افغانستان را آبیاری می‌کند و سپس به طول 16 کیلومتر مرز بین ترکمنستان و افغانستان را تشکیل می‌دهد.

مرغاب یکی از رودهای پرآب افغانستان به‌شمار می‌آید که از دو شاخه سرچشمه می‌گیرد. شاخه شمالی از دامنه‌های شرقی «تیربند ترکستان» از منطقه «چراس» شروع می‌شود و بعد از عبور از مناطق مختلف به شاخه جنوبی آن وصل می‌شود. شاخه دوم مرغاب از انتهای شرقی «فیروزکوه» مرکز ولایت غور و از «سندیز» شروع و بعد از عبور از مناطق مختلف به شاخه «تیربند ترکستان» می‌پیوندد. شاخه دوم با پیوستن به «تیربند ترکستان» و پس از عبور از «رغسکن» و«گورگین» راه خود را به سوی غرب می‌گشاید و از «چارسده» عبور نموده و به مناطق «بادغیس» سرازیر می‌گردد. در این مسیر رودخانه‌های «غلمین»، «شویج»، «کودیان» نیز به رود مرغاب می‌پیوندند. مرغاب در ماه‌های خرداد و تیر طغیان می‌کند و سطح آب چندین متر بالا می‌آید که باعث خسارات فراوان به زمین‌های زراعی حاشیه رودخانه می‌شود. علی‌رغم اینکه مناطق حاشیه مرغاب به دلیل کم توجهی مسئولان افغان از محروم‌ترین مناطق افغانستان به شمار می‌آید اما ظرفیت‌های بالقوه‌ای در تولید برق آبی از طریق ایجاد سد و نیروگاه‌ها دارد. به هر حال به دلیل شرایط توپوگرافی رودخانه مرغاب، استفاده افغانستان از این رودخانه بسیار محدود است در نتیجه زمینه کمی برای اختلافات فرامرزی فراهم می‌کند.

رودخانه آمودریا (افغانستان - تاجیکستان - ازبکستان - ترکمنستان)
رودخانه «آمودریا» که در امتداد غرب و شمال غرب جریان دارد از هم‌ریزی دو رود «وخش» و «پنج» که از یخچال‌های  طبیعی کوه‌های «پامیر»، «تین شان» و «هندوکش» در شرق سرچشمه می‌گیرد، پدید می‌آید و از همین نقطه به بعد است که «آمودریا» خوانده می‌شود. آمودریا 1415 کیلومتر طول دارد که این میزان در صورت اندازه‌گیری از سرچشمه اولیه آن (رودخانه پنج واقع در رشته کوه‌های پامیر) به 2450 کیلومتر می‌رسد که حدود 1126 کیلومتر آن در قسمت مرزهای شمالی افغانستان با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان جاری است. میانگین سالانه جریان آب (دبی) آمودریا در حدود 6/73 کیلومتر مکعب با ظرفیت ذخیره سازی 24 میلیارد متر مکعب تخمین زده می‌شود. حوضه آمودریا به لحاظ هیدروپلیتیک به دو بخش مجزا تقسیم می‌شود: ناحیه کوهستانی تغذیه و ناحیه بیابانی تخلیه. آمودریا با حوضه آبریز 309000 کیلومترمربع، پرآب‌ترین و بزرگترین رود در منطقه به شمار می‌آید که بخش‌هایی از آن در سواحل «شیرخان» و بندر «حیرتان» قابل کشتیرانی است که کالاهای صادراتی و وارداتی افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی از این طریق مبادله می‌شود.

حدود 1126 کیلومتر از رودخانه آمودریا مرزهای شمالی افغانستان و تاجیکستان را تشکیل می‌دهد. بیشترین جریان آمودریا به ترتیب در خاک تاجیکستان8/72درصد، افغانستان 6/14 درصد و ازبکستان 5/8 درصد شکل می‌گیرد. این رود در دوره‌ای به دریای «کاسپین» (خزر) می‌ریخته اما بعدها تغییر مسیر داده و با پیوستن به رود «سیردریا» به دریاچه «آرال» می‌ریزد. امروزه هر چند مسیر اصلی رود به سوی دریاچه آرال است اما تمامی آب آن در طول  مسیر و با کانال کشی‌های که برای کشاورزی صورت گرفته به مصرف می‌رسد.

گسترش زمین‌های کشاورزی برای تامین امنیت غذایی جمعیت در حال رشد و افزایش تولید برق آبی باعث شده کشورهای در مسیر آمودریا به دنبال بهره وری بیشتر از این رودخانه باشند و این امر باعث اختلافات بسیاری میان کشورها از جمله اختلافات تاجیکستان با ازبکستان و اختلافات قرقیزستان با ازبکستان بر سر احداث سدها شده است. به طور مثال «سد راغون» با ظرفیت تولید  بالقوه 3600 مگاوات برق که در سال1980 ساخت آن آغاز شد، همچنین نیروگاه‌های «سنگ توده 1 و 2» و نیروگاه «نارک» در حال ساخت می‌باشد. تاجیکستان می‌تواند از سد «راغون» به مثابه یک ابزار فشار در برابر ازبکستان استفاده کند.

ازبکستان به شدت نگران است زیرا تاجیکستان بیشترین استفاده از آب آمودریا را دارد و ازبکستان که 75درصد از جمعیت آن در روستاها زندگی می‌کنند از پیامدهای آن نگران هستند. از طرف دیگر، ازبک‌ها استدلال می‌کنند تقسیم آب آمودریا بین ترکمنستان و ازبکستان غیرمنصفانه است زیرا 14 میلیون نفر در ازبکستان به آب رودخانه آمودریا متکی هستند در حالی که در ترکمنستان فقط 4 میلیون نفر به آب این رودخانه وابسته هستند. علاوه بر این ازبکستان زمین بیشتری را می‌بایست آبیاری کند. ضمن اینکه ترکمنستان بالغ بر 30 کیلومتر مربع آب برداشت می‌کند اما سرانه مصرف آب ترکمنستان به سبب مدیریت بسیار ضعیف آب حدود دو برابر ازبکستان است.
علاوه بر اینکه کانال قره قوم هم موضوع چالش برانگیز در بین کشورهای منطقه است، احداث عظیم‌ترین دریاچه مصنوعی در صحرای قره قوم به نام دریاچه «قرن طلایی» منجر به نابودی بخش شمال غربی صحرای قره قوم  شد و پوشش گیاهی در مساحتی حدودا 4000-3500 کیلومتر را از بین برد.

پیش‌بینی می‌شود جریان رودخانه آمودریا تا اواسط قرن 21  به دنبال ذوب شدن یخچال‌های طبیعی در مقایسه با جریان میانگین مشاهده شده طی یک دهه اخیر تا 30درصد کاهش یابد. در نتیجه خطر افزایش وقوع سیل در بهار و خشکسالی در ماه‌های گرم تابستان در حوضه آبریز آمودریا طی سال‌های آینده دور از انتظار نیست و این امر به طور مستقیم بر معیشت 26میلیون نفر که در حوضه آبریز رودخانه آمودریا زندگی می‌کنند، تاثیر می‌گذارد.
به طور کلی کشورهای پایین دست تمایلی به مطرح شدن موضوعات غیرآبی در فرایند رسیدگی به چالش و مشکلات آب منطقه ندارند. این در حالی است که تلاش برای ترویج دیپلماسی آب و توسعه راهبرد آب آسیای مرکزی بدون در نظر گرفتن منافع همه کشورهای منطقه به طور قطع عقیم خواهد بود و این منافع به لحاظ ژئوپلیتیک به گونه‌ای در آسیای مرکزی نهادینه شده که بارزترین ویژگی آن پیوند آب انرژی است. در حقیقت سیستم تبادل آب انرژی دوران شوروی (با توجه به تصمیم رهبران این کشور برای افزایش محصولات کشاورزی نقدی) نه یک انتخاب بلکه یک اجبار ژئوپلیتیک است.

دریای کابل (افغانستان - پاکستان)
رودخانه یا «دریای کابل» از «هندوکش» سرچشمه می‌گیرد وجریان‌های قابل توجهی از «رودکُنر» دریافت می‌کند و با پیوند چندین رودخانه کوچک که از منطقه «چیترال» پاکستان سرچشمه می‌گیرند، قبل از ورود به پاکستان از شرق کابل و جلال‌آباد می‌گذرد. در پاکستان، رودخانه کابل قبل از اینکه به «رود سند» بریزد توسط «رودخانه سوات» و شاخه‌های آن تقویت می‌شود.
شاخه‌هاى منابع آبى رود کابل که ازکوه‌هاى پغمان و ميدان وردک به درياى کابل وصل مي‌شود، با «رودخانه لوگر» یکی می‌شود و سپس «رود پنجشیر» در سروبی با اين منابع آبى یکی گرديده و با جريان پيدا کردن از ولايات «ننگرهار» و«کُنر»، سرانجام به رود پاکستان می‌‌ریزد. البته «رودخانه لوگر» آبدهی زیادی ندارد و بیشتر آب آن برای آبیاری مصرف می‌شود. حوضه آبریز رودخانه کابل حدود 12 درصد مساحت افغانستان را تشکیل می‌دهد و دبی رودخانه به طور کلی 33 تا 460 متر مکعب در ثانیه است، اما در خشکسالی‌های اخیر از میزان آب کم شده است. حوضه رودخانه کابل دارای پنج حوضه آبریز اصلی است و مساحت کل آن 76908 کیلومتر مربع می‌باشد که حدودا از این میان 14000 کیلومتر مربع از زیرحوضه‌های پاکستان و 62908 کیلومتر مربع در افغانستان قرار گرفته است.

رودخانه کابل یک چهارم آب شیرین افغانستان را تامین می‌کند بطوری که پنج میلیون سکنه کابل و جلال‌آباد برای تمام نیازهای آبی خود به آن وابسته هستند. ضمن اینکه با توجه به کمبود شدید برق در افغانستان متخصصان امکان سنجی بیش از 20 پروژه برق آبی کوچک و متوسط ​​از جمله 12 سد در حوضه  رود کابل را تکمیل کردند، اما نتوانستند بودجه مورد نیاز برای ساخت آنها را تامین کنند.

در پاکستان نیز رودخانه کابل و شاخه‌های آن برای تامین آب آشامیدنی و نیازهای بهداشتی بیش از دو میلیون ساکن شهر «پیشاور»، آبیاری دره کوچک اما حاصلخیز پیشاور و مناطق فرعی آن ضروری است. در وزیرستان شمالی رودخانه کابل از سد 250 مگاواتی برق آبی در «ورسک» که در سال 1960 ساخته شد، پشتیبانی می‌کند. رودکابل و انشعابات آن برای جریان رود سند بسیار مهم است. پاکستان، «سد ورسک» (تنها سد بزرگ) را بر روی رودخانه اصلی کابل که سه ولایت خیبر پختونخوا، یعنی پیشاور، چارسده و نوشهره را آبیاری می‌کند، ساخته است. در «خیبر پختونخوا»، 44 درصد از کل زمین‌های قابل کشت تحت آبیاری است که 16.92 درصد آن از طریق رودخانه کابل آبیاری می‌شود.

با کاهش قابل توجه جریان رود کابل بخش کشاورزی پاکستان، که بیش از یک پنجم تولید ناخالص داخلی آن کشور را به خود اختصاص می‌دهد، مواد خام را برای صادرات محصولات کشاورزی آن تامین می‌کند و نیمی از مشاغل را پشتیبانی می‌کند و معیشت مردم را تامین می‌کند، به طور جدی تهدید می‌شود.

پاکستان اغلب کاهش شدید قریب‌الوقوع جریان رودکابل را که در نتیجه انحراف آب برای پروژه‌های چند منظوره تولید برق، ذخیره سازی و آبیاری در حوضه کابل است، پیش بینی می‌کند. پاکستان ادعا می‌کند که هند از تهیه طرح‌های پیشنهادی برای ده‌ها پروژه چند منظوره حمایت کرده و قول تأمین مالی برای آنها داده است. بر اساس گزارش رسانه‌ها، دو کشور توافق کرده بودند که به طور مشترک یک پروژه بزرگ برق آبی 1200 تا 1500 مگاواتی بر روی رودخانه «کنر» بسازند، اما ظاهراً هیچ پیگیری صورت نگرفته است.

مقامات و کارشناسان پاکستانی بارها پیشنهاد کرده‌اند که یک معاهده بین افغانستان و پاکستان برای تنظیم مقررات اشتراک حوضه رودخانه کابل انجام شود اما این درخواست از سوی افغانستان بی‌پاسخ مانده است. به هر حال همکاری در استفاده از آب‌های حوزه کابل به نفع هر دو کشور خواهد بود اما با توجه به تردیدهای گسترده در میان افغان‌ها در مورد صداقت پاکستان، مذاکره در مورد معاهده آب بین افغانستان و پاکستان آسان نخواهد بود. آنچه که مشخص است، همراه با تغییرات آب و هوایی، کمبود آب می‌تواند به بدتر شدن روابط بین پاکستان و افغانستان منجر شود و از این رو می‌بایست معاهده آب رودخانه کابل تنظیم شود.
 
تحلیل پژوهش
همان طور که در یافته‌های پژوهش مشخص شد، هر گونه اختلال در سیستم رودخانه‌ها از سوی افغانستان، شرایط بحرانی را برای کشورهای مصرف کننده به وجود خواهد آورد، از این رو آب برای افغانستان همچون یک سلاح استراتژیک قدرتمند در مقابل همسایگان عمل می‌کند و هم ابزار مناسبی برای گروه‌های افراطی خشونت‌گرا است تا با ایجاد تروریسم زیست محیطی و هرج و مرج ناشی از آن، منافع خود را در کشورهای همجوار دنبال نمایند. البته این یک ریسک ژئوپلیتیکی برای افغانستان به شمار می‌آید چرا که کشورهای مصرف کننده برای کاهش تهدیدهای موجود، اتحادهای سیاسی- امنیتی را شکل می‌دهند که می‌تواند باعث تغییرات عمده در وضعیت حاکمیتی افغانستان شود. ضمن اینکه با کاهش سطح آب ورودی به کشورهای مجاور، فضای شکننده طبیعی به وجود می‌آید که اثر نامطلوبی را در منطقه ایجاد می‌کند و تهدیدی فرامرزی محسوب می‌شود که بر افغانستان هم تاثیر می‌گذارد.

به هر حال، افغانستان به عنوان کشور بالادست رودخانه‌ها، معتقد است که این حق آن است که با ایجاد سد و کانال،  بهره برداری لازم را از آب‌های سطحی انجام دهد کما اینکه در طی چند سال گذشته گزارش‌هایی از تلاش‌های این کشور برای ساخت سدهای کوچک و بزرگ بر رودخانه‌های مرزی و انشعابات آنان منتشر شد و زمینه برای تیرگی روابط با همسایگان مهیا گردید. اما آنچه که مشخص است افغانستان تحت حاکمیت طالبان در سال‌های پیش رو با توجه به کاهش سطح آب رودخانه‌ها به دلیل تغییرات اقلیمی، برای اجرای سیاست هیدروهژمونی تلاش خواهد کرد تا کشورهای همجوار را با رفتارهای سیاسی رهبران افغانستان همراه نماید. این امر می‌تواند تا حد زیادی فشار جدی بر توان اقتصادی- سیاسی کشورهای مصرف کننده آب برجاگذارد، نظیر مهاجرت ساکنان شرق و جنوب شرق ایران و خالی شدن فضای گسترده که زمینه را برای تنش و تغییرات مرزی آماده می‌سازد.

از این رو سیاست هیدروهژمون به افغانستان قدرت چانه زنی چند لایه (در ابعاد سیاسی- ایدئولوژیک- اقتصادی- تجاری- فرهنگی- اجتماعی) خواهد داد و می‌تواند یک رویکرد سازشی را در قبال افغانستان تحت حاکمیت طالبان به عنوان بخشی از استراتژی مصون‌سازی شکل دهد که دستیابی به توافق بر سر تقسیم عادلانه آب را در یک بازه زمانی کوتاه تحت تأثیر قرار دهد. اگر چه هیدروهژمون‌ها می‌توانند به شکل چندجانبه همکاری کنند و تعاملات را گسترش دهند اما در افغانستان کنونی، که تفکرات افراطی سیاست خارجی این کشور را تحت تاثیر قرار داده است، چنین بحثی کارآیی چندانی ندارد. افغانستان با پیگیری سیاست هیدروهژمون می‌تواند کشورهای مصرف کننده را به پذیرش استراتژی یک طرفه مدنظر خود وادار نماید و از طریق آن نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد.

به طور کلی حل و فصل اثرات هیدروهژمون در حوضه‌های آبی که بین چند کشور مشترک هستند و در آن کشور بالادست انگیزه توسعه یک طرفه رودخانه‌ها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست دارد، بسیار دشوار خواهد بود بخصوص کشوری مانند افغانستان که طیف گسترده‌ای از احزاب سیاسی- قومی و گروه‌های مسلح در فضای داخلی آن بر سر تقسیم قدرت می‌جنگند چرا که هرکدام از این گروه‌ها با تسلط و کنترل بر سدها و مسیر رودخانه‌های بزرگ فرامرزی به عنوان اهرم نفوذ، می‌توانند کلیه موافقتنامه‌ها و پیمان‌های چند جانبه مرتبط با آب را بی‌اعتبار کنند. اگر چه وضعیت سیاسی و اقتصادی بحران زده افغانستان بکارگیری این ابزار را تا حد زیادی غیرممکن می‌کند اما نمی‌توان از هم فکری و همکاری ضمنی مداخله‌گران فرامنطقه‌ای با گروه‌های افراطی برای استفاده از آب به عنوان یک سلاح قدرتمند بر علیه کشورهای همسایه غافل شد و همین مواضع مداخله جویانه با توجه به اینکه افغانستان با پلورالیسم رهبری و سوء مدیریت مواجه است، تفاهم و تعامل با افغانستان را بر سر توزیع آب پیچیده خواهد کرد و شرایط را برای تمایلات سلطه گرایانه آبی هموارتر می‌کند و وضعیت قرمز را برای کشورهای پایین دست رودخانه‌ها به وجود می‌آورد.

راهکار برای برون رفت ایران از هیدروهژمون افغانستان
بنیان‌های زیستی شرق و جنوب شرق ایران در گرو مدیریت آب افغانستان هست و هرگونه تخلف فراقانونی در تسهیم آب، تبعات جبران ناپذیری بر ایران وارد خواهد ساخت. لذا به طور خلاصه راهکارهایی برای توانمندسازی ایران در زمینه تامین نیازهای آبی به عنوان استراتژی ضد هژمون آب پیشنهاد می‌شود: *تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک


کد مطلب: 3079

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3079/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir