کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تغییر بافت جمعیتی شمال افغانستان

آثار و پیامدهای تغییر بافت جمعیتی برخی مناطق افغانستان

1 آبان 1401 ساعت 9:47

در سال‌های اخیر ‌بافت‌ جمعیتی در کلان شهرهای افغانستان بر اثر مهاجرت‌های روستائیان و بازگشت مهاجرین از خارج به طور چشمگیر تغییر کرده است. این نوع تغییر بافت جمعیتی، معمولا بدون یک طرح سیاسی صورت می‌گیرد و نه تنها هیچ حساسیت و واکنشی در پی ندارد بلکه باعث ایجاد تنوع فرهنگی، ایجاد فرصت‌های شغلی، تقویت منافع مشترک و رشد بنیادهای اجتماعی می‌گردد.
واکنش و حساسیت جدی در برابر فرایند تغییر بافت جمعیتی از آنجا ناشی می‌شود که برخی از دولت‌های افغانستان در گذشته و حال، سیاست تغییر بافت جمعیتی را در برخی مناطقی به صورت گسترده و قهری اجراء کرده‌ا‌ند.
جابجایی گسترده اقوام پشتون در مناطق تاجیک و ازبک‌نشین شمال افغانستان و واگذاری زمین‌های حاصل‌خیز آن مناطق به عنوان یک سیاست کلان، از زمان عبدالرحمن خان آغاز شد و در زمان ‌امان‌الله خان وجهه قانونی یافت. شواهد نشان می‌دهند که این سیاست در زمان حاضر یک بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است.


مطالعات شرق/

عبدالرحیم کامل*

رویکرد
در سال‌های اخیر ‌بافت‌ جمعیتی در کلان شهرهای افغانستان بر اثر مهاجرت‌های روستائیان به شهرها به طور چشمگیر تغییر کرده است. برگشت مهاجرین افغانستان از کشورهای همسایه و سکونت جمعی آنان در کلان شهرها نیز یکی از دلایل تغییر بافت جمعیتی در شهرهای افغانستان بوده است. این نوع تغییر بافت جمعیتی، معمولا به طور آرام و بدون یک طرح سیاسی صورت می‌گیرد.

این نوع جابجایی‌های جمعیتی نه تنها هیچ نوع حساسیت و واکنشی را در پی ندارد بلکه باعث ایجاد تنوع فرهنگی، ایجاد فرصت‌های شغلی، تقویت منافع مشترک و رشد بنیادهای اجتماعی می‌گردد و از جانب نخبگان اجتماعی نیز استقبال می‌شود.

واکنش و حساسیت جدی در برابر فرایند تغییر بافت جمعیتی در افغانستان از آنجا ناشی می‌شود که برخی از دولت‌های افغانستان در گذشته و حال تغییر بافت جمعیتی را در مناطقی به صورت گسترده و به صورت قهری و جبری اجراء کرده‌ا‌ند.

جابجایی گسترده اقوام پشتون در مناطق شمال افغانستان و توزیع گسترده زمین‌های حاصل‌خیز آن مناطق به عنوان یک سیاست کلان قبیله‌ای، از زمان امیرعبدالرحمن آغاز شد و در زمان ‌امان‌الله خان وجهه قانونی یافت و تبدیل به یک نظامنامه دولتی شد که به نام "نظامنامه ناقلین به سمت قطغن" هم اکنون در دسترس است.

(قطغن زمین یا ولایت قطغن، جغرافیای تاریخی در شمال افغانستان بود که ولایت‌های فعلی بغلان، قندوز، بلخ و سمنگان را در بر می‌گرفت. از قرن ۱۹ به بعد، سرزمین‌های وسیعی از ولایت قندوز تا بدخشان امروزی به یک ولایت واحد به نام ولایت قطغن-بدخشان یاد می‌شد و توسط یک حاکم اداره می‌شد. در سال ۱۹۶۳ ولایت قطغن-بدخشان لغو شد و از آن زمان، این قلمرو به چهار ولایت مجزا یعنی بدخشان، بغلان، قندوز و تخار تقسیم شد.)

 
 
سیاست جابجایی اقوام پشتون در مناطق حاصل‌خیز افغانستان در طول دوره سلطنت ظاهرشاه ادامه یافت. این سیاست باعث ایجاد جامعه طبقاتی و محرومیت باقی اقوام افغانستان گردید که تا این زمان به انسجام و روحیه همگرایی اقوام افغانستان، آسیب جدی رسانده است. با این‌ حال، اجرای این سیاست تاریخی با هدف ایجاد تغییرات گسترده در بافت جمعیتی مناطق خاص افغانستان، در دوره حاکمیت مجدد دولت طالبان، بیشتر دنبال می‌شود. در این مطلب، این موضوع  مورد بررسی قرار گرفته است. 
 
مبحث اول: سیاست تغییر بافت جمعیتی در حکومت طالبان
سیاست تغییر بافت جمعیتی در برخی از مناطق خاص افغانستان در دوره حکومت مجدد طالبان باعث ایجاد واکنش‌های جدی در افغانستان شده است. به نظر می‌رسد که تحولات نظامی و سیاسی بخصوص چگونگی حمایت‌های محلی و همچنین مقاومت‌های محلی در برابر گروه طالبان از دهه 1370 تاکنون، طالبان را به ایجاد تغییرات گسترده در بافت جمعیتی در ولایات شمالی و جنوب غرب افغانستان مصمم ساخته است. چشم انداز این سیاست به صورت زیر قابل بررسی است:

1- اسکان پشتون‌ها در ولایات شمالی افغانستان
برنامه اسکان اقوام پشتون افغانستان در ولایات شمالی افغانستان اکنون به صورت یک پروسه بسیار قدرتمند و به شکل گسترده و آشکار از طرف حکومت طالبان به سرعت در حال عملیاتی شدن است.
شواهد نشان می‌دهد که این پروسه بزرگ در دو بخش مدنی و دولتی مراحل اجرای خود را سپری می‌کند.
براساس گزارش‌های رسانه‌ها هم اکنون چند صد خانواده از برخی از مناطق در ولایات‌های شمال افغانستان به اجبار کوچ داده شده‌اند. به ادعای مردم محل، با طرح دعاوی مشکوک و بدون طی مراحل محکمه، فقط به حکم حاکمان محلی طالبان، تمام چند صد خانواده ساکن در این مناطق به اجبار کوچ داده شده‌اند. هم اکنون در برخی ولسوالی‌های ولایت دایکندی در مرکز افغانستان و ولسوالی‌ خواجه بهاء‌الدین در ولایت تخار در شمال افغانستان این گونه طرح دعواهای مدنی و کوچ اجباری به صورت گسترده، مشاهده می‌شود.
از این نوع منازعات، ویدئوها و گزارش‌های تصویری مستند در اختیار رسانه‌ها وجود دارد و برخی از آنها توسط برخی علما و انجمن‌های حقوقی افغانستان در داخل و خارج کشور به صورت پراکنده، مورد بحث و بررسی علمی قرار گرفته است.

معمولا کسانی که با اجبار حاکمان محلی کوچ می‌کنند دیگر توان و یا زمینه برگشت مسالمت‌آمیز را ندارند. در سال گذشته پس از پایان بررسی و میانجگیری محلی در برابر کوچ اجباری بیش از چهار صد خانواده در ولایت ارزگان، آمارها نشان داد که اکثر آن‌ها برای ادامه زندگی، ناگزیر افغانستان را ترک و به ایران مهاجرت کردند. با این شیوه، بخشی از اقوام پشتون افغانستان در این مناطق ساکن می‌شود و در یک فرایند اجتماعی باعث تغییر بافت جمعیتی آن منطقه می‌گردند.

علاوه بر این، در برخی از مناطق شمال افغانستان گاهی برخی اتفاق‌های پیچیده تکرار می‌شود که باعث شک و تردیدهای فراوان می‌گردد. در ماه‌های اخیر در ولایت تخار به عنوان ولایتی که در معرض تغییر بافت جمعیتی قرار دارد، خانه‌های روستائیان به طور گسترده مورد آتش سوزی شبانه قرار گرفتند که آسیب‌های فراوان به مردم محل وارد شد و آنان ناگزیر منطقه را ترک کردند. این واقعه در ولایت میدان وردک نیز تکرار شد. براساس داده‌های تاریخی این گونه مناطق، مدتی خالی از سکنه و متروکه ‌شده و سپس تبدیل به چراگاه‌های کوچی‌های قوم پشتون می‌شود. این کوچی‌ها از زمان دولت‌های سلطنتی تاکنون، به صورت قانونی مجاز به حمل سلاح هستند.

موضوع دیگری که اخیرامورد بحث تحلیلگران حوزه آسیای مرکزی نیز قرار گرفته است، طرح کانال قوش‌تپه است که آب رودخانه آمو را به دشت‌های پهناور ولایت‌های شمالی انتقال می‌دهد. این کانال از رودخانه آمو آغاز می‌شود و با درنوردیدن ولایت‌های بلخ، جوزجان و فاریاب و طی مسافت 280 کیلومتری، در مجاورت مرز ترکمنستان خاتمه می‌یابد. دولت طالبان از طریق منابع داخلی و خارجی، این پروژه را با جدیت تمام اجراء می‌کند و فاز اول آن زودتر از موعد به بهره‌برداری رسیده است. مردم افغانستان از آبادانی کشور خوشحال‌ هستند اما بحثی که مرتبط به تغییر بافت جمعیتی می‌شود این است که زمین‌‌های اطراف این کانال به طور گسترده و برنامه‌ریزی شده بین اقوام پشتون ساکن در جنوب و شرق افغانستان توزیع می‌شود تا آنان برای مهاجرت به این ولایات ترغیب شوند.

2- اسکان پشتون‌های پاکستانی در مرز با تاجیکستان
جدا از پشتون‌های ساکن افغانستان، اخیرا طرح انتقال پشتون‌های وزیرستان شمالی و خیبرپختونخوا پاکستان، به ولایت تخار هم مرز با کشور تاجیکستان هم در حال انجام است. پس از آن که دولت پاکستان چندین مرتبه در سال‌های گذشته مناطق قبایلی پاکستان را از حضور جنگجویان طالبان پاکستانی تصفیه کرد، چندین هزار خانواده همراه با مخالفان مسلح طالبان پاکستان به خاک افغانستان مهاجر شدند. سال گذشته چند ماه بعد از حاکمیت مجدد طالبان، دولت پاکستان کمپ‌های این مهاجرین پاکستانی را در ولایت‌های لوگر و خوست مورد بمباران هوایی قرار داد که با واکنش جدی طالبان مواجه شد. اخیرا دولت پاکستان از دولت طالبان خواسته که این مهاجرین وابسته به مخالفان مسلح دولت پاکستان را از نزدیکی مرز میان دو کشور دور کند و به شمال افغانستان انتقال دهد. شواهد می‌رساند که از بهار امسال تاکنون زمینه سازی برای انتقال و اسکان این چند هزار خانواده از پشتون‌های وزیرستان شمالی به ولایت تخار در مرز با تاجیکستان دنبال می‌شود. دولت تاجیکستان نسبت به اسکان و انتقال این چند هزار خانواده نگران به نظر می‌رسد.

3- اسکان مهاجرین پشتون در ولایات هم‌مرز با ایران
شواهد می‌رساند که طرح اسکان مهاجرین و کوچی‌های پشتون پس از حومه‌های شهر هرات، اکنون در ولایت فراه در مجاورت مرزهای ایران نیز به آرامی در جریان است. در آخرین تلاش‌ها در 24 شهریورماه سال جاری، یک شهرک مسکونی به مساحت 3020 هکتار زمین در حومه شهر فراه برای اسکان کوچی‌های پشتون اختصاص داده شد و روند توزیع زمین برای آنان آغاز گردید.
به گزارش خبرگزاری دولتی باختر، دولت طالبان به مقام‌های مسئول دستورداده‌اند که هر چه زودتر برای تأمین خدمات مورد نیاز آنان اقدام کنند.

مبحث دوم: پیامدهای سیاست تغییر بافت جمعیتی توسط طالبان

1- 
آثار و پیامدهای تغییر بافت جمعیتی برای دولت طالبان
با یک نگاه اجمالی به تحولات سیاسی صد سال اخیر افغانستان می‌توان درک کرد که ریشه این تحولات در بافت‌های اجتماعی نهفته است. در یک نگاه کلان، خیزش‌های روستایی در افغانستان یا حکومت‌ها و رژیم‌ها را در افغانستان سرنگون کرده است یا مانع سلطه مطلق آنان در برخی از مناطق افغانستان شده است. ولایت پنجشیر و تخار در زمان حکومت اول طالبان به رهبری احمدشاه مسعود مقاومت کردند و ممکن است هنوز هم حاکمان طالبان از این ناحیه احساس خطر کنند.

دولت طالبان می‌خواهد با تغییر بافت جمعیتی در ولایات شمالی، پایگاه‌های اجتماعی جبهه مقاومت‌ را تغییر دهد. دولت طالبان با اهدای زمین زراعتی و ایجاد فرصت‌های لازم اقتصادی برای پشتون‌های مهاجر و کوچی، آنان را نسبت به دولت کابل مدیون و وفادار می‌سازد. در این صورت آنان به مثابه ارتش محلی در برابر هر نوع شورش علیه طالبان، خواهند جنگید و دیگر نیاز به استقرار واحدهای ارتش دولتی در این ولایات نیست و هزینه آن برای دولت کابل صرفه‌جویی می‌شود. ‌

اجرای طرح انتقال پشتون‌های مهاجر پاکستانی به شمال افغانستان بویژه به ولایت تخار که هم مرز با کشور تاجیکستان است، از ابعاد مختلفی برای حکومت طالبان منفعت دارد.طالبان از یک سو دولت پاکستان را از نگرانی رشد و سربازگیری طالبان و مخالفان پاکستانی در سرحدات میان افغانستان و پاکستان رهایی می‌بخشد و از جانب دیگر اقوام پشتون را از بی‌خانمانی نجات می‌دهد و با اسکان آنان باعث ایجاد تغییر در بافت جمعیتی در شمال افغانستان می‌شود. هم زمان، این سیاست طالبان حسن برخورد و مهمان نوازی دولت طالبان را درباره طالبان پاکستانی و دیگر گروه‌های نظامی مهاجر در افغانستان، برجسته می‌سازد. مهم‌تر از همه، حکومت طالبان از دولت تاجیکستان به علت پناه دادن به سران جبهه مقاومت افغانستان، انتقام می‌گیرد.

2- پیامدهای تغییر بافت جمعیتی برای همسایگان افغانستان
تجربه نشان داده گروه‌های اجتماعی همسو در نوارمرزی دو کشور، در شرایط‌ لازم پروتکل‌های امنیتی و مرزی را نقض و رابطه مستقیم ایجاد می‌کنند که همین امرگاهی باعث درد سر شدید برای دولت‌ها می‌شود. بدیهی است که حضور گروه‌های اجتماعی تندرو و افراطی در دو سوی مرز مشترک، سرانجام یک منطقه امن را برای سربازگیری و آموزش مهیا می‌سازد. دولت ایران در مرزهای مشترک خود با افغانستان از لحاظ افکار اجتماعی تندروانه و قاچاق مواد مخدر در این مناطق، هزینه و قربانی‌های بسیار داده است.
دولت‌های آسیای مرکزی و هم مرز با روسیه از تغییر بافت جمعیتی افغانستان در مرزهای خود، احساس نگرانی دارند. این نگرانی از آن جا شدت یافت که در آخرین سال‌های حکومت اشرف غنی، خانواده‌های دستگیر شده داعشی از کمپ‌های موقت در شرق افغانستان، طی یک پروسه مشخص به شمال افغانستان انتقال داده شدند.

آنچه که اخیرا دولت روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را نگران ساخته تجربه تلخ تاریخی در افغانستان است. در دوره جنگ سرد و حکومت ظاهرشاه، دولت آمریکا با یک هزینه مالی کلان، کانال سد کجکی را بر روی رودخانه هیرمند تأسیس کرد. سرانجام زمین‌های وسیعی در جنوب افغانستان به جای کاشت گندم به مزارع گسترده برای تأمین تریاک مصرفی منطقه تبدیل شد. برخی از تحلیل‌گران معتقد هستند که با انتقال اقوام پشتون جنوب و شرق افغانستان در اطراف کانال قوش تپه با آب و هوای گرم و مناسب، اجرای تجربه کاشت گسترده مواد مخدر ممکن است این بار در مرزهای کشورهای حوزه آسیای مرکزی رخ دهد.
در این میان، دولت تاجیکستان از اسکان و جابجایی پشتون‌های وزیرستان شمالی پاکستان در ولایت تخار به شدت نگران است. این نگرانی از زمانی بیشتر شد که گروهی تحت نام طالبان تاجیکستانی اعلام ظهور کرد و مهدی ارسلان از فرماندهان طالبان تاجیکستانی با افراد خود در ولایت تخار افغانستان مستقر شدند.

3- پیامدهای تغییر بافت جمعیتی برای مردم افغانستان
تنوع قومی باعث شکوفایی و زیبایی یک جامعه است. دولت‌های پیشین افغانستان اما نتوانستند از تنوع قومی به عنوان سرمایه‌های اجتماعی در مسیر درست استفاده کنند. حاکمان و برخی رهبران سیاسی افغانستان عامدانه به سمت قومی شدن سیاست در افغانستان تلاش کردند تا با تهییج احساسات نژادی و قومی برای خود چتر حمایتی بسازند.

بدون شک که تغییر عامدانه و قهری بافت جمعیتی در برخی مناطق افغانستان به خصوص در مناطق هم‌مرز با کشورهای همسایه، باعث عمیق‌تر شدن اختلاف‌های اجتماعی در افغانستان می‌شود که ممکن است برای دولت و رهبران سیاسی در کوتاه مدت سودمند باشد ولی تمام زمینه‌های ملت شدن و فرایند ملت سازی را نابود می‌سازد.

از جانب دیگر، تغییر بافت جمعیتی با هدف سرکوب و نابودی سرمایه‌های فرهنگی اقوام دیگر، از لحاظ روانی باعث ایجاد شکاف و کینه عمیق در مناسبات اقوام مختلف کشور می‌شود.
دولت‌های افغانستان بدون آینده‌نگری، در راستای تعضیف زبان وفرهنگ اقوام دیگر، تلاش ورزیده و کوشش کرده‌اند که زبان و فرهنگ خاصی را برای تمام مناطق و اقوام مختلف تحمیل کنند. سیاست جاگزینی عنوان "زبان دری" به جای زبان فارسی دقیقا همین بوده که تعلقات و مناسبات زبانی و فرهنگی مردم فارس زبان افغانستان را با کشور ایران قطع کنند. طبق همین سیاست نادرست، سالیان دراز است که با تحولات و ابتکارهای جدید در زبان فارسی مبارزه می‌شود. پیامد این نوع سیاست، تضعیف فرهنگ غنی فارسی در افغانستان و محرومیت از آن است. با تغییر بافت جمعیتی فارس زبانان، حس صیانت و تقویت زبان و فرهنگ فارسی به مرور زمان کاسته می‌شود و یا از بین می‌رود.

سخن آخر این که، تغییر عامدانه بافت جمعیتی توسط دولت‌های افغانستان، زمینه‌ اختلاف‌های اجتماعی را فربه‌تر می‌سازد و فرایند ملت سازی و انسجام ملی را تا زمانی نامشخص به تعویق می‌اندازد.
انتهای مطلب/

*کارشناس افغانستانی


کد مطلب: 3257

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3257/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir