کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سد بخش‌آباد و آیندۀ هامون

تبعات زیست‌محیطی سد بخش‌آباد افغانستان بر تالاب هامون

11 دی 1403 ساعت 10:55

تکمیل و بهره‌برداری از سد بخش‌آباد امنیت انسانی در حوزه آب را به خطر می‌انداز و کشورهایی که تصمیم گرفته‌اند سد بخش‌آباد را برای افغانستان بسازند قطعا هزینه‌های را برای کشور مبداء به بار خواهند آورد. ایران و افغانستان در مورد استفاده از حقابه به توافق دست یابند تا حیات هامون‌ها به خطر نیفتد.


 🖊️ سیده زهرا قریشی | مطالعات شرق
 ⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 15 دقیقه

آنچه در این گزارش تحلیلی میخوانید
  1. مقدمه
  2. معرفی سد بخش‌آباد
  3. ارزش‌های هامون در سیستان
  4. مسئولیت تأمین حقابه هامون
  5. توصیه‌های سیاستی

 

تبعات زیست محیطی سد بخش‌آباد افغانستان بر تالاب هامون

 

مقدمه


میل شدید به توسعه‌یافتگی، تلاش بشر برای کنترل و مهار منابع مشترک با هدف کسب قدرت برای تأمین منافع سیاسی و درهم‌آمیختگی مسائل محیط‌زیستی با تاریخ و هویت ملی جوامع، استفادۀ بی‌رویه از منابع طبیعی به‌ویژه منابع طبیعی مشترک را به دنبال داشته است. این در حالی است که برخی معتقدند طبیعت خود دارای شخصیتی حقوقی است و حق فاعلی دارد. این حق باید در توازن با منافع اجتماعی و اقتصادی تأمین شده و همچنین ضروری است که حقِ محیط‌زیست توسط عوامل حقوقی پیگیری شود. در حال حاضر متأسفانه تالاب‌های هامون قربانی عطش توسعۀ انسان‌ها شده و در معرض نابودی قرار گرفته‌اند.

تالاب‌های هامون از جمله تالاب‌های بین‌المللی مشترک بین ایران و افغانستان هستند که بخش­هایی از آنها که در ایران قرار دارند، در لیست کنوانسیون 1971 رامسر ثبت شده و در سال 2016 نیز به عنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره یونسکو شناخته شده‌اند.

عدم تأمین آب مورد نیازِ زیست‌محیطیِ تالاب‌های بین‌المللی هامون، سبب ایجاد مشکلات بسیار جدی شده است و همچنین امنیت انسانی (اقتصادی-اجتماعی) منطقه را با تهدیدها و آسیب‌های جدی مواجهه کرده است. کاهش آوردِ آب رودخانۀ هیرمند، در مهاجرت‌های زیست‌محیطی از سیستان و تخلیۀ جمعیتی این منطقه، بی‌تأثیر نبوده است. لذا تبعات، اقتصادی، سیاسی و زیست‌محیطی کاهش آوردِ آب رودخانۀ هیرمند، عاملی برای ایجاد تغییرات و دگرگونی اجتماعی در منطقۀ سیستان بوده است. بر این اساس، رسیدگی به مسأله تأمین نیاز زیست‌محیطی تالاب‌های هامون بسیار حائز اهمیت است.

 شواهد حاکی است تکمیل سد بخش­ آباد بر روی رودخانه­ فراه، از سرشاخه­های اصلی حوضه آبریز فرامرزی هیرمند مشترک میان ایران و افغانستان، همواره در دستور کار جدی مقام‌های افغانستان در دوره‌های مختلف خصوصا در امارت اسلامی طالبان بوده است. ظرفیت ذخیرۀ سد بخش آباد 1360 میلیون متر مکعب (26 برابر سد کمال­خان) است که می­ تواند 98 درصد متوسط جریان سالانۀ رودخانۀ فراه، یکی از اصلی‌ترین منابع تأمین نیاز زیست‌محیطی هامون، را کنترل کند. این به معنای نابودی تالاب‌های هامون و تیر آخر بر پیکر بی‌جان این تالاب‌هاست. لذا بررسی این سد و تبعات آن بر محیط‌زیست و تالاب‌های هامون، که هدف این نوشتار است، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

 

معرفی سد بخش‌آباد


برای بیان تاریخچۀ این سد می‌توان گفت که مطالعات اقتصادی سد بخش­آباد در سال 1355 توسط شرکت فرانسوی «سورق» آغاز شد. مطالعات امکان‌سنجی فنی این سد هم در سال 1387 توسط شرکت هندی «سی‌ای‌اس» انجام شد. در سال 1391 قرارداد طراحی جامع این سد با شرکت پاکستانی «نسپاک» امضا شد، اما این همکاری فسخ شد. سرانجام در خردادماه سال 1395 قرارداد طراحی جامع سد بخش ­­آباد به ارزش 5/4 میلیون دلار (بودجه دولتی کشور افغانستان) با شرکت «هیدروارک» ایتالیا منعقد شد.

 در مرداد ماه 1401 عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی امارت اسلامی اعلام کرد این وزارتخانه قرار است مبلغ ۶۰۰ هزار دلار به شرکت «کاسه» بپردازد و با پیشرفت کار، بقیۀ سرمایه لازم نیز تأمین خواهد شد. در اردیبهشت ماه 1402 ملا عبدالغنی برادر آخوند در جلسۀ افتتاحیۀ تونل‌های سد بخش‌آباد تأکید کرد که ما «برای تکمیل کارهای باقی‌مانده این بند/ سد از تمام امکانات کار می‌گیریم».

در اسفندماه 1402، معاونت اقتصادی نخست‌وزیر طالبان از تایید پروژه‌های مختلف به ارزش ۸ میلیارد افغانی خبر داد که تکمیل بخش‌های باقیماندۀ سدهای بخش‌آباد و کمال‌خان بر روی ایران و تالاب‌های هامون نیز بخشی از این پروژه‌ها هستند. در مهرماه 1402 کشور قطر 500 هزار دلار برای کمک به تکمیل سازه‌های سد بخش‌آباد اختصاص داد. آنچه مشخص است این است که سد بخش­آباد همچون سایر سازه­ های کنترل آب مشترک با ایران در افغانستان نظیر سد کمال‌خان (توسط ترکیه) و سلما (توسط هند)، جولانگاه کشورهای مختلف جهت نفوذ سیاسی در افغانستان بوده است.

سد بخش­ آباد، واقع در شمال شرق استان فراه (شهرستان بالابلوک)، 81 متر ارتفاع دارد و پس از تکمیل، قرار است حدود 27 تا 32 مگاوات برق تولید کند. به‌طور خاص، هدف اصلی ساخت سد بخش­ آباد زراعت و باغداری اعلام شده است. با ساخت این سد قرار است حدود 180 هزار هکتار زمین نیز تحت آبیاری قرار گیرد؛ تا جایی که قرار است با ذخیره‌سازی آب در سد بخش ­آباد، زراعت در استان فراه­ تا سه برابر افزایش یابد. بدین منظور دو کانال انتقال آب به نام­های کانال شمالی (با ظرفیت  25/92 مترمکعب بر ثانیه) و کانال جنوبی (با ظرفیت  25/20 مترمکعب بر ثانیه) در شهریور ماه سال 1396 ساخته شد. عمدۀ محصولات زیر کشت در این استان در حال حاضر گندم و در گذشته خشخاش بوده است.

مصرف فعلی برق در استان فراه 2 مگاوات است در حالی که قرار است پس از تکمیل سد بخش ­آباد حدود 27 تا 32 مگاوات برق تولید شود. تبدیل منطقۀ بالابلوک تا دشت‌های بکواه در افغانستان به حوزۀ صنعتی از دیگر اهداف عمدۀ ساخت سد بخش­آباد است. 
 

قابل تأکید است که بررسی­ ها حاکی از آن است که تبعات بهره ­برداری از سد بخش­ آباد در افغانستان اگر بیشتر از سد کمال­خان نباشد، کمتر نیست. سد بخش ­آباد می­ تواند 98 درصد متوسط جریان سالانۀ رودخانۀ فراه را کنترل کند. کنترل جریان فراه­رود به معنای مرگ حتمی هامون و به تبع آن سیستان است. در بخش بعدی این نوشتار ارزش تالاب‌های هامون، که در معرض تهدید جدی سد بخش‌آباد قرار دارند، برای شرق ایران تبیین شده است.

 

مطالب پیشنهادی:

تحلیلی بر هیدروهژمونی افغانستان
بررسی معاهده رودخانه هیرمند از منظر حقوقی

 

ارزش‌های هامون در سیستان


سیستان نام سرزمینی وسیع در بخش‌های جنوب شرقی فلات ایران است که امروزه قسمت اعظم آن، ولایت نیمروز، داخل خاک افغانستان واقع شده است. دشت سیستان حاصل مجموعه دلتاهایی است که طی هزاران سال در اثر تغییرات بستر و مسیر رود هیرمند به وجود آمده است. حدود 96 درصد از نیاز آبی سیستان در پایین‌دست حوضۀ آبریز هیرمند وابسته به آب ورودی از افغانستان است، به همین دلیل سیستان ایران به شدت وابسته به هیرمند است.

خاک منطقۀ بخش ایرانی نرم، سست و رسوبی است و بیشتر از ته‌نشست‌های رودخانه هیرمند و بر اثر طغیان‌های آن به وجود آمده است و جریان طبیعی مانند باد و باران به راحتی آن را جابه‌جا می‌کنند. سیستان ایرانی در گذشته یکی از حاصل‌خیزترین سرزمین‌های فلات ایران بوده است و رودخانۀ هیرمند و دریاچۀ هامون مهم‌ترین علل وجودی تمدن‌های باستانی در منطقۀ سیستان بوده‌اند.

تالاب‌های بین‌المللی هامون، به عنوان مقصد رودخانه‌های حوضۀ آبریز‌ هیرمند، شامل هامون هیرمند، هامون سابوری و هامون پوزک هستند. هامون پوزک، از طریق رودهای‌ پریان، خاش‌‌رود و خوسپاس تغذیه می‌شود. بیشترین مساحت تالاب هامون پوزک در ولایت نیمروز افغانستان است. هامون سابوری در شمال غربی دشت سیستان واقع شده و از هامون پوزک بزرگ‌تر است. هامون سابوری از طریق رودخانه‌های فراه‌، هاروت و سرریز هامون پوزک تغذیه می‌شود.

هامون هیرمند در غرب دشت سیستان واقع شده است و از طریق رودخانه‌های سیستان و شور و همچنین هامون سابوری تغذیه می‌شود. مواقع پر آبی با توجه به جهت شیب هامون‌ها، آب مازاد تالاب هامون پوزک به هامون سابوری و آب مازاد تالاب هامون سابوری به هامون هیرمند سرازیر می‌گردد؛ بطوری که در مواقع پرآبی معمولاً هامون‌ها به هم متصل می‌شوند. در سیلاب‌های شدید، آب از انتهای جنوبی هامون هیرمند و از طریق رودخانه شیله، به گودالی به نام گودزره در افغانستان مجدد باز می‌گردد. جریان طبیعی بین هامون‌ها و گودزره باعث می‌شود آب تالاب‌های هامون شور نشوند.

بر این اساس، رودخانه هیرمند در مسیر طبیعی و تاریخی خود هامون‌های پوزک، سابوری و هیرمند را سیراب نموده و پس از آن، در صورت تأمین جریان، به سمت گودزره روان می‌شده است. قابل ذکر است که افتتاح سد انحرافی کمال‌خان در سال 1400، مسیر طبیعی رودخانه را مختل کرده و این امکان را به افغانستان داده است تا تمام آوردِ رودخانۀ هیرمند را به سمت گودال گودزره منحرف کند و برخلاف گذشته و مغایر با رژیم طبیعی و حقوقی رودخانه هیرمند، آبی وارد هامون‌ها نشود.
 
تالاب‌های بین‌المللی هامون ارزش‌های‌ اقتصادی، اجتماعی، معنوی، زیست‌بومی و حیاتی برای منطقه داشته و میراث مشترک بشری هستند. خشک شدن تالاب‌ها و شکل‌گیری تغییرات اکولوژیکی ارزش‌ آنها را دچار تغییر کرده است. برای تبیین بهتر مسائل ایجاد شده در اثر کمیابی آب در سیستان، می‌توان به ارزش‌های متعدد از دست رفته در این منطقه اشاره کرد.

ارزش اقتصادی تالاب‌های هامون و تولیدات حاصل‌ از آن، مطابق برآورد سال 1385، چیزی حدود ۳۳۱ میلیارد تومان بوده است. فعالیت‌های اقتصادی وابسته به هامون عبارت‌اند از: اشتغال وابسته به گردشگری و طبیعت‌گردی، کشاورزی، صنایع‌دستی (حصیربافی)، صید و صیادی، دامداری و تأمین علوفه، تأمین برخی گیاهان دارویی و شکل‌گیری مسیرهای حمل‌ونقل آبی.

از بین رفتن تالاب هامون منجر به فقر فراگیر ساکنان سیستان، کاهش درآمد و تعطیلی مشاغل به سبب هجوم ریزگردها شده است. از جمله دلایلِ روی آوردنِ بخشی از ساکنین منطقه به قاچاق کالا، سوخت و مواد مخدر، کم‌شدن یا از دست‌رفتن درآمدهایی است که از راه کشاورزی، باغ‌داری، دامداری، ماهی‌گیری و شکار بدست می‌آمده است. مورخان به خاطر وضعیت کشاورزی قابل اعتنا به سبب وجود هامون‌ها و منابع آبی رودخانه‌های حوضۀ آبریز هیرمند، این منطقه را با نام‌های «انبار غلۀ ایران» و «سبد نان خراسان» معرفی می‌کردند. با از بین رفتن هامون‌ها، ارزش اقتصادی این پیکرۀ آبی نابود شده است. با توجه به اینکه بیش از 50 درصد جمعیت استان سیستان و بلوچستان در مناطق روستایی زندگی می‌کنند، کسب درآمد و معیشت آنها وابسته به انواع فعالیت‌های کشاورزی، دامی و شیلاتی است.

با از بین رفتن تالاب‌های هامون و کاهش منابع آبی منطقه حدود 94 درصد جمعیت شاغل این استان به واسطه‌گری مشغول شده‌اند زیرا تا پیش از این دارای شغل کشاورزی بودند. متأسفانه با از بین رفتن تالاب‌های هامون مشاغل کاذب شکل گرفته است. عمدۀ مردم منطقه وابسته به یارانۀ دریافتی از دولت و کمک‌های انسان‌دوستانه هستند.

 

همچنین بعضاً دیده می‌شود به علت عدم آبگیری تالاب، سرقت خاک از بستر تالاب صورت می‌گیرد. همچنین با خشک شدن تالاب‌های سیستان، گاو سیستان نیز که به دلیل شیر فراوانی که داشت و عظمت هیکل و جثۀ قوی خود در همه جای ایران و افغانستان و آسیای مرکزی از شهرت بسیار برخوردار بود، از بین رفته است.

 
عمدتاً طوایف گاودار سیستان که به‌جز گاوداری شغل دیگری ندارند در کنار دریاچه‌ها و نیزارهای سیستان سکونت داشتند. متأسفانه در حال حاضر تجارت گاو خیلی کم شده و همچنین تعداد گاوها کاهش یافته‌ است.

در خصوص ارزش امنیتی، قابل ذکر است که تالاب‌های هامون عامل افزایش ارتباطات مرزی و جلوگیری از ناامنی فیزیکی در منطقه بوده‌اند. از بین رفتن این تالاب‌ها منجر به مهاجرت مردم از منطقه شده است که خالی شدن منطقۀ مرزی از ساکنانش، تبعات امنیتی برای نوار شرقی کشور ایجاد کرده است. در حالی که وجود تالاب‌های هامون از مهاجرت اهالی سیستان ممانعت می‌کرد.
 

 ارزش اجتماعی تالاب‌ هامون نیز در وجود بهره‌برداران پرشمار از این تالاب بوده است که همگی در کنار هم از روحیۀ تعاون و همکاری بسیار جدی برخوردار بودند. از بین رفتن تالاب هامون منجر به شکل‌گیری نگاه صرفاً دولتی به مدیریت تالاب شده و نظارت مردمی بر آن از بین رفته است. مردم محلی و معتمدین احساس می‌کنند از دانش و تجربۀ آنها استفاده نمی‌شود. در اثر از بین رفتن تالاب‌های هامون، ناهنجاری‌های اجتماعی در اثر شغل‌های کاذب ایجاد شده است. برای نمونه پژوهش وریج کاظمی (1399) نشان داده است که عدم ورود آب به کشور و جلوگیری از ورود آب هیرمند به ایران به دلیل سد سازی، فعالیت نیروهای‌ گریز از مرکز را تحت عنوان مطالبات قومی، تسهیل می‌کند و میزان نفوذ گروه‌های تجزیه‌طلب فرامرزی را در مناطق شرقی کشور افزایش می‌دهد.

در خصوص ارزش‌های زیست‌بومی و اکولوژیکی قابل ذکر است که وجود تالاب‌های هامون عامل حفظ ذخایر ژنتیکی، حفظ تنوع زیستی (فون / زیاگان، پوشش جانوری منطقه و فلور / گیاگان، پوشش گیاهی منطقه است)، تغذیه‌ آب‌های زیرزمینی، تأمین آب شرب دام‌ها و همچنین محلی برای زمستان‌گذرانی پرندگان مهاجر، زیست ماهیان و سایر آبزیان و پناهگاه حیات وحش بوده است. همچنین تالاب‌ هامون‌ عامل تثبیت خاک، جلوگیری از آتش‌سوزی، کاهش ریزگردها و گرد و غبار، جذب آلاینده‌ها برای تلطیف هوا و کاهش بیماری‌های گوارشی، چشمی، تنفسی هستند. از بین رفتن تالاب‌هامون سبب ایجاد مشکلات بسیار جدی و شایع شدن بیماری‌های حاد تنفسی و نیز  باعث تبدیل شدن تالاب به کانون بحران فرسایش بادی و منشأ ریزگرد شده است. متأسفانه در حال حاضر این تالاب‌ها به مکانی برای گذر خودروها نیز تبدیل شده‌اند.

تالاب‌های هامون دارای ارزش بین‌المللی هستند. در این خصوص قابل ذکر است که بخش‌هایی از تالاب‌های هامون که در ایران قرار دارد، در لیست کنوانسیون 1971 رامسر ثبت شده و در سال 2016 نیز به عنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره یونسکو شناخته شده ‌است. همچنین به دلیل خشکیدن تالاب‌های هامون توجه جامعۀ جهانی به سمت این تالاب‌ها تا حدودی معطوف شده و این تالاب‌ها فصل مشترک فعالیت‌ سازمان‌های بین‌المللی شده‌اند.

برای نمونه، در سال 2006، بودجه‌ای به منظور انجام مطالعات مدیریت یک‌پارچۀ منابع آب سیستان توسط Partners for Water ارائه شد. همچنین در سال 2020 سازمان ملل و اتحادیه اروپا کمک 10 میلیون یوروئی به منظور احیای تالاب‌های هامون در نظر گرفتند. براین اساس، تغییراتی در ارزش‌های هامون‌ها به مرور زمان اثرگذار شد. این تغییر ارزش‌ها می‌توانند پایه‌ و اساس از بین رفتن هویت منطقه شوند و تغییرات اجتماعی در منطقه را رقم زنند.
 

در خصوص ارزش معنوی تالاب هامون قابل ذکر است که این تالاب‌ها دارای ارزش مذهبی و اجتماعی هستند. تالاب هامون سرزنده باعث هویت دادن به مردم سیستان، افزایش ارتباط عاطفی و اجتماعی مردم، آرامش روح و روان، سرزندگی و نشاط مردم، افزایش امید به زندگی، افزایش روحیۀ شکر‌گزاری و عبودیت بوده و بر رفتار و کردار مردم بومی اثرگذار است. هامون جدا از نقشی که در تدوین تاریخ مذهبی ایران پیش از اسلام برعهده داشته و نیز جدا از اهمیت آن در تاریخ اساطیری و باستانی ایران پیش از اسلام، در دوران اسلامی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است.

 

متأسفانه با از بین رفتن و خشک شدن تالاب‌های هامون در خلال چند دهۀ گذشته، ساختار اجتماعی منطقۀ سیستان با تغییرات اجتماعی برون‌زا مواجه شده است. تالاب‌های بین‌المللی هامون ارزش‌های‌ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست‌بومی و حیاتی برای منطقه داشته‌اند که در معرض توسعۀ فناوری‌های ناسازگار با بستر اجتماعی و کنترل منابع آبی ورودی به این تالاب‌ها در بالادست در کشور افغانستان این ارزش‌ها، دچار تغییر شده است. ساخت و تکمیل سد بخش‌آباد نیز به منزلۀ شلیک تیر نهایی بر پیکر بی‌جان هامون خواهد بود.

 

مطالب پیشنهادی:

نقش «محرومیت نسبی» در هیدروپلتیک ایران و افغانستان

 

 

مسئولیت تأمین حقابه هامون


معاهدۀ 1973 هیرمند، تنها رژیم حقوقی تسهیم آب بین ایران و افغانستان با محوریت رودخانۀ هیرمند است. نکتۀ حائز اهمیت آن است که این معاهده، تنها به تسهیم آب «رودخانه هیرمند» برای «نیاز زراعت» منطقۀ سیستان پرداخته است و نحوۀ تقسیم آب سایر رودخانه‌های حوضۀ آبریز هیرمند نظیر رودخانۀ فراه را مشخص نکرده است. به عبارت دیگر، هیچ‌گونه حقابه‌ای برای نیاز آبی و حقابۀ زیست‌محیطی هامون‌ها که حدود 4378 میلیون متر مکعب ظرفیت دارند، در این معاهده اختصاص داده نشده است و این مهم در معاهدۀ مذکور و جاری بین دو کشور ایران و افغانستان مسکوت است.

اگرچه بر اساس بند 161 از رأی کمیسیون دلتای هیرمند در سال 1951، نیاز زیست‌محیطی هامون‌ها باید از جریان‌هایی که از سایر رودخانه‌های حوضۀ آبریز هیرمند نظیر فراه‌رود و هاروت‌رود می­آیند، تأمین شود. تفسیر رأی کمیسیون 1951 نشان می‌دهد ساخت سد بخش آباد بر روی رودخانۀ فراه که یک منبع حیاتی برای تالاب‌های هامون بوده و مانع از ورود حقابۀ زیست‌محیطی این تالاب‌هاست خلاف توافق دو کشور است.

تالاب‌های بین‌المللی هامون که میراث مشترک بشری هستند. بر اساس اصول عرفی حقوق بین‌الملل محیط‌ زیست حقی انکارناپذیر از منابع آب حوضۀ آبریز هیرمند دارند. استنباط از تفسیر عمومی شماره 15 کمیتۀ حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملل متحد، بر این نکته دلالت دارد که تأمین حقابۀ محیط ­زیستی جزء حقوق بشر ذی‌مدخلان یک تالاب به حساب می‌آید که دولت‌های مشترک در یک تالاب باید حقابۀ مربوطه را تأمین کنند و از هر گونه قطع و کاهش این حقابه خودداری ورزند.

به دلیل اثرات خشک شدن هامون‌ها بر سلامت و رفاه ساکنان حوضۀ آبریز هیرمند هم در ایران و هم در افغانستان و شناسایی حق داشتن محیط‌ زیست سالم برای افراد، قواعد حقوق بشر (مثل حقِّ داشتن  سلامت، حقِّ داشتن استانداردهای شایسته زندگی و حقِّ داشتن محیط‌زیست سالم) دولت افغانستان را مکلف به اختصاص حداقل جریان زیست‌محیطی برای هامون‌ها می‌کند. زیرا تعهدهای حقوق بشری و نیز حفظ محیط‌زیست، تعهدهای همه شمول هستند که دولت افغانستان نه فقط در برابر دولت ایران بلکه نسبت به شهروندان ایرانی، همچنین شهروندان خود و حتی نسل­های آینده ملزم به رعایت آن دانسته می­ شود. بر این اساس، تحویل 26 مترمکعب در ثانیه از آب رودخانه هیرمند به ایران، موجب پایان مسئولیت دولت بالادست نسبت به نیاز پایین‌دست حوضۀ آبریز هیرمند نمی‌شود، بلکه حفظ تالاب هامون به عنوان تعهدی عرفی، بین‌المللی و مشترک همواره بر عهده دو کشور است. به همین دلیل نیاز است کشور افغانستان، به عنوان کشور بالادست به مسئولیت عرفی خود در قبال نیاز آبی هامون‌ها متعهد باشد.
 

توصیه‌های سیاستی


از آنجایی که رویۀ تسهیم آب رودخانۀ فراه میان ایران و افغانستان مشخص نیست، احداث و تکمیل سد بخش‌آباد توسط کشورهای مختلف برای افغانستان خلاف اصول بین­ الملل است. ضروری است جمهوری اسلامی ایران مراتب اعتراض خود را نسبت به کشورهای سازندۀ سد (نظیر هند، پاکستان، ایتالیا و اخیراً قطر) برای افغانستان در رودخانه­ هایی که نحوۀ تسهیم آب مشخص­ شده­ ای ندارند، اعلام کند. ساخت سد کنترل‌کنندۀ جریان آب و محدودکنندۀ ورود آب به ایران برای کشورهای سدساز باید هزینۀ سیاسی-اجتماعی در پی داشته باشد.

نیاز است دو کشور ایران و افغانستان برای تأمین آب پایدار هامون‌ها به توافق دست یابند. پیشنهاد می‌شود از آنجایی که در حال حاضر استان فراه یکی از استان­هایی است که برق مورد نیاز خود را از طریق ژنراتورهای دیزلی و پنل­‌های خورشیدی تأمین می­کند، صادرات برق به این استان در دستور کار قرار گیرد.

زیرا هزینه­‌های تأمین برق استان فراه بسیار بالاست و حدود هشت برابر هزینۀ تأمین برق در کابل و هرات است. جمهوری اسلامی ایران می­‌تواند با پیشنهاد توسعۀ صادرات برق به افغانستان، رضایت این کشور را برای دریافت حقابۀ تضمین شده از رودخانه فراه جلب کند. زیرا نابودی تالاب‌های هامون به معنای نابودی سیستان در شرق کشور خواهد بود و این مهم، تهدیدی جدی برای امنیت مرز شرقی ایران است.


کد مطلب: 3895

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3895/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir