کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«خط لوله صلح» و دوراهی پاکستان

«خط لوله صلح» و دوراهی پاکستان؛ پرداخت خسارت به ایران یا تحریم‌­های آمریکا؟

موسسه مطالعات راهبردی شرق , 1 ارديبهشت 1404 ساعت 13:30

خط لوله گاز صلح ایران و پاکستان، علی‌رغم ظرفیت بالای اقتصادی و امنیت انرژی برای پاکستان، به دلیل تهدیدهای مستمر آمریکا و تحریم‌ها علیه ج.ا.ایران با موانعی مواجه شده است. در سال­های ابتدایی، پاکستان با وجود نیاز مبرم به گاز ایران، تحت فشارهای سیاسی و مالی واشنگتن، از اجرای تعهد خود طفره رفته است. اما در سال­های اخیر برخی خبرها و مواضع، به رسیدن به استقلال عمل بیشتر در این امر گواهی دارند.


 🖊️ مریم خالقی‌نژاد، پژوهشگر فوق دکترای علوم سیاسی
 ⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 13 دقیقه

 

«خط لوله صلح» و دوراهی پاکستان؛ پرداخت خسارت به ایران یا تحریم­‌های آمریکا؟

 

 

مقدمه

 

احداث «خط لولۀ صلح» برای صادرات گاز ایران به پاکستان، یکی از مهمترین قراردادهای استراتژیک بین ایران و پاکستان است که دستاورد آن، منجر به تامین برخی نیازهای حیاتی پاکستان برای گاز می­شود. طرح خط لولۀ صلح در سال ۱۹۹۴ مطرح و در ابتدا خط لولۀ ایران، هند، پاکستان نامیده شد که حتی انتقال گاز ایران به پاکستان، بنگلادش و چین نیز در این طرح برنامه‌ریزی شده بود. با کناره­گیری هند، تمرکز این طرح بر ساخت خط لوله بین پاکستان و ایران معطوف شد که آن نیز به دلایل مختلف تکمیل نشده است. این قرارداد از همان ابتدا با تهدید آمریکا به مجازات پاکستان در صورت پیگیری این طرح به عنوان یک مانع مهم روبرو شد.

از سوی دیگر در این قرار داد ذکر شده است دولتی که بر اساس بازۀ زمانی مطرح شده در قرارداد عمل نکند مجبور به پرداخت 18 میلیون دلار خسارت است. با توجه به آگاه بودن مقام‌های پاکستانی از سیاست­های دوگانۀ آمریکا در مورد تامین گاز و انرژی دو کشور پاکستان و هند، پیگیری این طرح همچنان تحت تاثیر عواقب ناشی از تحریم­های آمریکا علیه ایران است. این درحالی است که پاکستان به خوبی از نتایج مثبت و تحول‌آفرین این طرح در کشور خود آگاه است و برای ایران نیز اهمیت انتقال این گاز از نظر اقتصادی و تجارت انرژی حائز اهمیت است. به جهت اهمیت منطقه‌ای این طرح و نیز حاد بودن موضوع انرژی در پاکستان، در این نوشتار، به بررسی ابعاد مختلف این طرح می­پردازیم.

 

طرح انتقال گاز ایران به پاکستان

 

خط لولۀ صلح که برای انتقال گاز در سال ۱۹۹۴ تحت عنوان خط لولۀ ایران- پاکستان- هند (IPI) مطرح شد، پس از خروج هند در سال ۲۰۰۸ به یک طرح دوجانبه میان پاکستان و ایران تبدیل شد. تصمیم هند به خروج از این طرح، متأثر از تشدید تحریم‌های امریکا علیه ایران و هم‌زمانی آن با امضای توافقنامۀ هسته‌ای هند با آمریکا در همان سال­ها بود. هند با استناد به ملاحظات مالی و امنیتی، در سال بعد به صورت رسمی از مشارکت در این طرح انصراف داد. در مارس ۲۰۱۰، پاکستان و ایران طی مذاکراتی در آنکارا به توافق نهایی در مورد طرح IP دست یافتند. بر اساس این توافقنامه، هر یک از طرفین موظف به تکمیل خط لوله در قلمرو خود تا سال ۲۰۱۴ شدند و تأخیر در اجرای تعهدها، مشمول جرایم مالی قابل توجهی به دلار می‌شد. تا مارس ۲۰۱۲، وزارت دارایی پاکستان، نگرانی‌های خود را در خصوص چالش‌های تأمین مالی طرح اعلام کرد و گزینه‌هایی نظیر جلب حمایت مالی از ایران، چین و روسیه مورد بررسی قرار گرفت. با وجود این، پاکستان در ژانویۀ ۲۰۱۳ موافقتنامۀ مذکور را به تصویب رساند و عملیات اجرایی خط لوله در مارس همان سال آغاز شد.

بر اساس قرارداد، تامین روزانه 750 تا یک میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی به مدت بیش از 20 سال از میدان گازی پارس جنوبی ایران برای تامین نیازهای روزافزون انرژی پاکستان در نظر گرفته شده است. خط لوله قرار بود بیش از 1900 کیلومتر (1180 مایل؛ 1150 کیلومتر در داخل ایران و 781 کیلومتر در داخل پاکستان) امتداد یابد. همچنین در این قرار داد بیان شده است که در صورت عدم تکمیل از سوی یکی از طرفین، کشور مزبور می­بایست خسارات تعیین شده را پرداخت کند. اما علی‌رغم تمام گرایش و تمایل پاکستان به اتمام این طرح و آغاز بهره­برداری، آمریکا این کشور را به دلیل تحریم بودن ایران و گوشزد کردن عواقب کار با ایران در دوراهی سختی قرار داده است و پاکستان نتوانسته با گذشت سال‌ها، به اتمام این طرح بپردازد. این درحالی است که ایران همۀ مراحل ساخت و ساز مربوط به داخل خاک خود را انجام داده است.

 

 خط لولۀ گاز ایران و پاکستان

 

تاثیر تحریم‌­ها و اخطارهای آمریکا بر خط لوله صلح
 

از زمان مطرح شدن این طرح مابین دو کشور، یکی از کشورهایی که قاطعانه در پی تخریب این توافق برآمد، ایالات متحدۀ آمریکاست. در همان روزهای نخست دولت آمریکا، مخالفت خود را در خصوص طرح مزبور با هدف تحت فشار قرار دادن ایران، اعلام کرد و عواقب آن را به اطلاع پاکستان رسانده بود. این اقدامِ ناعادلانه و مداخله‌گرانۀ آمریکا، منجر به برخی تعلل­‌ها و کم‌کاری‌ها از سوی دولت پاکستان شد. چرا که نظر واشنگتن برای پاکستان بسیار مهم است. زیرا این کشور به دنبال تعمیق یک برنامۀ نجاتِ بلندمدت با صندوق بین‌المللی پول (IMF) بود و به حمایت آمریکا برای اجرای این برنامه و دریافت کمک صندوق نیاز داشته و دارد. به همین جهت شاهد بسته بودن تقریبی دست پاکستان تا سال­های کنونی برای اتمام این طرح بوده­ایم. به عبارتی پاکستان تا امسال سعی داشته است کج‌دار و مریز، این طرح را انجام دهد که هم حمایت واشنگتن را از دست ندهد و هم طرح مشترک با ایران به سرانجام برسد.

در طرف دیگر ماجرا، ج.ا.ایران قرار دارد که بر اساس بررسی آماری انرژی جهانی بریتیش پترولیوم پس از روسیه، دومین ذخایر گازی جهان را دارد، اما تحریم‌های غرب، ضعف فناوری و تاخیر در ایجاد زیرساخت‌های لازم، توسعۀ صادرات گاز ایران را کُند کرده است. بر اساس قرارداد خط لولۀ گاز صلح در طول سال­ها، طرف ایرانی معتقد است که حدود 2 میلیارد دلار برای ساخت خط لوله در داخل مرز خود، سرمایه‌گذاری کرده و آماده صادرات است. با این حال، پاکستان در موعد مقرر، ساخت و ساز را آغاز نکرد و اندکی پس از توافق گفت که این طرح در حال حاضر از روی میز برداشته شده است و دلیل آن را تحریم­های بین‌المللی علیه ایران عنوان کرد. در پاسخ به این امر، وزیر نفت ایران بیان کرده است که ایران به تعهدهای خود عمل کرده و از پاکستان انتظار دارد به تعهدهای خود عمل کند و سرعت کار را افزایش دهد.

بر اساس توافق بین دو کشور، پاکستان باید به تصمیم در خصوص این طرح پایبند باشد و به ادامۀ ساخت و ساز بپردازد ولی این کشور که توانایی مخالفت با آمریکا را نداشت، راهی نیافت جز اینکه در اقدام بعدی در سال 2014، تمدید 10 سالۀ مهلت برای ساخت خط لوله را درخواست کند. این مهلت نیز با مساعدت ایران به طرف پاکستانی داده شد که زمان پایان آن سپتامبر 2024 بوده است و بعد از آن منقضی ­شده است. در صورت نقض این تعهد، ایران می‌توانست و هنوز هم می‌تواند پاکستان را به دادگاه بین‌المللی بکشاند و این کشور را جریمه کند. در مواجهه با جریمۀ احتمالی، دولت موقت پاکستان در اوایل سال جاری تلاش کرد تا برنامه­های خود را برای ساخت یک بخش 80 کیلومتری از خط لوله آغاز کند. در ماه مارس، اسلام‌آباد اعلام کرد که به دنبال معافیت از تحریم­های ایالات متحده برای این خط لوله است. با این حال، در اواخر همان هفته، امریکا علناً اعلام کرد که از این طرح حمایت نمی­کند و در مورد خطر تحریم­ها در تجارت با تهران مجدداً به پاکستان هشدار داد.

 

هربار که پاکستان به زمان­های بحرانی جهت پرداخت خسارت و یا محکوم شدن به عدم اجرای توافقنامه نزدیک می­شود، هیئت دولت اسلام‌آباد، اقدام‌های پیشگیرانه جهت جلب رضایت ایران انجام می­دهد.

 

 مثلاً علی‌رغم حساسیت امریکا در مورد نقض احتمالی تحریم­های اِعمال شده علیه ایران توسط پاکستان در این طرح، در 7 مارس 2024، سخنگوی وزارت خارجۀ پاکستان، ممتاز زهرا بلوچ اظهار داشت که این طرح «بر اساس تعهد ما به خط لوله ایران و پاکستان» در حال پیشرفت است و همچنین در سخنان خود تاکید کرد که پاکستان هیچ دلیلی برای اعتراض طرف­های خارجی به این موضوع نمی­‌بیند.

با این اوصاف پاکستان، که مصرف‌کنندگان خانگی و صنعتی آن برای گرمایش و نیازهای انرژی به گاز طبیعی متکی هستند، به شدت به گاز ارزان نیاز دارد و ذخایر گاز خودش نیز  به سرعت در حال کاهش است و معاملات LNG باعث گران شدن منابع، در شرایط تورم بالا شده است. اما آمریکا همچنان به دنبال برهم زدن این خط لوله گاز است تا ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهد. در حقیقت تاکید آمریکا بر ممانعت از انجام طرح مذکور برای مقابله با پاکستان نیست بلکه صرفاً برای مقابله با ایران است. به هر حال ایران به سبب ملاحظات همسایگی و پیشینۀ روابط با پاکستان، دوباره مهلتی را به پاکستان برای اتمام این طرح و پیشبرد آن داده است.

در نتیجه آنکه با عطف به مهلت مجدد ایران به پاکستان و راه­های جدید برای انتقال گاز به آن کشور بر اساس قرارداد، به نظر می­رسد برخی اتفاق‌ها مانند همکاری ایران و چین یا عربستان و یا برخی دیگر از کشورهای منطقه می­تواند به پیشرفت طرح کمک کند و یا حداقل بخشی از مشکلات و موانع مالی را برای بخش پاکستان برطرف کند. اما نمی­توان از سیاست­های آمریکا و برخی نیازهای پاکستان به حمایت آمریکا چشم‌پوشی کرد.

مشخص شدن تکلیف این امر و تکمیلِ طرح خط لولۀ گاز ایران و پاکستان به طور قابل توجهی به نفع هر دو کشور خواهد بود و امنیت انرژی و روابط اقتصادی را افزایش می­دهد. انتقال 750 میلیون فوت مکعب گاز در روز، می­تواند بحران انرژی پاکستان را تا حد زیادی کاهش دهد. برای پاکستان، این طرح نشان‌دهندۀ پیشرفت به سمت امنیت انرژی، کاهش اتکا به کشورهای خلیج فارس و غرب است. همچنین پاکستان می‌تواند با جایگزینی نفتِ گران ‌قیمت کوره با گاز ایران، سالانه یک میلیارد دلار صرفه‌جویی کند. 

علاوه بر این، این خط لولۀ تامین گاز، جایگزین مطمئنی ارائه می­دهد و موقعیت مذاکره پاکستان را برای واردات LNG افزایش می‌دهد. لذا با انجام این مهم، انتظار می­رود که در ایالات بلوچستان و سند ایجاد شغل کند و توسعۀ اجتماعی-اقتصادی در این مناطق را ارتقا دهد.

 

 از نقطه نظر اقتصادی و تجاری، خط لولۀ گاز IP، یک گزینۀ عالی و قابل دوام برای پاکستان است. با توجه به مقرون به صرفه بودن و مزایای اقتصادی متعدد، مانند رفع نیازهای انرژی و تسهیل بهبود اقتصادی، پاکستان باید برای دستیابی به این آثار مثبت طرح و برای منافع ملی خویش، در پیگیری خط لولۀ گاز IP، اقدام‌های جدی­تری را انجام دهد.

 

هرچند ممکن است حساسیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای پاکستان وجود داشته باشد، لیکن پاکستان باید طرح‌هایی را دنبال کند که به رفع نیازهای فوری انرژی این کشور کمک کند و با منافع ملی آن همسو باشد. پیشرفت و تحقق این طرح تا حد زیادی به اقدام‌های شورای تسهیل سرمایه‌گذاری ویژه (SIFC) و دولت جدید پاکستان بستگی دارد که اکنون مسئولیت تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت پروژۀ IP را بر عهده دارد. در طرف مقابل برای ج.ا.ایران، اجرایی شدن این طرح ابزاری برای غلبه بر فشارهای اقتصادی و استفاده بیشتر از ذخایر عظیم گاز طبیعی فراهم می­کند. همچنین ایران می‌خواهد کار بر روی توافقنامۀ تجارت آزاد (FTA) را که بین دو کشور مورد بحث قرار گرفته است، تسریع بخشد. علاوه بر این، گاز طبیعی که تمیزتر از زغال سنگ و نفت است منجر به کاهش انتشار کربن و کیفیت بهتر هوا می­شود. استفاده گسترده از آن در تولید برق و صنعت، باعث ارتقای پایداری محیط زیست در پاکستان نیز می­شود.

 

چالش‌ها و چشم‌اندازهای خط لوله گاز ایران و پاکستان

 

مهمترین موانع، چالش‌ها، محدودیت‌ها و دورنماهای اجرای طرح انتقال گاز ایران به پاکستان عبارتند از:  

 

 الف) موانع اصلی

 

1. تحریم‌های آمریکا علیه ایران: محدودیت‌های مالی و بانکی برای انتقال وجوه و تهدید پاکستان به تحریم در صورت همکاری با ایران، از موانع ناشی از تحریم‌های ضدایرانی است. 

2. چالش‌های مالی پاکستان: به لحاظ مالی، کمبود بودجه برای تکمیل بخش پاکستانی خط لوله و مشکلات در جذب سرمایه‌گذاران بین‌المللی به دلیل ریسک تحریم‌ها موانع مهمی در مسیر پیشِ‌رو هستند.

3. اختلاف‌های فنی و قیمتی: عدم توافق نهایی بر سر قیمت گاز و چالش‌های مربوط به کیفیت و فشار گاز در مسیر انتقال نیز باعث اختلاف نظرهایی شده است. 

4. نااطمینانی سیاسی: تغییر مواضع دولت‌های پاکستان نسبت به طرح و فشارهای داخلی و منطقه‌ای بر تصمیم‌گیران از محدودیت‌های سیاسی اجرای طرح محسوب می‌شوند.

 

ب) چالش‌های اجرایی  

 

1. مسائل امنیتی: مناطق وسیع خالی از سکنه، ناامنی در مناطق مرزی بلوچستان (هم در ایران و هم پاکستان)، خطر خرابکاری توسط گروه‌های مخالف یا کشورهای ثالث.

2. مشکلات فناوری و لجستیکی: طولانی بودن مسیر خط لوله (۱۱۰۰ کیلومتر در ایران + ۷۸۱ کیلومتر در پاکستان) و نیاز به فناوری‌های خاص برای عبور از مناطق کوهستانی 

3. رقابت طرح‌های جایگزین: احتمال تمایل پاکستان به تامین گاز طبیعی مایع (LNG) از قطر و دیگر کشورها و پیگیری‌های جدی و اجرایی پروژۀ خط لولۀ TAPI (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان- هند) به عنوان رقیب خط انتقال گاز ایران به پاکستان و حمایت‌های بین‌المللی از طرح‌های مذکور برای فشار بر ج.ا.ایران. 

 

 ج) چشم‌اندازهای طرح  

 

1. خلق فرصت‌های اقتصادی جدید: تأمین ۲۰درصد از نیاز گاز پاکستان در صورت تکمیل طرح و ایجاد اشتغال و توسعۀ اقتصادی در مناطق مرزی دو کشور، موجب رونق معیشتی و تحقق فرصت‌های اقتصادی جدید می‌شود. 

2. تقویت پیوندهای ژئوپلیتیک: تقویت همکاری‌ منطقه‌ای در حوزۀ انرژی، امکان گسترش خط لوله به هند و حتی چین در آینده (در صورت بهبود روابط) و ضرورت حفظ ثبات و امنیت منطقه‌ای در مرزهای دو کشور موجب تقویت درهم‌تنیدگی ژئوپلیتیکی مرزهای ایران و پاکستان می‌شود. 

3. توجه به راهکارهای ممکن: استفاده از مکانیسم‌های مالیِ غیردلاری برای دور زدن تحریم‌ها، رایزنی و پیگیری برای مشارکت چین در این طرح (با توجه به روابط نزدیک با پاکستان و سرمایه‌گذاری در CPEC) و توافق‌های مرحله‌ای برای اجرای تدریجی طرح را می‌توان به عنوان راهکارهای مناسب پیگیری کرد.

 

جمع‌بندی

 

خط لوله گاز صلح ایران و پاکستان، علی‌رغم ظرفیت بالای اقتصادی و امنیت انرژی برای پاکستان، به دلیل تهدیدهای مستمر آمریکا و تحریم‌ها علیه ج.ا.ایران با موانعی مواجه شده است. در سال­های ابتدایی، پاکستان با وجود نیاز مبرم به گاز ایران، تحت فشارهای سیاسی و مالی واشنگتن، از اجرای تعهد خود طفره رفته است. اما در سال­های اخیر برخی خبرها و مواضع، به رسیدن به استقلال عمل بیشتر در این امر گواهی دارند. 

 

آنچه که بیش از هرچیزی منجر به ترغیب پاکستان به اجرای طرح خواهد شد یکی جدی بودن ج.ا.ایران در دریافت خسارت و دیگری نیاز مبرم پاکستان به تامین گاز است. علاوه بر اینها چگونگی روابط ایران و امریکا و اثرات ناشی از آن نیز بر احداث این خط لوله تاثیرگذار است. 

 

از این منظر، شاید مذاکرات هسته‌ای جدید بین ج.ا.ایران و آمریکا، روزنۀ امیدی برای پاکستان باشد که از فشارها آمریکا بر پاکستان برای ممانعت از احداث خط انتقال گاز ایران به پاکستان بکاهد.

 در هر حال، سناریوهای مختلفی را برای سرانجام این طرح می­‌توان مطرح کرد که در شکل زیر بیان شده است.

سرنوشت خط لوله صلح

 

 

در نهایت این که سرنوشت خط لوله صلح بیش از آنکه صرفاً به ارادۀ دو کشور طرفِ قرارداد وابسته باشد، تابع معادلات کلان ژئوپلیتیک و تاثیرگذاری واشنگتن بر پاکستان و ممانعت از ارتباطات تجاری با ایران است. در حال حاضر، سناریوی میانه (واقع‌بینانه) با توجه به شرایط موجود محتمل‌تر به نظر می‌رسد، هرچند نمی‌توان احتمال تحقق سناریوی اول را در صورت موفق شدن مذاکرات میان ایران و آمریکا در وضعیت فعلی نادیده گرفت. به بیان دیگر آیندۀ این طرح در گرو تحولات روابط ایران و غرب و میزان مقاومت پاکستان در برابر فشارهای خارجی به‌ویژه امریکا است.

 

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

telegram-app  تلگرام
facebook-new  فیسبوک
twitterx--v1  ایکس


کد مطلب: 3992

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3992/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir