بحران در روابط هند و پاکستان
مقدمه
حملۀ تروریستی رخ داده در چمن بایسران نزدیک پهلگام در منطقۀ اننتناگ تحت ادارۀ هند در جامو و کشمیر که به کشته شدن 26 نفر انجامید موجب وخامت جدیِ روابط هند و پاکستان شده است. در حالی که احتمالِ وقوع یک درگیری نظامی مانند سال 2019 میان دو کشور بالاست، اقدامهای هند مانند تعلیق معاهدۀ مربوط به تقسیم آبِ سرشاخههای رود سند به پاکستان و تهدید به انجام عملیات تلافیجویانۀ گسترده، ممکن است سطح درگیری را به سطحی بسیار فراتر از درگیری سال 2019 برساند. چرایی وقوع این حمله در موقعیت زمانی کنونی دلایلی دارد که باید آن را پیامد دگرگونی در جایگاه جهانی هند و تحول در موقعیت امنیتی و راهبردی پاکستان مشاهده کرد. ریشههای این درگیری جدید، پیامدهای بالقوۀ آن و احتمالات آتی در درگیری نظامی هند و پاکستان، موضوع نوشتۀ حاضر است.
ریشههای درگیری
وقوع عملیات تروریستی در هند، از سوی گروههایی که پاکستان متهم به حمایت از آنهاست، اتفاق جدیدی نیست. پس از هر بار وقوع عملیاتی از این دست، دو کشور هند و پاکستان وارد درگیریهای مرزی و نظامی کمشدت میشوند.
اما مسلح بودن هر دو کشور به سلاح هستهای و ترس از درگرفتن یک جنگ تمام عیار و پرهزینه، در کنار میانجیگری قدرتهای جهانی (بهویژه بریتانیا، روسیه و ایالاتمتحده) سبب میشود تا دو کشور از ارتکاب به یک جنگ تمام عیار خودداری کنند. درگیری سال 2019 دو کشور هم، بر اساس منطق مشابهی رخ داده بود. با این حال ریشههای جدیدی از تنش در روابط هند و پاکستان وجود دارد که عملیات تروریستی در کشمیر هند را باید به آن منسوب کرد.
از چند سال گذشته که حکومت جمهوری در افغانستان سرنگون شد و طالبان دوم به قدرت رسید، بر خلاف تصورِ حاکمانِ اسلامآباد به جای آنکه یک پیروزی ژئوپلتیک برای پاکستان رخ دهد، بحران امنیتی گسترده گریبانگیر این کشور شد. پاکستان از آن زمان، با ورود حجم قابلتوجهی از تسلیحات سبک آمریکایی بر جای مانده در افغانستان مواجه شده است. این تسلیحات به دست گروہهای تروریستی ضد پاکستان یعنی گروههای مسلح بلوچ، تحریک طالبان پاکستان و سایر گروههای همسو با طالبان افتاده است. نرخ وقوع عملیات تروریستی و تلفات نیروهای نظامی و پلیس پاکستان به صورتی بیسابقه، روند صعودی داشته است. همزمان پاکستان، وارد درگیری مسلحانۀ مرزی با افغانستان هم شده است.
پاکستان، طالبان افغانستان را متهم میکند علاوه بر مسلح کردن بلوچها و تحریک طالبان پاکستان، در پشت اقدامهای «جنبش تحفظ پشتون» هم هست و با تحریک پشتونهای پاکستان، به دنبال تجزیه این کشور است. پاکستان در پشت همۀ این تحولات، دست هند را مشاهده میکند. به باور ارتش و سرویس اطلاعاتی پاکستان، هند ارتباط عمیق و گسترده با گروههای مسلح بلوچ و نیز تحریک طالبان پاکستان برقرار کرده است و با حمایت از آنان، به دنبال ایجاد اغتشاش کامل در پاکستان است. همین طور به باور پاکستان، هند با طالبان افغانستان هم ارتباطات گسترده برقرار کرده است. تهدیدی که از طرف هند و طالبان افغانستان، متوجه پاکستان است، یک تهدید وجودی است زیرا باور پاکستان این است که دهلینو و کابل، به دنبال یک «بازی بزرگ» هستند که نتیجۀ آن فروپاشی تمامیت سرزمینی پاکستان است. به این شیوه، خیال هند از جناح غربیاش راحت خواهد شد و ناسیونالیسم پشتون در افغانستان هم، سودای رسیدن به اقیانوس هند و رهایی افغانستان از خفگی ژئوپلتیک را محقق خواهد کرد.
این نکته اما حقیقت دارد که هند اکنون در اقدامهای ضد پاکستانی خود، دارای اعتماد به نفسی است که در دههها و سالهای قبل دارای آن نبود زیرا:
اولاً هند به سبب حسابی که آمریکا بر روی آن در ایجاد موازنه علیه چین باز میکند، نفوذی بسیار گسترده در واشنگتن دارد. یک لابی هندی خاص متشکل از هندیتبارانی که در آمریکا وارد سیاست و اقتصاد شدهاند شکل گرفته است که سیاست آمریکا را به میزان قابلتوجهی به نفع هند تغییر دادهاند. آمریکا اکنون به هند وعده میدهد که همه گونه تسلیحات آمریکایی (حتی جنگندۀ رادارگریز اف-35) را میتواند از آمریکا خریداری کند. هند همین طور با وجود ادامۀ خرید تسلیحات ساخت روسیه از تحریمهای آمریکا ذیل قانون کاتسا مصون مانده است. در حالی که ترکیه به خاطر خرید اس-400 از روسیه توسط آمریکا تحریم شد یا مصر نتوانست سوخو-35 از روسیه خریداری کند، هند از این محدودیتها مصون بوده است و آمریکا از هر فشاری علیه آن خودداری میکند. هند با کشورهای اروپایی هم روابط مستحکم دارد و در عین حال روابطش با روسیه هم همچنان عمیق و راهبردی باقی مانده است. هند این جایگاه و موقعیت را برای تشدید فشار بر پاکستان قابل استفاده میداند.
ثانیاً وضعیت اقتصادی، امنیتی و سیاسی پاکستان بسیار مغشوش است و امکان وارد آوردن فشار بیشتر بر آن مهیاست. عزل عمرانخان، تشدید درگیری سیاسی داخلی حول انتخابات و تعیین قضات و رئیس دیوان عالی، نگرش منفی عمومی نسبت به دخالت ارتش پاکستان در امور اقتصادی و سیاسی، افزایش فعالیت جریانهای قومی مانند پشتونها و بلوچها، افزایش تروریسم داخلی و شکست تمام عیار سیاست خارجی پاکستان در مورد افغانستان، از این کشور حریفی ضعیف و آسیبپذیر برای هند ساخته و هند را به این باور رسانده است که میتواند فشار هر چه بیشتری را به پاکستان وارد کند.
ثالثاً باید به موج جدید ناسیونالیسم هندو اشاره کرد که به شدت ضد مسلمانان است و در عین حال اعتماد به نفس بسیاری در ارتکاب اقدامهای ماجراجویانه دارد. ترور مخالفان دولت هند در کشورهای خارجی و حتی کشورهای غربی (مانند کانادا) سبب اِعمال فشار بر هند نشده است. هند تقریباً همان احساسی را در موقعیت کنونی دارد که رژیم صهیونیستی داشته و دارد و آن اینکه اگر هر کاری بکند، هیچ اجماع جهانی علیه آن شکل نخواهد گرفت زیرا در مناسبات قدرت جهانی به قدری جایگاه مستحکمی دارد که هیچ کشوری به فکر رویارویی با آن نیست.
خروجی این دو روند یعنی «افزایش قدرت جهانی هند» و «ضعف درونی پاکستان»، خود را به شکل افزایش اقدامهای پنهان هند در پاکستان نشان داد تا هر چه بیشتر اسلامآباد را دچار فرسایش و استهلاک راهبردی کند.
پاکستان بخش عمدۀ گرفتاری چند ماهه و چند سالۀ اخیر خود با تروریسم را ناشی از اقدامهای هند میداند. در طرف مقابل، هند نیز پاکستان را متهم به حمایت از تروریسم میکند و از جمله حملۀ تروریستی اخیر در کشمیر تحت کنترل هند را به نوعی پیام اسلامآباد به دهلینو تلقی میکند مبنی بر اینکه یا دست از حمایت از تروریسم و تجزیهطلبی در پاکستان بردارد یا آنکه پاکستان هم تلافی و مقابله به مثل خواهد کرد.
پاسخ هند و خطرِ جنگ تمام عیار
هند از زمان وقوع حملۀ تروریستی در کشمیر تحت کنترل خود، به روشنی پاکستان را متهم به اجرای آن کرده و اقدامهایی را علیه اسلامآباد انجام داده است. اخراج شهروندان پاکستانی از هند، بستن گذرگاههای مرزی و از همه مهمتر خارج شدن از پیمان آبهای مرزی دو کشور که با وجود جنگهای متعدد میان دو کشور برای مدت 65 سال، همچنان اعتبار خود را حفظ کرده بود، مهمترین اقدامها بوده است. پاکستان هم عبور هواپیماهای هندی از آسمان خود را ممنوع و شهروندان هندی را اخراج کرده و تهدید کرده است که با آمادگی کامل آمادۀ رویارویی نظامی با هند است. همزمان برخی درگیریهای پراکنده مرزی میان دو کشور به شکل تبادل آتشِ سبک میان دو کشور رخ داده و یک نظامی هندی هم در مرز به اسارت ارتش پاکستان درآمده است.
محتملترین سناریو در تقابل دو کشور در مرحلۀ کنونی، یک درگیری نظامی محدود است. به این شکل که هند اقدام به بمباران آنچه «پایگاهها و محلهای استقرار تروریستها در پاکستان» است بکند. درست مانند اقدامی که در سال 2019 انجام داد. در مقابل پاکستان هم ممکن است دست به اقدام مشابهی بزند و اهدافی را در خاک هند هدف قرار دهد. اصولاً به جز مورد جنگ کارگیل در 1999، که در آن خطوط مرزی دو طرف زیر پا نهاده شده بود، از زمان جنگ 1971 به بعد، درگیری میان هند و پاکستان به شکل درگیری هوایی پیرامون خطوط مرزی یا تبادل آتش سبک و متوسط بوده است.
گرچه هند، پاکستان را به گرفتن انتقامی سنگین تهدید میکند اما باید گفت اگر هند، پاکستان را دست کم بگیرد مرتکب اشتباهی راهبردی شده است. ارتش هند از نظر هزینۀ نظامی و اندازۀ نیرو و حجم تجهیزات چند برابر پاکستان است.
هند در سال 2025 قرار است 80 میلیارد دلار هزینۀ نظامی کند و این رقم برای پاکستان تنها 8 میلیارد دلار است. در هوا، هند 600 هواپیمای جنگنده و پاکستان450 هواپیمای جنگنده دارد. هند با 17 زیردریایی و 14 ناوشکن و 2 ناو هواپیمابر در مقابل پاکستان که تنها 5 زیردیایی و 9 ناوشکن دارد و بدون ناو هواپیمابر است، دست بالاتری در دریا دارد. بر روی زمین هم هند با پدافند روسی (اس-400) و اسرائیلی (باراک-8 و اسپایدر) و سیستمهای ساخت خود در برابر پدافند عمدتاً چینی پاکستان قرار دارد.
با همۀ اینها، اما یکسره خطاست که هند گمان کند با حریفی ساده مواجه است. هند به خوبی باید نسبت به درسهایی که روسیه در جنگ با اوکراین گرفته است هوشیار باشد. سه چهارم نیروی هوایی هند، جنگندههای روسی (سوخو-30 و میگ-29) است که در میدان جنگ اوکراین، عملکرد چندان مثبتی نداشتند. سامانۀ اس-400 روسیه هم در میدان اوکراین چندان عملکرد موفقی نداشت. تردیدی نیست نیروی هوایی پاکستان (با اف-16 و جی-10) حریف دست و پا بستهای در برابر هند نیست. نیروی هوایی پاکستان هر چند هنوز تا حد زیادی متکی به جنگندههای قدیمی (میراژ-3 و میراژ-5) یا جنگندههای ضعیفتری (مانند جی-17) است اما همین هواپیماها سکوی پرتاب بمبهای دورایستا هستند که میتوانند کار را برای پدافند هند بسیار دشوار کنند. از همۀ اینها گذشته، جنگ میتواند در پاکستان وحدت ملّی ایجاد کند که موجب بسیج عمومی گسترده برای جنگ شود.
عقلانیت راهبردی هند باید این نکته را درک کند که پاکستان از همین حیث که شاید جز تمامیت سرزمینی و منابع آبی رود سند، چیز دیگری برای از دست دادن ندارد، میتواند حریفی بسیار خطرناک باشد. دکترین هستهای پاکستان هم بر خلاف هند که مبتنی بر استفادۀ اول از بمب هستهای نیست، به استفادۀ اول از این سلاح باور دارد و ابایی هم از بیان آن ندارد. هند به دنبال توسعۀ اقتصادی و ادامۀ صعود در سلسله مراتب قدرت جهانی است. از همین رو، وارد جنگ شدن با پاکستان اشتباهی بزرگ در موقعیت کنونی برای دهلینو است.
مطالب پیشنهادی:
نتیجهگیری
وقوع حملۀ تروریستی در هند که به پاکستان منتسب شده است گونه دیگری از تبارز عملیاتهای تروریستی است که گروههای بلوچ و تحریک طالبان در پاکستان مرتکب میشوند و اسلامآباد، دهلینو را متهم به حمایت از آنان میکند. به همین دلیل نگاه هند در تحلیل این حملۀ تروریستی این است که پاکستان قصد دارد، پیامی قوی به هند بدهد مبنی بر اینکه اگر هند بخواهد این کشور را با تروریسم نابود کند، پاکستان هم مقابله به مثل خواهد کرد.
میان هند و پاکستان، یک معادله در چند سال گذشته تغییر کرده است. در حالی که به صورت تاریخی این پاکستان بود که همیشه متهم به حمایت از گروههای شبهنظامی و تروریستی فعال علیه هند بود (چون طرفِ ضعیفترِ معادله بود) اکنون هند هم متهم است که به سبب افزایش قدرت و جایگاه جهانی خود و اعتماد به نفسی که از این باب یافته، بدون ترس از پیامدها، از ابزار تروریسم و عملیات پنهان علیه پاکستان استفاده میکند. البته وارد شدن دو کشور به یک جنگ تمام عیار، همچنان گزینهای بعید است.
محتملترین گزینه، درگیری کم شدت میان دو کشور مانند درگیری سال 2019 است. با این حال اگر هند بخواهد به اقدامهای پنهان خود در پاکستان ادامه دهد و یا وارد جنگ آبی با پاکستان شود، آنگاه عملیات متقابل پنهان پاکستان هم تشدید خواهد شد و بازگشت درگیریهای کم شدت میان دو کشور، با روندی سریعتر رخ خواهد داد که در بلندمدت امنیت کل منطقه را تهدید خواهد کرد.