کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

عزاداری محرم در افغانستان

کارکردهای فرهنگی- اجتماعی عزاداری محرم در افغانستان

موسسه مطالعات راهبردی شرق , 31 تير 1404 ساعت 11:06

مولف : عبدالرحیم کامل؛ کارشناس افغانستانی

عزاداری محرم در افغانستان فراتر از یک آیین مذهبی صرف، دارای کارکردهای فرهنگی و اجتماعی گسترده است که نقش کلیدی در حفظ هویت مذهبی، تقویت انسجام اجتماعی، توسعۀ مشارکت مدنی و مقاومت فرهنگی ایفا می‌کند. با این کارکرد، آیین‌های عاشورایی، به عنوان بستری برای بازتولید ارزش‌ها و معنابخشی به زندگی جمعی، همچنان در بستر تحولات اجتماعی معاصر جامعۀ افغانستان زنده و پویا باقی مانده‌اند.


🖊️ نویسنده: عبدالرحیم کامل؛ کارشناس افغانستانی
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 22 دقیقه 

کارکردهای فرهنگی- اجتماعی عزاداری محرم در افغانستان

مقدمه

مطالعات شرق | آیین‌های مذهبی، به‌ویژه در جوامع سنتی و دینی، ابزاری نیرومند برای سازمان‌دهی اجتماعی، تثبیت هویت جمعی و بازتولید معنا در زندگی جمعی هستند. با توجه به اهمیت ‌آیین‌ها و مناسک مذهبی، بررسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی آنها در بستر جامعۀ افغانستان می‌تواند به فهم بهتر نقش دین و مذهب در زندگی اجتماعی، مقاومت فرهنگی و پویایی‌های فرهنگی- اجتماعی این جامعه کمک کند. مناسک مذهبی به عنوان یکی از اجزای کلیدی فرهنگ دینی، از دیرباز مورد توجه جامعه‌شناسان قرار گرفته است. 

جامعه‌شناسانی مانند دورکیم، دین و آیین مذهبی را یک نیروی اجتماعی می‌دانند که نقش اصلی آن حفظ انسجام و همبستگی اجتماعی است. بر این اساس، آیین مذهبی با ایجاد تجربیات جمعی، افراد را در قالب هویت مشترک گردهم می‌آورد و این امر موجب تقویت پیوندهای اجتماعی و کاهش انزوای فردی می‌شود. در چارچوب عزاداری محرم، تجربۀ مشترک سوگواری و شرکت در مراسم، نمادی از همبستگی گروهی است که نقش کلیدی در بازتولید هویت جمعی دارد. 

بر اساس نظریۀ «کنش نمادین» کلیفورد گیرتز، نیز می‌توان کارکرد آیین مذهبی را تبیین کرد. گیرتز به آیین دینی به عنوان متن‌های فرهنگی نگریسته و معتقد است که آیین‌ها، معنایی عمیق و نمادین دارند که از طریق آنها افراد تجربه‌های خود را بیان می‌کنند و معنا می‌بخشند. عزاداری محرم با بهره‌گیری از مراسمی چون تعزیه و نوحه‌خوانی و نمادهایی چون عَلَم و پرچم، معانی مذهبی و اجتماعی خاصی را به مخاطبان منتقل می‌کند که به فهم عمیق‌تر از تاریخ و هویت شیعی منجر می‌شود.

«نظریۀ کارکردگرایی» نیز در فهم و تبیین کارکرد آیین مذهبی به ما کمک می‌کند. از دیدگاه کارکردگرایانه، آیین‌های مذهبی علاوه بر کارکردهای مذهبی، در تنظیم عاطفی، کنترل اجتماعی و بازتولید ارزش‌ها نقش دارند. مراسم عزاداری محرم، با ایجاد فضای همدلی و هیجان مذهبی مشترک، به تنظیم روانی جامعه کمک کرده و ارزش‌هایی چون مقاومت در برابر ظلم، فداکاری و عدالت‌خواهی را تقویت می‌کند.

با این نگاه تئوریک و نظر به واقعیت‌های تجربه شده در افغانستان می‌توان به این درک رسید که عزاداری محرم در افغانستان علاوه بر ابعاد دینی، دارای کارکردهای فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای هستند که به سبب آن می‌توانند در انسجام جمعی، بازتولید ارزش‌ها، مشارکت مدنی و مقاومت فرهنگی، نقش‌آفرینی ماندگاری داشته باشند.

عزاداری محرم، به‌ویژه در میان شیعیان افغانستان، یکی از برجسته‌ترین نمادهای فرهنگی و مذهبی است که ریشه در تاریخ و باورهای عمیق دینی دارد. این آیین‌ها نه تنها بیانگر سوگواری و یادبود شهادت امام حسین (ع) و یارانش است، بلکه به‌عنوان بستری برای بروز هویت مذهبی، تقویت پیوندهای اجتماعی و انتقال ارزش‌ها از نسلی به نسل دیگر عمل می‌کند. 

در افغانستان که ترکیب متنوع مذهبی و قومی دارد، عزاداری محرم علاوه بر بعد مذهبی، نقش مهمی در ایجاد انسجام درون‌ مذهبی و بازتولید فرهنگ دینی ایفا می‌کند. علاوه براین، آیین عزاداری برای شهادت نوۀ رسول خدا(ص) با مفهوم محوری حب اهل بیت(ع)، پیوند و اشتراک‌های درون دینی را بین پیروان مذاهب مختلف در افغانستان تقویت می‌کند. این مقاله تلاش دارد کارویژه‌های فرهنگی و اجتماعی عزاداری محرم را تحت عناوین زیر در افغانستان مورد واکاوی قرار دهد.

1. «مقاومت فرهنگی» در برابر تهدیدها

در بستر تاریخی افغانستان، آیین‌های عاشورایی همواره بازتابی از «فرهنگ مقاومت» بوده‌اند. در دوران‌های سرکوب، تبعیض و محدودیت‌های مذهبی، برگزاری این آیین‌ها نه‌تنها نشانه‌ای از حفظ اصالت دینی، بلکه نمادی از ایستادگی فرهنگی و پایداری اجتماعی به‌شمار آمده است.

در افغانستان عاشورا، محور اصلی تفکر، هویت‌یابی و حرکت‌های آزادی‌خواهانه شیعیان در طول قرون گذشته بوده و در شرایط کنونی نیز، این آیین از ظرفیتی بزرگ برای پویایی اجتماعی جامعۀ‌ تشیع برخوردار است. در تاریخ مقاومت شیعیان افغانستان، توسل به فرهنگ، نمادها و حماسۀ عاشورا نقشی بنیادین ایفا کرده است. به طور نمونه، اشعار علامه سید اسماعیل بلخی، عالم دینی و رهبر آزادی‌خواه شیعی، سرشار از روحیۀ عاشورایی و الهام‌گرفته از آموزه‌های حماسۀ کربلاست.

علامه بلخی به عنوان بزرگ‌ترین شاعر مذهبی‌سرای افغانستان در قرن اخیر، با نگاهی نوین و عمل‌گرایانه به فرهنگ عاشورا، از آن تفسیری رهایی‌بخش و عدالت‌محور ارائه کرد. برخلاف قرائت سنتی از واقعۀ کربلا که بیشتر بر جنبه‌های سوگ و اندوه تأکید داشت، بلخی عاشورا را مکتبی برای قیام، آزادی و بیداری توده‌های ستمدیده معرفی کرد. این نگرش تحول‌آفرین، به‌سرعت در میان شیعیان افغانستان گسترده شد و پیوندی ناگسستنی میان اندیشۀ مقاومت عدالت‌خواهانه و حماسۀ عاشورا پدید آورد.

شعرهای بلخی در دوران اختناق سیاسی و در شرایطی که سطح سواد عمومی هم پایین بود، به شکل شفاهی و سینه‌به‌سینه در میان مردم شیعه نقل شده و به‌عنوان منبعی الهام‌بخش، موجب زنده‌ماندن فرهنگ عاشورا در بستر مبارزات اجتماعی می‌شد. نمونه‌ای از اشعار عاشورایی بلخی به شرح زیر است:

«تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است‌
دانش‌سرا و مکتب اولاد آدم است‌
از خیمه‌گاه سوخته تا ساحل فرات‌
تعلیم‌گاه رهبر خلق دو عالَم است‌
به سوز عشق‌، نسبت بدعت مده‌، رقیب‌!
اسرارها نهفته به شور محرّم است‌
هر رؤیت هلال محرّم به چشم خلق‌
عینک برای دیدن آن حُسن مبهم است‌
اصغر به صحن معرکه رفتن به دوش باب‌
درسی پی حصول حقوق مسلّم است‌
هر قطره خون حنجر آن طفل‌ شیرخوار
بر زخم‌های پیکر اسلام‌، مرهم است‌...»

در میان اهل سنت افغانستان نیز مخصوصاً از دورۀ جهاد افغانستان علیه اشغال شوروی و بعداً اشغال آمریکا، قیام امام حسین(ع) به مثابۀ الگوی رهایی و آزادی مطرح شد. در تمام سخنرانی‌های رهبران سیاسی اهل سنت در دوره‌های جهاد علیه شوروی، دورۀ جمهوریت و دورۀ حکومت فعلی طالبان به مناسبت دهۀ عاشورا، راجع به قیام عاشورا و الگوی آزادی‌خواهانه و عدالت‌خواهانه آن فراوان سخن گفته شده است. تحلیلگران این رویکرد اهل سنت را نسبت به الگوی قیام عاشورا در دورۀ جهاد علیه شوروی و در جنگ علیه اشغال آمریکا یک واقعیت و نیاز زمان و شرایط می‌دانند. زیرا هر حرکت آزادی‌خواهانه نیاز به الگوی تاریخی و ایمانی دارد. از لحاظ کارگردگرایی می‌توان گفت که جایگاه و الگوی عاشورا در جامعۀ افغانستان به‌عنوان یک واقعیت، در حدی جا افتاده است که در دنیای کنونی نمی‌توان، آن را انکار کرد. به عبارت دیگر حتی رهبران سیاسی و شخصیت‌های دولتی ناگزیرند به باور و اعتقادات جامعه در مورد عاشورا احترام بگذارند و با آن همراهی کنند.

2.  تجلی و بازتولید «هویت شیعی»

هویت جمعی به‌عنوان یک سازۀ اجتماعی، از طریق آیین‌ها بازتولید می‌شود. عزاداری محرم در افغانستان، به‌ویژه در بین شیعیان، هویت جمعی مذهبی را تقویت کرده و مرزهای هویتی را مشخص می‌کند. این آیین‌ها به عنوان بسترهایی برای بازنمایی و تثبیت هویت فرهنگی و دینی عمل می‌کنند.

مفاهیمی چون «شهادت»، «مظلومیت» و «حق‌طلبی» در بستر این آیین‌ها به عنوان نمادهای هویتی شیعه برجسته ‌شده و نسل به نسل منتقل می‌شوند. از این رو، در جامعه‌ای مذهبی مانند افغانستان که ترکیب متنوعی از گروه‌های مذهبی دارد، آیین‌های عاشورایی نقش مهمی در حفظ، تقویت و بازنمایی هویت جمعی شیعه ایفا می‌کند. تاریخ تشیع در افغانستان  نشان می‌دهد که سیر و گسترش تشیع در افغانستان با فراز و نشیب‌های فراوان و تلخ‌کامی‌های تاریخی همراه بوده و فقط عاشورا توانسته است حضور و پایداری شیعیان را در افغانستان حفظ کند و فرهنگ شیعه را تجلی دهد.

متأسفانه منابع تاریخی از چگونگی عزاداری شیعیان افغانستان در سوگ شهادت حسین بن علی (ع) نوادۀ پیامبر اسلام (ص) در ماه محرم روایت روشن و دقیق ارائه نمی‌کنند. با این حال، منابع پژوهشی معاصر بیان می‌دارند که برگزاری آیین‌های عزاداری آیینی برای شهدای کربلا به نیمه قرن چهارم هجری در زمان سلطنت آل بویه بر می‌گردد.

در افغانستان، روضه خوانی به شکل امروزی‌، از اوایل قرن دهم هجری و بعد از انتشار کتاب «روضه‌الشهدا» توسط ملاحسین واعظ کاشفی هروی مرسوم شد. فارغ از ارزیابی محتوایی، در شیوۀ مقتل‌نویسی نیز «روضه‌الشهدا» نخستین اثر فارسی است که در افغانستان در سوگ شهدای کربلا نوشته شده است. سبک و ساختار روایت کتاب باعث شد که این کتاب در طول ادوار گذشته همیشه مورد توجه و استفادۀ مقتل خوانان قرار بگیرد. به همین دلیل است که به مقتل‌خوانی، «روضه خوانی» و به مرثیه‌سرایان در افغانستان «روضه خوان» گفته می‌شود (یعنی کسانی که کتاب روضه‌الشهدا می‌خوانند).

عزاداری محرم در افغانستان، مجموعه‌ای غنی از هنرهای آیینی و فرهنگی است که شامل شعرخوانی‌های عاشورایی، نوحه‌خوانی، تعزیه‌خوانی و ساخت و تزئین علم‌ها و پرچم‌ها می‌شود. این آیین‌ها نه تنها یاد شهادت امام حسین (ع) را زنده نگه می‌دارند، بلکه به عنوان واسطه‌ای برای انتقال میراث فرهنگی و ارزش‌های اخلاقی عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، این آیین‌ها حافظۀ فرهنگی تاریخی جامعه را زنده نگه می‌دارند و گفتمان حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و فداکاری را بازتولید می‌کنند. شعر و نوحه با زبان ساده و تأثیرگذار، مفاهیم عدالت، ایثار و مقاومت را به مخاطبان منتقل می‌کند و به حفظ حافظۀ تاریخی کمک می‌کند. 

فرهنگ شیعی در افغانستان با مراسم عاشورا تبلور پیدا‌ می‌کند. در دهۀ عاشورا، پرچم‌های عاشورایی برفراز بام خانه‌ها، جغرافیای شهری تشیع را در شهر کابل، مشخص می‌کند. البته در دو سال اخیر برای نصب پرچم‌های عاشورایی بر بام خانه‌ها، محدودیت‌هایی اعمال می‌شود.

عاشورا در افغانستان توانست حاکمان جابر و مخالف تشیع را در مقاطعی در برابر عظمت عاشورا، به خضوع وادار کند و رسمی را بنیاد نهاد که بعدها حتی حاکمانی که شیعه نبودند ولی با شیعه سر ستیز هم نداشتند (و یا حداقل حفظ ظاهر می‌کردند)، خود را در عزای حسینی شریک می‌دانستند، این وضعیت تا پایان جمهوریت پا برجا بود. در دورۀ دوم طالبان هم علی‌رغم ایجاد محدودیت‌ها برای عزاداری، برخی از مسئولان طالبان، در برخی مجالس عزاداری، شرکت می‌کنند. مطابق یک رسم نانوشته که تا پایان دورۀ جمهوریت اعمال می‌شد، در روز عاشورا فرد اول مملکت با کابینۀ خود در بزرگترین مجلس عزاداری شیعیان شرکت و برای شهدای کربلا عزاداری می‌کرد. این در حالی است که در کابل پایتخت افغانستان، در دهه‌های اول حکومت ظاهرشاه، شیعیان به صورت کامل تقیه می‌کردند. فعالیت تکیه‌خانۀ عمومی چنداول، از نخستین حرکت‌های مذهبی شیعیان در کابل محسوب می‌شود که هویت جمعی مذهبی شیعیان را حول محور عاشورا علنی ساخت و آن را از حالت تقیه بیرون آورد.

عشق و باور به عاشورا یک تجربۀ فردی است ولی عاشورا باعث می‌شود که این تجربه فردی به زبان جمعی و ساختارمند تبدیل‌ شود. هر بار که آیینی تکرار می‌شود، ارزش‌ها و هویت فرهنگی/مذهبی بازتولید می‌شود. با این نگاه، در افغانستان، عزاداری محرم به عنوان نقطۀ اشتراک شیعیانی که از اقوام مختلف هستند، عمل ‌کرده و هویت مذهبی آنها را مستحکم می‌کند. این آیین، فضایی برای تقویت حس تعلق به جمع و بازنمایی ارزش‌های مشترک فراهم می‌کند. حضور گستردۀ افراد در این مراسم نشانگر اهمیت اجتماعی و فرهنگی آن است، به‌ویژه در شرایط کنونی که شیعیان با چالش‌های هویتی و سیاسی مواجه هستند.

مراسم محرم در افغانستان

3. «انسجام اجتماعی» پیروان مذاهب در افغانستان

مطالعات جامعه‌شناختی، دین و آیین مذهبی را از مهم‌ترین سازوکارهای حفظ انسجام اجتماعی می‌دانند. مناسک مذهبی با ایجاد تجربه‌های مشترک، موجب تقویت پیوندهای گروهی، بازتولید ارزش‌های مشترک و کاهش تنش‌های اجتماعی می‌شوند. حتی آیین سوگ، مانند عزاداری، با ایجاد هم‌حسی جمعی، انسجام عاطفی را تقویت می‌کنند. شرکت در مراسم، افراد را در چارچوبی مشترک از احساسات، خاطرات و ارزش‌ها قرار می‌دهد.

محرم به دلیل شهادت نوادگان و اهل بیت پیامبر(ص) باعث تقویت نقاط اشتراک بین پیروان مذاهب در افغانستان شده است. دلیل اصلی این همسویی، جایگاه و احترام اهل بیت(ع) در نزد پیروان امام‌ ابوحنیفه در این کشور است.

در مقایسه با دیگر شاخه‌های مذهبی اهل تسنن، دیدگاه‌های فقهی و رفتاری‌ امام ابوحنیفه، تصویری روشن از تساهل، مدارا و همزیستی مذهبی ارائه می‌دهد. در پرتو همین مبانی، مذهب حنفی با نگاهی باز و رفتارهایی میانه‌رو، جایگاهی متفاوت از جریان‌های افراطی همچون سلفیت دارد.

فقه امام ابوحنیفه بر پایه اصل «سهله و سمحه» –یعنی آسان‌گیری و نرمی – بنا نهاده شده و همین امر آن را از قرائت‌های سخت‌گیرانه و تکفیری جریان‌هایی مانند سلفیت و داعش متمایز می‌کند. این تفاوت نه‌تنها سیاسی، بلکه نظری و ریشه‌ای است و بیانگر گسست عمیق فکری میان حنفی‌گری اصیل و سلفی‌گری نوظهور است.

امام ابوحنیفه در تعامل با دیگر مذاهب اسلامی، فتوایی بنیادین دارد که گفته است: «هیچ مسلمانی حق ندارد اهل قبله را تکفیر کند.» این فتوای روشنگرانه که در منابع معتبر فقهی اهل سنت نیز بازتاب یافته، زمینه‌ساز دیدگاهی معتدل در میان پیروان مذهب حنفی نسبت به شیعیان بوده است. اگرچه در دورۀ عبدالرحمن‌خان، در اواخر قرن نوزدهم میلادی، با صدور فتوای سیاسی علیه شیعیان و هزاره‌ها، فضای مذهبی آلوده به سرکوب شد، اما بسیاری از علمای اهل سنت آن دوره نیز این فتوا را بیشتر سیاسی قلمداد می‌کردند تا فقهی. مرزبندی میان فتوای دینی و فتوای سیاسی، امروز نیز یکی از نیازهای مهم در مطالعات دینی است.

جایگاه امام ابوحنیفه نه تنها به عنوان فقیه، بلکه به عنوان شخصیتی دلدادۀ خاندان پیامبر نیز برجسته است. رابطۀ عمیق و احترام‌آمیز وی با امام جعفر صادق (ع) در منابع تاریخی اسلامی به روشنی آمده است. حمایت وی از قیام زید بن علی نیز نشانه‌ای از همین ارادت قلبی به اهل بیت و تقبیح ظلم و ستم به خاندان پیامبر است.

این پیوند قلبی، در فرهنگ دینی پیروان وی در افغانستان نیز اثر گذاشته است. بسیاری از سنت‌های عزاداری در میان اهل سنت افغانستان، به‌ویژه در ایام محرم و تاسوعا، از همین ریشۀ فرهنگی و فکری نشأت می‌گیرد. اشعار عرفانی، صوفیانه و مذهبی شاعران اهل تسنن افغانستان نیز مملو از مدح اهل بیت است و این امر نه استثنا، بلکه یک سنت ریشه‌دار است.

از نگاه روانشناسی اجتماعی، پیروان یک مذهب، رفتارها و باورهای پیشوایان خود را از دریچه‌های محلی و قومی می‌نگرند. برای بسیاری از اهل تسنن افغانستان، امام ابوحنیفه نه تنها یک فقیه جهانی، بلکه چهره‌ای «خودی» و با هویتی افغان-کابلی- است. همین تصویرسازی بومی باعث می‌شود که روابط حسنه او با اهل بیت، به عنوان الگویی پذیرفته‌شده در رفتار دینی سنی‌های افغانستان نیز جایگاه یابد.

فراتر از فقه، نقش تصوف در میان اهل تسنن افغانستان نیز جای بحث دارد. سلسله‌های صوفیانه همچون نقشبندیه، قادریه، گیلانیه و خاندان مجددی، در میان اهل سنت افغانستان نفوذ و احترام بالایی دارند. حب اهل بیت یکی از ارکان اساسی این طریقت‌هاست و تا امروز نیز در رفتار و گفتار پیشوایان آنان مشهود است.

نمونۀ برجسته این جریان، صبغت‌الله مجددی نخستین رئیس‌جمهور افغانستان پس از مجاهدین بود. در مراسم تشییع جنازۀ او، تابوت وی با پارچه‌ای مزین به نام پنج تن آل عبا پوشانده شده بود و این نماد محبت به اهل بیت به صورت گسترده از رسانه‌ها پخش شد.

بیشتر منابع و پژوهشگران، ملا حسین واعظ کاشفی اولین واعظ اهل تسنن و صاحب اثر معروف روضه‌الشهدا را از پیروان طریقت نقشبندیه دانسته‌اند؛ طریقتی که از جمله فرقه‌های صوفیه اهل سنت در افغانستان به‌شمار می‌رود. این نکتۀ تاریخی نشان می‌دهد که عزاداری برای شهدای کربلا (ع) در افغانستان، نه ویژۀ پیروان مذهب خاصی، بلکه مورد توجه و احترام همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی بوده است.
محمد آصف آهنگ، در کتاب یادداشت‌ها و برداشت‌ها از کابل قدیم، دربارۀ عزاداری اهل سنت چنین می‌نویسد.«در خانقاه‌ها و زیارتگاه‌ها، مؤمنین در شب عاشورا گرد هم می‌آیند، ذکر می‌گویند و مرثیه می‌خوانند؛ ستایش خداوند، نعت پیامبر اسلام (ص) و مدح اهل بیت (ع) را بر زبان جاری می‌کنند. سپس عَلَم مبارک را از خانقاه یا زیارتگاه بیرون آورده و در حالی که ذکر می‌گویند، به سمت زیارت تمیم انصار (ره) حرکت می‌کنند. شب تا سحر به ذکر و مناجات می‌پردازند و صبح عاشورا، عَلَم را به خانقاه بازمی‌گردانند.» او می‌افزاید که اهل سنت در این روز برای گرامی‌داشت شهدای کربلا، نذری‌هایی چون «شله‌ زرد»، «شله گوشتی»، «حلوا» و «شربت» تهیه و توزیع می‌کنند.

علاوه بر این شواهد تاریخی، در دو دهۀ اخیر و با گسترش شبکه‌های تلویزیونی در افغانستان، مردم این کشور بارها شاهد برگزاری مراسم عاشورا از سوی اهل سنت، به‌ویژه در خطبه‌های نماز جمعۀ دهۀ اول محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا بوده‌اند. در سال‌های اخیر، در برخی مناطق، اهل سنت نیز برای بزرگداشت شهادت مظلومانه امام حسین (ع)، نوۀ پیامبر اسلام (ص)، در روز عاشورا غذای نذری تهیه و میان مردم توزیع می‌کنند.

4. عاشورا در افغانستان از نقد قدرت تا تعامل حاکمان

آیین‌های مذهبی به صورت غیرمستقیم نقش کنترل اجتماعی را نیز ایفا می‌کنند؛ زیرا رفتار فردی را در چارچوب نظم دینی و اخلاقی تعریف می‌کنند. علاوه بر رفتار فردی، آیین‌های عاشورایی حاوی معنای سیاسی مهمی هستند. پیام عاشورا به مثابۀ قیام علیه ظلم و استبداد، امکان نقد نظم سیاسی موجود را برای کنشگران اجتماعی و سیاسی فراهم می‌کند. در قیام عاشورا، شاه‌بیت مفاهیم، مبارزه با فساد است. از این مفهوم و الگو در طول تاریخ عدالت‌خواهی و مبارزه با استبداد و فساد حکومتی در افغانستان بهره گرفته شده است. هراس حکومت‌های طاغوت و جور از محرم و عاشورا نیز به همین نکته برمی‌گردد.
با همین رویکرد، عزاداری برای شهدای کربلا (ع) و دیگر آیین‌های مذهبی شیعیان افغانستان، در دوران حکومت عبدالرحمن خان نه تنها به‌طور رسمی ممنوع اعلام شد بلکه حتی وجود شیعیان به عنوان یک تهدید جدی علیه حاکمیت زمان، معرفی شد.

پس از قتل عام شیعیان توسط عبدالرحمن خان، شیعیان ناگزیر برای حفظ جان و موجودیت خود، تقیه را به‌عنوان یک راهبرد در پیش گرفتند. با به‌قدرت رسیدن امان‌الله خان، پادشاه نوگرای افغانستان در آغاز قرن چهاردهم خورشیدی، شیعیان آزادی نسبی برای برگزاری مراسم عاشورا به‌دست آوردند. حضور شخص شاه در مراسم عزاداری روز عاشورا، نشانه‌ای روشن از رسمیت یافتن و تداوم این سنت در تاریخ معاصر افغانستان است. پس از او، ظاهرشاه نیز به‌واسطۀ روابط نیک با آیت‌الله شیخ میر علی احمد حجت کابلی، به تقویت این سنت مذهبی اهتمام ورزید.

در دوره‌های بعدی، از جمهوری محمد داوودخان گرفته تا دوران نظام دموکراتیک خلق، مجاهدین و در نهایت دورۀ جمهوریت تا سال ۱۴۰۰ خورشیدی، مقامات عالی‌رتبه دولت، به‌ویژه رئیس دولت، همواره با تشریفات ویژه در مراسم عاشورا و عزاداری شیعیان شرکت می‌کردند. همچنین در روز قبل از عاشورا مراسم‌هایی از سوی وزارتخانه‌های اطلاعات و فرهنگ، وزارت دفاع ملی، وزارت تحصیلات عالی و دانشگاه‌ها وزارت داخله (کشور) در آکادمی پلیس در ولایات مختلف به‌صورت خاص برگزار می‌شد.

این تطور تاریخی، بیانگر این است که حکومت‌ها در مخالفت و حذف محرم و عاشورا در افغانستان به پیروزی نرسیدند و سرانجام مسیر تعامل و دست‌کم همسویی سیاسی را در پیش گرفتند. در سال‌های اخیر، نمایندگانی از حکومت طالبان نیز در مراسم روز عاشورا در شهر کابل شرکت می‌کنند. 

با این نگاه، می‌توان گفت که اهل بیت(ع) و محرم می‌توانند نقش اتحاد و همبستگی بین مردم و حکومت موجود را ایفا کند. با این برداشت، اگر برنامه‌های عاشورا و محرم به خوبی و هدفمند و واقع‌بینانه مدیریت شود می‌تواند به تدریج در نوع نگاه و رفتار حکومت با شیعیان تغییر به وجود آورد.

5. تقویت و سامان دهی مشارکت مدنی

برگزاری مراسم عاشورا در افغانستان نیازمند همکاری مردم در تهیه غذا، سامان‌دهی دسته‌جات، امنیت محل و تأمین تدارکات است. این امر به افزایش همکاری اجتماعی، مشارکت داوطلبانه و ارتقای روحیۀ همکاری در سطح محله‌ها و مناطق منجر می‌شود. برگزاری مراسم محرم نیازمند همکاری جمعی گسترده است. اعضای جامعه به صورت داوطلبانه در آماده‌سازی محل مراسم، توزیع غذا، نظم‌دهی و حمایت‌های امنیتی مشارکت می‌کنند که این امر باعث تقویت روحیه اجتماعی و ارتقای همبستگی اجتماعی می‌شود. همچنین، این فعالیت‌ها به تقویت مشارکت مدنی و حس مسئولیت‌پذیری در اعضای جامعه کمک می‌کند.
آیین عاشورا بستری برای بازنمایی سرمایه فرهنگی و مذهبی گروه‌ها و نخبگان دینی نیز است. منبری‌ها، شاعران، مداحان و برگزارکنندگان، در این فضا می‌توانند جایگاه خود را تثبیت کرده و مشروعیت فرهنگی و اجتماعی کسب کنند.

در سال‌های اخیر، مشارکت زنان در مراسم عاشورا در افغانستان افزایش یافته است. مجالس ویژۀ زنان، سخنرانی‌های دینی و فعالیت‌های خیریه، بخشی از مشارکت زنان در این فضاهاست که باید مورد تحلیل جامعه‌شناختی عمیق‌تر قرار گیرد. این نوع رفتارها به دلیل باورهای ایمانی و مذهبی و تکرار آن در جامعه، یک رفتار عادی تلقی می‌شود ولی از نگاه جامعه شناختی دارای بار معنایی زیبا و تعیین‌کننده‌ای است. در حقیقت، شرکت، همکاری و هماهنگی جمعی در مراسم عاشورا نوعی آموزش و فعالیت برای بازنمایی نقش اجتماعی افراد و نقش آفرینی آنان در گروه‌های اجتماعی است. در مناسک عاشورایی، این حرکت و فعالیت در راستای اجتماعی شدن کودکان و حضور و نقش افراد در گروه‌های اجتماعی، ناخودآگاه افراد را با فرهنگ همکاری، فداکاری و عدالت دمساز می‌کند.

جمع‌بندی

عزاداری محرم در افغانستان فراتر از یک آیین مذهبی صرف، دارای کارکردهای فرهنگی و اجتماعی گسترده است که نقش کلیدی در حفظ هویت مذهبی، تقویت انسجام اجتماعی، توسعۀ مشارکت مدنی و مقاومت فرهنگی ایفا می‌کند. با این کارکرد، آیین‌های عاشورایی، به عنوان بستری برای بازتولید ارزش‌ها و معنابخشی به زندگی جمعی، همچنان در بستر تحولات اجتماعی معاصر جامعۀ افغانستان زنده و پویا باقی مانده‌اند.

تحلیل جامعه‌شناختی و نگاه کارکردگرایانه به این آیین‌ها، می‌تواند باعث پویایی‌های هویتی، فرهنگی و سیاسی در جامعه افغانستان شود. اگر با راهبرد علمی و کارشناسانه و با استفاده از فناوری‌ها و روش‌های نوین تبلیغی و آموزشی از آیین و آموزه‌های محرم و صفر در راستای پویایی جامعۀ افغانستان استفاده شود، می‌توانیم در سال‌های آینده شاهد تحولات فکری و نگرشیِ قابل توجهی در این کشور باشیم. 

از سوی دیگر، اگر براساس شرایط حاکم، آیین محرم در افغانستان به انزوا کشیده شود و یا برعکس در مسیر ابراز احساسات و عقده‌های واکنشی، گرفتار افراط شود، می‌تواند توسط دشمنان، تبدیل به کانون نزاع‌ و تبلیغات منفی علیه آموزه‌ها و موجودیت شیعیان و محرم در افغانستان شود.


کد مطلب: 4068

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/4068/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir