کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

طرح ترانس-افغان

طرح ترانس-افغان؛ فرصت‌ها و چالش‌ها

موسسه مطالعات راهبردی شرق , 12 مرداد 1404 ساعت 9:30

طرح ترانس-افغان خط آهنی است که از تِرمِذ در مرز جنوبی کشور ازبکستان شروع شده و با عبور از دریای آمو وارد افغانستان می‌شود. در افغانستان دو مسیر برای این طرح پیشنهاد شده؛ مسیر غربی موسوم به دالان قندهار از مزار شریف شروع شده به طرف هرات حرکت می‌کند و از طریق دلارام و قندهار به سوی پاکستان رفته و در مرز چمن به پاکستان وصل می‌شود. مسیر جنوبی موسوم به دالان کابل، از مزار شریف آغاز می‌شود و با عبور از میان کوه‌های هندوکش از طریق ولایت لوگر در جوار کابل به ولایت پکتیا رفته و از آنجا به بندر(خشک) خرلاچی در پاکستان وصل می‌شود. طول این خط آهن بین ۷۸۱ تا ۷۴۰ کیلومتر است که کوتاه‌ترین فاصله میان ازبکستان در آسیای مرکزی و پاکستان در آسیای جنوبی است. 


🖊️ نویسنده: ولی‌الله مرادیان؛ کارشناس مسائل افغانستان
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 15 دقیقه 

طرح ترانس-افغان; فرصت‌ها و چالش‌ها

مقدمه

مطالعات شرق | اخیراً در کابل تفاهم‌نامه مهم سه جانبه‌ای میان حکومت‌های طالبان، ازبکستان و پاکستان به امضاء رسید. برابر این تفاهم‌نامه، مطالعات امکان‌سنجی طرح بزرگ خط آهن «ترانس-افغان» بود در حضور وزرای خارجۀ طالبان، ازبکستان و پاکستان میان وزارت‌‌ فواید عامۀ افغانستان، وزارت حمل و نقل ازبکستان و وزارت راه‌آهن پاکستان به امضاء رسید. 

ایده اولیه طرح ترانس – افغان در سال ۲۰۱۸ در زمان حکومت اشرف ‌غنی در افغانستان مطرح شد اما به دلیل تشدید نبردها در افغانستان، این طرح متوقف ماند. با روی کار آمدن طالبان در افغانستان در سال ۲۰۲۱ این طرح، بار دیگر روی دست گرفته شد. 

در طول چند سال گذشته چند بار مذاکرات میان حکومت طالبان، ازبکستان و پاکستان پیرامون این طرح صورت گرفت و سرانجام سه کشور رسماً نسبت به انجام مطالعات امکان‌سنجی توافق کردند. با امضاء این توافقنامه مهم‌ترین گام برای اجرایی شدن این طرح برداشته شده و معلوم شد که هر سه کشور عزمی راسخ در اجرای این طرح دارند. اینکه طرح ترانس-افغان چگونه طرحی بوده و چه فرصت‌ها و چالش‌هایی فراروی آن قرار دارد، بحثی است که در این مقاله مورد واکاوی قرار می‌گیرد. 

مشخصات فنی طرح ترانس-افغان

طرح ترانس-افغان خط آهنی است که از تِرمِذ در مرز جنوبی کشور ازبکستان شروع شده و با عبور از دریای آمو وارد افغانستان می‌شود. در افغانستان دو مسیر برای این طرح پیشنهاد شده؛ مسیر غربی موسوم به دالان قندهار از مزار شریف شروع شده به طرف هرات حرکت می‌کند و از طریق دلارام و قندهار به سوی پاکستان رفته و در مرز چمن به پاکستان وصل می‌شود. مسیر جنوبی موسوم به دالان کابل، از مزار شریف آغاز می‌شود و با عبور از میان کوه‌های هندوکش از طریق ولایت لوگر در جوار کابل به ولایت پکتیا رفته و از آنجا به بندر(خشک) خرلاچی در پاکستان وصل می‌شود. طول این خط آهن بین ۷۸۱ تا ۷۴۰ کیلومتر است که کوتاه‌ترین فاصله میان ازبکستان در آسیای مرکزی و پاکستان در آسیای جنوبی است. 

براساس اطلاعات اولیه، هزینۀ احداث این طرح حدود ۷ میلیارد دلار برآورد شده و مدت زمان تکمیل آن حدود پنج سال است. با اجرایی شدن این طرح مدت زمان انتقال کالا از مبدا به مقصد سه تا پنج روز را در بر گرفته و هزینۀ انتقال هر کانتینر به یک سوم کاهش می‌یابد. هرچند دربارۀ هزینه و بودجۀ مطالعات امکان‌سنجی آن توضیحی داده نشده است اما گفته می‌شود که کار امکان‌سنجی طرح به یک شرکت مشترک اماراتی و ازبکستانی به نام ADL- ULANISH  سپرده شده است.

جایگاه منطقه‌ای و فرصت‌های اقتصادی ترانس-افغان

  • فرصت‌های اقتصادی برای سه کشور 

قبل از هر چیزی مزایای اقتصادی طرح ترانس- افغان برای سه کشور افغانستان، ازبکستان و پاکستان برجسته است. برای افغانستان طرح ترانس- افغان مزایای گستردۀ اقتصادی به همراه دارد.

این طرح بزرگ که به لحاظ ساخت و ساز حتی بزرگ‌تر و گسترده‌تر‌ از طرح تاپی است با توجه به هزینه و زمان ساخت آن می‌تواند در گام اول فرصت‌های شغلی و درآمدزایی متنوعی را برای مردم افغانستان مهیا کند. 

هزینه شدن هفت میلیارد دلار پول در طول حداقل پنج سال، هزاران فرصت شغلی مستقیم و غیر مستقیم را برای مردم افغانستان در هشت ولایتی که طرح از آنها عبور می‌کند، فراهم می‌آورد. افزون بر مشغول شدن هزاران نفر در کار ساخت و ساز این طرح، انتقال دانش فنی ساخت و ساز خطوط آهن هم حائز اهمیت است.

 افغانستان به دلیل فقدان خطوط آهن، در این زمینه فاقد دانش فنی است و احداث طرح ترانس- افغان می‌تواند زمینۀ انتقال این دانش را به افغانستان فراهم کند و سرآغازی باشد برای گسترش این زیرساخت حیاتی در این کشور. با تکمیل شدن طرح، سود‌دهی اصلی آن برای افغانستان شروع می‌شود. بر اساس تخمین‌های اولیه سالانه حدود ۲۰ میلیون تن کالا از این مسیر انتقال داده می‌شود که برای افغانستان سالانه میلیون‌ها دلار حق ترانزیت به ارمغان می‌آورد. 

همچنین با توجه به کاهش هزینۀ جابجایی کالاها از شمال به مرکز و جنوب افغانستان، به دو سوم هزینه‌های قبلی و کم شدن زمان انتقال محموله‌ها، کالاهای اساسی با نرخ بسیار نازل‌تر و زودتر، در دسترس مصرف‌کنندگان داخلی قرار می‌گیرد. گذشته از این با توجه به بالا بودن میزان استهلاک و دشوارگذر بودن مسیر‌های جاده‌ای مانند شاهراه سالنگ که در یک چهارم سال تقریباً‌ فاقد استفاده مطلوب است، استفاده از سیستم ریلی، به کاهش استفاده از مسیر جاده‌ای منجر شده و از هزینه‌های هنگفت مالی برای ترمیم شاهراه‌ها و نیز هزینه‌های دیگر حمل‌و‌نقل جاده‌ای مثل مصرف زیاد سوخت و خسارات ناشی از حوادث جاده‌ای، جلوگیری می‌شود. 

برای کشورهای ازبکستان و پاکستان طرح ترانس- افغان می‌تواند به مثابه انقلابی در زمینۀ اتصالات زمینی باشد. پاکستان و ازبکستان نیازهای متقابل اقتصادی فراوانی دارند که عدم وجود مسیر مطمئن میان هر دو بهره‌برداری دوجانبه از ظرفیت‌ها و فرصت‌های اقتصادی میان آنها را از دسترس خارج و دشوار کرده است. اجرایی شدن طرح ترانس- افغان که یک خط زمینی مطمئن، سریع و مقرون به صرفه است می‌تواند بازارهای دو کشور را به صورت گسترده فراروی یکدیگر بگشاید.

  • جایگاه منطقه‌ای طرح ترانس – افغان

هرچند طرح ترانس- افغان در ظاهر امر یک اتصال ریلی میان سه کشور است اما اگر به محیط اطراف آن نگریسته شود، اهمیت و جایگاه منطقه‌ای و ظرفیت بزرگ فرامنطقه‌ای آن آشکار می‌‌شود. در صورت اجرایی شدن ترانس- افغان نه‌تنها سه کشور ازبکستان، افغانستان و پاکستان به یکدیگر متصل می‌شوند بلکه از این طریق، کل شمال و جنوب قارۀ آسیا به‌یکدیگر وصل می‌شود. 

در قسمت شمالی این طرح علاوه بر روسیه، شش کشور دیگر قرار دارند و در جنوب آن هم دو کشور در شبه‌قارۀ هند قرار دارند. در مجموع، این طرح ۹ کشور را با مساحت میلیون‌ها کیلومتر مربع و حدود دو میلیارد جمعیت به یکدیگر متصل می‌کند. این رقم بزرگ نشان می‌دهد که کریدور ریلی ترانس- افغان نه‌تنها یک طرح سه جانبه، بلکه طرح بزرگی با چشم‌اندازهای اقتصادی بسیار بزرگ است. 

در واقع این طرح می‌تواند نقطۀ آغازی برای سایر راهگذرهای بزرگ منطقه‌ای باشد که در صورت موفقیت در اجرای این طرح، سایر راهگذرها به دنبال آن به سمت اجرایی شدن خواهند رفت. به عنوان مثال ترانس- افغان می‌تواند ادامۀ راهگذر حمل و نقل بین‌المللی«بلاروس-روسیه-قزاقستان-ازبکستان» باشد. هرچند این طرح مسیر جنوبی است اما اجرایی شدن آن در داخل افغانستان می‌تواند به توسعۀ خط آهن خواف- هرات منجر شود. از این رهگذر کشورهای چین و ایران که در دو سمت شرق- غرب افغانستان، قرار دارند می‌توانند با استفاده از ظرفیت ترانس- افغان، این مسیر را به سیستم چهارراهی در راستای حمل و نقل مورد نظر خود تبدیل کنند.

علاوه بر اینکه احداث طرح ریلی ترانس- افغان یک نیاز اقتصادی جدی برای کشورهای ذی‌نفع است و از این نگاه اجرایی شدن آن اجتناب‌ناپذیر می‌نماید؛ آنچه که بیشتر موجب خوش‌بینی به اجرایی شدن این طرح است، ابراز علاقۀ کشورهای چون روسیه، چین و قزاقستان نسبت به اجرایی شدن آن است. حتی هند و پاکستان با وجود اینکه درگیر منازعه و تنش هستند این طرح اقتصادی را ورای درگیری و منازعۀ خود می‌بینند. به صورت کلی واکنش‌ها و ابراز علاقۀ کشورهای پیرامون این طرح، نشان می‌دهد که نیازمندی اقتصادی و در گرو بودن سایر طرح‌های ترانزیتی منطقه‌ای به طرح ترانس-افغان، تعامل رفاقتی را به جای رقابت در این طرح برجسته کرده است. 

روسیه خوش‌بین است که با اجرایی شدن طرح ترانس‌- افغان بتواند تمام شبکۀ ریلی خود را از طریق شبکۀ ریلی آسیای مرکزی به جنوب آسیا وصل کرده و بخشی از خفقان ترانزیتی دریایی فراروی خود را کاهش دهد. چین می‌تواند ترانس- افغان را بخشی از طرح «کمربند-راه» قرار دهد و اتصال خود به جنوب آسیا را از طریق آسیای مرکزی چند بعدی کند. 

با اینکه برخی تلاش می‌کنند طرح ترانس- افغان را در مقابل مسیر خواف- هرات قرار دهند اما این دو طرح نه‌تنها رقیب هم نیستند بلکه مکمل یکدیگر محسوب می‌شوند. به این دلیل که اتصال خط ریلی خواف- هرات به خط ریلی ترانس- افغان یک شبکۀ مکمل چهار مسیره را می‌سازد. از این نگاه برای ایران نیز ترانس- افغان فرصتی است برای اتصال به شرق و شمال آسیا.

 برای کشورهای قزاقستان و قرقیزستان نیزاین طرح ریلی فرصتی طلایی برای اتصال به جنوب فراهم می‌کند. برای هند هرچند مسئلۀ درگیری آن کشور با پاکستان به قوت خود باقی است اما ترانس- افغان می‌تواند فرصتی باشد که منافع اقتصادی را به رقابت و درگیری اولویت دهد. چنانچه قبلاً بیان شدن برای سه کشور ازبکستان، افغانستان و پاکستان، ارزش‌ حیاتی این طرح امری بدیهی و روشن است.  

مطالب پیشنهادی:

اهمیت راهبردی راه آهن خواف- هرات از منظر دوجانبه و منطقه‌ای

چالش‌های فراروی خط راه‌آهن ترانس-افغان

با وجود آنکه طرح ریلی ترانس- افغان یک طرح بزرگ با ظرفیت اقتصادی عظیم منطقه‌ای است که برای عملی شدن آن علاقۀ فراوانی در سطح منطقه‌ وجود دارد اما با موانع و چالش‌هایی مواجه است که عملی شدن آن را دست‌کم اگر منتفی نکند با کندی مواجه خواهد کرد یا به تعویق خواهد انداخت. عمده‌ترین موانع و چالش‌های آن فنی و مالی، سیاسی- امنیتی و رقابتی هستند. 

هر چند با پیشرفت فناوری که امروزه در زمینۀ ایجاد زیرساخت‌های این‌چنینی وجود دارد، نمی‌توان پیچیدگی‌های جغرافیایی و موانع طبیعی را خیلی مشکل‌ساز دانست اما اینکه جغرافیای افغانستان کوهستانی و چالش‌آفرین است، می‌تواند هزینۀ احداث را بالا ببرد. واضح است که پرداخت چنین هزینۀ گزافی از توان سه عضو اصلی طرح خارج است و می‌باید منابع مالی دیگری برای آن جستجو کرد. 

با وجودی که کشورهایی مانند قطر حاضر به پرداخت بخشی از هزینه شده و شاید در آینده، سرمایه‌گذاران دیگری نیز برای پیوستن به این طرح ابراز آمادگی کنند، اما پرداخت هزینۀ پیش‌بینی شدۀ اولیه که حدود ۷ میلیارد دلار است، زیاد و ریسک‌پذیر بوده و نمی‌توان به سادگی انتظار داشت که به آسانی چنین رقم بزرگی فراهم شود. به‌خصوص اینکه این پول در کشوری مانند افغانستان سرمایه‌گذاری خواهد شد که امکان هدر رفتن آن با توجه به شرایط سیاسی ناپایدار و امنیت متزلزل آن بسیار زیاد است. همین جاست که شرایط سیاسی ناپایدار و شرایط امنیتی نامطمئن افغانستان خود را به عنوان مانع و چالش اصلی نشان می‌دهند.

 با اینکه طالبان توانسته است امنیت نسبی را در افغانستان به‌وجود آورده و در مسیر حرکت به سوی شناسایی رسمی کشورها که سرآغاز آن روسیه بود، قرار دارد اما از این واقعیت نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که افغانستان هنوز دینامیک‌های/پویایی‌های ناامن‌کنندۀ فراوانی دارد. گذشته از حضور چالش‌زای داعش در این کشور که گهگاه خود را با انجام حملات انتحاری و انفجاری نشان می‌دهد،‌ وجود جبهه‌های سیاسی و شبه‌نظامی در کمین، چشم‌انداز امنیت افغانستان را آنچنان خوشایند نشان نمی‌دهند. 

همچنین به‌لحاظ سیاسی، حکومت طالبان فاقد پایه‌های قانونی است و این امر دو مشکل اساسی را به دنبال دارد؛ مشکل اول اینکه حکومت طالبان بدون پشتوانۀ قانونی مردم‌محور مستعد بی‌ثباتی است و دیگر اینکه فقدان مبنا‌های حقوقی طرف معامله قرار گرفتن بین‌المللی را از حیث حقوق بین‌الملل دچار ابهام می‌کند. با اینکه با به رسمیت شناخته شدن طالبان شاید در چند سال آینده از مشکلات حقوق بین‌المللی حکومت طالبان کاسته شود اما با وجود گروه‌های متعدد بالقوه مخالف طالبان نمی‌توان وضعیت باثبات را در افغانستان آن گونه که اجرایی شدن طرحی به بزرگی ترانس-افغان تقاضا می‌کند، انتظار داشت. 

چالشی دیگر فراروی طرح ترانس- افغان که در بطن قضایای مربوط به افغانستان مستتر است، رقابت‌های منفی قدرت‌های درگیر در افغانستان است. با توجه به اینکه در این طرح منافع قدرت‌های پیرامونی افغانستان بیشتر متصور بوده و اشتراک همۀ آنها در این طرح می‌تواند نوعی هم‌گرایی را نیز میان قدرت‌های آسیایی به‌نمایش بگذارد، تحمل چنین تحولی برای  قدرت‌های غربی به‌‌خصوص ایالات متحده امریکا بسیار سخت است. از همین رو امکان سنگ‌اندازی و اقدام‌های کارشکنانه توسط غربی‌‌ها در این طرح بالاست. کافیست امریکا بر منابع تامین‌‌کنندۀ مالی مانند‌ قطر (اگر یکی از آنها باشد) یا برخی بانک‌های بین‌المللی، برای عدول از تعهدهای‌شان فشار وارد کند در این صورت طرح از اجرایی شدن باز خواهد ماند.  

نتیجه‌گیری و چشم‌انداز پیش‌روی پروژه

افغانستان در طول تاریخ گذشتۀ خود هموار نقشی سلبی را در اتصال مناطق اطراف خود بازی کرده است. تأثیر این نقش نه‌تنها خود افغانستان را از توسعۀ اقتصادی محروم کرده بلکه دیگران را نیز از مزیت ترانزیتی این کشور بی‌بهره کرده است. در این میان آیا طرح ترانس- افغان می‌تواند برگ تاریخ این کشور را برگرداند و نقش سلبی را به ایجابی تبدیل کند؟ در این بررسی نشان داده شد که امیدها و بیم‌هایی برای این طرح وجود دارد. جدا از اینکه اجرایی شدن این طرح می‌تواند به لحاظ ترانزیتی انقلابی در زمینۀ حمل‌ونقل منطقه‌‌ای ایجاد کرده و در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت بخش‌های بزرگی از قارۀ آسیا را به صورت یکپارچه به‌ یکدیگر متصل کند، وجود منافع چندجانبه میان کشورهای پیرامونی افغانستان که برای هرکدام سود و منافع مشخصی هم فراهم می‌کند خوش‌بینی برای اجرایی شدن آن را بیشتر می‌کند. 

با این وجود عواملی هم وجود دارد که می‌تواند این طرح را با کندی مواجه کرده و حتی از اجرایی شدن باز نگه دارد. از میان همۀ عوامل چالش‌زا، عدم اطمینان از ثبات دائمی در افغانستان چالشی بسیار نگران‌کننده است. در میان عوامل خارجی، رقابت قدرت‌های بزرگ با توجه به واقعیت‌های ژئوپلیتیکی افغانستان می‌تواند اجرای طرح را با مشکل مواجه یا کلا منتفی کند. علی‌رغم تمام آنچه وجود دارد، طرح ترانس-افغان با امضای توافقنامه‌ای که در خصوص آن صورت گرفت، می‌تواند روزنه امیدی باشد برای اینکه افغانستان از نقش سلبی به نقش ایجابی در اتصال مناطق پیرامونی خود گذر کند. 

آخر امر اینکه توپ در میدان افغانستان و در اختیار حکومت طالبان است. با وجود آنکه طالبان در حوزۀ سیاست خارجی تا اینجا خوب عمل کرده و اقدام‌های مناسبی داشته است اما تاریخ افغانستان نشان می‌دهد که تا عوامل بازگشت منازعه و درگیری در سطح داخلی رفع نشود، نمی‌توان از ثبات دائمی در این کشور سخن قاطعی گفت و در نتیجه نمی‌توان نسبت به اجرایی شدن طرح‌های کلانی چون ترانس- افغان نیز اطمینان داشت؛ زیرا جذب سرمایه‌گذاری‌ها در یک کشور، رابطه جدی و محکمی، با ثبات داخلی در آن کشور دارد. 


کد مطلب: 4076

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/4076/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir