خاندان شیرازی در پاکستان از جمله گروههای اجتماعی با اصالت ایرانی هستند که در طول تاریخ، نقش مهمی در تحولات مذهبی و اجتماعی این کشور ایفا کردهاند. آنها با حفظ هویت شیعی و برخی عناصر فرهنگی ایرانی، به عنوان یک ظرفیت، پل ارتباطی مناسبی بین ایران و پاکستان محسوب میشوند. با این حال، چالشهایی مانند افراطگرایی و تفاوتهای زبانی میتواند این ارتباط را تحت تأثیر قرار دهد. تقویت دیپلماسی فرهنگی و حمایت از نهادهای مذهبی مشترک میتواند به تحکیم روابط بین دو کشور کمک کند. اتخاذ راهبردهای مهم در تقویت و بهبود روابط با خاندان شیرازی میتواند در سپهر دیپلماسی فرهنگی ایران و پاکستان بهعنوان ظرفیت پارادیپلماتیک فرهنگی موثر واقع شود.
مقدمه
مطالعات شرق | خاندان شیرازی در پاکستان، از جمله نیروهای اجتماعی تأثیرگذار هستند که ریشههای تاریخی و فرهنگی عمیقی دارند. در منابع مختلفی ذکر شده است که بسیاری از شیرازیهای پاکستان، اصالتاً ایرانی هستند و نَسَب خود را به سادات شیراز میرسانند. این خاندان بهویژه در مناطق مختلف پاکستان، از جمله کراچی، لاهور و مُلتان، حضور پررنگی داشته و در عرصههای سیاسی، مذهبی و اجتماعی نقشآفرینی کردهاند.
این نوشتار به بررسی پیشینۀ تاریخی، جایگاه اجتماعی، زبان، دین و شخصیتهای شاخص شیرازیها در پاکستان میپردازد و در نهایت، ظرفیتهای همکاری با ایران و چالشهای پیشِروی این ارتباط را تحلیل میکند.
پیشینۀ تاریخی و مهاجرت به پاکستان
خاندان شیرازی در پاکستان عمدتاً از نوادگان سادات و روحانیون ایرانی هستند که در دورههای مختلف تاریخی، بهویژه در زمان حکومت صفویه و قاجاریه، به شبهقارۀ هند مهاجرت کردند. برخی تحقیقات معاصر مثلاً در مطالعۀ اخیر «ماریا سابتلنی» نشان میدهد، آزار و اذیت سیاسی و اقتصادی در زمان فتح خراسان توسط صفویان ممکن است برخی از سیدها را به هند سوق داده باشد که در بدو استقلال به پاکستان رفتهاند (فرهنگ سدید 1401).
در منابع دیگر ذکر شده است که «سادات» به عنوان گروهی با منزلت اجتماعی انتسابی، بنابر اتخاذ رویکردهای مذهبی شیعی از سوی حاکمان صفوی که خود نیز داعیۀ سیادت داشتند، در ابعاد مختلف سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی عصر صفوی بسیار تاثیرگذار بودهاند. با وجود این، شاهد مهاجرت معنادار آنها از ایران به هند هستیم که به نظر میرسد تنشهای سادات با یکدیگر و با حکومت صفوی، نقش برجستهای در شکلگیری این مهاجرت داشته است (اللهیاری، 1395: 1).
در خصوص این خاندانها، جزئیات زیادی در منابع معتبر در دسترس نیست اما در برخی منابع معدودی نام دو گروه از این خاندان شیرازی ذکر شده است که عبارتند از: خاندان ایجوری شیرازی و خاندان قوام شیرزای که پس از استقرار در هند و سپس جدایی پاکستان از هند گروهی از افراد این دو خاندان به پاکستان مهاجرت کرده که اصالتاً شیرازی هستند و اکنون، برخی قومیتهای شیرازی در پاکستان را بعضاً به این دو خاندان منتسب میکنند.
خاندان ایجوری شیرازی از خاندانهای برجستۀ ایرانی عصر صفوی بودهاند که پس از مهاجرت به هند توانستند به مدد تجربیات سیاسی خود، منشأ تأثیرات قابل توجهی در عرصههای مختلف هند باشند (علیزاده مقدم،1401: 93). بسیاری از منابع، خاندان قوام شیرازی را در عصر قاجار برجسته نموده و پیشینۀ اجداد آنها را یهود میدانند که در طول زمان برخی از آنها مسلمان شدهاند (موسوی و همکاران، 1399: 271).
استقلال هند از بریتانیا در 1947 و سپس جدایی هند و پاکستان به دلیل اختلافات مذهبی، منجر به جابجایی بسیاری از اقشار مردم شد. پیرو این امر، مقرر شد هندوها و سیکها از پنجاب پاکستان به هند برده شوند و مسلمانان پنجاب هند و ایالتهای هندو و سیک آن، یعنی ایالتهای پنجاب، هاریانا و هیماچال پرادش فعلی هند، به طور کامل به پاکستان مهاجرت کنند(duas.org). در این میان، برخی از شیرازیهای ایرانیتبار هند، بهویژه آنهایی که در حیدرآباد دکن، لکهنو و بنگال ساکن شده بودند، تصمیم گرفتند به پاکستان بروند.
نظر به منابع پیشین، شیرازیهایی که اغلب از نخبگان علمی، فرهنگی و تجاری بودند، در شهرهای مهم پاکستان مانند کراچی، لاهور و مُلتان سکونت گزیدند و بهتدریج در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این کشور نقش ایفا کردند. برخی از خاندانهای معروف شیرازیتبار در پاکستان تا امروز حضور دارند و بخشی از تاریخ و فرهنگ پاکستان محسوب میشوند. به هر حال آنچه که مبرهن و مستدل است، مهاجرت شیرازیها به هند و اسکان برخی از آنها در پاکستان است که در حال حاضر به شیعیان آنها «شیرازی سید» گفته میشود.
فرهنگ، دین و سیاست
اگرچه برخی از شیرازیهای قدیمی هنوز به زبان فارسی مسلط هستند، اما نسلهای جدید عمدتاً به زبانهای اردو، سندی و پنجابی صحبت میکنند. از نظر دینی، برخی از شیرازی سیدهای پاکستان، شیعۀ دوازدهامامی هستند و برخی از آنها در حوزههای علمیه شیعیان فعالیت دارند. در کل، شیعیان پاکستانی روابط خوبی با همۀ قومیتهای فرهنگی دارند. در حوزه فرهنگی، علیرغم دوری از ایران، بسیاری از آداب و رسوم ایرانی، مانند عزاداری محرم و جشنهای نوروز، میان آنها حفظ شده است.
در بخش ادبیات، تاثیرپذیری از ادیبان ایرانی به خصوص سعدیشیرازی در بین آنها مرسوم است. به نقل از مطلب منتشر شده در سایت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، پروفسور محمد اشرف سَمو، استاد بخش تحقیقات اسلامی دانشگاه سند در نشستی مشترک بیان کرد: «اگر چه سند سالیان متمادی تحت تسلط اعراب بوده، اما بیشتر کتابهای تاریخ سند به زبان فارسی نوشته شده که ثابت میکند فارسی برای قرنها زبان آکادمیک و ادبی سند بوده است. یکی از عوامل گسترش زبان فارسی در این منطقه، وجود آثار شیخ سعدی است که به صورت دورهای در حوزههای علمیه سند تدریس میشده است».
با توجه به این زمینۀ فرهنگی مشترک برخی اقدامها از سوی رایزنی فرهنگی و سفارت ایران مانند برگزاری نمایشگاه جاذبههای گردشگری شیراز در اسلامآباد انجام شده است که مورد استقبال مردم پاکستان قرار گرفته است.
از نظر سیاسی اعضای خاندان شیرازی، سالها در سیاست پاکستان فعال بودهاند. بیشتر آنها در حزب مردم پاکستان (PPP) فعالیت میکردند، اما در دورههایی هم با احزاب دیگر مانند حزب مسلملیگ نواز (PML-N) یا مستقلها همکاری داشتند. چهرههای شاخص این خانواده، نمایندگی مجلس ملی یا مجالس ایالتی را داشتهاند. این خاندان در انتخابات سراسری ۲۰۱۳ با هویت قومی خود شرکت کرد و چهار کرسی در مجلس ایالت سند و دو کرسی در پارلمان ملی را به خود اختصاص داد. نام کاندیداهایی که در انتخابات ۲۰۱۳ رای آوردند: ایاز شاه شیرازی، شاه حسین شاه شیرازی، اعجاز شاه شیرازی و امید حیدر شاه شیرازی است. شفقت شاه شیرازی، رئیس این خاندان است و شهردار سابق تتا بوده است (اکسپرس تریبون، ۲۰۱۳).
شخصیتهای مهم خاندان شیرازی در پاکستان
سید شاه شمس شیرازی: سید شاه شمس شیرازی پسر سیدشیرعلیشاه شیرازی است. پدر سیدشاه شمس شیرازی، فرماندهِ ارتش امپراتور ناصرالدین محمد همایون، در سال ۱۵۵۵ به همراه ناصرالدین محمد همایون از ایران به دهلی رفت. هنگامی که همایون بر تخت سلطنت هند نشست، او را به عنوان قاضیالقضات دهلی منصوب کرد. او در زمان سلطنت جلالالدین اکبر درگذشت و پس از مرگ او، شاهشمس شیرازی را به عنوان قاضی القضات منصوب کرد. بعد از سالها، او از دهلی به شاهپور مهاجرت میکند و در شهرت یافتن شاهپور نقش مهمی داشته است. ذکر شده است که هزاران غیرمسلمان با راهنمایی و دعوت او به اسلام گرویدند. لذا وی به یکی از اولیای بزرگ تبدیل میشود. او پنج پسر داشته است که از نسل آنها سادات شیرازی بیشماری در پاکستان پدید آمدهاند و بسیاری از شجرهنامههای ساکنین کنونی به آنها برمیگردد.
سید شفقت حسین شیرازی: معاون بینالملل حزب مجلس وحدت مسلمین است که از مدیران سیاسی در پاکستان است.
سید ناصر عباس شیرازی، معاون دبیر کل مجلس وحدت مسلمین پاکستان است.
سید اعجاز علی شاه شیرازی که گفته شده ایشان برادر شفقت شیرازی است. در برخی منابع اردو زبان در بزرگداشت وی چنین ذکر شده است «چهارمین سالگرد درگذشت وزیر سابق ایالتی، سید اعجاز علی شاه شیرازی، برادر بزرگتر ناظم سابق ناحیه و سناتور سید شفقت حسین شاه شیرازی، عضو مجلس ملی و وزیر سابق فدرال سید ایازعلیشاه شیرازی و پدر وزیر فعلی زکات ایالت عشر، سید ریاض حسین شاه شیرازی از سند در تاتا برگزار شد»(unnpakistan.com).
شاه حسین شیرازی که مقبرۀ او به عنوان یک زیارتگاه در شهر دیره اسماعیل خان قرار دارد از دیگر مفاخر این خاندان است.
سیدعلی ثانی شیرازی: سیدعلی ثانی شیرازی یکی از صوفیان مشهور سند بوده است. فضایل، برتری و عظمت او را همۀ مورخان به تفصیل ذکر کردهاند. اجداد او در زمان سلطان مبارزالدین بن سلطان مظفرالدین (۷۱۳ تا ۷۶۵ هجری قمری) از شیراز به سند مهاجرت کرده و تهته را وطن خود قرار دادند وی از فعالان سیاسی و مذهبی بوده که در تقریب مذاهب اسلامی در پاکستان فعال بوده است. (رضا بیگ، 2019)
برخی از افراد دیگر سرشناس که از خاندان شیرازی و شیعه هستند مانند علامه سید محمدتقی شیرازی از علمای برجستۀ شیعه در کراچی که در ترویج معارف اسلامی نقش داشته است و یا شهید مظهر شیرازی یکی از شخصیتهای برجستۀ شیعیان در دیر اسماعیلخان که به تبعیت از اجدادش مجلس عزاداری امام حسین (ع) را در محرم برگزار میکرد و سرانجام به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید.
ظرفیت خاندان شیرازی در مناسبات دوجانبه
با در نظر داشتن ویژگیهای گفته شده، تقویت روابط با این خاندان در حوزههای فرهنگی و مذهبی بیشترین ظرفیت را داراست. ارتباطات قوی با حوزههای علمیه ایران، بهویژه قم و مشهد که در میان علمای شیعی آنها و ایران برقرار است و یا اشتراک در آیینهای مذهبی و فرهنگی مانند عاشورا و نوروز و یا افتتاح مساجد نامداران شیرازی در کویته، وجود مدرسه علمیه امام صادق (ع)، مدرسه علمیه امام رضا (ع) و... که نامداران آنها تحصیلکردگان ایران (قم و مشهد) بودهاند یا استفاده از دانشمندان و تقویت همکاری با مکاتبی که از خاندان شیرازی هستند، از مهمترین زمینههای موجود در تقویت روابط فرهنگی است.
همچنین گسترش روابط با این گروه در پاکستان میتواند در کمک به توسعۀ روابط مختلف مانند روابط تجاری بین بازرگانان شیرازی در پاکستان و ایران نیز موثر باشد.
اما در این مسیر، چالشهایی هم وجود دارد که اولین و بارزترین چالش ناشی از اختلافهای فرقهای است. اولین چالش، گروههای تندرو در پاکستان است که با شیعیان و بهویژه خاندانهای ایرانیتبار مخالفت میکنند. شاید مانع و چالش دوم را بتوان در فاصلۀ زبانی جستجو کرد. نسل جدید شیرازیها کمتر به فارسی مسلط هستند که رفع این مشکل نیازمند اتخاذ برخی راهبردها برای ترویج و زنده نگه داشتن زبان فارسی در میان نسلهای جوان است، خصوصاً آنان که ریشه ایرانی دارند. سیاستهای دولتی پاکستان نسبت به ایران که گاهی تحت تأثیر روابط با عربستان و آمریکا قرار گرفته است، نیز در رشد یا عدم رشد این روابط موثر است.
نتیجهگیری
خاندان شیرازی در پاکستان از جمله گروههای اجتماعی با اصالت ایرانی هستند که در طول تاریخ، نقش مهمی در تحولات مذهبی و اجتماعی این کشور ایفا کردهاند. آنها با حفظ هویت شیعی و برخی عناصر فرهنگی ایرانی، به عنوان یک ظرفیت، پل ارتباطی مناسبی بین ایران و پاکستان محسوب میشوند. با این حال، چالشهایی مانند افراطگرایی و تفاوتهای زبانی میتواند این ارتباط را تحت تأثیر قرار دهد. تقویت دیپلماسی فرهنگی و حمایت از نهادهای مذهبی مشترک میتواند به تحکیم روابط بین دو کشور کمک کند. اتخاذ راهبردهای مهم در تقویت و بهبود روابط با خاندان شیرازی میتواند در سپهر دیپلماسی فرهنگی ایران و پاکستان بهعنوان ظرفیت پارادیپلماتیک فرهنگی موثر واقع شود.