کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سناریوهای آینده درگیری پاکستان و طالبان

سناریوهای آینده درگیری پاکستان و طالبان و پیامدهای منطقه‌ای

ولی‌الله مرادیان؛ کارشناس افغانستانی

مرکز مطالعات راهبردی شرق , 11 آبان 1404 ساعت 9:35

درگیری و حملات هوایی پاکستان به کابل و پکتیکا باعث شد، حکومت طالبان عملیاتی تلافی‌جویانه را در چندین منطقه از مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان علیه پاسگاه‌های نظامی پاکستان انجام دهد. به گفتۀ ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان، در نتیجۀ این عملیات، 58 نظامی پاکستانی کشته و 30 تن دیگر زخمی شدند. مجاهد همچنین مدعی شد که پاکستان تلاش دارد کشورهای همسایه را بی‌ثبات کند و این بخشی از یک مأموریت ویژه است که هدف آن دستیابی به مقاصد محرمانه است.


🖊️ نویسنده: ولی‌الله مرادیان؛ کارشناس افغانستانی
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 14 دقیقه

سناریوهای آینده درگیری پاکستان و طالبان و پیامدهای منطقه‌ای

مقدمه

مطالعات شرق | درگیری و حملات هوایی پاکستان به کابل و پکتیکا باعث شد، حکومت طالبان عملیاتی تلافی‌جویانه را در چندین منطقه از مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان علیه پاسگاه‌های نظامی پاکستان انجام دهد. به گفتۀ ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان، در نتیجۀ این عملیات، 58 نظامی پاکستانی کشته و 30 تن دیگر زخمی شدند. مجاهد همچنین مدعی شد که پاکستان تلاش دارد کشورهای همسایه را بی‌ثبات کند و این بخشی از یک مأموریت ویژه است که هدف آن دستیابی به مقاصد محرمانه است. روز بعد از حملۀ تلافی‌جویانۀ حکومت طالبان، پاکستان بار دیگر حملات هوایی را به برخی از مناطق مرزی افغانستان انجام داد. وزارت خارجه پاکستان هم با اطلاعیه شدیدالحنی به عملیات تلافی‌جویانه افغانستان، به اظهارات امیرخان متقی در هند و سخنان ذبیح‌الله مجاهد واکنش نشان داد و در اطلاعیۀ خود چندین بار حکومت طالبان را «رژیم طالبان» خطاب کرد.

ریشه‌های منازعۀ پاکستان و حکومت طالبان

ریشۀ اصلی این تنش‌ها را باید در مجموعه‌ای از عوامل تاریخی، سیاسی، امنیتی و منطقه‌ای جستجو کرد. اولین و مهم‌ترین عامل بستر خاموش تنش، مسئلۀ خط مرزی دیورند است؛ مرزی که دولت‌های افغانستان آن را به رسمیت نمی‌شناسند و آن را تقسیم ناعادلانۀ قوم پشتون می‌دانند. این اختلاف تاریخی باعث شده تا دو کشور همواره درگیر مسائل مرزی و کشمکش قومی باشند.

عامل دوم، رقابت امنیتی و حضور گروه‌های مخالف‌ است که در گفتمان سیاسی رایج امروز به آن گروه‌های نیابتی یا اهرم فشار گفته می‌شود. با همین نگاه، پاکستان حکومت طالبان را متهم به حمایت از تحریک طالبان پاکستان(TTP) می‌کند؛ گروهی که پاکستان مدعی است از خاک افغانستان علیه پاکستان عملیات نظامی انجام می‌دهد. در مقابل، حکومت طالبان با رد هرگونه اتهام حمایت از گروه (TTP)، دولت پاکستان را به حمایت، آموزش و پناه دادن به گروه «داعش خراسان» متهم می‌کند. این چرخۀ اتهام‌های متقابل مبنی بر حمایت‌ از گروه‌های مخالف یا نیابتی، موجب بی‌اعتمادی عمیق و افزایش تنش‌ها بین دو کشور همسایه شده است.

از دیگر عوامل مهم، رقابت‌های منطقه‌ای است. سفر وزیر خارجۀ حکومت طالبان به هند و تلاش برای تقویت روابط با دهلی‌نو، یکی از موضوع‌های حساس است که پاکستان آن را تهدید بلند مدت برای امنیت ملی خود ارزیابی می‌کند. 

مسائل انسانی و حضور مهاجران افغان در پاکستان، عامل دیگری است که پاکستان از آن تاکنون به‌عنوان ابزار فشار در هنگام بروز تنش‌های دیپلماتیک استفاده کرده است که باعث افزایش اختلاف‌ها میان دو طرف شده و فشارهای اقتصادی و اجتماعی را به حکومت طالبان تحمیل کرده است.

در نهایت، مرزهای طولانی و آسیب‌پذیر و اختلاف‌ها دربارۀ نحوۀ کنترل مرز، از جمله اقدام‌های یک‌جانبه مانند ساخت دیوار مرزی توسط پاکستان در گذشته و مخالفت حکومت طالبان با آن، تنش‌ها را تشدید کرده است که این بار نیز حکومت طالبان اقدام‌های تلافی‌جویانه علیه پاکستان را با استفاده از همین زمینه‌ها انجام داد.

عامل مهم دیگری که نگرانی‌ها را افزایش می‌دهد احتمال دست داشتن آمریکا در تنش پاکستان با حکومت طالبان است. مطابق این دیدگاه، پس از عدم موافقت حکومت طالبان با حضور دوبارۀ آمریکا در پایگاه بگرام، احتمالا پاکستان در تحت فشار قرار دادن حکومت طالبان، رضایت ضمنی آمریکا را کسب کرده است. بعید است که پاکستان بدون چراغ سبز آمریکا حمله هوایی به پایتخت افغانستان انجام دهد. هر چند اظهارات ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان در بحبوحۀ تنش ممکن است سیاسی باشد اما وی روز یکشنبه در کنفرانس خبری پس از عملیات، اشاره کرد که پاکستان در پی این اقدام‌ها، ماموریتی محرمانه دارد.

تحلیل ژئوپلیتیکی و راهبردی منازعه

منازعۀ پاکستان و حکومت طالبان را نمی‌توان به یک نزاع دو جانبۀ ساده محدود کرد؛ بلکه باید آن را بخشی از رقابت‌های منطقه‌ای پیچیده‌ای دانست که در آن بازیگران مختلف نفوذ و منافع خود را دنبال می‌کنند. پاکستان از سوی حکومت افغانستان متهم است که با حمایت از گروه‌هایی مانند داعش و اپوزیسیون حکومت طالبان در پی حفظ نفوذ خود در افغانستان است و هم‌زمان با اعمال فشار نظامی و دیپلماتیک می‌کوشد کنترل بیشتری بر تحولات افغانستان داشته باشد.

از سوی دیگر، تلاش حکومت طالبان برای نزدیک شدن به هند و افزایش همکاری‌های اقتصادی و سیاسی با دهلی‌نو، با هدف حفظ توازن علیه پاکستان، باعث شده که اسلام‌آباد این قرابت را تهدیدی جدی برای منافع خود تلقی کند. این موضوع باعث می‌شود پاکستان سیاست فشار و مداخلۀ مستقیم یا نیابتی را علیه حکومت طالبان ادامه دهد.

گروه‌هایی مانند تحریک طالبان پاکستان و گروه داعش به‌عنوان اهرم‌های فشار دو کشور علیه یکدیگر استفاده می‌شوند که این حمایت‌ها چرخۀ ناامنی و بی‌ثباتی را تقویت می‌کند.

چشم‌انداز درگیری‌های پاکستان و طالبان

اگر حکومت طالبان نخواهد یا نتواند در مهار گروه‌های مخالف پاکستان، به‌ویژه تحریک طالبان پاکستان، نقش قاطع و ملموس بازی کند، احتمال افزایش حملات نظامی پاکستان در آینده به شدت بالا خواهد رفت. همچنین، ارزیابی واقع‌گرایانه از رقابت‌های ژئوپلیتیک نشان می‌دهد که ادامۀ تلاش حکومت طالبان برای نزدیکی به هند- رقیب پاکستان - می‌تواند به افزایش خصومت‌ها و فشارهای اسلام‌آباد علیه حکومت طالبان منجر شود.

در کوتاه‌مدت، نزاع پاکستان و افغانستان احتمالاً تشدید خواهد شد و ممکن است برخوردهای نظامی مستقیم یا جنگ نیابتی پیچیده‌ای در مناطق مرزی تشدید شود. در میان‌مدت، فشارهای بین‌المللی و منطقه‌ای می‌تواند طرفین را به سوی مذاکره و توافق‌های محدود امنیتی سوق دهد، هرچند بی‌اعتمادی‌ها هنوز باقی خواهد ماند.

چشم‌انداز درگیری‌های پاکستان و طالبان

سناریوهای محتمل

سناریوی اول؛ تشدید تنش و رویارویی نظامی مستقیم

پیش‌فرض‌های این سناریو این است که حکومت طالبان به فشار پاکستان برای مهار تحریک طالبان پاکستان (TTP) پاسخ روشنی نخواهد داد یا نخواهد توانست این گروه را کنترل کند که در این صورت پاکستان حملات هوایی و زمینی خود را در خاک افغانستان افزایش خواهد داد. در این حالت، حکومت طالبان همکاری خود را با هند برای تقویت موقعیت سیاسی و اقتصادی ادامه می‌دهد که باعث افزایش نگرانی اسلام‌آباد خواهد شد. در این سناریو، احتمال افزایش حملات مرزی و ضد‌حملات دو طرف وجود دارد و عملیات‌های نظامی پیچیده و احتمالاً آن‌گونه که وزیر دفاع پاکستان می‌گوید استفاده از نیروهای ویژۀ پاکستان در خاک افغانستان نیز بعید به نظر نمی‌رسد.

همچنین افزایش اقدام‌های تلافی‌جویانۀ حکومت طالبان، علیه اهدافی در خاک پاکستان دور از احتمال نیست. در این سناریو، هر یک از گروه‌های TTP  و «داعش خراسان» به عنوان ابزار فشار یکی از دو طرف به کار گرفته می‌شوند.

پیامدهای این سناریو شامل تشدید ناامنی در مناطق مرزی و گسترش بی‌ثباتی در هر دو کشور، آسیب جدی به مبادلات تجاری، افزایش بحران انسانی و تشدید مهاجرت، افزایش رقابت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با ورود احتمالی هند و آمریکا به بازی و احتمال برخوردهای نیابتی شدیدتر در منطقه است.

سناریوی دوم: گفت‌وگوی محدود و تفاهم مشروط

در این سناریو، پیش فرض احتمالی آن است که فشارهای بین‌المللی و منطقه‌ای از جانب روسیه، چین، ایران و کشورهای عربی به‌ویژه عربستان و قطر برای کاهش تنش بین افغانستان و پاکستان افزایش می‌یابد و حکومت طالبان و پاکستان از درگیری گسترده و پاسخ‌های متقابل اجتناب می‌کنند. همچنین حکومت طالبان ممکن است برخی کنترل‌ها را روی TTP اعمال کند یا توافقی برای کاهش فعالیت آنها حاصل شود. روندها در این سناریو شامل مذاکرات پشت‌پرده برای کاهش درگیری‌ها و تنش، ایجاد کانال‌های ارتباطی امنیتی برای جلوگیری از حملات، تبادل اطلاعات امنیتی و همکاری محدود در کنترل گروه‌های به اصطلاح نیابتی و اهرم فشار است.

پیامدهای این سناریو، کاهش خشونت‌ها، ایجاد فضای اعتماد حداقلی برای گفتگوهای بیشتر و حفظ منافع بازیگران منطقه‌ای با جلوگیری از گسترش بحران خواهد بود. با وجود این، بی‌اعتمادی‌ها و اختلاف‌های راهبردی همچنان به مثابه یک گسل خاموش باقی خواهد ماند که می‌تواند در هر زمان تنش‌ها را دوباره شعله‌ور کند.

سناریوی سوم: تغییر راهبردی در سیاست حکومت طالبان به سمت پاکستان

براساس این سناریوی احتمالی، حکومت طالبان به دلایلی همچون فشار اقتصادی، نیاز به مشروعیت بین‌المللی، نیاز به شناسایی رسمی و الزام‌های کنترل و حفظ امنیت داخلی، سیاست نزدیکی به پاکستان را انتخاب خواهد کرد. همچنین حکومت طالبان ضمن حفظ نقش قابل قبول برای هند در تحولات افغانستان، با افزایش فشار بر TTP  در زمینۀ برقراری امنیت در مرزهای دو کشور با اسلام‌آباد همکاری خواهد کرد. پاکستان نیز از این راهبرد حکومت طالبان استقبال خواهد کرد.

روندها در این سناریو تحکیم روابط دیپلماتیک و امنیتی میان حکومت طالبان و پاکستان، امضای توافق‌نامه‌های امنیتی برای عدم حمایت از گروه‌های تروریستی و توسعۀ همکاری اقتصادی و تجاری مرزی است. پیامدهای این سناریو بهبود وضعیت امنیتی در مناطق مرزی دو کشور، احتمال جذب سرمایه‌گذاری و همکاری برای توسعۀ زیرساخت‌های ترانزیت منطقه‌ای، تقویت موقعیت حکومت طالبان در منطقه همراه با افزایش فشار بر گروه‌های مخالف حکومت طالبان در داخل افغانستان و نیز تحت فشار قرار گرفتن مخالفان حکومت پاکستان، خواهد بود.

سناریوی چهارم: تداوم وضع موجود با نوسان در تنش‌ها

این سناریو در صورتی تحقق خواهد یافت که حکومت طالبان نخواهد و یا قادر نباشد به‌صورت کامل TTP را کنترل کند. پاکستان نیز مایل به حملۀ تمام‌عیار به خاک افغانستان یا توافق و همسویی کامل با حکومت طالبان نباشد و هم‌زمان رقابت‌های منطقه‌ای و بازی بازیگرانی مانند هند و آمریکا در افغانستان آغاز شود.

روندها در این سناریو شامل درگیری‌های پراکنده و حملات هوایی محدود، تنش‌های دیپلماتیک و گفت‌وگوهای نیم‌بند بدون نتیجۀ قطعی، رشد تدریجی گروه‌های نیابتی و سوءتفاهم‌های امنیتی و افزایش حرکت‌های گاه‌وبیگاه حکومت طالبان به سمت هند و بالعکس است. پیامدهای بلندمدت این سناریو، بی‌ثباتی پایدار در مرزها و عدم توانایی در مدیریت بحران‌های انسانی، رشد ناامنی و زمینه‌سازی تشدید ناگهانی درگیری‌ها، تلاش بازیگران غربی برای بهره‌برداری از این وضعیت و تحمیل هزینه‌های سنگین انسانی و اقتصادی بر منطقه، مخصوصاً بر کشور افغانستان خواهد بود.

اگر وضعیت را براساس تجربیات به دست آمده و رفتارسنجی پاکستان و حکومت طالبان دست‌کم در سه سال گذشته بررسی کنیم، سناریوی «تداوم وضع موجود با نوسان در تنش‌ها» محتمل‌تر است.

 زیرا در سه سال گذشته پاکستان و حکومت طالبان در عین تلاش برای گفتگو و درک متقابل، موفق نشدند به تفاهم و منافع مشترک و پایدار برسند. دلیل عمدۀ‌ این وضعیت آن است که تنش بین افغانستان و پاکستان راهبردی، تاریخی و حل نشده است و بدون یک تضمین قدرتمند و الزام‌آور، طرفین راضی نیستند که مزیت‌های کنشگری خود را در قبال یکدیگر به راحتی از دست بدهند. از سوی دیگر، گسل‌های خاموش تهدید و تنش نیز به زودی فوران نخواهد کرد، زیرا حکومت طالبان و پاکستان تاکنون به طور کامل و قطعی از همدیگر ناامید نشده‌اند.

به رغم احتمال «سناریوی تداوم وضع موجود با نوسان در تنش‌ها»، لازم است سناریوی مطلوب و ایده‌آل نیز مورد جستجو قرار گیرد. سناریوی مطلوب، ترکیبی از گفت‌وگوی امنیتی مستمر بین پاکستان و افغانستان، همکاری عملی متقابل در کنترل گروه‌های به‌اصطلاح نیابتی، تلاش برای تحقق روابط اقتصادی و ترانزیتی و مدیریت مسائل مرزی و مهاجرت است. در این راستا، بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی باید نقش فعال‌تری در تسهیل مذاکرات و گفتگو بین پاکستان و افغانستان و تضمین اجرای توافق‌های امنیتی داشته باشند. حکومت طالبان و پاکستان باید از ابزارهای دیپلماتیک به صورت هماهنگ استفاده کرده و از اقدام‌های تحریک‌آمیز اجتناب کنند زیرا کاهش تنش و ایجاد ثبات، تنها پیش‌شرط تعاملات اقتصادی، ترانزیتی و توسعۀ منطقه‌ای است.

راهکارهای کاهش تنش بین پاکستان و حکومت طالبان

برای کاهش تنش‌های موجود و ارتقای ثبات پایدار در روابط میان پاکستان و حکومت طالبان، اتخاذ راهکارهای جامع و مبتنی بر همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی ضروری است. 

نخستین گام در این مسیر، ایجاد کانال‌های گفت‌وگوی امنیتی دوجانبۀ مستمر است که بتواند به‌طور مؤثر از بروز سوءتفاهم‌ها و حملات دوبارۀ مرزی و یا هوایی جلوگیری کند. این گفت‌وگوها باید با هدف تقویت اعتماد متقابل و ایجاد فضای تعامل سازنده بین دو طرف به صورت منظم و پایدار با میانجیگری کشورهای منطقه برگزار شود تا امکان حل اختلاف‌ها در چارچوب دیپلماتیک فراهم شود. 

دومین راهکار مهم، تعهد متقابل به عدم حمایت از گروه‌های به اصطلاح اهرم فشار و همچنین همکاری فعال در زمینۀ تبادل اطلاعات امنیتی و مقابله با گروه‌های مسلح غیرقانونی است؛ این رویکرد به کاهش چرخۀ خشونت و تضعیف اهرم‌های فشار غیرمستقیم کمک خواهد کرد و زمینه را برای ثبات بیشتر فراهم می‌آورد. همچنین مدیریت بحران مهاجران افغان که سال‌ها به یکی از مشکلات اساسی در روابط دو کشور تبدیل شده است، با مشارکت نهادهای بین‌المللی و تدوین برنامه‌های انسانی مشترک باید به صورت اصولی و با نگاه انسان‌دوستانه انجام شود. این امر به کاهش فشارهای اجتماعی و اقتصادی در هر دو کشور کمک کرده و از بروز تنش‌های بیشتر جلوگیری می‌کند.

علاوه بر این، دو طرف، خصوصاً طرف افغان باید به این ضرورت و جسارت تاریخی برسند که مذاکرۀ جدی و اصولی بر سر وضعیت مرز دیورند را به عنوان اقدامی کلیدی برای حل اختلاف‌های تاریخی و سیاسی میان افغانستان و پاکستان در دستور کار قرار دهند. این کار باید با هدف کاهش تنش‌های مرزی و احترام متقابل به حاکمیت ملی دو طرف صورت پذیرد.

سرانجام، توسعۀ همکاری‌های منطقه‌ای با مشارکت فعال بازیگران مهم منطقه‌ای، از جمله روسیه، چین، هند، ج.ا.ایران و سازمان‌های بین‌المللی، برای تضمین امنیت و ایجاد بسترهای توسعۀ پایدار ضروری است. این همکاری‌ها می‌تواند به ایجاد معادلات تعادلی مثبت و کاهش رقابت‌های مخرب منجر شود و افق‌های تازه‌ای برای ثبات و امنیت در منطقه بگشاید. در مجموع، تنها از طریق هم‌گرایی راهبردی، اعتمادسازی و همکاری چندجانبه است که می‌توان از چرخۀ خشونت‌های کنونی بین پاکستان و افغانستان و منطقه خارج شد و زمینه‌های رشد و توسعۀ پایدار را برای این منطقۀ حساس فراهم آورد.

جمع‌بندی

منازعۀ پاکستان و حکومت طالبان محصول ترکیب پیچیده‌ای از عوامل تاریخی، قومی، امنیتی و رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی است. بدون تلاش‌های هماهنگ، شفاف و پایدار، بحران موجود بین افغانستان و پاکستان می‌تواند به ناامنی‌های گسترده‌تر و بحران‌های انسانی و سیاسی بزرگ‌تری در سطح این دو کشور همسایه و حتی محیط منطقه منجر شود. 

تنها راه حل واقعی، برقراری گفت‌وگو، ایجاد اعتماد و همکاری منطقه‌ای است که منافع چند سویۀ افغانستان و پاکستان و منطقه را تأمین و مسیر ثبات و توسعه را در این منطقه حساس هموار کند. کشورهای منطقه نباید تنش موجود بین پاکستان و افغانستان را محدود به روابط دو کشور بدانند، بلکه باید آن را به مثابه تهدیدی منطقه‌ای در نظر بگیرند و برای حل آن، راهکارهای منطقه‌ای را در پیش گیرند تا فرصت دست درازی در منطقه و سوءاستفادۀ احتمالی از این مسئله، به بازیگران فرامنطقه‌ای و غربی، داده نشود.


کد مطلب: 4154

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/4154/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir