در بررسی تاریخ روابط آمریکا - پاکستان، به رغم تلاش مداوم اسلامآباد برای همراهی با سیاستهای کاخ سفید و بیمهری مداوم واشنگتن به اسلامآباد، استراتژیستها پاکستانی همواره تلاش کردند تا باب روابط دو کشور باز بماند و بر بستری هموار قرار گیرد. در تحولات پسا 2001 نیز پاکستان، نقش دروازه تهاجم آمریکا به افغانستان را بازی کرد اما بازی دوگانه این کشور در افغانستان و پیچیدهتر شدن کلاف سردرگم جنگ، روابط اسلامآباد - واشنگتن را وارد فار جدیدی کرده است.
ایران شرقی/
پس از اعلام راهبرد جدید آمریکا درباره افغانستان و جنوب آسیا، روابط آمریکا و پاکستان وارد مرحله جدیدی شد. روابط پاکستان و آمریکا پس از تهاجم آمریکا به افغانستان، فراز و فرودهایی داشته است، اما نکته محوری این است که به رغم برخی چالشها، پاکستانیها و استراتژیستهای این کشور، همواره مسیر روابط با آمریکا را باز نگه داشتهاند.
جنگ افغانستان، یکی از دو جنگ طولانی تاریخ آمریکا قلمداد میشود. آمریکا برای کنترل و سلطه خود بر افغانستان، ناچار است تا با مهمترین کنشگر این بازی یعنی پاکستان وارد تعامل شود. اما آیا اسلامآباد و یا به طور دقیقتر ژنرالهای راولپندی حاضر به تعامل با آمریکا در مورد افغانستان خواهند شد؟ رویکرد اتخاذ شده آمریکا در برابر پاکستان، تا چه اندازه باثبات و متأثر از یک راهبرد است؟
به منظور بررسی روابط پاکستان و آمریکا به خصوص پس از اعلام استراتژی جدید واشنگتن، «موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان» گفتگویی با «جمالالدین بدر» از مقامات سابق دولت افغانستان و از جمله کارشناسان افغانستانی که شناخت کافی از تحولات داخلی پاکستان و سیاست خارجی این کشور دارد، انجام داده است. مشروح کامل این گفتگو:
در یک نگاه اجمالی، سیر روابط پاکستان و ایالات متحده آمریکا پس از تشکیل پاکستان چگونه بوده است؟ پس از اعلام راهبرد جدید آمریکا و انتقادهای صریح و بیپردهایی که از پاکستان صورت گرفت، این روابط فعلا در چه سطحی است؟
بدر: برای رسیدن به پاسخ این سوال، باید کمی طولانی و تاریخی صحبت کرد. پاکستان و آمریکا دوستی خیلی دیرینهای دارند و تاریخ روابط دو کشور پر از فراز و نشیب است. از بدو تأسیس پاکستان تاکنون، این کشور عملا در تمام مسائل جهانی با آمریکا همنوا بوده است. بعد از فرار شاه ایران از تهران، تنها کشوری که در منطقه برای تأمین اهداف غرب به خصوص آمریکا تلاش کرده، پاکستان بوده است. به همین دلیل، پاکستان در مجامع غربی، حمایت خوبی را با خود داشته است. زمانی که جنگ و جهاد مردم افغانستان در برابر تجاوز اتحاد جماهیر شوروی و حاکمیت کمونیستی آغاز شد، با وجود آن که پاکستان اهداف خود را دنبال میکرد، اما به عنوان تأمینکننده اهداف آمریکا در منطقه عرض اندام کرد؛ بزرگترین جنگی که جهان غرب با اتحاد جماهیر شوروی در منطقه داشت را سرپرستی نمود و بهترین ماموریت را انجام داد. اما وقتی جنگ افغانستان پایان یافت و بر اساس معاهده ژنو، سربازان شوروی از افغانستان خارج شدند، پاکستان از نوع برخورد آمریکا و غرب ناراضی بود. زیرا مطابق میل پاکستان عمل نکردند؛ مثلا برخلاف خواست اسلامآباد، این کشور را با حدود سه الی چهار میلیون مهاجر افغانستانی، تنها گذاشتند؛ کمکها قطع شد و بخشی از مسأله افغانستان به دوش پاکستانیها افتاد. بعد از این تحولات، پاکستان چندین بار متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی شد و تحریمهایی از سوی آمریکا علیه آن وضع گردید. پاکستان همیشه نسبت به نحوه برخورد آمریکا با خود شکایت داشته است. گلایه جدیتری که پاکستانیها از آمریکاییها داشتند، در زمان جنگهای پاکستان با هند در سالهای 1965 و 1971 بود. در نتیجه این جنگها، پاکستان به دو بخش تقسیم شد؛ پاکستان شرقی به نام بنگلادش استقلال خود را اعلام کرد و پاکستان غربی به شکل پاکستانی کنونی باقی ماند. پاکستانیها با توجه به همپیمانی هند و اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد و این کشور با آمریکا، توقع داشتند که آمریکا در جنگ با هند به کمک پاکستان بیاید، اما چنین کمکی صورت نگرفت. در دومین جنگ پاکستان با هند، این کشور منتظر کمک نیروهای دریایی آمریکا بود، اما چنین کمکی صورت نگرفت و 90 هزار سرباز پاکستانی در سرزمین بنگلادش امروزی به اسارت سربازان هندی درآمدند، و بالاخره پاکستان به دو بخش تقسیم شد.
بر اساس آنچه گفته شد، پاکستانیها اعتقاد دارند که تاریخ روابط این کشور با آمریکا مملو از بیوفایی از سوی آمریکا است، اما با این وجود، این کشور در مجامع جهانی همیشه با آمریکا همنوا بوده و با هماهنگیها و توافقات آمریکا عمل کرده است. حتی پیرامون تحولات 11 سپتامبر 2001، دولت پاکستان برخلاف خواست عمومی در داخل این کشور، همپیمان خود در افغانستان، طالبان را رها کرد و با آمریکا همنوا شد. باید گفت که
پس از تحولات 11 سپتامبر، جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، به پاکستان اخطار داد یا در کنار واشنگتن است یا با دشمنان آن! ژنرال پرویز مشرف بدون اینکه با مردم پاکستان مشورت کند و احزاب را فرابخواند، موافقت کرد که در مبارزه با القاعده و طالبان، با آمریکا همراه شود و به این ترتیب تحولات پاکستان هم وارد صفحه جدیدی شد. پاکستان به وسیله همکاری با آمریکا، همان نهالی که پرورش داده و به ثمر رسانده بود را قربانی کرد. هیچ حکومتی در طول تاریخ افغانستان به اندازه حکومت طالبان مطیع یا هماهنگ با پاکستان نبود، اما پرویز مشرف حاضر شد چنین حکومتی را به خاطر روابط با آمریکا قربانی کند. حتی پاکستان خلاف عرف دیپلماتیک، خواست آمریکا مبنی بر دستگیری و استرداد ملا عبدالسلام ضعیف، سفیر طالبان در پاکستان را پذیرفت. این کشور چندین پایگاه نظامی هوایی را در اختیار آمریکا قرار دارد. اما این همکاری با آمریکا به ضرر پاکستان تمام شد و جنگ آمریکا در افغانستان به داخل خاک پاکستان رسید. این جنگ تا حدی پیش رفت که تا سقوط «صوبه سرحد» قبلی یا «خیبرپختونخواه» فعلی چیزی باقی نمانده بود. بدین ترتیب جنگهایی بر پاکستان تحمیل شد که پیش از این تجربه نکرده بود. به همین دلیل، پاکستان میگوید که به خاطر تأمین اهداف آمریکا در افغانستان، چند هزار کشته داده و تاکنون وضعیت در وزیرستان عادی نشده است. از سوی دیگر، این کشور حالا هم شاهد حملات خونین است. پاکستان میگوید این همه را فقط به خاطر خشنودی آمریکا انجام داده است. پاکستان بر این عقیده است که ما با طالبان مشکلی نداشتیم، به خاطر آمریکا این همه قربانی دادیم، اما آمریکا آن طور که باید به وعده خود عمل میکرد، نکرد.
اما مسأله میان این دو کشور، ضلع سومی هم دارد و آن افغانستان است. نشستهای مختلفی بین مقامات افغانستان و پاکستان با وحضور مقامات آمریکایی تاکنون برگزار شده است اما سوء ظن میان کابل و اسلامآباد، کماکان وجود دارد. پاکستان همیشه مورد اتهام افغانستان قرار داشته است؛ حاکم کابل چه حامد کرزی باشد و چه دکتر اشرف غنی، همیشه انگشت انتقاد را به طرف پاکستان دراز کردهاند که هرآنچه رخ میدهد و مسأله تروریسم در افغانستان و تامین و تجهیز تروریستان از سرزمین پاکستان صورت میگیرد. در گذشته دستگاه دیپلماسی پاکستان در سطح بینالمللی بسیار فعال بود، روابط خوبی با جهان عرب به خصوص با عربستان سعودی، قطر و کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت و با استفاده از این روابط به آسانی میتوانست جهان عرب و جهان غرب را با سیاستهای خود همراه سازد، ولی با روی کار آمدن اشرف غنی در کابل، وضعیت برای پاکستان به گونه دیگری رقم خورد. غنی برخلاف سایر رهبران افغانستان، در پاکستان زندگی نکرده بود و با سازمانهای اطلاعاتی پاکستان کار نکرده بود. وی تنها فردی است که بر در رأس امور در کابل قرار گرفت اما سابقه همکاری با پاکستان را ندارد. به همین دلیل غنی در مقابل پاکستان ایستاد، البته او دست دوستی نیز به سوی پاکستان دراز کرد و حتی خلاف عرف دیپلماتیک به مرکز فرماندهی ارتش پاکستان در راولپندی رفت. پس از رویدادهای بزرگ تروریستی در شهرهای کابل و قندهار و تغییر موضع غنی، روابط افغانستان و پاکستان رو به وخامت گذاشته است، از این زمان لحن رئیس جمهور افغانستان تند شد و اظهار داشت که در طول سالهای گذشته، ما در یک جنگ اعلام نشده توسط پاکستان قرار داشتهایم، ابتدا باید مشکل را با پاکستان حل کرد و سپس با طالبان وارد مذاکره شد. غنی در مجامع جهانی علیه پاکستان سخن گفت و نتیجه آن انزوای پاکستان شد. آمریکا نیز مجبور شد علیه پاکستان سخن بگوید، زیرا حکومت کابل تحت الحمایت این کشور است و واشنگتن مجبور شد تا موضعگیری کند. در شرایط کنونی وضعیت در منطقه در حال خارج شدن از دست آمریکا است، آمریکا در سوریه پس از شش سال به یک تصمیم و نتیجه نهایی نرسیده است، بلکه روسها وارد صحنه شده و رقیب دیرینهاش جمهوری اسلامی ایران جایگاه خود را در منطقه مستحکم کرده است، در چنین شرایطی آمریکا بعد از جنگ ویتنام، دومین جنگ طولانی خود را در افغانستان دنبال میکند و در حال باختن این جنگ است. مسأله افغانستان برای آمریکا به مسأله حیثیتی تبدیل شده است، اگر آمریکا بدون حل معضل افغانستان، از این کشور خارج شود، اولین پیامدش آن این است که هیمنه مداخله نظامی آمریکا خواهد شکست به همین دلیل آمریکا مجبور است مأموریت طولانی خود در افغانستان را پایان دهد و راه فرار از این مخمصه بدون همکاری پاکستان امکانپذیر نیست.
فکر میکنید صحبتهای ترامپ علیه پاکستان احساسی و زودگذر است یا این که آمریکا سیاست جدی و همه جانبه را در قبال پاکستان در پیش گرفته است؟
بدر: آمریکا، ساختاری مستحکم دارد. اکثر فرمانها و تصمیمهای ترامپ از سوی دستگاه قضا و دادگاههای آمریکا مسترد شده است. در مورد پاکستان هم چنین وضعیتی را شاهدیم. مثلا لحن وزیرخارجه آمریکا در مورد پاکستان نسبت به لحن ترامپ نرمتر است، لحن وزیر تجارت آمریکا در مورد پاکستان نسبت به ترامپ نرمتر است و حتی خواهان کار مشترک با پاکستان هستند. تا کنون هیچ تغییری هم در عمل علیه پاکستان دیده نشده است، چون افغانستان و کابل در طول هفتههای گذشته شاهد حملات خونینتری نسبت به قبل بوده است. اگر احیانا گفتار ترامپ بر پاکستان تأثیر میداشت، شاید کابل این وضعیت را شاهد نبود. این بدان معنا است که بعد از تهدید ترامپ علیه پاکستان، بازهم تحولات امنیتی در افغانستان به شدت ادامه دارد و حتی شدیدتر شده است.
پاکستان به گفتههای ترامپ اعتنای جدی نخواهد کرد، به دو دلیل؛ اول به این دلیل که لابی پاکستان در داخل کابینه و اداره ترامپ رسوخ کرده است و دوم اینکه بعضی از حامیان بینالمللی پاکستان هم به این کشور کمک میکنند. از این منظر، گمان میکنم که پاکستان با توجه به تهدید آمریکا، به آسانی از قضیه افغانستان دست نخواهد کشید. البته این مسأله برای ترامپ هم ناراحت کننده است، چون ترامپ مجبور و تحت فشار است که برای پایان مأموریت در افغانستان، باید کاری انجام دهد.
پس حکومت افغانستان و اشرف غنی از این سیاست جدید آمریکا در قبال پاکستان، هیچ نتیجهایی نخواهد گرفت؟
بدر: باید صبر کرد. ممکن است پاکستان به طور موقت همکاری کند تا از فشارهای آمریکا کاسته شود. این همکاری موقت ممکن است کاهش کمکها به طالبان و در نتیجه کاهش شدت جنگ افغانستان و کاهش سطح درگیری نظامیان آمریکایی باشد که پاکستان در کوتاه مدت در پیش خواهد گرفت اما فکر نمیکنم پاکستان برای همیشه از قضایای افغانستان دست بکشد. مگر آن که برخی خواستههای این کشور توسط آمریکا پذیرفته شود.
بعد از اعلام راهبرد جدید آمریکا در جنوب آسیا، فضای سیاسی داخل پاکستان شاهد چه تغییراتی بوده است؟ خشم پاکستانیها نسبت به آمریکا تا چه اندازه بر گرایش به شرق پاکستان موثر بوده است؟
بدر: لحن پاکستانیها نسبت به آمریکاییها بعد از راهبرد ترامپ و سخنان او، نسبت به گذشته تندتر شده است. پاکستان برخی مواقع به شدت از آمریکا انتقاد میکند و حتی رییس مجلس سنای این کشور به آمریکا اخطار میدهد که این رویکرد جدید برای آمریکا مناسب نخواهد بود.
به نظر من روسیه در شرایط کنونی نمیتوانند آلترناتیو آمریکا برای پاکستان گردد. همکاری دو کشور در برخی زمینهها به علت منافع مشترک وجود دارد ولی روسیه نمیتواند جای آمریکا را برای پاکستان بگیرد. سطح کمکها و سطح روابط تجاری آمریکا - پاکستان قابل قیاس با روسیه – پاکستان نیست. از سوی دیگر، آمریکا هم قصد ندارد که پاکستان را برای همیشه از دست دهد. پاکستان کشور بزرگی در جهان اسلام است که مسلح به سلاح هستهای است. آمریکا خواهان ایجاد تنش با این کشور نیست.
چین هم علیرغم اختلافهایی که با آمریکا دارد، به نظر میرسد پیرامون برخی مسائل به خصوص موضوع مبارزه با افراطگرایی و تروریسم، منافع مشترکی با آمریکا دارد. جالب است که بدانید من چند روز پیش گفتگوهای ژنرال احسانالحق، رییس سازمان اطلاعات نظامی پاکستان با تلویزیون جیو را میدیدم، این مقام بلندپایه نظامی پاکستان در این گفتگو اعلام کرد که چینیها به پاکستانیها گفتهاند که رابطه خوبی با آمریکا داشته باشید! ژنرال احسانالحق گفت که «در روابط با چین و برخی کشورهای دیگر، اینگونه برخورد نمیکنیم که آنها را در تقابل با آمریکا قرار دهیم، این به سود ما نیست، حتی چینیها به ما توصیه کردند که باید رابطه خوبی با آمریکا داشته باشیم و روابطمان را خراب نکنیم». بر این اساس، فکر میکنم قبل از اینکه تنش در روابط آمریکا و پاکستان به اوج برسد، این مسئله حل میشود. در این بین، چین و برخی کشورهای دیگر از جمله عربستان سعودی میتوانند وساطت کنند و این مشکلات حل شود.
پس پاکستان به نوعی ناچار است یا راه دیگری ندارد که گزینه بهتر شدن روابط با آمریکا را دنبال کند؟ چون عملا روسیه و چین هم دست رد به سینه پاکستان زدهاند؟
بدر: ما نمیتوانیم روابط پاکستان و آمریکا را با روابطه آمریکا و کره شمالی مقایسه کنیم، جنجالها میان این دو کشور تا اندازهایی پیش رفته، اما زمینههایی وجود دارد که بر اساس آن دو کشور میتوانند اختلافات خود را حل کنند. آمریکا در پی خروج آبرومندانه از افغانستان است و پاکستان میتواند بدون اینکه از اهداف دوربرد و راهبردی خود در افغانستان دست بردارد، به آمریکا کمک کند، مثلا همانطور که در قبل گفتم، شدت جنگ کمتر شود و به شکلی از اشکال به طالبان تفهیم کند که آمریکا را درگیر نکند، چنین وضعیتی امکانپذیر است. از سوی دیگر، این امکان هم وجود دارد که پاکستان به افغانستان کمک کند تا امنیت خود را بهتر تامین کند. بنابراین پاکستان به شکل مقطعی میتواند به دولتهای واشنگتن و کابل کمک کند و نیازی به تقابل آمریکا و پاکستان نیست. آمریکا تنها با معضل افغانستان مواجه نیست. با چند کشور دیگر نیز درگیر است؛ با جمهوری اسلامی ایران، کره شمالی، ترکیه و سوریه نیز تعارضاتی دارد. مصر، عربستان سعودی و دولتهای دیگری که با آمریکا نزدیک بودند، اکنون به سمت روسیه متمایل شدهاند. به همین دلیل شاید آمریکا علیه پاکستان آنقدر پیش نرود که به بنبست برسد، سرانجام در جایی باهم توافق خواهند کرد.
پاکستانیها هم در عوض شرایطی که آمریکاییها وضع کردهاند، شروطی از جمله محدودیت نقش سیاسی هند در افغانستان را تعیین کردهاند. البته ممکن نیست که دو طرف همه شرایط یکدیگر را بپذیرند اما در یک نقطه و در یک زمای این دو با هم تفاهم خواهند کرد، لذا قبل از اینکه روابط دو کشور به بنبست برسد، زمینه حل شدن آن فراهم خواهد شد.
نشست چهارجانبهایی که در عمان برگزار شد، بدون نتیجه پایان یافت. از سوی دیگر حملات موشکی پاکستان بر بخشهایی از مناطق مرزی افغانستان ادامه دارد و پاکستان به دنبال حصارکشی در مرز با افغانستان است.
بدر: مشکلی که از گذشته وجود دارد، این است که در نشستهای میان افغانستان و پاکستان، در مورد مسائل اساسی که باعث جنجال بین دو کشور شده، بحث صورت نگرفته است و بحث بر سر مسائل حاشیهای بوده است. به عنوان مثال تامین امنیت فوری و قطع حمایت پاکستان از گروههای افراطی مورد بحث بوده است. باید توجه داشت که پاکستان برخی اهداف راهبردی مانند خط مرزی دیورند، حضور هند در افغانستان و آبهای افغانستان دارد و تا زمانی که در مورد این مسائل به طور واضح با پاکستان گفتگو نشود، مشکل افغانستان حل نخواهد شد. در نشست عمان برخی مسائل به صورت گذرا بررسی شد، به ویژه وضعیت امنیتی افغانستان، ولی این نشست مشکلات اساسی از جمله مداخله هند در افغانستان و تقسیم آبهای افغانستان و پاکستان را حل نمیکند. به همین دلیل میگویم که اگر نرمشی از سوی پاکستان پیرامون رویکرد این کشور در افغانستان هم به وجود آید، موقتی خواهد بود و و مشکل افغانستان عمیقا حل نخواهد شد.
در یک جمعبندی، با توجه به حرفهای شما، میتوان چنین نتیجه گرفت که افغانستان در تقابل با پاکستان، با توجه به بیبرنامگی آمریکا، همچنان در میدان تنها میماند و کار چندانی از دست آمریکا ساخته نیست؟
بدر: پاکستان برخی شرایط خود را مطرح کرده، اگر دو طرف سر شرایط بحث کنند، به نظر من مشکل به صورت موقت حل میشود، برای آمریکا هم یک راه خروج پیدا میشود، ولی آمریکا نیز مجبور است بعضی شروط و خواستههای پاکستان را در نظر بگیرد.
با توجه به این صحبتهای شما، پاکستان در شرایط کنونی در سیاست خارجی خود چگونه رفتار خواهد کرد؟
پاکستانیها در برابر برخورد با آمریکاییها تازهکار نیستند که با مشکل مواجه شوند، در گذشته هم روابط گاهی خوب و گاهی بد بوده است، اما بالاخره روابط ادامه داشته است. به نظر دستگاه دیپلماسی پاکستان کوشش میکند آمریکا را قانع سازد، پاکستان در داخل نهادهای تصمیمگیرنده در آمریکا، در کنگره، در سنا، وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا، در حال گفتگو و لابی است، چهرههای قوی دارد و پول مصرف میکند، همچنین وزرای خارجه دو طرف با هم مینشینند و گفتگو میکنند که دو سه مورد تا حالا صحبت کردهاند. از طرف دیگر، آمریکا و پاکستان برخی دوستان مشترک دارند، عربستان سعودی، اینها پا در میانی میکنند تا بالاخره آمریکا را در برابر پاکستان قانع کنند. پاکستانیها ابتدا از آمریکاییها میخواهند به قربانیهایی که در جنگ این کشور با طالبان دادهاند، به دیده قدر نگریسته شود، و دوم، سهم خود را در افغانستان میخواهند! پاکستان از آمریکا میخواهد که سهم این کشور در افغانستان را تعیین کند؟ بدون اینکه سهم پاکستان در افغانستان تعیین نشود، پاکستان به آسانی با آمریکا کنار نمیآید.
در قبال حکومت اشرف غنی، پاکستان چه برنامهیی را در شرایط کنونی دنبال خواهد کرد؟
بدر: پاکستان تاکنون تغییری نسبت به رویکرد خود در برابر افغانستان نشان نداده، تا حال تغییری مشاهده نمیشود. اشرف غنی مشکل اساسی که در پیش دارد، وضعیت امنیتی افغانستان است که این مسأله دامنگیر آمریکا هم است، اما وقتی در مقابل برخی خواستههای آمریکا و افغانستان، چیزی به پاکستان داده نشود و به خواستههای این کشور لبیک گفته نشود، گمان نمیکنم پاکستان حاضر به همکاری شود.
انتهای مطلب
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»