کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سهم گروه‌های شبه‌نظامی از معادن افغانستان

بررسی نقش منابع معدنی در تغذیه جنگ افغانستان

فارن پالسی جنرال , 17 خرداد 1397 ساعت 10:23

مترجم : شرمینه کیان پور

مرکز تحقیقات زمین شناسی آمریکا با تایید تمام یافته‌های مهم شوروی در گذشته به این مهم رسیده است که "خاک افغانستان حدود 60 میلیون تن مس، 2،200 میلیون تن سنگ آهن، 1.4 میلیون تن عناصر خاکی کمیاب و ذخایری از آلومینیوم، طلا، نقره، روی، جیوه و لیتیوم را حفظ کرده است. ذخایر کربنات ولایت هلمند افغانستان 89 میلیارد دلار ارزش دارد و لیتیوم این کشور به فراوانی نفت در عربستان است. اما این منابع سهم قابل توجهی در تامین مالی گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی دارد. طالبان و به تازگی داعش، جهت تامین هزینه عملیات‌های خود به دنبال استخراج معادن افغانستان هستند و سنگ‌های قیمتی و دیگر معادن سهل‌الوصول برای این گروه‌ها جذاب‌تر هستند. اگر سیاست‌های منسجم با رویکرد استراتژیک جامع، واقع بینانه و بلند مدت اتخاذ نگردد، این امکان وجود دارد که افغانستان در دام منابع طبیعی خود گرفتار شود و در چرخه‌ی تاریخی کشمکش و جنگ داخلی که اکثر کشورهای آفریقایی با آن مواجه هستند، گرفتار شود.


ایران شرقی/

منابع معدنی غنی افغانستان می‌توانند بهترین جایگزین برای کمک‌های خارجی باشند و می‌توانند وابستگی این کشور به کشورهای اهدا کننده و حمایت‌های خارجی را کاهش دهند. این منابع، اگر به درستی مدیریت شوند، فرصتی برای افغانستان ایجاد می‌کنند تا بتواند داستان و طرح خودش را در مورد موفقیت اقتصادی بنویسد.
منابع معدنی افغانستان با ارزش تخمینی بین یک تا 3 تریلیون دلار، پتانسیل جذابی را برای مدت طولانی حفظ کرده‌اند؛ اما این نعمت‌ها همچنین تهديدی برای تقویت آشفتگی و تعرض محسوب می‌شوند. در کشوری که در حال حاضر از فساد گسترده، شورش‌های فعال و کمبود زیرساخت‌ها و نهادهای مناسب به ستوه آمده، مواد معدنی افغانستان منبع احتمالی دیگری برای ایجاد بی‌ثباتی محسوب می‌شوند. از طریق استخراج غیر قانونی معادن، میلیون‌ها دلار به جیب گروه‌های مسلح، شورشیان و رهبران قدرتمند آنان منتقل می‌شود، در حالی که تنها بخش کوچکی از ثروت حاصل از این پروژه‌ها برای مردم افغانستان سود آور بوده و برای‌شان هزینه شده است.
علاوه بر ارائه اهرم‌های نفوذ ژئواستراتژیک، منابع معدنی سودآور افغانستان می‌تواند به عنوان یک توجیه مهم برای باقی ماندن ایالات متحده در افغانستان محسوب گردد. استخراج معادن می‌تواند اقتصاد افغانستان را رونق دهد در حالی که شرکت‌های آمریکایی هم از آن سود می‌برند. مهم‌تر از همه، این امر می‌تواند برای شرکت‌های آمریکایی دسترسی به مواد معدنی مهم و نادر را فراهم کند، که تولید بسیاری از آنها تحت سلطه چین قرار داشته است. با این حال، با افزایش نفوذ شورشیان و بالا رفتن میزان بهره‌برداری غیر قانونی از مواد معدنی، مواد معدنی افغانستان نه تنها نشانه فرصت از دست رفته است بلکه تهدیدی برای امنیت ملی این کشور به شمار می‌رود.
پتانسیل عظیمی در بخش مواد معدنی افغانستان نهفته است. به منظور تحقق بخشیدن به این پتانسیل، بخش معدنی نیازمند توجه قابل ملاحظه هم از سوی دولت افغانستان و هم از سوی جامعه بین المللی به ویژه ایالات متحده است.

اهمیت منابع معدنی در افغانستان
افغانستان دارای ذخایر عظیم منابع طبیعی است. این نعمت‌ها شامل ذخایر وسیعی از طلا، پلاتین، نقره، مس، آهن، کرومیت، تانتال، لیتیم، اورانیوم و آلومینیوم است. در شمال و جنوب، چندین معدن هیدروکربن وجود دارد. این کشور همچنین دارای ذخایر عظیم سنگ‌های ساختمانی است. ذخایر مس و سنگ آهن افغانستان از بزرگترین ذخایر در جهان به شمار می‌آید که به ترتیب از 60 تا 2200 میلیون تن می‌باشد. کار گروه عملیات کسب و کار و ثبات (بخشی از وزارت دفاع ایالات متحده (TFBSO)) تخمین می‌زند که ذخایر نفت و گاز طبیعی افغانستان "می‌تواند به ارزش بیش از 220 میلیارد دلار باشد."

پس از اقدام مداخله‌گرانه آمریكا كه موجب نابودی رژیم طالبان در سال 2001 گردید، مرکز تحقیقات زمین‌شناسی آمریکا USGS در سال 2004 شروع به بررسی و تحقیق در مورد منابع معدنی افغانستان نمود. زمین شناسان آمریكایی مجموعه‌ای جذاب از نمودارهای قدیمی و اطلاعات جالبی را در كتابخانه سازمان زمین‌شناسی افغانستان در کابل یافتند كه توسط كارشناسان زمین شناسی شوروی در طول دوره اشغال افغانستان در دهه 1980 جمع‌آوری شده بود. سازمان تحقیقات زمین‌شناسی ایالات متحده (USGS) با استفاده از این نمودارها و داده‌های قدیمی روس‌ها، تحقیقات علمی گسترده‌ای را بر روی مواد معدنی آغاز کرد. این بررسی‌ها جامع‌ترین مطالعات زمین شناختی افغانستان بوده که تا کنون انجام شده است. مرکز تحقیقات زمین‌شناسی آمریکا بیش از 43 روز زمان صرف کرده و 23 پرواز، برای جمع‌آوری داده‌ها انجام داده است. حدود 23،000 مایل پرواز بر فراز خاک افغانستان صورت گرفته است. از طریق مأموریت‌های هوابرد جهت انجام تحقیقات، کاوش‌های مغناطیسی، بررسی‌های گرانش و ماورای طیفی در خصوص افغانستان، محققان بر فراز آسمان حدود 70 درصد از کل این کشور پرواز کردند.

هواپیمای "Orion" NP-3D Lockheed که برای انجام این سفر تحقیقاتی تجهیز شده بود جهت بررسی و کشف منابع معدنی در افغانستان مورد استفاده قرار گرفت. این هواپیما با دستگاه‌های سنجش از دور و ژئوفیزیک مجهز شده بود.
مرکز تحقیقات زمین شناسی آمریکا با تایید تمام یافته‌های مهم شوروی در گذشته نتیجه‌گیری کرد که "خاک افغانستان حدود 60 میلیون تن مس، 2،200 میلیون تن سنگ آهن، 1.4 میلیون تن عناصر خاکی کمیاب مانند لانتان، سریم و نئودیمیم و ذخایری از آلومینیوم، طلا، نقره، روی، جیوه و لیتیوم را حفظ کرده است. به عنوان مثال، "ذخایر کربنات خان‌نشین در ولایت هلمند افغانستان 89 میلیارد دلار ارزش دارد." به عبارت دیگر، لیتیوم موجود در افغانستان به فراوانی نفت در عربستان است. لیتیوم یک ماده خام مهم است که برای تولید باتری برای لپ تاپ‌ها و گوشی‌های هوشمند به کار می‌رود. عناصر نادر زمین (REEs) تبدیل به بخش مهمی از فن آوری مدرن امروز شده‌اند و در ساخت تلفن‌های همراه، تلویزیون، رایانه، لیزر، باتری و ابررساناها مورد استفاده قرار می‌گیرند. یافته‌های مربوط به کنگره عناصر نادر زمین برای امنیت ملی ایالات متحده مهم و حساس در نظر گرفته می‌شوند. عناصر نادر زمین کلیدی برای تولید سیستم‌های ناوبری مخزن (تانکرحمل سوخت)، سیستم‌های هدایت موشکی، اجزای دفاع موشکی، ماهواره‌ها و سیستم‌های ارتباطی نظامی هستند.

عناصر نادر خاکی و اورانیوم در ولایت هلمند موجودند. افغانستان دارای بزرگترین ذخایر کشف شده آهن و مس است که تخمین زده شده آن قدر بزرگ است که بتواند این کشور را به بزرگترین تولید کننده این دو ماده در جهان تبدیل کند. به گفته بانک جهانی، درآمد حاصل از معادن تنها در دو محل - ذخیره مس عینک و ذخایر آهن حاجیگک- می‌تواند تا سال 2031 به طور متوسط ​​900 میلیون دلار در سال باشد.  یافته‌ها به وضوح نشان می‌دهد که وفور و تنوع زیاد در ثروت معدنی افغانستان، می‌تواند این کشور را به یک رهبر جهانی در بخش مواد معدنی تبدیل کند.
این منابع، اگر به درستی مدیریت شوند، فرصتی برای  رونق اقتصادی افغانستان فراهم می‌کنند. اما اگر این منابع به طور موثر مدیریت نشوند، می‌تواند مناقشات کشور را افزایش دهد یا حتی به بروز جنگ داخلی کمک کند.
 
معدن‌کاری غیرقانونی شورش و اغتشاش را تقویت می‌کند
افغانستان چندین دهه جنگ را پشت سر گذاشته است. 17 سال از زمان حمله آمریکا در سال 2001 و 39 سال از زمان حمله اتحاد جماهیر شوروی در سال 1979 می‌گذرد. این کشور هنوز با بیش از 20 گروه شورشی و تروریستی دست و پنجه نرم می‌کند. در حال حاضر، این کشور به میدان شورش‌های فعال طالبان و دیگر گروه‌های ستیزه‌جوی و تروریستی رادیکال از جمله القاعده، شبکه حقانی و داعش خراسان تبدل شده است.
شورشیان طالبان، جنگ سالاران و سیاست‌مداران فاسد، همگی تهدیدهای جدی هستند. در برخی موارد، این بازیگران به دلیل داشتن منافع مشترک، با هم و به منظور بهره‌برداری از منابع معدنی ارتباط برقرار می‌کنند.

یکی از بزرگترین چالش‌ها در توسعه صنایع معدن‌کاری در افغانستان ناامنی است
به طور خاص، سنگ‌های قیمتی و سنگ مرمر آشکارا غارت می‌شوند. به خاطر عدم وجود امنیت و حضور محدود و ناکافی دولت در برخی نقاط کشور جنگ سالاران، شورشیان و سیاست‌مداران در استخراج غیرقانونی مواد معدنی مشارکت دارند. طبق گزارش کمیته شورای امنیت سازمان ملل در ماه فوریه 2015، مواد معدنی پس از مواد مخدر غیر قانونی، به دومین منبع درآمدی بزرگ طالبان تبدیل شده‌اند. از طریق معدن‌کاری غیرقانونی، میلیون‌ها دلار به جیب گروه‌های مسلح، شورشیان و نیروهای مسلح سرازیر می‌شود، در حالی که تنها بخش کوچکی از ثروت حاصل از این پروژه‌ها به نفع مردم افغانستان خرج می‌گردد.

منابع طبیعی به ویژه سنگ‌های قیمتی، طی دهه‌ها، جنگ و ستیزه‌جویی در افغانستان را تامین مالی کرده‌اند. ادعا شده که در دهه 1990، جبهه متحد اسلامی (The United Islamic Front) به شکل قاچاق؛ سالانه بین 60 تا 200 میلیون دلار از استخراج و قاچاق غیرقانونی در شمال افغانستان درآمد کسب کرده است. منابع معدنی نقش مهمی در تامین مالی شورش‌های فعلی ایفا می‌کنند. به عنوان مثال، طالبان به میزان قابل توجهی از سود حاصل از استخراج معادن و همچنین مالیات در تمامی انواع فعالیت‌های اقتصادی در مناطق تحت کنترل خود سهم می‌برند. این موارد و فعالیت‌های اقتصادی شامل محصولات پر سود تریاک هلمند، تجارت الوار و چوب در شرق افغانستان، برش کاری سنگ مرمر در جنوب و سنگ در شمال کشور است.
خزانه‌های دولتی افغانستان درآمد بسیار کمی از بخش معدن دارند و حدود 1400 معدن غیر قانونی در این کشور وجود دارد. در گزارش سازمان شاهد جهانی (Global Witness) در می 2016 آمده است: "درآمدی که تنها از ولایت بدخشان نصیب جنگ سالاران و طالبان می‌شود با درآمد اعلام شده دولت از کل بخش منابع طبیعی افغانستان برابری می‌کند.

در سال 2014، دو میدان معدنی «دیو دره» و «کران و منجان» در ولایت بدخشان، به تنهایی حدود تقریبا 20 میلیون دلار آمریکا برای گروه‌های مسلح فراهم کردند. به نظر می‌رسد منابع معدنی دومین منبع بزرگ درآمد طالبان هستند، در حالی که کمتر از یک درصد درآمد دولت در سال 2013 را تأمین کرده‌اند. بدون وجود یک استراتژی قوی و عملی، منابع معدنی می‌توانند به یک منبع دیرینه تقویت درگیری و فساد تبدیل شوند.

دولت اسلامی /داعش و شورشیان طالبان به مواد معدنی در افغانستان چشم دوخته اند
منابع طبیعی، به ویژه هنگامی که دولت حاکمیت ارضی کامل را در دست ندارد؛ می‌تواند آتش درگیری‌ها را شعله‌ورتر کند. این مسئله یک احتمال قوی در افغانستان محسوب می‌شود. براساس اطلاعات جدید منتشر شده توسط نیروهای آمریکایی در افغانستان، 30 درصد از مناطق این کشور تحت نظارت یا نفوذ شورشیان قرار دارند. براساس یافته‌های این مطالعه در خصوص بخش صنایع معدنی در سال 2014، برخی از مهمترین ذخایر لیتیوم در ولایات شرقی غزنی و منطقه جنوبی ولایت هلمند قرار گرفته که عمدتا تحت کنترل طالبان قرار دارند. علاوه بر این، در بعضی مناطق جنگ سالاران محلی و رهبران نیروهای مسلح شورشی در مقایسه با دولت نفوذ بیشتری دارند.

بازیگران دولتی و غیردولتی در مناطق مرزی ناآرام افغانستان پناه می‌گیرند و احتمال وقوع جنگ را افزایش می‌دهند. کشورهای ثروتمند و غنی از لحاظ منابع طبیعی در مقایسه با کشورهای فقیرتر (از لحاظ منابع طبیعی)، به میزان بالاتری از جنگ‌های داخلی آسیب می‌بینند و جنگ‌های طولانی‌تری متحمل می‌شوند. زمانی که برخی از نقاط کشور توسط شورشیان و جنگ سالاران کنترل می‌شوند، اختلافات و کشمکش‌ها اقتصاد جنگی ایجاد می‌کنند. اعضای گروه‌های مسلح از غارت سود می‌برند، بنابراین از خشونت استفاده می‌کنند تا کنترل و دسترسی به منابع خود را حفظ کنند.

شورشیان، جنگ سالاران و سایر گروه‌های مسلح همچنان در بسیاری از نقاط افغانستان صاحب سهم بزرگی از استخراج معادن هستند. شورشیان طالبان و اخیرا داعش به دنبال بهره‌برداری از منابع معدنی در بخش‌هایی از کشورند که کنترل دولتی بر آنها ضعیف است. داعش جهت تأمین هزینه عملیات‌های خود در افغانستان، عراق و سوریه به دنبال استخراج غیرقانونی معادن افغانستان است. سنگ‌های قیمتی و مواد مخدر که به راحتی قابل استخراج و معامله هستند، برای گروه‌های مسلح جذاب‌ترند. گاهی اوقات شعله‌ور شدن مناقشات به فعالیت‌های معدن کاوی در مناطق دور افتاده کشور منجر می‌شود. گروه‌های شورشی در حال رقابت و نزاع و مواجهه با یکدیگرند و در بعضی موارد جوامع ضعیف‌تر از عناصر طالبان درخواست کرده‌اند از آنها محافظت کنند. با ظهور داعش در افغانستان، بخش معدن این کشور در حال حاضر با تهدیدی تازه روبرو شده است.

داوود شاه صبا، وزیر سابق معادن و نفت افغانستان، به قانون‌گذاران مجلس افغانستان اعلام کرد که داعش تهدیدی جدی برای صنعت استخراج معادن افغانستان است. داعش سعی دارد در افغانستان نفوذ کند؛ اما مشخص نیست که در برابر دولت افغانستان توان مقاومت خواهد داشت یا خیر. با این وجود، گمان می‌رود که داعش به طور کلی به دنبال بهره‌برداری از صنعت معدن افغانستان در بخش‌های ضعیف (از لحاظ امنیت)این کشور است تا بتواند بودجه عملیات‌های اصلی خود در عراق و سوریه را تامین کند. وخامت اوضاع امنیت افغانستان وضعيت مطلوب‌تري را براي داعش فراهم کرده است. اگر اوضاع تحت کنترل قرار نگیرد، ممکن است شورشیان داعش و طالبان بتوانند از طریق بهره‌برداری از معادن نقاط آسیب‌پذیر افغانستان، خطرات جدی ایجاد کنند. آنها می‌توانند از طریق بهره‌برداری از معدن، مأموریت‌های عملیاتی خود در دیگر نقاط دنیا را تامین مالی نمایند.

ستیزه جویان در حال تلاش جهت دستیابی به کنترل بر مناطقی هستند که غنی از منابع معدنی هستند. در برخی مناطق، شورشیان قادر به کنترل ذخایر معدنی بوده‌اند. به عنوان مثال، ولایت هلمند غنی از کرومیت است و یکی از بزرگترین ولایت‌های تولید کننده تریاک نیز محسوب می‌شود. این ولایت در دهه گذشته با جنگ‌های شدیدی مواجه شده است. برخی از ولسوالی‌های این ولایت تحت کنترل شورشیان طالبان قرار دارند. ولایت بدخشان، که به دارا بودن معادن طلا و سنگ لاجورد معروف است و ولایت‌های کنر و نورستان که ذخایر زیادی از سنگ‌های گران‌بها دارند، حملات و جنگ‌های شدیدی را تجربه کرده‌اند. زیرا شورشیان در این سرزمین‌ها متمرکز شده‌اند و ذخایر عظیم سنگ‌های قیمتی آنها را جذب می‌کند و این حرکتی خطرناک به شمار می‌آید. آنها به دنبال کنترل مناطقی هستند که از آنجا می‌توانند میلیون‌ها دلار برای تامین تجهیزات جنگی خود درآمد کسب کنند. دسترسی به منابع عظیم طبیعی باعث شده که بیشترین احتمال وقوع جنگ داخلی به وجود آید.
 
سناریوی احتمالی؛ امکان افزایش درگیری‌ها
در افغانستان استخراج معادن، منبعی سهل و آسان برای تامین بودجه جنگ است. تحقیقات نشان می‌دهد که میان وجود منابع طبیعی در یک کشور و بروز جنگ داخلی رابطه آماری وجود دارد. وجود چنین منابعی، اغلب درگیری‌های خشونت‌آمیز به منظور کنترل آنها را افزایش می‌دهد. اغلب درگیری‌ها در واکنش به تلاش‌های بازیگران مختلف برای کنترل استخراج معدن به وجود می‌آیند. به دلیل امکان استخراج آسان و ثروت عمده حاصل از معادن، منازعه بر سر منابع همیشه امکان‌پذیر است. منابع برای گروه‌های مسلح و رهبران این گروه‌ها فرصتی برای کسب سودآسان فراهم می‌کند. به این ترتیب، گروه‌هایی که یک برنامه کاری اقتصادی دارند و مایل به خرید و تامین اسلحه هستند، دسترسی به این منابع را برای کسب سود حاصل از استخراج و فروش خود خواهانند و در مناطقی که شبکه‌هایی از مجرمان و مظنونان به شدت درگیر هستند، این آسیب‌پذیری بیشتر است.

افغانستان راهبردی روشن برای رسیدگی موثر به ثروت معدنی خود ندارد. در ماه آوریل 2015، بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (SIGAR)، گزارشی منتشر کرد تا اذعان کند واشنگتن "یک استراتژی واحد برای توسعه صنایع معدنی و استخراجی افغانستان نداشته است." از سال 2009، نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین المللی و کار گروه عملیات کسب و کار و ثبات وزارت دفاع آمریکا 488 میلیون دلار به صنایع استخراجی افغانستان اختصاص داده است. بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان توضیح داده که این منابع مالی، هیچ کاری برای ساخت و ایجاد صنعت معدن‌کاری قابل قبول و منظم در افغانستان انجام نداده‌اند.

نهادهای دولتی ایالات متحده، از جمله اداره توسعه بین‌المللی ایالات متحده، نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین‌المللی و وزارت دفاع، در انجام مأموریت خود برای کمک به ایجاد صنایع استخراجی مستقل افغانستان شکست خورده است و این امر هنوز یک هدف بسیار دور از دسترس به نظر می‌رسد.

استخراج معدن به طور غیرقانونی در سراسر افغانستان شایع است. بیش از 2000 سایت غیرقانونی وجود دارد که جنگ سالاران و شورشیان از منافع آن سود می‌برند. گزارش بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان نشان می‌دهد که معادن غیرقانونی از زمان سقوط طالبان در سال 2001 به میزان 300 میلیون دلار هزینه در بر داشته است. ناامنی در ولایت شرقی ننگرهار و سایر نقاط، موجب شد که وزیر سابق معاون افغانستان [داوود شاه صبا]، در سال 2015 به قانون‌گذاران افغان هشدار دهد که نظارت بر هزاران معدن در سراسر این کشور غیرممکن است و در صورت عدم وجود توافق صلح با طالبان ممکن است غارت کامل و نامحدود منابع محلی رخ دهد.

بدون وجود یک پاسخ منسجم و فوری، منابع معدنی وسیع در افغانستان نه تنها یک فرصت از دست رفته محسوب می‌شوند بلکه تهدیدی برای امنیت ملی افغانستان هستند. اگر سیاست‌های قوی با رویکرد استراتژیک جامع، واقع بینانه و بلند مدت اتخاذ نگردد، این امکان وجود دارد که افغانستان در دام منابع طبیعی خود گرفتار شود و در چرخه‌ی تاریخی کشمکش و جنگ داخلی که اکثر کشورهای آفریقایی با آن مواجه هستند، درگیر شود.

راه پیش رو
با توجه به وضعیت فعلی فساد گسترده، شورش فعال، اقتصاد جنگی و عدم وجود مؤسسات دولتی موثر، اگر منابع افغانستان به طور موثر مدیریت نشوند، به طور بالقوه می‌توانند پنجره دیگری به روی درگیری‌های خشونت‌آمیزی باز کنند و به نفرین و بلا تبدیل شوند. با توجه به این چالش‌ها، به نظر می‌رسد که دستیابی به ثبات اقتصادی از طریق بهره‌برداری از این منابع، یک وظیفه چالش برانگیز برای دولت افغانستان است. استخراج معدن‌ در کشوری مانند افغانستان، که چندین دهه است در اثر کشمکش تخریب شده، بدون وجود تعهد قوی از سوی حکومت افغانستان و جامعه جهانی، آسان نخواهد بود. مدیریت بهتر منابع معدنی می‌تواند منجر به رشد اقتصادی پایدار شود و راه را برای صلح پایدار هموار کند.

به رغم موانع شدید و دشوار، اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، از تلاش‌ها به منظور بهره‌برداری از معادن معدنی افغانستان حمایت می‌کنند. هر دو رئیس جمهور گفتگو‌های زیادی در مورد فرصت‌های استخراج معادن‌ در افغانستان داشته‌اند. با این حال، از آنجایی که معادن دومین منبع مالی تامین بودجه طالبان هستند، این گروه ممکن است از دخالت ایالات متحده ناخشنود گردد و نارضایتی خود را با حمله علیه نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان نشان دهد. فساد مفرط در کشور چالش بزرگ دیگری است. این مسئله نه تنها تأثیر نیروهای امنیتی افغانستان و مشروعیت دولت را تضعیف می‌کند، بلکه مانع بزرگی برای مسیر توسعه اقتصادی است و بخش معدن هم مستثنی از این امر نیست.

به منظور توسعه منابع معدنی، دولت باید حضور خود را تقویت کند و ثبات را به ویژه در مناطق دارای منابع معدنی تامین کند. علاوه بر اجرای اصلاحات در قوانین مواد معدنی، رفع و یا حداقل کاهش سطح فساد مهم است. حقوق معدنی باید به خوبی تعریف شود و باید یک چارچوب قانونی مشخص برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد گردد. دولت افغانستان، باید از سوی جامعه جهانی حمایت شود و یک چشم انداز دراز مدت، واقع‌بینانه و استراتژیک برای توسعه بخش معدنی نوظهور خود شکل دهد.

جامعه بین‌المللی می‌تواند به دولت افغانستان کمک کند تا از تجارت غیرقانونی مواد معدنی که به طور قابل توجهی به جنگ و تقویت شورشیان کمک می‌کند، جلوگیری نماید. کمیته تحریم‌های سازمان ملل باید شروع به تحقیق کند تا مشخص شود که چگونه ثروت معادن به شورشیان می‌رسد و گروه‌های غیرقانونی مسلح را تامین مالی می‌کند. جامعه بین‌المللی، به ویژه ایالات متحده، باید با همکاری دولت افغانستان بر روی اصلاحات و ایجاد مکانیسم موثر ارزیابی و نظارت بر منابع معدنی کشور، کار کند. مدیریت منابع معدنی، که می‌تواند توسعه اقتصادی و ثبات را ارتقا دهد، باید اولویت استراتژیک اصلی باشد.
 با توجه به فراوانی مشکلات موجود در افغانستان، هر مرحله از این فرآیند باید توسط جامعه بین المللی و سازمان‌های نظارتی دقیقا نظارت شود تا از فساد و مشکلات قومی جلوگیری شود و اطمینان حاصل شود که استخراج به معنی موفقیت است؛ نه اینکه به آشفتگی و یا منازعات تبدیل شود.

گرچه بخش معدنی افغانستان با چالش‌های عمده‌ای مواجه است، اما پیامی به کمک کنندگان و سرمایه‌گذاران در سراسر جهان می‌رساند که این کشور می‌تواند از طریق استخراج ثروت معدنی خود، دوباره روی پای خود بایستد.

نتیجه‌گیری
شورشیان طالبان نه تنها در میدان جنگ موفق هستند، بلکه همچنین از منابع درآمدی کشور نیز اخاذی می‌کنند، منابعی که برای پرداخت حقوق نظامیان این کشور بدون کمک آمریکا کافی است. تاکنون، بیشتر درآمد حاصل از ثروت طبیعی کشور به جای مردم افغانستان و دولت، به جیب کارگزاران قدرت، جنگ سالاران و مقامات فاسد رفته است. با توجه به شرایط کنونی، مدیریت نا مناسب منابع کشور می‌تواند روزنه دیگری رو به سوی درگیری‌های خشونت‌آمیز باز کند.

منابع معدنی عامل کلیدی بی‌ثباتی هستند که می‌تواند رقابت و کشمکش بین گروه‌های مسلح و رهبران محلی را افزایش دهد و در صورت عدم وجود کنترل دولت، شکایات و اعتراضات مردمی را ایجاد کند. با وجود در اختیار داشتن 14000 سرباز آمریکایی که از بخش امنیتی نسبتا جدید افغانستان حمایت می‌کنند، تامین امنیت تمام معادن کشور برای دولت افغانستان سخت خواهد بود. معدن‌کاوی در کشوری مانند افغانستان بدون تعهد قوی از سوی دولت افغانستان و حمایت قوی از سوی جامعه بین المللی آسان نخواهد بود.
منابع معدنی غنی افغانستان، اگر به طور موثر بهره‌برداری شوند، می‌توانند بهترین جایگزین کمک‌های خارجی باشند و وابستگی مردم افغانستان به کشورهای اهداکننده و حمایت خارجی را کاهش دهد. این منابع اگر به درستی مدیریت شوند، فرصتی مناسب برای موفقیت‌های اقتصادی فراهم می‌کنند. سیاست‌های قوی و تدابیر سازمانی قوی همراه با جهت‌گیری روشن سیاسی، می‌تواند به جذب سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی کمک کند. مدیریت بهتر منابع معدنی می‌تواند منجر به رشد اقتصادی پایدار شود که راه را برای ایجاد صلح پایدار هموار می‌سازد.
انتهای مطلب/

«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»


 


کد مطلب: 1417

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/1417/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir