کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

حمایت‌های بی‌دریغ اسلام‌آباد از طالبان

انتخاب‌های سیاسی دشوار پاکستان در افغانستان

crisisgroup , 1 اسفند 1400 ساعت 8:35

مترجم : زهرا خادمی راد

اسلام‌آباد نگران وضعیت یک همسایه بی‌ثبات است که در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد؛ وضعیتی که پیامدهای فرامرزی بالقوه‌ای به دنبال دارد، از موج جدید پناهجویان و تداوم ارتباط طالبان با گروه‌های شبه نظامی پاکستانی تا تأثیر بالقوه حاکمیت اسلام‌گرایان در افغانستان بر گروه‌های فرقه‌ای فعال در پاکستان. اما اسلام‌آباد به چند دلیل تمایل ندارد تا راه خود را از طالبان جدا کند. پاکستان حکومت طالبان خود را ابزار اصلی برای تقویت جایگاه خود در افغانستان می‌داند. اسلام‌آباد خواهان سرنگونی طالبان نیست چون درگیری دوباره در افغانستان می‌تواند پیامدهای فرامرزی نیز به دنبال داشته باشد. پاکستان نه تمایل دارد که به حمایت خود از طالبان خاتمه دهد، و نه می‌تواند پیامدهای سقوط رژیم طالبان را تحمل کند. بنابراین، سیاست پاکستان، مبتنی بر تلاش برای کاهش انزوای دولت طالبان است که برای تحقق آن باید طالبان را مجاب کند تا در برابر مطالبات بین‌المللی در حوزه حاکمیت و مبارزه با تروریسم، به اندازه کافی امتیازدهی کند.


مطالعات شرق/

چکیده
پاکستان در تلاش است تا از نتیجه نامطلوب جنگ افغانستان، بهترین استفاده را ببرد. هرچند اسلام‌آباد سال‌ها از طالبان حمایت کرده است اما ترجیح می‌داد که به قدرت رسیدن دوباره این گروه در افغانستان، از طریق تشکیل دولتی باشد که هم دارای مشروعیت بین‌المللی است و هم از حمایت مالی خارجی برخوردار است. اما در عوض، این متحدان دیرینه پاکستان، با زور و اجبار به قدرت رسیدند، مخالفان سیاسی را راهی تبعید کرده و دولت‌های غربی را که افغانستان را سر پا نگه داشته بودند، خشمگین کردند. دولت طالبان مشروعیت بین‌المللی نداشته و لذا از منافع دیپلماتیک و اقتصادی حاصل از آن نیز محروم است. احتمالا پاکستان، رابطه نزدیک خود را با حاکمان جدید کابل قطع نخواهد کرد. این کشور باید با دقت از این رابطه استفاده کند تا بتواند طالبان را به سمت سازش درباره مسائل حاکمیتی، از جمله احترام به حقوق اساسی و انجام تعهدات خود در حوزه مبارزه با تروریسم، سوق دهد؛ اقدامی که می‌تواند در صحنه خارجی تا حد زیادی به نفع طالبان تمام شده و به کاهش تراژدی انسانی افغانستان کمک کند.

پاکستان که مدت‌ها رهبران طالبان را پناه داده است می‌تواند به سرعت با مقامات جدید این گروه نیز ارتباط برقرار کند اما در عین حال، این نهاد را رسما به رسمیت نشناسد. این جهت‌گیری، در تضاد با موضع‌گیری پاکستان در قبال حکومت قبلی طالبان در دهه 1990 است؛ زمانی که پاکستان یکی از سه کشوری بود که «امارت اسلامی» طالبان را به رسمیت شناخت و آخرین کشوری بود که رابطه خود را با آن قطع کرد. این بار، تردید پاکستان برای انجام این کار عمدتا ناشی از این نگرانی است که هیچ دولت دیگری در کل دنیا، از جمله همسایگان افغانستان، هنوز برای شناسایی طالبان پیش قدم نشده‌اند. لذا هر نوع اقدام یک جانبه پاکستان در این راستا احتمالا موجب تیره شدن رابطه آن با کشورهای قدرتمند غربی، بخصوص آمریکا، خواهد شد. اسلام‌آباد همچنین می‌داند که به رسمیت شناخته شدن طالبان صرفا توسط پاکستان، کمک زیادی به کاهش انزوای دیپلماتیک و اقتصادی طالبان نخواهد کرد.  

لذا پاکستان به طرق دیگری، به حمایت از طالبان در صحنه‌های بین‌المللی روی آورده است. اسلام‌آباد در اظهارنظرهای سیاسی خود در جلسات دوجانبه و نشست‌های چند جانبه، قدرت‌های خارجی، به خصوص آمریکا و متحدان غربی آن، را ترغیب می‌کند تا با طالبان وارد تعامل شده، تحریم‌‌های اقتصادی را برداشته و کمک‌های انسانی و اقتصادی را در اختیار کابل قرار دهند. سیاستگذاران پاکستانی (به درستی) هشدار می‌دهند که ادامه تحریم‌ها و عدم ارسال کمک‌های مالی به افغانستان، منجر به سقوط کامل اقتصاد این کشور و همچنین تشدید بحران انسانی آن خواهد شد. آنها همچنین تأکید دارند که غربی‌ها با در پیش گرفتن اقدامات تشویقی احتمالا بهتر ‌می‌توانند رفتار طالبان را تعدیل کنند، تا از طریق اقدامات تنبیهی. به گفته آنها، با اتخاذ سیاست هویج به جای چماق، مقامات طالبان تمایل بیشتری پیدا خواهند کرد تا مبادرت به تشکیل یک دولت فراگیر کرده، به حقوق بنیادین (از جمله حقوق زنان و دختران) احترام گذاشته و به تعهدات خود در حوزه مبارزه با تروریسم پایبند باشند.

البته اسلام‌آباد به خوبی می‌داند که اگر قرار باشد فشار غربی‌ها کاهش پیدا کند، طالبان هم باید به دغدغه‌های بین‌المللی درباره حکومت و امنیت توجه کند. در حالی که پاکستان طالبان را تشویق می‌کند تا دست کم به صورت ظاهری، به سمت تشکیل یک دولت فراگیر حرکت کرده و حداقل جنبه‌های کوچکی از رعایت حقوق اساسی را به نمایش بگذارد، طالبان هنوز به این توصیه عمل نکرده است. همچنین پاکستان نتوانسته است تا این گروه تازه به قدرت رسیده را به قطع ارتباط با گروه‌‌های جهادی مستقر در افغانستان، مثل القاعده، متقاعد کند.  

به خاطر نگرانی‌های موجود درباره این عدم کنشگری طالبان، حتی کشورهایی مانند ایران، چین و روسیه که تصمیم گرفته‌اند ارتباط نزدیک‌تری با طالبان برقرار کنند نیز بعید است به این زودی‌ها بخواهند رسما طالبان را به رسمیت بشناسند. این احتمال حتی کمتر است که آمریکا و متحدان غربی آن، تا زمانی که طالبان تمایلی به سازش نشان ندهد، حاضر باشند دولت طالبان را به رسمیت شناخته و همه تحریم‌های وضع شده علیه آن را لغو کنند. به خاطر نزدیکی اسلام‌آباد و طالبان، خود پاکستان نیز ممکن است با فشار غربی‌ها مواجه شود؛ فشارهایی که هدف آنها، مجبور کردن پاکستان به تلاش بیشتر برای متقاعد کردن متحد افغان خود به همسویی بیشتر با مطالبات جهانی خواهد بود. همچنین با توجه به وزن ایالات متحده در نهادهای مالی بین‌المللی، مثل «بانک جهانی» و «صندوق بین‌المللی پول» (که پاکستان برای حمایت از اقتصاد در حال فروپاشی خود، به آنها وابسته است)، سردتر شدن رابطه بین پاکستان و آمریکا، به طور خاص، می‌تواند پیامدهای سنگینی را برای اسلام‌آباد در پی داشته باشد. 

پاکستان همچنین نگران پیامدهای فرامرزی بحران‌های اقتصادی و دیپلماتیک افغانستان است. فروپاشی اقتصاد افغانستان، فرصت احیای روابط اقتصادی را از پاکستان می‌گیرد؛ رابطه‌ای که پیش از این، به واسطه اصطکاک‌های موجود با دولت سابق «اشرف غنی»، به شدت آسیب دیده بود. همچنین افزایش ناامنی و سخت شدن اوضاع اقتصادی می‌تواند سبب فقر هزاران و شاید صدها هزار افغانستانی شده و سپس این افغان‌ها برای زندگی و امرار معاش خود به پاکستان پناهنده شوند.

در همین حال، به نظر می‌رسد که پس از به قدرت رسیدن طالبان در اواسط آگوست 2021، نفوذ اسلام‌آباد بر این گروه کاهش یافته، ضمن اینکه دردسرهای جدیدی نیز ایجاد شده است. تلاش پاکستان برای تأمین امنیت مرز خود با افغانستان، جلوگیری از ورود سیل پناهجویان و همچنین جلوگیری از ورود شبه نظامیان پاکستانی مستقر در افغانستان به خاک کشورش، تقریبا به یک نقطه بحرانی رسیده است. امتناع ظاهری طالبان از قطع رابطه با همتایان پاکستانی خود، یعنی «تحریک طالبان پاکستان»، نیز نگرانی‌های بیشتری را برای اسلام‌آباد به وجود آورده است. در واقع، چنین به نظر می‌رسید که طالبان (دست کم در ابتدا) از برخی جهات در حال دیکته کردن انتخاب‌های سیاسی پاکستان است. این گروه، اسلام‌آباد را مجبور کرد تا دست کم به برخی مطالبات آن درباره ترددهای مرزی تن دهد و همچنین به این کشور فشار وارد کرد تا از طریق مذاکره، با طالبان پاکستان مصالحه کند.

اما به رغم همه این اختلافات، بعید است که پاکستان دست از متحدان افغان خود بردارد. اسلام‌آباد که هنوز امیدوار است به قدرت رسیدن طالبان بتواند از منافع پاکستان در افغانستان محافظت کند، احتمالا به حرکت محتاطانه خود ادامه داده و همچنان به عنوان حامی اصلی طالبان در منطقه و فرامنطقه عمل خواهد کرد، ضمن اینکه طالبان را نیز ترغیب خواهد کرد تا به دغدغه‌های بین‌المللی توجه کند. اسلام‌آباد در مسیر تنظیم سیاست خود در قبال افغانستانِ تحت کنترل طالبان، باید اقدامات ذیل را انجام دهد: 

اسلام‌آباد انتخاب‌های دشواری پیش رو دارد. این کشور نمی‌خواهد خود را از یک دولت دوست دور کند؛ دولتی که آن را ابزاری برای اعمال نفوذ در همسایه غربی خود می‌داند. با این حال، درباره طالبان، پاکستان خود را مواجه با متحدی یافته است که حاضر نیست تن به انجام کارهایی دهد که سبب کاهش تحریم‌های غرب شده و می‌تواند به انزوای دیپلماتیک آن پایان دهد. پس از آنکه به قدرت رسیدن طالبان سبب پیچیده‌تر شدن اوضاع شد، قدرت نفوذ پاکستان بر طالبان نیز کاهش پیدا کرده است. با این وجود، اسلام‌آباد بیش از هر بازیگر منطقه‌ای و فرمنطقه‌ای می‌تواند متحد افغان خود را ترغیب به پذیرش حقایق تغییر کرده بین‌المللی کند. اسلام‌آباد می‌تواند و باید از این رابطه خاص، برای گوشزد کردن اهمیت سازش و مصالحه استفاده کند؛ اقدامی که به احتمال زیاد می‌تواند بیش از رویکرد کنونی طالبان سبب ثبات دولت افغانستان شده و چشم‌انداز کمک‌های خارجی را بهبود بخشد.   

1- مقدمه
پس از به قدرت رسیدن طالبان در اواسط آگوست 2021، پاکستان در راستای ایجاد ثبات در این کشور جنگ زده، قدرت‌های خارجی را ترغیب به همکاری با حاکمان جدید افغانستان کرده است. هر چند پاکستان عنوان کرده که این اقدامات بدون جانبداری و حمایت‌های متعصبانه است اما با توجه به تاریخ طولانی مداخله پاکستان در افغانستان و حمایت‌های چند ده ساله آن از طالبان، ادعای عدم مداخله مستقیم اسلام‌آباد، تا حد زیادی گزافه گویی به نظر می‌رسد.
پاکستان که خود را وارث مرز غربی به جای مانده از دوران امپراتوری هند بریتانیا در سال 1974، یا همان «خط دیورند»، می‌داند مدت‌ها است که افغانستان را جزو حوزه تحت نفوذ خود به حساب می‌آورد. عدم موافقت افغانستان با پذیرش این خط 2430 کیلومتری به عنوان مرز بین‌المللی و ادعاهای آن درباره مناطق پشتون نشین پاکستان، سبب تیره شدن مناسبات دوجانبه افغانستان و پاکستان در گذشته شده است. پاکستان نیز برای مقابله با ملی‌گرایی پشتون‌ها و اعمال نفوذ بر همسایه غربی خود، حمایت از گروه‌های مختلف اسلام‌گرای افغان را در دستور کار خود قرار داده که طالبان، آخرین نمونه آن است.  

در گذشته نیز، مانند اکنون، پاکستان به خاطر حمایت از طالبان، با بازیگران قدرتمند بین‌المللی، به خصوص آمریکا، دچار اختلاف شده بود. در سال 1996، پس از آنکه طالبان برای اولین بار موفق به تصرف کابل شد، پاکستان جزو تنها سه کشور جهان بود که «امارت اسلامی طالبان» را به رسمیت شناخت. پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 نیز طالبان با بی‌میلی، رابطه رسمی خود را با امارت اسلامی قطع کرد. با این حال، پس از حمله آمریکا به افغانستان در اکتبر 2001 که سبب سرنگونی رژیم طالبان شد، پاکستان «شورای رهبری» این گروه را در کشور خود پناه داد. ساختارهای فرماندهی سیاسی و نظامی طالبان بار دیگر از بین پناهگاه‌های پاکستان سربرآورد و به شورشیان اجازه داد تا ضمن عضوگیری و تأمین مالی خود، عملیات‌هایی را علیه نیروهای آمریکایی و متحدان آن و همچنین علیه دولت افغانستان تحت حمایت غرب انجام دهند. با سر پا شدن شورش در افغانستان، آمریکا پاکستان را متهم به حمایت از این جریان کرد.

لذا اسلام‌آباد فهمید که اگر طالبان بخواهد به قدرت بازگردد (به شکلی که دوباره پاکستان را به عنوان حامی یک رژیم طرد و منفور معرفی نکند)، این جنبش نیاز به شناسایی بین‌المللی دارد. بر همین اساس، اسلام‌آباد تلاش کرد تا طالبان را وارد جریان سیاسی کند و این اقدام زمانی نتیجه داد که ایالات متحده تصمیم به خروج از افغانستان گرفت. پاکستان در ابتدا، برنامه‌های پنهان دولت اوباما را برای باز کردن باب مذاکرات با طالبان تسهیل کرد. اما این دولت ترامپ بود که تصمیم گرفت مذاکرات مستقیم و آشکاری با طالبان انجام دهد. این تصمیم، بهترین فرصت را در اختیار اسلام‌آباد قرار داد تا برای وارد کردن طالبان به ساختارهای حکومتی و امنیتی افغانستان تلاش کند.

از نظر ارتشی‌های قدرتمند پاکستان، ورود طالبان به این گونه طرح‌های تقسیم قدرت می‌توانست در خدمت منافع اسلام‌آباد باشد. اول اینکه، این وضعیت، از منافع و قدرت نفوذ پاکستان در افغانستان حفاظت می‌کرد. همچنین با پایان یافتن جنگ چند ده ساله در افغانستان، این وضعیت می‌توانست به ثبات مرزهای مستعد درگیری در شمال غرب پاکستان کمک کند. علاوه بر این، اسلام‌آباد می‌توانست با ایفای نقش میانجی در مذاکرات، رابطه آسیب دیده خود را با واشنگتن ترمیم کند. بنابراین، پاکستان ضمن تسهیل مذاکرات آمریکا ـ طالبان، از توافقنامه 20 فوریه 2020 آمریکا ـ طالبان، نیز استقبال کرد؛ توافقنامه‌ای که در ازای تعهد طالبان برای قطع رابطه با گروه‌های تروریستی و همچنین انجام مذاکره با دیگر نیروهای سیاسی افغانستان برای رسیدن به یک مصالحه سیاسی، تاریخ قطعی را برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان مشخص می‌کرد.

از نظر اسلام‌آباد، ارزش این توافقنامه در چشم‌انداز مصالحه‌ای بود که می‌توانست با کمک به نیروهای متحد آن در طالبان، نفوذ پاکستان را در افغانستان تثبیت کند. همچنین در حالی که پاکستان می‌توانست منتظر دریافت پاداش از سوی واشنگتن باشد، طالبان هم از برنامه تقسیم قدرتی منتفع می‌شد که مورد حمایت دیپلماتیک و مالی واشنگتن و متحدان غربی آن قرار داشت. اما در سال 2021، پاکستان نگرانی‌هایی راجع به چشم‌انداز این مصالحه پیدا کرد. در آوریل همان سال، کاخ سفید تصمیم گرفت که تا 11 سپتامبر (بیستمین سالگرد حملات تروریستی که سبب حمله نظامی آمریکا به افغانستان شد) نیروهای خود را بدون هیچ قید و شرطی خارج کند. پاکستان در عوض خواهان یک خروج مشروط بود، به نحوی که خروج سربازان براساس میزان پیشرفت در مذاکرات صلح باشد ولی پیشرفت‌های طالبان در میدان جنگ خیلی زود این مسئله را عقیم گذاشت.

زمانی که دولت بایدن تاریخ خروج را به 31 آگوست 2021 تغییر داد، دیگر کار از کار گذشت. نیروهای امنیتی افغانستان که روحیه خود را از دست داده بودند و در همان حال، تحت رهبری یک دولت ضعیف و چند پاره قرار داشتند، به هیچ عنوان حریف شورشیان جسور شده نبودند. طالبان نیز به سرعت بخش عمده‌ای از خاک افغانستان را به تصرف خود درآورد و در نهایت در 15 آگوست، کابل را فتح کرد. هر چند این پیروزی، متحدان اصلی اسلام‌آباد را در افغانستان بر سر کار آورد اما در همان حال، مشکلات دیپلماتیک و امنیتی برای پاکستان به وجود آورد.
در این گزارش، واکنش اسلام‌آباد را به سلطه طالبان بر افغانستان مورد بررسی قرار خواهیم داد. ما در اینجا، روی چالش‌های دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی که پیروزی طالبان برای پاکستان ایجاد می‌کند و تأثیر آن بر سیاست‌های اسلام‌آباد در قبال افغانستان تمرکز می‌کنیم. این گزارش همچنین به تحلیل این موضوع خواهد پرداخت که طرح‌های سیاسی پاکستان تا به امروز، تا چه حد توانسته است در مواجهه با چالش‌ها و تهدیدهای جدید موفق عمل کند. این گزارش با استناد به مصاحبه‌های انجام شده با دیپلمات‌های سابق، از جمله افراد آشنا با شرکای نظامی و غیرنظامی و همچنین گفت‌وگو با رهبران سیاسی، کارشناسان مالی و امنیتی، فعالان جامعه مدنی و تجار تنظیم شده است.

2- مروری بر تحولات
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، پاکستان اتهامات وارده به این کشور درباره شکل دادن به مسیر جنگ افغانستان را، که غالبا از سوی آمریکا و افغان‌هایی که حالا در جایگاه اپوزیسیون سیاسی قرار گرفتند، مطرح می‌شود، رد کرد. در عوض، سیاستگذاران پاکستانی، مجموعه‌ای از عوامل را مسبب سلطه طالبان بر این کشور دانستند. این عوامل عبارت بودند از خروج شتابزده و بی‌قید و شرط دولت بایدن و عدم حمایت از دولت «اشرف غنی» رئیس جمهور سابق افغانستان. «عمران خان» نخست وزیر پاکستان گلایه کرد که پاکستان «مسئول کاستی‌های ایالات متحده در افغانستان» دانسته می‌شود. مشاور امنیت ملی پاکستان نیز با اشاره به این موضوع، تصریح کرد: «آیا پاکستان به ارتش ملی افغانستان گفته بود که دست از جنگ بردارد؟ آیا پاکستان به اشرف غنی گفت که فرار کند؟»

با این وجود، زمانی که طالبان کابل را تصرف کرد، بسیاری در پاکستان این پیروزی را جشن گرفتند، از جمله عمران خان نخست وزیر پاکستان که گفت افغان‌ها «زنجیرهای بردگی را پاره کردند». این اعلام رضایت اولیه احتمالا مبتنی بر این تصور بود که تسلط طالبان بر افغانستان و به قدرت رسیدن متحد اصلی پاکستان در کابل به جای یک دولت غیردوست، به پاکستان فرصت خواهد داد تا نفوذ خود را در این کشور تثبیت کند.

اما حالا به نظر می‌رسد که حقیقت چیز دیگری است، چنانچه نمود آن را در عدم تمایل پاکستان برای شناسایی رسمی و یک جانبه دولت غیررسمی طالبان مشاهده می‌کنیم (بخش ذیل را ببینید). سه روز پس از تصرف طالبان، یک تحلیل‌گر پاکستانی چنین نوشت: «حالا سرنوشت پاکستان بیش از هر زمان دیگری به سرنوشت افغانستان گره خورده است چون پاکستان همواره تأکید داشته است که طالبان بیش از هر کس دیگری برای اداره افغانستان مناسب است. حالا دنیا خواهد گفت: "شما آنچه را خواستید به دست آوردید و رستگار شدید."».

ولی حالا این نگرانی رو به افزایش است که طالبان می‌تواند بیشتر تبدیل به یک بار شود تا یک دارایی ارزشمند، چون سیاستگذاران پاکستانی با دولت طالبانی مواجه هستند که فاقد مشروعیت بین‌المللی و منافع اقتصادی حاصل از آن است. طالبان کشور را تصرف کرده اما دولت آنها توسط آمریکا و متحدان او تحریم شده است. طالبان وارث یک اقتصاد ضعیف شده که به شدت از جنگ، بی‌ثباتی سیاسی، ناکارآمدی سازمانی و خشکسالی آسیب دیده است. این در حالی است که قطع کمک‌های مالی خارجی که عمدتا از سوی اروپا و آمریکا پرداخت می‌شد و حدود 75 درصد مخارج عمومی دولت قبلی را تأمین می‌کرد، حالا شریان حیات اقتصاد این کشور را قطع کرده و آن را در آستانه یک بحران انسانی قرار داده است. اتحادیه اروپا پرداخت مبلغ 1.4 میلیارد کمک‌های توسعه‌ای را به حال تعلیق درآورده است؛ ایالات متحده تقریبا همه ذخایر ارزی 9.4 میلیارد دلاری بانک مرکزی افغانستان را بلوکه کرده و مانع از انتقال پول نقد به این کشور شده است. نهادهای مالی چندجانبه مثل «بانک جهانی» و «صندوق بین‌المللی پول» نیز دسترسی طالبان را به منابع مالی مسدود کرده‌اند.

اما طالبان در برابر این اقدامات تنبیهی همچنان سرسخت باقی مانده است. این گروه حاضر نشده است تا انتظارات کمک کنندگان را در زمینه تقسیم قدرت فراگیر، احترام به حقوق اساسی، مشارکت دادن زنان و دختران و اجرای تعهدات ضد تروریستی‌ خود برآورده کند. هر چند نشانه‌هایی وجود دارد دال بر اینکه طالبان ممکن است محدودیت‌های وضع شده درباره تحصیل دختران را تا حدودی کاهش دهد اما آمریکا و دیگر قدرت‌های مهم مثل چین و روسیه، می‌خواهند قبل از دادن هرگونه امتیازی، شاهد انجام اقدامات بیشتر از سوی طالبان برای مقابله با شبه نظامیان فراملی باشند.

اسلام‌آباد نگران وضعیت یک همسایه بی‌ثبات است که در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد؛ وضعیتی که پیامدهای فرامرزی بالقوه‌ای به دنبال دارد، مثل هجوم موج جدید پناهجویانی که به دنبال یافتن سرپناه در خاک این کشور هستند. ادامه ارتباط طالبان با گروه‌های شبه نظامی پاکستانی مستقر در افغانستان و تأثیر بالقوه حاکمیت اسلام‌گرایان در افغانستان بر گروه‌های فرقه‌ای فعال در پاکستان نیز از جمله دیگر موضوعات مشکل ساز برای اسلام‌آباد هستند.
اما اسلام‌آباد به چند دلیل تمایل ندارد تا راه خود را از طالبان جدا کند. پاکستان همچنان متحد افغان خود را ابزار اصلی برای تقویت جایگاه خود در افغانستان می‌داند. اسلام‌آباد خواهان سرنگونی طالبان، یا مواجه شدن آن با یک چالش نظامی جدی نیست چون درگیری دوباره در افغانستان می‌تواند پیامدهای فرامرزی نیز به دنبال داشته باشد. به گفته یک کارشناس امنیتی، «پاکستان نه تمایل دارد که به حمایت خود از طالبان خاتمه دهد، و نه می‌تواند پیامدهای سقوط رژیم طالبان را تحمل کند؛ پیامدهایی که با توجه به همسایگی این کشور با افغانستان، تأثیرات مستقیمی بر پاکستان دارند.» بنابراین، سیاست پاکستان مبتنی بر تلاش برای کاهش انزوای دولت طالبان است که برای تحقق آن باید طالبان را مجاب کند تا در برابر مطالبات بین‌المللی در حوزه حاکمیت و مبارزه با تروریسم، به اندازه کافی امتیازدهی کند؛ ضمن اینکه باید طالبان را وادار به قطع ارتباط با شبه نظامیان پاکستانی فعال در خاک افغانستان کند.

3- پایان دادن به انزوای دیپلماتیک طالبان   
پاکستان که نگران انزوای بین‌المللی دولت طالبان و محروم شدن آن از منابع مالی حیاتی بود، یک حمله دیپلماتیک را آغاز کرد که هدف اصلی آن، غرب و بخصوص ایالات متحده و کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودند. اسلام‌آباد همچنین با برجسته کردن همکاری طالبان با غربی‌ها برای تسهیل روند خروج شهروندان خارجی و افغان‌های همسو با غرب و در معرض خطر، بر تمایل ظاهری طالبان برای پایبندی به تعهدات بین‌المللی در حوزه حقوق اساسی و مبارزه با تروریسم تأکید کرد. یکی از نمایندگان وزارت خارت پاکستان، در واکنش به اولین نشست مطبوعاتی سخنگوی طالبان، به «نشانه‌های مثبت» اظهارات مطرح شده در این نشست اشاره کرد. وی گفت: «ما به طور خاص متوجه اظهارنظرهای وی درباره عدم تبدیل شدن دوباره افغانستان به پناهگاه تروریست‌ها، حفاظت از جان و مال افغان‌ها و خارجی‌ها، احترام به حقوق همه افغان‌ها، از جمله زنان، حق تحصیل و مصالحه سیاسی شدیم.»

پاکستان در ابتدا تلاش کرد طالبان را متقاعد کند تا از طریق تفاهم با رهبران کلیدی افغان، به خصوص «حامد کرزی» و «عبدالله عبدالله»، درباره ساختارهای حاکمیتی آینده، خود را از زیر بار تحریم‌های غرب نجات دهد. به گفته یکی از خبرنگارانی که دسترسی‌هایی به سیاستگذاران کلیدی دارد، یکی از این مقامات در این باره گفته بود: «اگر طالبان، پست‌های مهمی را به افرادی چون عبدالله و حامد کرزی پیشنهاد کند این اقدام نگاه‌ها را به این دولت تا حد زیادی تغییر خواهد داد.» اوایل ماه سپتامبر، در فاصله کوتاهی پس از به قدرت رسیدن طالبان، ژنرال «فیض حمید» رئیس سرویس اطلاعاتی پاکستان به کابل رفت تا احتمالا چنین پیامی را به طالبان منتقل کند. اسلام‌آباد امیدوار بود که تشکیل یک دولت به ظاهر فراگیر می‌تواند نگاه جامعه بین‌المللی را تغییر داده و بستر را برای پذیرش وسیع و شناسایی رسمی دولت طالبان مهیا کند.

اما طالبان که سرمست از پیروزی بود، 7 سپتامبر خبر از تشکیل یک دولت به اصطلاح موقت داد که عمدتا متشکل از رهبران کلیدی جنبش بود. رئیس و سایر وزرای این دولت، از جمله وزرای دفاع و کشور، در فهرست تحریم‌های سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا و دیگر کشورها قرار دارند. طالبان که به دنبال برپایی یک حاکمیت مبتنی بر شریعت است، ضمن سرکوب منتقدان، زنان را نیز از فرصت‌های شغلی و دسترسی همگانی به تحصیل و آموزش محروم کرده است. همچنین در شرایطی که به نظر می‌رسد طالبان تمایل چندانی برای قطع ارتباطات خود با گروه‌های جهادی فراملی، به خصوص القاعده، ندارد، نمی‌توان امید چندانی به آزاد شدن دارایی‌های دولتی افغانستان و یا ازسرگیری دوباره حجم وسیعی از کمک‌ها و حمایت‌های غیربشردوستانه نهادهای مالی بین‌المللی داشت.

حالا پاکستان در حملات دیپلماتیک خود عمدتا تلاش دارد تا کشورهای غربی را متقاعد سازد که اقدامات تشویقی، به جای اعمال فشار، می‌تواند اثر بخشی بیشتری در تغییر رفتار طالبان داشته باشند. در حالی که اسلام‌آباد از بازیگران خارجی می‌خواهد تا نقشه راهی را تدوین کنند که در نهایت منجر به شناسایی دیپلماتیک طالبان شود، در همان حال، کشورهای غربی را نیز ترغیب می‌کند تا حقایق جدید افغانستان را به رسمیت شناخته و سیاست‌های عمل‌گرایانه‌تری را در قبال دولت آن اتخاذ کنند. «شاه محمود قریشی» وزیر خارجه پاکستان در یک مصاحبه مطبوعاتی اصرار داشت که اگر طالبان بداند کمک‌های توسعه‌ای و اقتصادی به زودی در اختیار آنها قرار خواهد گرفت، این مسئله به آنها «انگیزه» خواهد داد تا انتظارات بین‌المللی را در حوزه‌هایی چون حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و تشکیل دولت فراگیر محقق کنند. وی افزود: «به طور همزمان، جامعه جهانی نیز باید از خود بپرسد: گزینه جایگزین دیگر چیست؟ این حقیقت امروز است.» قریشی در جایی دیگر گفت: «سیاست فشار و تهدید جواب نمی‌دهد. اگر این سیاست جواب می‌داد، ما حالا چنین وضعیتی نداشتیم.»

در روند حمایت پاکستان از دولت طالبان، تردید چندانی وجود ندارد. نخست وزیر پاکستان گفت: «تنها یک راه پیش روی ما قرار دارد. ما باید دولت فعلی افغانستان را تقویت و تثبیت کنیم.» هرچند اسلام‌آباد رسما دولت طالبان را به رسمیت نشناخته اما به این قضیه نزدیک شده است. این کشور در زمان نبرد طالبان برای تسلط بر کابل، هیئت دیپلماتیک خود، از جمله سفیر، را به طور کامل در کابل نگه داشت. این کشور برای مسئولان تازه انتصاب شده طالبان که جایگزین دیپلمات‌های سابق سفارت کابل در اسلام‌آباد و همچنین کنسولگری‌های پیشاور، کویته و کراچی شده بودند ویزا صادر کرد. یک دیپلمات سابق پاکستانی که ارتباطاتی با طالبان داشت، از اسلام‌آباد خواسته است تا پا را فراتر گذاشته و دولت طالبان را به طور یکجانبه به رسمیت بشناسد. وی با اشاره به اینکه اسلام‌آباد هیچ دلیل منطقی برای تأخیر این اقدام اجتناب ناپذیر نداشته و هیچ گزینه دیگری هم در این رابطه وجود ندارد، هشدار داد: «تأخیر در شناسایی طالبان، سوءظن‌های غیرقابل توجیه زیادی را در کابل به وجود می‌آورد.»  

اما اسلام‌آباد که نگران آسیب دیدن روابط خود با کشورهای غربی، به خصوص آمریکا و اروپا، است تمایلی ندارد تا به تنهایی در این زمینه وارد عمل شود. یکی از کارشناسانی که اطلاعات دقیقی راجع به سیاست پاکستان در افغانستان دارد، در این باره می‌گوید: «پاکستان در وضعیت بسیار بدی قرار دارد. این کشور خواهان به رسمیت شناخته شدن هر چه سریع‌تر طالبان است اما هیچ کشور منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای با این مسئله موافق نیست.»  این کارشناس می‌افزاید: «مخصوصا اینکه اسلام‌آباد می‌داند چنین اقدام یکجانبه‌ای سبب تیره‌تر شدن رابطه آن با واشنگتن می‌شود.»

بدون شک، رابطه آمریکا و پاکستان طی چند سال گذشته تیره شده است که به باور پاکستان، یکی از دلایل اصلی این تیرگی روابط، حمایت اسلام‌آباد از طالبان بوده است. البته سیاستگذاران پاکستانی این سردی روابط را به نوعی ناعادلانه می‌دانند. یکی از خبرنگارانی که به بالاترین سطوح اسلام‌آباد دسترسی دارد، می‌نویسد:
مقامات پاکستانی به طور مکرر یک موضع نسبتا معقول و منطقی را تکرار می‌کنند. ما معتقد هستیم که طالبان باید دولت فراگیر تشکیل داده، زنان و اقلیت‌ها را در دولت خود بگنجاند و اطمینان دهد از خاک افغانستان برای انجام اقدامات تروریستی علیه هیچ کشوری استفاده نخواهد شد. اما مشکل همچنان پا بر جا است. دست کم سه دلیل برای این مسئله وجود دارد: (1) رهبران غربی معتقد هستند که بین گفتار و رفتار مقامات پاکستانی تفاوت وجود دارد؛ (2) رهبران غربی معتقد هستند که پاکستان به اندازه کافی از اهرم‌های فشار خود علیه طالبان برای تغییر رفتار این گروه استفاده نکرده است؛ و (3) آنها معتقد هستند که طالبان بدون حمایت فعالانه پاکستان طی این سال‌ها، نمی‌توانست به چنین پیروزی قاطعی دست پیدا کند. رهبران غربی ـ به خصوص آمریکایی‌ها ـ این 3 عامل را به یک میله فولادی جوش داده‌اند و با چرخاندن آن در هوا، آماده وارد کردن یک ضربه سهمگین به پاکستان هستند.»

در واقع، تحولات افغانستان اصلی‌ترین عاملی هستند که نوع رابطه پاکستان را با آمریکا شکل می‌دهند. به گفته سفیر سابق پاکستان در واشنگتن، «هیچ موضوع دوجانبه مهم دیگری در این رابطه وجود ندارد.» رئیس جمهور بایدن که در حال تهیه گزارشی به منظور بررسی سیاست پاکستان با محوریت افغانستان است، هنوز با عمران خان گفت‌وگویی نداشته است. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در جلسه استماع کنگره عنوان کرد که این گزارش نه تنها «به نقش پاکستان در افغانستان طی 20 سال گذشته می‌پردازد بلکه نقشی را که ما می‌خواهیم این کشور در سال‌های آتی ایفا کند مورد بررسی قرار می‌دهد.» به گفته سفیر سابق پاکستان که در حال حاضر در واشنگتن مستقر است، مسئله مبارزه با تروریسم، مسئله اصلی است.

وی می‌گوید: «ایالات متحده خواهان آن است تا پاکستان همکاری طالبان را برای تضعیف گروه‌هایی چون داعش خراسان به دست آورد. از آنجا که طالبان احتمالا تمایلی برای انجام این کار ندارد لذا آمریکایی‌ها می‌خواهند عملیات‌های خود را داشته باشند که برای انجام آنها نیز نیازمند خطوط ارتباطی هوایی پاکستان هستند.»

مقامات ارشد واشنگتن در چند تماس معدودی که با مقامات رده بالای پاکستان داشته‌اند، از اسلام‌آباد خواسته‌اند تا از اهرم‌های خود در برابر طالبان استفاده کرده و این گروه را مجاب کند تا مبادرت به تشکیل یک دولت فراگیر کرده، حقوق اساسی (به خصوص حقوق زنان و دختران) را رعایت کند و بر ضد گروه‌های تروریستی مستقر در افغانستان وارد عمل شود. در جریان سفر «وندی شرمن» معاون وزیر خارجه آمریکا به اسلام‌آباد در ماه اکتبر (که در آن زمان، سطح بالاترین سفر یک مقام آمریکایی به پاکستان پس از سلطه طالبان بر کابل محسوب می‌شد)، شرمن با «قمر جاوید باجواه» فرمانده ستاد ارتش پاکستان، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی این کشور دیدار کرد.

به گفته شرمن، آنها در این دیدارها درباره اهمیت پاسخگو نگه داشتن طالبان در برابر تعهدات خود گفت‌وگو کردند. وی گفت: «این به نفع همه ما است که یک افغانستان باثبات و همه شمول داشته باشیم که پایگاهی برای تروریست‌ها نباشد.» شرمن تصریح کرد، برای مقامات ایالات متحده و پاکستان مهم بود تا درباره «آنچه باید از طالبان انتظار داشته باشیم» رایزنی کنند تا این اطمینان حاصل شود که «در پاکستان، افغانستان و در هیچ یک از کشورهای منطقه و جهان، تروریسمی وجود نداشته باشد.»

همچنین طبق گزارش‌ها، واشنگتن از پاکستان خواسته است تا عملیات‌های ضد تروریستی آمریکا در افغانستان را که احتمالا با هدف جلوگیری از احیای مجدد القاعده و مقابله با داعش خراسان انجام می‌شوند به اندازه کافی مورد حمایت قرار دهد. هر چند نخست وزیر پاکستان تأکید دارد که ارائه این گونه حمایت‌ها در آینده نزدیک نخواهد بود چون وی خواهان همکاری اسلام‌آباد با ارتش آمریکا در افغانستان نیست اما دفتر وزارت خارجه پاکستان تأیید کرده است که توافقات انجام شده با آمریکا درباره مسیرهای ارتباطی زمینی و هوایی، همچنان به قوت خود باقی هستند.

هر چند اسلام‌آباد از پذیرش برخی مطالبات واشنگتن امتناع کرده است اما نمی‌تواند بیش از حد سبب ناراحتی آمریکایی‌ها شود. دولت پاکستان به شدت نیازمند کمک نهادهای مالی بین‌المللی، به خصوص «بانک جهانی» و «صندوق بین‌المللی پول»، است که ایالات متحده وزن زیادی در آنها دارد. زمانی مذاکرات با «صندوق بین‌المللی پول» برای ازسرگیری برنامه وام 6 میلیارد دلاری پاکستان به نتیجه نرسید، کارشناسان بخشی از این تأخیر را نتیجه عدم حمایت واشنگتن از پرونده پاکستان دانستند. یک تحلیلگر در این باره نوشت، ناراحتی ایالات متحده از سیاست‌های پاکستان در افغانستان، عامل پشت پرده چند «مشکل» به وجود آمده است که یکی از آنها، فشار آوردن به پاکستان در زمینه توافق با «صندوق بین‌المللی پول» است. سیاستگذاران پاکستانی همچنین نگران هستند که رابطه تیره با واشنگتن می‌تواند تفتیش‌های بیشتر FATF را نیز در پی داشته باشد؛ یک سازمان ناظر بین دولتی که پاکستان را به خاطر نواقص موجود در رژیم‌های مالی ضد تروریستی و ضد پولشویی خود، در «فهرست خاکستری» قرار داده است.

اسلام‌آباد به موازات درخواست‌های خود از دولت‌های غربی، اقداماتی را نیز برای ایجاد یک اجماع منطقه‌ای درباره شناسایی دیپلماتیک دولت طالبان آغاز کرده است. پاکستان کمک کرده است تا مجمع جدیدی برای رایزنی وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان ایجاد شود. در این گروه، علاوه بر خود پاکستان، کشورهای چین، ایران، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان نیز حضور دارند. در نشست‌های این مجمع، اسلام‌آباد خواهان تدوین یک نقشه راه بلند مدت برای تعامل سیاسی با کابل شده است. «قریشی» وزیر خارجه پاکستان، در یکی از نشست‌های مجازی این مجمع، بر اهمیت حضور دوباره دیپلماتیک و بین‌المللی در این کشور تأکید کرد.

با این حال، این اقدامات پاکستان در منطقه هنوز نتوانسته است به نتیجه مطلوب برسد. به رغم اینکه چین، روسیه و ایران با باز نگه داشتن سفارتخانه‌های خود در کابل و افزایش کمک‌های اقتصادی به دولت افغانستان، از تمایل خود برای گسترش تعاملات با مقامات طالبان خبر داده‌اند اما این مقدار پول به اندازه‌ای نیست که بتواند جای خالی کمک‌های غرب را پر کند. در واقع، کمک‌های این سه کشور به اندازه کشورهای غربی سخاوتمندانه نبوده و نمی‌تواند کمکی به حل بحران انسانی افغانستان کند. به علاوه، هر سه این کشورها همچنان به رسمیت شناختن طالبان را منوط به تشکیل یک دولت فراگیرتر و همچنین اقدام علیه گروه‌های شبه نظامی اسلام‌گرایی دانسته‌اند که تهدیدی برای امنیت آنها به حساب می‌آیند.

نمایندگان ویژه «ترویکا پلاس» که متشکل از کشورهای پاکستان، آمریکا، روسیه و چین است، در نشست ماه نوامبر خود در اسلام‌آباد به وضوح اعلام کردند که به رسمیت شناختن طالبان هنوز در دستور کار آنها قرار ندارد. نمایندگان ویژه، در دیدار با وزیر خارجه دولت موقت افغانستان، موافقت کردند تا همچنان به «تعامل عملی» خود با دولت طالبان ادامه دهند. اما در بیانیه مشترک «ترویکا پلاس»، از طالبان خواسته شد تا با همکاری خود افغان‌ها، گام‌هایی را برای تشکیل یک دولت فراگیر بردارد؛ دولتی که به حقوق همه افغان‌ها احترام گذاشته و شرایط برابری را برای حضور زنان و دختران در همه عرصه‌های اجتماعی فراهم کند.

علاوه بر این، تصمیم کمیته اعتبارنامه سازمان ملل در ماه دسامبر، برای به تعویق انداختن تأیید نماینده اعلامی از سوی طالبان در سازمان ملل نیز نشان داد که جامعه جهانی بعید است به این زودی‌ها، به روند طرد طالبان خاتمه دهد. مجمع عمومی سازمان ملل نیز در یک قطعنامه اجماعی، تصمیم گرفت تا روند به رسمیت شناختن را به تعویق اندازد. حالا اسلام‌آباد از یک سو، درگیر متقاعد کردن رهبران طالبان برای بازنگری در سیاست‌های حاکمیتی و امنیتی است (به نحوی که بتواند به انزوای دیپلماتیک این گروه پایان دهد)؛ و از سوی دیگر، سلطه طالبان بر افغانستان، چالش‌های دیگری را نیز، بخصوص در حوزه امنیت ملی پاکستان، پیش روی اسلام‌آباد قرار داده است.

4- فرصت‌ها و محدودیت‌ها
در مجامع بین‌المللی و منطقه‌ای و همچنین در نشست‌های دوجانبه با حضور نمایندگان آمریکا و دیگر کشورهای غربی، مقامات پاکستانی همچنان روی این نکته اصرار دارند که سلطه طالبان بر افغانستان سبب بی‌ثباتی افغانستان نشده است. نماینده پاکستان در سازمان ملل، در جلسه ماه نوامبر شورای امنیت که با موضوع افغانستان برگزار شده بود، تصریح کرد که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، سناریوهای وحشتناکی که از آنها می‌ترسیدم محقق نشده‌اند و ما شاهد خشونت افسار گسیخته یا نقض گسترده حقوق بشر نبوده‌ایم و اوضاع امنیتی تا حد زیادی بهبود پیدا کرده است.
همچنین مقامات پاکستانی در جلسات خود با مقامات طالبان در کابل و اسلام‌آباد، همچنان به این گروه گوشزد می‌کنند که اگر خواهان پایان یافتن انزوای دیپلماتیک خود هستند باید تن به سازش دهند. اما به گفته یک خبرنگار مطلع پاکستانی، مقامات پاکستان همچنان در محافل خصوصی از این موضوع گلایه دارند که رهبران طالبان خواسته‌های آنها را نپذیرفته‌اند و تاکنون انعطاف پذیری زیادی از خود نشان نداده‌اند. این خبرنگار تصریح کرد که پاکستانی‌ها از این رویکرد نا امید شده‌اند. هر چند اسلام‌آباد همچنان تمایل به ترویج آرمان طالبان دارد اما فشارهای جدید، به تدریج در حال آسیب زدن به رابطه این کشور با حاکمان جدید کابل است.

(الف) مشکلات زود هنگام شراکت
یکی از عوامل مشکل ساز در رابطه پاکستان ـ طالبان، مرز مورد مناقشه دو کشور بوده است. حصارکشی این مرز توسط پاکستان در گذشته، به طور مکرر سبب درگیری نظامیان دو کشور شده است. اسلام‌آباد معتقد بود که با روی کار آمدن طالبان، این تنش‌ها نیز از بین خواهد رفت؛ و حالا این باور در بوته آزمایش گذاشته شده است. شاید درگیری‌های آشکار و تمام عیار به پایان رسیده باشد اما مناقشات مرزی که گه‌گاه سبب بسته شدن مرز می‌شود، عامل تحریک کننده‌ای است که روز به روز در حال افزایش است. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، هر از گاهی یکی از طرفین مانع انتقال کالا و تردد افراد از طریق دو گذرگاه مرزی «چمن ـ اسپین بودک» (که بلوچستان پاکستان را به ولایت قندهار افغانستان متصل می‌کند) و «تورخم» (که خیبرپختونخوا پاکستان و ننگرهار افغانستان را به هم وصل می‌کند) می‌شود.

گذرگاه چمن ـ اسپین بولدک تاکنون دو بار بسته شده است. اواسط جولای 2021، در حالی که هنوز تردیدهایی درباره نتیجه جنگ افغانستان وجود داشت، ارتش پاکستان (که جایگزین نیروهای شبه نظامی مستقر در مرزها شده بود) این گذرگاه را بست. با این حال، پاکستان خیلی زود این گذرگاه را برای تجارت و همچنین بازگشت اتباع سرگردان افغانستانی و پاکستانی به خانه‌های خود باز کرد. سپس مقامات طالبان در تاریخ 5 اکتبر، با مسدود کردن گذرگاه در سمت خود، خواهان آن شدند که شهروندان افغان بتوانند بدون ویزا و صرفا براساس کارت ملی و اسناد هویتی خود در مرز تردد کنند.

اما پاکستان در پذیرفتن این درخواست تردید داشت چون نگران بود که شبه نظامیان پاکستانی با سوء استفاده از این وضعیت و بدون تأیید هویت، به راحتی وارد خاک پاکستان شوند. این گذرگاه پس از حدود یک ماه در تاریخ 2 نوامبر بازگشایی شد؛ مقامات پاکستانی موافقت کردند تا به ساکنان قندهار اجازه ورود به پاکستان را بدهند و افغانستان نیز به پاکستانی‌های مقیم مناطق «قلعه عبدالله» و «چمن» بلوچستان اجازه داد تا صرفا براساس اسناد هویتی ملی خود از مرز عبور کنند. این توافق تقریبا یک نسخه گسترش یافته از «حق ارتفاق» (حقی که کسی در زمین دیگری دارد) بود که به قبایل پشتون داده شده بود؛ قبایلی که سرزمینشان از دیرباز به واسطه این مرز به دو بخش تقسیم شده است.
اواسط ماه جولای، پاکستان برای مدت کوتاهی گذرگاه مرزی تورخم را به دلیل گسترش بیماری کویید 19 بست. ماه بعد هم طالبان هر از گاهی این مرز را می‌بست تا بتواند هزاران افغانستانی را که مشتاق خروج از کشور بودند از این کار منصرف کند. هر چند مرز تورخم در حال حاضر باز است اما افغانستانی‌ها برای ورود به خاک پاکستان باید ویزای معتبر داشته باشند؛ مقامات پاکستانی نیز بر این اقدام نظارت دارند (بخش ذیل را ببینید).

حصارکشی امنیتی پاکستان در مرز خود با افغانستان نیز سبب ایجاد تنش‌هایی شده است. 18 دسامبر 2021، سربازان طالبان مانع از نصب حصار توسط نیروهای ارتش پاکستان در بخش‌هایی از مرز ولایت ننگرهار شدند و سخنگوی وزارت دفاع افغانستان نیز این اقدام را «غیرقانونی» دانست. به گفته یک مقام ارشد پاکستانی، «ملا یعقوب» وزیر دفاع طالبان برای حل و فصل این تنش به سرعت وارد عمل شد و پس از آن، طرف‌ها توافق کردند که ادامه حصارکشی باید براساس اجماع طرفین باشد. 2 ژانویه 2022، پس از آنکه سربازان طالبان تلاش کردند بخشی از حصار را بردارند، وزیر خارجه پاکستان اعلام کرد که این اختلافات به زودی «از طریق ابزارهای دیپلماتیک» حل و فصل خواهند شد؛ اظهارنظری که مورد تأیید سخنگوی وزارت خارجه طالبان نیز قرار گرفت. با این حال، سرپرست وزارت اطلاع رسانی طالبان در اظهاراتی، بر عدم لزوم حصارکشی مرزی تأکید کرد. وی گفت: «مسئله خط دیورند همچنان یک مسئله حل نشده است و لذا حصارکشی به خودی خود می‌تواند تنش‌هایی را بین مردم ]پشتون[ ساکن در دو طرف مرز ایجاد کند. 

اما پاکستان قویا معتقد است که حصارکشی مرزی، اقدامی لازم و ضروری است. سخنگوی ارتش پاکستان در این باره گفت: «هدف از حصارکشی، جدا کردن مردم نیست بلکه حفاظت از آنها است. این حصاری برای صلح است... این کار ادامه خواهد یافت و حصارها در اینجا باقی خواهند ماند.» وی همچنین با ادعای اینکه فرماندهان میدانی طالبان مسئول مشکلات محلی ایجاد شده در مرز هستند، تصریح کرد: «ما رابطه بسیار خوبی با دولت فعلی افغانستان داشته و درک متقابلی از یکدیگر داریم.» ظاهرا طالبان که تمایلی ندارد حامی اصلی خود را از خود برنجاند، شروع به اتخاد موضوع نرم‌تری در قبال موضوع حصارکشی کرده است؛ ماه ژانویه، نماینده طالبان در پاکستان عنوان کرد که مسایل مرزی، مسایل جزیی هستند که از طریق مذاکره مقامات محلی دو طرف به راحتی قابل حل هستند.

هر چند در حال حاضر، اختلافات موجود درباره مدیریت مرزی تهدیدی برای روابط کابل و اسلام‌آباد نیست اما اگر مقامات طالبان به شکل جدی‌تری، برنامه حصارکشی ارتش پاکستان و نیز محدودیت‌های وضع شده از سوی اسلام‌آباد را درباره ترددهای مرزی به چالش بکشند آنگاه این اختلافات ممکن است مشکلات بزرگتری ایجاد کنند.
دومین عامل تنش‌زا در روابط پاکستان و طالبان، بحث تجارت و داد و ستد است. یکی از دلایلی که پاکستان می‌خواست طالبان در زمان رسیدن به قدرت از حمایت بین‌المللی برخوردار باشد این بود که تجارت دوجانبه بین دو کشور بتواند به پتانسیل کامل خود برسد. اما حالا، تحریم‌های غرب و عدم سازش طالبان، مانع تحقق این فرصت‌های اقتصادی برای پاکستان شده است.

در ابتدا تجار پاکستانی، به قدرت رسیدن طالبان و به دنبال آن بهبود مناسبات دوجانبه با کابل را فرصتی برای تقویت تجارت بین دو کشور می‌دانستند. این تجارت که در سال 2003 (زمانی که پاکستان بزرگترین شریک تجاری افغانستان بود) رقمی بالغ بر 2 میلیون دلار بود، به خاطر تنش‌های به وجود آمده بین اسلام‌آباد و دولت غنی به کمتر از نصف کاهش یافته بود. یکی از نمایندگان تجار پاکستانی در این باره گفت: «حالا زمان آن است تا سهم از دست رفته خود را در بازار افغانستان دوباره به دست آوریم.» اما امیدها برای کسب این سهم اقتصادی هنوز محقق نشده است.

چالش‌های پیش روی تجارت دوجانبه، هم به گذرگاه‌های مرزی و هم به سیاست‌های غرب مربوط می‌شود. جوامع محلی و تجار پاکستانی که وابسته به تجارت مرزی هستند، از این موضوع شکایت دارند که بسته شدن مکرر مرز و همچنین محدودیت‌های امنیتی و زیرساخت‌های ضعیف، همگی مانعی بر سر راه تجارت شده‌اند. در این بین، تحریم‌های غرب و بلوکه شدن دارایی‌ها نیز تأثیر جدی‌تری روی این موضوع داشته‌اند، به خصوص از این جهت که نظام بانکی افغانستان را خالی از نقدینگی کردند. اواسط ماه سپتامبر، تجار پاکستانی اعلام کردند که چون همکاران افغان آنها نمی‌توانند بهای کالاهای وارداتی پاکستان را به دلار بپردازند لذا این مسئله تجارت دوجانبه را حدود 50 درصد کاهش داده است.

در همان ماه، پاکستان اجازه داد تا تجارت دوجانبه از طریق روپیه پاکستان انجام شود. همچنین یکی دیگر از علت‌های این تصمیم احتمالا مربوط بوده است به انتقال غیرقانونی ارز کمیاب خارجی به افغانستان از طریق سیستم‌های پرداخت غیررسمی (حواله). رئیس مرکز تبادلات خارجی پاکستان، این خروج غیرقانونی دلار را به طالبان نسبت داد و تصریح کرد که این گروه تلاش دارد تا بعد از تحریم‌ها، از همه گزینه‌های موجود استفاده کند. وزیر دارایی پاکستان نیز خروج ارز بدین شکل را یکی از دلایل کاهش قیمت پول پاکستان دانست.  

هر چند استفاده از روپیه پاکستان ممکن است تجارت دوجانبه را سر پا نگه دارد اما تا زمانی که اقتصاد افغانستان احیا نشود، امیدهای پاکستان برای به دست آوردن یک سهم اقتصادی بزرگ پس از به قدرت رسیدن طالبان نیز محقق نخواهد شد. تحقق این امر منوط به رفع تحریم‌های غرب یا دست کم، کاهش آنها خواهد بود. در حال حاضر، سیاستگذاران پاکستانی به طور فزاینده‌ای نگران فرو ریختن اقتصاد افغانستان به خاطر تحریم‌ها و پیامدهای فرامرزی آن هستند.

(ب) پیامدهای فروپاشی اقتصاد افغانستان
سیاستگذاران پاکستانی به منظور جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی بزرگ، به طور مکرر بر لزوم ارائه کمک‌های بین‌المللی فوری و بی‌قید و شرط و حمایت اقتصادی از کابل تأکید داشته‌اند. اسلام‌آباد از کشورهای غربی و نهادهای مالی بین‌المللی خواسته است تا تحریم‌های وضع شده درباره کمک‌های اقتصادی به افغانستان را رفع کنند. این کشور همچنین از ایالات متحده خواسته است تا ذخایر ارزی چند میلیارد دلاری بلوکه شدن افغانستان را آزاد کند. نماینده پاکستان در سازمان ملل، با ناموجه دانستن بلوکه شدن دارایی‌های افغانستان، خطاب به شورای امنیت گفت: «احیای اقتصادی نیازمند نقدینگی است... تا بتوان دستمزدها را پرداخت کرد و کسب و کارهای خرد و نظام بانکی را احیا کرد.»
پاکستان به نوبه خود، با باز نگه داشتن مسیرهای هوایی و زمینی، روند ارائه کمک‌های اساسی را از طریق آژانس‌های سازمان ملل به افغانستان تسهیل کرده است. اسلام‌آباد همچنین متعهد شده است تا حدود 30 میلیون دلار برای تأمین غذا، دارو و سایر ملزومات اساسی پرداخت کند. اما با توجه به رکود اقتصادی پاکستان، محدودیت‌های شدیدی برای ارسال کمک‌های این کشور به افغانستان وجود دارد. 

سیاستگذاران پاکستانی می‌دانند که ناکافی بودن منابع اقتصادی، طالبان را دچار محدودیت‌های شدید کرده است و به این گروه اجازه نمی‌دهد تا به شکل موثری حکومت کرده و نیازهای عمومی مردم را تأمین کند. با بالا گرفتن نارضایتی‌ها در افغانستان، جایگاه داخلی طالبان نیز به خطر خواهد افتاد. اسلام‌آباد نگران آن است که افزایش نارضایتی در جامعه، ادعای مشروعیت طالبان را تضعیف کرده و ضربه دیگری را به شانس این گروه برای کسب مشروعیت بین‌المللی وارد کند. اسلام‌آباد همچنین نگران است که محرومیت اقتصادی گسترده، در بحبوحه یک بحران انسانی بزرگ، می‌تواند صدها هزار پناهجوی افغان را راهی پاکستان کند. یک سیاستمدار برجسته پشتون، با هشدار در این باره، گفت: «اگر چنین اتفاقی رخ داده و پاکستان بخواهد به زور جلوی این جریان را بگیرد، ممکن است خشم داخلی و جهانی برانگیخته شود.»

اسلام‌آباد به هیچ عنوان تمایل ندارد تا میزبان شمار بیشتری از افغانستانی‌های باشد که در حال فرار از سختی و بی‌ثباتی هستند. پاکستان پیش از این با کمک به کشورهای غربی برای تخلیه اتباع خود و همچنین خارج کردن هزاران افغانستانی در معرض خطر و مرتبط با غرب، توانسته است تأیید بین‌المللی به دست آورد. با این حال، اسلام‌آباد اصرار دارد که پاکستان (که در حال حاضر میزبان حدود 1.4 میلیون پناهجوی ثبت شده و 770000 پناهجوی ثبت نشده افغان است) دیگر شرایط پذیرش پناهجویان بیشتر را ندارد. قریشی وزیر خارجه پاکستان گفت: «ما محدودیت‌های خود را داریم. پاکستان ده‌ها سال میزبان بیش از 3 میلیون نفر پناهجوی افغان بوده است، بدون اینکه کمک و حمایتی از جامعه بین‌الملل دریافت کند. ما دیگر توانایی پذیرش پناهجویان بیشتر را نداریم.»

بنابراین، پاکستان ورود پناهجویان جدید افغانستانی را محدود کرده است. سیاستگذاران پاکستانی مدعی هستند که در حال حاضر، نشانه‌های زیادی دال بر هجوم سیل عظیمی از پناهجویان وجود ندارد که این نشان می‌دهد، شهروندان افغان از زندگی تحت حاکمیت طالبان ناراضی نیستند. با این حال، تنها افغان‌هایی که ویزای معتبر دارند اجازه ورود به پاکستان را دارند و دولت پاکستان حتی محدودیت‌های بیشتری نیز وضع کرده است. طبق گفته فعالان حقوق بشری در ایالات خیبرپختونخوا و بلوچستان، افغان‌های دارای ویزا هم برای ورود به پاکستان غالبا نیازمند مجوز امنیتی هستند. مقامات هم این مجوزها را به صورت گزینشی صادر کرده و غالبا از دادن آن به افرادی که بیشتر به این مجوز نیاز دارند، مثل فعالان حوزه زنان و دیگر فعالان حقوق بشری، امتناع می‌کنند. متأسفانه، در چنین شرایطی، شمار زیادی از افغان‌ها که به دنبال امرار معاش بوده یا از حکومت طالبان بیمناک هستند (مثل هزاره‌های شیعه که در گذشته مورد اذیت و آزاد طالبان قرار گرفته‌اند)، چاره‌ای جز پناه بردن به قاچاقچیان ندارند.

در شرایطی که قاچاقچیان مشغول نفع بردن از بدبختی مردم هستند، مقامات پاکستانی نیز طبق گزارش‌ها مبادرت به اخراج صدها پناهجوی تازه وارد به این کشور، از جمله زنان و کودکان، کرده‌اند. 20 آگوست 2021، «جاوید باجواه» رئیس ستاد ارتش پاکستان، در سخنرانی مهمی که در یک جمع نظامی داشت گفت: «ما از طالبان انتظار داریم تا به وعده‌هایی که درباره احترام به حقوق بشر و حقوق زنان به جامعه جهانی داده است عمل کند.» اما به رغم این اظهارات، مقامات همراهی زیادی با پناهجویان افغان از خود نشان نداده‌اند. یکی از سیاستمداران خیبرپختونخوا در این باره گفت: «صدها نفر، از جمله خانواده‌ها، به اجبار بازگشت داده می‌شوند.»

5 ـ نگرانی‌ها و خطرات امنیتی
در حالی که اسلام‌آباد سیاست خود را در قبال افغانستان تحت کنترل طالبان تنظیم می‌کند، با چالش‌های امنیتی جدیدی مواجه شده است که یکی از مهم‌ترین آنها، حضور گروه «تحریک طالبان پاکستان» در آنسوی مرز است. عملیات‌های نظامی انجام شده از اواسط دهه اول سال 2000، تا حد زیادی توانست تحریک طالبان را (که ائتلافی متشکل از چند گروه شبه نظامی دیوبندی مهم پشتون است) از مناطق قبایلی پاکستان و سرزمین خیبرپختونخوا بیرون براند. از آنجا که طالبان پاکستان به لحاظ قومی و ایدئولوژیکی، همسویی زیادی با طالبان افغان ـ که آنها هم عمدتا پشتون و دیوبندی هستند ـ دارد لذا به دنبال این عملیات‌ها، رهبران و صدها جنگجوی تحریک طالبان پاکستان، به افغانستان نقل مکان کردند. پس از آن، طالبان پاکستان با انجام حملاتی از آنسوی مرز، جان شمار زیادی از غیرنظامیان و پرسنل نظامی را گرفت.

اسلام‌آباد، سرویس اطلاعاتی هند و سرویس اطلاعاتی دولت سابق افغانستان را به حمایت از شبه نظامیان پاکستانی متهم کرده است. مشاور امنیت ملی پاکستان اعلام کرد که تحریک طالبان پاکستان، به همراه چند گروه تروریستی دیگر مستقر در افغانستان، برای انجام حملات در داخل پاکستان همکاری‌هایی با هند و عناصر سرویس اطلاعاتی افغانستان داشته‌اند. اما آژانس‌های امنیتی پاکستان به خوبی می‌دانند که تحریک طالبان که در پاکستان ممنوع الفعالیت بوده و در فهرست تحریم‌های سازمان ملل قرار دارد، روابط نزدیکی با طالبان افغان دارد. آوریل 2021، یک مقام بسیار بلند پایه امنیتی گفت: «آنها دو روی یک سکه هستند.»

حتی قبل از تصرف کابل به دست طالبان در ماه آگوست، پاکستان از متحدان افغان خود خواسته بود تا پناهگاه‌های تحریک طالبان را در آنسوی مرز از بین ببرند. اواخر ماه ژوئن، در شرایطی که طالبان به سرعت در حال کسب پیروزی‌های نظامی بود، وزیر کشور پاکستان گفت: «اسلام‌آباد از طالبان انتظار دارد تا به تحریک طالبان پاکستان و سایر عناصر اجازه ندهد دست به تحرکاتی بزنند که سبب آسیب رسیدن به جان و مال مردم پاکستان می‌شود.» به گفته یک دیپلمات سابق و مطلع، رهبران طالبان پاکستان به طور مکرر به مقامات نظامی پاکستان اعلام کردند که طالبان پاکستانی را مهار خواهند کرد. اما پس از سلطه طالبان بر افغانستان، حملات تحریک طالبان پاکستان در آنسوی مرز افزایش یافت.

پاکستان به خصوص نگران آزادی شمار زیادی از فرماندهان و جنگجویان تحریک طالبان پاکستان، از جمله «مولوی فقیر محمد» معاون سابق این گروه، بود که در جریان عملیات‌های فرار از زندان در زمان پیشروی طالبان در افغانستان از بند آزاد شدند. پس از به قدرت رسیدن طالبان نیز صدها تن دیگر از زندان آزاد شدند. «نور ولی محسود» رهبر تحریک طالبان پاکستان، ضمن تبریک پیروزی طالبان در افغانستان، بار دیگر با «هبت الله آخوندزاده» امیر طالبان تجدید بیعت کرد. یکی از شبه نظامیان طالبان پاکستان در گفت‌وگو با یک خبرگزاری غربی گفت: «پس از سلطه طالبان بر کابل، جنگجویان تحریک طالبان احساس آرامش بیشتری کردند... آنها دیگر ترسی از حملات پهپادی نداشته و می‌توانند به راحتی با یکدیگر دیدار کرده و ارتباط برقرار کنند.» با توجه به این گزارش‌ها، اسلام‌آباد بار دیگر از مقامات طالبان خواست تا یا بر ضد طالبان پاکستان وارد عمل شوند و یا آنها را از خاک افغانستان بیرون کنند.

اما طالبان افغان که تمایل نداشت رابطه خود را با متحدان پشتون دیوبندی پاکستانی خود قطع کند، از اسلام‌آباد خواست تا از طریق مذاکره، با تحریک طالبان پاکستان مصالحه کند. از آن زمان به بعد، مقامات پاکستانی چندین دور با رهبران تحریک طالبان در کابل و در ولایت خوست افغانستان مذاکره کرده‌اند. «سراج الدین حقانی» وزیر کشور طالبان و عمومی وی «خلیل» که مسئولیت وزارت مهاجرین را در اختیار دارد، نقش کلیدی را در میانجی‌گری این مذاکرات ایفا کردند. این اولین باری است که اسلام‌آباد با کمک یک گروه خارجی، با یک گروه شبه نظامی ممنوع الفعالیت پاکستانی در خاک یک کشور دیگر مذاکره کرده است. 8 نوامبر 2021، اسلام‌آباد اعلام کرد که درباره اعلام یک آتش بس یک ماهه با تحریک طالبان پاکستان به توافق رسیده است و اینکه این مذاکرات همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.   

گرچه این مذاکرات به طور کامل مورد حمایت عمران خان بوده و احتمالا توسط ارتش اجرا شده اما در سطح داخلی با واکنش‌های منفی مواجه شده است. سیاستمداران اپوزیسیون، از نبود شفافیت در این مذاکرات انتقاد می‌کنند، بخصوص اینکه دولت، پارلمان را در بی خبری نگه داشته است. آنها و فعالان مدنی مناطق شمال غرب پاکستان هشدار می‌دهند که هر نوع مصالحه ممکن است شبیه به توافقات صلح کوتاه مدتی شود که قبلا بین ارتش و جناح‌های تحریک طالبان پاکستان انجام شده بود. این توافقات صرفا به شبه نظامیان قبایلی اجازه دادند تا بار دیگر گروه خود را سازماندهی کرده و سپس حملات خود را به غیرنظامیان و نیروهای امنیتی از سر بگیرند. در این بین، دادگاه عالی نیز ساکت نماند. در جلسه رسیدگی به حمله سال 2014 تحریک طالبان به مدرسه پیشاور که سبب کشته شدن 130 دانش آموز شد، یکی از قضات دیوان عالی از نخست وزیر پرسید که آیا دولت به جای اقدام علیه تحریک طالبان، آنها را دوباره به میز مذاکره بازگردانده است. وی افزود: «آیا ما قصد داریم دوباره تسلیم شویم؟»

خیلی زود، دور تازه‌ای از جنگ آغاز شد. به رغم اینکه اسلام‌آباد برای تضمین ادامه مذاکرات، بیش از 90 شبه نظامی تحریک طالبان را آزاد کرد، 9 دسامبر 2021، محسود رهبر طالبان پاکستان حاضر به تمدید آتش بس نشد و اعلام کرد که حملات این گروه دوباره از سر گرفته خواهد شد. تحریک طالبان در بیانیه‌ای که همان روز صادر کرد، مدعی شد که دولت مفاد توافقنامه را رعایت نکرده است، از جمله تحویل 102 تن از «مجاهدین دربند» طالبان پاکستان به این گروه، از طریق امارت اسلامی افغانستان. از آن زمان به بعد، حملات طالبان پاکستان سرعت گرفت.
اوایل ژانویه، سخنگوی ارتش پاکستان اعلام کرد که مذاکره با تحریک طالبان پاکستان متوقف شده و ارتش عملیات‌های خود را علیه این گروه از سر گرفته است.   

حتی اگر مذاکرات دوباره آغاز شود، شانس رسیدن به یک توافق پایدار، اندک است. یکی از دلایل آن این است که دولت نمی‌تواند بسیاری از خواسته‌های تحریک طالبان را بپذیرد. این خواسته‌ها عبارتند از برقراری قانون شریعت در مناطق قبایلی و بازگرداندن وضعیت نیمه خودمختاری به مناطقی که دولت می 2018 آنها را با خیبرپختونخوا ادغام کرده بود. دلیل دیگر اینکه، خود تحریک طالبان پاکستان نیز درباره موضوع آتش بس و متارکه جنگ دچار اختلاف نظر است. در بهترین حالت، جناح‌های تحریک طالبان پاکستان که در کنار طالبان افغان می‌جنگیدند و از اعمال خشونت‌ در پاکستان اجتناب می‌کردند تمایل به همکاری با پاکستان خواهند داشت. به گفته یک مقام امنیتی ارشد سابق، جناح‌های تندرو به رهبری محسود بعید است توافق کنند و ممکن است در عوض، خشونت‌ها را در پاکستان افزایش دهند. یک روز پس از آنکه تحریک طالبان پاکستان حاضر به تمدید آتش بس نشد، سخنگوی طالبان در بیانیه‌ای اعلام کرد: «ما از پاکستان می‌خواهیم تا به خاطر بهبود وضعیت پاکستان و منطقه، با خواسته‌های تحریک طالبان موافقت کند.»؛ بیانیه‌ای که نشان دهنده تردید این گروه برای اقدام علیه برادران پاکستانی خود است.

تاخت و تاز شبه نظامیان از مقرهای واقع در خاک افغانستان، در حال متشنج کردن رابطه اسلام‌آباد با طالبان است، همانطور که تلاش‌های پاکستان برای جلوگیری از تهدید تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان نیز صبر طالبان را در برابر اسلام‌آباد به بوته آزمایش گذاشته است. اواخر دسامبر 2021، پاکستان در اقدامی که خبر از وقایع احتمالی آینده می‌دهد، موشکی را به سمت منزل «مولوی فقیر محمد» فرمانده طالبان پاکستان در ولایت کنر شلیک کرد و موجب زخمی شدن دو شبه نظامی شد.

قتل اخیر یکی از فرماندهان تحریک طالبان در افغانستان، نشان دهنده مشکلات پیش روی پاکستان و طالبان است.  9 ژانویه، یک مقام ارشد امنیتی گفت که اسلام‌آباد در حال فهماندن این مسئله به رهبران طالبان است که موضوع تحریک طالبان پاکستان، آزمونی برای طالبان است. وی پرسید: «اگر طالبان نتواند دغدغه‌های پاکستان را برطرف کند آنگاه چه کسی به آنها و وعده‌هایشان درباره قطع رابطه با القاعده و سایر گروه‌های این چنینی اعتماد خواهد کرد؟» یک روز بعد، سخنگو و فرمانده عملیاتی تحریک طالبان در ننگرهار کشته شد؛ یک مقام امنیتی پاکستان همان روز خبر کشته شدن این فرد را تأیید کرد و تحریک طالبان نیز دو روز بعد این خبر را تأیید کرد. به گفته یک افسر ارشد نظامی سابق، مقامات طالبان این کار را انجام داده بودند: «رهبران طالبان ادعا می‌کنند که اجازه نخواهند داد کسی از خاک افغانستان علیه دیگران استفاده کند. این اقدام، این امید را ایجاد کرد که آنها به تعهد خود پایبند هستند.» با این حال، طالبان حتی خبر کشته شدن این فرد را نیز رد می‌کند. سخنگوی طالبان گفت: «من این گزارش‌ها را تأیید نمی‌کنم. این اخبار صحت ندارند. چنین حادثه‌ای در اینجا ]طرف افغانستان[ رخ نداده است.»

جدا از اینکه کدام روایت صحیح است، بعید است این تنش‌ها کل این رابطه را از بین ببرند. به گفته یک دیپلمات سابق و مطلع، اینگونه تنش‌ها یک «عامل تعیین کننده» در این رابطه به حساب نمی‌آیند. اسلام‌آباد همچنان به حمایت از دولت طالبان ادامه خواهد داد، از جمله از طریق کمک به این گروه برای مبارزه با داعش خراسان. سخنگوی طالبان نیز با اذعان به اینگونه کمک‌ها گفت: «پاکستان برادر ما است و به طرق مختلف از ما حمایت می‌کند، از جمله از طریق تبادل اطلاعاتی.»

هر چند داعش خراسان در مقایسه با تحریک طالبان، نگرانی کمتری برای آژانس‌های امنیتی پاکستان به حساب می‌آید اما خیزش آن در افغانستان تحت کنترل طالبان می‌تواند تهدیدات جدیدی را به وجود آورد. یک مقام ارشد امنیتی سابق معتقد است که پاکستان حالا می‌تواند به یک بستر مناسب برای عضوگیری داعش بدل شود، بخصوص با دست گذاشتن روی مجموعه‌ای از گروه‌های فرقه‌ای سنی و جهادی داخلی که جای پای خود را در این کشور از دست داده‌اند. اعضای این گروه‌ها یا ممکن است افغانستان را یک مقصد جذاب بدانند (اگر آنها طالبان را به اندازه کافی متعهد به اجرای شریعت ندانسته و خواهان جنگ با آن باشند) و یا ممکن است عملیات‌های خشونت بار خود را در پاکستان از سر گیرند. ماه ژانویه، نیروهای مبارزه با تروریسم مدعی شدند که 6 شبه نظامی داعشی را که در تلاش برای انجام حملاتی در شهر«کویته» مرکز ایالت بلوچستان بوده‌اند به قتل رسانده‌اند. ماه ژانویه، رئیس پلیس خیبرپختونخوا، قتل دست کم سه افسر پلیس را در پیشاور به نیروهای داعش خراسان نسبت داد و گفت: «به نظر من، داعش خراسان در مقایسه با تحریک طالبان می‌تواند تهدید بزرگتری برای صلح و امنیت این ایالت در آینده نزدیک باشد.»

سلطه طالبان بر افغانستان قطعا شمار زیادی از گروه‌های فرقه‌ای سنی و جهادی را در پاکستان تشجیع کرده است. به غیر از احزاب دینی پاکستان، شبه نظامیان اسلام گرا جزو اولین گروه‌هایی بودند که از پیروزی طالبان استقبال کردند. در اسلام‌آباد، رهبر تندروی «لعل مسجد»، پرچم طالبان را برافراشت. یک مقام ارشد ضد تروریستی سابق گفت: «پیروزی طالبان یک عامل تقویت کننده برای گروه‌های سنی رادیکال در پاکستان است. این گروه‌ها معتقدند که آنها نیز می‌توانند مثل طالبان، پیروز نبرد شریعت در پاکستان باشند.» 22 ژانویه، «شیخ رشید» وزیر کشور پاکستان یک هشدار امنیتی بالا را برای نیروهای انتظامی سرتاسر کشور اعلام کرد؛ وی هشدار داد که «پس از موفقیت طالبان افغان»، گروه‌های فرقه‌ای و جهادی کوچک‌تر، فعالیت بیشتری در پاکستان پیدا کرده‌اند.
 
6 ـ ترسیم یک خط مشی عملگرایانه
هر چند حمایت اسلام‌آباد از دولت طالبان، به عنوان راهی برای تأمین ثبات همسایه غربی خود، قابل درک است اما سیاستگذاران پاکستانی نباید به قیمت آسیب زدن به سایر روابط مهم و حیاتی خود ـ از جمله رابطه با آمریکا، اتحادیه اروپا و شرکای مهم امنیتی و اقتصادی ـ به عنوان حامی طالبان ظاهر شوند. یک تحلیلگر هشدار می‌دهد: «پاکستان با تبدیل شدن به پرچمدار طالبان، خود را از چشم بسیاری از کشورها انداخته است»؛ یکی از وزرای خارجه سابق نیز ابراز نگرانی کرد که در حال حاضر، بسیاری از افراد در داخل دولت پاکستان در حال تبدیل شدن به سخنگویان طالبان هستند.» یکی از مقامات سابق ارتش نیز معتقد است که پاکستان با بر عهده گرفتن این نقش، ممکن است واشنگتن را از خود براند. وی با اشاره به پیروزی طالبان گفت: «نیازی نیست تا درباره آنچه در افغانستان اتفاق افتاده است گزافه گویی شود». وی افزود: «دیپلماسی به این معنی نیست که سبب ایجاد خصومت با سایر کشورها شویم. ایالات متحده هنوز یک ابر قدرت است. ما باید این را بدانیم و به آن احترام بگذاریم.»

همچنین اگر چنین به نظر برسد که اسلام‌آباد به ایدئولوژی تندروانه طالبان تن داده است، این مسئله می‌تواند پیامدهای جدی را برای امنیت داخلی پاکستان در پی داشته باشد. بارها نزدیک بود تا عمران خان نخست وزیر پاکستان، چنین تصویری را از اسلام‌آباد به نمایش بگذارد. برای مثال، زمانی که وی درباره دیدگاه طالبان درباره حقوق زنان صحبت می‌کرد، مدعی شد که محدودیت‌های وضع شده از سوی طالبان درباره زنان، مبتنی بر فرهنگ محلی است. وی گفت: «مفهوم حقوق بشر در هر جامعه‌ای متفاوت است... ما باید درباره حقوق بشر و حقوق زنان حساس باشیم.» اما طالبان، این محدودیت‌ها را با استناد به نسخه خاص خود از شریعت توجیه می‌کند. این تفسیر تندروانه، طرفداران زیادی در پاکستان دارد؛ افرادی که ممکن است این اظهارات عمران خان را مجوزی برای اجرای این تفسیر در پاکستان بدانند. دسامبر 2021، روزنامه «داون» در سرمقاله خود نوشت: «نخست وزیر باید مراقب باشد تا با دیدگاه طالبان همراهی نکند.» یک تحلیلگر دیگر هم هشدار داد: «پاکستان باید در دو مورد، از رژیم طالبان فاصله بگیرد. اول، تفاسیر دینی این گروه و استفاده سیاسی از آنها؛ و دوم، استفاده از زور برای کسب قدرت.» اسلام‌گرایان پاکستانی می‌توانند با الهام از پیروزی طالبان، به این باور برسند که استفاده از زور تنها راه برای ترویج شریعت در کشور است.

یکی از سفرای سابق، با هشدار به نخست وزیر درباره تبدیل شدن به حامی طالبان، تصریح کرد که پاکستان باید در عوض:
هم از طالبان و هم از ملت افغانستان حمایت کند ـ حمایت از طالبان با کمک چین، روسیه و هر کشور دوست دیگری در منطقه؛ و حمایت از ملت افغانستان با کمک آمریکا و درباره موضوعاتی چون حقوق زنان و دولت فراگیر که برای ثبات افغانستان مهم بوده و به نفع خود نیز پاکستان هست. برای نیل به این هدف، پاکستان باید نوعی فاصله بین خود و طالبان ایجاد کند. این اقدام، ضمن تقویت اهرم‌های پاکستان در برابر طالبان، اعتبار آن را نیز به عنوان یک میانجی صادق بین این گروه و جهان خارج افزایش می‌دهد.
 
یکی دیگر از سفرای سابق تصریح کرد: «باید تنظیم دقیقی انجام شود ـ به افغانستان کمک کنید اما از افراط پرهیز کرده و اذعان کنید که منافع طالبان و پاکستان یکسان نیستند.»
اسلام‌آباد می‌تواند با متقاعد کردن طالبان به پایبندی درباره تعهدات خود در حوزه حاکمیت و امنیت، به بهترین شکل به متحد خود کمک کند. یک کارشناس معتقد است: «پاکستان باید با تمام توان تلاش کند تا موضوع طالبان را درباره مسایلی که نگرانی جدی برای غرب به حساب می‌آیند تعدیل کند.

آنها باید در اولویت‌های خود تجدیدنظر کنند.» یکی از وزرای خارجه سابق نیز با این نظر موافق بوده ودرباره وقوع یک بحران انسانی قریب الوقوع هشدار می‌دهد. وی می‌نویسد:
انتظار می‌رود که طالبان به تعهدات خود پایبند بوده و گام‌های عملی در این مسیر بردارد: از تشکیل یک دولت فراگیر و احترام به حقوق بشر (به خصوص حقوق زنان) گرفته تا اجازه فعالیت ندادن به گروه‌های تروریستی در خاک افغانستان. اگر طالبان نتواند انتظارات منطقه‌ای و بین‌المللی را محقق کرده و همچنان یک رویکرد غیر سازش‌گرایانه را در پیش گیرد، اوضاع احتمالا رو به وخامت خواهد رفت. برعکس، اگر دولت طالبان در زمینه تحقق انتظارات بین‌المللی پیشرفت داشته باشد، به زودی شاهد واکنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود.
 
اسلام‌آباد باید به طالبان توصیه کند که به ملاحظات بین‌المللی توجه داشته باشد. همکاری و سازش می‌تواند با سرعت بیشتری سبب از سر گیری کمک‌های مالی خارجی شده و مانع از تشدید بحران‌های انسانی و اقتصادی افغانستان شود. اگر طالبان بخواهد رژیم خود را تثبیت کند، بعید است بتواند با تسلیم شدن صرف در برابر عناصر تندرو، به این هدف برسد. شاید نفوذ پاکستان بر طالبان کاهش یافته باشد و طالبان نیز ظاهرا تمایلی برای قبول نصایح اسلام‌آباد ندراد اما پاکستان به عنوان مورد اعتمادترین حامی خارجی دولت جدید، هنوز نقشی برای ایفا کردن دارد. اسلام‌آباد باید با استفاده از رابطه نزدیک خود با طالبان، به رهبران این گروه هشدار دهد که عدم سازش هزینه‌های بالایی دارد ـ هم برای زندگی و معیشت ملت افغان و هم برای ثبات دولت افغانستان. اسلام‌آباد همچنین باید از طریق دیپلماسی آرام و ارسال پیام‌های آشکار و مستمر، به تبیین این مسئله بپردازد که عدم پذیرش طالبان برای قطع رابطه با تحریک طالبان پاکستان می‌تواند سبب خدشه دار شدن این رابطه مهم شود.

در همین حال، خود پاکستان هم می‌تواند برای کاهش آلام افغانستان دست به اقدامات بیشتری بزند. اسلام‌آباد، براساس یک سری توجیهات قابل تأمل، شتاب زیادی دارد تا در وهله اول، تحریم‌های غرب را مسئول اقتصاد نابسامان و بحران انسانی بی سابقه افغانستان معرفی کند. سیاستگذاران پاکستانی همچنین مدعی هستند که همه توان و منابع محدود کشور خود را به کار گرفته‌اند تا بتوانند کمک‌هایی را برای نجان جان شهروندان افغان ارائه کنند. اما اگر حفاظت از شهروندان افغان در بحبوحه یک بحران انسانی و اقتصادی بزرگ واقعا جزو اولویت‌های پاکستان است، در آن صورت اسلام‌آباد می‌تواند تعهد خود را بهتر از این به نمایش بگذارد. حداقل، این کشور باید از بازگشت دادن اجباری پناهجویان تازه وارد افغان اجتناب کرده و در عوض، به افراد نیازمند کمک پناه دهد.
 
7ـ نتیجه‌گیری
شاید اسلام‌آباد، طالبان را نزدیک‌ترین متحد خود در افغانستان بداند اما نحوه به قدرت رسیدن این گروه، فاصله زیادی با ایده آل‌های پاکستان دارد. رهبران پاکستانی امیدوار بودند بتوانند طالبان را از طریق یک برنامه تقسیم قدرت که تحت حمایت مالی و شناسایی بین‌المللی قرار دارد به قدرت برسانند. اما حالا، دولت طالبان به شدت محتاج کمک بوده، حتی یک کشور در کل دنیا آن را به رسمیت نشناخته و در حال حکومت بر کشوری است که در آستانه تجربه بدترین فاجعه انسانی جهان قرار دارد.

در چنین شرایطی، پاکستان گزینه‌های خوب کمی پیش رو دارد. تلاش رهبران این کشور برای فشار آوردن به جامعه جهانی به منظور ارائه کمک‌های بشردوستانه بیشتر به افغانستان طی ماه‌های آتی و همچنین همکاری با برخی وزرای طالبان به منظور سر پا نگه داشتن روند ارائه خدمات اساسی، تلاش خوب و درستی است. اما پاکستان باید درباره هزینه‌ها و منافع حمایت بی قید و شرط خود از طالبان، به طور جدی فکر کند. به گفته یکی از باتجربه‌ترین دیپلمات‌های این کشور: «هر کشوری دارای سرمایه‌های دیپلماتیک و سیاسی محدودی است. آیا پاکستان می‌تواند تمام این سرمایه را صرف حمایت از طالبان کند؟» اگر پاکستان هنوز تصمیم به انجام این کار دارد، ممکن است پس از مدتی مشاهده کند که مسئول هزاران بحران به وجود آمده در افغانستان شناخته می‌شود. لذا بهترین گزینه آن است که طالبان را به شکل جدی‌تر به سمت تشکیل یک دولت فراگیر و احترام به حقوق اساسی سوق دهد؛ اقدامی که می‌تواند به شکل بهتری تضمین کننده ثبات در افغانستان بوده و شرایط مساعدتری را برای تصمیم سازان غربی فراهم کند تا بتوانند راحت‌تر در جهت رفع بحران قریب الوقوع انسانی در افغانستان و نجات جان میلیون‌ها افغان گام بردارند.
انتهای مطلب/

 
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 2997

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2997/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir