کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نقش افغانستان در ترانزیت منطقه‌ای

ژئوپلیتیک لجستیک؛ نقش افغانستان در ترانزیت منطقه‌ای

منبع: موسسۀ مطالعات بین‌الملل پیشرفته ـ ازبکستان

منبع: موسسۀ مطالعات بین‌الملل پیشرفته ـ ازبکستان , 6 آبان 1404 ساعت 11:00

مترجم : زهرا خادمی راد

پس از آغاز جنگ اوکراین، کشورهای آسیای مرکزی کوشیدند با تنوع‌بخشی به مسیرهای تجاری، وابستگی خود به روسیه را کاهش دهند. در این میان، افغانستان با احیای طرح‌های ریلی و دالان‌های ترانزیتی، تلاش دارد خود را به گره‌ای میان آسیای مرکزی، جنوب و غرب آسیا بدل کند؛ مسیری که رقابت تازه‌ای میان ایران، هند، روسیه و کشورهای منطقه رقم زده است.


🖊️ مترجم: زهرا خادمی راد
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 7 دقیقه

ژئوپلیتیک لجستیک؛ نقش افغانستان در ترانزیت منطقه‌ای

مطالعات شرق | پس از آغاز جنگ در اوکراین، کشورهای آسیای مرکزی فرصت یافتند تا با تنوع‌بخشی فعال به جریان‌های تجارت خارجی، وابستگی ترانزیتی خود به روسیه را کاهش دهند. در این میان، توجه ویژه‌ای به توسعۀ مسیرهای ترانزیتی جنوبی معطوف شد؛ موضوعی که ایران جایگاه تثبیت‌شده‌ای در آن دارد و دسترسی آسیای مرکزی به آب‌های گرم اقیانوس هند نیز از طریق آن فراهم می‌شود. با این حال، در سال‌های اخیر افغانستان نیز تلاش کرده خود را به‌عنوان گره ترانزیتی میان‌منطقه‌ای معرفی کند. 

طالبان از زمان به قدرت رسیدن، تقریباً تمامی طرح‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای اعلام‌شده پیشین را دوباره به جریان انداخته‌اند، از جمله «دالان کابل»، راه آهن‌های «خواف – هرات»، «مزارشریف – هرات» و «هرات – قندهار» و همچنین «دالان لاجورد». برخی از این طرح‌ها توسط بازیگران خارجی بازتعریف می‌شوند تا با منافع خاص آنها همسو شوند و همین موضوع باعث ظهور ابتکارهای بلندپروازانه جدیدی شده است.

نمونه‌ای از این ابتکارها متعلق به ترکمنستان است که با طرف افغان توافق کرد خط ریلی «تورغندی– هرات– قندهار– اسپین‌بولدک» را تا بنادر پاکستان ایجاد کند و سپس قزاقستان را نیز به این طرح دعوت کرد. این مسیر عملاً جایگزینی برای خط آهن «ترانس ـ افغان» تا پیشاور خواهد بود و هم‌زمان برنامۀ طالبان برای اتصال شهرهای بزرگ کشور– مزارشریف، هرات و قندهار– با راه‌آهن را محقق می‌کند. اتصال ریلی میان ترکمنستان و افغانستان همچنین به توسعه دالان لاجورد که در سال ۲۰۱۲ با حمایت فعال ترکیه و آذربایجان آغاز شد، شتاب خواهد بخشید. گسترش ابتکارهای ترانزیتی در آسیای مرکزی گرچه در ذات خود روندی مثبت است اما از سوی دیگر، ممکن است این کشورها را وارد رقابت با یکدیگر کرده یا آنها را در دام منافع متعارض قدرت‌های بزرگ گرفتار کند. 

در جولای ۲۰۲۴، عشق‌آباد و آستانه بر سر همکاری در پیشبرد دالان ریلی ترانس ـ افغان در مسیر «تورغندی – هرات – قندهار – اسپین‌بولدک» توافق کردند. پس از آن نیز ترکمنستان آمادگی خود را برای تأمین مالی ساخت مسیر تورغندی ـ هرات اعلام کرد. مسیر تجاری «تورغندی – هرات» می‌تواند در سه جهت توسعه یابد: به‌سوی مرزهای پاکستان، ایران و سواحل دریای خزر. مسیر سوم در چارچوب احیای دالان لاجورد می‌گنجد که هرات را به عشق‌آباد متصل می‌کند، سپس به بندر ترکمن‌باشی در خزر می‌رساند و از آنجا به بندر بین‌المللی باکو، سپس گرجستان، آنکارا و استانبول ادامه می‌یابد. این ترکیب به افغانستان امکان برقراری ارتباط سریع و مطمئن با اروپا را می‌دهد و در عین حال وابستگی ترانزیتی به ایران، پاکستان و تا حدی ازبکستان را کاهش می‌دهد.

مسیر تورغندی– هرات– قندهار– اسپین‌بولدک اگرچه از نظر طولانی‌بودن در برابر دالان کابل به پیشاور در موقعیت ضعیف‌تری است، اما انعطاف‌پذیری آن در اتصال به ایران، امتیاز ویژه‌ای محسوب می‌شود. در حال حاضر ترکمنستان و قزاقستان بیشتر تمرکز خود را بر دستیابی به بازار پاکستان و از آنجا هند و کشورهای خلیج فارس گذاشته‌اند؛ هرچند روابط پرتنش اسلام‌آباد و دهلی‌نو مانع تحقق کامل این مسیر خواهد بود. افزون بر این، هر دو کشور از سال ۲۰۱۴ از طریق خط ریلی به ایران متصل هستند. ایران نیز علاقه‌مند است از مسیرهای تازه به افغانستان و آسیای مرکزی وصل شود و در کنار هند اقدامهایی در این جهت انجام داده است.

از منظر اقتصادی، چنین طرح‌هایی عمدتاً با هدف عبور ترانزیتی کالاها طراحی می‌شوند تا سود بیشتری ایجاد کنند. نمونه بارز آن خط‌آهن ترمذ– مزارشریف– کابل– پیشاور است که پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ ظرفیت جابه‌جایی ۲۲ میلیون تن کالا در سال داشته باشد. به نظر می‌رسد ترکمنستان هم چشم‌اندازی مشابه دنبال می‌کند. انتخاب قزاقستان به‌عنوان شریک نیز تصادفی نیست؛ چرا که روسیه علاقه زیادی به رساندن محصولات خود به بازار عظیم جنوب آسیا دارد و قزاقستان در این میان نقش کلیدی ایفا می‌کند.

برنامه‌های بلندمدت روسیه

مسکو نیز انگیزه‌های جدی برای نزدیک شدن به دولت طالبان در موضوع ارتباطات حمل‌ونقلی دارد: نیاز به تنوع‌بخشی به بازارهای صادرات مواد خام حیاتی.

روشن است که روسیه تلاش خواهد کرد تا هم از مسیرهای ترانس ـ افغان و هم از خط لوله گاز «تاپی» سود ببرد؛ ساخت این خط در سپتامبر ۲۰۲۴ از سر گرفته شد. جالب آنکه ایدۀ ایجاد شاخۀ چهارم راهگذر شمال– جنوب از طریق افغانستان ابتدا توسط ازبکستان مطرح شد. تاشکند در ۲۰۲۲ پیشنهاد راه‌اندازی مسیر چندوجهی از بلاروس تا پاکستان از طریق افغانستان را داد و سال بعد نیز یادداشت تفاهم اجرای آن امضا شد. این دالان، حمل کالا از شمال اوراسیا به جنوب آسیا را تنها در ۲۰ روز ممکن می‌سازد؛ سه برابر سریع‌تر از مسیر دریایی. اهمیت این طرح در شرایط ناامن‌شدن مسیرهای دریایی به دلیل جنگ اوکراین و درگیری‌های خاورمیانه دوچندان شده است.

نشانه‌های جدی از عزم روسیه برای گسترش تجارت با جنوب آسیا از مسیر افغانستان وجود دارد. سفر هیئت بلندپایه روسی به ریاست سرگئی شویگو به کابل در نوامبر ۲۰۲۴ بیانگر این موضوع است. روسیه در آن دیدار از ساخت دو خط ریلی مهم در خاک افغانستان، یکی در غرب از مسیر ترکمنستان و دیگری در شرق از مسیر ازبکستان، حمایت کرد. این تحولات به ازبکستان و ترکمنستان امکان می‌دهد حجم بیشتری از بار را جذب کنند و ارزش اقتصادی طرح‌های‌شان را بالا ببرند.

منافع هم‌گرایِ هند و ایران

در بهار سال ۲۰۲۳، طالبان طرح احداث خط آهن مزارشریف– هرات– قندهار به طول حدود ۱۴۶۸ کیلومتر را اعلام کردند؛ مسیری که از نگاه طراحان می‌تواند کوتاه‌ترین راه میان مسکو و دهلی‌نو از طریق افغانستان باشد. پشت این طرح منافع دیرینۀ هند قرار دارد که همواره به دنبال برقراری ارتباط ترانزیتی با افغانستان و آسیای مرکزی، بدون عبور از خاک پاکستان بوده است. از سال ۲۰۱۶ هند سرمایه‌گذاری در بندر چابهار ایران را آغاز کرد و یک سال بعد با راه‌اندازی دالان تجاری افغانستان– ایران– هند، استفاده از این بندر را به سطح عملی رساند. به مرور، همکاری‌های تهران و دهلی‌نو در حوزۀ ترانزیت ابعاد تازه‌ای به خود گرفت و طرح‌های بزرگ‌تری را در چشم‌انداز قرار داد.

در سال ۲۰۲۰، ایران ساخت خط‌آهن چابهار– زاهدان به طول ۶۲۸ کیلومتر را آغاز کرد که قرار است به زرنج در ولایت نیمروز افغانستان برسد و از آنجا به دلارام و قندهار متصل شود. کابل نیز هم‌زمان مطالعات فنی برای مسیر زرنج– قندهار را انجام داد. این خط در نهایت باید با مسیر هرات– قندهار متصل شود که بخش دوم راه‌آهن ترانس ـ ‌افغان به شمار می‌آید و از ایستگاه تورغندی آغاز می‌شود. پس از آن می‌توان شبکه ریلی را یا به سوی ترکمنستان و خط تورغندی– هرات یا به سوی ازبکستان و مسیر مزارشریف–هرات گسترش داد.

اگرچه در ظاهر، هند بازیگر اصلی این اتحاد موقعیتی با ایران است اما در واقع تهران اهداف مستقلی دنبال می‌کند. برای ایران، ترانزیت افغانستان بیش از آنکه پلی به آسیای مرکزی باشد، راهی سریع برای اتصال به شریک اصلی تجاری خود یعنی چین است. ایران پس از تکمیل خط خواف– هرات، برنامه دارد آن را به سوی واخان در ولایت بدخشان امتداد دهد؛ جایی که مرزهای چین، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان به هم می‌رسند. این اقدام احتمالاً با اتصال به خط آهن ترمذ– مزار–کابل– پیشاور تکمیل خواهد شد، طرحی که طالبان پیش‌تر از آن حمایت کرده بودند.

اهمیت واخان در این است که بخشی از جادۀ تاریخی ابریشم محسوب می‌شود. کابل در تلاش است با جلب سرمایۀ چینی‌ها، این مسیر قدیمی را به راه تجاری فعال بدل کند؛ مسیری که ایران نیز علاقه‌مند به احیای آن است. با این حال چین هنوز محتاطانه برخورد می‌کند و دلیل اصلی آن نگرانی از تهدیدهای امنیتی به‌ویژه فعالیت‌های گروه‌های مرتبط با جدایی‌طلبان اویغور است. از دید اقتصادی، فعال شدن راهگذر واخان برای پکن بسیار سودمند خواهد بود؛ زیرا علاوه بر کوتاه‌کردن فاصله با افغانستان، ارتباط چین با پاکستان و تاجیکستان را نیز تسهیل می‌کند. این امر می‌تواند جایگاه تاجیکستان را در معادلات ترانزیتی تقویت کند، هرچند به زیان ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان خواهد بود که به دنبال تثبیت نقش محوری خود در پیوند آسیای مرکزی و جنوبی هستند.

ژئوپلیتیک لجستیک؛ نقش افغانستان در ترانزیت منطقه‌ای

نتیجه‌گیری

در سطح منطقه‌ای، سیاست فعال طالبان در گسترش ترانزیت از یک سو و تمایل کشورهای آسیای مرکزی به یافتن مسیرهای جنوبی از سوی دیگر، روابط کابل با همسایگان را وارد مرحله تازه‌ای کرده است. تقریباً همه کشورهای آسیای مرکزی به جز تاجیکستان، همکاری اقتصادی و سرمایه‌گذاری با افغانستان را شدت بخشیده‌اند. ازبکستان طرح مهم خط‌آهن ترمذ– مزار–کابل–پیشاور را پیگیری می‌کند و ترکمنستان و قزاقستان نیز نسخۀ خاص خود از دالان ترانس ـ ‌افغان را با هدف اتصال به بنادر پاکستان پیشنهاد داده‌اند. هرچند این طرح‌ها رقیب یکدیگرند، اما تنوع مسیرها می‌تواند هزینۀ حمل‌ونقل را کاهش دهد و سودآوری بیشتری ایجاد کند.

روسیه نیز به این روند توجه ویژه دارد. مسکو دالان شمال– جنوب را پرچم‌دار سیاست ترانزیتی خود می‌داند و با عبور شاخه‌هایی از افغانستان می‌تواند آن را به پاکستان متصل کند. مشارکت روسیه در مسیرهای شرقی و غربی افغانستان، به ازبکستان و ترکمنستان امکان می‌دهد بخشی از جریان بار اوراسیا به جنوب آسیا را جذب کنند و همین امر رقابت آنها را تشدید خواهد کرد. ایران هم با ساخت خط آهن خواف– هرات و برنامه‌ریزی برای مسیرهای دیگر، خود را به عنوان بازیگر کلیدی در این رقابت مطرح کرده است. جایگاه ویژه ایران در دالان شمال– جنوب نیز قابل توجه است. تقریباً همۀ بار روسیه که از مسیر دریا به هند منتقل می‌شود، از خاک ایران عبور می‌کند. از این رو، تهران می‌تواند در صورت لزوم، جایگزینی برای ترانزیت افغانستان باشد و همین موضوع نگرانی‌هایی برای ازبکستان ایجاد می‌کند که روی دالان کابل حساب ویژه‌ای باز کرده است.

اما افتتاح احتمالی دالان واخان، که ایران نیز منتظر آن است، تهدیدی جدی برای نقش سنتی کشورهای آسیای مرکزی خواهد بود. در صورت فعال شدن این مسیر، راه مستقیم میان افغانستان و چین شکل می‌گیرد و اهمیت راگذرهای شرقی– جنوبی، از طریق آسیای مرکزی، کاهش می‌یابد. این وضعیت ضرورت هماهنگی و سیاست‌گذاری مشترک میان کشورهای منطقه را دوچندان می‌کند.

در پایان می‌توان گفت کشورهای آسیای مرکزی باید خود را برای تحولات احتمالی در مسیرهای ترانزیتی افغانستان آماده کنند. ایجاد هماهنگی منطقه‌ای، انتخاب یک مسیر اولویت‌دار که منافع مشترک را تأمین کند و تشکیل صندوق سرمایه‌گذاری منطقه‌ای برای تأمین مالی این طرح‌ها می‌تواند راهی برای کاهش ریسک باشد. چنین اقدام‌هایی به آنها امکان خواهد داد در رقابت ژئوپلیتیک و اقتصادی ناشی از گسترش ترانزیت افغانستان جایگاه خود را حفظ کنند.

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 4140

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/4140/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir