ایران شرقی 24 مرداد 1401 ساعت 13:12 https://www.iess.ir/fa/analysis/3196/ -------------------------------------------------- چین و آسیای مرکزی عنوان : افول روسیه، تنش‌ در نظام بین‌الملل و تکامل بازیگری چین در آسیای مرکزی -------------------------------------------------- روند دو دهه گذشته از تعاملات چین و آسیای مرکزی چشم‌انداز این مناسبات را نیز رو به رشد و در حال گسترش معرفی می‌کند. با این حال جهت، گستردگی و عمق این تعاملات و نیز شدت و سرعت رشد آن تحت تأثیر مؤلفه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی عاملی است که در تحلیل این موضوع بسیار حائز اهمیت است. واقعیت آن است که آسیای مرکزی بخشی از آینده اقتصاد خود را در چین می‌بینند و روسیه به طرز محسوسی از یک بازیگر تزریق‌کننده منابع اقتصادی اعم از تکنولوژی، نقدینگی و بازارهای مکمل، به یک بازیگر بهره‌کش در قبال اقتصادهای آسیای مرکزی تبدیل شده است. متن : مطالعات شرق/ کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق   مقدمه بازیگری چین در آسیای مرکزی از دهه 1990 به بعد در چند مرحله تغییر کرده و به نوعی تکامل یافته است. پس از توسعه تعاملات دوجانبه، ورود به چارچوب‌های چندجانبه امنیتی با شکل‌گیری پیمان شانگهای انجام گرفت. پس از آن در تکامل رویکردهای سیاسی، پیمان شانگهای تبدیل به یک سازمان منطقه‌ای شد و به زودی مشارکت چین و کشورهای منطقه به سطح راهبردی رسید. ابعاد عمیق‌تر و جامع‌تر این مشارکت راهبردی با تعریف ابرپروژه‌هایی همچون کمربند و جاده در آسیای مرکزی صورت گرفت و پس از آن بود که شاهد ورود مستقل چین به پروسه‌های امنیتی آسیای مرکزی بودیم. اکنون که چند ماه از آغاز جنگ اوکراین می‌گذرد و به نظر می‌رسد وضعیت تعاملات کشورهای آسیای مرکزی با روسیه و غرب دچار دگرگونی‌هایی شده است، به نظر می‌رسد چین با نگاه به افول روسیه در منطقه در صدد اعمال یک مرحله دیگر از تکامل در بازیگری خود در آسیای مرکزی است. این بازیگری با نگاه بین‌المللی و در چارچوب یک رفتار شبه‌هژمونیک چین در حوزه همسایگیِ آسیایی آن نیز قابل ارزیابی است. در این گزارش، ضمن ارزیابی سفرهای اخیر وانگ یی، وزیر امور خارجه چین به آسیای مرکزی، تلاش می‌شود تا تکامل بازیگری چین در این منطقه پس از آغاز بحران اوکراین مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. سفر منطقه‌ای وانگ یی به آسیای مرکزی وانگ یی، وزیر امور خارجه چین طی دو ماه گذشته در دو مرحله به آسیای مرکزی سفر کرده است که در مرحله اول در چارچوب برگزاری سومین نشست مشترک چین و آسیای مرکزی و دومین مرحله در چارچوب شرکت در نشست وزرای امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای صورت گرفت. در دومین مرحله،  به دلیل نقش و موقعیت ژئوپلیتیک ازبکستان در قلب آسیای مرکزی، اصلاحات و تحولات اخیر و همچنین ریاست دوره‌ای بر سازمان همکاری شانگهای، این کشور ، اولین مقصد سفر وانگ یی، وزیر امور خارجه چین بود. در دیدار وزیر امور خارجه چین با سرپرست وزارت امور خارجه ازبکستان - ولادیمیر نوراف- ، وانگ یی اظهارات قابل تأملی را در حمایت از تمامیت ارضی ازبکستان و محکومیت هرگونه مداخله خارجی اظهار داشت. این موضع‌گیری چین به‌نوعی پاسخ به ناآرامی‌های اخیر در قره‌قالپاقستان محسوب می‌شود. برخی گمانه‌زنی‌ها از نقش مستقیم غرب در بی‌ثباتی‌های اخیر در قره‌قالپاقستان خبر داده‌اند. در دیدارهای دوجانبه همچنین توسعه و ارتقاء مشارکت راهبردی و نیز تقویت تجارت دوجانبه تا 10 میلیارد دلار مطرح شد. همچنین در سفر وانگ یی به ازبکستان، سطح تعاملات دو کشور فراتر از صرف روابط دوجانبه، به‌نوعی بازیگری هماهنگ و هم‌سو در نظم جهانی، با تائید طرفین بر ابتکارهای «توسعه جهانی» و «امنیت جهانی» صورت گرفت. این ابتکارها اخیراً توسط شی جین پینگ مطرح شده بود. وانگ یی در قرقیزستان به عنوان دومین مقصد سفر خود به آسیای مرکزی، با مقامهای این کشور از جمله سادیر جباروف، رئیس‌جمهوری این کشور دیدار کرد. اظهارات جباروف در این مورد که «چین اصلی‌ترین شریک اقتصادی قرقیزستان در صحنه بین‌المللی است»، باتوجه به آن که چین دومین شریک اقتصادی قرقیزستان پس از روسیه است، مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. در دیدار وانگ یی با جینبیک کولیبایف، موضوع بدهی‌ 1.8 میلیارد دلاری قرقیزستان به چین که بخش عمده آن به اگزیم‌بانک چین است، مطرح شد. در عین حال توسعه سرمایه‌گذاری‌ها و کمک‌های مالی چین به پروژه‌های مشترک از جمله احداث دومین کنارگذر انتقال آب چوی (موسوم به OChK-2) و نیز احداث خط ریلی چین- قرقیزستان- ازبکستان و پیوست آن به پروژه کمربند و جاده نیز در تعاملات دو کشور مطرح شد. این موضوع به معنای افزایش بیش از پیش بدهی‌های بیشکک به پکن محسوب می‌شود. تاجیکستان سومین و آخرین مقصد در سفر دوره‌ای وزیر امور خارجه چین به آسیای مرکزی بود. او در تاجیکستان نیز با امامعلی رحمان، رئیس‌جمهور و سراج‌الدین مهرالدین، وزیر امور خارجه دیدار کرد. در دیدار با رحمان، بر اساس بیانیه رسمی دفتر مطبوعاتی رئیس‌جمهور، بر توسعه مناسبات دوجانبه و تعمیق بیش از پیش همکاری‌ها تأکید شد. تاجیکستان با لحنی ملایم‌تر، چین را «یکی» از شرکای بزرگ سرمایه‌گذاری و تجارت تاجیکستان عنوان کرد. همچنین بر اساس این بیانیه در سال گذشته میلادی، مبادلات تجاری چین و تاجیکستان رشد 82 درصدی را تجربه کرده و در حال حاضر چین 19 درصد از کل مبادلات خارجی تاجیکستان را به خود اختصاص داده است. در مذاکرات با تاجیکستان نیز مجدداً موضوع بدهی‌ها مطرح شد. این کشور به دلیل بدهی 3.3 میلیارد دلاری که سهم زیادی از تولید ناخالص ملی تاجیکستان محسوب می‌شود، در جایگاه بسیار آسیب‌پذیری در تعامل با چین قرار دارد. با این حال در قبال تاجیکستان نیز تأکید بر توسعه سرمایه‌گذاری‌ها به مثابه افزایش بدهی‌ها صورت گرفت. پیش‌تر نیز در ماه ژوئن وانگ یی در چارچوب برگزاری نشست 1+5 چین و آسیای مرکزی به قزاقستان سفر کرده و با قاسم ژومارت توکایف، رئیس‌جمهور این کشور دیدار کرده بود. در این دیدار، برای سفر شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین به قزاقستان در پاییز 2022 برنامه‌ریزی شد و پکن به طور رسمی حمایت خود را از اصلاحات دولت توکایف اعلام کرد. در دیدار وانگ یی با وزیر امور خارجه قزاقستان نیز موضوعات همکاری دوجانبه در حوزه ژئوپلیتیک، ترانزیت، انرژی و تجارت دوجانبه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تکامل نگاه چین به آسیای مرکزی تعمیق و توسعه روابط چین و آسیای مرکزی موضوع جدیدی نیست. این روند طی یک دهه اخیر با شدت بیشتری پیش رفته و در هر مرحله سطوح جدیدی از تعاملات دو و چندجانبه را بین چین و کشورهای آسیای مرکزی پدید آورده است. با این حال به نظر می‌رسد چین نگاهی فراتر از صرف مشارکت راهبردی با کشورهای آسیای مرکزی، در چارچوب ملاحظات همسایگی و حتی ژئوپلیتیک اوراسیایی را مدنظر قرار داده است. در آخرین نشست وزرای امور خارجه سازمان همکاری شانگهای، دو کشور قرقیزستان و ازبکستان با چین توافق کردند تا سطح تعاملات خود را از مشارکت راهبردی فراتر برده و به سمت شکل‌گیری «جامعه چین-آسیای مرکزی» هدایت کنند. از نگاه پکن این امر به‌واسطه توسعه ارتباطات و تقویت تجارت و اقتصاد امکان‌پذیر خواهد بود. البته این رویکرد در حالی است که وانگ یی در سفر اخیر خود صریحاً اظهار داشت که نگاه چین به آسیای مرکزی ژئوپلیتیکی نیست. بحران اوکراین و افزایش عدم قطعیت برای کشورهای آسیای مرکزی از نگاه چین یک عامل مهم برای توسعه مناسبات با آسیای مرکزی است. بر اساس گزارشی که پایگاه «گلوبال تایمز» چین به قلم دبیر سرویس چین این پایگاه منتشر کرده است، پس از بحران اوکراین، عدم قطعیت محیطی در فضای بین‌المللی، چالش‌های آسیای مرکزی را افزایش داده و تنگناهای به وجود آمده در این شرایط، این کشورها را به سمت اجماع بیشتر با چین سوق داده است. این گزارش همچنین تغییر رویکردهای امنیتی سازمان همکاری شانگهای به حوزه‌های استراتژیک اقتصادی را نیز پاسخی به این وضعیت عنوان می‌کند. ژانگ هونگ، از کارشناسان مطالعات اروپای شرقی در آکادمی علوم چین نیز در اظهار نظر دیگری تصریح کرده است که تحریم‌های غرب علیه روسیه فشارهای فزاینده‌ای را بر کشورهای آسیای مرکزی وارد آورده است. او همچنین با اشاره به پروژه راه‌آهن چین- قرقیزستان- ازبکستان تأکید می‌کند که اجماع بین چین و کشورهای کوچک در سازمان همکاری شانگهای در پرتو این فشارها در حال شکل‌گیری است. ژو یونگ بیائو، مدیر مرکز مطالعات افغانستان در دانشگاه لانژو نیز در اظهار نظر دیگری تصریح کرده است که بحران افغانستان، ابهامات سیاسی در قبال آسیای مرکزی را افزایش داده و این وضعیت کشورهای آسیای مرکزی را به سمت موازنه در سیاست خارجی و تنوع در دیپلماسی از طریق همکاری با چین، هند و سایر کشورها هدایت می‌کند. در ادبیات رسمی مقامهای چین نیز این رویکرد بسیار مشهود بود. ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در این زمینه تصریح می‌کند که آسیای مرکزی با چالش‌های مختلف داخلی و خارجی روبرو است و این کشورها امیدوارند تا از طریق تعمیق همکاری‌های خود با چین، امنیت خود را ارتقاء دهند. این موضع نشان‌گر رویکرد فرا اقتصادی چین، به امنیت در آسیای مرکزی است. چشم‌انداز بازیگری پکن روند دو دهه گذشته از تعاملات چین و آسیای مرکزی چشم‌انداز این مناسبات را نیز رو به رشد و در حال گسترش معرفی می‌کند. با این حال جهت، گستردگی و عمق این تعاملات و نیز شدت و سرعت رشد آن تحت تأثیر مؤلفه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی عاملی است که در تحلیل این موضوع بسیار حائز اهمیت است. واقعیت آن است که آسیای مرکزی بخشی از آینده اقتصاد خود را در چین می‌بینند و روسیه به طرز محسوسی از یک بازیگر تزریق‌کننده منابع اقتصادی اعم از تکنولوژی، نقدینگی و بازارهای مکمل، به یک بازیگر بهره‌کش در قبال اقتصادهای آسیای مرکزی تبدیل شده است. این موضوع بویژه پس از جنگ اوکراین که هزینه‌های تعامل با روسیه و غرب افزایش یافته است، نگاه بیشتر و عمیق‌تر کشورهای منطقه را به سمت چین جذب کرده است. چین نیز در عین حال ضمن حفظ یک موضع میانه در سطح بین‌الملل، نگاه ویژه‌ای را به افول روسیه در آسیای مرکزی با هدف مقابله با تهدیدها و نیز ایجاد فرصت‌های جدید دارد. پکن اگرچه نگاه خود را غیرژئوپلیتیک عنوان می‌کند تا حساسیت‌های روسیه و غرب برانگیخته نشود، اما به خوبی می‌داند که در مراحل بعدی از تکامل بازیگری خود در منطقه ناگزیر از حضور در تنش‌های ژئوپلیتیکی منطقه است. بر این اساس، با نظرداشت به دیگر محیط‌های پیرامونی چین، می‌توان این‌طور ارزیابی کرد که این کشور به آسیای مرکزی به عنوان یک قطعه از پازل منطقه‌ای آسیایی می‌نگرد. محیط پیرامونی چین چه در حوزه دریایی و چه خشکی، به یکی از پاشنه‌های آشیل این کشور برای آسیب‌پذیری در مقابل غرب تبدیل شده است. تحولات هنگ کنگ و تایوان در داخل، بی‌ثباتی‌ها در میانمار و عدم قطعیت در سریلانکا، تنش در دریای چین جنوبی و نیز ائتلاف‌سازی‌های ژاپن و کره، شرایط دشواری را در محیط آسیایی چین پدید آورده است. پیش‌ از سفر وانگ یی به آسیای مرکزی، وی برای اولین بار پس از کودتا در میانمار و سقوط دولت آنگ سان سوچی، به میانمار سفر کرده و توافقهای مهمی را به دست می‌آورد که با واکنش غرب مواجه می‌شود. همچنین در آستانه برگزاری نشست وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، کشتی جنگی و زیردریایی نظامی چین در بندری که به‌واسطه بدهی‌های سریلانکا اجاره کرده است، در این کشور پهلو می‌گیرند که این موضوع نیز واکنش شدید هند را در پی داشت. در سفرهای وانگ یی به فیلیپین و تایلند نیز چین پیشبرد ابتکار توسعه جهانی را مدنظر قرار داد. به نظر می‌رسد با این کنش‌های تهاجمی و تحریک‌آمیز در محیط پیرامونی، پکن آسیای مرکزی را به عنوان یکی از قطعه‌های پازل پیرامونی خود می‌بیند و در صدد تعریف بازیگری هژمونیک برای خود در این منطقه به نحوی است که تهدیدی را در کوتاه و میان‌مدت از جانب آن مشاهده نکند. این رویکرد می‌تواند در بلندمدت حتی آسیای مرکزی را به عنوان فضای تداوم ژئوپلیتیک پیرامونی چین و حوزه منافع استراتژیک این کشور مطرح کند. در همین حال چین استراتژی دیگری را نیز در شرایط جدید نظام بین‌الملل در دستور کار قرار داده است. در حالی که برخی نظریه‌پردازان مطرح روابط بین‌الملل نظیر استفان والت، جهان را در حال گذار به یک نظم دوقطبی بین چین و آمریکا می‌دانند و برخی رویکردهای دیگر شکل‌گیری نظم چندقطبی را پس از بحران اوکراین به عنوان فرضیه‌های خود مطرح کرده‌اند، چین صرف‌نظر از نظمی که در حال شکل‌گیری است، در صدد تقویت جایگاه فعلی و آتی خود در نظام بین‌الملل می‌باشد. در چارچوب این استراتژی، شی جین پینگ در ماه مه سال گذشته و در نشست سران حزب کمونیست تأکید کرد که «باید دوست پیدا کرد، متحد شد و اکثریت را به دست آورد و باید دائما دایره دوستان را گسترش داد». این راهبرد ائتلاف‌سازی چین به طور محسوس از محیط پیرامونی آغاز شده و طبیعتا بخش مهمی از آن را کشورهای آسیای مرکزی تشکیل خواهند داد. هدف این ائتلاف‌سازی همچنان مشخص نیست که شکل‌دهی به یک بلوک غیرغربی است یا تشکیل یک نظم هژمونیک جدید، و یا ایجاد مناطق حائل برای تداوم روند ظهور مسالمت‌آمیز. اما فرایند ائتلاف‌سازی و تعمیق این ائتلاف‌ها در قابل اتحادهای استراتژیک، رویکردی است که چین در پی شکل‌دهی به آن است. با این حال نگاه کشورهای آسیای مرکزی نسبت به این فرایند کاملا متفاوت است و این نگاه به مثابه یک محدودیت ساختاری برای ورود این منطقه به امتداد ژئوپلیتیک چین محسوب می‌شود. این کشورها خواستار سهم بیشتر از تعاملات با چین، به ویژه در حوزه اقتصادی نیستند و به نظر می‌رسد خواستار توسعه بخش‌های غیرچینی در تجارت و تعاملات خارجی خود و سپس توسعه تعاملات با چین هستند. در عین حال منطقه آسیای مرکزی طی سال‌های اخیر و با افول روسیه، مستقل‌تر از گذشته شده و در چارچوب پلتفرم‌هایی همچون «نشست سران مشورتی کشورهای آسیای مرکزی»، در صدد توسعه درون‌منطقه‌ای بدون حضور هژمون‌های فرامنطقه‌ای است. طبیعتا با افول روسیه کشورهای آسیای مرکزی یک نظم چندوجهی با حضور قدرت‌های بزرگ و نیز استقلال بیشتر درون‌منطقه‌ای را به ویژه در حوزه ژئوپلیتیک دنبال می‌کنند. از طرف دیگر، این کشورها حتی در قبال تضادهای روسیه با غرب نیز تلاش کرده اند تا خود را از این فضا دور نگه داشته و به‌نوعی بیشترین بی‌طرفی ممکن را بر روابط خارجی خود اعمال کنند. طبیعتا این موضوع در قبال چین نیز صدق می‌کند. در نشست ماه ژوئن چین و کشورهای آسیای مرکزی که در قزاقستان برگزار شد، وانگ یی صریحاً با اظهار این سخن که «منطقه باید مراقب نفوذ نیروهای خارجی، برای وارد کردن کشورهای آسیای مرکزی در طرف یکی از قدرت‌های بزرگ در مناقشات بین‌المللی باشد» به این موضوع اشاره داشت. این اظهارات در تفسیر برخی رسانه‌ها به طور مستقیم به سفر اخیر دونالد لو، دستیار آسیای مرکزی و جنوبی وزارت امور خارجه آمریکا به آسیای مرکزی اشاره داشت که در ماه مه انجام گرفته بود. در آستانه سفر لو به آسیای مرکزی، عمران خان از تلاش‌های آمریکا و به طور مشخص دونالد لو برای مهندسی برکناری او خبر داده بود. چین از یک‌سو در صدد پیشگیری از حضور کشورهای منطقه در جناح غرب بوده و از طرف دیگر با آگاهی از عدم تمایل کشورهای منطقه برای حضور در جناح غیرغربی، در صدد جذب ایجابی آن‌هاست. این روند پارادوکسیکال یک چالش برای توسعه این مناسبات محسوب می‌شود که البته در صورت کاهش آسیب‌پذیری منطقه در مقابل تحرکات غرب و در پرتو وابستگی گسترده کشورهای آسیای مرکزی نسبت به چین، قابلیت اغماض خواهد داشت.  انتهای مطلب/