ایران شرقی 17 دی 1399 ساعت 12:08 https://www.iess.ir/fa/report/2522/ -------------------------------------------------- عنوان : ایدئولوژی طالبان -------------------------------------------------- گروه‌ طالبان پس از درک ضرورت مداخله در اوضاع افغانستانِ پسا جهاد ‏با هدف احیای سنت‌ها، هیچ تصویری از دولت‌سازی در ذهن نداشت. پس از سلطه کامل این گروه بر ‏افغانستان ضرورت دولت‌‌سازی باعث شد تا تفکر این گروه با فاصله گرفتن از یک ایدئولوژی سنت‌گرا و ‏روستایی به سمت اسلام‌گرایی نوگرایانه‌ای حرکت کند که در وهله اول، مربوط به دولت بود؛ تغییری که از ‏دوران «امارت اسلامی» آغاز شد و تا به امروز ادامه یافته است. بررسی روند تغییرات به وجود آمده در ‏ایدئولوژی طالبان طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد، اکنون این گروه گام‌هایی عملی در جهت تعدیل رفتار ‏خود برداشته و عدم تمرکز آنها روی برخی هنجارهای خاص روستاهای پشتون‌نشین جنوبی و تغییر اقدامات ‏تأدیبی ظاهری به سمت توجه به حالات درونی افراد، همگی نشان دهنده آن است که برخی رفتارهای مذموم ‏این گروه دیگر تکرار نخواهند شد. البته این بدان معنی نیست که محافظه‌کاری و استبداد این گروه کمتر ‏شده، بلکه به این معنا است که نمودهای واپس‌گرایی و همچنین نحوه تعریف اهداف‌ این گروه، به شکل قابل ‏توجهی تغییر کرده است.‏ در حقیقت می‌توان گفت دیدگاه این جنبش در حال حاضر وسیع‌تر شده و از نماد اسلام «سنت گرا» بیشتر ‏به «اسلام سیاسی» رایج در جهان عرب نزدیک شده است.‏ متن : مطالعات شرق/ نوشتار پیش رو تحقیق و بررسی ایدئولوژی طالبان و چگونگی روند تغییرات آن طی 2 دهه گذشته است. ‏هدف از این تحقیق دریافت درک درستی از ایدئولوژی طالبان، پیشینه و سابقه تاریخی آن و نحوه شکل‌گیری ‏و بستر ادامه حیات این گروه بر مبنای این ایدئولوژی است. ‏ ضرورت درک صحیح ایدئولوژی طالبان برای داشتن تصویر روشنی از این گروه بسیار مهم است چرا که بر این ‏مبنا می‌توان رفتارشناسی این بازیگر صحنه افغانستان را مورد بررسی قرار داد. ‏ بر مبنای این تحقیق و مفروضات آن، گروه‌ طالبان پس از درک ضرورت مداخله در اوضاع افغانستانِ پسا جهاد ‏با هدف احیای سنت‌ها، هیچ تصویری از دولت‌سازی در ذهن نداشت. پس از سلطه کامل این گروه بر ‏افغانستان ضرورت دولت‌‌سازی باعث شد تا تفکر این گروه با فاصله گرفتن از یک ایدئولوژی سنت‌گرا و ‏روستایی به سمت اسلام‌گرایی نوگرایانه‌ای حرکت کند که در وهله اول، مربوط به دولت بود؛ تغییری که از ‏دوران «امارت اسلامی» آغاز شد و تا به امروز ادامه یافته است. بررسی روند تغییرات به وجود آمده در ‏ایدئولوژی طالبان طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد، اکنون این گروه گام‌هایی عملی در جهت تعدیل رفتار ‏خود برداشته و عدم تمرکز آنها روی برخی هنجارهای خاص روستاهای پشتون‌نشین جنوبی و تغییر اقدامات ‏تأدیبی ظاهری به سمت توجه به حالات درونی افراد، همگی نشان دهنده آن است که برخی رفتارهای مذموم ‏این گروه دیگر تکرار نخواهند شد. البته این بدان معنی نیست که محافظه‌کاری و استبداد این گروه کمتر ‏شده، بلکه به این معنا است که نمودهای واپس‌گرایی و همچنین نحوه تعریف اهداف‌ این گروه، به شکل قابل ‏توجهی تغییر کرده است.‏ در حقیقت می‌توان گفت دیدگاه این جنبش در حال حاضر وسیع‌تر شده و از نماد اسلام «سنت گرا»  بیشتر ‏به «اسلام سیاسی» رایج در جهان عرب نزدیک شده است.‏ در حال حاضر و با توجه به نکات مطرح شده در زمینه تغییر ایدئولوژی طالبان، بعید است که این گروه دیگر ‏به‌ دنبال آزار و اجبار جامعه افغانستان اعم از زن و مرد و کودک برای پیروی از چارچوب‌های هنجاری رایج در ‏روستاهای پشتون‌نشین جنوب افغانستان باشد. در عوض این گروه اکنون در سطوح بالای خود بیشتر به ‏دنیای اسلام‌گرایی مدرن گرایش یافته و نیم نگاهی به مؤلفه‌های تأثیرگذار در قدرت و کسب محبوبیت ‏اجتماعی دارد.‏ اما ذکر این نکته لازم است که نویسندگان این اثر، در برخی موارد درک دقیقی از مفاهیم اسلامی ندارند و در ‏ریشه‌یابی رفتار طالبان بعضاً به مباحثی استناد می‌کنند که در مفاهیم دینی با تلقی نویسندگان تفاوت دارد . ‏ انتهای مطلب/   شما می‌توانید؛ برای دریافت فایل کامل این بولتن اینجا را کلیک کنید.