ایران شرقی 23 تير 1395 ساعت 13:31 https://www.iess.ir/fa/analysis/235/ -------------------------------------------------- کاسا هزار در کما؛ سرانجام مشترک پروژه‌های سیاسی عنوان : -------------------------------------------------- در گزارش حاضر به بد عهدی کشورهای مقصد پرداخته شده که چگونه پس از بهره برداری‌های سیاسی یکی پس از دیگری از سرانجام کاسا هزار ابراز ناامیدی و بدنبال آلترناتیوهای دیگری برای تامین انرژی براه افتاده‌اند. متن : ایران شرقی/ سید محمد علوی زاده: بعد از یکدوره هیجان زدگی رسانه‌ای در تبلیغ ابعاد و دستاوردهای پروژه کاسا هزار برای کشورهای مبدا و مقصد این طرح کلان انتقال انرژی منطقه‌ای، برآورد مشاهدات و گزارشات موجود حکایت از داستانی متفاوت از روایت تلقین شده ماه‌های گذشته دارد. در گذشته از سوی نویسنده مطلب عنوان گردید که کاسا-۱۰۰۰ بر خلاف ظاهر و فضاسازی رسانه‌ای نه تنها ظرفیت سوددهی به کشورهای مبدأ را نخواهد داشت بلکه در بلندمدت زمینه‌ای برای افزایش چالش‌های امنیتی خواهد بود. در گزارش حاضر به بد عهدی کشورهای مقصد نیز خواهیم پرداخت که چگونه پس از بهره برداری‌های سیاسی یکی پس از دیگری از سرانجام کاسا هزار ابراز ناامیدی و بدنبال آلترناتیوهای دیگری برای تامین انرژی براه افتاده‌اند. اما مهم‌تر از این مسئله، درس‌هایی است که می‌توان از چنین طرح‌های کلان انرژی منطقه با منطق ملاحظات سیاسی گرفت. کاسا هزار اولین و آخرین پروژه مورد حمایت آمریکا و غرب در منطقه نبوده و نیست اما حکایت نافرجام یک به یک آن‌ها می‌تواند درس عبرتی برای تصمیم سازان کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب گردد. مشتریانی که پا پس کشیندند کمتر از دو ماه پیش در شهر «تورسون‌زاده» واقع در ۴۷ کیلومتری شهر دوشنبه مراسم آغاز رسمی طرح کاسا-۱۰۰۰ با شرکت «امامعلی رحمان» رئیس جمهور تاجیکستان، «عبد الله عبدالله» رئیس اجرائی افغانستان، «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان و «سارانبای جئین‌بیک اف» نخست وزیر قرقیزستان برگزار شد. در این مراسم، مقام‌های بلندپایۀ افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان و پاکستان در مراسم افتتاحیه، این پروژه را یکی از بزرگ‌ترین برنامه‌های مشترک اقتصادی این کشور‌ها برشمردند. عبدالله عبدالله، رییس اجرائیۀ حکومت وحدت ملی گفت: «با آغاز و تطبیق این پروژه ما آیندۀ روشن را به مردم منطقۀ خود به ارمغان می‌آوریم. همان‌طور که برای آوردن روشنی‌ها با هم همکاری صادقانه کردیم، در از بین‌بردن تاریکی‌ها نیز همکاری صادقانه‌ای در انتظار است». از دیگر مشتریان این پروژه، پاکستانی بود که نوازشریف نخست وزیر به نمایندگی از مردم این کشور گفت: «این پروژه یک سلسله سودمندی اقتصادی اجتماعی و محیطی را برای کشور‌های عضو آن فراهم خواهد ساخت و نیز مشکل کمبود انرژی را کاهش خواهد داد؛ شغل ایجاد خواهد کرد و زمینۀ رشد بازرگانی را فراهم می‌سازد. همچنان کاسا ۱۰۰۰ دوستی میان مردم را گسترش خواهد داد». اما این اظهارات که بنابر مشکلات موجود در‌‌ همان زمان نیز تاحدود زیادی نمایشی به نظر می‌آمد، خیلی زود جنبه تبلیغاتی خود را نشان داد بگونه‌ای که طی روزهای اخیر افغانستان و پاکستان دو مشتری اصلی این طرح راه‌های آلترناتیوی تامین انرژی مورد نیاز خود را پس از سربازکردن مشکلات جدید کاسا هزار مطرح کردند. هفته گذشته، وزارت رشد و برنامه ریزی و اصلاحات پاکستان ادعای وزارت انرژی و ذخیره آب این کشور را که توافقنامه کاسا هزار را مفید ارزیابی کرده بود، بی‌پایه و اساس خواند و اظهار داشت که کاسا هزار پروژه‌ای بسیار گران و مقرون به صرفه نیست. این وزارتخانه همچنین تاکید کرد، هزینه انتقال برق از آسیای مرکزی به پاکستان حتی تا ۳ برابر گران‌تر از هزینه انتقال برق از اروپا نیز می‌باشد. در همین حال، وزارت رشد و برنامه ریزی پاکستان تاکید کرده است که طرح کاسا هزار با هدف تامین برق این کشور و بی‌نیاز شدن از گاز ایران در نظر گرفته شده بود اما با لغو فضای سیاسی و با لغو تحریم‌ها علیه ایران، این طرح جذابیت خود را از دست داده است. اخیرا نیز، «علی احمد عثمانی» وزیر انرژی و آب در همایشی در شهر دوشنبه گفت که کشورش تصمیم گرفته است که از این خط، برق نگیرد زیرا می‌خواهد با احداث نیروگاه‌های آبی مستقلانه، خود به تامین برق و انرژی مورد نیاز کشور، اقدام کند. به نقل از وی، برای آنکه افغانستان از نیروی برق این خط بهره‌مند شود، نصب تجهیزات خاص کانورتور نیاز بوده و با توجه به قیمت بسیار بالای این تجهیزات تصمیم گرفته شده است تنها بعنوان کشور انتقال دهنده برق در این پروژه ادامه حضور داشته باشد و خود به محل مصرفی تبدیل نگردد. پس از این اظهارات بود که موج تازه‌ای از لزوم خودکفایی در مسئله تامین برق مورد نیاز افغانستان در جامعه رسانه‌ای این کشور شکل گرفت. کار‌شناسان افغان که گویی تازه از خواب غفلت بیدار شدند با تاکید بر عدم توجیه پذیری خط انتقال کاسا هزار تاکید کردند، هزینه دریافت برق از کشورهای آسیای مرکزی به قیمت از دست رفتن فرصت‌ها برای تکمیل پروژه‌های داخلی و سرمایه گذاری بر روی ظرفیت‌های افغانستان خواهد بود. «احمد کوهستانی» از کار‌شناسان مسائل اقتصادی افغانستان که نقشی پر رنگ در این موج رسانه‌ای را داشت در این خصوص معتقد است، استفاده از منبع عظیم ذغال سنگ و ادامه تمرکز بر بهره برداری از منابع سرشار آهن همچون معدن مس عینک، در طی بازه زمانی ۵ ساله، افغانستان را از برق صادراتی آسیای مرکزی بی‌نیاز خواهد کرد و این مهم تنها با عدم سرمایه گذاری در پروژه کاسا هزار در زمان حاضر، می‌سر خواهد شد. مقامات افغانستان همچنین ادعا می‌کنند که تا زمانی که کاملا به منابع انرژی داخلی دست نیافته‌اند، می‌تواننند از خط ۵۰۰ کیلوواتی ترکمنستان-افغانستان همچنان استفاده تا دیگر به برق مورد نیاز کاسا هزار احتیاجی نداشته باشند. چرایی اقدام کابل-اسلام‌آباد در مواجهه با کاسا هزار در اینجا سوالی اساسی مطرح می‌گردد که چرا با وجود مشکلات عدیده موجود از قبیل عدم آمادگی زیرساخت‌ها، سیاسی بودن پروژه (حضور و منافع همزمان روسیه و آمریکا) و واگرایی منطقه‌ای آسیای مرکزی؛ افغانستان و پاکستان حاضر به ورود به بازی طرح کاسا هزار شدند؟ چه منفعتی در پشت این بازی قرار داشت؟ آیا منطق حاکم بر روابط بین‌الملل در منطقه ما اینگونه اقتضا می‌کند که کشورهایی ظرف ۲ ماه با تغییر دیدگاه، مفاد امضا شده را زیر پا گذاشته و نسبت به تعهدات خود مسئولیت ناپذیر باشند؟ و آیا بازی همزمان و منافع مشترک ۲ قدرت روسیه و آمریکا، کشورهای منطقه را مجبور به سیالیت سیاسی و بی‌اعتبار کردن قواعد رایج بین الملل کرده است؟ در ماجرای کاسا هزار، بنابر اطمینان کافی، ملاحظات سیاسی بر الزامات اقتصادی غلبه مشهودی داشت. این طرح یکی از عناصر بازی بزرگ جدید می‌باشد که برای واشنگتن، اسلام‌آباد، کابل، بیشکک و دوشنبه برای رویارویی با مسئله انرژی برق- آبی «تاشکند» و مقابله با «مسکو» در امر همگرایی اوراسیایی مناسب می‌نمود. همچنین کاسا هزار موفق شد، پروژه‌های محلی و ملی صادرات برق ایران به کشورهای افغانستان و پاکستان را تاحدود زیادی با تاخیر مواجه کند. تا پیش از جدی شدن موضوع برق کاسا هزار، قرار بود برق ولایت هرات از ۹۰ مگاوات به ۱۴۰ مگاوات و برق ۱۰ مگاواتی ولایت نیمروز به ۲۴ مگاوات افزایش یابد که با طرح و اعلام سرمایه گذاری بانک جهانی در پروژه کاسا هزار، این موارد متوقف و اکنون نیز در مرحله‌ای از سردرگمی جدید قرار دارد. در واقع، پروژه مذکور بیش از اینکه بنابر خواست وارد کنندگان و براساس ظرفیت‌های واقعی صادرکنندگان طرح و اجرایی گردیده باشد، مسئله‌ای سیاسی با هدف مقابله با سیاست‌های توسعه‌ای بازارهای انرژی جمهوری اسلامی ایران و مقابله با توسعه نفوذ روسیه بود. در نگاهی کلان نگر به چرایی بازی کشور‌ها در این جریان نیز می‌توان به فاصله جریانات حاکم از منافع ملی کلان کشورهای خود و دست زدن به قمار همراهی مقطعی و پاندولی بین قدرتهای حاضر بدون توجه به تبعات بلند مدت آن اشاره کرد. صادرکنندگان نامطمئن علاوه بر ابهام آفرینی کشورهای وارد کننده برق کاسا هزار، اکنون صادرکنندگان انرژی نیز در خود دچار شک و تردیدهایی در خصوص واقعیت این پروژه نیز شده‌اند. مقامات اقتصادی دولتی در کشورهای تاجیکستان و قرقیزستان پس از گذشت ۵۰ روز از اعلام رسمی اجرای پروژه کاسا هزار اعلام کردند، نیروگاه‌های «سنگتوده یک» و «راغون» در تاجیکستان و «قمبرآته» قرقیزستان به عنوان تامین کنندگان اصلی کاسا ۱۰۰۰ نه تنها آماده انتقال انرژی مازاد خود نیستند، بلکه حتی به مرحله بهره برداری کامل جهت استفاده در چرخه برق رسانی به نیازهای داخلی خود نیز نرسیده‌اند. ذوالفقار اسماعییان از کار‌شناسان تاجیک مسائل اقتصادی در این باره معتقد است، این طرح برای تاجیکستان نیز در حال حاضر چندان اهمیتی ندارد زیرا این برنامه یک طرح سیاسی از طرف غرب با هدف تامین افغانستان و پاکستان به نیروی برق مورد نیاز و دوری از وابستگی به انرژی صادراتی روسیه و ایران بود. همچنین تاجیک‌ها معتقدند از جمله دلایل اصلی کنارکشی روسیه از ادامه ساخت نیروگاه‌های مذکور در تاجیکستان و قرقیزستان، همین پیروی از خواست و طرح کلان آمریکایی بود که روسیه را نسبت به ادامه ساخت و تجهیز، ناامید کرد. در واقع مقامات مسکو، خطر واقعی را در آنجایی ارزیابی کردند که حامیان پشت پرده کاسا ۱۰۰۰ همچون ترکیه و آمریکا، بخواهند باوجود مشکلات جدی و حل ناشده، دست به قمار زده و کشورهای منطقه (تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان) را وارد مناقشه‌ای ناخواسته نمایند. این مناقشه ناخواسته مورد نظر مسکو، از سخنان ۵ ماه پیش اسلام کریف اف رئیس جمهوری ازبکستان نشات می‌گرید که گفت: ادامه ماجراجویی قرقیزستان و تاجیکستان بر سر پروژه کاسا هزار حتی می‌تواند باعث جنگ شود. بهرحال در این شرایط، در دو طرف ماجرا، (کشورهای آسیای مرکزی و روسیه) زیان‌هایی دیده‌اند. مسکو از ادامه حضور و نقش آفرینی در مرزهای استراتژیک خود بازماند و آسیای مرکزی به جهت کناره گیری روسیه از حضوری موثر، حتی به تامین نیازهای مورد خواست خود نیز دست نیافت. نتیجه با پیدا شدن بازارهای جدید انرژی در منطقه و انتخاب گزینه‌های دیگر پیش روی افغانستان و پاکستان سرنوشت کاسا هزار بیش از هر زمان دیگری دچار ابهام شده است. این وضعیت درحالیست که ۲ ماه پیش، عالی‌ترین مقامات ارشد ۴ کشور ذینفع در این پروژه کلان منطقه‌ای دور هم جمع شده و ضمن امضا اسناد لازم، زنگ اجرای آنرا نیز حتی به صدا درآورند. ظاهرا پروژه کاسا هزار که از ابتدا نیز خیالی برای اجرایی شدن نداشت، اکنون از سوی بازیگران پشت پرده ماموریت خود را که همانا دور شدن دست ایران به بازارهای جدید انرژی منطقه‌ای بود، بخوبی انجام داده است. همچنین طرح کاساهزار مسکو را از ادامه دستگیری زیرساخت‌های کلان منطقه آسیای مرکزی منصرف نمود و کشورهای آسیای مرکزی را با ضرورت تامین تکمیل پروژه‌های کلان آبی همچون قمبرآته، راغون و سنگتوده تنها گذاشت تا همچنان دست نیازمندی این کشور‌ها به سوی مجامع مالی عمدتا غربی و کشورهای بلوک آمریکایی دراز باشد. در کنار آن، نگاهی کلان به اتفاقات حول محور کاسا هزار ثابت نمود، پروژه‌های مورد حمایت قدرت‌های فرامنطقه‌ای با رویکرد سیاسی، زمینه و ساختاری برای اجرایی شدن در منطقه مورد مناقشه نداشته و بهتر است جمهوری اسلامی ایران بجای کنارکشی از ادامه روند مذاکرات خود در تکمیل پروژه آی پی و ارسال مازاد انرژی برق به کشورهای همسایه، منطق سیاسی را کنار گذاشته و منافع کلان ملی را در تعقیب اهداف اقتصادی واقعی جستجو نماید. اتفاقی که در صورت عدم کناره گیری ایران از تامین مایحتاج انرژی کشورهای منطقه طی چند سال اخیر، شاید با احراز بی‌صلاحیتی پروژه‌های سیاسی، اکنون شاهد بهره برداری از آنان بودیم.