ایران شرقی 9 اسفند 1396 ساعت 12:34 https://www.iess.ir/fa/analysis/1264/ -------------------------------------------------- خطوط لوله انتقال گاز عنوان : گزاره‌های امنیتی-سیاسی و خط لوله گاز تاپی -------------------------------------------------- متن : ایران شرقی/   ترکمنستان در تجربه خود در جهت تنوع بخشی به صادرات گاز به بازارهای جهانی، عملا یک خط لوله گاز غیر فعال موسوم به «شرق-غرب» را همچنان در اختیار دارد. قرار بود این خط لوله فراخزری از حوزه‌های نفتی شرق این کشور شروع شده و از طریق دریای خزر به آذربایجان، ترکیه و سپس به اروپا برسد. ساخت بخش ترکمنی خط لوله گاز تاپی نیز یک نوع تکرار این تجربه می‌باشد. کلنگ زنی بخش افغانی این پروژه که طی هفته جاری صورت گرفت، به اعتقاد برخی کارشناسان همانند سرنوشت دیگر خطوط انتقال انرژی در منطقه؛ بنابر ابهامات امنیتی و سیاسی؛ همچنان تا حد زیادی به یک اعلامیه سیاسی شباهت دارد. در این رابطه دلایل زیادی وجود دارد که ذکر برخی از آنها ضروری به نظر می‌رسد. 1. در آینده پیش رو تضمینی برای امنیت ساخت این پروژه در افغانستان (و مهمتراز آن بهره برداری از آن) وجود ندارد. به جهت اثبات این ادعا، کارشناسان دلایل زیر را عنوان می‌کنند: - وخامت بحران سیاسی که متمایل به درگیری نظامی است و بین دولت کابل و مراکز قدرت منطقه‌ای عمدتا غیر پشتون (به ویژه شمال کشور) جریان دارد. -  ضعف دولت کابل برای کنترل مناطق مختلف کشور و عدم کارآیی نیروهای امنیتی افغان که حتی قادر به تامین امنیت در پایتخت کشور نمی‌باشند. - چشم انداز ضعیف موفقیت مذاکرات بین طالبان و دولت کابل. در اینجا همچنین باید در نظر داشت که طالبان یک گروه یک دست و متجانس نبوده و از چندین مرکز کنترل می‌شود. بیانیه‌هایی که به نمایندگی از طالبان منتشر می‌شود در حقیقت مورد حمایت گروه‌های مختلف نمی‌باشد که شاهدی بر این مدعا محسوب می‌گردد. بخش‌هایی از مسیر تاپی در قلمرو افغانستان (تقریبا از «شیندند» تا «قندهار» و سپس تا مرز پاکستان) توسط گروه‌های مستقل طالبان کنترل می‌شود که مشروعیت شورای کویته را (شورای کویته حمایت خود را از تاپی اعلام کرده است) تنها به طور مشروط می‌پذیرند. گروههای طالبانِ فعال در این مناطق به طور عمده پشتون‌های درانی بوده و نسبت به هرگونه همکاری با دولت «اشرف غنی» که در آن پشتون‌های غلجایی وضعیتی برتر داشته و بدنبال حذف درانی‌ها از ساختارهای دولتی و مسائل مهم اجتماعی هستند، تمایلی نشان نمی‌دهند. - شبکه حقانی (به همراه متحدان خود نظیر داعش، ولایت خراسان «اسلم فاروقی» که تحت پشتیبانی سرویس‌های اطلاعاتی قطر قرار داشته و از تاپی حمایت نمی‌کند)، در بخش‌های زیادی از پروژه تاپی در قلمرو افغانستان به طور مستقل اقدام می‌کند. - وجود و تشدید فعالیت‌های طالبان ترکمن (تحت حمایت ترکیه و قطر) و همچنین گروه شمالی داعش و ولایت خراسان تحت فرماندهی «معاویه»، از جمله گروه‌های ازبکی متعلق به «عمر غازی» (نمنگانی) و «عبدالرحمان یولداش» (که به طور مستقیم با سرویس‌های جاسوسی ترکیه و قطر مرتبط می‌باشند) برای بخش‌های شمالی تاپی در افغانستان تهدید به شمار می‌رود. 2. فقدان منابع مالی برای ساخت پروژه تاپی. هنوز صندوق توسعه عربستان سعودی در خصوص بیانیه طرف ترکمنی مبنی بر مشارکت مالی «ریاض» در ساخت بخش افغانی این پروژه هیچ نوع اظهار نظری نکرده است. در ماه اکتبر  سال 2016، ترکمنستان از دریافت اعتبار 700 میلیون دلاری از سوی بانک توسعه اسلامی جهت امور ساختمانی تاپی خبر داده بود. «عشق‌آباد» همچنین به حمایت‌های بانک توسعه آسیا که هیئت مدیره آن در سال 2017 استراتژی همکاری با ترکمنستان را برای پنج سال آینده تائید کرد، امید بسته است. در بیانیه این بانک آمده است: بانک توسعه آسیا احتمالا از طریق ارائه خدمات مشاوره مالی، اعطای وام‌های غیر مستقل و تسهیل در زمینه بازپرداخت بدهی‌ها و همچنین تأمین مالی سرمایه ثابت شرکت TAPI Pipeline Company از پروژه تاپی حمایت خواهد کرد. با این وضع، معلوم است که منابع تامین مالی پروژه تاپی، فعلا نامشخص است. این مشکل به طور اساسی به ترکمنستان مربوط است، زیرا در کنسرسیوم TAPI Pipeline Company که در جزیره «من» به ثبت رسیده است، شرکت دولتی «ترکمن گاز» متعهد به تامین مالی 85 درصد از کل هزینه‌های این پروژه می‌باشد که از 8 تا 10 میلیارد دلار برآورد شده است. 3. موقعیت مبهم و ضد و نقیض دولت‌های پاکستان و هند و عدم تمایل آنها به سرمایه گذاری پروژه و حتی دنبال نشدن کوچکترین اقدام عملی جهت آماده سازی زمینه برای ساخت بخش‌های مربوط به این دو کشور. علاوه بر آن، اطلاعات جدید و مشخصی در خصوص میزان و قیمت گاز مورد نیاز هند و پاکستان که از طریق تاپی تامین خواهد شد نیز وجود ندارد. - در همین حال، اختلافات بین هند و پاکستان همچنان ادامه داشته و متناسب با تشدید فعالیت‌های چین در افغانستان و پاکستان؛ وارد مرحله حساس تری هم خواهد شد. تلاش‌های آمریکا برای به حداکثر رساندن مشارکت هند در افغانستان (از جمله با هدف مقابله با نفوذ چین در منطقه) منجر به افزایش تنش‌های بین دهلی نو و اسلام آباد خواهد شد. بنابراین اختلاف میان چین و هند روی وضعیت افغانستان و همچنین پاکستان تاثیر خواهد گذاشت. - قطر با عرضه گاز طبیعی مایع (از جمله با همکاری شرکت‌های اسرائیلی) در بازار گاز هند دارای موقعیت قوی بوده و ورود ترکمنستان به این بازار را مغایر با منافع خود می‌داند. علاوه بر آن برای هند گزینه خط لوله گاز دریایی از ایران توسط عمان (با دور زدن پاکستان) نیز وجود دارد.  - در بازار گاز پاکستان نیز خط لوله «صلح» ایران به عنوان پروژه جایگزین وجود دارد که فعلا به دلایلی (از جمله امنیتی) به تاخیر افتاده است. - ساخت پروژه تاپی در ایالت بلوچستان پاکستان که درگیری‌های دائمی میان نیروهای دولتی و قبایل محلی اتفاق می‌افتد، با موانع جدی مواجه خواهد شد. بلوچستان در چهارچوب دهلیز اقتصادی چین و پاکستان و تبدیل بندر گوادار به پایگاه فعالیت‌های پکن در اقیانوس هند و خلیج فارس از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، چین سعی خواهد کرد تا مانع ساخت تاپی و به خصوص بخش هندی آن شود. 4. چین، روسیه و ایران نسبت به تاپی در گذشته نظر مثبتی نداشتند البته طی ماه‌های اخیر، نمایندگان شرکت‌های گازی روسیه و چین در مورد امکان حمایت و حتی مشارکت در این پروژه اظهار نظر کردند. ولی پشت سر این گونه اظهار نظرها هیچ نوع اقدامات عملی صورت نگرفته است. شرکت روسی «گازپروم» در اوایل دهه 1990 برای پذیرش 10 درصد از این پروژه اعلام آمادگی کرده بود که از آن زمان 25 سال سپری شد. البته شرکت گازپروم در هر دو کشور پاکستان و هند دارای منافع خود می‌باشد که به عنوان مثال می‌توان به تمایل آن برای مشارکت در ساخت خط لوله گاز پاکستان (شمال و جنوب) اشاره کرد که با منافع چین نیز همسویی داشته است (با هدف ادامه این خط لوله در مسیر بزرگراه قراقروم و دهلیز اقتصادی چین و پاکستان تا به جنوب منطقه سین کیانگ اویغور) ولی هنوز امکان سنجی اقتصادی چنین مسیری مورد مطالعه قرار نگرفته است. البته شرکت روسی گازپروم در بلند مدت علاقمند به تجدید ترانزیت گاز ترکمن از قلمرو خود بوده اما در میان مدت این موضوع در اولویت قرار ندارد. همچنین طرف روسی در بحث صدور گاز ترکمنستان به چین (با توجه به حجم موجود) رقابت جدی برای خود نمی‌بیند، به ویژه اینکه میزان مورد نیاز خود را از ازبکستان دریافت می‌کند. بنابراین در مجموع می‌توان گفت که چشم انداز تحقق کامل پروژه تاپی همچنان با ابهاماتی روبروست و به اعتقاد برخی کارشناسان، همچنان هم بار تبلیغاتی آن بر جنبه‌های عملیاتی ارجحیت دارد. کافی است به این نکته اشاره شود که بخش ترکمنی پروژه تاپی را هنوز هیچ یک از ناظران خارجی ندیده‌اند (و رسانه‌های ترکمنی نیز مستنداتی ارائه نکرده‌اند) که به این دلیل برخی حتی به وجود آن شک می‌کنند. با توجه به مبهم بودن بحث تامین مالی تاپی، صحنه سازی احداث بخش‌های جداگانه این پروژه می‌تواند زمینه را برای سوء استفاده مالی؛ از سوی شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی در ترکمنستان و افغانستان فراهم کند. پشتیبانی سیاسی این پروژه از سوی آمریکا، اهداف خاصی را در چارچوب سیاست منطقه‌ای واشنگتن دنبال می‌کند که سوق دادن بازارهای منطقه‌ای و جهانی گاز طبیعی به استفاده از منابع غیر ایرانی و روسی از آن جمله می‌باشد. دیگر اینکه همانند سایر پروژه‌های فرامرزی در آسیای مرکزی، تاپی نیز باید به عنوان بخشی از برنامه «5+1» (پنج کشور آسیای مرکزی و آمریکا که در حقیقت تلاشی برای تجدید پروژه آسیای مرکزی بزرگ می‌باشد)، مورد توجه قرار گیرد و در نهایت اینکه، به نظر می رسد این پروژه، هدف همگرایی کشورهای آسیای مرکزی با آسیای جنوبی؛ علیه منافع روسیه، ایران و چین را هم دنبال می‌کند.