منطقۀ جنوب آسیا با عضویت کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، نپال و ... یک مجموعۀ امنیتی منطقهای محسوب میشود که دو عضو مهم این ساختار هند و پاکستان با توانایی هستهای میباشند. در این مجموعه امنیتی، فقط افغانستان است که نقش مهم موازنهگر را دارد و همین جایگاه، افغانستان را به یکی از بازیگران اصلی این مجموعۀ امنیتی تبدیل کرده است. به دلیل همین جایگاه است که هر دو کشور هند و پاکستان پیوسته تلاش میکنند تا افغانستان را با خود همراه کنند. افغانستان که بهتازگی وارد مرحلۀ جدیدی شده و با اتخاذ سیاست خارجی بیطرفی در صدد دور شدن از منازعات و درگیریهای منطقهای است، در آزمون دشوار عبور از منازعات هند و پاکستان قرار گرفته است.
مقدمه
مطالعات شرق | اول اردیبهشتماه در نزدیکی شهر گردشگری پهلگام، در کشمیرِ تحت کنترل هند، مردان مسلح با گشودن آتش مسلسل بر تعدادی از گردشگران، ۲۸ نفر را کشته و تعدادی را زخمی کردند. این حمله به مثابه یک جرقه، کافی بود که آتش بحران را روشن و روابط میان هند و پاکستان، دو همسایه اتمی را به نزاعی تمام عیار تبدیل کند. هر چند پاکستان هر گونه دخالت و ارتباط با حملۀ مزبور رد کرد اما انگشت اتهام هند به طرف پاکستان نشانه رفت.
مقامهای هندی که وعدۀ مجازات عاملان و عوامل زمینهساز این حمله را داده بودند، مجموعهای از اقدامهای تنبیهی را علیه پاکستان اعلام کردند. این اقدامها شامل بستن گذرگاه اصلی مرزی، لغو ویزاهای صادر شده برای شهروندان پاکستانی، تعلیق معاهدۀ آبی سند و سرانجام رشته حملات موشکی و هوایی با رمز عملیاتی «سندرو» علیه اهدافی در خاک پاکستان بودند. در مقابل، پاکستان نیز با قطع کلیه روابط تجاری با هند، توقف صدور ویزا به شهروندان هندی و اعلام اینکه تعلیق معاهده آبی را بهعنوان یک اقدام جنگی میداند و نیز با دادن پاسخ نظامی به حملات نظامی هند در عملیاتی با نام «بنیان مرصوص»، به اقدامهای هند واکنش نشان داد.
هر چند در حال حاضر میان دو طرف آتشبس برقرار شده است اما آمادگی نظامی دو کشور در سطح بسیار بالایی است و روحیه جنگی بر فضای روابط دو کشور حاکم است. قطعاً برخورد نظامی میان دو کشور هستهای هند و پاکستان تأثیرات منفی کلان با جوانب گوناگون دارد. در این یادداشت به بررسی تأثیرات این تنش و درگیری، بر افغانستان بهعنوان همسایۀ پاکستان و عضوی از مجموعۀ امنیتی منطقۀ جنوب آسیا پرداخته میشود.
جایگاه افغانستان در منطقۀ جنوب آسیا
بر اساس نظریههای امنیتی، جهان به چند مجموعۀ امنیتی منطقهای تقسیم شده است. تعریف یک مجموعۀ امنیتی به این صورت است: قرار گرفتن دو یا چند کشور در مجاورت یکدیگر که میان آنها پیوندهای امنیتی یا وابستگی امنیتی متقابل وجود داشته باشد. مبتنی بر این تعریف، کشورهای حاضر در یک مجموعۀ امنیتی، در منطقهای قرار دارند که با یکدیگر الگوهای وابستگی امنیتی متقابل دارند. الگوهای وابستگی متقابل امنیتی یعنی اینکه میان کشورهای عضو یک مجموعۀ امنیتی منطقهای، موضوعها از حالت سیاسی به امنیتی تبدیل شده و برای حل و فصل آنها اقدامهای سیاسی و دیپلماتیک کفایت نمیکند.
آنچه که ساختار یک مجموعۀ امنیتی منطقهای را تعیین میکند میزان توانمندی هر یک از اعضای مجموعه است که بر حسب تقسیم منابع قدرت میان اعضا میتواند اَشکال چند قطبی، دو قطبی و تکقطبی داشته باشد. بر اساس این الگوی نظری، منطقۀ جنوب آسیا با عضویت کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، نپال و... یک مجموعۀ امنیتی منطقهای محسوب میشود. ساختار این مجموعۀ امنیتی با حضور دو قدرت منطقهای هند و پاکستان با توانایی هستهای، دو قطبی است.
در میان سایر اعضای این مجموعه، فقط افغانستان است که نقش مهم موازنهگر را دارد. همین جایگاه، افغانستان را به یکی از بازیگران اصلی مجموعۀ امنیتی منطقهای جنوب آسیا تبدیل کرده است. براساس همین جایگاه است که هر دو کشور هند و پاکستان پیوسته تلاش میکنند تا افغانستان را با خود همراه کنند.
سنجش تأثیر این بحران بر افغانستان
هرچند که افزایش تنش میان هند و پاکستان و وقوع درگیری نظامی میان دو قدرت هستهای میتواند کل منطقه را به آشوب بکشاند و حتی جهان را متاثر کند، اما در همین مقیاس فعلی هم تاثیرات فراوانی بر افغانستان میگذارد. مورد افغانستان از آنجا مورد توجه است که برخلاف سایر کشورهای منطقۀ جنوب آسیا، افغانستان متغیری با کارکردهای ویژه برای هند و نیز پاکستان است. افغانستان به لحاظ امنیتی یکی از سه ضلع اصلی مجموعۀ امنیتی منطقۀ جنوب آسیا محسوب میشود و از این رهگذر هم وضعیت افغانستان و هم نوع روابط دو کشور هند و پاکستان بر کل مجموعه، بهخصوص افغانستان تاثیر گذار است. از جنبۀ دیگر نوع روابط میان هند و پاکستان و میزان تنش میان آن دو کشور در ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی بر افغانستان تأثیرات فوقالعاده دارد.
این تأثیرگذاری بهخصوص در وضعیت فعلی که طالبان بر افغانستان حاکم است بیشتر از هر زمان دیگری برجسته است. در اوضاع و احوال کنونی که در افغانستان امنیت نیمبندی استوار است و به لحاظ اقتصادی هم دچار مشکلات فراوان است، افزایش سطح تنش میان دو بازیگر اصلی منطقۀ جنوب آسیا میتواند بر وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان تأثیر قابل توجهی داشته باشد.
تأثیرات سیاسی
به لحاظ سیاسی افغانستان میتواند سه رویکرد در قبال تنش هند و پاکستان اختیار کند که در هر سه رویکرد برکنار از تأثیر نخواهد بود. افغانستان میتواند جانب پاکستان یا هند را بگیرد و یا موضع بیطرفی اتخاذ کند. در گذشته با وجود اینکه سیاست خارجی اعلامی افغانستان بیطرفی بود اما در منازعات جنوب آسیا به طور غیر مستقیم موضع همسویی با هند را داشت. در واقع از علتهای اصلی وجود بحران و منازعه در افغانستان همین نکته دانسته شده است.
جدا از طرح مسئلۀ دیورند که خود علتی بوده است بر وجود فضای بیاعتمادی میان افغانستان و پاکستان، مسئلۀ قرار داشتن افغانستان در کنار هند در طول نیم قرن گذشته، علت اصلی روابط متنشج افغانستان و پاکستان قلمداد میشود. پاکستان پیوسته برای دفع خطر تبانی هند با افغانستان، گروههای شورشی را در افغانستان حمایت کرده است تا جایی که اقدامهای پاکستان سه بار به سرنگونی حکومت مرکزی افغانستان منجر شده است.
از سوی دیگر، هند نیز با حمایت از حکومتهای مرکزی افغانستان و نیروهای ضد پاکستانی تلاش کرده است تا نفوذ خود را در افغانستان تأمین کند که این وضعیت، جنگ نیابتی هند و پاکستان در افغانستان را به دنبال داشته است. بنابراین طالبان در هر دو صورت؛ جانبداری از هند و یا قرار گرفتن در کنار پاکستان، به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که دامنگیر حکومتهای قبلی در افغانستان شد. در واقع طالبان در صورت جانبداری از هند مورد خشم پاکستان قرار خواهد گرفت و در صورت قرار گرفتن در کنار پاکستان، هند را تحریک خواهد کرد. با اینکه طالبان در این دور از حکومت خود در افغانستان تلاش کرده است تا با اتخاذ موضع بیطرفی، خود را از تنشهای موجود میان هند و پاکستان دور نگه دارد اما به فرض اینکه در این موضع خود موفق باشد بازهم بیتأثیر از تنشهای آن دو کشور نخواهد بود.
تأثیرات امنیتی
مطابق با این دیدگاه نظری که افغانستان بخشی از مجموعۀ امنیتی منطقهای است، وجود تنش میان هند و پاکستان و میزان و سطح آن بر افغانستان تأثیرات امنیتی جدی بهجا میگذارد. این تأثیرگذاری در صورتی که هند دست برتر را نسبت به پاکستان داشته باشد بیشتر خواهد بود. پاکستان در صورت احساس ضعف در مقابل هند، به افغانستان به عنوان یک تکیهگاه راهبردی بیشتر توجه خواهد کرد.
پاکستان کارزار تشویق گروههای مستقر در افغانستان را علیه هند بهراه خواهد انداخت که این میتواند آرامش موجود در افغانستان را برهم بزند. همچنین اسلام آباد، فشار بر طالبان را برای قرار گرفتن در کنار پاکستان افزایش خواهد داد. پاکستان با توجه به نفوذی که در دستگاه طالبان و مدارس دینی دارد، میتواند دو دستگی میان طالبان را در این زمینه بهوجود آورد؛ پاکستان با جلوه دادن تنش خود با هند بهعنوان یک موضوع مذهبی و جهادی، تندروهای موجود در حکومت طالبان را به خود جذب خواهد کرد.
اینکه پاکستان عنوان عملیات نظامی علیه هند را «بنیان مرصوص» گذاشته است، با اهداف مختلف از جمله جذب نیروهای غیر پاکستانی است. از سوی دیگر برخی گروههای موجود در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان، ضد پاکستانی هستند و ممکن است پاکستان برای هدف قرار دادن این گروهها، به حملات نظامی داخل خاک افغانستان دست بزند. در این صورت احتمال رویارویی پاکستان و افغانستان همانند ماههای گذشته وجود دارد.
تأثیرات اقتصادی
بدون در نظر گرفتن جنبه سیاسی و امنیتی، تنش موجود میان هند و پاکستان بیشترین تأثیر را در بعد اقتصادی بر افغانستان خواهد گذاشت. بر اساس آمارها تجارت میان افغانستان و هند در سال ۱۴۰۳ حدود ۹۰۰ میلیون دلار بود که حدود ۶۳۰ میلیون دلار آن صادرات افغانستان به هند و مابقی واردات افغانستان از هند بود. این آمار نشان می دهد که هند مقصد اصلی صادرات افغانستان است. مسیر اصلی این تجارت ۹۰۰ میلیون دلاری، پاکستان است که حدود ۸۰ درصد را در برمیگیرد که از راه زمینی از طریق بندرخشک واگه (مرز پاکستان و هند) و از طریق دریایی از بندر کراچی انجام میشود.
با بروز تنش موجود میان هند و پاکستان اولین اقدام پاکستان بستن بندر واگه بود. مسدود شدن این بندر و توقف تجارت میان افغانستان و هند، بر اقتصاد صادراتی افغانستان زیان بسیاری وارد کرد. شاید جریان تجارت میان دو کشور از طریق بندر کراچی باز باشد اما از آنجا که بخش عمدۀ تجارت افغانستان و هند از طریق بندر واگه انجام میشود، ادامۀ بحران میتواند تجارت دو کشور را به رکود مواجه کند.
تأثیرات مثبت
افزون بر تأثیرات منفی مذکور، تنش موجود میان هند و پاکستان میتواند تأثیرات مثبتی نیز برای افغانستان داشته باشد.
نخست اینکه افغانستان بیش از پیش مورد توجه هر دو کشور هند و پاکستان قرار گرفته است. این مورد را میتوان از سفرهای مقامهای هندی و پاکستانی به افغانستان در آستانۀ برخورد نظامی میان آن دو، استنباط کرد. دهلی نو قبل از انجام حمله علیه پاکستان برای رایزنی با مقامهای طالبان، آناند پرکاش نمایندۀ ویژۀ وزارت امور خارجه و رئیس بخش افغانستان، ایران و پاکستان وزارت خارجۀ هند را به کابل گسیل داشت. از آن طرف اسلام آباد نیز محمد صادق خان نمایندۀ ویژۀ نخست وزیر در امور افغانستان را به کابل فرستاد. هرچند محور اصلی سفر محمد صادق خان نشست سه جانبۀ افغانستان، پاکستان و چین خوانده شده اما قطعاً بخشی از سفر او را رایزنی با مقامهای طالبان دربارۀ درگیری اسلام آباد – دهلی بوده است.
همچنین پاکستان پس از شش ماه گذرگاه مرزی خرلاچی (یکی از گذرهایهای مرزی میان افغانستان و پاکستان در ولایت پتکتیا) را بازگشایی کرد. از جنبه دیگر، تنش موجود میان هند و پاکستان آزمونی است برای سیاست خارجی بیطرفی حکومت طالبان و اینکه در عمل حکومت این گروه تا چه میزان به تعهد خود در این راستا پایبند است. شاید برای حکومت طالبان دشوار باشد که در چنین منازعهای بتواند طوری عمل کند که به قول معروف «هم لعل به دست آید و هم دل یار نرنجد» اما گذر سالم از این مخمصه میتواند به اعتبار رفتاری حکومت طالبان در خصوص برخورد با قضایای اینچنینی در سطح منطقهای و جهانی بیفزاید.
جمعبندی
رویداد پهلگام که منجر به شکستن فضای تقریباً آرامِ منطقۀ جنوب آسیا شد، بار دیگر دو قدرت هستهای هند و پاکستان را به درگیری نظامی کشانده و در آستانۀ جنگی تمام عیار قرار داد. برخورد نظامی دو کشور هند و پاکستان جدا از اینکه تهدید بسیار جدی در سطح منطقه جنوب آسیا بهوجود میآورد، به صورت موردی افغانستان را متأثر میکند. افغانستان به دلیل همسایگی با پاکستان و عضویت در مجموعۀ امنیتی منطقهای جنوب آسیا و همچنین بر اساس داشتن نوع خاصی از روابط با پاکستان و هند ضربۀ جانبی تنش پاکستان و هند را دریافت خواهد کرد.
در حوزۀ سیاسی افغانستان که بهتازگی وارد مرحلۀ جدیدی شده و با اتخاذ سیاست خارجی بیطرفی در صدد دور شدن از منازعات و درگیریهای منطقهای و جهانی است، در آزمون دشوار عبور از منازعات هند و پاکستان قرار گرفته است. افغانستان که در گذشته میدان نبردهای نیابتی هند و پاکستان بود، میباید برای عبور از اوضاع کنونی تدبیر و درایت لازم را داشته باشد.
حکومت طالبان، در حوزۀ امنیتی با دشواری بیشتری مواجه است؛ این دشواری نخست تحمیل فشار از سوی پاکستان برای تقابل با هند است و دوم، وجود گروههای مستقر در مرز افغانستان و پاکستان است.
چگونگی کنار کشیدن از فشارهای پاکستان و مدیریت گروههای آشوبگر و جلوگیری استفاده از هر کدام از آنها توسط دو کشور هند و پاکستان که در هر صورت به زیان افغانستان خواهد بود، امری است که طالبان باید بیشتر به آن توجه کند. در حوزۀ اقتصادی افغانستان همواره از روابط پرتنش هند و پاکستان زیان دیده است. با اینکه افغانستان در کوتاه مدت نمیتواند مسیر عبوری از پاکستان برای تجارت با هند را ترک کند اما در درازمدت میتواند گزینههای جایگزین را تقویت کند که بهترین آنها استفاده از بندر چابهار است.
در نهایت با وجود بیمهای فراوانی که فضای بهوجود آمده میان هند و پاکستان بر افغانستان دارد اما امیدی نیز در آن نهفته است. افغانستان میتواند تهدید موجود را به فرصتی برای افزایش اعتبار جهانی خود تبدیل کند و طوری با دو کشور متخاصم هند و پاکستان وارد عمل شود که زیان ناشی از برخورد آنها را برای خود به حداقل برساند.