حضور پررنگ شرکتهای نفتی آمریکایی در آسیای مرکزی بهویژه قزاقستان، پیامدها و تأثیرهای ژئوپلیتیکی گستردهای برای این منطقه و همچنین برای کشورهایی نظیر چین، روسیه و ایران دارد. این حضور نه تنها بر اقتصاد و سیاست انرژی منطقه تأثیر میگذارد، بلکه تعادل قدرت و روابط بینالمللی را نیز دستخوش تغییر میکند.
مقدمه
مطالعات شرق | صنعت نفت، سنگ بنای اقتصاد قزاقستان در 30 سال گذشته و از زمان استقلال این جمهوری بوده است، بهگونهای که در حال حاضر این کشور در بین 10 تولیدکنندۀ برتر نفت جهان قرار دارد و حدود 2 درصد از نفت جهان را تولید میکند. این کشور همچنین در بین جمهوریهای سابق شوروی، از نظر تولید و ذخایر نفتی بعد از روسیه دومین جایگاه را دارد. قزاقستان، با ذخایر عظیم نفتی، به نقطۀ کانونی توجه شرکتهای نفتی آمریکایی تبدیل شده است که به دنبال گسترش حضور جهانی خود هستند.
تقریباً 70 درصد از کل تولید هیدروکربن در قزاقستان تنها به سه میدان نفت و گاز اختصاص دارد: تنگیز، کاراچاگاناک و کاشاگان. این میادین در دوران شوروی کشف شدند، اما به دلیل عدم وجود زیرساخت مناسب جهت استخراج، بهرهبرداری از آنها تنها به لطف قراردادهای تقسیم تولید در دهۀ 1990 با شرکتهای نفتی غربی که عمدتاٌ آمریکایی بودند، امکانپذیر شد.
در سالهای اولیۀ استقلال، قزاقستان موفق شد چندین قرارداد از این دست که غالباً بلندمدت بودند را با شرکتهای نفت آمریکایی چون شورون، شل و اکسونموبیل امضا کند که این امر امکان جذب دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری، ایجاد صدها هزار شغل و دستیابی به فناوریهای پیشرفته در حوزۀ نفتی و رشد اقتصادی را برای این کشور فراهم کرد.
در حال حاضر، تقریباً 600 شرکت آمریکایی در حوزۀ نفت و گاز قزاقستان فعالیت میکنند که سرمایهگذاریهای این شرکتها حدود 13.12 درصد از کل سرمایهگذاری خارجی در این کشور را تشکیل میدهد.
شرکتهای آمریکایی حاضر در صنعت نفت قزاقستان
- شورون: شرکت شورون یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان است که فعالیتهای گستردهای در قزاقستان دارد. این شرکت با سرمایهگذاری بیش از 50 میلیارد دلاری در طرحهای نفت و گاز قزاقستان سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی و درآمدهای نفتی این کشور دارد و اشتغالزایی آن بیش از ۱۰,۰۰۰ شغل (مستقیم و غیرمستقیم) بوده است. شرکت نفتی شورون در سال گذشته ۲۱.۴ میلیارد دلار درآمد خالص جهانی داشته و فقط سهم میدان نفتی تنگیز از درآمدهای این شرکت در سال ۲۰۲۵، ۴ میلیارد دلار و در سال ۲۰۲۶، ۵ میلیارد پیشبینی شده است که میزان اهمیت قزاقستان را در برنامههای این شرکت نفتی نشان میدهد. از جمله مهمترین طرحهای شورون در قزاقستان، پروژۀ تنگیز و خط لولۀ سیپیسی (CPC) بوده است. میدان نفتی تِنگیز در غرب قزاقستان، نزدیک دریای خزر قرار دارد و شورون مالک ۵۰٪ از سهام این طرح است و بهعنوان اپراتور اصلی آن فعالیت میکند. سایر شرکا شامل شرکتهای اکسون موبیل (۲۵٪)، قزمونای گاز (۲۰٪)، و لوک اویل (۵٪) هستند. میدان تِنگیز یکی از بزرگترین میادین نفتی جهان است و روزانه حدود ۶۰۰,۰۰۰ بشکه نفت تولید میکند و شورون در حال اجرای طرح «رشد آیندۀ تنگیز» است که هدف آن افزایش ظرفیت تولید به ۸۵۰,۰۰۰ بشکه در روز تا پایان سال ۲۰۲۵ است. از دیگر طرحهای بزرگ شورون در قزاقستان طرح خط لولۀ کنسرسیوم خط لوله خزر یا سیپیسی است که نفت تولیدی از میدان تِنگیز را به بندر نووراسییسک در روسیه منتقل میکند و شورون مالک ۱۵٪ از سهام این خط لوله است. این خط لوله قادر به انتقال ۱.۴ میلیون بشکه نفت در روز بوده که در سالهای اخیر به 1.6 میلیون بشکه در روز رسیده است.
- شرکت نفتی شِل: شرکت نفتی شل یکی از بزرگترین شرکتهای انرژی جهان است که فعالیتهایی در قزاقستان دارد. شل به عنوان یکی از شرکای اصلی کنسرسیوم توسعۀ میدان کاشاگان مشارکت دارد. تولید نفت این طرح که در بخش شمالی دریای خزر واقع شده است از سال ۲۰۱۶ آغاز شد و سهم شل از آن حدود ۱۶٫۸۱ درصد است. همچنین شل با سهم 29 درصدی بهعنوان یکی از سهامداران اصلی در میدان کاراچاگاناک شناخته میشود. این میدان یکی از بزرگترین میادین گازی قزاقستان است و با سرمایهگذاری بالغ بر 20 میلیارد دلاری، یک طرح کلیدی در تولید گاز طبیعی و میعانات گازی شناخته میشود. ظرفیت تولید این میدان به حدود ۲۴۰ هزار بشکه معادل نفت در روز میرسد.
- اکسونموبیل: شرکت نفتی اکسون موبیل یکی از بزرگترین شرکتهای انرژی جهان است که در زمینۀ اکتشاف، تولید، پالایش و توزیع نفت و گاز فعالیت میکند. این شرکت در کشور قزاقستان نیز فعالیتهایی داشته است، هرچند حضور آن در مقایسه با سایر شرکتهای بزرگ نفتی خارجی مانند شورون (آمریکایی) یا توتال (فرانسوی) محدودتر بوده است. یکی از مهمترین مشارکتهای این شرکت در قزاقستان در میدان نفتی کاشاگان بوده است. این میدان نفتی که در ساحل خزر و در شمال قزاقستان واقع شده است طبق برآوردها بیش از ۱۳ میلیارد بشکه نفت دارد. اکسون موبیل یکی از شرکای اصلی کنسرسیوم توسعۀ میدان کاشاگان بود و حدود ۱۶٫۸۱ درصد در آن سهم داشت. در اوج فعالیتهای اکسون موبیل در میدان کاشاگان، این شرکت به تولید روزانۀ حدود ۳۷۰٬۰۰۰ بشکه نفت رسیده بود. اما بعدها و طی چند مرحله و پس از اینکه این طرح با مشکلات فنی و تأخیرهای متعدد مواجه شد در نهایت و در سال ۲۰۲۱، اکسون موبیل تصمیم گرفت بخش زیادی از سهم خود را در این طرح به شرکت دولتی قزمونایگاز بفروشد. اکسون موبیل در قزاقستان علاوه بر میدان کاشاگان، در طرحهای کوچکتر نیز مشارکت داشته، اما این فعالیتها در مقایسه با سایر شرکتهای بینالمللی محدود بوده است.
- شرکت کونوکو فیلیپس: شرکت کونوکو فیلیپس یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی و گازی مستقل در جهان است که در بیش از ۳۰ کشور فعالیت دارد. این شرکت در قزاقستان نیز حضور داشته و در طرحهای مهم انرژی این کشور مشارکت کرده و یکی از شرکای حاضر در طرح کاشاگان نیز هست و سهم آن از این میدان در این طرح حدود ۸٫۴ درصد است. همچنین این شرکت عضو کنسرسیوم شمال دریای خزر نیز هست که مسئولیت توسعۀ میدان کاشاگان را بر عهده دارد.
تلاش برای اجرای سیاستهای نفتی ترامپ
شرکتهای نفتی آمریکایی از لحاظ تاریخی به دنبال گسترش نفوذ خود در تمام مناطق نفتخیز جهان از جمله آسیای مرکزی بودهاند و اغلب از طریق سرمایهگذاری و مشارکت، منافع راهبردی ایالات متحده را تأمین کردهاند. فعالیت شرکتهای شورون، اکسون موبیل، کونوکو فیلیپس و شل در میادین نفتی قزاقستان نقش مهمی در شکلدهی به پویایی عرضۀ جهانی نفت دارد که با سیاست ترامپ برای کاهش قیمت نفت نیز همسو است. این شرکتها با افزایش تولید در قزاقستان، به مازاد عرضه در بازار جهانی نفت کمک کرده و در نتیجه، فشار نزولی بر قیمتها وارد میکنند. این راهبرد نه تنها از منافع ایالات متحده در تثبیت قیمت نفت حمایت میکند، بلکه استقلال انرژی را نیز افزایش میدهد. با این حال، تعامل بین عملیات این شرکتها و تصمیمهای تولید اوپک پلاس، تأثیر کلی بر راهبردهای قیمتگذاری را پیچیدهتر میکند.
راهبرد ترامپ برای کاهش قیمت نفت عمدتاً با هدف حمایت از اقتصاد داخلی آمریکا و کاهش وابستگی به واردات نفت از کشورهایی مانند ایران و ونزوئلا طراحی شده بود. کاهش قیمت نفت به معنای کاهش هزینههای انرژی برای صنایع آمریکایی و مصرفکنندگان داخلی است که میتواند به رشد اقتصادی و افزایش رقابتپذیری صنایع آمریکایی در بازارهای جهانی کمک کند. علاوه بر این، کاهش قیمت نفت میتواند فشار اقتصادی بر کشورهای صادرکنندۀ نفت مانند روسیه و ایران را افزایش دهد، که این امر به نوبۀ خود میتواند به محقق شدن اهداف سیاسی و امنیتی آمریکا در منطقه کمک کند.
در مقابل، عملیسازی راهبرد ترامپ برای کاهش قیمت نفت با چالشهای سیاسی و امنیتی متعددی نیز همراه بوده است و فعالیت همسو با سیاستهای ترامپ توسط شرکتهای نفت آمریکایی میتواند به تنشهای سیاسی با روسیه و چین دامن بزند چرا که منافع این کشورها را تهدید خواهد کرد. با این حال این سیاستها، از طریق نقش ویژۀ الیگارشها که به سیاست پیوند خورده، نقش مهمی در مقابله با این چالشها داشته است.
نقش الیگارشهای قزاق در تثبیت حضور شرکتهای آمریکایی
الیگارشها به عنوان گروهی قدرتمند و تأثیرگذار، نقش قابل توجهی در شکلگیری و اجرای قراردادهای نفتی در کشورهای آسیای مرکزی ایفا میکنند. الیگارشها اغلب با رهبران سیاسی و مقامهای دولتی روابط نزدیکی دارند. این روابط به آنها این امکان را میدهد تا در فرآیندهای مناقصه و اعطای مجوزهای اکتشاف و استخراج نفت نقش کلیدی ایفا کنند. شرکت قزاق تِنیزسرویس طی سالهای گذشته، واسطۀ بین دولت قزاقستان و شرکتهای نفتی آمریکایی بوده است. این شرکت که متعلق به «تیمور کولیبایف»، داماد نظربایف رئیسجمهور اول قزاقستان است، نزدیک به 30 سال بر حوزۀ نفت و گاز قزاقستان حکومت کرد.
شورون، اکسون موبیل و سه غول نفتی غربی دیگر تمام معاملات مالی خود را در قزاقستان با شرکتهای مرتبط با کولیبایف انجام دادهاند. معاملات با این شرکتها بخشی از تلاش گستردهتر شرکتهای نفتی غربی برای جذب پیمانکاران مرتبط با سیاست و تضمین مسیری برای صادرات نفت از قزاقستان، به بازارهای جهانی بود. کولیبایف در ابتدا در سطوح پایین حوزۀ نفت و گاز مشغول به کار شد و در فاصلۀ زمانی کوتاهی با حکم نظربایف، نائبرئیس هلدینگ دولتی قزمونایگاز شد که بهعنوان شرکت ملی نفت قزاقستان عمل میکند و مالک تعداد زیادی شرکت تابعه و زیرمجموعه است.
«آیدان کاریبژانوف»، یکی دیگر از افراد نزدیک به نظربایف، یک شرکت سرمایهگذاری به نام راهکارهای سرمایهگذاری ویزور تأسیس کرد. او به عنوان عضوی از تیم اجرایی کولیبایف در شرکت قزمونایگاز به فرآیند خصوصیسازی داراییهای دولتی کمک کرد. در شهادتنامهای که در سال ۲۰۲۱ در دادگاه فدرال نیویورک ثبت شد، «مخپال کاریبژانوف»، همسر سابق کاریبژانوف، گفت که شوهر سابقش از نمایندگان، به عنوان مالک صوری استفاده و معاملات خصوصیسازی نفت و گاز را مدیریت کرده است. پیشتر نیز دادستانهای آمریکایی، «بالگیمبایف» مشاور نظربایف را در یک پروندۀ رشوهخواری متهم کرده بودند. این پرونده که بعدها به «قزاق گیت» معروف شد بر معاملات شرکت نفتی اکسون موبیل متمرکز بود و طبق آن، تاجر آمریکایی «جیمز اچ. گیفن» و بانک تجاری او، مرکاتور، به انتقال ۷۸ میلیون دلار رشوه و میلیونها دلار جواهرات، قایقهای تندرو و اسنوموبیل از شرکتهای نفتی آمریکایی به دو شخص قزاق (احتمالاً نظربایف و مشاور او بالگیمبایف) متهم شدند.
اسناد ویکیلیکس نیز فاش کرد که کولیبایف مرتباً با مقامهای دولت ایالات متحده در تماس بوده است و اطلاعاتی در مورد موضوعهایی از اهمیت گسترش خط لولۀ خزر و مسیرهای بالقوۀ نفت از طریق ایران و چین گرفته تا پیشنهادهای شرکتهای غربی برای یک بلوک برای اکتشاف و تولید نفت و گاز و اهمیت روزافزون چین در منطقه به آنها ارائه میداد.
طبق دیگر اسناد، مدیران شرکتهای انرژی تنگیزشوراویل، اکسون و دیگر شرکتهای تحت رهبری شورون، میزبان رویدادهایی برای «کازانرژی»، گروه تجاری به رهبری کولیبایف بودند که برای وضع قوانین زیستمحیطی، مالیاتی و سایر قوانین در قزاقستان که به نفع این صنعت بود، تلاش میکرد. بر اساس یک سند ویکیلیکس، یک تاجر نفتی قزاقستانی در سال ۲۰۰۸ به دیپلماتهای آمریکایی گفته بود که یکی از مدیران شورون نیز با کولیبایف در مکانهایی از یک زمین گلف در آستانه، پایتخت قزاقستان، گرفته تا ساحلی در اسپانیا، معاشرت داشته است. کولیبایف همچنین یکی از چهرههای اصلی پروندۀ برج باتومی ترامپ و تأمین مالی ستادهای انتخاباتی وی در سال 2016 محسوب میشود.
نتیجهگیری
حضور پررنگ شرکتهای نفتی آمریکایی در آسیای مرکزی بهویژه قزاقستان، پیامدها و تأثیرهای ژئوپلیتیکی گستردهای برای این منطقه و همچنین برای کشورهایی نظیر چین، روسیه و ایران دارد. این حضور نه تنها بر اقتصاد و سیاست انرژی منطقه تأثیر میگذارد، بلکه تعادل قدرت و روابط بینالمللی را نیز دستخوش تغییر میکند. روسیه و چین بهعنوان دو قدرت اصلی در منطقه، همواره تلاش کردهاند تا کنترل منابع انرژی آسیای مرکزی را در دست بگیرند. حضور شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا در این منطقه، این رقابت را تشدید میکند. روسیه که از طریق شرکتهایی مانند «گازپروم» و «روسنفت» تلاش میکند تا تسلط خود را بر بازار انرژی منطقه حفظ کند، با حضور شرکتهای آمریکایی مواجه میشود که میتوانند جایگزین روسیه در صادرات انرژی به اروپا و سایر بازارها شوند. سرمایهگذاریهای شرکتهای آمریکایی در بخش انرژی، باعث کاهش وابستگی کشورهای این منطقه به روسیه میشود که در میانمدت و بلندمدت این مسئله میتواند به تضعیف نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه در منطقه منجر شود. چین نیز که از طریق طرحهایی مانند خط لولۀ گاز چین-آسیای مرکزی و ابتکار کمربند و جاده به دنبال تضمین امنیت انرژی خود است، با حضور آمریکا در منطقه، ممکن است با چالشهای جدیدی روبرو شود. ایران نیز که خود یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت و گاز در جهان است، با حضور شرکتهای آمریکایی در آسیای مرکزی، ممکن است با کاهش سهم خود در بازارهای منطقهای و جهانی مواجه شود. علاوه بر این، تحریمهای آمریکا علیه ایران، باعث شده است که برخی کشورهای آسیای مرکزی بهعنوان جایگزین ایران در صادرات انرژی به بازارهای جهانی مطرح شوند که بر پیچیدگیهای این حضور میافزاید و توازن قدرت در منطقه را تغییر میدهد. این مسائل باعث میشود که کشورهای منطقۀ آسیای مرکزی بهطور فزایندهای به سمت غرب گرایش پیدا کنند.