کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چشم‌انداز طالبان در پرتو RED

افغانستان؛ شانس دوباره طالبان و راهبرد RED

مجله امنیت راهبردی-آمریکا , 29 مرداد 1404 ساعت 13:32

مترجم : زهرا خادمی راد

راهبرد RED بدون شک خالی از ریسک نیست اما تا زمانی که اجرا نشود، جامعۀ جهانی هرگز نمی‌داند که آیا مؤثر خواهد بود یا نه. اجرای راهبرد RED می‌تواند طالبان را به رفتار مسئولانه‌تر و پاسخگوتر سوق دهد. جامعۀ جهانی با اتخاذ رویکردی واقع‌بینانه و عمل‌گرایانه‌تر، قادر خواهد بود تغییرات مثبتی در افغانستان ایجاد کند و به دولت طالبان کمک کند تا کشور را از وابستگی به کمک‌های خارجی به سمت توسعۀ پویا و پایدار سوق دهد. البته هیچ تضمین قطعی وجود ندارد که این راهبرد موفق شود، اما طالبان باید فرصتی دوباره داشته باشد تا نشان دهد می‌تواند با حل مشکلات امنیتی و اجتماعی ـ اقتصادی، افغانستان را اداره کند. در غیر این صورت، همه روندهای مثبت کنونی معکوس خواهند شد و روندهای منفی شدت خواهند گرفت و کشور بار دیگر به سوی آشوب و جنگ داخلی کشیده خواهد شد.


🖊️ مترجم: زهرا خادمی راد
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 9 دقیقه 

افغانستان؛ شانس دوبارۀ طالبان و راهبرد RED

مقدمه

مطالعات شرق | افغانستان تحت حاکمیت طالبان با ترکیبی از روندهای مثبت و منفی مواجه است. روندهای مثبت اصلی عبارتند از صلح نسبی در کشور، قدرت واقعی و کنترل کامل طالبان بر افغانستان، کاهش کشت و تولید مواد مخدر و آمادگی طالبان برای همکاری با بازیگران بین‌المللی. در مقابل، روندهای منفی عبارتند از تداوم تهدید تروریسم، افزایش افراط‌گرایی دینی و بنیادگرایی، تشدید بحران انسانی و نقض گسترده حقوق بشر. 

در چنین شرایط پیچیده‌ای، بهترین راهبرد برای جامعۀ جهانی جهت تعامل با طالبان، راهبرد «RED» است: شناسایی (Recognition)، تعامل (Engagement) و بازدارندگی (Deterrence). راهبرد RED صرفاً پیاده‌سازی روش «چماق و هویج» نیست، بلکه چارچوب مفهومی جامع و دقیقی برای تشویق طالبان به انجام رفتاری مسئولانه و پاسخگو است. این راهبرد، ترکیبی از ابزارهای همکاری و فشار را به‌کار می‌گیرد و شیوه‌ای ظریف از پاداش و تنبیه را برای تأثیرگذاری بر رفتار طالبان ارائه می‌دهد.

شناسایی

شناسایی رسمی طالبان نباید به‌عنوان امتیاز دادن به آنها در نظر گرفته شود، بلکه باید وسیله‌ای برای افزایش مسئولیت‌پذیری مقام‌های افغانستان برای اجرای تعهدهای ناشی از موقعیت جدید حقوقی بین‌المللی‌شان باشد. این شناسایی می‌تواند شامل برقراری کامل روابط دیپلماتیک با دولت تحت رهبری طالبان، آزادسازی دارایی‌های بلوکه‌شده افغانستان در خارج و اختصاص یک کرسی برای طالبان در سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی باشد. چنین شناسایی رسمی، نشان خواهد داد که جامعۀ جهانی طالبان را به‌عنوان یک بازیگر مسئول می‌پذیرد و راه را برای همکاری‌های سیاسی، اقتصادی و بشردوستانه با افغانستان هموار می‌کند. 

با این حال، اعطای شناسایی نباید به معنای نادیده گرفتن وضعیت حقوق بشر در افغانستان تحت حاکمیت طالبان باشد. مسأله حقوق بشر باید به‌عنوان یک فرآیند تدریجی و نه شرط قبلی برای شناسایی در نظر گرفته شود. در این مسیر، قدرت‌های بزرگ جهان مانند ایالات متحده، چین و روسیه می‌توانند نقش رهبری را با مذاکرات و مصالحه‌های دوجانبه ایفا کنند.

تعامل

شناسایی رسمی طالبان به‌عنوان دولت مشروع افغانستان، به تعمیق تعامل جامعۀ جهانی با طالبان در حوزه‌های مختلف منجر خواهد شد. در تعامل با طالبان باید روی چند حوزه به‌طور خاص تمرکز کرد: مبارزه با تروریسم، کاهش فقر و توسعۀ زیرساخت‌ها. در حوزۀ مبارزه با تروریسم، جامعۀ جهانی باید در مبارزه با گروه‌های تروریستی مانند «داعش خراسان» و دیگر گروه‌های افراطی که تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان هستند، به طالبان کمک کند. 

این کمک‌ها می‌توانند به شکل دو‌جانبه یا چند‌جانبه و در قالب همکاری‌های سازمان‌هایی چون سازمان ملل و «سازمان همکاری شانگهای» انجام شوند. هم‌زمان، باید تلاش‌هایی برای کاهش تنش‌های مرزی بین افغانستان و پاکستان، پاکستان و هند، و هند و چین صورت گیرد. این امر می‌تواند از طریق ایجاد گروه‌های کاری توسط سازمان ملل یا گفت‌وگوهای دوجانبه محقق شود. در این زمینه، توافق اخیر مرزی بین پکن و دهلی‌نو می‌تواند الگویی مناسب برای سایر کشورها باشد.

تعامل با طالبان برای جلوگیری از تشدید بحران آب در آسیای مرکزی نیز امری حیاتی است، به‌ویژه به‌دلیل تکمیل «کانال قوش‌تپه» در شمال افغانستان. کارشناسان معتقدند که واشنگتن باید از این طرح مهم زیرساختی برای تعامل سازنده با طالبان استفاده کند و اطمینان حاصل شود که این کانال به استفاده بهینه از منابع آب در افغانستان منجر شود.

در زمینۀ کاهش فقر، باید یک نقشۀ‌راه جامع با همکاری دولت طالبان طراحی شود. این نقشه‌راه باید شامل ایجاد فرصت‌های شغلی، ارتقای دسترسی به آموزش و حمایت از توسعۀ کسب‌وکارهای کوچک و متوسط در افغانستان باشد. اجرای این برنامه نیازمند کمک مالی و فنی قابل‌توجه از سوی جامعه بین‌المللی است. این کمک‌ها می‌توانند از طریق گسترش منابع «صندوق ویژۀ افغانستان» و نیز برنامه‌های مرتبط درون سازمان ملل صورت گیرند.

در زمینۀ توسعۀ زیرساخت‌ها، جامعۀ بین‌المللی باید از دولت طالبان برای توسعۀ زیرساخت‌های سخت (مانند جاده و نیرو) و نرم (مانند آموزش و فناوری) حمایت کند. هدف از این اقدام‌ها، تبدیل افغانستان به یک مرکز اتصال بین آسیای مرکزی و جنوبی است. تعامل عمیق‌تر با مقام‌های افغانستانی که با شناسایی رسمی طالبان تضمین می‌شود، می‌تواند به کاهش بحران انسانی در کشور کمک کرده و موجب افزایش تجارت و جذب سرمایه‌گذاری خارجی در افغانستان شود. در این زمینه، باید از اشتباه‌های گذشته در بازسازی افغانستان (۲۰۰۱–۲۰۲۱) که توسط جامعۀ جهانی طراحی و اجرا شد، اجتناب شود. در نهایت، جامعۀ جهانی باید از اقدام‌های رهبران طالبان برای ایجاد وحدت ملی حمایت کند و آنها را تشویق کند که به گفت‌وگوی مستمر با علمای دینی محلی و رهبران جامعۀ مدنی بپردازند.

بازدارندگی

جامعۀ جهانی باید ابزارهای مشخص بازدارندگی خود را حفظ کند و مورد استفاده قرار دهد تا اطمینان حاصل شود که دولت تحت رهبری طالبان و دیگر بازیگران دولتی همچنان به اقدام‌های خود برای صلح، ثبات و شکوفایی در افغانستان ادامه دهند. در بازدارندگی باید ابزارهای نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی استفاده شود. به‌کارگیری این ابزارها باید روندهای مثبت را در افغانستان تقویت و روندهای منفی را تضعیف کند. 

در مورد طالبان، جامعۀ جهانی نباید احتمال اجرای حملات نظامی علیه تروریست‌ها در خاک افغانستان را منتفی بداند؛ مانند حمله‌ای که علیه رهبر القاعده، ایمن الظواهری، انجام شد. در این زمینه، استفاده از تهدیدها همراه با نمایش آشکار عزم استفاده از تسلیحات مرگبار علیه رهبری طالبان باید از لحاظ روانی و رفتاری بر آنها اثر بگذارد و مانع اقدام‌های تند یا رفتارهای مخرب شود. با این حال، مشروعیت این‌گونه حملات در صورتی بیشتر خواهد بود که با تأیید سازمان ملل متحد انجام شوند. 

همچنین، اعمال تحریم‌های دیپلماتیک و اقتصادی علیه افرادی که روند پیشرفت افغانستان را معکوس می‌کنند، باید بخشی از ابزارهای بازدارندۀ جامعۀ جهانی باشد. در نهایت، بازدارندگی باید علیه کشورهایی که همچنان از گروه‌های افراطی و تروریستی در افغانستان و سایر نقاط جهان حمایت می‌کنند نیز اعمال شود. 

جامعۀ جهانی باید با فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی، این بازیگران را از انجام اقدام‌هایی که منجر به بی‌ثباتی افغانستان می‌شود، بازدارد. افزون بر این، جامعۀ جهانی باید تضمین کند که افغانستان فاقد پایگاه نظامی خارجی یا زیرساخت‌های نظامی بیگانه باقی بماند تا از رقابت ژئوپلیتیکی و تشدید تنش‌ها بین قدرت‌های بزرگ جلوگیری شود. همان‌طور که تجربه نشان داده، مردم افغانستان هیچ‌گاه نیروهای اشغالگر را در خاک خود نمی‌پذیرند.

خطرهای راهبرد RED و گزینه‌های جایگزین

دو خطر بالقوۀ مهم در رابطه با اجرای راهبرد RED وجود دارد. اولین ریسک این است که راهبرد RED، به‌ویژه شناسایی رسمی طالبان، می‌تواند سابقه‌ای خطرناک در سیاست جهانی ایجاد کند و گروه‌های بنیادگرا و افراطی دیگر را تشویق کند که در کشورهای خود به دنبال کسب قدرت و جایگاه مشابه باشند. این نگرانی قابل توجه است و باید جدی گرفته شود. اما چند نکته مهم نیز باید در نظر گرفته شوند.

 اینکه شناسایی طالبان را «ایجاد سابقه» بنامیم، شاید کمی اغراق‌آمیز باشد. چرا که در منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا، چندین کشور دارای رژیم‌های تئوکراتیک (دینی) هستند که از نظر نقض حقوق بشر – به‌ویژه حقوق زنان و دختران – قابل مقایسه با طالبان‌اند. علاوه بر این، بسیاری از کشورها در حال حاضر با مقام‌های طالبان به‌صورت عملی درگیر تعامل در موضوع‌های مختلفی مانند تجارت، سرمایه‌گذاری و امنیت هستند. بنابراین، مسئلۀ شناسایی دولت طالبان احتمالاً بیشتر به یک فرم اداری یا تشریفاتی تبدیل خواهد شد تا حرکتی فوق‌العاده و عجیب.

ریسک دوم این است که راهبرد RED ممکن است در دستیابی به هدف اصلی خود یعنی وادار ساختن طالبان به رفتار مسئولانه و پاسخگو، به‌خصوص دربارۀ حقوق زنان و دختران، شکست بخورد. 

این نگرانی نیز موجه است. با این حال باید توجه داشت که واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی ذاتاً ایستا و ثابت نیستند؛ همان‌طور که رفتار طالبان نیز می‌تواند تغییر کند. دوم، اگر راهبرد RED در نهایت شکست بخورد و این ریسک‌ها محقق شوند، جامعۀ جهانی می‌تواند آن را لغو کرده و به موضع فعلی خود (یعنی موضع صبر و انتظار) بازگردد، یا گزینه‌های جایگزینی را دنبال کند؛ برای مثال، انزوای کامل دولت طالبان، یا حتی آغاز یک عملیات نظامی جدید علیه طالبان که می‌تواند شامل ایجاد مناطق حائل در شمال افغانستان باشد.

نتیجه‌گیری

راهبرد RED بدون شک خالی از ریسک نیست اما تا زمانی که اجرا نشود، جامعۀ جهانی هرگز نمی‌داند که آیا مؤثر خواهد بود یا نه. اجرای راهبرد RED می‌تواند طالبان را به رفتار مسئولانه‌تر و پاسخگوتر سوق دهد. جامعۀ جهانی با اتخاذ رویکردی واقع‌بینانه و عمل‌گرایانه‌تر، قادر خواهد بود تغییرات مثبتی در افغانستان ایجاد کند و به دولت طالبان کمک کند تا کشور را از وابستگی به کمک‌های خارجی به سمت توسعۀ پویا و پایدار سوق دهد. البته هیچ تضمین قطعی وجود ندارد که این راهبرد موفق شود، اما طالبان باید فرصتی دوباره داشته باشد تا نشان دهد می‌تواند با حل مشکلات امنیتی و اجتماعی ـ اقتصادی، افغانستان را اداره کند. در غیر این صورت، همه روندهای مثبت کنونی معکوس خواهند شد و روندهای منفی شدت خواهند گرفت و کشور بار دیگر به سوی آشوب و جنگ داخلی کشیده خواهد شد.

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 4087

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/4087/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir