کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تحریک طالبان پاکستان (TTP)

جنگ داخلی؛ نبرد روزانۀ پاکستان علیه «تحریک طالبان»

منبع: دفتر خاطرات خراسان (TKD)

دفتر خاطرات خراسان (TKD) , 25 شهريور 1404 ساعت 10:00

مترجم : کارگروه پاکستان موسسه مطالعات راهبردی شرق

ویژگی راهبرد فعلی مبارزه با تروریسم پاکستان، عمدتاً عملیات هدفمند و اطلاعات محور است که از نظر دامنه و مدت زمان، محدود بوده و ممکن است در پاسخ به حضور و نفوذ فزاینده گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه، اقدام‌های نظامی پایدارتری جایگزین آن شود. تشکیلات نظامی پاکستان همیشه با مسئلۀ ستیزه‌جویی در منطقه به عنوان یک برنامۀ پاره وقت برخورد کرده و همیشه دورۀ پس از عملیات و به عبارتی دورۀ توانبخشی و بازسازی را نادیده گرفته است. این الگو نه یک بار، بلکه تقریباً همیشه تکرار شده است.ویژگی راهبرد فعلی مبارزه با تروریسم پاکستان، عمدتاً عملیات هدفمند و اطلاعات محور است که از نظر دامنه و مدت زمان، محدود بوده و ممکن است در پاسخ به حضور و نفوذ فزاینده گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه، اقدام‌های نظامی پایدارتری جایگزین آن شود. تشکیلات نظامی پاکستان همیشه با مسئلۀ ستیزه‌جویی در منطقه به عنوان یک برنامۀ پاره وقت برخورد کرده و همیشه دورۀ پس از عملیات و به عبارتی دورۀ توانبخشی و بازسازی را نادیده گرفته است. این الگو نه یک بار، بلکه تقریباً همیشه تکرار شده است.


🖊️ مترجم: کارگروه پاکستان
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 9 دقیقه

جنگ داخلی؛ نبرد روزانۀ پاکستان علیه «تحریک طالبان»

مقدمه

مطالعات شرق | پاکستان در ماه‌های اخیر، شاهد افزایش قابل توجه حضور جناح‌های مختلف طالبان پاکستان در منطقۀ وزیرستان بوده‌است. تعداد شبه‌نظامیانی که وارد این منطقه می‌شوند، حتی از تخمین‌های قبلی در مورد قدرت کلی طالبان پاکستان نیز فراتر رفته است. این افزایش نیرو، به درگیری‌های مکرر بین طالبان پاکستان و نیروهای امنیتی منجر شده است که در این بین، غیرنظامیان محلی را نیز تهدید می‌کند. استفاده از پهپاد توسط هر دو طرف، علاوه بر تشدید تنش منجر به افزایش تلفات در غیرنظامیان، از جمله کودکان، در هفته‌های آخر ژوئیه شده است. مردم محلی وزیرستان به دلیل حضور طالبان در منطقه و عملیات‌های ارتش که هزاران نفر را مجبور به ترک شهرها و روستاهای خود کرده رنج زیادی کشیده‌اند.

ویژگی راهبرد فعلی مبارزه با تروریسم پاکستان، عمدتاً عملیات هدفمند و اطلاعات محور است که از نظر دامنه و مدت زمان، محدود بوده و ممکن است در پاسخ به حضور و نفوذ فزاینده گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه، اقدام‌های نظامی پایدارتری جایگزین آن شود. تشکیلات نظامی پاکستان همیشه با مسئلۀ ستیزه‌جویی در منطقه به عنوان یک برنامۀ پاره وقت برخورد کرده و همیشه دورۀ پس از عملیات و به عبارتی دورۀ توانبخشی و بازسازی را نادیده گرفته است. این الگو نه یک بار، بلکه تقریباً همیشه تکرار شده است.

خطر عملیات نظامی

هرگونه عملیات نظامی گسترده در وزیرستان احتمالاً بار دیگر باعث آوارگی قابل توجه هزاران نفر از ساکنان محلی خواهد شد. علاوه بر این، چالش مهم نیروهای امنیتی پاکستان در راه‌اندازی حملۀ گسترده دیگر، حضور گستردۀ طالبان پاکستان در هر سه منطقۀ وزیرستان است. این شرایط در عملیات‌های قبلی مانند عملیات راه نجات و عملیات ضرب عضب وجود نداشت. در جریان عملیات راه نجات، طالبان در منطقۀ وانا، در وزیرستان جنوبی، با دولت توافق صلح امضا کرد و جناح حافظ گل بهادر از طالبان پاکستان در وزیرستان شمالی نیز به این توافق صلح پیوست. در نتیجه تحریک طالبان پاکستان- که هدف اصلی این عملیات بود - منزوی شد. همچنین، در جریان عملیات ضرب عضب در وزیرستان شمالی، وزیرستان جنوبی هم از طالبان پاکسازی شد و خطر احیای طالبان به حداقل رسید. در حال حاضر، راه‌اندازی عملیات در یک منطقه بدون وجود توافق صلح و حضور طالبان در هر دو منطقۀ وزیرستان جنوبی و شمالی، نیروهای امنیتی را در معرض جنگی چند جبهه‌ای قرار می‌دهد و این احتمال وجود دارد که جنگجویان طالبان از جهات مختلف یکدیگر را پشتیبانی کنند.

ماه‌ها قبل از عملیات ضرب عضب، شاخۀ تحریک طالبان پاکستان (TTP)، به دلیل قتل‌ پی در پی رهبران ارشد این گروه، از جمله حکیم‌الله محسود، رئیس گروه و مولانا ولی‌الرحمان، معاون رئیس، در حملات پهپادی ایالات متحده در نوامبر ۲۰۱۳ و می ۲۰۱۳، به طور قابل توجهی تضعیف شده بود. حذف‌ رهبران، باعث ایجاد کشمکش‌های شدید داخلی و منجر به کشته شدن ده‌ها فرمانده و جنگجوی سطح متوسط در وزیرستان شد. زمانی که عملیات ضرب عضب آغاز شد، تحریک طالبان پاکستان به شدت دچار شکاف شده بود و از اختلاف‌های داخلی در سطوح جناحی و رهبری رنج می‌برد.

انتخاب ملا فضل‌الله در سال ۲۰۱۳ به عنوان امیر تحریک طالبان پاکستان به جای حکیم‌الله، اوضاع را بیش از پیش وخیم کرد. این اختلاف‌ها و درگیری‌های داخلی، تحریک طالبان پاکستان را در برابر نیروهای امنیتی پاکستان آسیب‌پذیر کرد و آنها را از آخرین دژ خود در وزیرستان شمالی بیرون راند. این در حالی بود که شاخۀ وزیرستان، به رهبری خان سعید سجنا، تا حد زیادی مستقل عمل می‌کرد. مفتی نور ولی محسود، رهبر فعلی تحریک طالبان پاکستان، به جای فضل‌الله، خود را با سجنا همسو کرد.

با این حال، تحریک طالبان پاکستان فعلی، از آن زمان به بعد خود را بازسازی کرده و حضور قوی‌تر و منظم‌تری در پناهگاه‌های امن در سراسر مرز افغانستان داشته است. تحریک طالبان پاکستان اکنون با وجود منابع درآمدی متنوع، مخفیگاه‌های موقت، تلاش‌های مداوم برای جذب نیرو و افزایش قابلیت‌های تبلیغاتی، در صورت راه‌اندازی عملیات بزرگ دیگری، تهدیدی قابل توجه برای دولت پاکستان محسوب می‌شود.

یکی دیگر از چالش‌های کلیدی، عدم همکاری مردم محلی با هرگونه عملیات جدید از سوی دولت پاکستان برای مبارزه با تروریسم خواهد بود، زیرا اعتماد آنها به نهادهای دولتی در طول سال‌ها به دلیل عدم پایبندی دولت به تعهدها، به طور قابل توجهی کاهش یافته است. این تصور در بین عموم مردم پاکستان وجود دارد که تصمیم‌گیرندگان ارشد پاکستان معتقدند ثبات در پنجاب و کراچی از اهمیت بالایی برخوردار است و مشکلات بقیه کشور را می‌توان بعداً حل کرد. از قضا، همین طرز فکر اکنون در دولت ایالتی خیبرپختونخوا نیز پدیدار شده است، جایی که تصمیم‌گیرندگان ایالتی به قیمت از دست رفتن منطقۀ جنوبی که با چالش‌های شدیدی روبرو است و در حال حاضر در هرج و مرج کامل به سر می‌برد، دست به عملیات می‏زنند.

دشمنان قدیمی و جدید

در هفته‌های اخیر، به غیر از تحریک طالبان پاکستان، اتحادالمجاهدین پاکستان(IMP)، متشکل از سه جناح - حافظ گل بهادر، لشکر اسلام و انقلاب اسلامی پاکستان- تهدید مهم و قابل‎توجهی است. این گروه در حال حاضر عمدتاً بر جنوب خیبرپختونخوا متمرکز است و قصد دارد در آیندۀ نزدیک، دامنۀ عملیاتی خود را به سایر نقاط این ایالت و احتمالاً پنجاب گسترش دهد. این اتحاد حملات شدید و مداومی از جمله چندین حملۀ پهپادی را علیه نیروهای امنیتی پاکستان و تأسیسات امنیتی، انجام داده است. اقدام‎های تبلیغاتی این اتحاد قابل‎توجه بوده و از پلتفرم‌های(سکوهای) متعدد در رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های ارتباطی رمزگذاری شده استفاده می‌کند.

قابل ذکر است که تبلیغات این اتحاد به طور گسترده از طریق کانال‌های مختلف وابسته به القاعده در شبه‌قارۀ هند (AQIS) منتشر می‌شود. به گفتۀ کارشناسان، با بررسی ستیزه‌جویی جهادی در منطقه می‌توان به راحتی شباهت‌های قابل توجه بین رویکرد تبلیغاتی اتحادالمجاهدین پاکستان و القاعده در شبه‌قارۀ هند (AQIS) را مشاهده کرد. با توجه به حملات پیچیدۀ اخیر، در صورت افزایش تعداد جنگجویان و نحوۀ استفاده از تاکتیک‌ها و سلاح‌های پیشرفته، اتحاد‌المجاهدین پاکستان این پتانسیل را دارد که در آینده به سطح «تحریک طالبان پاکستان» برسد.

پیش از این، تحریک طالبان پاکستان و القاعده، متحد اصلی آن، جاسوسانی از بین پرسنل نیروهای امنیتی پاکستان را برای دسترسی به تأسیسات کلیدی دولتی و انجام حملات علیه آنها استخدام می‌کردند. اما، در حال حاضر، روند متفاوت و نگران‌کنندۀ‌ دیگری پدیدار شده و آن اینکه تحریک طالبان پاکستان از پرسنل ردۀ پایین نیروهای امنیتی پاکستان، به‌ویژه نیروی شبه‌نظامی نخبه‌اش- سپاه مرزی (FC) و پلیس - می‌خواهد که شغل خود را رها کنند وگرنه مورد حمله قرار می‎گیرند. این تاکتیک قبلاً به طور گسترده توسط طالبان افغانستان در زمان شورش آن گروه در افغانستان استفاده شده بود.  

تحریک طالبان پاکستان به طور مداوم پرسنل نیروهای مرزی و پلیس را که در حال حاضر در خط مقدم عملیات ضد تروریسم در خیبرپختونخوا هستند، به‌ویژه زمانی که آنها با خانواده‌هایشان در تعطیلات هستند، هدف قرار می‏دهند. با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از پرسنل نیروهای مرزی از مردم مناطقی در خیبرپختونخوا هستند که تحریک طالبان پاکستان در حال حاضر در آن حضور دارد، هدف قرار دادن آنها در طول تعطیلات نسبتاً آسان است. تلاش‌های تبلیغاتی و عملیاتی فعلی تحریک طالبان پاکستان به شدت بر تضعیف روحیۀ نیروهای امنیتی متمرکز است.

سناریوی منطقه‌ای و چالش‌های کنونی

اخیراً یکی از بزرگان برجستۀ قبیله‌ای (عضو سابق پارلمان و اهل یکی از مناطق قبیله‌ای) که این روزها شاهد خشونت‌های شدید گروه‌های شبه‌نظامی است، نگرانی عمیق خود را از کشتار بی‌وقفۀ مردمش ابراز کرد. او با ناامیدی ابراز تاسف کرد که هم دولت فدرال و هم دولت ایالتی خیبرپختونخوا درخواست‌های مکرر آنها برای صلح را نادیده گرفته‌اند. او که به دنبال راه‌حل بود، پیشنهاد تشکیل یک جرگۀ بزرگ قبیله‌ای متشکل از بزرگان قبیله‌ای، علمای دینی و جوانان را داد تا از کابل و قندهار بازدید کنند، مستقیماً با رهبری طالبان تعامل داشته باشند و از آنها بخواهند به خشونت‌های انجام شده توسط وابستگانشان در مناطق قبیله‌ای پاکستان پایان دهند.

دولت پاکستان باید مراقب باشد که مردم محلی به طالبان پاکستان به عنوان جایگزینی برای مقام‌های دولتی پاکستان نگاه نکنند. چرا که همین سناریو در افغانستان نیز رخ داد. شورش طالبان در ابتدا محدود بود، اما به مرور زمان در نتیجۀ حکومت‌داری ضعیف دولت‌های کرزی و غنی، گسترش یافت و باعث شد بسیاری از افغان‌ها، طالبان افغانستان را جایگزین خوبی برای دولت افغانستان بدانند.

طنز ماجرا آنجاست که تفاوت چشمگیری بین عملکرد موثر حکومت طالبان و دولت‌های پاکستان در مقابله با تهدیدهای امنیتی وجود دارد. در حالی که حکومت طالبان در مهار «داعش خراسان» و جبهۀ مقاومت ملی که دو چالش امنیتی اصلی این رژیم است، گام‌های بلندی برداشته، پاکستان همچنان با طالبان پاکستانی با ایدئولوژی جهادی و جدایی‌طلبان مسلح بلوچ که توسط ملی‌گرایی سکولار تغذیه می‌شوند، دست و پنجه نرم می‌کند. نکتۀ قابل توجه این که حکومت طالبان با وجود منابع ناچیز، نیروی امنیتی نسبتاً کوچک و مکانیسم اطلاعاتی توسعه نیافته، به این موفقیت دست یافته‌اند.

در مقابل، پاکستان، با زیرساخت‌های امنیتی گسترده، قابلیت‌های اطلاعاتی شناخته‌شدۀ جهانی و تجربۀ گستردۀ اقدام‏های ضد تروریسم در طول دهه‌ها، همچنان با ستیزه‌جویان در مرزهای خود دست و پنجه نرم می‌کند. قابلیت‌های امنیتی دو کشور را می‌توان در یک مثال مقایسه کرد: سپاه مرزی شبه‌نظامی پاکستان (FC) تقریباً 170هزار پرسنل دارد، عددی بیشتر از کل نیروهای دفاعی طالبان که تخمین زده می‌شود حدود150هزار نفر باشند.

مبارزۀ مداوم پاکستان با ستیزه‌جویی، سوالات مهمی را در مورد راهبرد امنیتی آن مطرح می‌کند، از جمله اینکه آیا رویکردهای آن به اندازۀ کافی برای مقابله با ماهیت پیچیده و در حال تحول تهدیدهایی که با آن مواجه است، سازگار است یا خیر. با ادامۀ تغییر در چشم‌انداز امنیتی پاکستان، ناتوانی این کشور در مهار مؤثر ستیزه‌جویی، نیاز به بررسی دقیق‌تر و در نتیجه تجدیدنظر دارد.
از نظر نیروهای امنیتی، اعتماد از دست رفتۀ مردم محلی را می‌توان در میدان نبرد، همان‌طور که در درگیری هوایی چهار روزۀ اخیر پاکستان و هند اتفاق افتاد، بازیابی کرد. به‌طوری که عملکرد استثنایی نیروی هوایی پاکستان در مقایسه با هند، حمایت عمومی مردم از ارتش را به طور قابل توجهی تقویت کرد. 
همچنین، در جبهۀ مبارزه با تروریسم، عملیات مؤثر علیه گروه‌های شبه‌نظامی در مناطقی با تمرکز بالا می‌تواند به بازگرداندن اعتماد محلی به نهادهای دولتی پاکستان، به‌ویژه نیروهای امنیتی، کمک کند. این اعتمادسازی می‌تواند به نوبۀ خود، همکاری و حمایت بیشتر مردم محلی را تقویت کند. 

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 4108

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/4108/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir