کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

علل تبدیل ترکیه به محور ارتباطی داعش خراسان

«داعش خراسان»: محور ترکیه

منبع: مجله مطالعات جنگ و تروریسم

مجله مطالعات جنگ و تروریسم , 19 مهر 1404 ساعت 10:00

مترجم : زهرا خادمی راد

پیش‌بینی‌های متعددی انجام شده است که کدام شاخۀ داعش ممکن است در نهایت بر صحنه مسلط شود. ​تا اوایل دهۀ ۲۰۲۰، نام «داعش خراسان» به ندرت در این بحث‌ها مطرح می‌شد و بیشتر به‌عنوان یک گروه کوچک و محلی شناخته می‌شد که نه تنها توسط دولت‌های منطقه‌ای بلکه توسط یک رقیب جهادی غالب، یعنی طالبان، محدود شده بود. به همین دلیل، کم‌تر کسی به دو تحول اساسی این گروه در آن سال‌ها توجه کرد اما دقت در این تغییر و تحول‌ها به ما کمک می‌کنند تا متوجه شویم که چگونه یک گروه برخاسته از افغانستان توانست جای پای خود را در ترکیه گسترش دهد و با عضوگیری از کشورهای آسیای مرکزی و حتی روسیه، در نهایت تبدیل به یک سازمان جاه‌طلب، جنگ آزموده و متشکل از قومیت‌های مختلف شود.


🖊️ مترجم: زهرا خادمی راد
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 18 دقیقه

«داعش خراسان»: محور ترکیه

مطالعات شرق | پیش‌بینی‌های متعددی انجام شده است که کدام شاخۀ داعش ممکن است در نهایت بر صحنه مسلط شود. ​تا اوایل دهۀ ۲۰۲۰، نام «داعش خراسان» به ندرت در این بحث‌ها مطرح می‌شد و بیشتر به‌عنوان یک گروه کوچک و محلی شناخته می‌شد که نه تنها توسط دولت‌های منطقه‌ای بلکه توسط یک رقیب جهادی غالب، یعنی طالبان، محدود شده بود. به همین دلیل، کم‌تر کسی به دو تحول اساسی این گروه در آن سال‌ها توجه کرد اما دقت در این تغییر و تحول‌ها به ما کمک می‌کنند تا متوجه شویم که چگونه یک گروه برخاسته از افغانستان توانست جای پای خود را در ترکیه گسترش دهد و با عضوگیری از کشورهای آسیای مرکزی و حتی روسیه، در نهایت تبدیل به یک سازمان جاه‌طلب، جنگ آزموده و متشکل از قومیت‌های مختلف شود.

در سال‌ آخر جمهوریت، با توقف برنامه‌های ضد تروریستی غرب و همچنین تلاش طالبان برای تثبیت قدرت خود، «داعش خراسان» تقریباً یک سال آزادی نسبی یافت تا بتواند بدون مواجهه با هیچ‌گونه مخالفت جدی، به سازماندهی مجدد و اجرای راهبرد جدید خود بپردازد.

این گروه در افغانستان تمرکز خود را از یک شورش تمام‌عیار به‌سمت یک نبرد شهری و حملات تروریستی پر سر و صدا تغییر داد که هدف آن، نمایش ادامۀ حضور و قدرتش بود. در سال اول پس از به قدرت رسیدن طالبان، «داعش خراسان» ده‌ها حمله علیه هزاره‌ها انجام داد که بیش از ۷۰۰ کشته برجای گذاشت و علاوه بر آن دامنۀ فعالیت «داعش خراسان» به آن‌سوی مرزهای افغانستان گسترش یافت.

جهانی شدن این گروه تا حد زیادی به‌واسطۀ برنامۀ تنوع‌بخشی که از دورۀ قبلی آغاز شده بود، ممکن شد. در حالی که جنگجویان حاضر در افغانستان و پاکستان عمدتاً محلی باقی ماندند، افراد دخیل در عملیات‌های بین‌المللی بیشتر از آسیای مرکزی بودند. 

کانال ترکیه

در این بخش از گزارش، به بررسی این موضوع می‌پردازیم که چگونه «داعش خراسان» از ترکیه و در داخل ترکیه، از شهر استانبول- به عنوان یک محور ارتباطی استفاده می‌کند. اما ابتدا باید توضیح داده شود چرا ترکیه چنین محیط مساعدی برای این گروه بوده است. از نظر ما، این موضوع را می‌توان به سه عامل نسبت داد:

عامل اول، موقعیت جغرافیای راهبردی ترکیه است که اروپا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و حتی آفریقا را به هم متصل می‌کند و از دیرباز آن را به نقطۀ اتکایی برای جنبش‌های جهادی در سراسر جهان تبدیل کرده است. از دهۀ ۱۹۹۰، ترکیه به عنوان یک «نقطۀ اتصال منطقه‌ای» عمل می‌کرد که از جبهه‌های نبرد جهادی در بوسنی و چچن حمایت می‌کرد. در آن دوره، همچنین ترکیه به یک نقطۀ اصلی ترانزیتی برای سفر به افغانستان و پاکستان تبدیل شد (جایی که در اواخر دهۀ ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ اردوگاه‌های آموزشی القاعده مستقر بودند) و پس از تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز به یک مسیر ترانزیتی برای سفر به عراق بدل شد. در سال ۲۰۰۶، نیروهای ارشد القاعده اعلام کردند که تقریباً همۀ نیروهای جذب شده از غرب، با کمک شبکه‌ای از قاچاقچیان حرفه‌ای و از طریق یک مسیر زمینی مخفی از ترکیه، ایران و افغانستان، به مناطق قبیله‌ای پاکستان رسیده‌اند.

عامل دوم، حضور شبکه‌های متراکم جهادی است که ریشه در جنگ داخلی سوریه دارد. از زمان آغاز درگیری‌ها در سال ۲۰۱۱، ترکیه به عنوان کشور اصلی ترانزیتی که جنگجویان خارجی از آن وارد سوریه می‌شدند، عمل می‌کرد. موقعیت ترکیه به عنوان دروازۀ ورود به خاورمیانه، در کنار سیاست مرزهای باز دولت در سال‌های ابتدایی درگیری، باعث شد تا داعش بتواند حدود ۵۰,۰۰۰ نیرو را از سراسر جهان جذب کند که حدود ۵,۰۰۰ نفر آنها از افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی بودند.

با این حال، ترکیه فراتر از یک کشور ترانزیتی بود. از سال ۲۰۱۲، داعش (و پیش از آن القاعده که داعش از آن جدا شده بود) پناهگاه‌های امنی را در امتداد مرز ترکیه ایجاد و پایگاه‌های لجستیکی را در شهرهای بزرگ، به ویژه استانبول، دایر کرد. «داعش خراسان» همچنین شروع به هدف قرار دادن مستقیم ترکیه کرد، به‌ویژه زمانی که دولت ترکیه اقدام‌های خود علیه این گروه را تشدید کرد. بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷، داعش 20 حمله در نقاط مختلف این کشور انجام داد که تلفات آن به بیش از 300 نفر رسید. یکی از مهم‌ترین این حملات، حمله به یک باشگاه شبانه در استانبول بود که توسط یک فرد ۲۸ سالۀ ازبکستانی که قبلاً در عراق جنگیده بود انجام گرفت و باعث کشته شدن ۳۹ نفر شد.

پس از شکست «خلافت» داعش، بسیاری از نیروهای خارجی‌- به‌همراه هواداران سوری و عراقی داعش- به ترکیه فرار کردند که برخی از این افراد همچنان در شبکه‌های جهادی فعال هستند. 

گرچه به‌نظر می‌رسد مقام‌های ترکیه در انهدام کادر رهبری «ولایت ترکیه»- یکی از ولایت‌های داعش که در سال ۲۰۱۹ توسط جنگجویان ترک، سوری و عراقی تشکیل شده بود- موفق بوده‌اند اما موج‌های دوره‌ای دستگیری‌ها و تعداد زیاد اخراج‌های مرتبط با تروریسم نشان‌دهندۀ چالش‌های جاری این کشور است.

عامل سوم اهمیت ترکیه، حضور دومین جامعۀ بزرگ مهاجران آسیای مرکزی و منطقۀ پهناور خراسان در این کشور، پس از روسیه است. 

طبق آمار رسمی، در سال ۲۰۲۳، تعداد ۱۶۴,۰۰۰ افغانستانی، ۱۱۰,۰۰۰ ترکمن (شهروندان ترکمنستان)، ۵۵,۰۰۰ ازبک، ۴۴,۰۰۰ قزاق، ۲۲,۰۰۰ قرقیز، ۱۳,۰۰۰ پاکستانی و ۶,۰۰۰ تاجیک به عنوان ساکنان دائم ترکیه ثبت شده است. البته تعداد واقعی مهاجران- به‌ویژه از آسیای مرکزی- احتمالاً بسیار بیشتر از این آمار اعلامی است. گفته می‌شود که علاوه بر این ساکنان دائمی، صدها هزار نفر از اتباع این منطقه با ویزای کاری کوتاه‌مدت در ترکیه حضور دارند و این در حالی است که تعداد مشابهی نیز بدون مدارک قانونی در این کشور زندگی می‌کنند. برای نمونه، وزارت کار ازبکستان برآورد می‌کند که ۱۵۰,۰۰۰ شهروند ازبکستانی در حال حاضر در ترکیه کار می‌کنند- یعنی تقریباً سه برابر تعداد رسمی ساکنان دائمی.

برای بسیاری از اتباع آسیای مرکزی‌، ترکیه مقصدی طبیعی است، چون آنها به‌نوعی حس «ترک بودن» دارند و علاوه بر این، دولت ترکیه نیز از دیرباز تلاش‌هایی را برای گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی انجام داده است. البته در برخی موارد نیز اتباع آسیای مرکزی به خاطر شرایط کشورشان به ترکیه مهاجرت می‌کنند. این موضوع به‌ویژه دربارۀ تاجیک‌ها صادق است که تعداد واقعی آنها احتمالاً بسیار بیشتر از آمارهای رسمی است.

به گفتۀ کارشناسان، جوانان تاجیک به دلیل فرصت‌های شغلی محدود، دستمزدهای پایین، فشارهای شدید برای خدمت در ارتش تاجیکستان و تجربۀ سرکوب‌های مذهبی مجبور به مهاجرت می‌شوند. آنها پس از رسیدن به ترکیه، با چالش‌های بیشتری روبرو می‌شوند: تعداد کمی از آنها به زبان ترکی مسلط هستند، بسیاری در مشاغل کم‌درآمد کار می‌کنند و اغلب به دلیل وضعیت نامشخص مهاجرتی‌شان فاقد حقوق پایه هستند. همۀ این عوامل می‌تواند آنها را در معرض خطر رادیکالیزه شدن قرار دهد.

خلاصه اینکه، با وجود تلاش‌های بی‌تردید صادقانۀ دولت ترکیه در مقابله با فعالیت‌های مرتبط با داعش در مرزهای خود، این کشور شرایطی را فراهم کرده است که «داعش خراسان» بتواند در آنجا رشد کند. همان‌طور که در بخش‌های بعدی نشان داده خواهد شد، این گروه از این محیط بهره برده است تا بتواند

  1. جغرافیای مختلف خود را به هم پیوند داده و 
  2. ساختارهایی با عملکردهای متنوع ایجاد کند؛ 
  3. ساختارهایی که  توسط سازوکارهای نه چندان پیچیده در زمینه‌های مالی و ارتباطاتی حمایت می‌شوند.
  4. همچنین، این کشور  بار دیگر به مکانی برای انجام حملات تروریستی و برنامه‌ریزی برای حملات تبدیل شده است.

خط انتقال

این بخش به توصیف آنچه ما آن را «خط انتقال ترکیه» می‌نامیم می‌پردازد مسیری برای قاچاق که شبیه به مسیرهای ترانزیتی قدیمی است و مقرهای «داعش خراسان» در افغانستان را به ترکیه و سایر نقاط جهان متصل می‌کند. در این بخش ابتدا توضیح می‌دهیم که چگونه نیروهای جدید «داعش خراسان» از طریق این خط انتقال جابه‌جا می‌شوند و سپس اهمیت کلی این مسیر را برای عملیات‌های «داعش خراسان» شرح خواهیم داد- زیرا این مسیر، جغرافیای مختلف این گروه را به هم پیوند می‌دهد.

این نیروها پس از رسیدن به استانبول، سفر خود را در چند مرحله ادامه می‌دهند. آنها ابتدا به استان «وان» در شرق آناتولی برده شده و از آنجا به صورت قاچاقی به ایران منتقل می‌شوند. پس از این مرحله، یک هماهنگ‌کنندۀ «داعش خراسان» در سمت ایرانی مرز به آنها کمک می‌کند تا به تهران بروند. در تهران نیز مرحلۀ نهایی سفر آنها کلید می‌خورد، به‌نحوی که این افراد با استفاده از اتوبوس‌های عمومی و با تظاهر به اینکه «شهروندان افغان در حال بازگشت به افغانستان» هستند از مرز عبور کرده و خود را به افغانستان می‌رسانند.

ایجاد هویت‌های جعلی افغانستانی، یکی از عناصر کلیدی است که این سفر را امکان‌پذیر می‌کند. این افراد پس از رسیدن به فرودگاه استانبول، به یک شبکۀ گسترده‌ از خانه‌های امن یا هتل‌ها در بخش‌های (به‌لحاظ مذهبی) محافظه‌کارانه‌تر این شهر منتقل می‌شوند.

 پس از این مرحله، معمولاً از این نیروها عکس گرفته می‌شود و اطلاعات دیگری نیز از آنها دریافت می‌شود. این داده‌ها به عنصر هماهنگ‌کنندۀ «داعش خراسان» در افغانستان ارسال می‌شود تا وی بتواند گذرنامه‌ها یا کارت‌های شناسایی جعلی افغانستانی تهیه کند و سپس این افراد بتوانند از ایران وارد افغانستان شوند.

در همین حال، به این نیروهای تازه‌وارد دستور داده می‌شود که برای افزایش اعتبار خود، حساب‌هایی را با استفاده از شماره تلفن‌های افغانستانی در «واتساپ» ایجاد کنند. به گفتۀ یکی از اعضای ارشد «داعش خراسان» که مسئول امور لجستیکی در ترکیه بوده است (و در این گزارش با حرف اختصاری «الف» مشخص می‌شود)، هدف از انجام این کار آن است که این نیروهای جدید هنگام مواجهه با مقام‌های مرزی، تا حد امکان واقعی به نظر برسند، به‌طوری‌که هنگام عبور از مرز، به عنوان اتباع افغانستانی شناسایی شوند.

همچنین پیشرفت این خط انتقال را می‌توان در برنامه‌های آموزش زبانی که برای نیروهای تازه‌وارد برگزار می‌شود به‌خوبی مشاهده کرد. این برنامه‌ها در زمان انتظار این افراد برای دریافت مدارک‌شان انجام می شود. گرچه هر دو زبان تاجیکی و دری لهجه‌هایی از زبان فارسی هستند اما تفاوت‌های زیادی با هم دارند، به طوری که یک فرد تاجیکستانی که با لهجۀ تاجیکی صحبت می‌کند فوراً به عنوان یک تبعۀ غیر افغانستانی شناخته می‌شود. به همین دلیل، نیروهای «داعش خراسان» جلسه‌های آموزش زبان (که شامل کلاس‌های آنلاین هم می‌شود) را با کمک افراد دری زبان بومی برگزار می‌کنند تا به نیروهای تازه‌وارد لهجه و اصطلاحات مخصوص افغانستانی را بیاموزند.

پس در مجموع، اهمیت کلی این خط انتقال برای «داعش خراسان» چیست؟

نخست و مهم‌تر از همه، این مسیر به برنامۀ جهانی شدن گروه کمک می‌کند. استانبول به عنوان یک نقطۀ کلیدی ترانزیتی عمل می‌کند که نیروهای تازه‌ جذب شدۀ «داعش خراسان» از سراسر جهان، قبل از منتقل شدن به افغانستان، در آنجا جمع می‌شوند. 

همچنین آنجا مکانی است که بسیاری از نیروها قبل از انجام حملات تروریستی در ترکیه یا سایر نقاط، به آن بازمی‌گردند. به گفتۀ «الف» عضو ارشد «داعش خراسان» که مسئول امور لجستیکی در ترکیه بود، این افراد از ترکیه عازم کشوری می‌شوند که می‌خواهند به صورت قانونی وارد آن شوند و یا گذرنامۀ جعلی از کشورهای دیگر تهیه کرده و با آن از ترکیه خارج می‌شوند. گرچه کشورهای دیگری هم هستند که نقش مشابهی ایفا کنند (مثلاً اوکراین که محل استقرار گروه‌های جهادی بوده و به عنوان قطبی برای تردد نیروها به کشورهای مختلف، به‌ویژه به سمت غرب اروپا، عمل می‌کند) اما به نظر می‌رسد ترکیه تنها مکانی است که بیشتر (اگر نگوییم تمام) مناطق فعالیت «داعش خراسان» را به هم وصل می‌کند.

دوم اینکه، ترکیه بخش‌های مختلف منطقۀ خراسان را به هم مرتبط می‌کند. گرچه مرز بین افغانستان و تاجیکستان حدود ۱۵۰۰ کیلومتر طول دارد اما عبور از آن به طور فزاینده‌ای دشوار شده است. از گذشته، به‌خاطر مسئلۀ قاچاق مواد مخدر از افغانستان، امنیت شدیدی در این مرز حاکم بوده است. با این حال، در سال‌های اخیر، ظهور «داعش خراسان» اهمیت جدیدی به این موضوع داده است و باعث شده تا افغانستان و تاجیکستان- با حمایت فعال روسیه- امنیت مرزها را تشدید کنند.

مسئول ارشد لجستیکی «داعش خراسان» در ترکیه در این باره می‌گوید: «گرچه تاجیکستان مرز مشترک با افغانستان دارد اما تدابیر امنیتی شدید، عبور غیرقانونی از این مرز را تقریباً غیرممکن کرده است. روسیه کنترل ایست و بازرسی‌ها را در دست دارد و به هر کسی که بخواهد به‌صورت غیرقانونی عبور کند شلیک می‌کند». این وضعیت برای مرزهای ازبکستان و ترکمنستان نیز صدق می‌کند، به این معنی که نیروهای تاجیکی که می‌خواهند به همراهان جهادی خود در افغانستان بپیوندند، معمولاً مجبورند راه خود را کج کرده و از مسیر ترکیه استفاده کنند. بدون این گزینه، «داعش خراسان» نمی‌تواند به‌راحتی بین مهم‌ترین پایگاه‌های خود تردد کند.

در نهایت اینکه، این خط انتقال یک نقطۀ ارتباطی بین «داعش خراسان» و دیگر شبکه‌های سازمان داعش ایجاد می‌کند. اگرچه ترددهای مندرج در کیفرخواست عمدتاً شامل تاجیک‌ها و دیگر اتباع آسیای مرکزی‌ می‌شود اما در این سند ذکر شده که سوری‌ها، عراقی‌ها و دیگر افراد مرتبط با داعش نیز از آن استفاده کرده‌اند. عضو ارشد امور لجستیکی «داعش خراسان» در ترکیه می‌گوید دو نفر- یکی تاجیک و یکی سوری- به طور خاص مسئول تسهیل حرکت اتباع غیر آسیای مرکزی‌ به افغانستان هستند. این نشان می‌دهد که «داعش خراسان» از ارتباط با قومیت‌های خارج از منطقۀ خراسان، مانند عرب‌ها و قفقازی‌ها، ابایی ندارد. این موضوع همچنین نشان می‌دهد که به‌رغم فاصلۀ دور افغانستان، خط انتقال ترکیه نوعی کشش گرانشی ایجاد کرده است که نیروهایی را از مناطق تحت کنترل داعش «قدیمی» جذب خود می‌کند.

ساختارها و افراد

شبکۀ مستقر در ترکیه، جدا از نقش آن در برنامه‌ریزی حملات دو وظیفۀ اصلی بر عهده دارد. نخست جذب نیرو و دوم، جابه‌جایی نیروهای تازه‌جذب‌شده بین استانبول و پایگاه‌های این گروه در افغانستان است. ویژگی دیگر این شبکه، ارتباط مداوم و تبعیت شدید از رهبری مستقر در افغانستان است.

امور مالی و ارتباطات

هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که منابع مالی این شبکه به‌طور مستقل در داخل ترکیه تولید شده باشد یا اینکه ترکیه برای دیگر بخش‌های سازمان پول جمع‌آوری کند اما انتقال‌های منظم از سوی کادر رهبری مستقر در افغانستان از طریق سیستم حواله انتقال بانکی صورت می‌گیرد. 

در زمینۀ ارتباطات، به نظر می‌رسد که اعضای شبکۀ ترکیه به‌خوبی نسبت به لزوم رعایت مسایل امنیتی آگاه هستند و اقدام‌های ابتدایی را برای اجتناب از شناسایی شدن انجام می‌دهند. ارتباطات تقریباً به‌طور انحصاری از طریق اپلیکیشن‌های پیام‌رسان صورت می‌گرفت. متداول‌ترین سکوها‌، تلگرام، واتس‌اپ و ایمو هستند.

«داعش خراسان»: محور ترکیه

برنامه‌ریزی حملات

به‌نظر می‌رسد که «داعش خراسان» در سال‌های نخست گسترش عملیات جهانی خود، درک روشنی از نقش راهبردی ترکیه داشته است. این گروه نیز مشابه رویکرد داعش در آغاز جنگ سوریه، در ابتدا با ترکیه همچون یک «کشور ترانزیتی» برخورد کرده و از انجام حملات تروریستی در آن خودداری می‌کرد. این امر ارتباط چندانی با مسئلۀ ایدئولوژی نداشت و صرفاً تصمیمی عمل‌گرایانه بود که ناشی از اهمیت خط انتقال نیروها بود. از سال ۲۰۲۲، این سیاست تغییر کرد و دستور حمله به کنسولگری‌های کشورهایی که در آنها قرآن سوزی صورت گرفته بود از سوی رهبری داعش خراسان صادر شد هر چند که این حمله هرگز به علت عدم تامین سلاح صورت نگرفت.

نتیجه‌گیری

هنگامی که تحلیلگران دربارۀ «داعش بعدی» بحث می‌کنند، اغلب بر ظهور «داعش خراسان» تمرکز دارند و توجه ویژه‌ای به تلاش‌های این گروه برای «جهانی شدن» دارند. این مطالعه از جمله نخستین پژوهش‌هایی است که سعی دارد شرحی دقیق و نظام‌مند از آن چیزی که به‌طور گسترده به‌عنوان بخشی حیاتی از عملیات جهانی «داعش خراسان» شناخته می‌شود ارائه کند؛ بخشی که از آن با عنوان «محور ترکیه» یاد می‌کنیم. این تحلیل چهار یافتۀ مهم داشته است؛ نخستین یافته مربوط به «روند تغییر و تحول این گروه» است. «داعش خراسان» در ابتدا، عمدتاً از اعضای پشتون تشکیل شده بود و فعالیت آن بیشتر در افغانستان و مناطق قبیله‌ای متمرکز بود. اما با گذشت زمان، «داعش خراسان» دو تحول مهم را پشت سر گذاشت:

  • نخست، این گروه به یک سازمان چندقومیتی‌تر تبدیل شد و بر مسئلۀ جذب تاجیک‌ها و ازبک‌ها به‌ویژه در شمال افغانستان- بیشتر تمرکز کرد و دوم اینکه، این گروه تمرکز خود را از پایگاه‌های عملیاتی محلی‌اش برداشت و راهبردی را برای نمایش قدرت خود در سطح جهان در پیش‌گرفت. این تحولات توضیح می‌دهد که چرا گروهی که از قلب سرزمین‌های پشتون افغانستان و پاکستان برخاسته بود، پایگاهی را در ترکیه ایجاد و شروع به جذب نیرو از منطقۀ آسیای مرکزی کرده است.
  • دومین یافتۀ این است که ترکیه نقش مهمی در راهبرد جهانی‌شدن «داعش خراسان» ایفا می‌کند. از یک سو، ترکیه همچون یک «خط انتقال» عمل می‌کند و حرکت نیروهای تازه‌جذب‌شده را از آسیای مرکزی به مقر «داعش خراسان» در افغانستان و بالعکس تسهیل کرده و بدین‌وسیله، پیوند میان دو پایگاه اصلی گروه را تقویت می‌کند. از سوی دیگر، ترکیه به‌عنوان یک حلقۀ ارتباطی میان منطقۀ خراسان و صحنۀ گسترده‌تر جهانی عمل می‌کند و بستری برای «داعش خراسان» فراهم می‌آورد تا خود را در مقیاس جهانی‌تر بازنمایی کند. هرچند ممکن است مراکز دیگری نیز در داخل و خارج از منطقۀ خراسان وجود داشته باشد اما ترکیه، به‌شکل مؤثری، به‌عنوان یک «محور پیونددهنده» عمل می‌کند که می‌تواند هویت و عملیات‌های «داعش خراسان» را به‌عنوان یک سازمان تروریستی فراملی، یکپارچه و حفظ کند.
  • یافتۀ سوم این است که با وجود اهمیت راهبردی شبکۀ «داعش خراسان» در ترکیه، این شبکه به‌عنوان یک مرکز قدرت مستقل عمل نمی‌کند. براساس شواهد موجود، نقش‌ اصلی این شبکه بیشتر تسهیل انتقال نیروها از طریق خط انتقال و تا حد کمتر، مشارکت در جذب نیرو است. تصمیم‌های کلیدی معمولاً توسط رهبران مستقر در افغانستان گرفته می‌شوند.

نکتۀ آخر اینکه، گرچه ترکیه از نظر راهبردی برای تسهیل عملیات‌های تروریستی «داعش خراسان» در سایر نقاط جهان حیاتی بوده اما این گروه برای اجرای موفقیت‌آمیز حملات در داخل خود ترکیه با مشکل مواجه بوده است. شبکۀ «داعش خراسان» در ترکیه، با وجود داشتن ارتباط با شبکه‌های مختلف داعش و در اختیار داشتن نیروهای باتجربه، طی بیش از یک سال نتوانست حتی ابتدایی‌ترین سلاح‌های لازم را برای اجرای حملات بزرگ و پر سر و صدا فراهم کند.

با وجود ناکامی «داعش خراسان» در انجام عملیات در ترکیه، نباید اهمیت حضور این گروه در این کشور را برای راهبرد جهانی آن دست‌کم گرفت. نقش ترکیه بسیار فراتر از مفهوم «قطب لجستیکی» است که اغلب در ارزیابی‌های نهادهای امنیتی مطرح می‌شود. به بیان ساده، بدون ترکیه، پایگاه «داعش خراسان» در افغانستان به‌طور قابل‌توجهی منزوی‌تر خواهد شد نه تنها از سایر نقاط جهان، بلکه از دیگر بخش‌های منطقه‌ای که این گروه آن را «منطقۀ خراسان» می‌داند. ترکیه نقطۀ پیوند مهمی است که به مناطق جغرافیایی مختلف این گروه اجازه می‌دهد تا در هماهنگی با هم عمل کنند. ترکیه فراتر از یک «کشور ترانزیتی» بوده و به‌عنوان یک «مرکز ثقل» عمل می‌کند.

بنابراین برای «داعش خراسان»، شبکۀ ترکیه یک دارایی راهبردی مهم است اما در عین حال، آسیب‌پذیری‌های قابل‌توجهی نیز ایجاد می‌کند. اگر احیای احتمالی سازمان داعش متکی به «داعش خراسان» باشد و موفقیت جهانی «داعش خراسان» هم تا حد زیادی به عملیات‌های آن در ترکیه وابسته باشد، آنگاه ترکیه تبدیل به یک نقطۀ ضعف حیاتی، نه تنها برای «داعش خراسان» بلکه برای کل جنبش جهادی، خواهد شد.

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 4137

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/4137/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir