در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵، پاکستان و عربستان سعودی توافقنامۀ دفاع متقابل راهبردی (SMDA) را امضا کردند که طبق این پیمان دفاعی «هرگونه تجاوز علیه هر یک از دو کشور»، «تجاوز علیه هر دو» تلقی میشود. این مانند تعبیری است که در متن مادۀ ۵ توافق ناتو آمده و قصد این دو کشور را برای تقویت بازدارندگی در بحبوحۀ افزایش تنشها در خاورمیانه نشان میدهد. این توافقنامه برای عربستان سعودی، نوعی همکاری امنیتی رسمی است که بازدارندگی را بهویژه در محیط بیثبات خلیج فارس، تضمین میکند. این پیمان برای پاکستان با مزایای راهبردی، سیاسی و اقتصادی، از جمله حضور قویتر در خاورمیانه همراه است.
مطالعات شرق | در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵، پاکستان و عربستان سعودی توافقنامۀ دفاع متقابل راهبردی (SMDA) را امضا کردند که طبق این پیمان دفاعی «هرگونه تجاوز علیه هر یک از دو کشور»، «تجاوز علیه هر دو» تلقی میشود. این مانند تعبیری است که در متن مادۀ ۵ توافق ناتو آمده و قصد این دو کشور را برای تقویت بازدارندگی در بحبوحۀ افزایش تنشها در خاورمیانه نشان میدهد. این توافقنامه برای عربستان سعودی، نوعی همکاری امنیتی رسمی است که بازدارندگی را بهویژه در محیط بیثبات خلیج فارس، تضمین میکند. این پیمان برای پاکستان با مزایای راهبردی، سیاسی و اقتصادی، از جمله حضور قویتر در خاورمیانه همراه است.
این پیمان نشان میدهد که ریاض در حال تنوع بخشیدن به مشارکتهای امنیتی خود فراتر از اتکا به واشنگتن است و حملات اخیر اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به دوحه، بهانۀ سیاسی مورد نیاز برای اجرای این تغییر را فراهم کرده است.
روابط دفاعی ایالات متحده و عربستان سعودی چندین دهه در مشارکت امنیتی تعریف شده که در آن ایالات متحده سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته، آموزش و تضمینهای امنیتی را با فروش عمدۀ تسلیحات از جمله جتهای جنگندۀ 15 F-و موشکهای دفاع منطقهای بُرد بالا، برنامههای آموزشی نظامی ایالات متحده برای افسران سعودی و استقرار نیروهای ایالات متحده برای محافظت از زیرساختهای نفتی خلیج فارس فراهم میکند. توافق منطقهای قدرت (SMDA) با تعمیق روابط پاکستان و عربستان سعودی، موازنۀ امنیتی در برابر هند را تشدید کرده و سؤالهایی را در مورد دسترسی منطقهای اسرائیل به دالانهای هوایی طرح کرده و تحرکات منطقهای قدرت را از نو پیکربندی میکند.
اگرچه پیمان منطقهای قدرت (SMDA) در حال حاضر فاقد تمهیدهای لازم برای بازدارندگی هستهای و اجماع سیاسی منطقهای برای تبدیل شدن به یک چارچوب دفاعی مشترک است، اما زبان آن، که به زبان پیمان ناتو نزدیک است،تقویت بازدارندگی جمعی را نشان میدهد. در عوض، این پیمان، باعث میشود ایالات متحده و جامعۀ بینالمللی نسبت به تعهد ریاض در زمینۀ عدم اشاعۀ هستهای مردد شود، زیرا این همکاری امنیتی نگرانیهای موجود در مورد مسیر میانبر احتمالی ریاض برای دستیابی به سلاح هستهای از طریق اسلامآباد را تقویت میکند.
- سؤال ۱: در حال حاضرچه تحولات یا محرکهایی باعث شد پاکستان و عربستان سعودی بهطور رسمی پیمان دفاعی مشترک با یکدیگر امضا کنند؟
پاسخ ۱: طبق گزارشها، پاکستان و عربستان سعودی به دلیل عدم قطعیت در روابط تهران و ایالات متحده بیش از یک سال در مورد این پیمان بحث کردند، اما به نظر میرسد که به دلیل نگرانی از سرایت تنشها به منطقه پس از حملات اسرائیل به دوحه، بررسی این پیمان شتاب بیشتری گرفته است.
عربستان سعودی مدتهاست که قابلیتهای موشکی، پیشرفتهای هستهای و فعالیتهای نیابتی ایران را به عنوان تهدیدهای مداوم میبیند و برای مقابله با آنها به چتر امنیتی ایالات متحده متکی است که مبتنی بر فروش اسلحه، ایجاد پایگاههای نظامی و تضمینهای سیاسی است. رهبران عربستان سعودی در سالهای ۲۰۲۲-۲۰۲۳ به دنبال رسمی کردن حمایت ایالات متحده از طریق تضمینهای امنیتی به سبک ناتو و خرید جتهای 35 F- در ماه می ۲۰۲۵ بودند.
با این حال، چندین تصمیم ایالات متحده، از جمله عدم حمایت از عربستان پس از حملات حوثیها به تأسیسات نفتی بقیق در سال ۲۰۱۹، خروج پدافند موشکی در سال ۲۰۲۱ و پایان حمایت از عملیات عربستان در یمن، اعتماد ریاض به ایالات متحده را تضعیف کرد. در این شرایط، عربستان راهبرد خود را براساس فشار بر ایالات متحده برای کسب تضمینهای قویتر و در عین حال، تضمین امنیت از طریق مشارکتهای جایگزین تعریف کرد.
نقطۀ عطف در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ رخ داد، زمانی که جتهای اسرائیلی به یک مجتمع مسکونی در دوحه حمله کردند و پنج تن از اعضای حماس را کشتند. این حمله، خطر گسترش عملیات اسرائیل به کشورهای همسایه و همچنین عدم واکنش ایالات متحده را برجسته کرد.
با این رخداد، کشورها در سراسر خلیج فارس، راهبردهای دفاعی خود را مجدداً تنظیم کردند: قطر توافق دفاعی خود با ایالات متحده را تقویت کرد، اتحادیۀ عرب یک اجلاس اضطراری تشکیل داد و طبق گزارشها، مصر پیشنهاد تشکیل یک نیروی دفاعی عربی به سبک ناتو را داد. عربستان سعودی با توجه به همکاری غیررسمی با اسرائیل علیه ایران، کمتر نگران حملۀ مستقیم به خاک خود است، بلکه، این حمله تردیدهای دیرینه در مورد تکیه صرف بر ایالات متحده در بحبوحۀ گسترش فعالیت نیابتی ایران و آنچه عربستان سعودی عملیات نامحدود اسرائیل میداند را تقویت کرد.
پاکستان، این پیمان را با اهداف راهبردی، اقتصادی و سیاسی متمایز اما مکمل دنبال میکند. از نظر راهبردی، بند دفاع متقابل نه تنها پس از حملات دوحه، بلکه پس از بحران می ۲۰۲۵ با هند که محرک مهمی در محاسبات امنیتی پاکستان است، مطرح میشود. از نظر سیاسی، این بند، مبنایی برای پاکستان فراهم میکند تا مشارکتهای امنیتی خود را در خاورمیانه رسمی کند. از نظر اقتصادی، این پیمان، امکاناتی را برای سرمایهگذاری، دریافت وام، خریدهای دفاعی و همکاری در حوزۀ فناوری با عربستان سعودی فراهم میکند که میتواند در بحبوحۀ آشفتگی اقتصادی، شریان مالی بالقوهای برای اسلامآباد ایجاد کند.
- سوال ۲: آیا پیمان دفاعی به این معنی است که پاکستان بازدارندگی هستهای گستردهای را به عربستان سعودی ارائه میدهد؟
پاسخ ۲: این پیمان، بازدارندگی هستهای گستردهای را ایجاد نمیکند و چنین ترتیباتی در کوتاهمدت تعریف نشده است تنها براساس اظهارات چهرههای سیاسی، گمانهزنیها در مورد احتمالات در آینده، دامن زده شده است. خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، در یک مصاحبه رسانهای اظهار داشت که «آنچه ما داریم، منظور قابلیتهای ما، کاملاً تحت این پیمان در دسترس خواهد بود.» وی بعداً از این اظهارات کمی فاصله گرفت و توضیح داد که سلاحهای هستهای «در دستور کار نبودند.» در همین حال، یک مقام سعودی اعلام کرد که براساس این توافق «از تمام ابزارهای دفاعی و نظامی که بسته به تهدیدی خاص ضروری تلقی شوند، استفاده خواهد شد.»
با این حال، سایر بیانیههای مطبوعاتی لحن سنجیدهتری داشتند. وزارت امور خارجۀ پاکستان بدون اشاره به بازدارندگی هستهای رسمی و گسترده، پیمان دفاعی را «گسترده» توصیف کرد. رسانۀ وابسته به عربستان سعودی در اسلامآباد تأکید کرد که توافقنامۀ تازه امضا شده، همکاری نظامی موجود را از طریق افزایش آمادگی عملیاتی، رزمایشهای نظامی مشترک و اشتراکگذاری اطلاعات گسترش میدهد.
فراتر از لفاظیهای سیاسی، دکترین هستهای پاکستان، چشمانداز بازدارندگی هستهای گسترده را پیچیده میکند. زرادخانه هستهای اسلامآباد در درجۀ اول، مانع تجاوز متعارف و تهدیدهای هستهای از سوی هند میشود و گزینۀ استفادۀ پیشدستانه را برای جبران برتری متعارف هند، برای خود حفظ میکند. پاکستان علناً اعلام نکرده است که دکترین آن فراتر از این چارچوب است و هرگونه تضمین بازدارندگی هستهای گسترده به عربستان سعودی را به منزله انحراف از جهتگیری راهبردی تثبیتشده خود میداند.
- سوال ۳: واکنش ذینفعان کلیدی منطقهای و بینالمللی
پاسخ ۳: واکنشهای اولیه به این پیمان از سوی ایران، هند و اسرائیل از قائل بودن منافع راهبردی برای آن تا سکوت، متغیر بوده است.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، «آیندهای درخشان» را تصور کرد که در آن ایران، در کنار همسایگان خود، «امنیت جمعی» را از طریق «مکانیسمهای واقعی همکاری دفاعی و پاسخ مشترک به تهدیدها» تضمین میکند.
مشاوران ارشد رهبر ایران، نیز این احساس را تکرار کردند که این پیمان، تحولی مثبت به سوی یک پیمان دفاعی منطقهای است. همچنین، رسانههای دولتی ایران این پیمان را غیرخصمانه و حتی سازنده توصیف کردند؛ رسانههای خبری تسنیم و العالم آن را به عنوان تقویت بازدارندگی عربستان سعودی در برابر اسرائیل به تصویر کشیدند، همچنین فرارو، خبرگزاری جمهوری اسلامی و تهران تایمز اظهار داشتند که این پیمان میتواند به یک اتحاد گستردهتر به سبک ناتو، که می تواند ایران را هم در بر گیرد، تبدیل شود. روی هم رفته، این روایتها نشان میدهد که تهران این پیمان را به عنوان یک تهدید مستقیم نمیبیند و در حال بررسی چگونگی استفاده از آن است.
هند در قبال پیمان دفاعی موضع بیطرفانهای دارد و خاطرنشان میکند که دهلینو از رسمی شدن این پیمان مطلع بوده و پیامدهای آن را برای امنیت ملی و ثبات منطقهای بررسی خواهد کرد. وزارت امور خارجۀ هند بر اهمیت روابط با ریاض تأکید کرد و از طرفین در توافقنامۀ همکاری راهبردی (SMDA) خواست که «منافع و حساسیتهای متقابل را در نظر داشته باشند».
این واکنش، پیچیدگی موضع هند را نشان میدهد که با روابط رو به رشد آن با عربستان سعودی از طریق توافقنامه شورای مشارکت راهبردی ۲۰۱۹ شکل گرفته است، توافقنامهای که یک شورای عالیرتبه برای ارتقای همکاری دفاعی و بخش انرژی تأسیس کرد. هند از نزدیک چگونگی تأثیر توافقنامه همکاری راهبردی (SMDA) بر روابط پرتنش خود با پاکستان را زیر نظر خواهد داشت.
اظهارات آصف وزیر دفاع پاکستان حاکی از آن است که نیروهای سعودی میتوانند در اختلافهای مرزی هند و پاکستان مداخله کنند، اگرچه او خاطرنشان کرد که توافقنامۀ همکاری راهبردی (SMDA) از هیچ کشور خاصی نام نمیبرد. هرگونه دخالت عربستان در درگیری هند و پاکستان، با توجه به روابط ریاض با دهلینو و اسلامآباد، مواضع راهبردی هر سه طرف را پیچیده خواهد کرد.
در مقابل، دولت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در این مورد سکوت کرده است. از آنجایی که پاکستان در اواخر دهۀ 1990 به اسرائیل اطمینان داد که فناوری یا دانش هستهای را به هیچ کشور خاورمیانهای نخواهد داد، اسرائیل این کشور را در راهبرد امنیتی منطقهای خود لحاظ نکرده است.
با این حال، روابط رسمی دفاعی پاکستان با عربستان سعودی، عدم قطعیتی را در مورد موضع منطقهای اسرائیل ایجاد میکند که بیسروصدا، به حریم هوایی عربستان، دالانهای سوختگیری هوایی بر فراز این کشور و دادههای راداری در طول عملیات محدود علیه حوثیها و در حملات دوربُرد علیه ایران متکی بوده است. اگر این پیمان به یک توافق چندجانبه گسترش یابد، خطر پیچیده شدن دسترسی اسرائیل به سایر دالانهای هوایی خلیج فارس، بهویژه بر فراز امارات متحده عربی و اردن را به همراه خواهد داشت.
- سوال ۴: آیا این پیمان میتواند به یک توافق دفاع جمعی به سبک ناتو برای کشورهای عربی تبدیل شود؟
پاسخ ۴: اگرچه زبان این پیمان، منعکسکنندۀ تعهدهایی شبیه پیمان ناتو است، اما دوام و ظرفیت گسترش آن به سایر کشورها همچنان نامشخص است. اینکه آیا SMDA میتواند به یک ترتیبات چندجانبه شبیه ناتو تبدیل شود، به سناریوهای تلافی جمعی، نقش سلاحهای هستهای و غلبه بر سیاستهای منطقهای بستگی دارد.
اول، این پیمان دامنۀ واکنش جمعی را گسترده و تعریف نشده باقی میگذارد. در مقابل، مادۀ ۵ ناتو اعضا را متعهد میکند که در صورت «حملۀ مسلحانه» اقدام کنند و مادۀ ۶ مشخص میکند که چه نوع حملهای واکنش محسوب میشود. پیمان SMDA اعلام میکند که «هرگونه تجاوز علیه هر یک از کشورها، تجاوز علیه هر دو کشور تلقی میشود.» این بیانیۀ مطبوعاتی به جای «حملۀ مسلحانه» از اصطلاح «تجاوز» استفاده میکند و آن را گستردهتر از اصطلاحات ناتو میکند و میتواند شامل تروریسم، حملات نیابتی یا تهاجمهای جزئی باشد.
دوم، توافق پاکستان و عربستان سعودی به بازدارندگی هستهای نمیپردازد. از سند کمیتۀ نظامی ناتو در سال ۱۹۵۴ به شمارۀ ۴۸ MC تا آخرین مفهوم راهبردی آن، سلاحهای هستهای، هستۀ اصلی تضمین امنیت متقابل مادۀ ۵ آن بودهاند. در مقابل، بیانیۀ SMDA هیچ اشارهای به بازدارندگی هستهای یا سلاحهای هستهای نمیکند. با توجه به وضعیت هستهای پاکستان، حذف این مطلب، ناظران را بر آن داشت تا این سوال را مطرح کنند که آیا این پیمان میتواند برنامهریزی پنهانی که هم حمایت منطقهای را جلب کند و هم اعتبار ایجاد کند، ارائه دهد.
در نهایت، پیمان SMDA برای گسترده شدن فراتر از پاکستان و عربستان سعودی و دست یافتن به ترتیباتی به سبک ناتو با دیگر کشورهای عربی، با موانع سیاسی قابل توجهی روبرو خواهد شد. تلاشها برای تعمیق همکاریهای دفاعی منطقهای با شکست مواجه شده است: در اجلاس دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵، قطر و امارات متحدۀ عربی ظاهراً پیشنهاد مصر برای یک تشکیل نیروی نظامی مشترک عربی را به دلیل ترس از بدتر شدن وضعیت قطبی شدۀ منطقه رد کردند، در حالی که سایر کشورهای خلیج فارس به دلیل نگرانی از گنجاندن ایران یا ترکیه در این پیشنهاد ، از حمایت از آن خودداری کردند. این اختلافها نشان میدهد که چرا کشورهای منطقه اغلب ترتیبات دفاعی متقابل دوجانبه، مانند تضمین دفاعی اخیر ایالات متحده به قطر را ترجیح میدهند. پاکستان پیشنهاد داده است که درهای پیمان SMDA به روی کشورهای عربی بیشتری باز شود، اما بدون روشن شدن جزئیات کامل مفاد توافقنامه، عملی شدن این پیشنهاد همچنان نامشخص است.
- سوال ۵: این پیمان جدید برای منافع هستهای عربستان سعودی چه معنایی دارد؟
پاسخ ۵: پیمان دفاعی با پاکستان میتواند بر علاقه و چشمانداز عربستان سعودی به سلاحهای هستهای تأثیر بگذارد. در حالی که ریاض تأکید کرده است که برنامۀ هستهای آن برای مصارف غیرنظامی در نظر گرفته شده است، اما ولیعهد محمد بن سلمان، گفته است که اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، پادشاهی سعودی هم «مجبور به تهیه» آن خواهد شد و این نشان میدهد که برنامۀ عربستان به شرایط و تحولات منطقهای بستگی دارد. پیمان دفاعی جدید با پاکستان، بهصراحت بازدارندگی هستهای گسترده برای عربستان سعودی را مطرح نمی کند، در عین حال نگرانیهایی را در مورد جاهطلبیهای پادشاهی عربستان برای دستیابی به سلاحهای هستهای در صورت احساس نیاز، ایجاد میکند.
نظریۀ قدیمی «بمب در زیرزمین» مبنی بر این است که عربستان سعودی با اعتباری که در طول زمان به دست آورده، میتواند به سرعت به سلاح هستهای دست یابد. بازدیدهای شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز آل سعود، وزیر دفاع سابق عربستان از مرکز تحقیقات هستهای پاکستان در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۲، بیانیۀ محمد بن سلمان مبنی بر اینکه او میتواند به سادگی «یک بمب هستهای از پاکستان بخرد» و دستیابی به موشکهای دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای، شواهدی بر این امر است.
از همه مهمتر، عربستان سعودی خطوط مالی مهم، از جمله اعتبارات نفتی، سپردهها و کمکهای مستقیم را برای پاکستان فراهم کرد که تأثیر تحریمهای غرب بر این کشور را کاهش داد و اسلامآباد را برای دنبال کردن آزمایشهای هستهای بیشتر، جسور کرد. ریاض ممکن است انتظار داشته باشد که در نهایت به قابلیتهای هستهای دسترسی پیدا کند یا در عوضِ کمک مالی، تسلیحات هستهای دریافت کند.
اگر عربستان سعودی تکیه بر پاکستان برای دستیابی به سلاح هستهای را به عنوان یک میانبر، مناسب ببیند، ممکن است منافع احتمالی خود را در توسعۀ بومی که به زمان، پول و تخصص فنی بیشتری نیاز دارد، رها کند. تاکنون، عربستان سعودی «استاندارد طلایی» ایالات متحده را در مذاکرات بر سر توافقنامۀ همکاری هستهای غیرنظامی رد کرده است. این استاندارد، عربستان را از غنیسازی اورانیوم در مسیر ساخت سلاحهای هستهای از ابتدا منع میکند. تمایل ناگهانی عربستان سعودی برای پذیرش این محدودیتهای ایالات متحده میتواند نشانهای از این باشد که ریاض قصد دارد به جای آمریکا، به پاکستان تکیه کند و این امر خطر گسترش سلاحهای هستهای را از طریق این همکاری افزایش میدهد.
- سوال ۶: قدم بعدی چیست؟
پاسخ ۶: این پیمان در بحبوحۀ افزایش عدم قطعیت در امنیت منطقهای و بینالمللی و بررسی چگونگی دفاع کشورها از خود، منعقد میشود. با نگاهی به آینده، سه تحول مهم میتواند بر جهتگیری پیمان پاکستان و عربستان سعودی تأثیر بگذارد:
اول، به نظر میرسد عربستان سعودی به نوعی بازدارندگی هستهای گسترده علاقهمند است، در حالی که پاکستان علناً از اظهارات خود مبنی بر ارائۀ چنین تضمینهایی عقبنشینی کرده است.
دوم، این پیمان ممکن است شکل اتحادها را در خاورمیانه تغییر دهد. عربستان سعودی میتواند از طریق رزمایشهای نظامی مشترک، انتقال تسلیحات یا فناوری هستهای، روابط خود را با پاکستان بیشتر تعمیق بخشد. در همین حال، هند ممکن است همکاری امنیتی با اسرائیل را تقویت کند و از فناوری، اطلاعات و پشتیبانی دفاعی رژیم صهیونیستی، برای محافظت از منافع خود استفاده کند.
SMDA ، ارائۀ بازدارندگی هستهای را مستثنی میکند. پیمان آتلانتیک شمالی هم که در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد در ابتدا اصطلاح «سلاحهای هستهای» را حذف کرد، اما این پیمان مانند ناتو، میتواند به مرور زمان تکامل یابد و توافقنامهها یا برنامهریزی راهبردی بعدی و نقش بازدارندگی و دامنۀ دفاع جمعی را بازتعریف کند.

