مقدمه
مطالعات شرق | قزاقستان به دلیل موقعیت راهبردی و منابع طبیعی گستردۀ خود، پس از فروپاشی شوروی نقشی محوری در آسیای مرکزی داشته است. این جایگاه راهبردی در کنار سیاست خارجی متوازن و چندوجهی این کشور برای گسترش روابط با بازیگران منطقهای و بینالمللی، فرصتی بسیار مناسب برای ارتقای جایگاه قزاقستان در نظام بینالملل در اختیار این کشور قرار داده است.
سیاست خارجی قزاقستان بعد از انتقال قدرت از «نورسلطان نظربایف»، اولین رئیسجمهور این کشور به «قاسم ژومارت توکایف» دستخوش تغییراتی ظریف اما مهم شده است. درحالیکه هر دو رئیسجمهور قائل به سیاست خارجی چندوجهی بودهاند، اما روش فعالیت آنها در عمل، تفاوتهایی را نشان میدهد. مقایسۀ این دو دوره امکان بررسی چگونگی تغییر واقعیتهای ژئوپلیتیکی و تأثیر عوامل داخلی بر سیاست خارجی قزاقستان را فراهم میکند.
«نورسلطان نظربایف» که از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۱۹ بهعنوان اولین رئیسجمهور قزاقستان نزدیک به سه دهه قدرت را در این کشور در اختیار داشت، سیاست خارجی «چندوجهی» را باهدف برقراری توازن در روابط با قدرتهای بزرگ، بهویژه روسیه، چین و کشورهای غربی ایجاد کرد. این رویکرد به قزاقستان اجازه داد تا چشمانداز ژئوپلیتیکی خود را به طور مؤثر پیش ببرد و موقعیت راهبردی خود را بین کشورهای تأثیرگذار تقویت کند.
دورۀ تصدی نظربایف با تمرکز بر توسعۀ اقتصادی، ثبات منطقهای و تقویت نقش قزاقستان بهعنوان یک بازیگر کلیدی در سازمانهای بینالمللی همراه بود. آستانه، طی قریب به سه دهه و تا زمان استعفای نورسلطان نظربایف، در کنار رویکرد چندجانبهگرایی و باهدف حفظ توازن در روابط با قدرتهای بزرگ، به دنبال تقویت اتحادهای منطقهای نیز بود بهطوریکه شخص نظربایف نقش مهمی را بهعنوان معمار و مروج ادغام اوراسیا ایفا کرد.
در مقابل، در دورۀ ریاستجمهوری توکایف که از سال ۲۰۱۹ آغاز شد، در کنار ایجاد تنوع در همکاریهای بینالمللی، افزایش روابط با قدرتهای منطقهای و تقویت روابط با اتحادیۀ اروپا، بر حاکمیت ملی و تنوع و نوسازی اقتصادی و عملگرایی اقتصادی تأکید بیشتری شد و این عملگرایی اقتصادی در ابتکارهایی با هدف افزایش روابط تجاری و مشارکت در زنجیرههای تأمین جهانی بهویژه در بخشهایی مانند انرژی و کشاورزی کاملاً مشهود است.
تفاوتهای سیاست خارجی نظربایف و توکایف
توکایف، درحالیکه بسیاری از جنبههای سیاست خارجی نظربایف را ادامه داده، اما دیپلماسی وی عناصر جدیدی را معرفی کرده که منعکسکنندۀ تغییرات ژئوپلیتیکی و اولویتهای داخلی قزاقستان است.
سیاست خارجی قزاقستان از زمان استعفای نورسلطان نظربایف از ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۹ شاهد تحولاتی بوده است. هرچند که او تا اوایل سال ۲۰۲۲ و قبل از وقایع ژانویه همچنان نفوذ قابلتوجهی در تمام حوزهها از جمله سیاست خارجی قزاقستان داشت؛ اما بهتدریج و با کاهش نفوذ نظربایف و تثبیت جایگاه توکایف سیاست خارجی این کشور نیز دستخوش تغییراتی شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
- تأکید بر حاکمیت ملی و هویت قزاقستان: یکی از مهمترین تحولات در حوزۀ سیاست خارجی توکایف، تأکید جدیتر بر حاکمیت ملی و استقلال قزاقستان است. او به دنبال اثبات هویت قزاقستان بهعنوان یک کشور مستقل است تا این کشور را از تصویر وابستگی بیش از حد به روسیه دور کند.
- تغییر در روابط با روسیه: درحالیکه قزاقستان هنوز روابط نزدیک و راهبردی با مسکو دارد؛ اما نسبت به سایر کشورهای آسیای مرکزی، موضع متفاوتتری را پس از حملۀ ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین از خود نشان داده است که شامل امتناع از شناسایی الحاق سرزمینهای اوکراین به روسیه و مخالفت علنی با توجیهات روسیه برای جنگ و تأکید بر حاکمیت و تمامیت ارضی قزاقستان میشود.
برخلاف نظربایف که از انتقاد نسبت به اقدامهای نظامی روسیه در گرجستان در سال ۲۰۰۸ و کریمه در سال ۲۰۱۴ اجتناب کرد، توکایف در قبال مسئلة اوکراین موضعی دیپلماتیک نشان داده که حاکی از تغییر در نگاه آستانه به روابط با روسیه است. بهعنوانمثال، توکایف در مجمع سنپترزبورگ در سال ۲۰۲۲ از به رسمیت شناختن مناطق جداییطلب اوکراین که روسیه ادعای مالکیت آنها را دارد، خودداری کرد و گفت: «ما تایوان، کوزوو، اوستیای جنوبی یا آبخازیا را به رسمیت نمیشناسیم. این اصل در مورد سرزمینهای شبهدولتی مانند دانتسک و لوهانسک نیز اعمال خواهد شد.»
- تقویت روابط با غرب: قزاقستان در سالهای اخیر به دنبال روابط نزدیکتر با اتحادیۀ اروپا، ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی بوده است. این شامل افزایش تعاملات دیپلماتیک، همکاریهای اقتصادی و افزایش تلاشها برای جذب سرمایهگذاری از جانب غربیها میشود.
- تمرکز بر افزایش همکاریهای منطقهای در آسیای مرکزی: قزاقستان تقویت روابط با همسایگان آسیای مرکزی را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است و با افزایش همکاریها در حوزههایی مانند اقتصاد و امنیت و منابع آب به دنبال ایجاد ثبات منطقهای بیشتر و کاهش اتکا به قدرتهای خارجی است.
لازم به ذکر است که این تغییرات هنوز ادامه دارند و سیاست خارجی قزاقستان همچنان در حال پیشرفت است. این کشور با یک موازنة ظریف، در کنار اینکه به دنبال حفظ روابط خوب با روسیه، چین، ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا است و حساسیتهای تمام طرفها را در نظر دارد، همزمان مشارکت خود را با بازیگران دیگر نیز در دستور کار دارد و درعینحال بر تقویت استقلال خود تأکید دارد.
نتیجهگیری
درحالیکه سیاست خارجی قزاقستان در دوران نظربایف مبتنی بر چندجانبهگرایی و بهشدت متکی بر دیپلماسی شخصی و روابط طولانیمدت وی با رهبران جهان شکلگرفته بود، اما سیاست خارجی در زمان توکایف، چندجانبهگرایی عملگرا مبتنی روندهای معمول دیپلماتیک است.
در دوران توکایف، قزاقستان تعامل بیشتر و فعالتری را با چین، بهویژه در حوزههای تجارت و زیرساختها، نشان داده است. توکایف از طریق همراهی همهجانبه با طرح کمربند و جادۀ چین، افزایش مبادلات قزاقستان را بهعنوان پلی قابلاعتماد بین شرق و غرب مطرح کرده و روابط خود را با پکن تعمیق بخشیده و تا حدودی کوشیده است تا با این نزدیکی، قزاقستان را از موضع ژئوپلیتیکی تهاجمی روسیه دور کند.
دکترین نوظهور سیاست خارجی توکایف، نشانگر تکامل سیاست خارجی قزاقستان بهسوی چندجانبهگرایی عملگرایانه است که ریشه در بیطرفی، تنوعبخشی و تثبیت جایگاه این کشور بهعنوان یک قطب منطقهای دارد و تلاشهای مداوم برای مدیریت تنشهای منطقهای، افزایش همکاری اقتصادی و اثبات هویت قزاقستان در صحنۀ جهانی، منعکسکنندۀ دیدگاه راهبردی توکایف است.
تحت رهبری توکایف، نقش قزاقستان در نهادهای چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای و اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا از مشارکت نمادین به موقعیت راهبردی، تکامل یافته است. در واقع قزاقستان با تقویت همکاری با شرکای اصلی و حفظ یک رویکرد ملی مستقل، در حال تغییر چشمانداز ژئوپلیتیکی خود و تثبیت جایگاه خود در جهان چندقطبی امروز است.
به طور خلاصه، درحالیکه نظربایف و توکایف در زمان ریاستجمهوری خود هر دو سیاست خارجی چندوجهی را به کار گرفتهاند، اما رویکرد توکایف با تأکید بیشتر بر حاکمیت ملی، عملگرایی اقتصادی و همکاری منطقهای متمایز میشود و سیاست خارجی وی نشاندهندۀ تغییر به سمت یک سیاست خارجی قدرتمندتر و مستقلتر است که منعکسکنندۀ نقش رو به رشد قزاقستان در عرصۀ بینالمللی است.