English
شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ ساعت: ۱۰:۴۱
  • صفحه نخست
  • کشورهای هدف
    • افغانستان
    • پاکستان
    • آسیای مرکزی
    • ترکمنستان
    • تاجیکستان
    • قزاقستان
    • قرقیزستان
    • ازبکستان
  • موضوعات
    • سیاسی
    • امنیتی
    • اقتصادی
    • اجتماعی و فرهنگی
  • انتشارات
    • نشریه تخصصی
    • اینفوگرافیک
    • ویژه‌نامه
    • گاهنامه
گزارش تحلیلی > افغانستان
تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۰۰
جالب است
۰
بازگشت آمریکا به پایگاه بگرام
پیامدها و سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا به «پایگاه بگرام» افغانستان
دکتر علی اصغر داودی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
در هفته‌های اخیر، اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا دربارۀ ضرورت بازپس‌گیری پایگاه هوایی بگرام بار دیگر افغانستان را در کانون توجه بین‌المللی قرار داده است. طالبان بلافاصله این درخواست را رد کرد و با تأکید بر توافق دوحه، هرگونه حضور نظامی آمریکا را نقض حاکمیت ملی خود دانست. از آنجا که مداخلۀ نظامی بدون رضایت دولت مستقر از منظر حقوق بین‌الملل مشروعیت ندارد، این موضوع پرسش‌های تازه‌ای را در محافل سیاسی و رسانه‌ای ایجاد کرده است.
پیامدها و سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا به «پایگاه بگرام» افغانستان
🖊️ نویسنده: دکتر علی اصغر داودی؛ دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 12 دقیقه

  1. مقدمه

  2. اهمیت پایگاه بگرام برای آمریکا 

  3. موضع طالبان

  4. احتمال بازگشت آمریکا و سناریوهای محتمل

  5. پیامدها و واکنش‌ها به بازگشت احتمالی آمریکا 

  6. نتیجه‌گیری

پیامدها و سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا به «پایگاه بگرام» افغانستان

مقدمه

مطالعات شرق | در هفته‌های اخیر، اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا دربارۀ ضرورت بازپس‌گیری پایگاه هوایی بگرام بار دیگر افغانستان را در کانون توجه بین‌المللی قرار داده است. طالبان بلافاصله این درخواست را رد کرد و با تأکید بر توافق دوحه، هرگونه حضور نظامی آمریکا را نقض حاکمیت ملی خود دانست. از آنجا که مداخلۀ نظامی بدون رضایت دولت مستقر از منظر حقوق بین‌الملل مشروعیت ندارد، این موضوع پرسش‌های تازه‌ای را در محافل سیاسی و رسانه‌ای ایجاد کرده است. 

اظهارات ترامپ، به‌ویژه تهدید او مبنی بر اینکه «در صورت عدم بازگشت بگرام، اتفاق‌های بدی رخ خواهد داد»، بازتاب گسترده‌ای یافت. بسیاری از تحلیلگران این سخنان را بیشتر یک «ژست سیاسی» برای مخاطب داخلی آمریکا و «نمایش قاطعیت» در عرصۀ انتخابات دانسته‌اند تا طرحی عملیاتی. هم‌زمان، برخی ناظران به بُعد ژئوپلیتیکی این موضوع اشاره کرده و یادآور شده‌اند که نزدیکی بگرام به مرزهای چین و مراکز حساس راهبردی این کشور می‌تواند انگیزه‌ای مهم برای طرح چنین ایده‌ای باشد.

واکنش طالبان به این تهدیدها، قاطع و روشن بود. سخنگوی این گروه بر ضرورت «واقع‌گرایی و عقلانیت» آمریکا تأکید کرد و وزیر دفاع طالبان نیز هرگونه واگذاری خاک افغانستان را غیرقابل تصور دانست. این مواضع نشان می‌دهد که حکومت طالبان قصد ندارد بازگشت آمریکا را به مقدمه‌ای برای مشروعیت‌بخشی به مداخلات خارجی تبدیل کند. در همین حال، کشورهای منطقه از جمله چین، روسیه، ج.ا.ایران و پاکستان، نگرانی عمیق خود را از احتمال بازگشت آمریکا ابراز کرده‌اند. آنها معتقدند حضور مجدد واشنگتن می‌تواند موازنه‌های امنیتی منطقه را برهم بزند و رقابت‌های ژئوپلیتیکی را تشدید کند.

نوشتار حاضر با هدف واکاوی ابعاد مختلف این موضوع، ابتدا به بررسی اهمیت راهبردی بگرام برای امریکا می‌پردازد، سپس مواضع طالبان را تحلیل کرده و در ادامه، سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا و واکنش‌های احتمالی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

اهمیت پایگاه بگرام برای آمریکا

پایگاه هوایی بگرام از چند جهت برای آمریکائی‌ها حائز اهمیت است:

1. بُعد نظامی ـ راهبردی: بگرام تا پیش از خروج آمریکا از افغانستان (۲۰۲۱) قلب عملیات نظامی ایالات متحده در منطقه بود. این پایگاه دارای باند پرواز بسیار طولانی، ظرفیت پذیرش هواپیماهای سنگین (B-52،C-17  و غیره) و امکانات پیشرفتۀ لجستیکی و تعمیراتی بود. موقعیت بگرام به آمریکا امکان می‌داد تا کل افغانستان و بخش‌های وسیعی از آسیای مرکزی، پاکستان و حتی غرب چین را زیر پوشش هوایی و اطلاعاتی قرار دهد. این پایگاه در عملیات علیه القاعده، طالبان و بعداً داعش خراسان به‌عنوان پایگاه اصلی استفاده می‌شد. بازگشت به بگرام می‌تواند به معنای بازسازی یک «پایگاه ضدتروریسم در قلب منطقه» باشد.

2. بُعد ژئوپلیتیکی: نزدیکی جغرافیایی بگرام به مرزهای چین، روسیه و ایران اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. کنترل بگرام می‌تواند برای آمریکا به مثابه داشتن «چشم و گوش» در آسیای مرکزی عمل کند و موازنه قدرت در برابر نفوذ چین (کمربند و جاده) و روسیه را تغییر دهد. افغانستان حلقۀ اتصال آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و خاورمیانه است. حضور آمریکا در بگرام به آن کشور امکان می‌دهد در دالان‌های انرژی، تجارت و امنیتی منطقه نقشی تعیین‌کننده بازی کند.

3. بُعد اطلاعاتی و امنیتی: بگرام فقط یک پایگاه هوایی نبود؛ امکانات گستردۀ اطلاعاتی و ارتباطی داشت. آمریکا می‌توانست از آنجا عملیات جمع‌آوری اطلاعات را  در افغانستان و کشورهای همسایه انجام دهد. با توجه به وضعیت ژئوپلیتیک افغانستان، بگرام برای پایش شبکه‌های تروریستی، مسیرهای قاچاق مواد مخدر و نیز تحرکات مرزی ارزش بالایی داشت.

4. بُعد نمادین و سیاسی: خروج شتاب‌زده آمریکا از بگرام در ۲۰۲۱ به‌عنوان «نماد شکست» ایالات متحده در افغانستان تلقی شد. بازپس‌گیری بگرام می‌تواند در سطح داخلی و خارجی به‌عنوان بازسازی «اعتبار و هژمونی آمریکا» معرفی شود. حتی طرح احتمال بازگشت به بگرام می‌تواند ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و دیپلماتیک بر طالبان باشد؛ یعنی ارزش سیاسی ـ روانی آن فراتر از جنبه نظامی است.

بنابراین، بگرام برای آمریکا یک دارایی چندمنظوره است. از دید واشنگتن، کنترل آن می‌تواند نه‌تنها مبارزه با تروریسم را تسهیل کند، بلکه در رقابت‌های بزرگ‌تر با چین، روسیه و ایران یک برگ راهبردی به شمار آید. در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰، آمریکا (و متحدان ناتو) استفاده‌های متعددی از بگرام داشتند. در این دوره، بگرام به مرکز فرماندهی نیروهای ائتلاف در افغانستان بدل شد. بسیاری از تصمیم‌های عملیاتی بزرگ ـ از حمله به مواضع طالبان تا عملیات علیه القاعده ـ از همین‌جا طراحی و هدایت می‌شد. این پایگاه با داشتن دو باند پرواز طولانی، به هواپیماهای باری بزرگ (C-17، C-130) امکان می‌داد که انتقال نیرو، تجهیزات و مهمات را به‌طور مستقیم انجام دهند.

در عین حال، بگرام یکی از اصلی‌ترین مراکز پرواز پهپادها و جنگنده‌ها بود. بسیاری از عملیات‌ها علیه القاعده، طالبان و بعدها داعش خراسان از اینجا انجام می‌گرفت. یگان‌های ویژۀ آمریکا و متحدانشان، از بگرام به‌عنوان پایگاه پرش برای عملیات شبانه و هدفمند علیه رهبران شورشی استفاده می‌کردند. به علاوه، بگرام یک هاب/قطب بزرگ اطلاعاتی بود. آمریکا از آن برای شنود ارتباطات، رهگیری تحرکات شورشیان و جمع‌آوری داده‌های امنیتی در کل منطقه استفاده می‌کرد. در بخش‌هایی از این پایگاه، آمریکا یک زندان امنیتی داشت که صدها مظنون تروریستی در آن نگهداری و بازجویی می‌شدند. این زندان بعدها به یکی از جنجالی‌ترین موضوع‌های حقوق بشری حضور آمریکا در افغانستان بدل شد.

علاوه بر آمریکا، سایر نیروهای ناتو (از جمله بریتانیا، آلمان، فرانسه و غیره) بخشی از تأسیسات بگرام را استفاده می‌کردند. این پایگاه به‌عنوان یک «هاب/قطب لجستیکی بین‌المللی» عمل می‌کرد که به کشورهای مختلف امکان می‌داد عملیات خود را هماهنگ کنند. در کنار همۀ اینها، بگرام نقش بزرگ‌ترین بیمارستان نظامی آمریکا در افغانستان را داشت که هم به سربازان خارجی و هم گاهی به شهروندان افغان خدمات می‌داد. بگرام عملاً نشان‌دهندۀ قدرت و حضور پایدار آمریکا در افغانستان بود و به‌نوعی «شهرک نظامی آمریکایی» در قلب این کشور به حساب می‌آمد. به همین دلیل است که پس از خروج آمریکا در ۲۰۲۱، خالی‌شدن بگرام به‌عنوان نشانۀ قطعی پایان حضور واشنگتن در افغانستان تلقی شد.

مطالب پیشنهادی:

تغییر سیاست آمریکا در قبال طالبان: از مبارزه با تروریسم تا تعامل راهبردی
شرایط و موانع عادی‌سازی روابط آمریکا با حکومت طالبان

موضع طالبان

حکومت طالبان اصرار دارد که در شرایط کنونی اجازۀ بازگشت امریکا و در اختیار گرفتن دوبارۀ پایگاه بگرام را نخواهند داد. با این حال، همانند گذشته، موضع واقعی این گروه تابع عوامل گوناگونی است که می‌تواند در هر زمان تغییر یابد. از این رو، تحلیل مزایا و معایب بازگشت احتمالی آمریکا به بگرام برای طالبان، همراه با شرایط سیال موجود، تصویری روشن‌تر از این مسأله ارائه می‌دهد.

بر اساس گزارش‌های معتبر، سخنگویان طالبان به‌صراحت بازگشت نظامی آمریکا و حضور مجدد نیروهای خارجی در افغانستان را مردود دانسته‌اند. آنان با تأکید بر استقلال و تمامیت ارضی کشور تصریح کرده‌اند که «حتی یک وجب» از خاک افغانستان نباید به کنترل نیروهای خارجی بازگردد. همچنین طالبان مکرراً به توافق‌نامۀ دوحه ارجاع داده‌اند که در آن بر عدم استفاده از زور و عدم تهدید نظامی علیه افغانستان توسط قدرت‌های خارجی تأکید شده است.

در نتیجه، موضع رسمی کنونی طالبان این است که هرگونه تلاش برای بازپس‌گیری بگرام از سوی ایالات متحده غیرقابل پذیرش است. دلایل این موضع‌گیری طالبان را می‌توان در چند محور اصلی توضیح داد.

  • نخست آنکه یکی از ارکان مشروعیت این گروه بر شعار استقلال و پایان سلطۀ خارجی استوار است؛ بازگشت آمریکا به بگرام می‌تواند این مشروعیت داخلی را تضعیف کرده و مخالفان داخلی را به مقاومت تشویق کند.
  • دوم، حضور آمریکا در بگرام به معنای افزایش توان اطلاعاتی و نظارتی امریکا بر تحرکات طالبان و گروه‌های همسو خواهد بود، امری که تهدیدی جدی برای کنترل امنیتی طالبان محسوب می‌شود.
  • سوم، بخش قابل توجهی از مردم افغانستان و برخی کشورهای منطقه از ایدۀ استقلال در برابر دخالت خارجی حمایت می‌کنند؛ بنابراین طالبان نمی‌خواهند با پذیرش حضور مجدد آمریکا با فشار اجتماعی یا اعتراض عمومی روبه‌رو شوند.
  • چهارم، توافق‌نامه‌های بین‌المللی، به‌ویژه توافق‌نامه دوحه، دربرگیرندۀ بندهایی دربارۀ عدم مداخله نظامی خارجی است و طالبان تلاش دارد با پایبندی به آنها، مشروعیت بین‌المللی خود را تقویت کند.

با وجود این، پرسش اصلی آن است که آیا این مواضع طالبان به‌طور قطعی و همیشگی خواهد بود یا خیر؟

پاسخ به این پرسش مستلزم بررسی عواملی است که می‌توانند موجب تغییر در موضع این گروه شوند.

  •  نخست، بحران اقتصادی عمیق افغانستان ـ شامل تحریم‌ها، کاهش کمک‌های بین‌المللی و افت سرمایه‌گذاری ـ طالبان را در شرایطی قرار داده که ممکن است نیاز به همکاری یا کمک‌های مشروط آمریکا پیدا کند.
  • دوم، طالبان تاکنون به رسمیت کامل بین‌المللی دست نیافته‌ است؛ از این ‌رو، امکان دارد برای کسب شناسایی رسمی از برخی کشورها حاضر به ارائۀ امتیازهایی محدود، از جمله دسترسی غیرنظامی یا همکاری‌های امنیتی، شود.
  • سوم، در صورتی که گروه‌های تروریستی وابسته به القاعده یا داعش در افغانستان به حدی تقویت شوند که طالبان از مهار کامل آن‌ها ناتوان بماند، این گروه احتمالاً برای مدیریت تهدیدات امنیتی، ولو به‌صورت محدود، به همکاری خارجی تن دهد.
  • چهارم، فشارهای بین‌المللی، تشدید تحریم‌ها یا تهدید به انزوای بیشتر می‌تواند حکومت طالبان را به پذیرش مذاکره و امتیازدهی سوق دهد.

بنابراین، با توجه به تثبیت نسبی قدرت طالبان پس از ۲۰۲۱ و نیاز این حکومت به بهره‌برداری داخلی از مخالفت با بازگشت امریکا، فعلاً موضع این گروه در قبال بازگشت امریکا «قاطعانه منفی» ارزیابی می‌شود. با این حال، در افق میان‌مدت یا بلندمدت، در صورتی که فشارهای اقتصادی شدیدتر شود، نیاز به کمک‌های بین‌المللی افزایش یابد یا تهدیدهای امنیتی از سوی گروه‌های تروریستی گسترش یابد، احتمال انعطاف‌پذیری طالبان وجود دارد. این انعطاف‌پذیری، البته، نه به معنای پذیرش کامل حضور نظامی آمریکا، بلکه بیشتر در قالب همکاری‌های موقت، توافق‌های محدود یا واگذاری بخشی از دسترسی‌ها در چارچوب ترتیباتی مشخص خواهد بود.

احتمال بازگشت آمریکا و سناریوهای محتمل

در شرایط کنونی، بازگشت کامل و رسمی ایالات متحده به افغانستان به‌منظور تصرف مجدد پایگاه بگرام یا استقرار دوبارۀ نیروهای نظامی در مقیاس گسترده، با توجه به مجموعه‌ای از عوامل بازدارنده، بعید به نظر می‌رسد. خستگی راهبردی ناشی از جنگ‌های طولانی‌مدت، مخالفت افکار عمومی و کنگرۀ آمریکا با صرف هزینه‌های کلان در افغانستان، مقاومت سرسخت طالبان، حساسیت شدید قدرت‌های منطقه‌ای نظیر ایران، روسیه، چین و پاکستان و نیز وجود گزینه‌های جایگزین کم‌هزینه‌تر همچون استقرار فرامرزی، بهره‌گیری از پهپادها و استفاده از پایگاه‌های موجود در خلیج فارس از جمله دلایلی هستند که احتمال بازگشت گستردۀ آمریکا را کاهش می‌دهند. با این حال، سناریوی بازگشت محدود، غیرمستقیم یا نیمه‌پنهان آمریکا به افغانستان همچنان قابل تصور است.

در مجموع، در این زمینه می‌توان چند سناریوی محتمل را برشمرد:

1. سناریوی «بازگشت کامل نظامی امریکا»:

این سناریو بر بازپس‌گیری پایگاه بگرام و استقرار مستقیم نیروهای رزمی دلالت دارد. تحقق آن به دلیل هزینه‌های سیاسی و مالی بسیار بالا، درگیری مستقیم با طالبان و واکنش شدید منطقه‌ای به‌ویژه از سوی چین، ایران و روسیه، بعید است. احتمال اجرای چنین گزینه‌ای تنها در صورتی افزایش می‌یابد که تهدیدی فاجعه‌بار و مشابه حملات 11 سپتامبر از خاک افغانستان علیه منافع حیاتی آمریکا صورت گیرد.

2. سناریوی «حضور محدود یا نیمه‌پنهان»:

در این حالت، آمریکا می‌تواند با بازگشت محدود به بگرام یا پایگاه‌های کوچک دیگر، تحت پوشش «همکاری ضدتروریسم» یا «پشتیبانی فنی»، حضور پیدا کند. این حضور ممکن است از طریق پیمانکاران خصوصی و نه نیروهای رسمی ارتش، یا از طریق همکاری محدود با برخی جناح‌های طالبان و گروه‌های محلی صورت گیرد. احتمال تحقق این سناریو بیش از گزینۀ نخست و در سطحی متوسط ارزیابی می‌شود. این رویکرد به آمریکا امکان می‌دهد بدون ورود به جنگ مستقیم، بر تحولات افغانستان نظارت اطلاعاتی داشته و در عین حال فشار امنیتی بر چین و منطقه اعمال کند.

3.سناریوی «استفادۀ امریکا از همسایگان افغانستان»:

در این چارچوب، آمریکا می‌تواند از ظرفیت پایگاه‌های نظامی موجود در آسیای مرکزی- به‌ویژه در ازبکستان و تاجیکستان- یا از زیرساخت‌های نظامی در خلیج فارس برای اجرای عملیات پهپادی و هوایی بهره گیرد. این سناریو به واشنگتن امکان می‌دهد کنترل اطلاعاتی و هوایی خود را حفظ کند، بی‌آنکه مستقیماً به خاک افغانستان بازگردد. از منظر هزینه و ریسک سیاسی، این گزینه کم‌هزینه‌تر و نسبتاً عملی‌تر به نظر می‌رسد و احتمال تحقق آن بیش از دو سناریوی قبلی است.

4. سناریوی «نفوذ سیاسی ـ اطلاعاتی»:

این رویکرد بر تقویت شبکه‌های اطلاعاتی، حمایت از جریان‌های مخالف طالبان و اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی تمرکز دارد. در چنین شرایطی، آمریکا حضور نظامی مستقیم در افغانستان نخواهد داشت، اما می‌تواند بستر لازم برای سناریوهای آینده را فراهم سازد؛ به‌ویژه در صورت بروز تحولات سیاسی یا امنیتی داخلی. این سناریو بیش از همه با رویکرد کنونی سیاست خارجی آمریکا در قبال طالبان ــ یعنی فشار بیرونی همراه با تعامل حداقلی ــ هم‌خوانی دارد و از میان تمامی گزینه‌های مطرح‌شده، احتمال تحقق آن بیشتر ارزیابی می‌شود.

پیامدها و سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا به «پایگاه بگرام» افغانستان

پیامدها و واکنش‌ها به بازگشت احتمالی آمریکا

بازگشت احتمالی ایالات متحده به افغانستان و به‌ویژه تصرف مجدد پایگاه بگرام، صرفاً یک اقدام نظامی محدود تلقی نمی‌شود، بلکه رویدادی ژئوپلیتیک با پیامدهای گسترده برای امنیت، دیپلماسی و توازن قدرت در منطقه خواهد بود. بگرام که طی دو دهۀ گذشته قلب عملیات نظامی آمریکا در افغانستان محسوب می‌شد، اکنون در صورت احیای حضور ایالات متحده بار دیگر به کانونی از رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی تبدیل خواهد شد. واکنش کشورهای کلیدی منطقه، از چین و روسیه گرفته تا ایران، پاکستان، هند و دولت‌های آسیای مرکزی، تعیین‌کننده چشم‌انداز آینده این حضور خواهد بود. در ادامه، پیامدها و واکنش‌های احتمالی هر کشور به اختصار بررسی می‌شود.

1. چین؛ تشدید رقابت راهبردی و احساس تهدید مستقیم

از منظر چین، حضور مجدد آمریکا در بگرام به‌ویژه در نزدیکی مرزهای غربی‌اش، تهدیدی مستقیم به امنیت ملی تلقی می‌شود. اظهارات ترامپ مبنی بر فاصلۀ یک‌ساعته بگرام تا مراکز حساس چین، هرچند مبالغه‌آمیز باشد، پیام روشنی دارد: واشنگتن قصد دارد از افغانستان به‌عنوان اهرمی برای مهار پکن استفاده کند. این حضور برای چین پیامدهای مختلفی خواهد داشت. افزایش نگرانی‌های امنیتی در استان سین‌کیانگ و احتمال تشدید بی‌ثباتی در میان اویغورها؛ فشار اطلاعاتی و شنود الکترونیک از خاک افغانستان بر تحرکات نظامی و فناورانه چین؛ و محدودسازی ابتکار «کمربند و جاده» که بخش مهمی از مسیر آن از آسیای مرکزی می‌گذرد، از جمله این پیامدهاست. واکنش چین احتمالاً شامل افزایش همکاری‌های نظامی با روسیه و ایران، تقویت حضور امنیتی در آسیای مرکزی و سرمایه‌گذاری بیشتر در دیپلماسی چندجانبه (مانند سازمان همکاری شانگهای) برای منزوی‌کردن واشنگتن خواهد بود.

2. روسیه؛ حفاظت از «حیاط خلوت» و مقابله تلافی‌جویانه

روسیه به‌طور سنتی آسیای مرکزی را حوزۀ نفوذ خود می‌داند و بازگشت آمریکا به بگرام را تهدیدی مستقیم علیه امنیت جنوبی خود قلمداد می‌کند. این حضور می‌تواند موازنۀ قدرت در منطقه را برهم بزند و جایگاه مسکو را در آسیای مرکزی تضعیف کند. پیامدهای احتمالی این حضور برای روسیه شامل فشار روانی و سیاسی بر کرملین برای حفظ نفوذ در «خارج نزدیک»؛ نگرانی از تبدیل افغانستان به سکوی شنود و عملیات آمریکا علیه روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز؛ تضعیف موقعیت مسکو در بازار تسلیحات و انرژی منطقه‌ای است. واکنش روسیه می‌تواند به صورت برگزاری رزمایش‌های گسترده با کشورهای آسیای مرکزی، گسترش فروش تجهیزات نظامی به طالبان و دولت‌های همسایه و ایجاد هماهنگی سه‌جانبه با چین و ایران برای مهار نفوذ آمریکا باشد.

3. ایران؛ افزایش فشار امنیتی و مانور دیپلماتیک

ج.ا.ایران که مرزهای طولانی با افغانستان دارد، بازگشت آمریکا به بگرام را تهدیدی جدی برای امنیت ملی و حوزۀ نفوذ منطقه‌ای خود می‌داند. تجربۀ دو دهۀ گذشته نشان داده است که حضور مستقیم آمریکا در افغانستان می‌تواند بر مسائل مرزی، امنیت انرژی و حتی تحرکات گروه‌های نیابتی تأثیر بگذارد. پیامدهای احتمالی این حضور برای ایران شامل افزایش فشار امنیتی بر مرزهای شرقی و نگرانی از تقویت گروه‌های تکفیری در سایه حضور آمریکا؛ محدودشدن فضای نفوذ اقتصادی و فرهنگی ایران در افغانستان و تهدید به استفاده آمریکا از افغانستان به‌عنوان اهرم فشار در موضوع‌های منطقه‌ای و هسته‌ای است. واکنش ایران احتمالاً بر دو محور مبتنی خواهد بود، نخست، دیپلماسی فعال در سطح منطقه‌ای با همکاری روسیه، چین و سازمان‌هایی مانند شانگهای برای مقابله با حضور آمریکا؛ دوم، همکاری نزدیک‌تر با طالبان برای ایجاد فشار غیرمستقیم بر واشنگتن.

4. پاکستان؛ معضل انتخاب میان واشنگتن و طالبان

پاکستان شاید پیچیده‌ترین وضعیت را در میان کشورهای منطقه داشته باشد. از یک‌سو، اسلام‌آباد روابط نزدیک تاریخی با طالبان دارد و بخش بزرگی از امنیت مرزهایش به همکاری با این گروه وابسته است. از سوی دیگر، نیاز اقتصادی و نظامی به کمک‌های واشنگتن همچنان پابرجاست. پیامدهای حضور آمریکا برای پاکستان شامل فشار دیپلماتیک از سوی واشنگتن برای حمایت از عملیات آمریکا یا حداقل سکوت در برابر آن؛ افزایش حساسیت طالبان و احتمال درگیری‌های مرزی؛ تشدید فشار افکار عمومی داخلی که اساساً مخالف حضور آمریکا در منطقه است. واکنش پاکستان احتمالاً مبتنی بر سیاست «موازنه‌گری» خواهد بود: حفظ رابطه با آمریکا برای جلوگیری از انزوا، در عین مدیریت روابط نزدیک با طالبان برای جلوگیری از بحران مرزی. با این حال، هرگونه خطای محاسباتی می‌تواند پاکستان را به سمت ناپایداری داخلی سوق دهد.

5. هند؛ فرصت دیپلماتیک و نگرانی امنیتی

هند به‌عنوان رقیب دیرینۀ پاکستان، حضور آمریکا در افغانستان را می‌تواند هم تهدید و هم فرصت ببیند. از یک‌سو، نزدیکی آمریکا به مرزهای پاکستان و طالبان می‌تواند امنیت گروه‌های تروریستی ضد هندی را به چالش بکشد. از سوی دیگر، خطر بی‌ثباتی منطقه‌ای می‌تواند طرح‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌های هند در افغانستان را تهدید کند. پیامدهای این حضور برای هند شامل فرصت برای افزایش همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی با آمریکا علیه گروه‌های افراطی مستقر در پاکستان و افغانستان؛ تهدید به افزایش تنش‌های مرزی با پاکستان در صورت تشدید بحران در افغانستان؛ و امکان مشارکت بیشتر در طرح‌های بازسازی افغانستان در سایۀ حمایت آمریکا خواهد بود. واکنش هند احتمالاً تقویت دیپلماسی چندجانبه با آمریکا و حکومت طالبان، همراه با سرمایه‌گذاری بیشتر در افغانستان برای مقابله با نفوذ پاکستان خواهد بود.

6. کشورهای آسیای مرکزی؛ میان امنیت و رقابت قدرت‌ها

کشورهای آسیای مرکزی در قبال بازگشت آمریکا مواضعی دوگانه خواهند داشت. از یک‌سو، حضور آمریکا می‌تواند به تقویت امنیت مرزی و مقابله با تهدیدهای افراط‌گرایانه کمک کند.

از سوی دیگر، این حضور، خطر تبدیل منطقه به میدان رقابت ابرقدرت‌ها را افزایش می‌دهد. پیامدهای این حضور برای این کشورها شامل افزایش وابستگی امنیتی و اقتصادی به قدرت‌های خارجی؛ احتمال فشار بیشتر از سوی روسیه و چین برای محدودسازی همکاری با آمریکا و خطر بی‌ثباتی سیاسی داخلی ناشی از انتخاب میان قدرت‌های بزرگ است. واکنش محتمل این کشورها اتخاذ سیاست‌های محتاطانه و چندجانبه‌گرایی بیشتر برای جلوگیری از گرفتارشدن در رقابت واشنگتن، مسکو و پکن خواهد بود.

7. امنیت منطقه‌ای و تروریسم

بازگشت آمریکا به بگرام به احتمال زیاد باعث تشدید فعالیت گروه‌های افراطی خواهد شد. طالبان ممکن است با هدف اثبات استقلال خود حملات محدود علیه نیروهای آمریکایی یا متحدانشان را تشویق کند. «داعش خراسان» نیز از چنین شرایطی برای جذب نیرو و مشروعیت‌بخشی به فعالیت‌های خود استفاده خواهد کرد. پیامدهای امنیتی حضور امریکا مشتمل بر افزایش حملات شورشی و عملیات تلافی‌جویانه؛ گسترش بحران انسانی و مهاجرت پناهجویان و فشار امنیتی مضاعف بر کشورهای همسایه به‌ویژه ایران، پاکستان و آسیای مرکزی خواهد بود.

8. پیامدهای دیپلماتیک و نمادین

بازگشت آمریکا به بگرام نماد احیای حضور واشنگتن در قلب ژئوپلیتیک آسیاست. این اقدام نه‌تنها به معنای بازتعریف توازن قدرت است، بلکه نشانه‌ای از عزم آمریکا برای استفاده از افغانستان به‌عنوان اهرم فشار علیه رقبای جهانی است. واکنش دیپلماتیک در قبال این اقدام آمریکا این خواهد بود که چین، روسیه، ایران و احتمالاً پاکستان جبهه‌ای مشترک برای مقابله با واشنگتن تشکیل خواهند داد؛ برخی کشورها مانند ترکیه و دولت‌های خلیج فارس ممکن است فرصت را برای تقویت روابط با آمریکا مغتنم بشمارند و دیپلماسی منطقه‌ای بیش از پیش قطبی خواهد شد و احتمال تنش‌های دیپلماتیک افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری

بازگشت احتمالی آمریکا به افغانستان و کنترل مجدد پایگاه بگرام فراتر از یک موضوع نظامی است؛ این اقدام توازن قدرت در منطقه را دگرگون می‌کند و پیامدهای گسترده‌ای برای امنیت، دیپلماسی و اقتصاد کشورهای همسایه به همراه دارد. چین آن را تهدیدی مستقیم می‌بیند، روسیه حیاط خلوت خود را در خطر می‌داند، ج.ا.ایران احساس فشار امنیتی بیشتری خواهد کرد، پاکستان با معضل انتخاب میان طالبان و واشنگتن مواجه می‌شود، هند فرصت‌هایی تازه و تهدیدهایی مضاعف خواهد یافت، و کشورهای آسیای مرکزی در میانۀ رقابت ابرقدرت‌ها گرفتار خواهند شد. علاوه بر این، بازگشت آمریکا می‌تواند به گسترش فعالیت گروه‌های تروریستی و بحران انسانی منجر شود. به همین دلیل، واکنش کشورها نه‌تنها به جنبۀ نظامی این حضور، بلکه به پیامدهای راهبردی و نمادین آن وابسته خواهد بود. آنچه مسلم است، بازگشت بگرام اگر رخ دهد، نقطۀ عطفی در ژئوپلیتیک منطقه خواهد بود و معادلات امنیتی آسیای مرکزی و جنوبی را وارد مرحله‌ای جدید خواهد کرد.


دکتر علی اصغر داودی
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد

کد خبر:4165

اشتراک گذاری
مولف : دکتر علی اصغر داودی؛ دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد
مرجع : مرکز مطالعات راهبردی شرق
  • عناوین مرتبط
نگاه آسیای مرکزی به احتمال بازگشت آمریکا به بگرام
تغییر سیاست آمریکا در قبال طالبان: از مبارزه با تروریسم تا تعامل راهبردی
آثار و پیامدهای مذاکرات حکومت طالبان و آمریکا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

 

مقاله

پیامدها و سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا به «پایگاه بگرام» افغانستان
پیامدها و سناریوهای محتمل بازگشت آمریکا به «پایگاه بگرام» افغانستان
فرصت‌ها و چالش‌های شراکت راهبردی قزاقستان و اروپا
فرصت‌ها و چالش‌های شراکت راهبردی قزاقستان و اروپا
تغییر معادلات قدرت در جنوب آسیا؛ فرصتی برای بازتعریف نظم منطقه‌ای
تغییر معادلات قدرت در جنوب آسیا؛ فرصتی برای بازتعریف نظم منطقه‌ای
توافق تجارت آزاد ایران و پاکستان و کریدور ریلی ITI؛ دو بالِ توسعۀ تجارت منطقه‌ای
توافق تجارت آزاد ایران و پاکستان و کریدور ریلی ITI؛ دو بالِ توسعۀ تجارت منطقه‌ای

مصاحبه

​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی

ترجمه

پیمان دفاعی پاکستان و عربستان سعودی یا اتحادی به سبک ناتو
پیمان دفاعی پاکستان و عربستان سعودی یا اتحادی به سبک ناتو
ژئوپلیتیک لجستیک؛ نقش افغانستان در ترانزیت منطقه‌ای
ژئوپلیتیک لجستیک؛ نقش افغانستان در ترانزیت منطقه‌ای
تأثیر پیمان دفاعی عربستان- پاکستان بر هند و نفوذ آمریکا در خلیج فارس
تأثیر پیمان دفاعی عربستان- پاکستان بر هند و نفوذ آمریکا در خلیج فارس
آسیای مرکزی و چالش‌های ترانزیتی در سایۀ رقابت قدرت‌ها در افغانستان
آسیای مرکزی و چالش‌های ترانزیتی در سایۀ رقابت قدرت‌ها در افغانستان
🔻515مین نشریه تخصصی "مطالعات شرق" منتشر شد.
 
'
  • پيوندها
  • ارتباط با ما
  • دربارۀ ما
  • آرشيو
جستجوی پيشرفته
نقل و نشر مطالب با ذکر منبع آزاد است
توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“