English
سه شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ ساعت: ۱۰:۳۷
  • صفحه نخست
  • کشورهای هدف
    • افغانستان
    • پاکستان
    • آسیای مرکزی
    • ترکمنستان
    • تاجیکستان
    • قزاقستان
    • قرقیزستان
    • ازبکستان
  • موضوعات
    • سیاسی
    • امنیتی
    • اقتصادی
    • اجتماعی و فرهنگی
  • انتشارات
    • نشریه تخصصی
    • ویژه‌نامه
    • گاهنامه
    • اینفوگرافیک
گزارش تحلیلی > آسیای مرکزی
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۳۰
جالب است
۰
تحرکات ضدچینی در آسیای مرکزی و مرزهای افغانستان
دورنمای تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان
امید رحیمی؛ پژوهشگر مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق
تحرکات ضدچینی در آسیای مرکزی و مرزهای افغانستان و تاجیکستان روند فزاینده‌ای یافته است که می‌تواند هم‌راستای با سیاست‌های کلان آمریکا در ضدچین‌گرایی ترامپ باشد. انتشار سند امنیت ملی جدید آمریکا نیز نشان می‌دهد چین در کانون کلیدی توجه آمریکا قرار دارد. این می‌تواند نقطۀ آغازی از یک دومینوی بزرگ‌تر در نظر گرفته شود که نه‌تنها بر تاجیکستان، بلکه بر کل آسیای مرکزی تأثیرگذار باشد.
دورنمای تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان
🖊️ نویسنده: «امید رحیمی»؛ پژوهشگر مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق 
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 14 دقیقه 

  1. مقدمه

  2. حملات به شهروندان چینی در تاجیکستان

  3. زمینه‌ها و محرکه‌ها

  4. پیامدهای حملات ضدچینی در مرز تاجیکستان–افغانستان

  5. جمع‌بندی

دورنمای تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان

مقدمه

مطالعات شرق | چین مهم‌ترین شریک اقتصادی تاجیکستان است و برای پکن، این جمهوری آسیای مرکزی اهمیت مضاعفی در سیاست همسایگی و حتی دکترین امنیت ملی دارد. تاجیکستان در مجاورت مرزهای غربی چین در منطقۀ حساس تبت و سین‌کیانگ قرار داشته و به‌عنوان یک منطقۀ حائل امنیتی مهم محسوب می‌شود. تابستان سال 2024، شی جین پینگ در سفر رسمی خود به دوشنبه اظهار داشت که دو کشور به‌زودی روابط مشارکت راهبردی جامع برقرار خواهند کرد. با این حال برخی موانع، پیش ‌روی روابط دوشنبه و پکن قرار داشته است.

عموماً مسائلی همچون قراردادهای مبهم و با امتیازهای خاص و انحصاری در کنار پروپاگاندای چین‌هراسانۀ غرب، چالش اصلی در روابط دوجانبۀ این دو کشور بوده است. اکنون، تشدید و تداوم حملات علیه شهروندان چینی در تاجیکستان از خاک افغانستان به چالشی جدید تبدیل شده است که می‌تواند بر مناسبات آتی دو کشور تأثیرگذار باشد.

حملات به شهروندان چینی در تاجیکستان

تا پیش از به قدرت رسیدن طالبان، حملات علیه شرکت‌ها و زیرساخت‌های چینی در آسیای مرکزی به‌طور عمده حول شرکت‌های معدنی و یا طرح‌های ساختمان‌سازی با محوریت اعتراض‌های اجتماعی-اقتصادی ناشی از جوامع محلی و یا با تحریک غرب در موضوع‌های زیست‌محیطی و مسائل مشابه انجام می‌گرفت. با این حال به‌نظر می‌رسد این اقدام‌ها در یک سال اخیر در تاجیکستان وارد سطح و نوع جدیدی شده است.

اواخر ماه نوامبر برخی حملات از افغانستان علیه شهروندان چینی در تاجیکستان در رسانه‌ها گزارش شد و در مدت کوتاهی مقام‌های رسمی نیز آن را تأیید کردند. بر اساس گزارش منابع تاجیکستان در تاریخ 26 نوامبر (5 آذر) یک حمله به محل استراحت کارکنان شرکت استخراج طلای تاجیکی-چینی «شاهین اس‌ام» در منطقۀ شمس‌الدین شاهین ولایت ختلان در محدودۀ مرزی با افغانستان انجام شد که در نتیجۀ آن پنج نفر کشته و چند تن دیگر نیز زخمی شدند (3 کشته و یک زخمی از شهروندان چینی بودند). بر اساس اعلام منابع رسمی دولت تاجیکستان این حمله با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین کوچک و با استفاده از نارنجک و سلاح گرم انجام شده است. هر سه کشور چین، تاجیکستان و افغانستان این حملات را محکوم کردند.

چند روز پس از آن در تاریخ 30 نوامبر (9 آذر) نیز حملۀ دیگری از خاک افغانستان به تاجیکستان انجام گرفت. این حمله توسط نیروهای مسلحی که از خاک افغانستان وارد تاجیکستان شده بودند در شهر درواز در ولایت بدخشان انجام شد. در این حمله نیز نیروهای کاری شرکت چینی «جاده و پل» هدف قرار گرفتند. در این حمله نیز دو شهروند چینی کشته شده و دو نفر دیگر زخمی شدند. در پی این حملات برخی گزارش‌ها از ارائۀ درخواست رسمی تاجیکستان به سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی در خصوص کمک به مراقبت از مرزها و همچنین درخواست دوشنبه از مسکو برای گشت هوایی در مرزهای این کشور با افغانستان خبر دادند که منابع تاجیک آنها را تکذیب کردند.

سازمان همکاری شانگهای نیز صرفاً به انتشار یک بیانیۀ مطبوعاتی بسنده کرد تا رویکرد تقلیل‌گرایانه و غیرهیجانی خود نسبت به این قبیل تحولات را نشان دهد. دولت چین در نتیجۀ این حملات تنها از شهروندان خود در تاجیکستان درخواست کرد تا هرچه سریع‌تر از مناطق مرزی در این کشور فاصله بگیرند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده مقام‌های افغانستان خبر داده‌اند که دو مظنون در این زمینه بازداشت شده و به کابل منتقل شده‌اند. با این حال مسئولیت این حملات همچنان برعهده گرفته نشده و این به‌عنوان یک ابهام کلیدی باقی مانده است.

در عین حال رویکرد توسعه‌ای آسیای مرکزی در مقایسه با آذربایجان عمل‌گرایانه‌تر است. از یک سو محدودیت‌های ژئواکونومیکی منطقه، با تحریم روسیه و امنیتی‌سازی ایران تشدید شده است. از طرف دیگر روسیه درگیر جنگ است، چین در حال تدارک راهبرد تدافعی در مقابل آمریکاست و غرب اگرچه زمینه‌های هم‌گرایی نشان می‌دهد، اما در عمل گام خاصی بر نداشته است و تضمینی در خصوص ثبات این منطقه ارائه نمی‌دهد. درمقابل نگاه جمهوری آذربایجان عموماً متمرکز بر جایگاه خود است.

زمینه‌ها و محرکه‌ها

این اقدام‌های امنیتی ضدچینی در چارچوب یک روند فزاینده و در بازه‌های معناداری انجام گرفته است. اگرچه برخی منابع غیررسمی این حملات را تصادفی، و حتی برخی منابع دیگر آن را بروندادی از تعارض منافع لابی‌های قاچاق در تاجیکستان مطرح کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد برخی زمینه‌ها و محرکه‌های ایجابی و سلبی عامل کلیدی بروز این اقدام‌ها بوده است.

نخستین و مهم‌ترین عامل ایجابی در این زمینه تضعیف طالبان در سه وجه است. نخستین وجه از این فرایند تضعیف، به تشدید تنش‌ها با پاکستان، افزایش تمرکز بر جنوب و کاهش قابلیت‌ها در شمال مرتبط است.

طالبان به‌دلیل آنکه همچنان فاقد ظرفیت‌های کلاسیک برای دفاع و تأمین امنیت است، آسیب‌پذیری بالایی از عدم تمرکز و عدم توزیع متوازن نیرو و قابلیت‌های امنیتی دارد. دومین وجه به توافق‌های نانوشته با گروه‌های اسلام‌گرا در شمال مرتبط است. پس از به قدرت رسیدن طالبان و تشکیل امارت اسلامی، طالبان به‌ یک اجماع نسبی با گروه‌های اسلام‌گرای مسلح در مناطق شمالی دست یافت که اعطای مناطق نفوذ و امتیازهای سیاسی-اقتصادی را در مقابل مهار و کنترل این گروه‌ها به دست آورد.

اکنون با گذشت سه سال و بروز برخی تضادهای درونی در نظام عملکرد طالبان و همچنین تشدید تنش‌ها با حامیان جدی گذشته همچون پاکستان، به نظر می‌رسد قابلیت‌های مهار و کنترل طالبان نسبت به این گروه‌ها کمرنگ‌تر شده است.

از این‌رو اقدام‌های خودسرانه در حوزه‌های مختلف امنیتی، قاچاق و یا مسئولیت‌های واگذار شده توسط طالبان منجر به افزایش چنین تنش‌هایی شده است.

 سومین وجه به بدنۀ عملیاتی و تصمیم‌گیری طالبان مرتبط است. به‌نظر می‌رسد در ارتباط با چین و یا تاجیکستان برخی زمینه‌ها از نارضایتی در بدنۀ تصمیم‌گیری و نیروهای امنیتی طالبان نیز وجود دارد. در این راستا برخی منابع تأکید کرده‌اند که حملۀ دوم در 30 نوامبر ظاهراً با مشارکت برخی نیروهای مرزی طالبان که از دیگر مناطق آمده‌ بودند، انجام گرفته است. اگر این خبر تایید شود، این اقدام می‌تواند به‌عنوان نشانه‌ای از نارضایتی داخلی در طالبان از توسعۀ روابط با تاجیکستان یا چین در نظر گرفته شود.

در کنار این وضعیت، تمرکز مجدد آمریکا بر چین در افغانستان با محوریت بگرام نیز یک بستر کلیدی محسوب می‌شود. پس از اظهارات مستقیم و تند ترامپ در زمینۀ اهمیت بگرام برای نظارت بر تسلیحات هسته‌ای چین، این انتظار وجود دارد که کمپین ضدآمریکایی توسط پکن در افغانستان شدت گیرد تا به‌واسطۀ اهرم‌های مختلف حضور و بازیگری مجدد آمریکا در افغانستان تضعیف شود. این حملات می‌تواند پاسخی غیررسمی از سوی آمریکا به این اقدام‌ها و تلاش‌های چین درنظر گرفته شود.

از سوی دیگر پس از برخی تعاملات اخیر تاجیکستان با طالبان، گزارش‌هایی در خصوص اخراج نیروهای مقاومت ملی افغانستان از تاجیکستان با انتشار تصاویری از حکم رسمی امامعلی رحمان منتشر شد. اگرچه دولت تاجیکستان این تصاویر را جعلی خواند، اما به‌نظر می‌رسد کماکان در چارچوب توافق‌های طالبان و دوشنبه محدودیت‌های شدیدی در قبال این نیروها در تاجیکستان اعمال شده است. از این‌رو چنین اقدام‌هایی می‌تواند با تحریک این نیروها برای اثرگذاری بر رفتارهای دولت تاجیکستان صورت گرفته باشد.

در تماس تلفنی امیرخان متقی با وزیر خارجۀ تاجیکستان پس از حملات اخیر نیز تأکید شد که «اخیرا فضای اعتماد بین تاجیکستان و افغانستان برقرار شده است» اما «نیروهای خاصی در تلاش‌اند تا این روند مثبت را تضعیف کنند» که به‌نظر می‌رسد اشارات غیرمستقیمی به این نیروها دارد.

مطالب پیشنهادی

نگاه آسیای مرکزی به احتمال بازگشت آمریکا به بگرام
پیامدهای تنش سیاسی- اجتماعی در بدخشان افغانستان
افغانستان و تغییر شکل تهدیدها علیه آسیای مرکزی

پیامدهای حملات ضدچینی در مرز تاجیکستان–افغانستان

این تحولات و تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان به‌تناسب تداوم و یا توقف آنها و نیز شدت اقدام‌های انجام گرفته می‌تواند برخی پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت در بر داشته باشد. در شرایطی که به‌نظر می‌رسد همچنان داده‌های کافی برای ارزیابی پیامدهای بلندمدت وجود ندارد، می‌توان برخی بروندادهای کوتاه‌مدت را مورد ارزیابی قرار داد.

نخست، تعدد درگیری‌ها نشانگر آن است که این تنش‌ها در حال گسترش است. دو حملۀ اخیر به شهروندان چینی در فاصله‌ای یک هفته‌ای، در حالی انجام گرفت که پیش‌تر نیز تنش‌هایی وجود داشت. نوامبر 2024 نیز دقیقاً حملۀ مشابهی به شهروندان چینی در تاجیکستان از خاک افغانستان انجام گرفته بود که در آن حمله نیز شهروندان چینی کشته شده بودند. همچنین در سال 2025 سه درگیری مرزی دیگر در ماه‌های آگوست، اکتبر و نوامبر گزارش شده بود. در ماه اکتبر یک تیراندازی و درگیری محدود بین مرزبانان دو کشور روی داد و در تاریخ 17-18 نوامبر نیز درگیری دیگری گزارش شد که در آن نیز یک شهروند چینی کشته شد. در ماه آگوست نیز در نتیجۀ یک درگیری دیگر یکی از نیروهای نظامی طالبان در مرز تاجیکستان کشته شد. این درگیری‌ها نیز در حوزۀ‌ معدنی، با حضور شرکت‌های چینی، در منطقۀ شاهین انجام گرفت، اما تنش‌ها با نیروهای طالبان بود. این وضعیت نشان‌ می‌دهد نخستین پیامد کوتاه‌مدت می‌تواند امنیتی‌سازی مرزهای تاجیکستان و افغانستان، متأثر از حضور چین باشد.

دومین پیامد به نوع حملات اخیر مرتبط است. به‌نظر می‌رسد در رویکردی مدرن که احتمالاً با حمایت‌های خارجی انجام گرفته باشد، حملات علیه چین در سطحی جدید و فزاینده شکل بگیرد. در حالی که در الگوهای پیشین حملات از طریق زمینی و به‌واسطۀ استفاده از نیروهای نظامی انجام گرفته بود، استفاده از پهپاد نشان می‌دهد مرزهای تاجیکستان نه‌تنها در زمین، بلکه در آسمان نیز بسیار ناامن هستند و عملاً امکان پوشش این مرزها در میان‌مدت هم وجود ندارد. در عین حال احتمال حضور برخی نیروهای نیابتی در قالب پیمانکاری وجود دارد. پیش‌تر برخی منابع خبر تایید نشده‌ای از حضور احتمالی نیروهای اوکراینی در شمال افغانستان برای تهدید منافع روسیه در جنوب تاجیکستان منتشر کرده بودند. با این حال به‌طور کلی سطح جدیدی از ناامنی در شمال افغانستان و مرزهای تاجیکستان در حال تحقق است که حداقل دولت تاجیکستان در شرایط کنونی امکان مقابله با آن را ندارد.

پیامد سوم ناظر بر مسئولیت این حمله است. این احتمال وجود دارد که داعش خراسان در فاصله‌ای معنادار این مسئولیت را بر عهده بگیرد که ابهام‌ها را افزایش خواهد داد. درعین حال حضور و مشارکت گروه‌هایی همچون جماعت انصارالله یا حزب اسلامی ترکستان نیز در چنین حملاتی محتمل است. در شرایطی که همچنان هیچ گروهی این حمله را برعهده نگرفته است، شائبه‌ها حول سه فرضیه تقویت شده‌اند. نخست، انجام این حملات توسط گروه‌های قاچاقچی که با توجه به الگوی حملات و تداوم آنها در مناطق مختلف، این احتمال ضعیف به‌نظر می‌رسد. دوم، انجام حملات توسط گروه‌هایی که ذیل حاکمیت طالبان و در چارچوب عدول از توافق‌های پیشین، این اقدام‌ها را انجام داده‌اند و به‌منظور پیشگیری از پیامدهای آن مسئولیت این حملات را برعهده نگرفته‌اند؛ و سوم، بازیگری دولت‌های خارجی که تحریک، سازمان‌دهی و پشتیبانی چنین حملاتی را برعهده داشته‌اند. صحت داشتن فرضیه سوم می‌تواند زمینه‌ساز یک درگیری نیابتی جدید در شمال افغانستان تلقی شود.

چهارمین پیامد ناظر بر وضعیت حضور چین در افغانستان و تاجیکستان است. این حملات به‌وضوح امنیتی‌سازی حضور چین در تاجیکستان و افغانستان را هدف‌گذاری کرده‌ است. برونداد اولیۀ این امنیتی‌سازی احتمالاً تشدید فعالیت شرکت‌های امنیتی خصوصی چینی (نسخه‌های چینی واگنر یا بلک‌واتر آمریکایی) خواهد بود. این اقدام نیز ملاحظات و چالش‌های متعددی ایجاد خواهد کرد و با محدودیت‌های زیادی مواجه است. با وجود این، برونداد ثانویۀ این اقدام‌ها می‌تواند تغییر رویکرد چین در قبال تاجیکستان در حوزۀ امنیتی و نظامی باشد.

تا کنون چین و تاجیکستان هر دو سال یک بار رزمایش مشترک ضدتروریسم برگزار کرده‌اند که منجر به توسعۀ همکاری نظامی حول راهگذر واخان شده است. منطقه‌ای که چین مدت‌هاست به یک پایگاه نظامی غیررسمی در آن دست یافته است که ساکنان محلی آن را «ستاد» می‌نامند. احتمال توسعۀ این همکاری در چارچوب تنش‌های اخیر وجود دارد و این امر می‌تواند بر موقعیت و منافع سایر بازیگران همچون روسیه نیز تأثیرگذار باشد. درحالی که به‌نظر می‌رسد به طور کلی این اقدام در مدل رفتاری چین قرار ندارد، محرکۀ اصلی رفتاری پکن می‌تواند تأثیرگذاری ناامنی در تاجیکستان بر «امنیت ملی» این کشور و نه لزوماً منافع اقتصادی در مرزهای افغانستان باشد.

در همین حال می‌توان دو پیامد دیگر را نیز در نظر گرفت. پنجمین برونداد ناظر بر روابط افغانستان و تاجیکستان است. در پی این حملات که اهمیت بسیار بالای اقتصادی برای کابل و دوشنبه داشت، تماس تلفنی مستقیمی در سطح وزرای امور خارجه بین متقی و مهرالدین انجام گرفت که تا پیش از این سابقه نداشت. اگرچه منابع تاجیک چنین تماسی را به طور رسمی تأیید نکردند، اما این حملات می‌تواند تقویت همکاری امنیتی دو طرف را در بر داشته باشد.

ششمین پیامد نیز ناظر بر موقعیت سازمان‌های منطقه‌ای است. وجود گزارش‌های ضد و نقیض از درخواست کمک تاجیکستان از سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی می‌تواند در نتیجۀ عدم هم‌گرایی سیاسی در موضوع‌های امنیتی و دفاعی باشد. در عین حال دو حملۀ اخیر درحالی روی داد که بیشکک میزبان نشست سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی بود. حملۀ نخست درست پیش از برگزاری این نشست انجام شد و دومین حمله در فاصلۀ کوتاهی پس از آن. در چارچوب این نشست ریاست دوره‌ای این سازمان به روسیه واگذار شد و مسکو از طراحی یک راهبرد کلان امنیتی جدید در اوراسیا و تدوین مشترک یک راهبرد ضدتروریسم خبر داد. این روند می‌تواند چالش‌هایی را در عملکرد این سازمان در آینده به وجود بیاورد.

 تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان

جمع‌بندی

تحرکات ضدچینی در آسیای مرکزی و مرزهای افغانستان و تاجیکستان روند فزاینده‌ای یافته است که می‌تواند هم‌راستای با سیاست‌های کلان آمریکا در ضدچین‌گرایی ترامپ باشد. انتشار سند امنیت ملی جدید آمریکا نیز نشان می‌دهد چین در کانون کلیدی توجه آمریکا قرار دارد. این می‌تواند نقطۀ آغازی از یک دومینوی بزرگ‌تر در نظر گرفته شود که نه‌تنها بر تاجیکستان، بلکه بر کل آسیای مرکزی تأثیرگذار باشد. این موضوع اثرهای مهمی بر فرایند انتقال قدرت در تاجیکستان خواهد گذاشت و می‌تواند بدخشان را به‌عنوان یک بحرانِ خاموش با تعبیر «آتش زیر خاکستر» و «انرژی ذخیره شدۀ بالا» به مرز انفجار برساند.

نقش و سوابق بدخشان در تحولات 1992 تا 1997 نیز وجود این موقعیت راهبردی را اثبات می‌کند. در چنین شرایطی بروز هر نوع بی‌ثباتی و ناامنی محدود می‌تواند قابلیت تسری و توسعۀ سریعی یافته و یک خلاء ژئوپلیتیکی را به وجود آورد که عرصه‌ای از درگیری‌های نیابتی شود. با این حال باید در نظر داشت که نقش بازیگران خارجی همچون آمریکا در چنین سناریوهایی مستقیماً با پویایی‌های سیاسی در جنوب غرب آسیا مرتبط است. لذا، پیوند ژئوپلیتیکی و توالی میان تحولات دو منطقه، یک نشانۀ جدی از راهبردی کلان‌تر خواهد بود.

کد خبر:4210

اشتراک گذاری
مرجع : مرکز مطالعات راهبردی شرق
  • عناوین مرتبط
ترامپ، آسیای مرکزی و بازتعریف نفوذ در اوراسیا
راهبرد تأمین امنیت آسیای مرکزی در شرایط فروپاشی نظم جهانی
نگاه‌های متفاوت چین و افغانستان به «دالان واخان»
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

 

مقاله

دورنمای تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان
دورنمای تنش‌های ضدچینی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان
فرصت‌ها و چالش‌ها فراروی ائتلاف هم‌صدایی ملی
فرصت‌ها و چالش‌ها فراروی ائتلاف هم‌صدایی ملی
به سوی «تغییر پارادایم» در سیاست خارجی پاکستان
به سوی «تغییر پارادایم» در سیاست خارجی پاکستان
ارزیابی ظرفیت‌های «ائتلاف هم‌صدایی ملی» در روند دولت‌سازی افغانستان
ارزیابی ظرفیت‌های «ائتلاف هم‌صدایی ملی» در روند دولت‌سازی افغانستان

مصاحبه

​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی

ترجمه

نقش عناصر کمیاب خاکی افغانستان در تقویت راهبرد چین
نقش عناصر کمیاب خاکی افغانستان در تقویت راهبرد چین
آغاز یک «بازی بزرگ» با «پیمان ابراهیم» در آسیای مرکزی
آغاز یک «بازی بزرگ» با «پیمان ابراهیم» در آسیای مرکزی
سازگاری چین با حکومت طالبان
سازگاری چین با حکومت طالبان
آیا احیای رابطۀ هند و حکومت طالبان پایدار خواهد بود؟
آیا احیای رابطۀ هند و حکومت طالبان پایدار خواهد بود؟
🟥 518مین نشریه تخصصی "مطالعات شرق" منتشر شد.
 
'
  • پيوندها
  • ارتباط با ما
  • دربارۀ ما
  • آرشيو
جستجوی پيشرفته
نقل و نشر مطالب با ذکر منبع آزاد است
توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“