مطالعات شرق | تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران و جنگ ۱۲ روزه، بسیار سریع، غیرقابل پیشبینی و با تحولاتی بیسابقه رخ داد که انتظار میرود پیامدهای عمیق و گستردهای را نیز در مناطق پیرامونی ایران همراه داشته باشد. طبیعتاً سیاست خارجی و راهبردهای امنیتی و دفاعی ایران پس از این جنگ دستخوش تغییرات گستردهای خواهد شد که میتوان آثار آن را در آسیای مرکزی نیز مشاهده کرد. اما یکی از مسائل بسیار مهم و کلیدی پس از این جنگ برای ایران، واکنشها و بازخوردها در کشورهای مختلف، از جمله در منطقۀ آسیای مرکزی در سطوح مختلف دولتی، نخبگانی و همچنین افکار عمومی جامعه نسبت به این تجاوز بود.
بنا بر اهمیت این موضوع و برای بررسی و تعمیق بیشتر در خصوص بازخوردها در کشورهای آسیای مرکزی نسبت به مناقشات بین ایران و رژیم صهیونیستی و آمریکا و همچنین تبعات و پیامدهای این جنگ بر روابط ایران و آسیای مرکزی، کارگروه آسیای مرکزی مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق مصاحبهای اختصاصی با دکتر «الکساندر کنیازوف»؛ پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات اوراسیا در دانشکدۀ روابط خارجی مسکو وابسته به وزارت امور خارجۀ روسیه انجام داده است که در ادامه میخوانید:
کنیازوف: سیاست خارجی چندجانبهای که کشورهای مورد نظر در پیش گرفتهاند، بر اصل بیطرفی در مناقشات بینالمللی استوار است. در چارچوب این رویکرد، آنها بر این باورند که در مناقشات بینالمللی نباید جانب هیچ یک از طرفهای درگیر را گرفت؛ بهویژه هنگامی که یکی از طرفها، ایالات متحدۀ آمریکاست که همچنان از جایگاه یک ابرقدرت جهانی برخوردار است.
اتخاذ مواضع تحریکآمیز در قبال چنین قدرتی میتواند واکنشهای منفی و تبعات ناخوشایندی برای این کشورها به همراه داشته باشد. این نوع رفتار دیپلماتیک، از ناتوانی این کشورها در بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای حاکمیتی و عدم استقلال تصمیمگیری در عرصۀ سیاست خارجی حکایت دارد؛ ضعفی که بهجای ساختار درونی، ریشه در فشارهای بیرونی و ملاحظات بینالمللی دارد.
کشورهای منطقه از لحاظ اقتصادی و بهویژه در حوزۀ سیاسی-نظامی، از توانمندیهای محدودی برخوردارند و اعتبار و جایگاه آنها در نظام بینالملل نیز چندان برجسته نیست. بنابراین، اعلام حمایت علنی از یکی از طرفهای مناقشه برایشان مخاطرهآمیز تلقی میشود، چراکه اگر آن طرف شکست بخورد، پیامدهای آن میتواند برای این کشورها بسیار سنگین باشد.
کنیازوف: تاجیکستان، بهدلیل پیوندهای فرهنگی و زبانی، ایران را کشوری نزدیک و همریشه میداند. اگرچه برخی چالشها و اختلافنظرها در روابط دوجانبۀ این دو کشور همچنان وجود دارد، ابراز همبستگی با جمهوری اسلامی ایران نوعی تأکید بر هویت تاجیکستان بهعنوان بخشی از جهان فارسیزبان و حوزۀ تمدنی ایرانی تلقی میشود.
البته تاجیکستان نیز مانند سایر کشورهای آسیای مرکزی در چارچوب سیاست خارجی چندجانبه حرکت میکند، اما چین و روسیه دو بازیگر اصلی و تأثیرگذار در مناسبات بینالمللی این کشور محسوب میشوند و وابستگیهای خارجی آن بیشتر معطوف به این دو قدرت است.
بنابراین، تصمیمهای دولت دوشنبه در چنین موقعیتهایی غالباً همسو با رویکردهای پکن و مسکو اتخاذ میشود. در صورت بروز تهدید ناشی از مواضع تاجیکستان در مناقشۀ ایران-اسرائیل، انتظار میرود که این کشور برای مواجهه با چنین چالشی، به پشتیبانی چین و روسیه تکیه کند. افزون بر این، بهطور کلی سطح نفوذ ایالات متحدۀ آمریکا در تاجیکستان نسبت به سایر کشورهای آسیای مرکزی همچون قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان کمتر ارزیابی میشود.
کنیازوف: واکنشها در هر یک از کشورهای منطقه تفاوتهای قابلتوجهی داشت. در تاجیکستان، اکثریت مردم نگرشی منفی نسبت به تجاوزات اسرائیل و ایالات متحدۀ آمریکا نشان دادند و این دیدگاهها تا حد زیادی با مواضع نخبگان این کشور همسو بوده است. در مقابل، در ترکمنستان بهدلیل فقدان شفافیت در حوزۀ اطلاعرسانی عمومی، ارزیابی دقیق واکنشهای مردمی دشوار به نظر میرسد؛ با این حال، نشانههایی از اعتراض نسبت به اقدامهای اسرائیل در شبکههای اجتماعی این کشور قابل مشاهده است—همانگونه که در واکنش به حملات این رژیم در غزه، که به نوعی یادآور سیاستهای نسلکشی است، نیز انتقادهایی مطرح شده است. در مورد قزاقستان، قرقیزستان و تا حدودی ازبکستان، میتوان گفت نوعی شکاف میان مواضع رسمی دولتها و احساسات عمومی وجود دارد. فضای سیاسی و اجتماعی در قزاقستان و قرقیزستان بسیار پراکنده و متنوع است؛ در این کشورها سازمانهای غیردولتی با گرایشهای غربگرایانه نقش تأثیرگذاری دارند و این گرایشها در میان بخش قابلتوجهی از نخبگان سیاسی نیز مشهود است. از همینرو، قضاوت دربارۀ احساسات عمومی در این کشورها ساده نیست، چراکه این احساسات از تضادها و تنوع قابلتوجهی برخوردارند.
کنیازوف: بهنظر میرسد میزان توجه نهادهای تحلیلی و پژوهشی منطقه به مسئلۀ تقابل جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی در سطحی متوسط قابل ارزیابی باشد. آگاهی عمومی نسبت به استمرار تنشهای ایران با اسرائیل و ایالات متحدۀ آمریکا سبب شده است تا اغلب کشورهای منطقه بر اصل بیطرفی تأکید ورزند و در مواضع خود به نهادهایی چون سازمان ملل متحد و اصول حقوق بینالملل استناد کنند.
با اینحال، درک غالب میان تحلیلگران آن است که در معادلات کنونی روابط بینالملل، تنها اصل مؤثر، اصل «حق قدرت» است. در چنین شرایطی، کشورهای آسیای مرکزی راهبردی محتاطانه و نظارهگر در پیش گرفتهاند—رویکردی مشابه آنچه در مواجهه با تنش میان روسیه و غرب پیرامون بحران اوکراین اتخاذ شد.
بیتردید، ادامۀ تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا با منافع کشورهای آسیای مرکزی—بهویژه آنهایی که با ایران مرز مشترک دارند—سازگار نیست. از منظر اقتصادی نیز سطح مبادلات تجاری ایران با این کشورها چندان گسترده نیست؛ در این میان، آسیبپذیرترین حوزه، حملونقل و لجستیک تلقی میشود. تشدید احتمالی درگیریها میتواند تهدیدهایی، از جمله مسدود شدن مسیرهای زمینی منتهی به کشورهای غربی و راههای دسترسی به بنادر خلیج فارس را در پی داشته باشد.
مطالعات شرق: به نظر شما، جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی چگونه میتواند بر آیندۀ روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی تأثیر بگذارد؟ جدا از مسائل مربوط به ترانزیت و لجستیک، چه نگرانیهای دیگری در کشورهای منطقه وجود دارد؟
کنیازوف: احتمالاً نخستین و مهمترین نگرانی در صورت گسترش دامنۀ جنگ، مسئلۀ ورود پناهجویان خواهد بود. این چالش، در کنار تبعات بالقوۀ این جنگ در حوزههای ترانزیت و لجستیک کشورهای آسیای مرکزی، در جریان آخرین تجاوز علیه جمهوری اسلامی ایران نیز در میان کشورهای منطقه مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود.
کنیازوف: مهمترین مسئله احتمالاً این است که ایران از کشورهای آسیای مرکزی—بهویژه ترکمنستان، قزاقستان و شاید ازبکستان—تضمینهایی دریافت کند مبنی بر اینکه خاک آنها به هیچوجه در اقدامها یا فعالیتها علیه ایران مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. چیزی که در جنگ گذشته در مورد جمهوری آذربایجان اتفاق افتاد (مطالعات شرق: ادعایی وجود دارد که در جنگ گذشته رژیم صهیونیستی از خاک آذربایجان برای حمله به ایران استفاده کرده است).
کنیازوف: روابط کشورهای آسیای مرکزی با اسرائیل، برخلاف جمهوری آذربایجان، چندان پرمحتوا و پویا نیست. چشماندازی نیز برای گسترش و تعمیق این مناسبات دیده نمیشود، چراکه اسرائیل برای این کشورها از جایگاه حیاتی در عرصۀ تعاملات بینالمللی برخوردار نیست.
سطح روابط قرقیزستان و تاجیکستان با اسرائیل بسیار محدود است. مناسبات ترکمنستان با اسرائیل در دوران ریاستجمهوری «صفرمراد نیازوف»، نخستین رئیسجمهور این کشور، تا حدودی فعال بود، اما اکنون این روابط نیز عملاً به حداقل رسیدهاند.
سطح همکاری اسرائیل با قزاقستان و ازبکستان اندکی بالاتر است، با اینحال بعید بهنظر میرسد اسرائیل در رتبهبندی شرکای خارجی این کشورها، جایگاهی در بین ۳۰ کشور نخست داشته باشد. بهنظر میرسد هر پنج کشور منطقه در تلاشاند تا بیطرفی خود را بهطور حداکثری حفظ کنند؛ و چنانچه قصد اصلاح مواضع خود را داشته باشند، این اقدام صرفاً بر اساس شرایط و تحولات جهانی صورت خواهد گرفت.
کد خبر:4083