مقدمه
مطالعات شرق | روابط ایران و پاکستان در پنجاه سال گذشته، ترکیبی از همکاریهای راهبردی، تفاوتهای ایدئولوژیک و حمایتهای متقابل در مواقع بحرانی بوده است. ضرورتهای سیاسی و ژئواستراتژیکی بین دو کشور با وجود برخی اختلافها در منافع و چشماندازهای سیاسی در مورد مسائل منطقهای و جهانی، منجر به رابطۀ نزدیک بین دو کشور شده است. این روابط، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته، اما یک نکتۀ ثابت در این رابطه، حمایتهای راهبردی پاکستان از ایران در بحرانهای امنیتی و بینالمللی بوده است.
از جنگ ایران و عراق تا برنامۀ هستهای و تنشهای اخیر با اسرائیل، اسلامآباد در مقابل ایران همواره مواضعی اتخاذ کرده که منافع و پایداری روابط دو کشور را تا حدی تأمین کند. لیکن پرسش کلیدی این است، چرا پاکستان، با وجود فشارهای سنگین آمریکا و برخی کشورهای غربی و منطقه، حاضر به قطع کامل همکاریهای هستهای با ایران نشد؟ پاسخ در الگوی مقاومت هوشمندانۀ پاکستان در دستیابی به انرژی هستهای نهفته است که توانست زیر چتر تحریمها و تهدیدها، به قدرت هستهای تبدیل شود و قدرت مقاومت، ایجاد امنیت، کاهش جسارتِ غیر، در تعرض به خاکش و اعلام رای مستقل بر اساس منافعش را افزایش دهد و اکنون ایران نیز میتواند این تجربه را از پاکستان بیاموزد. در ادامه به بررسی حمایتهای تاریخی پاکستان از ایران و مدل اسلامآباد در مسیر دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای پرداخته شده است.
پیشینۀ حمایتهای پاکستان از ایران
پیشینۀ روابط ایران و پاکستان به آغاز شکل گیری پاکستان بر میگردد. اولین کشوری که پاکستان را به رسمیت شناخت ایران بود، اتفاقهایی مانند امضای پیمان دوستی در سال 1950 و جهاد علیه شوروی و سپس در مقطع بعدی، اتفاقهای سیاسی و راهبردی منطقهای و جهانی در بعد از انقلاب اسلامی، همه منجر به حفظ روابط میان دو کشور شده است. شاید نیاز امنیتی دو کشور به هم را، بتوان مهمترین عامل همگرایی و برقراری روابط دانست که در مواقعی که کشورها در معرض تهدید قرار میگیرند، اهمیت دو چندان مییابد. پاکستان در موقعیتهای حساس، بارها از ایران حمایت کرده است. این کشور، در شرایطی که ایران با چالشهای بینالمللی و تحریمها مواجه بوده، همواره موضعی حمایتگرایانه اتخاذ کرده است.
روابط دوستانه و تاریخی بین دو ملت ایران و پاکستان، پایههای محکمی برای این همکاریها بوده است. پاکستان نه تنها در عرصۀ سیاسی، بلکه در زمینههای اقتصادی و امنیتی نیز، همکاریهای قابل توجهی با ایران داشته است.
این تعاملات، نشاندهندۀ عمق روابط و اشتراک منافع مشترک بین دو کشور است. برخی از مهمترین حمایتهای پاکستان عبارتند از:
- حمایت پاکستان از ایران در جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)
پاکستان اگرچه رسماً بیطرفی خود را اعلام کرد، اما در عمل از ایران حمایت سیاسی و تا حدی حمایت نظامی کرد. پاکستان تحت حکومت ژنرال ضیاءالحق، با وجود فشارهای عربستان و آمریکا، از قطعنامههای ضد ایرانی در سازمان همکاری اسلامی (OIC) جلوگیری کرد. برخی گزارشها حاکی از آن است که پاکستان هم قرار بوده است که در هشت سال جنگ تحمیلی، تجهیزاتی را به ایران ارسال کند اما تحت فشارهای امریکا نتوانسته است به صورت آشکار این کار را انجام دهد. اما با وجود فشارها و مخالفتهای آمریکا، نمونههایی از قطعات هواپیماهای جنگنده – احتمالاً اف 14 - را در اختیار ایران قرار داده است. همچنین در تعمیر جنگافزارهای زرهی نیز در این دوران به کمک ایران آمده است.
- حمایت پاکستان از برنامۀ هستهای ایران در دورههای مختلف
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، عبدالقدیر خان، دانشمند هستهای پاکستانی، فناوری سانتریفیوژ را به ایران منتقل کرد که به پیشرفت برنامۀ غنیسازی اورانیوم ایران کمک کرد. اگرچه پاکستان بعدها تحت فشار آمریکا، این همکاریها را کاهش داد، اما این حمایت در بحبوحۀ تحریمهای غرب علیه ایران بسیار حیاتی بود.
- حمایت سیاسی پاکستان از ایران در بحرانهای بینالمللی
مخالفت پاکستان با تحریمهای شدید علیه ایران در شورای امنیت و سازمانهای بینالمللی، نمونۀ دیگر از حمیاتهای پاکستان است. پاکستان در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، زمانی که غرب به دنبال تحریمهای سنگین علیه ایران بود، یا کاملاً از مواضع ایران حمایت میکرد یا حداقل از رأی دادن علیه ایران خودداری میکرد. اسلامآباد همواره بر حق ایران برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای تأکید داشته است.
- همکاری امنیتی و اطلاعاتی علیه گروههای تروریستی
همکاری مشترک در مقابله با گروههای تندرو مانند جیشالعدل تقریباً در طول روابط میان دو کشور برقرار بوده است. پاکستان و ایران در موارد متعدد علیه گروههای تروریستی فعال در مرزهای مشترک (مانند بلوچستان) همکاری کردهاند. پس از حملههای تروریستی به مرزبانان ایرانی توسط گروههای مستقر در پاکستان، دو کشور گاهی عملیاتهای مشترک انجام دادهاند.
- حمایت پاکستان از ایران در تنشهای اخیر با اسرائیل و غرب
اعلام حمایت رسمی پاکستان از ایران پس از حملۀ اسرائیل به اهدافی در ایران در ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ در نشست سازمان ملل، نشاندهندۀ عمق روابط دو کشور و اهداف مشترک بوده است. وزارت خارجۀ پاکستان با انتشار بیانیهای از «حق دفاع مشروع ایران» حمایت کرد و به آمریکا و اسرائیل هشدار داد که از تشدید تنشها خودداری کنند. این موضعگیری در شرایطی صورت گرفت که بسیاری از کشورهای جهان و منطقه از محکومیت اسرائیل خودداری کردند. در روزهای گذشته، مقامهای پاکستانی، اخطارهای خود را به آمریکا و فرانسه در حمایت از ایران اعلام کردهاند. برای نمونه، وزیر خارجۀ پاکستان با اعلام حمایت خود از پاکستان و اخطار به آمریکا در صورت ورود مستقیم به جنگ، به طور کامل نگاه اسلامآباد را به این موضوع نشان داد و حتی این امر منجر به آن شد که در لفاظیهای مقامهای اسراییلی این جمله به کار برده شود که «بعد از ایران نوبت پاکستان است». حمایت پاکستان نشان از آن دارد که اولاً این کشور وضعیت به هم پیوسته امنیت منطقه را به خوبی درک کرده است و ثانیاً واکنش آنها برگرفته از پیشینۀ روابط و ملزومات راهبردی میان هر دو کشور است.
شباهتها و تفاوتها
پاکستان و ایران، هر دو مسیر پُرچالشی را برای دستیابی به فناوری هستهای تحت تحریمهای بینالمللی طی کردهاند. موفقیت پاکستان در توسعۀ انرژی هستهای در سال ۱۹۹۸، علیرغم فشارهای غرب، میتواند برای ایران به عنوان یک الگوی مقاومت و خوداتکایی در نظر گرفته شود. اما آیا ایران میتواند همان مسیر را با موفقیت طی کند؟ به نظر میرسد ایران و پاکستان، شباهتها و تفاوتهایی در مسیر اهداف خویش، در حوزۀ انرژی هستهای دارند که عبارتند از:
شباهتهای ایران و پاکستان در مسیر هستهای:
تحریمهای شدید بینالمللی: هر دو کشور تحت تحریمهای اقتصادی و تکنولوژیک قرار گرفتند، اما پاکستان با حمایت غیرمستقیم چین و عربستان و استفاده از شبکههای غیررسمی (مانند فعالیتهای عبدالقدیر خان) به فناوری هستهای دست یافت.
تاکید بر امنیت ملی: هر دو کشور، توسعۀ هستهای را به عنوان ضامن بقای خود در برابر تهدیدهای خارجی (هند برای پاکستان، اسرائیل و آمریکا برای ایران) میدانند.
رویکرد مقاومتی: پاکستان با شعار «غیرت اسلامی» و ایران با شعار «اقتصاد مقاومتی» بر خودکفایی تأکید کردهاند.
تفاوتهای کلیدی:
حمایتهای بینالمللی: پاکستان در دوران جنگ سرد از برخی حمایتهای آمریکا برخوردار بود (به دلیل مقابله با شوروی در افغانستان)، اما ایران همواره تحت فشار مستقیم غرب و متحدان منطقهای آن (اسرائیل و عربستان) قرار داشته است.
توان اقتصادی: تحریمهای اعمال شده علیه اقتصاد پاکستان از انعطافپذیری بیشتری برخوردار بود، در حالی که ایران با تحریمهای مالی و نفتی شدیدتری مواجه است.
واکنش منطقهای: هند پس از آزمایشهای هستهای پاکستان، به سمت بازدارندگی متقابل رفت، اما در مورد ایران، کشورهایی مانند اسرائیل به اقدامهای نظامی پیشدستانه اقدام کردند.
مدل سیاستگذاری هستهای پاکستان
اسلام آباد علیرغم تهدیدها و تحریمهای بینالمللی، بر توسعۀ انرژی هستهای پافشاری کرده است. این کشور با تکیه بر دانش و فناوری بومی، توانسته است به یکی از قدرتهای هستهای جهان تبدیل شود و امنیت ملی خود را در برابر چالشهای منطقهای و جهانی تضمین کند. پاکستان ثابت کرده است که حتی در شرایط سخت و تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی، میتواند به اهداف راهبردی خود دست یابد و از حق مشروع خود برای دستیابی به انرژی هستهای دفاع کند.
از زمانی که پاکستان قدرت هستهای خود را توسعه داد اگرچه اختلافها و تنشهای متعددی رخ داده است اما این تنشها هرگز منجر به درگیری و جنگ نشده است و علت آن، قابلیتِ بازدارندگی هستهای این کشور است. یکی از نمودهای قدرتیابی پاکستان در بدو این امر، حمایت اخیر بیان شده از ایران در مقابل تجاوزهای اخیر رژیم صهیونیتی به تمامیت ارضی ایران میباشد. دلایل مناسب بودن الگوی پاکستان در پافشاری به انرژی هستهای توسعهیافته علیرغم تهدیدها و تحریمهای بینالمللی عبارتند از:
- مسیر دستیابی مستقل به فناوری هستهای
پاکستان مانند ایران تحت تحریمهای شدید بینالمللی قرار داشت، اما با تکیه بر تحقیقات داخلی و شبکههای علمی غیروابسته، توانست به فناوری هستهای دست یابد. عبدالقدیر خان، دانشمند هستهای پاکستان، نقش کلیدی در توسعۀ برنامههای غنیسازی اورانیوم داشت و نشان داد که حتی تحت فشارهای خارجی، میتوان به پیشرفتهای بزرگ رسید. ایران نیز میتواند با نوجه به داشتن دانشِ بومی و عدم وابستگی خارجی، مسیر مشابهی را طی کند.
- ایجاد بازدارندگی هستهای و تأمین امنیت ملی
پاکستان پس از آزمایشهای هستهای ۱۹۹۸ (چاغی-۱ و ۲) ، به یک قدرت بازدارنده در منطقه تبدیل شد و موازنۀ قدرت را در مقابل هند (که دارای تسلیحات هستهای بود) برقرار کرد. این توان هستهای به پاکستان اجازه داد تا از تهدیدهای نظامی بزرگ جلوگیری و امنیت ملی خود را در یک محیط پرتنش تضمین کند. برای ایران نیز، داشتن بازدارندگی هستهای میتواند مانعی در برابر تهدیدهای خارجی (مانند حملات اسراییل و حملات نیابتی غرب و یا فشارهای آمریکا) ایجاد کند.
- حفظ ثبات منطقهای بدون درگیری تمامعیار
پاکستان و هند، با وجود تنشهای شدید (مانند بحرانهای کارگیل ۱۹۹۹ و بالاکوت ۲۰۱۹ )، به دلیل ترس از تخریب متقابل، از جنگ تمامعیار پرهیز کردهاند. این نشان میدهد که سلاح هستهای به عنوان ابزار بازدارندگی عمل میکند و اجازه نمیدهد اختلافها و منازعههای مکرر میان دو کشور به جنگ بزرگ تبدیل شود. اگر ایران نیز به چنین توانی دست یابد، میتواند از تهدیدهای نظامی معاندان جلوگیری کند و موازنۀ قدرت در خاورمیانه را تغییر دهد.
- افزایش قدرت چانهزنی در دیپلماسی بینالمللی
پاکستان با وجود تحریمها، به دلیل داشتن سلاح هستهای، همواره به عنوان یک بازیگر غیرقابل انکار در معادلات امنیتی جنوب آسیا مطرح بوده است. این موضوع به اسلامآباد کمک کرده تا در مذاکرات با آمریکا و غرب، موقعیت بهتری داشته باشد. ایران نیز در صورت تقویت توان هستهای، میتواند نفوذ دیپلماتیک خود را افزایش دهد و غرب را وادار به تعامل سازندهتر کند.
- توسعۀ انرژی هستهای غیرنظامی در کنار برنامههای دفاعی
پاکستان علاوه بر تسلیحات هستهای، رآکتورهای انرژی صلحآمیز (مانند رآکتور KANUPP) دارد که به تأمین برق کمک میکنند. ایران نیز میتواند از الگوی پاکستان استفاده کند و ضمن توسعۀ انرژی هستهای غیرنظامی برای کاهش وابستگی به نفت و گاز، در شرایطی خاص نیم نگاهی هم به برنامههای دفاعی داشته باشد.
اما نباید فراموش کرد که پاکستان با وجود موفقیت در بازدارندگی هستهای، با مشکلاتی مانند افزایش هزینههای نظامی و انتقادهای بینالمللی روبرو بوده است. ایران باید مراقب باشد که برنامۀ هستهای خود را به گونهای مدیریت کند که موازنۀ بین امنیت و ثبات اقتصادی را حفظ کند.
جمعبندی
روابط ایران و پاکستان، همواره حول محور امنیت و منافع راهبردی بوده است و حتی میتوان گفت تعاملات سیاسی و اقتصادی نیز در پرتو پارادایم امنیتی شکل گرفته است. باعطف به موارد گفته شده، همۀ عوامل ذکر شده در همگرایی و ورابط دو کشور دخیل هستند که اگر این عوامل در کنار هم تقویت شوند، شاهد اتحاد بیشتر روابط در بحرانهای مختلف خواهیم بود. در کل پاکستان در طول پنج دهۀ گذشته در مواقع بحرانی، بهویژه در جنگ ایران و عراق، برنامۀ هستهای و تنشهای اخیر با اسرائیل، از ایران حمایت کرده است. این حمایتها عمدتاً مبتنی بر منافع راهبردی و امنیتی بوده، هرچند گاهی تحت فشارهای بینالمللی (مثل آمریکا و عربستان) کمرنگ شده است. به گفتۀ برخی از خبرگزاریها، رژیم صهیونیستی بیان کرده است که بعد از ایران، پاکستان هدف اسرائیل است و به نظر میرسد اکنون کشورهایی مانند پاکستان ضرورت اتحاد جهان اسلام را دریافتهاند. اعلام اخیر حمایت از ایران نیز، نشاندهندۀ تمایل اسلامآباد برای حفظ روابط با تهران در شرایط جدید منطقهای است. امنیت و منافع راهبردی، همگرایی مذهبی، جایگاه منطقهای ایران، نیازمندیهای انرژی دو کشور به هم و شاید رقابت با هند، از مهمترین این عوامل هستند.
پاکستان نشان داده که دستیابی به فناوری هستهای توسعهیافته میتواند امنیت ملی و جایگاه منطقهای یک کشور را متحول کند. این مدل میتواند برای سایر کشورها از جمله ج.ا.ایران هم قابل توجه باشد.