مقدمه
مطالعات شرق | رژیم صهیونیستی در بامداد 23 خرداد 1404، حملهای ناجوانمردانه به قلمرو کشورمان صورت داد که با اقدام سریع ایران پاسخ داده شد. طی 12 روز درگیری نظامی کشورمان با رژیم یاد شده، واکنشهای زیادی از سوی دولتها و ملتها شکل گرفت که هرکدام نشانگر ماهیت رفتاری کنشگران ذیربط بود. در میان همۀ کشورها، تحرکات و رویکردهای هند و پاکستان، از جهاتی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، واجد اهمیت است.
هند
هند در وهلۀ اول تلاش کرد بیطرفی خود را در این درگیری گوشزد نماید. اما هندیها تعارضهای موجود در این بیطرفی ظاهری را نتوانستند بپوشانند. نخستوزیر نارندرا مودی تا چندین روز پس از آغاز حملۀ رژیم صهیونیستی ساکت مانده بود؛ تنها در تاریخ یکم تیر بود که تماس تلفنی وی با رئیسجمهور ایران برقرار شد. در این گفتوگوی کوتاه، طرفین «وضعیت جاری» را مورد تبادل نظر قرار دادند.
مودی «نگرانی عمیق خود را از تشدید درگیریها» ابراز داشت. وی «گفتوگو!؟ و دیپلماسی» را برای برقراری «صلح، ثبات و امنیت» در منطقه توصیه کرد. در اظهارات مودی مشخصاً پیدا بود که وی از محکومیت رژیم صهیونیستی اجتناب میورزد. این گفتوگو در حالی صورت گرفت که چند ساعت پیش از آن، ورود امریکا به جنگ با حملۀ آن کشور به سایتهای هستهای نطنز، فوردو و اصفهان نیز آشکار شده بود و مودی در گفتوگوی مزبور و نه حتی در اظهارات بعدی خود، اشارهای به مداخلات آمریکا نکرد.
شاید شگفتانگیز نباشد، اما دقیقاً در روز 23 خرداد، روز اول تهاجم، در یک مکالمۀ تلفنی که نخستوزیر رژیم صهیونیستی با همتای هندی خود برقرار کرد، وی را در مورد حملۀ خود به خاک ایران توجیه کرد. در این گفتوگو، مودی اشارهای به «کاهش تنش» نداشت و صرفاً به لزوم برقراری «صلح و ثبات در منطقه» تاکید کرد.
بهتر است به رخداد دیگری در همان روزها نیز اشاره شود. در تاریخ 22 خرداد، رور قبل از تهاجم رژیم صهیونی به خاک ایران، قطعنامهای در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید که ناظر بر ضرورت «آتشبس فوری، بدون قید و شرط و دائم بین نیروهای رزمنده در غزه و ارتش مهاجم صهیونیستی بود». این قطعنامه، از اسراییل میخواست تا از محاصرۀ غزه دست برداشته و تمام گذرگاهها را برای رسیدن کمکهای غذایی به مردم غزه باز بگذارد. احتمالاً در کنار علل دیگر، بر اثر تلفن نتانیاهو نیز بود که هند در زمرۀ 19 کشوری بود که به این قطعنامه رأی ممتنع داد.
هند تنها و تنها کشور آسیایی دارای رأی ممتنع بود. قطعنامۀ مذکور با رأی 149 کشور از جمله رأی مثبت انگلستان و استرالیا به تصویب رسید. احتمالاً بر اثر تلفن نتانیاهو نیز بود که هند از تایید بیانیهای که سازمان همکاریهای شانگهای (SCO) به ابتکار چین منتشر کرد، امتناع ورزید و تحفظش را نسبت به آن اعلام کرد. این بیانیه حمله اسراییل به ایران را محکوم کرد.
تعدادی از سیاستمداران و حتی تحلیلگران هند نظیر شاشی تارور (نمایندۀ پارلمان) و سوبرامانیان جی شانکر (وزیر امور خارجه)، این رفتار هند را ناشی از «سیاست تعهد چندگانه» (Multi Alignment policy) این کشور میدانند. البته این مفهومی است که هند مایل به بازتاب آن به جامعۀ جهانی است. به نحوی که تمایل دارد نقش یک صلح ساز را ایفا کند یا حداقل تصویری از آن را بروز دهد. با این همه، زمانی که گرایش دهلی به یک سمت خاطر نشان میشود، تمایل این کشور برای نقشآفرینی در صلح رنگ میبازد. در پرتو سوابق تاریخی، انتخاب این روش برای هند دشواریهای بزرگی دارد؛ ابزار باقیمانده در دستش را کُند میکند و به تعبیر دکتر «شانتی ماریت دسوزا»، تبدیل به عنصری به حاشیه رانده شده در جامعۀ بینالمللی میشود.
شاید در مقام تحلیل رفتار هند، با نگاهی به آمار و اعداد بتوانیم فهم مواضع هند را آسانتر کنیم. روابط اقتصادی هند با ایران، برخوردار از گذشتهای پر فروغ بوده که امروزه بسیار شکننده شده است. هند (که روزگاری غیر متعهد بود) بنا به خواست ایالات متحده، خرید نفت ایران را متوقف کرد. در سال مالی گذشته، صادرات هند به ایران 25/1 میلیارد دلار و واردات از کشورمان بسیار ناچیز بود. کسانی که آخرین جلسات کمیسون مشترک دو کشور در 18 اردیبهشت سال جاری را (در بحبوحۀ جنگ اخیر هند و پاکستان) به یاد دارند، بینیاز از هر گونه توضیح بیشتری هستند.
شکل و روند حضور هند در برنامۀ توسعۀ بندر چابهار علیرغم بزرگنمایی آن توسط هندیها، باز نشاندهندۀ سیاست اقتصادی هند در قبال ایران است. سالهاست که دولت هند با سرمایهگذاری ناچیز خود در این بندر صرفاً بهانهای برای حضور عوامل خود در این بندر را فراهم ساخته است. اساساً حضور این کشور در بندر مزبور، منتج به افزایش ترافیک قابل ذکری در زنجیرۀ ترابری کشورمان نشده است. با این تفاصیل ناظران هندی، پروژۀ چابهار را تنها نقطۀ برجستۀ همکاریهای دو کشور قلمداد میکنند!!!
رژیم صهیونیستی در آخرین سال مورد مطالعه، 9/2 میلیارد دلار جنگ افزار به هند فروخته است. علاوه براین، هند دومین شریک تجاری رژیم در حوزۀ کالاهای بازرگانی در آسیاست. این رقم در سال 2023 (بدون احتساب بهای تسلیحات اسراییلی) به 77/10 میلیارد دلار رسید. جایگاه تلآویو در زنجیرۀ کشورهایی که عضو کریدور آی مک (India Middle East Economic Corridor) هستند ویژه است. رژیم در رویارویی نظامی هند با پاکستان، صریحاً از هند حمایت سیاسی، اطلاعاتی و تسلیحاتی کرد.
با این همه، در سطح افکار عمومی و جامعۀ هند، بهویژه مسلمانان، نمونههایی از حمایتهای مردمی از ج.ا.ایران دیده شد. به علاوه بخشی از محافل سیاسی هند نظیر حزب کنگره و احزاب چپ، انتقادهایی را متوجه مواضع دولت هند کردند. خانم سونیا گاندی رهبر حزب مخالف کنگره، رفتار دولت هند را «فاصلهگیری از معیارهای اخلاق و سنتی هند» نامید. اما اظهارات سونیا گاندی و پارهای همبستگیها و همنواییهای مردمی در هند به حمایت از ایران بعید است که تاثیر چندانی بر مواضع دولت بی جی پی داشته باشد.
با این همه، پارهای از تحلیلها در فضای رسانهای هند، ناظر براین توصیه است که هند در تعریف سیاست آسیای غربی خود به بازنگری نیاز دارد تا موقعیت خود را به عنوان یک مصالحهگر تقویت کرده و همزمان بین منافع دفاعی و اقتصادی خود توازن برقرار کند. این گزارۀ مبهم باید مورد توجه بیشتری باشد که به سناریوی هند به اندازۀ لازم، بها داده شود.
پاکستان
در پاکستان، واکنشهای مردمی و دولتی به گونۀ دیگری رقم خورد. شهباز شریف؛ نخستوزیر پاکستان به همراه تنی چند از دولتمردان و اعضای کابینه در تاریخ 10 تیر در سفارت ج.ا.ایران در اسلامآباد حضور یافت و دفتر یادبود شهدای تهاجم رژیم صهیونیستی را امضا کرد. آن گونه که خبرگزاری جمهوری اسلامی گزارش داده: دفتر نخستوزیری پاکستان با صدور بیانیهای اعلام کرد: شهباز شریف با حضور در سفارت ایران و دیدار با سفیر این کشور نسبت به حمایت قوی و مستمر پاکستان از جمهوری اسلامی ایران اطمینان داد.
نخستوزیر پاکستان ضمن ابراز قدردانی فراوان از مقاومت و شجاعت ملت ایران، برای شهدای این حادثه و همچنین برای بهبودی سریع مجروحان دعا کرد. شهباز شریف همچنین سلامهای گرم و بهترین آرزوها را برای آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و دکتر مسعود پزشکیان رئیسجمهور ایران ابلاغ کرد. حسب گزارش دیگری از این خبرگزاری، در دورۀ دوازده روزۀ تقابل نظامی، مسلمانان پاکستان همگام با دولتمردان و رهبران سیاسی این کشور در محکومیت حملۀ تروریستی رژیم صهیونیستی به ایران به خیابانها آمده و ضمن همبستگی با ایران علیه اسرائیل و حامیانش شعار سردادند. همچنین همزمان با تصویب قطعنامهها در مجالس سنا و ملی پاکستان در محکومیت تجاوزگری رژیم اشغالگر اسرائیل به ایران، تجمعات ضد صهیونیستی در شهرهای اسلامآباد، لاهور، اسکردو، کراچی و حیدرآباد برگزار شد و نمازگزاران شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا سردادند.
در پاکستان شرایط بسیار متفاوت بود. پاکستانیها اعم از دستگاه سیاسی و محافل مردمی همراهی شایان توجهی با ملت و دولت ایران نشان دادند. حمایت سیاسی دولت پاکستان در مجامع بینالمللی نیز شایستۀ تقدیر است. نمایندگی پاکستان در سازمان ملل به همراهی نمایندگیهای چین و روسیه، پیشنویس قطعنامۀ سازمان ملل در ضرورت آتشبس و احترام به قوانین بینالملل را ارائه داد. این پیشنویس پس از حملۀ تجاوزکارانۀ آمریکا به سه سایت هستهای کشورمان ارائه شد. روزنامههای پاکستان نیز به صراحت و مبتنی بر مدلولهای حقوقی، این تجاوزها را نادرست دانسته و به شدت محکوم کردند.
شخصیتهای متعددی در پاکستان، رسماً تجاوزات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. از جمله این شخصیتها میتوان از آصف علی زرداری رییسجمهور، شهباز شریف نخستوزیر، اسحاق دار وزیر امور خارجه، مولانا فضلالرحمن، علامه راجه ناصر، از چهرههای صاحب نام سیاسی و ملیحه لودهی سفیر پیشین در سازمان ملل و تحلیلگر سیاسی نام برد.
لازم است مسالۀ جنگ 12 روزه را از منظر پاکستان و از زاویهای دیگر نیز نگریست. در یک دورۀ بازدید چهار روزه از ایالات متحده، آقای عاصم منیر رییس ستاد مشترک ارتش پاکستان، میهمان یک ضیافت ناهار در کاخ سفید بود؛ رخدادی بدون سابقه در روابط دو کشور! این سئوال که چرا برای نخستینبار رییسجمهور آمریکا میزبان ضیافت ناهار برای یک مقام نظامی پاکستان شد با پاسخهایی همراه شد اما باید توجه داشت این دیدار برای شخص ژنرال عاصم منیر و همراهان وی، شگفتآور و شوقانگیز جلوه کرد. برونداد این میهمانی، چندان گسترده نبود و رسانهها تنها به نقل یک گزارۀ کوتاه از دونالد ترامپ خطاب به ژنرال اکتفا کردند: «پاکستانیها ایران را از خیلیها بهتر میشناسند» و خاطر نشان کرد «آنها با اسراییل هم بد نیستند»! ژنرال عاصم منیر پس از این ضیافت بسیاری از برنامههای خود را در آمریکا لغو کرد و به مقصد بعدی خود ترکیه رهسپار شد.
شاید این رخداد که محافل سیاسی پاکستان از آن به عنوان «بازپیوندی» با ایالات متحده (Realignment with the US.) یاد کردند ژنرال را با همین دستاورد خرسند کرد تا پیگیری سایر اهداف سفر خود به آمریکا را ناچیز بشمارد. ضیافت ناهار مزبور که در نوع خود برای پاکستانیها و برای کشورهای مشابه فاقد هرگونه سابقهای است در پرتو گاهشمار مناسبات دو کشور نیز شگفتآور مینماید.
در فوریۀ 2025 یک ماه پس از روی کار آمدن ترامپ، بیانیۀ مشترکی بین هند و آمریکا انتشار یافت که طی آن از نقش داشتن پاکستان در تروریسم فرامرزی انتقاد میکرد. قدرتگیری مجدد ترامپ و توجه ویژۀ وی در مهار قدرت چین نیز به نوعی پاکستان را متاثر میکرد، کما این که در می 2025 آمریکا مشخصاً از پاکستان خواسته بود، نقش کریدور سی پک (China Pakistan Economic Corridor=CPEC) را در مناسبات اقتصادی خود با چین تنزل دهد. همزمان آمریکا کمکهای اقتصادی خود از طریق USAID را متوقف کرد.
در مارس 2025، حسین حقانی -سفیر اسبق پاکستان در واشنگتن- خاطر نشان کرد که پاکستان دیگر در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار ندارد، مگر اینکه یک بار دیگر مخاطرات ناشی از تروریسم متوجه منافع آمریکا گردد و یا آمریکا با ایران وارد چالش شود. این در حالی است که سیاست معطوف به مهار چین و مناسبات راهبردی آمریکا با هند، پاکستان را کاملاً به حاشیه رانده بود.
افزون براین، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و فاقد موضوعیت بودن کریدور ترانزیتی پاکستان برای آمریکا، اهمیت این کشور را در جنوب آسیا به حداقل تنزل داد. اینک جملۀ آخر حسین حقانی معنای دیگری از ضیافت ناهار دونالد ترامپ را برملا میکند. آمریکا ساختار قدرت در پاکستان با محوریت ارتش را خوب میداند و احتمالاً در قوامگیری چنین قدرتی، خود نقش دارد. شواهد بسیاری از گذشته در تقویت این گزاره وجود دارد.
در زمانی که این متن در حال نگارش بود، خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از بیانیۀ روابط عمومی ارتش پاکستان که در اسلامآباد منتشر شد گزارش کرد که فرماندۀ نیروی هوایی پاکستان در چارچوب سفری رسمی به آمریکا، دیدارهایی با مقامهای نظامی ایالات متحده، مسئولان پنتاگون و برخی از مقامهای سیاسی این کشور داشت و پیرامون تعمیق همکاریهای راهبردی، دفاعی و همچنین تحولات منطقهای و بینالمللی رایزنی کرد. بازدید ژنرال «ظهیر احمد بابر»، فرماندۀ نیروی هوایی پاکستان که اولین سفر یک مقام بلندپایه از این نیروها به امریکا طی یک دهه گذشته به شمار میرود تنها کمتر از ۲ هفته پس از سفر ژنرال پنج ستاره سید عاصم منیر فرماندۀ ارتش پاکستان به آمریکا و دیدارش با دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور، انجام شد. نکتۀ پایانی در بیانیۀ ارتش پاکستان اشعار میدارد: «فرماندۀ نیروی هوایی پاکستان در دیدار با مقامهای آمریکایی، محاسبات امنیتی در حال تحول پاکستان را در پاسخ به چشمانداز ژئوپلیتیکی منطقهای که به سرعت در حال تغییر است، تشریح کرد».
شایان ذکر است که اخیراً در میان شگفتی بسیاری از ناظران و محافل پاکستانی، دولت پاکستان، دونالد ترامپ را نامزد دریافت جایزۀ نوبل برای صلح اعلام و دلیل آن را مداخلۀ نامبرده در فرو نشاندن آتش جنگ بین هند و پاکستان در رویارویی اخیر نظامی اعلام کرد. البته «ویکرام میسری»، قائم مقام وزارت امور خارجۀ هند چنین نقشی را برای دونالد ترامپ قائل نیست و اساساً ادعای پاکستان ناظر براین موضوع را رد کرده است. اتخاذ و اعلام چنین تصمیمی توسط دولت، مورد اعتراض بسیاری از اهالی سیاست و رسانه در کشور قرار گرفت. حامد میر روزنامه نگار نامدار پاکستان در مقاله و شبکۀ X، اعتراض خود رابه این موضع دولت اعلام کرد.
برداشت از رخدادهای یاد شده و تعبیر گزارههای متبادل بین مقامهای آمریکایی و پاکستانی، به خوانندگان واگذار میشود.
در پیامد حملۀ رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشورمان و سپس پاسخهای مقابل، سطح تحلیل در رسانههای نزدیک به حاکمیت پاکستان متفاوت به نظر رسید. آنچه که جلب توجه کرد، دغدغۀ محافل ذیربط در گسترش دامنۀ درگیری و به هدف رسیدن دشمنان ج.ا.ایران از رهگذر این حملات بود. آنچه آنها در تصویربرداری از رسانههای معاند غربی «تغییر رژیم» نامگذاری کردند، در این روند و بر اساس پردازشهای محافل غربی (از جمله با استناد به ولی نصر) سناریوهای متعددی تخمین زده میشد: نظیر چندپارگی کشور، بروز آشوبهای دراز مدت داخلی، برقراری رژیم پادشاهی یا نظام سکولار متمایل به غرب.
در هر کدام از سناریوهای یاد شده بنا به تعبیر اعجاز حیدر، تحلیلگر امور امنیتی و نزدیک به حاکمیت پاکستان، «جای پایی برای ورود اسراییل به قلمرو ایران بهوجود خواهد آورد. بهعبارت دیگر، هرگونه تضعیف نظام جاری در ایران ولو آنکه به تغییر در ماهیت آن هم نینجامد مآلاً به نفع رژیم صهیونیستی و تسهیلگر مسیر رخنۀ آن رژیم در ایران خواهد بود. برای پاکستان، هر گسیختگی در ساختار اجتماعی- سیاسی در ایران از طریق تکانۀ خارجی یک تحول دردسرساز است. همسایگی جغرافیایی یعنی اینکه نابسامانیها، تهدیدهای امنیتی را برای پاکستان افزایش میدهد. آشوبهای اجتماعی میتواند به بلوچستان همراه با آثار مخرب اقتصادی و امنیتی سرایت کند. اگر (خدای نکرده) یک رژیم اسراییلگرا در ایران استقرار یابد، پاکستان، مواجه با تهدیدهای امنیتی و جاسوسی در دو سمت شرق (موجود) و جنوب غربی (بالقوه) خواهد شد.
پاکستان توانایی آن را ندارد که تکانههای خارجی بر ایران را بلا اثر کند اما باید برای مواجهه با بدترین سناریو آمادگی داشته باشد، ضمن آنکه تمام تلاش دیپلماتیک خود را هم برای آرام کردن اوضاع به کار گیرد.
پاکستان گرچه در حاشیۀ بحران قرار دارد اما نمیتواند اثرات درجۀ دوم و سوم آن را بر خود نادیده بگیرد. ناپایداری سیاسی در ایران میتواند تاثیر منفی خود را بر امنیت داخلی پاکستان به وسیلۀ تعارضهای قومیتی و فرقهای بگذارد و به تبع این اتفاق، ایجاد توازن سیاسی مورد نظر پاکستان بین کشورهای عربی خلیج فارس و ایران را به مخاطره بیندازد.
ضعف اقتصادی، موجب تشدید چالش دیپلماتیک برای پاکستان میشود. در این صورت لازم است همکاریهای خود را با کشورهای خلیج (فارس) همچنین با ایالات متحده بهبود بخشد. مناسبات پاکستان با ترکیه و آذربایجان که از جنبههای گوناگون واجد اهمیت است نیازمند توجه و مدیریت ماهرانه است زیرا مناسبات ایران با ترکیه و بهویژه آذربایجان آشفته است.
ناامنیهای اقتصادی و تجارت سیاه مواد مخدر، اسلحه و انسان نیز در مناطق ناپایدار سیاسی، خطرات خود را برای پاکستان دارد. اما بسیار سادهلوحی است که بپنداریم اسراییل از این از هم پاشیدگی سوء استفاده نکرده و به درون منطقه نفوذ نمیکند. اهداف اسراییل به ایران منتهی نخواهد شد. با در نظرداشت روابط راهبردی بین هند و اسراییل، مسلم است که رژیم اخیرالذکر به مدد هند برآید و موجب مشکلات افزونتر برای پاکستان شود.
نتیجهای که مطالعۀ سیاستهای آشکار و نیمۀآشکار رسمی و رسانهای در پاکستان به دست میدهد، رفتار توأم با احتیاط پاکستان در قبال آمریکا و بهرهگیری از فرصت به دست آمده است. در عین حال اگر روی دیگر سکه، تقویت جای پای رژیم صهیونیستی باشد، خطری موجودیتی برای پاکستان خواهد بود. ظرفیت اقتصادی و نظامی پاکستان در کنترل آمریکا باقی خواهد ماند. اما پاکستان از به کارگیری ظرفیت دیپلماتیک خود برای تقویت مواضع ایران کوتاهی نخواهد کرد. از این رهگذر، پاسخگوی انتظارات مردمی خود نیز خواهد بود.