English
سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ ساعت: ۱۳:۲۱
  • صفحه نخست
  • کشورهای هدف
    • افغانستان
    • پاکستان
    • آسیای مرکزی
    • ترکمنستان
    • تاجیکستان
    • قزاقستان
    • قرقیزستان
    • ازبکستان
  • موضوعات
    • سیاسی
    • امنیتی
    • اقتصادی
    • اجتماعی و فرهنگی
  • انتشارات
    • نشریه تخصصی
    • ویژه‌نامه
    • گاهنامه
    • اینفوگرافیک
گزارش تحلیلی > افغانستان
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۰۴
جالب است
۰
میانجیگری ایران بین طالبان و پاکستان
میانجیگری ج.ا.ایران بین افغانستان و پاکستان؛ فرصت‌ها و محدودیت‌ها
عبدالرحیم کامل؛ کارشناس مسائل افغانستان
ایران در وضعیت کنونی هم انگیزه و هم ضرورت و ظرفیت کافی برای میانجیگری میان پاکستان و حکومت طالبان دارد. این انگیزه‌ها از نیاز به کنترل امنیت مرزی، مدیریت فشار مهاجران، تقویت نقش ایران در معماری امنیتی منطقه، ارتقای سطح تعامل با دو کشور و بهره‌گیری از فرصت‌های اقتصادی و اتصال‌گرایی ناشی می‌شود. افزون بر این، ایران با داشتن شبکۀ ارتباطی فعال با اسلام‌آباد و کابل، تجربۀ میانجیگری در پرونده‌های منطقه‌ای و پشتوانۀ فرهنگی و زبانی در افغانستان، از ظرفیت برجسته‌ای برای ایفای این نقش برخوردار است.
میانجیگری ج.ا.ایران بین افغانستان و پاکستان؛ فرصت‌ها و محدودیت‌ها
🖊️ نویسنده: عبدالرحیم کامل؛ کارشناس مسائل افغانستان
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 18 دقیقه

  1. مقدمه

  2. چرایی ورود ج.ا.ایران به میانجیگری

  3. ظرفیت‌های ایران در ایفای نقش میانجیگر

  4. محدودیت‌ها و چالش‌ها

  5. علل تلاش ایران برای برگزاری نشست منطقه‌ای

  6. عوامل افزایش‌دهندۀ احتمال موفقیت میانجیگری ایران

  7. جمع‌بندی

میانجیگری ج.ا.ایران بین افغانستان و پاکستان؛ فرصت‌ها و محدودیت‌ها

مقدمه

مطالعات شرق | تنش‌های رو ‌به ‌افزایش سیاسی، امنیتی، تجاری، ترانزیتی و راهبردی میان پاکستان و حکومت طالبان، بستر تازه‌ای را برای نقش‌آفرینی بازیگران منطقه‌ای در جهت کاهش این تنش‌ها فراهم کرده است. با میانجیگری قطر و ترکیه، سه دور مذاکره و گفتگو بین نمایندگان پاکستان و حکومت طالبان به‌صورت دوجانبه در استانبول برگزار شد، ولی هرسه بار بدون نتیجه به پایان رسید.

اکنون ج.ا.ایران، با توجه به پیوندهای تاریخی- فرهنگی، ژئوپلیتیکی، امنیتی و اجتماعی با افغانستان و پاکستان، پیشنهاد میانجیگری را مطرح کرده و با استقبال پاکستان و افغانستان و نیز موافقت کشورهای منطقه روبه‌رو شده است.

این نوشته با رویکردی تحلیلی، به چرایی ورود ایران به میانجیگری، ظرفیت‌های واقعی و محدودیت‌های ایران، منطق ج.ا.ایران برای برگزاری نشست در سطح منطقه و سنجش شانس موفقیت میانجیگری آن می‌پردازد.

چرایی ورود ج.ا.ایران به میانجیگری

۱. ملاحظات امنیتی و ضرورت مهار تهدیدهای مشترک

امنیت ملی ایران ارتباط مستقیم با تحولات مرزی افغانستان و پاکستان دارد. ایران طی چهار دهۀ گذشته تقریباً با همۀ تحولات بزرگ امنیتی در افغانستان درگیر بوده است. تنش امنیتی میان پاکستان و حکومت طالبان می‌تواند موجب گسترش ناامنی‌های مرزی، انتقال موج‌های جدید مهاجرت، افزایش فعالیت گروه‌های مسلح و تشدید قاچاق مواد مخدر شود؛ عواملی که همگی برای ج.ا.ایران هزینه‌زا هستند. به نظر می‌رسد، ایران با ورود به میانجیگری تلاش می‌کند این تهدیدهای مشترک را «مدیریت‌پذیر» کند چرا که از منظر امنیتی، هر میزان بی‌ثباتی در مرز پاکستان- افغانستان می‌تواند با تأخیر زمانی، ایران را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

۲. تقویت جایگاه و اعتبار منطقه‌ای ایران

میانجیگری برای حذف یا کاهش تنش و اعاده صلح، علاوه بر آنکه یک رفتار اخلاقی و پسندیده است، یک ابزار دیپلماتیک برای افزایش نفوذ سیاسی در محیط ژئوپلیتیکی نیز به حساب می‌آید. ج.ا.ایران طی سال‌های اخیر کوشیده روابطش را با همسایگان بازتنظیم و تصویر «بازیگر مسئول منطقه‌ای» از خود را تثبیت کند. میانجیگری بین دو همسایه مهم، به‌ویژه پاکستان- کشور دارای سلاح هسته‌ای- و افغانستان- کشوری در قامت مهم‌ترین قطب امنیتی شرقی ایران- به تهران کمک می‌کند تا جایگاه خود را در این حوزه‌ تقویت کند و چهرۀ «ثبات‌ساز» بودن و داشتن نقش سازنده در منطقه را به تصویر بکشد. حتی اگر از این تلاش میانجیگرانۀ ایران، تصویری از یک نقش رقابتی در برابر دیگر بازیگران در پروندۀ افغانستان شکل بگیرد، باز هم جایگاه ایران به‌عنوان یک بازیگر فعال و مسئول در قبال تحولات منطقه‌ای محفوظ خواهد بود.

۳. منافع اقتصادی و تجارت منطقه‌ای

در خصوص روابط و منافع اقتصادی ایران در تنش پاکستان و حکومت طالبان، دو نوع برداشت وجود دارد.

در برداشت نخست، تلقی‌ها این است که با تنش و انسداد مسیر ترانزیتی بین پاکستان و افغانستان، فرصت و زمینه برای بهره‌وری از کریدور ترانزیتی ایران، مخصوصاً در بندر چابهار، بیشتر فراهم می‌شود؛ زیرا در فرض انسداد ترانزیت بین افغانستان و پاکستان، بندر چابهار تنها کریدور انحصاری برای ترانزیت کالاهای تجاری بین افغانستان و جنوب آسیاست.

در برداشت دوم، حتی با پذیرش وجود رقابت ترانزیتی میان بندرهای چابهار و گوادر، تعامل تجاری بین کشورها و فعال بودن تمام شریان‌های ترانزیتی در سراسر منطقه، به نفع منافع جمعی منطقه خواهد بود.

در صورتی که هند، ایران و افغانستان از انسداد ترانزیتی با پاکستان به‌طور یک‌جانبه و خصمانه بهره‌برداری کنند، این وضعیت وارد حوزۀ بازی‌های راهبردی از سوی پاکستان خواهد شد و ممکن است امنیت این بندر و مسیرهای فرعی آن در منطقه، تحت تأثیر قرار گیرد. از این رو، به نظر می‌رسد منافع بازار و توسعۀ اقتصادی منطقه‌ای نقش تعیین‌کننده‌ای در تصمیم ایران برای کاهش تنش‌ها میان افغانستان و پاکستان ایفا می‌کند.

۴. مدیریت مسئلۀ مهاجران و کاهش فشار داخلی

هم‌اکنون میلیون‌ها مهاجر افغان در ایران زندگی می‌کنند و میزبانی از این حجم مهاجر، چالش‌های پیچیده‌ای را بر کشور میزبان تحمیل می‌کند. با این وضعیت، هرگونه تنش گسترده میان پاکستان و طالبان ممکن است موج جدیدی از آوارگان را به سمت مرزهای ایران گسیل کند. با لحاظ این واقعیت، میانجیگری می‌تواند یکی از ابزارها برای مدیریت بلندمدت پدیدۀ مهاجرت و قاچاق انسان در مرزهای ایران با افغانستان و پاکستان باشد.

ظرفیت‌های ایران در ایفای نقش میانجیگر

۱. ارتباط و دسترسی هم‌زمان به دو طرف

یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های ایران این است که برخلاف برخی کشورها، با هر دو طرف در ارتباط است. ایران با حکومت طالبان کانال‌های رسمی و دیپلماتیک فعال دارد. پاکستان نیز پس از پیشنهاد میانجیگری، رسماً از نقش ایران استقبال کرده است. این «ارتباط دوطرفه بدون خصومت» یک مزیت ساختاری است که کشورهای معدودی در منطقه آن را در اختیار دارند.

۲. تجربۀ دیپلماسی منطقه‌ای

دیپلماسی ایران از سال‌ها پیش به گونه‌ای عمل کرده که هم در سطح رسمی و هم در سطوح غیررسمی با کشورهای افغانستان و پاکستان روابط عمیقی دارد. شناخت کامل ایران از بافت‌ها، ساختارها و افراد صاحب نفوذ در کشورهای افغانستان و پاکستان از چند دهه پیش تاکنون، ظرفیت بالایی به ایران می‌دهد که قابل مقایسه با کشورهایی مانند قطر و ترکیه نیست. این ظرفیت، توان ایران را در میانجیگری بین افغانستان و پاکستان افزایش می‌دهد.

۳. قدرت نرم ایران در افغانستان و پاکستان

دیپلماسی میانجیگری عمدتاً در چارچوب ابزارهای قدرت نرم طبقه‌بندی می‌شود و توانایی کشورها در این حوزه، نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت فرآیندهای صلح و حل اختلاف‌ها ایفا می‌کند. ایران در این زمینه از ظرفیت‌های گسترده و متنوعی برخوردار است که شامل نفوذ فرهنگی، ارتباطات اجتماعی، توانمندی‌های اقتصادی و تسلط بر زبان و مناسبات منطقه‌ای می‌شود. این مجموعه ابزارهای قدرت نرم، به ایران امکان می‌دهد تا به‌عنوان یک میانجیِ مؤثر عمل کند و محیطی اعتمادساز برای طرف‌های درگیر فراهم آورد.

۴. بی‌طرفی ایران در میانجیگری

ایران بر اساس سوابق تاریخی نگاه متوازنی به هر دو کشور افغانستان و پاکستان داشته است. حتی پس از تحولات 1400، ایران با پرهیز از شتاب‌زدگی توانست این توازن نگاه به دو کشور را حفظ کند. در مواجهه با تنش‌های به وجود آمده میان دو کشور، ایران بدون هیچ‌گونه جانبداری، با همان سبک و سیاق قبلی، از موضع‌گیری جانبدارانه پرهیز کرد.

اکنون جمهوری اسلامی ایران با دعوت طرفین به حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌ها، در قامت یک همسایۀ مسئول، قصد دارد در راستای پیشگیری از تنش‌ها و ارتقای امنیت منطقه، نقش میانجی را ایفا کند. در این میان، واکنش و رفتار پاکستان و افغانستان نیز تأثیر مستقیمی بر پذیرش بی‌طرفی و حسن نیت ایران در فرآیند میانجیگری دارد. آن طور که تاکنون دیده شده، بازخوردهای دو کشور مثبت بوده و مجموع این موارد، می‌تواند زمینه را برای میانجیگری موفق فراهم کند.

درگیری میان پاکستان و طالبان

محدودیت‌ها و چالش‌ها

به‌رغم ظرفیت‌های ایران برای میانجیگری بین افغانستان و پاکستان، باید واقع‌بینانه خاطر نشان ساخت که این ظرفیت‌ها کامل و بدون مانع نیست. برخی از این موانع عبارتند از:

۱. رقابت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای

از منظر کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا، تلاش ایران برای ایجاد هماهنگی و یکپارچگی در منطقه، مانعی برای نقش‌آفرینی آمریکا ارزیابی می‌شود. بر این اساس، احتمال دارد که کشور ثالثی از طریق کانال‌ها و شیوه‌های غیرمستقیم، کوششی هدفمند برای عدم موفقیت ایران انجام دهد. این فرضیه تا حد زیادی با واقعیت‌های عینی و تحولات منطقه‌ای همخوانی دارد.

علاوه بر این، رقابت بازیگران منطقه‌ای نیز می‌تواند مسیر نقش‌آفرینی ایران را با اصطکاک مواجه کند. چین، قطر، روسیه، عربستان و ترکیه از جمله رقبای بالقوۀ ایران در این پرونده به شمار می‌روند. چین در چارچوب ابتکار «کمربند و راه» انگیزۀ ویژه‌ای دارد تا نقش برجسته‌ای ایفا و منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود را تقویت کند.

قطر با سابقۀ مذاکرات طالبان و آمریکا، تجربۀ میانجیگری در پرونده‌های حساس را دارد و در این عرصه حضور فعال دارد. عربستان نیز از منظر پیوندهایی که با امریکا دارد، مایل به نقش‌آفرینی منطقه‌ای است.

ترکیه ممکن است احساس کند که میانجیگری ایران میان افغانستان و پاکستان، به‌طور غیرمستقیم، موقعیت و تلاش‌های ترکیه را در مرکز میدان، کاهش داده و پروندۀ میانجیگری را تا حدی از دست ترکیه خارج می‌کند.

روسیه نیز در سال‌های اخیر سیاستی فعال در خصوص مسائل کلان منطقه‌ای، به‌ویژه افغانستان، دنبال کرده و تلاش دارد این مسائل از طریق «فرمت مسکو» و تحت مدیریت خودش بررسی و هدایت شوند.

۲. عدم همگونی داخلی در افغانستان و پاکستان

در افغانستان، جناح‌های مختلف طالبان ظاهراً در تنش میان افغانستان و پاکستان انسجام سازمانی خود را نشان داده‌اند، اما واقعیت این است که انسجام درون‌سازمانی حکومت طالبان پیچیده و چندلایه است. جناح‌های مختلف طالبان با یکدیگر متحد هستند، اما از لحاظ ساختار و بافت درونی، یک‌دست و یکنواخت نیستند. لذا ممکن است در درون طالبان نگاه به نقش میانجیگرانه ایران یکدست نباشد.

در پاکستان، در یک تقسیم‌بندی کلی، دو جناح اسلام‌گرایان و سکولارها وجود دارد که نگاه هر یک از این طیف‌ها به نقش میانجیگری ایران بر اساس عقبه‌های ذهنی آنهاست. هر چند ممکن است بخشی از اسلام‌گرایان و بخشی از سکولارها خواهان موفقیت تلاش ایران باشند اما بخشی دیگر از هر دو جناح، نگاه خوشبینانه‌ای به این موضوع نخواهند داشت.

علل تلاش ایران برای برگزاری نشست منطقه‌ای

ظاهراً ایران در تلاش است با برگزاری نشست میانجیگری در سطح منطقه، مشروعیت اقدام میانجیگرانه و تصمیم‌هایی را که احتمالاً گرفته خواهد شد ارتقا دهد. اگر این نشست تنها میان سه طرف یعنی ایران، پاکستان و حکومت طالبان برگزار شود، احتمالاً مشروعیت آن محدود خواهد بود و ممکن است نتایج آن در سطح گسترده‌ در منطقه پذیرفته نشود. اما با تبدیل نشست به یک فرایند منطقه‌ای، مشروعیت نقش ایران افزایش می‌یابد، مسئولیت حفظ امنیت منطقه‌ای به صورت «جمعی» تعریف می‌شود و خروجی نشست در سطح وسیع‌تری مورد پذیرش قرار می‌گیرد. ارزش و اهمیت این ابتکار ایران زمانی بهتر درک می‌شود که ناکارآمدی و محدودیت میانجیگری ترکیه و قطر در چارچوب میز دوجانبه بین افغانستان و پاکستان مدنظر قرار گیرد.

از سوی دیگر، به احتمال زیاد، ایران با شکل‌گیری یک نشست منطقه‌ای، می‌کوشد ماهیت و پیامدهای تنش میان افغانستان و پاکستان را به‌عنوان یک مسئلۀ فرامنطقه‌ای و مشترک برای کل منطقه تبیین کرده و آن را در سطح منطقه‌ای تصویرسازی کند. به عبارت دیگر، ایران با دعوت از کشورهای همسایه و منطقه‌ای تلاش می‌کند سازوکاری چندجانبه برای مدیریت تهدیدها و بحران‌های مشترک ایجاد کند.

در حالی که برخی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی می‌کوشند مسائل افغانستان و پاکستان را به‌صورت انحصاری مدیریت کنند، می‌توان این برداشت را داشت که ایران با پیش‌دستی در پیشنهاد «نشست منطقه‌ای» قصد دارد ابتکار عمل را از این نوع رقبا گرفته و با حفظ نقش محوری خود در مسایل افغانستان، مانع تبدیل افغانستان به صحنۀ بازیگری انحصاری دیگر طرف‌ها شود.

در بیانیۀ سخنگوی وزارت امور خارجۀ ایران نیز آمده است که این نشست منطقه‌ای با هدف بررسی مسائل کلان منطقه و ارتقای ثبات پایدار افغانستان از طریق سازوکارهای منطقه‌ای برگزار می‌شود. به نظر می‌رسد ایران در کنار ابعاد امنیتی، در تلاش است «منافع کلان منطقه‌ای» را نیز وارد دستور کار نشست کند؛ مسائلی که مستقیماً با دغدغه‌های مشترک کشورهای منطقه گره خورده است. ایران به‌خوبی می‌داند که بخش مهمی از بی‌ثباتی افغانستان ریشه در انزوا و قطع‌شدگی این کشور از توسعۀ منطقه‌ای دارد و بدون ادغام افغانستان در شبکه‌های حمل‌ونقل، انرژی و تجارت، هیچ روند امنیت‌سازی پایداری شکل نمی‌گیرد.

از این منظر، طرح موضوع‌هایی مانند اتصال افغانستان به راهگذر شمال– جنوب، مشارکت در طرح‌های انرژی، ایجاد گذرگاه‌های ترانزیتی جدید و تقویت پیوندهای اقتصادی، نه صرفاً یک بحث توسعه‌ای، بلکه یک ضرورت امنیتی است.

از آنجا که مدیریت این طرح‌ها و تقسیم منافع آن میان بازیگران مختلف تنها در یک چارچوب چندجانبه امکان‌پذیر است، ایران تلاش دارد نشست منطقه‌ای را به بستری تبدیل کند که در آن، امنیت افغانستان و پیوستگی اقتصادی منطقه در کنار هم دیده شوند. این رویکرد و ابتکار به ایران فرصت می‌دهد تا در قالب یک سازوکار جمعی، نقش خود را در آیندۀ اقتصادی و ژئوپلیتیکی افغانستان نیز تثبیت کند.

مطالب پیشنهادی:

تغییر معادلات قدرت در جنوب آسیا؛ فرصتی برای بازتعریف نظم منطقه‌ای
عوامل تأثیرگذار بر بهبود روابط پاکستان و حکومت طالبان

عوامل افزایش‌دهندۀ احتمال موفقیت میانجیگری ایران

احتمال موفقیت ایران در نقش میانجی وابسته به مجموعه‌ای از عوامل و متغیرهای سیاسی، امنیتی و منطقه‌ای است؛ با این حال، جهت‌گیری پاکستان، مهم‌ترین متغیر تعیین‌کننده در این روند به شمار می‌آید. پاکستان در مذاکرات استانبول انعطاف چندانی از خود نشان نداد اما برخلاف انتظار، اسلام‌آباد این بار به‌صورت رسمی از پیشنهاد تهران برای میانجیگری قدردانی و از این سازوکار استقبال کرد. این تغییر رویکرد در عمل یک امتیاز قابل توجه برای تهران محسوب می‌شود و می‌تواند احتمال موفقیت ابتکار ایران را به‌طور معناداری افزایش دهد.

در سوی مقابل، حکومت طالبان نیز در موقعیتی قرار دارد که برای تثبیت قدرت در داخل و کاهش فشارهای خارجی، نیازمند تعدیل تنش‌های خود با پاکستان است. کاهش درگیری‌های مرزی و رسیدن به یک چارچوب پایدار از روابط، می‌تواند یک دستاورد حیاتی برای حکومت طالبان باشد. به همین دلیل، انتظار می‌رود حکومت طالبان در روند میانجیگری ایران انعطاف‌پذیری و همسویی بیشتری از خود بروز دهد و از این ابتکار استقبال جدی کند.

بر این مبنا، حتی اگر میانجیگری ایران به یک توافق جامع و صلح پایدار میان افغانستان و پاکستان منجر نشود، دست‌کم می‌تواند به تثبیت یک آتش‌بس پایدار، کاهش تنش‌ها، توقف درگیری‌های مرزی و جلوگیری از شکل‌گیری یک جنگ تمام‌عیار کمک کند.

هیچ یک از دو کشور به‌لحاظ اقتصادی، سیاسی و امنیتی توان آغاز و تداوم یک جنگ گسترده را ندارند. از این رو، نقش ایران می‌تواند زمینه‌ساز توافق‌های دوجانبه برای باز شدن مسیرهای تجاری، کاهش محدودیت‌های مرزی و احیای همکاری‌های اقتصادی شود؛ امری که برای هر دو کشور و برای کل منطقه جذاب و پرمنفعت است.

در سطح منطقه‌ای، یک عامل دیگر نیز می‌تواند احتمال موفقیت ابتکار ایران را تقویت کند: تبدیل «میانجیگری ایران به‌تنهایی»، به یک «نشست منطقه‌ای با حضور طرف‌های دیگر» باعث می‌شود مسئولیت اجرای توافق‌ها تنها بر دوش ایران نباشد، بلکه میان چند بازیگر تقسیم شود. این تقسیم مسئولیت، هم از منظر مشروعیت و هم از منظر اجرا، احتمال پایبندی طرفین به تعهدها را افزایش می‌دهد و شانس موفقیت فرایند میانجیگری را بالا می‌برد.

جمع‌بندی

ایران در وضعیت کنونی هم انگیزه و هم ضرورت و ظرفیت کافی برای میانجیگری میان پاکستان و حکومت طالبان دارد. این انگیزه‌ها از نیاز به کنترل امنیت مرزی، مدیریت فشار مهاجران، تقویت نقش ایران در معماری امنیتی منطقه، ارتقای سطح تعامل با دو کشور و بهره‌گیری از فرصت‌های اقتصادی و اتصال‌گرایی ناشی می‌شود. افزون بر این، ایران با داشتن شبکۀ ارتباطی فعال با اسلام‌آباد و کابل، تجربۀ میانجیگری در پرونده‌های منطقه‌ای و پشتوانۀ فرهنگی و زبانی در افغانستان، از ظرفیت برجسته‌ای برای ایفای این نقش برخوردار است.

با وجود این توانمندی‌ها، ابتکار تهران با چالش‌هایی همچون بی‌اعتمادی تاریخی بین کابل و اسلام‌آباد، رقابت قدرت‌های منطقه‌ای، ناهمخوانی میان دولت مدنی و دستگاه نظامی پاکستان و محدودیت‌های ساختاری حکومت طالبان روبه‌رو است. در چنین وضعیتی، احالۀ پرونده به یک «نشست چندجانبۀ منطقه‌ای» هوشمندانه‌ترین گزینه برای ایران است؛ زیرا مسئولیت‌ها میان چند بازیگر توزیع می‌شود، مشروعیت نقش ایران افزایش می‌یابد، فشار هماهنگ منطقه‌ای برای پایبندی طرفین به تعهدها شکل می‌گیرد و پرونده از حالت شکنندۀ دوجانبه، به چارچوبی پایدارتر و چندجانبه منتقل می‌شود.

در مجموع، این رویکرد چندجانبه، شانس موفقیت میانجیگری ایران را تقویت می‌کند و حتی در نبود یک توافق جامع نیز می‌تواند به کاهش تنش‌های مرزی، ثبات نسبی و گشایش مسیرهای اقتصادی میان دو کشور منجر شود؛ دستاوردی که برای ایران، افغانستان، پاکستان و کل منطقه اهمیت راهبردی دارد

کد خبر:4192

اشتراک گذاری
مولف : عبدالرحیم کامل؛ کارشناس افغانستانی
مرجع : موسسه مطالعات راهبردی شرق
  • عناوین مرتبط
سناریوهای محتمل پسامذاکرات پاکستان و حکومت طالبان
سناریوهای آینده درگیری پاکستان و طالبان و پیامدهای منطقه‌ای
درگیری پاکستان و حکومت طالبان؛ ریشه‌ها و پیامدها
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

 

مقاله

میانجیگری ج.ا.ایران بین افغانستان و پاکستان؛ فرصت‌ها و محدودیت‌ها
میانجیگری ج.ا.ایران بین افغانستان و پاکستان؛ فرصت‌ها و محدودیت‌ها
دورنمای شکل‌گیری آسیای مرکزی بزرگ با ادغام آذربایجان
دورنمای شکل‌گیری آسیای مرکزی بزرگ با ادغام آذربایجان
بازیگری در بحران: واکاوی نقش پاکستان در تحولات غزه
بازیگری در بحران: واکاوی نقش پاکستان در تحولات غزه
ترامپ، آسیای مرکزی و بازتعریف نفوذ در اوراسیا
ترامپ، آسیای مرکزی و بازتعریف نفوذ در اوراسیا

مصاحبه

​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی

ترجمه

سازگاری چین با حکومت طالبان
سازگاری چین با حکومت طالبان
آیا احیای رابطۀ هند و حکومت طالبان پایدار خواهد بود؟
آیا احیای رابطۀ هند و حکومت طالبان پایدار خواهد بود؟
افغانستان و تغییر شکل تهدیدها علیه آسیای مرکزی
افغانستان و تغییر شکل تهدیدها علیه آسیای مرکزی
پیمان دفاعی پاکستان و عربستان سعودی یا اتحادی به سبک ناتو
پیمان دفاعی پاکستان و عربستان سعودی یا اتحادی به سبک ناتو
مؤسسه مطالعات راهبردی شرق با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی گنبدکاووس "دوره مقدماتی آشنایی با آسیای مرکزی" برگزار می‌کند
 
'
  • پيوندها
  • ارتباط با ما
  • دربارۀ ما
  • آرشيو
جستجوی پيشرفته
نقل و نشر مطالب با ذکر منبع آزاد است
توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“