مقدمه
مطالعات شرق | کابلهای زیر دریایی به عنوان یک دارایی راهبردی که در پویایی قدرت جهانی نقش مهمی دارند، حدود ۹۵ تا ۹۹ درصد از کل ترافیک اینترنتی بین قارهای را به اقصی نقاط جهان انتقال میدهند. این کابلها همواره بهعنوان بخشی از مبارزات راهبردی، در معرض سوءاستفادۀ تأمینکنندگان جنگهای هیبریدی و رقبای ژئوپلیتیکی هستند. بازیگران اصلی این عرصه، یعنی چین و آمریکا، بهطور گستردهای از این کابلها همانند دالانهای دیجیتالی جهت ارتباطات بینالمللی، نظامی و مالی بهرهبرداری میکنند و مناطقی از جهان را همچون پایگاه زمینی جهت نقطۀ اتصال شریانهای ارتباطی موثر در نظر میگیرند تا از طریق آن بتوانند نفوذ خود را در سطح بینالملل تثبیت کنند.
در این راستا، چین سرمایهگذاریهای کلانی را در طرحهای توسعۀ کابلهای زیردریایی پاکستان جهت بهبود قابلیتهای دادههای خود انجام داده است که هدف آن اِعمال نفوذ در جریان اطلاعات و امور مالی برای به چالش کشیدن ژئوپلیتیکی آمریکا و متحدانش، همچنین گسترش نفوذ جهانی و در نهایت کسب امتیازهای سیاسی و اقتصادی است.
جاده ابریشم دیجیتال چین
در سال 2015 که جادۀ ابریشم دیجیتال چین«DSR» توسط مقامهای این کشور مطرح شد، چشماندازی متحولکننده برای کشورهای عضو طرح کمربند و جاده، بهویژه پاکستان ترسیم کرد، چراکه فناوری دیجیتال میتواند تسهیلگری برای رشد اقتصادی، افزایش ارتباطات و نوآوری باشد. این جاده با الهام از روح تجارت و تبادل فرهنگی جادۀ ابریشم باستانی، قصد دارد زیرساخت دیجیتال قوی، از جمله شبکههای فیبر نوری، مراکز داده و سکوهای تجارت الکترونیک را ایجاد کند که پاکستان را به بازارهای جهانی متصل کرده و این کشور را در اقتصاد دیجیتال جهانی ادغام میکند.
پاکستان و شبکه کابلهای زیردریایی
پاکستان چون در تقاطع دریای عرب، آسیای مرکزی و خاورمیانه قرار دارد، توسط چینیها به عنوان نقطۀ دسترسی برای ایجاد زیرساختهای دیجیتال شناسایی شده است. در این راستا، چندین طرح با مشارکت و سرمایهگذاری کلان چین در پاکستان در حال عملیاتی شدن است تا از این کشور به عنوان یک ایستگاه فرود اصلی- یعنی جایی که کابلهای زیردریایی به شبکههای زمینی متصل میشود- استفاده کند. این طرحها به شرح زیر هستند:(4)
کابل صلح (PEACE)
«کابل صلح» که کوتاهترین مسیر بین قارههای آسیا و آفریقا را تشکیل میدهد، از بنادرکراچی و گوادر آغاز میشود و قبل از رسیدن به نقطۀ پایان در مارسی فرانسه، از نقاطی در شرق آفریقا، مصر و اروپا عبور میکند. این کابل، شاخههای مسیرهای سنگاپور تا کنیا و مالدیو، مالت و قبرس را نیز تحت پوشش قرار میدهد. کابل صلح، با کوتاهترین مسیر مستقیم، میتواند تأخیر دادههای شبکههای دیجیتالی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. اگرچه عملیاتی شدن این کابل، نگرانیهایی را برای امریکا و متحدانش ایجاد کرده است اما به چین کمک میکند تا با تقویت اقتصاد دیجیتال، سهم قابل توجهی از بازار جهانی فیبر نوری را به دست آورد.
ترانس ورلد (TW1)
این مسیر، پاکستان، عمان و امارات را توسط کابل ارتباطی زیردریایی به طول 1300 کیلومتر به هم متصل میکند. این مسیر ارائهدهندۀ «Tier-1» است که در پاکستان مستقر است و مالک و ادارهکنندۀ این مسیر است. این کابل که از فناوری«DWDM» با دو جفت فیبر استفاده میکند، میتواند حجم دادهای برابر با 1.28 ترابیت بر ثانیه را مدیریت کند. ضمن اینکه در سال 2016 شرکت «Huawei Marine (HMN) » چین برای گسترش سیستم کابلی با حجم صدها گیگابیت بر ثانیه در این طرح مشارکت و سرمایهگذاری کرده است.
کابل زیردریایی آسیا- آفریقا- اروپا 1 (AAE-1)
این کابل زیردریایی که در سال 2017 راه اندازی شد، به طول ۲۵۰۰۰ کیلومتر، هنگ کنگ، ویتنام، کامبوج، مالزی، سنگاپور، تایلند، هند، پاکستان، عمان، امارات، قطر، یمن، جیبوتی، عربستان، مصر، یونان، ایتالیا و فرانسه را به هم متصل میکند. این کابل دارای ظرفیت انتقال بیش از ۴۰ ترابیت بر ثانیه روی پنج جفت فیبر است و قابلیت پهنای باند بینالمللی پاکستان را تقویت میکند.
کابل فیبر نوری پاکستان- چین
کابل فیبر نوری زیرزمینی پاکستان- چین به طول ۸۲۰ کیلومتر که راولپندی را به مرز چین در گذرگاه خنجراب متصل میکند، توسط یک کابل هوایی ۱۷۲ کیلومتری پشتیبانی میشود. پیشبینی شده است بندر گوادر در بلوچستان، که مرکز اصلی سرمایهگذاری زیرساختی چین است در مرحلۀ دوم به این طرح متصل شود. این طرح علاوه بر تقویت ارتباطات دیجیتال دو کشور، فرصتهای رشد را در بندر گوادر ایجاد خواهد کرد.
نقش راهبردی بنادر کراچی و گوادر
با توجه به اینکه شرقیترین نقاط انتهایی کابل صلح در نقاط ساحلی پاکستان در دریای عرب واقع شده، بندر کراچی به عنوان یک ایستگاه فرود اصلی برای کابلهای زیر دریا (فیبرنوری) و بندر گوادر به عنوان دومین ایستگاه فرود برای کابل صلح در نظر گرفته شدند. سرمایهگذاریهای کلان چین در این دو بندر نشاندهندۀ علاقۀ شدید پکن به پاکستان بهعنوان یک مرکز منطقهای مناسب برای جاهطلبیهای زیرساختی جهانی این کشور است. چین سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری را در گوادر (مبدا راهگذر چین- پاکستان) برای تبدیل آن به یک بندر بزرگ در آسیای جنوبی، عملیاتی کرده است.
در حال حاضر «کابل صلح» و سایر طرحهای پاکستان تحت برنامۀ بزرگتری که به عنوان راهگذر اقتصادی چین-پاکستان شناخته میشود، نقش مهمی در جاهطلبیهای چین در زمینۀ زیرساخت دیجیتال جهانی ایفا میکنند و در این بین پاکستان به عنوان نقطۀ فرود زمینی کابلهای زیردریایی از ارزش ژئواستراتژیک زیادی برای چین برخوردار است چراکه پکن در مورد فیبر نوری به چیزی بیشتر از تجارت فکر میکند.
پیامدهای ژئوپلیتیکی کابلهای زیردریایی برای پاکستان
فرصتها و امتیازها
با عملیاتی شدن کابلهای زیردریایی پاکستان، این کشور از نظر راهبردی در جایگاه یک شرکتکنندۀ اصلی در شبکه کابلهای زیر دریایی آسیا-آفریقا-اروپا، قرار خواهد گرفت. تحت این شرایط پاکستان خواهد توانست کنترل بیشتری بر ترافیک دادههای منطقهای داشته باشد و ارزش خود را در روابط و تجارت بینالمللی افزایش دهد. پاکستان میتواند با افزایش دسترسی به جریان دادههای بینالمللی از طریق سرزمین خود، جایگاه ژئوپلیتیکی خود را بهبود بخشد و روابط قویتری با سایر قدرتهای منطقهای برقرار کند.
ضمن اینکه از یک طرف پاکستان از رقابت میان آمریکا و چین، برای کنترل زیرساختهای دیجیتال بینالمللی سود خواهد برد و از سوی دیگر میتواند با مشارکت در طرح یک کمربند و جادۀ چین و همکاری با شرکتهای فناوری غربی، امتیازهای منحصربهفردی به دست آورد. البته اگر دوراندیشیهای راهبردی در کنار تصویب سیاستهای قوی امنیت سایبری فراهم شود، پاکستان از جایگاه خود به عنوان یک مدعی در نبرد زیرساختهای دادۀ منطقهای و یک مکان امن و مورد اعتماد بینالمللی به طور قابل توجهی بهرهمند خواهد شد. به هر حال برای پاکستان این شکل خاص از رقابتها میتواند به بهبود ژئواکونومیک کشور کمک کند.
تهدیدهای پیشِ رو و راهکارها
بیتردید با رشد شبکههای کابلی زیر دریا، فرصتهای جدیدی برای جاسوسی و هک دادهها وجود خواهد داشت. واحدهای اطلاعاتی کشورهای مختلف تلاشهایی برای نفوذ به کابلهای زیر دریا داشتهاند که امنیت دادهها را در معرض خطر قرار میدهد. از این رو، حفظ یکپارچگی و محرمانگی اطلاعات و دادهها با توجه به وجود زمینۀ ادغام پاکستان در سازوکارهای ارتباطی جهانی مهم است و پاکستان برنامههایی را جهت اعمال تغییرات گسترده در سیاستهای خود برای بهبود امنیت سایبری مد نظر خواهد داشت؛ از جمله تشکیل تیم واکنش اضطراری رایانهای پاکستان، با هدف پاسخگویی به تهدیدهای سایبری که در سال ۲۰۲۴ برای بهبود امنیت دیجیتال کشور تشکیل شد.
از سوی دیگر سازمان مخابرات پاکستان در تلاش است تعداد ایستگاههای فرود برای کابلهای زیر دریا را افزایش دهد و سیستمهای افزونگی (واحدهای پشتیبانی) را برای محدود کردن میزان اختلالها و خسارات اضافه کند. ضمن اینکه این کشور خواهان همکاری با شرکت«استارلینک» است تا وابستگی به کابلهای زیر دریا را کاهش دهد و امنیت شبکه را تا حدی تقویت کند (6).
لازم به ذکر است، با توجه به بیثباتی عوامل ژئوپلیتیکی فعال در پاکستان (تنش با هند، نزاعهای قومی- مذهبی، مشکلات اقتصادی، معضل هیدروپلیتیک و تغییرات آب وهوایی) محافظت از زیرساختهای دیجیتال نیازمند راهبردهای فعال است که پاکستان را مجاب میکند تا دیپلماسی فعالتر منطقهای را پیش ببرد.
پیامدهای ژئواستراتژیک برای آمریکا
طرحهای کابل زیردریایی پاکستان که به ایجاد یک اکوسیستم دیجیتال فراگیر ختم میشود، میتواند مستقیماً نفوذ آمریکا را در آسیای جنوبی و مناطق خاورمیانه بزرگ، آفریقا و ایندو-پاسیفیک، به چالش بکشد. بهخصوص با سرمایهگذاریهای چین در مسیر کابل صلح که مکانهای ژئواستراتژیکی مانند کانال سوئز و تنگۀ بابالمندب را در بر میگیرد، تهدیدها علیه منافع آمریکا دور از ذهن نخواهد بود.
اختلافها بر سر معاملات کابلهای زیردریایی به عنوان منبع افزایش تنش بین امریکا و چین، همچنین افزایش نفوذ اقتصادی و قدرت نرم چین از طریق زیرساختها و دسترسی دیجیتال، میتواند امریکا را از نقش فرماندهی سنتی خود در مناطق مورد اشاره خارج کند.(7)
از نگاه آمریکاییها زیرساختهای کابل زیردریایی چین از جمله «کابل صلح» پاکستان میتوانند از قابلیتهای دوگانه، از جمله کاربردهای نظامی و سایبری، برخوردار باشند و یا با جمعآوری دادهها در مقیاس وسیع جهت خرابکاری مورد استفاده قرار گیرند.
در این راستا، امریکا منابع گستردهای را برای گسترش سهم خود و کنترل و تضعیف نفوذ چین در دنیای زیرساختهای زیر دریا اختصاص داده اما تلاشها برای منزوی کردن پکن در بازار کابلهای زیردریایی، میتواند در نهایت بیاثر شود یا حتی نتیجۀ معکوس داشته باشد.
آینده کابلهای زیردریایی پاکستان
با توجه به اینکه 75 درصد از جمعیت جهان تا سال ۲۰۲۵ به اینترنت متصل خواهند بود، پاکستان شبکۀ کابلهای زیردریایی را یک دارایی راهبردی جهت ارتقای منافع سیاسی و بهخصوص رشد اقتصادی- تجاری خود در نظر میگیرد، بدین ترتیب تامین امنیت و گسترش شبکهها، در اکوسیستم جهانی کابلهای دریایی در اولویت قرار خواهد گرفت و پاکستان تلاش میکند از طریق طرحها و مشارکتهای راهبردی با کشورهای منطقهای، جایگاه خود را بهعنوان قطب کلیدی در زیرساختهای دیجیتال جهانی تثبیت کند. این در حالی است که تهدیدهای بالقوه و تابآوری در برابر اختلالها و آسیبهای عمدی و یا غیر عمدی میتواند چالشهای ژئوپلیتیکی را برای پاکستان ایجاد و چین را وادار به سرمایهگذاری در مناطق دیگر کند.
از طرف دیگر، با توجه به رقابتهای آینده بین چین و آمریکا بر سر گسترش کابلهای زیردریایی و کنترل بر آنها، پاکستان تلاشهایی را برای همکاری بینالمللی و نظارت مداوم بر مسیرهای کابلهای زیردریایی از طریق رزمایشهای دریایی و مدیریت فضای دریایی جهت تضمین امنیت و ثبات، بهویژه در شرایط افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی خواهد داشت که همین امر میتواند حضور بازیگران غیر دولتی را در قالب شرکتهای بزرگ فناوری در منطقه پررنگ کند که به نوبۀ خود، نگرانیهای امنیتی را در کشورهای منطقه افزایش خواهد داد.




















