English
سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ ساعت: ۰۹:۵۵
  • صفحه نخست
  • کشورهای هدف
    • افغانستان
    • پاکستان
    • آسیای مرکزی
    • ترکمنستان
    • تاجیکستان
    • قزاقستان
    • قرقیزستان
    • ازبکستان
  • موضوعات
    • سیاسی
    • امنیتی
    • اقتصادی
    • اجتماعی و فرهنگی
  • انتشارات
    • نشریه تخصصی
    • ویژه‌نامه
    • اینفوگرافیک
    • گاهنامه
ترجمه > پاکستان
تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۴۵
جالب است
۰
چرا ایالات متحده باید از پیمان دفاعی عربستان و پاکستان استقبال کند؟
بررسی معنای پیمان دفاعی اخیر عربستان و پاکستان برای منافع ایالات متحده
منبع: استیمسون
پیمان دفاعی مشترک عربستان سعودی و پاکستان که به‌تازگی اعلام شده است، در واقع نقطۀ عطفی برای خاورمیانه و جنوب آسیا محسوب می‌شود. ریاض و اسلام آباد دهه‌هاست که عمیقاً در زمینۀ امنیت با هم همکاری داشته‌اند، اما این بار، آنها با پیوند دادن رسمی و آشکار امنیت خود به یکدیگر، یک گام فراتر رفته و اعلام کرده‌اند که «هرگونه تجاوزی علیه هر یک از دو کشور، تجاوزی علیه هر دو کشور تلقی خواهد شد.» برای عربستان سعودی، این پیمان تضمین‌های خارجی محکم‌تری را ارائه می‌دهد؛ تضمین‌هایی که این کشور به‌شکل فعالی در این منطقۀ بی‌ثبات به دنبال آن بوده است؛ به‌ویژه با توجه به اینکه جسارت اسرائیل در نقاط مختلف منطقه، در کنار تهدیدهای ایران و حوثی‌ها، با افزایش منافع اقتصادی این پادشاهی در تضاد است.
بررسی معنای پیمان دفاعی اخیر عربستان و پاکستان برای منافع ایالات متحده
🖊️ مترجم: زهرا خادمی راد
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 7 دقیقه

بررسی معنای پیمان دفاعی اخیر عربستان و پاکستان برای منافع ایالات متحده

مطالعات شرق | پیمان دفاعی مشترک عربستان سعودی و پاکستان که به‌تازگی اعلام شده است، در واقع نقطۀ عطفی برای خاورمیانه و جنوب آسیا محسوب می‌شود. ریاض و اسلام آباد دهه‌هاست که عمیقاً در زمینۀ امنیت با هم همکاری داشته‌اند، اما این بار، آنها با پیوند دادن رسمی و آشکار امنیت خود به یکدیگر، یک گام فراتر رفته و اعلام کرده‌اند که «هرگونه تجاوزی علیه هر یک از دو کشور، تجاوزی علیه هر دو کشور تلقی خواهد شد.»  برای عربستان سعودی، این پیمان تضمین‌های خارجی محکم‌تری را ارائه می‌دهد؛ تضمین‌هایی که این کشور به‌شکل فعالی در این منطقۀ بی‌ثبات به دنبال آن بوده است؛ به‌ویژه با توجه به اینکه جسارت اسرائیل در نقاط مختلف منطقه، در کنار تهدیدهای ایران و حوثی‌ها، با افزایش منافع اقتصادی این پادشاهی در تضاد است.

برای پاکستان، این امر یک همکاری تاریخی را احیا می‌کند و جایگاه ژئوپلیتیکی آن را ارتقا می‌دهد. این توافق همچنین یک تضمین ضمنی را به یک توافق دفاعی جمعی دو طرفه تبدیل می‌کند که امنیت این کشور را تقویت خواهد کرد؛ موضوعی که به‌طور خاص در زمان افزایش تنش با هند اهمیت پیدا می‌کند.

این توافق نه‌تنها تهدیدی برای منافع آمریکا نیست، بلکه نوعی «واگذاری بار امنیتی» است که واشنگتن باید از آن استقبال کند. منتقدان ممکن است استدلال کنند که این پیمان نشان‌دهندۀ تردیدهای عربستان سعودی در مورد قابل اعتماد بودن ایالات متحده است (با توجه به تنش‌های منطقه‌ای ناشی از جنگ غزه و شکاف‌های گاه‌به‌گاه در روند تأمین امنیت توسط ایالات متحده، مثل واکنش‌ به عملیات‌های اسرائیل در کشورهای همسایه‌ای چون قطر) اما این تفسیر، قضیه را بیش از حد بزرگ می‌کند. 

حتی اگر این پیمان به دلیل تردیدهای به‌وجود آمده در مورد تضمین‌های امنیتی آمریکا ایجاد شده باشد، باز هم بیش از آنکه نشانۀ طرد تدابیر امنیتی واشنگتن باشد، تصمیمی عمل‌گرایانه از سوی ریاض برای کاهش خطرپذیری و کاستن از وابستگی است؛ و در عین حال، نقش سازندۀ پاکستان در امنیت منطقه‌ای را تقویت می‌کند که این در نهایت به سود منافع ایالات متحده است.

از یک جنبه، این توافق بارهای امنیتی را از دوش آمریکا برمی‌دارد. دهه‌ها ایالات متحده ضامن اصلی امنیت در منطقۀ خلیج (فارس) بوده است؛ از جمله با استقرار نیرو، گشت‌زنی ناوهای هواپیمابر و مداخله در هر زمان که بحران‌هایی علیه قدرت‌های خلیج (فارس) رخ داده است. واشنگتن در جنگ‌ها و نبردهای نیابتی عربستان از آن حمایت کرده است، از جمله با ارائۀ پشتیبانی لجستیکی برای عملیات‌های این کشور در یمن تا رهگیری موشک‌ها و پهپادهای حوثی بر فراز خطوط کشتیرانی دریای سرخ. 

دارایی‌های نظامی آمریکا همچنان به‌شدت درگیر حفاظت از کشتیرانی منطقۀ خلیج ]فارس[ و زیرساخت‌های حیاتی عربستان هستند. این تعهدها رو به افزایش‌اند، نه کاهش، زیرا تهدیدهای فناورانه موشکی و پهپادی گسترش یافته‌اند. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می‌شود که عربستان به‌شدت در فناوری‌های نوظهوری مانند هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری می‌کند؛ فناوری‌هایی که به زیرساخت‌های فیزیکی امن و مقاوم وابسته‌اند.

دولت بایدن در میان مشوق‌های مختلف برای ترغیب عربستان به عادی‌سازی روابط با اسرائیل، پیشنهاد یک توافق رسمی دفاعی متقابل با عربستان را مطرح کرد؛ گامی که تعهدهای آمریکا را در منطقه عمیق‌تر می‌کرد. اما ظرفیت جهانی واشنگتن محدود است و حتی تعهدهای امنیتی از پیش موجود در بسیاری از نقاط جهان، از جمله خاورمیانه، به سختی از حمایت سیاسی داخلی در این کشور برخوردار هستند.

آمریکا همچنین به دلیل فعالیت‌های نظامی اسرائیل در سراسر منطقه، ممکن است بیش از پیش درگیر و گرفتار خاورمیانه شود. از این منظر، پیمان دفاعی عربستان ـ پاکستان نوعی «واگذاری بار» مؤثر است: ریاض امنیت خود را به اسلام‌آباد پیوند می‌زند، به جای آنکه برای گرفتن تضمین عمیق‌تر با آمریکا چانه‌زنی کند.

این توافق همچنین درجه‌ای از ثبات را به دو منطقۀ پرآشوب تزریق می‌کند، بدون اینکه نیاز به ارائۀ تعهدهای تازه از سوی آمریکا باشد. برای ایران، هرگونه تجاوز به ریاض اکنون با خطر درگیرشدن با پاکستان همراه است و هزینه‌های تشدید تنش را چه از طریق کانال‌های متعارف و چه نیابتی افزایش می‌دهد. اسرائیل آشکارا علاقه‌ای به حمله به عربستان ندارد، اما اگر چنین کند، پشتیبانی پاکستان از عربستان می‌تواند مانع از تشدید قابل توجه درگیری شود.

در جنوب آسیا نیز معادله تغییر می‌کند. هند و پاکستان همچنان مستعد رفتارهای نظامی تنش‌زا هستند؛ رفتاری که با بحران‌های ناشی از خشونت تروریستی، تفاوت قدرت نسبی و حمایت‌های خارجی از هر دو کشور تقویت می‌شود. درست در زمانی که پاکستان با فشارهای هند روبه‌رو است، ریاض سطح شراکت امنیتی خود با اسلام‌آباد را ارتقا داده است، امری که باعث می‌شود دهلی نو در اقدام نظامی علیه پاکستان محتاط‌تر عمل کند.

این پیمان همچنین اسلام‌آباد را به خویشتن‌داری ترغیب می‌کند، زیرا ریاض علاقه‌ای به کشیده شدن به یک رویارویی غیرضروری با هند ندارد، واقعیتی که از چشم اسلام‌آباد پنهان نیست. پاکستان همچنین می‌خواهد این توافق و منافع همراه آن پایدار بمانند و قصد ندارد با انجام رفتارهای ماجراجویانه در برابر هند، حمایت عربستان را از دست داده و وجهۀ ژئوپولیتیکی خود را به مخاطره اندازد. بنابراین، نگرانی‌ها دربارۀ جسورتر شدن پاکستان برای حمله به هند، اغراق‌آمیز به‌نظر می‌رسد.

برخی در واشنگتن نگران فشارهای متقابل خواهند بود. روابط نزدیک‌تر امنیتی عربستان و پاکستان ناگزیر دست اسلام‌آباد را در برابر دهلی‌نو تقویت کرده و این امر راهبرد هند ـ پاسیفیک دوران بایدن را تضعیف می‌کند؛ راهبردی که تلاش داشت هند را به عنوان تأمین‌کنندۀ اصلی امنیت در منطقه معرفی کند. اما این موضوع رویکرد دولت ترامپ نسبت به آسیا را تضعیف نمی‌کند؛ رویکردی که بر سودآورتر کردن روابط دوجانبه برای آمریکا تمرکز دارد، به‌ویژه بازنگری در شرایط تجارت دوجانبۀ آمریکا و هند و در عین حال، محدود کردن خرید نفت روسیه توسط هند. حالا هندی‌ها کار دیپلماتیک و راهبردی سنگین‌تری پیش‌رو دارند.

برخی در دهلی نو ممکن است وسوسه شوند که همکاری نزدیک‌تری را با اسرائیل دنبال کنند، امری که هند را از تمرکز بر هند ـ پاسیفیک (که در چند سال گذشته آن را ترجیح داده است) دور می‌کند. با این حال، تمایل راهبردی هند و علاقۀ اسرائیل به ایجاد موازنۀ سخت در برابر محور عربستان ـ پاکستان احتمالاً اندک خواهد بود، چرا که اسرائیل به دنبال عادی‌سازی روابط با عربستان است.

هند همچنین منافع اقتصادی عمیقی در عربستان دارد (از جمله حضور گستردۀ جامعۀ مهاجر هندی) که نمی‌خواهد آن‌ را به خطر اندازد، به‌ویژه در شرایطی که با چالش‌های ژئوپولیتیکی متعدد دست و پنجه نرم می‌‌کند است. به احتمال زیاد، هند همچنان به اجرای راهبرد «ایجاد شکاف» برای مدیریت همسویی عربستان ـ پاکستان ادامه خواهد داد، هرچند چشم‌انداز موفقیت چنین رویکردی در محیط جدید امنیتی منطقه‌ چندان برای دهلی‌نو مطلوب نیست.

پیمان عربستان سعودی و پاکستان به مهار نفوذ رقبای اصلی ایالات متحده کمک می‌کند. چین و روسیه نفوذ خود را در ریاض گسترش داده‌اند و این در حالی است که وابستگی اسلام‌آباد به پکن، به ویژه در حوزۀ امنیتی، نیز چند برابر شده است. برخی ممکن است استدلال کنند که عربستان سعودی در معرضِ خطرِ قرار گرفتن در مدار نظامی چین است زیرا پاکستان به شدت به تجهیزات نظامی چین متکی است. اما این برداشت نادرستی از این رابطه است. ریاض به فناوری دفاعی چین نیازی ندارد.

این کشور در حال حاضر یکی از پیشرفته‌ترین زرادخانه‌های تسلیحاتی عمدتاً آمریکایی و غربی را در منطقه مستقر کرده است. از طرف دیگر، پاکستان از این فرصت برای تنوع‌بخشی به منابع خود و دور شدن از چین و نیز تقویت جایگاه دفاعی خود از طریق سرمایه‌گذاری‌های عربستان در صنعت دفاعی داخلی خود استفاده خواهد کرد، ضمن اینکه می‌تواند از سرمایۀ کشورهای عرب خلیج (فارس) نیز برای اقتصاد خود بهره ببرد. در مجموع، این پیمان به این معنی است که عربستان سعودی و پاکستان می‌توانند امنیت یکدیگر را بدون حرکت بیشتر به سمت اردوگاه پکن یا مسکو تقویت کنند. واشنگتن با تحمل این توافق و یا حتی استقبال از آن، بازیگران منطقه‌ای را قادر می‌سازد تا از خود در برابر چین و روسیه حفاظت کنند؛ بدون اینکه آمریکا  مجبور شود کار بیشتری انجام داده یا هزینۀ بیشتری را متحمل شود.

در نهایت، مسئلۀ هسته‌ای باید به‌دقت بررسی شود. این پیمان می‌تواند راه را برای ایجاد چتر هسته‌ای پاکستان بر فراز عربستان سعودی هموار کند. این موضوع ممکن است در محاسبات ریاض نقش اساسی داشته باشد، اما به سختی می‌توان آن را بی‌سابقه دانست. برای دهه‌ها فرض بر این بوده است که قابلیت‌های هسته‌ای پاکستان، دست‌کم به‌طور غیرمستقیم، در دسترس عربستان سعودی بوده است. این پیمان، پوشش هسته‌ای نمادین پاکستان را برای پادشاهی سعودی، رسمیت می‌بخشد، ضمن اینکه ابهام کافی را برای اسلام‌آباد و ریاض در مورد چگونگی و زمان استفاده از این چتر هسته‌ای باقی می‌گذارد.

نگرانی بی‌ثبات‌کننده‌تر برای ایالات متحده و اسرائیل همیشه چیز دیگری بوده است: خطر انتقال فناوری پاکستان به ایران، به‌ویژه از زمان افشای قاچاق هسته‌ای شبکۀ «عبدالقادر خان» در دهۀ 1990 که تهران از آن سود برد. در اینجا، این پیمان ممکن است این خطر را کاهش دهد. با پیوند دادن ارتش مسلح به سلاح هسته‌ای پاکستان به چارچوب امنیتی ریاض، هزینه‌های هرگونه همکاری با تهران افزایش پیدا کرده و انگیزه‌های اسلام‌آباد برای چنین گسترش تسلیحاتی کاهش می‌یابد.

آنچه کمتر قطعی است این است که چتر هسته‌ای واقعی پاکستان بر فراز عربستان سعودی چگونه گسترش خواهد یافت، سعودی‌ها از نظر مادی چه چیزی را ممکن است دنبال کنند و پاکستان ممکن است مایل به انجام چه کاری باشد. همان‌طور که در حال حاضر اعلام شده است، قابلیت‌های پاکستان برای حمله به مناطقی فراتر از خاک عربستان از داخل خاک خود، کم است. اگر این پیمان منجر به اعلام و آزمایش سیستم‌های برد بلند پاکستان یا استقرار تجهیزات پاکستان در داخل خاک عربستان شود، مطمئناً نگرانی‌هایی را در آمریکا ایجاد خواهد کرد؛ آمریکایی‌هایی که از دیرباز به‌دنبال مهار توان هسته‌ای پاکستان بوده و تلاش داشته‌اند پاکستان از داشتن موشک‌هایی که بتوانند به خاک اسرائیل برسند دور کند.

با این حال، این یک فرض مسلم نیست. رهبران ارشد نظامی پاکستان، به‌رغم لفاظی‌های برخی از رهبران غیرنظامی این کشور، به‌طور معقولی نسبت به این نگرانی حساس هستند. علاوه بر این، ریاض با تهدیدهای وجودی مشابه با تهدیدهای کرۀ جنوبی، ژاپن و کشورهای اروپایی مواجه نیست و بنابراین الزام‌های بازدارندگی گستردۀ آن مبهم است؛ که این فضا را برای طیف وسیعی از ترتیبات و محدودیت‌ها باز می‌کند. ایالات متحده همچنین نفوذ خود را بر عربستان سعودی و پاکستان حفظ می‌کند تا بتواند شرایط گسترش هرگونه چتر هسته‌ای احتمالی را شکل دهد و روند به اشتراک‌گذاری فناوری هسته‌ای را محدود کند  ـ پویایی‌ای که امکان حفظ منافع منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده را فراهم می‌کند.

نتیجۀ نهایی واضح است: عربستان سعودی و تا حد کمتری پاکستان، به جای اینکه آمریکا را بیشتر درگیر کنند، با کمک یکدیگر در امنیت خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. در واقع، واشنگتن بخشی از کنترل خود بر معماری امنیتی خاورمیانه را معامله می‌کند (و به ویژه نفوذ خود بر ریاض را کاهش می‌دهد) اما یک ساختار امنیتی منطقه‌ای مقاوم‌تر  ایجاد می‌کند؛ ساختاری که راه را برای ایالات متحده باز می‌کند تا در مورد زیرمجموعه‌ای از مشکلات منطقه‌ای کمتر دخالت کند، دقیقاً نوعی واگذاری مسئولیت‌ها به دوش دیگران که راهبرد کلان ایالات متحده باید آن را تشویق کند. وجود یک خاورمیانه و آسیای جنوبی که در آن قدرت‌های منطقه‌ای درگیر خودیاری بیشتری می‌شوند و در نتیجه، تعادل منطقه‌ای بهبود یافته‌ای در بحبوحۀ تهدیدهای فزاینده ایجاد می‌شود، در نهایت گامی به سوی یک وضعیت امنیتی پایدارتر برای آمریکا خواهد بود.

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»

کد خبر:4131

اشتراک گذاری
مترجم : زهرا خادمی راد
مرجع : stimson.org
  • عناوین مرتبط
تحلیلی بر پیمان راهبردی دفاعی عربستان سعودی و پاکستان
ابزارهای نفوذ و «قدرت نرم» عربستان در پاکستان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

 

مقاله

تأثیر سیاست‌های ارتش پاکستان بر روابط با افغانستان
تأثیر سیاست‌های ارتش پاکستان بر روابط با افغانستان
آینده‌شناسی سلسله نشست‌‌های چین، پاکستان و افغانستان
آینده‌شناسی سلسله نشست‌‌های چین، پاکستان و افغانستان
آیندۀ مبادلات گازی ترکمنستان- عراق و ابهام در نقش‌آفرینی ج.ا.ایران
آیندۀ مبادلات گازی ترکمنستان- عراق و ابهام در نقش‌آفرینی ج.ا.ایران
واکاوی سیاست خارجی قزاقستان در دوران نظربایف و توکایف
واکاوی سیاست خارجی قزاقستان در دوران نظربایف و توکایف

مصاحبه

​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی

ترجمه

نگاهی به افزایش تولید پهپادها در آسیای مرکزی در بحبوحۀ بحران‌های جهانی
نگاهی به افزایش تولید پهپادها در آسیای مرکزی در بحبوحۀ بحران‌های جهانی
بررسی معنای پیمان دفاعی اخیر عربستان و پاکستان برای منافع ایالات متحده
بررسی معنای پیمان دفاعی اخیر عربستان و پاکستان برای منافع ایالات متحده
برنامۀ «اقدام برای تقویت نزدیکی جامعه‌ چین و پاکستان با آینده‌ای مشترک در عصر جدید» (2029-2025)
برنامۀ «اقدام برای تقویت نزدیکی جامعه‌ چین و پاکستان با آینده‌ای مشترک در عصر جدید» (2029-2025)
چندپارگی طالبان: تسهیل‌گری برای تغییرات سیاسی یا جرقه‌ای برای بی‌ثباتی منطقه‌ای؟
چندپارگی طالبان: تسهیل‌گری برای تغییرات سیاسی یا جرقه‌ای برای بی‌ثباتی منطقه‌ای؟
🔻513مین نشریه تخصصی "مطالعات شرق" منتشر شد.
 
'
  • پيوندها
  • ارتباط با ما
  • دربارۀ ما
  • آرشيو
جستجوی پيشرفته
نقل و نشر مطالب با ذکر منبع آزاد است
توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“