مقدمه
مطالعات شرق | سفر شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان به تهران، در چارچوب سفرهای چهارگانه به کشورهای منطقه، نشاندهندۀ اهمیت راهبردی روابط پاکستان و ایران در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. این سفر در شرایطی صورت میگیرد که هر دو کشور با چالشهای متعدد داخلی، منطقهای و بینالمللی مواجه هستند و لزوم تقویت همکاریهای دوجانبه برای مقابله با تحریمها، بحرانهای اقتصادی و تنشهای ژئوپلیتیکی از الزامات تعمیق روابط دو کشور است.
به موازات سخنان منتشر شده از سوی مقامهای تهران و اسلامآباد در خصوص اهمیت سفر و برخی دستاوردهای محتمل آن، پرداختن به نتایج سفر شهباز شریف به تهران و تحلیل تأثیرات عمیق این سفر بر روابط طرفین، هدف نوشتار حاضر است و تلاش شده تا راهبردهای آیندهنگر برای تقویت مناسبات ایران و پاکستان در حوزههای کلیدی مانند انرژی، تجارت، فرهنگ و امنیت مورد بررسی و پیشنهاد قرار گیرد. این سفر نه تنها بهعنوان یک رویداد دیپلماتیک مهم تلقی میشود، بلکه فرصتی است برای هر دو کشور تا همکاریهای خود را در سطحی گستردهتر و عمیقتر ساماندهی کنند.
پیشینۀ روابط ج.ا.ایران و پاکستان
روابط ایران و پاکستان از زمان استقلال پاکستان در ۱۹۴۷ تاکنون، تحت تأثیر عوامل تاریخی، ژئوپلیتیکی و مذهبی قرار داشته است که شاید بتوان برای این روابط چهار دورۀ زمانی را مطرح کرد.
دورۀ اول، به دهههای ابتدایی بعد از استقلال پاکستان مربوط میشود که روابط دو کشور عمدتاً مثبت بوده است. ایران نخستین کشوری بود که پاکستان را به رسمیت شناخت و دو طرف در سازمانهای منطقهای مانند سنتو همکاری میکردند. با این حال، پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، اختلافهای ایدئولوژیک میان ج.ا.ایران و حکومت نظامی پاکستان موجب فاصلهگیری نسبی شد.
دورۀ دوم از روابط در دهۀ ۱۹۸۰، حمایت ایران از شیعیان پاکستان و پشتیبانی پاکستان از مجاهدین افغان (با محوریت سنیها) موجب ایجاد تنش در روابط فی مابین شد. همچنین، اختلاف بر سر مسئلۀ کشمیر و مواضع ایران در قبال هند، از دیگر چالشهای دو کشور در این دوره تلقی میشود. اما با توجه به اتخاذ برخی تدابیر مناسب در عین وجود این چالشها، همکاریهای اقتصادی، بهویژه در حوزۀ انرژی، همواره مورد توجه بوده است و دو کشور علیرغم برخی فراز و فرودها، همواره تعاملات خود را هرچند محدود، در محورهای مختلف حفظ کردهاند.
دورۀ سوم روابط مربوط به زمان پس از وقایع سپتامبر ۲۰۰۱ و تشدید بحران افغانستان است، دو کشور در مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر همکاری کردند، اما رقابت میان عربستان سعودی (متحد پاکستان) و واکنشهای عربستان در قبال سیاستهای اتخاذی ایران، روابط را تحت تأثیر قرار داد و برخی از جنبههای تعاملی میان دو کشور کاهش یافتند.
آنچه که اکنون و در سالهای اخیر میتوان از آن به عنوان دورۀ چهارم نام برد، ادامۀ روابط و تمایل پاکستان به حفظ توازن میان ایران و عربستان است. البته چالشهای مرزی ناشی از فعالیت گروههای جداییطلب بلوچ و تاثیر مداخلات غرب در تصمیمهای پاکستان از عوامل تعیینکننده در روابط دو کشور هستند. در طول روابط تاریخی دو کشور به رغم فراز و نشیبها، وجود منافع مشترک اقتصادی و امنیتی، ظرفیت بهبود روابط را حفظ کرده است و بخصوص در سالهای اخیر میتوان به تعمیق روابط میان دو کشور به نسبت دورههای گذشته اشاره کرد.
دوره | زمان | عوامل موثر و تاثیرگذار در روابط دو کشور |
اول | 1947 و استقلال پاکستان | به رسمیت شناختن پاکستان، همکاری در سازمانهای منطقهای |
دوم | دهۀ 1980 | مسئلۀ کشمیر، شیعیان پاکستانی، مجاهدین افغانی |
سوم | پس از 2001 | تشدید بحران افغانستان، مبارزه با تروریسم، قاچاق مواد مخدر، روابط پاکستان و عربستان |
چهارم | سالهای اخیر | چالشهای مرزی، منافع مشترک اقتصادی و امنیتی، حفظ توازن از سوی پاکستان |
با در نظر گرفتن چهار دورۀ مهم زمانی در روابط ایران و پاکستان که پیشتر ذکر شد به طور کلی روابط ایران و پاکستان همواره تحت تأثیر عوامل زیر بودهاند:
-
روابط تاریخی و فرهنگی: اشتراکهای مذهبی و زبانی بین دو کشور
-
همکاریهای امنیتی: همکاری در مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر
-
چالشهای سیاسی: تفاوت در روابط با غرب و عربستان (نزدیکی پاکستان به عربستان در برهههای قبلی، در مقابل تنش ایران و عربستان که بر روابط میان دو کشور سایه افکنده بود)
-
مسائل اقتصادی: عدم تحقق کامل توافقهای تجاری بهویژه در حوزۀ انرژی (مانند خط لوله گاز ایران-پاکستان)
-
تنشهای مرزی: حضور گروههای جداییطلب در مرزهای مشترک و اتهامهای دو کشور به یکدیگر دربارۀ حمایت از این گروهها
شاید مورد مهمی که منجر به برخی بازنگریها در روابط دو کشور شده است را باید از لنز تحریمها و سپس نظم بینالمللی و تاثیراتش بر منطقه بررسی کرد. در سالهای اخیر، با تشدید تحریمهای آمریکا علیه ایران و بحران اقتصادی پاکستان، نیاز به همکاریهای اقتصادی بین دو کشور افزایش یافته است و همین امر منجر به اتخاذ راهبردهای متفاوت در مقایسه با سالهای قبل شده است.
به همین دلیل است که بعد از اعلام مواضع و میانجیگری ایران در تنش میان هند و پاکستان، با سفر نخستوزیر پاکستان به ایران، تلاشهای مشترک برای تقویت روابط تجاری و عملی کردن برخی از قراردادها و تعهدنامهها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. این تحولات نشاندهندۀ آن است که دو کشور در پی یافتن راهحلهای عملی برای عبور از چالشهای ناشی از تحریمها و بحرانهای داخلی و منطقهای هستند.
اهداف سفر شهباز شریف به ایران
اهداف سفر
- تشکر از حمایتهای ایران: از ماجرای هفتههای قبل میان پاکستان و هند تا دورههای بحرانی (مانند سیل ۲۰۲۲ پاکستان)، ایران همیشه کمکهای انسانی به اسلامآباد ارائه کرده است و حسن نیت خود را به نمایش گذاشته است
- جلب حمایت منطقهای: کشمیر، منطقۀ حیاتی برای پاکستان است و اسلامآباد برای رسیدن به اهدافش در این منطقه، نیاز به همراهی افکار عمومی و همراهی دولتهای منطقهای و بینالمللی دارد. پاکستان به دنبال حمایت ایران در موضوع کشمیر و سایر مسائل بینالمللی است.
- تقویت روابط اقتصادی: بحث دربارۀ افزایش مبادلات تجاری و حل مشکلات طرحهای مشترک مانند خط لولۀ گاز ایران- پاکستان که پاکستان در سالهای قبل بنابر دلایلی مانند مداخلۀ آمریکا از اتمام این توافق و اجرایی کردن آن در زمان مقرر، خودداری کرده بود.
- همکاریهای امنیتی: توافق برای مقابله با تروریسم و گروههای تندرو در مرزهای مشترک که همواره از دغدغههای دو کشور بوده است.
مهمترین چشماندازهای بعد از سفر
اتفاق مذکور، بیتردید تاثیراتی را بر روابط دو کشور حتی در سطح اولیه خواهد داشت. لذا چشماندازهای امکانپذیر بعد از اتمام سفر در روابط دو کشور، میتوانند به شرح زیر باشند:
- توافقنامههای تجاری: امضای تفاهمنامههایی در حوزههای انرژی، کشاورزی و بانکی.
- گفتوگوهای امنیتی: تشکیل کمیتۀ مشترک برای مقابله با تروریسم مرزی.
- اتخاذ برخی تدابیر درحل اختلافهای مرزی: توافق برای کاهش تنشها در مناطق مرزی بلوچستان.
- تقویت دیپلماسی منطقهای: هماهنگی در موضوع افغانستان و جلوگیری از تهدیدهای تروریسم.
چالشها و موانع
اگرچه این سفر میتواند روابط ایران و پاکستان را تقویت کند، اما چالشهایی نیز وجود دارد که در اتخاذ راهبردهای مناسب در میان دو کشور و دولت باید حتماً مورد توجه قرار گیرد تا با درنظر گرفتن آنها، بتوان از نتایج معقول و منطقی سخن گفت:
- تأثیر روابط با هند: هند نگران است که همکاری ایران و پاکستان بهویژه در پروژههای راهبردی (مانند بندر چابهار در مقابل بندر گوادر) به ضرر منافعش باشد. ایران باید موازنۀ دیپلماتیک بین هند و پاکستان را حفظ کند تا از فرصتهای اقتصادی با هر دو کشور بهرهمند شود.
- واکنش آمریکا به تعمیق روابط تجاری در قالب پروژههای مشترک و تحت تاثیر قرار گرفتن پاکستان: تجربه نشان داده است که تحریمهای آمریکا علیه ایران، اجرای طرحهای مشترک را برای پاکستان دشوار میکند و این امر احتمالاً در تصمیمهای جدید برای تبادلات تجاری بروز پیدا کند.
- وابستگی پاکستان به عربستان و چین: تصور پاکستان در سالهای اخیر برای رشد اقتصادی و حل بحرانهای اقتصادی خویش این بوده که میتواند از عمق روابط با ایران بکاهد؛ بدین صورت که در برخی از موارد پاکستان، عربستان و چین را جایگزین و روابطِ خویش را با آنها محکمتر کند و از شدت حساسیت غرب بخصوص آمریکا هم بکاهد.
ظرفیتها و اشتراکهای موجود
بعد از بیان همۀ جوانب تاریخی و اهداف سفر نخستوزیر پاکستان به منطقه، به خصوص تهران، آنچه که حائز اهمیت است آن است که سفر رئیسجمهور پاکستان به ایران، فرصتی راهبردی برای تقویت همکاریهای دوجانبه در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، انرژی و امنیتی است. دو کشور با اشتراکهای تاریخی، مذهبی و جغرافیایی میتوانند با بهرهگیری از این ظرفیتها، روابط خود را به سطحی عمیقتر و پایدارتر ارتقا دهند و در اتحاد بیشتر کشورهای اسلامی در منطقه به صورت مشترک، اهداف متعددی را تعریف کنند.
بدین منظور برخی ظرفیتها و پیشنهادها را در اینجا مطرح میکنیم. در ادامه ابتدا مهمترین و قویترین ظرفیتها و پتانسیلهای همکاری مشترک با تاکید بر اولویتبندیهای دو کشور بیان میشود:
تقویت همکاریهای راهبردی در چارچوب اکو با محوریت امنیت انرژی و کریدورهای ترانزیتی
پاکستان با بحران انرژی و تراز منفی تجاری مواجه است، درحالیکه ایران دارای ذخایر عظیم گازی و ظرفیت بالقوۀ تولید برق مازاد است. همکاری در این حوزه میتواند هم نیازهای پاکستان را برطرف و هم درآمد ارزی پایدار برای ایران ایجاد کند. همچنین، توسعۀ کریدورهای ترانزیتی میتواند اکو را از یک سازمان گفتوگومحور به یک نهاد عملگرا تبدیل کند با توجه به جایگاه ایران بهعنوان حلقۀ اتصال آسیای مرکزی به آبهای آزاد و پتانسیل پاکستان در کریدور چین–پاکستان (CPEC)، دو کشور میتوانند با ایجاد یک چارچوب سهجانبه (ایران– پاکستان– چین) در اکو، هماهنگی بیشتری در توسعۀ کریدورهای انرژی و ترانزیت کالا انجام دهند؛ تشکیل کارگروه مشترک امنیت انرژی با تمرکز بر خط لولۀ گاز ایران– پاکستان (IP Gas) و طرحهای انتقال برق از ایران به پاکستان و افغانستان، استفاده از مکانیسمهای مالی اکو (مانند بانک توسعۀ اکو) برای تأمین مالی طرحهای زیرساختی مشترک و کاهش ریسک تحریمها، از دیگر چشماندازهای قابل دسترسی است.
همکاریهای اقتصادی در مباحث انرژی بهخصوص تعیین تکلیف طرح خط لولۀ گاز ایران-پاکستان (IP) در ایجاد پل جدید میان دو کشور بسیار کارساز است. این طرح میتواند نیازهای انرژی پاکستان را تأمین و در عین حال برای ایران منبع درآمد پایدار ایجاد کند. ضرورت تسریع در اجرای این طرح با حمایت مالی و فنی طرفین و جلب مشارکت کشورهای ثالث (مانند چین) برای کاهش فشارهای بینالمللی میبایست مورد بررسی سیاستمداران و مدیران قرار گیرد و ایران میبایست بر عمل پاکستان به تعهدهایش تاکید ورزد.
همکاری در حوزۀ نفت و گاز نیز، دریچۀ دیگر پر اهمیت در این مبحث است. یکی از مهمترین ظرفیتهای تجاری ایران نفت و گاز است. لذا افزایش صادرات نفت و فرآوردههای نفتی ایران به پاکستان از طریق تقویت زیرساختهای مرزی، سرمایهگذاری مشترک در پالایشگاهها و توسعۀ میادین مشترک گازی، نمونههایی از ظرفیتهای مشترک است که میتواند جهت اهداف مذکور مورد تامل بیشتری قرار گیرد.
ایجاد مکانیسم امنیتی مشترک برای مقابله با تروریسم مرزی و گروههای تکفیری
اختلافهای گذشته در مورد فعالیت گروههایی مانند جیشالعدل و جنگجویان بلوچ پاکستانی، باعث تنش میان دو کشور شده است. یک چارچوب عملیاتی مشترک میتواند اعتماد را افزایش دهد و از سوءاستفاده گروههای سوم، از شکاف امنیتی مرزها جلوگیری کند. همواره تروریسم یکی از مهمترین مشکلات مشترک دو کشور بوده است. شاید مهمترین مسئلۀ امنیتی میان تهران و اسلامآباد در خصوص تروریستها بوده است. با مروری بر ملاقات مقامهای نظامی دو کشور، اهمیت این امر روشن میشود. توجه به تأسیس ستاد مشترک اطلاعاتی– امنیتی ایران و پاکستان با مأموریت نظارت و عملیات ضدتروریستی در مناطق مرزی (بهویژه در مناطق بلوچستان ایران و پاکستان)، اجرای تمرینهای مشترک مرزبانی با محوریت مقابله با قاچاق سلاح و مواد مخدر، که هر دو کشور را تهدید میکند، استفاده از پلتفرم (سکوی) اکو برای هماهنگی منطقهای علیه گروههای تروریستی مانند داعش و جیشالعدل، با مشارکت افغانستان و سایر اعضا، میتواند از مهمترین تصمیمهای امنیتی باشد.
توسعۀ روابط فرهنگی و هنری
یکی از ابعاد ارتباطی که در هر کشور و ملتی میتواند مثمر ثمر باشد و حتی بر اقتصاد و سیاست هم تاثیرگذار باشد در حوزۀ فرهنگ و هنر است. ایران و پاکستان از دیرباز، اشتراکهای فرهنگی و هنری داشتهاند که برای بازنمایی و تعمیق آن نیاز به همکاری دو کشور و ملت است. تولیدات مشترک سینمایی و رسانهای، حمایت از ساخت فیلمها و سریالهای مشترک با موضوعهای تاریخی، مذهبی و اجتماعی برای تقویت پیوندهای فرهنگی، برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری مشترک در تهران، اسلامآباد و دیگر شهرهای مهم، پیشنهادهای مناسبی برای بازنمایی فرهنگی و تقویت گفتمان مشترک میان دو ملت است.
توسعۀ گردشگری مذهبی و تاریخی
هر دو کشور، دارای اماکن مقدس مشترک (مانند اهلبیت علیهم السلام و زیارتگاههای صوفیان) هستند که میتوانند به کانونهای گردشگری تبدیل شوندکه نیازمند برخی تسهیلگریها اعم از تسهیل روادید و ایجاد تورهای مشترک برای زائران و گردشگران از سوی دو دولت است.
مدیریت منابع آب و همکاریهای زیستمحیطی
آب برای منطقه، عنصر حیاتی بوده و هست و مدیریت این امر، نیازمند توافق کشورها در همکاری و جلوگیری از ایجاد تنشهای مضاعف و بحران آفرینی بخصوص در حوزههای جغرافیایی مرزها است. ایجاد مکانیزمهای مشترک برای مدیریت رودخانههای مرزی (مانند رودخانههای سیستان و بلوچستان) جهت جلوگیری از تنشهای احتمالی آتی، همکاری در حوزۀ کشاورزی و آبیاری به منظور بهینهسازی مصرف آب و ... در این مورد قابل بررسی است.
جمعبندی
در دیدار اخیر (5 خرداد) نخستوزیر پاکستان با مقام معظم رهبری در تهران، بر اهمیت اتحاد کشورهای اسلامی در مقابل تحولات منطقه سخن گفته شد. طرفین بر لزوم اتحاد میان کشورهای مسلمان جهت کاهش تنش در منطقه و بر لزوم تقویت روابط تاکید کردند.
مقام پاکستانی از اشتیاق و تمایل خویش برای پیشبرد اهداف مشترک صلح در منطقه گفته است. همچنین وی از میانجیگری ایران میان این کشور و هند تقدیر و تشکر کرده است. با عطف به مباحث مطرح شده در دیدار مقامهای دو کشور، اکنون با فرصت پیش آمده و شرایط موجود منطقهای و با تفسیر تمایل پاکستان و سفر چهارمقصدی مقام بلند پایۀ آن کشور برای بازتعریف روابط دو جانبه کشورش و تقویت تعاملات با کشورهای منتخب، فرصت مناسبی در اختیار ج.ا.ایران قرار دارد که ظرفیتهای نام برده را ارائه و راهکارهای عملی کردن آن را اتخاذ کنند. برای تحقق این ظرفیتها و عملی شدن حرکت در مسیر تحقق منافع مشترک دو کشور، لازم است به چند نکتۀ مهم توجه شود:
-
استفاده از ظرفیتهای «پارادیپلماتیک» (دیپلماسی غیردولتی) میان دو کشور: علیرغم وجود زمینههای مختلف میان تهران و اسلامآباد برای همکاری تاکنون میداندار اصلی روابط و آفرینش فرصتهای جدید، صرفاً دولتها وکنشگران دولتی بودهاند. این در حالی است که ایران و پاکستان علاوه بر اشتراکهای اقتصادی و فرهنگی، از موقعیت جغرافیایی مناسبی هم، جهت کاهش برخی هزینهها برای کنشگران غیردولتی برخوردار هستند. لذا فعالسازی بیشتر کنشگران پارادیپلماتیک در عرصۀ اقتصاد و سپس فرهنگ به طور قاطع، موجبات تعمیق روابط را فراهم خواهد کرد که این امر نیازمند تدابیر دولتی از سوی هر دو کشور است. این امر میتواند دریچۀ جدیدی از گفتمان وحدت میان کشورهای اسلامی را فراهم کند و برای تقویت روابط ملتها و دولتهای مسلمان موثر واقع شود.
-
فعالسازی «دیپلماسی شهری» میان هر دو کشور: بخصوص شهرهای دارای ظرفیت مانند تهران و اسلامآباد با تاکید بر کنشگران دولتی و غیردولتی است که از این طریق هم از نظر اقتصادی شاهد افزایش فعالیت میان دو کشور خواهیم بود و هم از نظر فرهنگی، بازنمایی اشتراکها صورت خواهد گرفت و سرانجام و مهمتر آنکه به حل برخی مسائل امنیتی و حتی برقراری صلح و امنیت در سطوح مرزی نیز کمک خواهد کرد.
-
ایجاد برخی تسهیلات و مزایا برای دیاسپوراهای ایرانی در پاکستان و متقابلاً دیاسپوراهای پاکستانی در ایران: در دنیای امروز، اهمیت دیاسپورا یعنی افراد خارج از وطن بر هیچ کس پوشیده نیست و حتی دولتهای مختلفی به استفاده از ظرفیتهای مختلف دیاسپورا جهت تاثیر بر روابط میان کشورها اقدام کردهاند. ایرانیان مقیم در پاکستان و یا پاکستانیهای مقیم در ایران میتوانند در تعمیق روابط اقتصادی و فرهنگی مفید واقع شوند و همپای تحولات مختلف روابط دو کشور را تعمیق بخشند.
در ادامه، برخی پیشنهادهای سیاستی برای فعالسازی این جنبه از روابط میان دو کشور ارائه میشود:
- لزوم توجه به همکاری بیشتر ایران و پاکستان در اکو و استفاده از سیستم منطقهای اکو در روابط، بخصوص روابط تجاری و اقتصادی و حتی امنیتی
- فعالسازی پارادیپلماسی میان ایران و پاکستان (تشکیل کمیسیونهای مشترک با حضور نمایندگان بخشهای دولتی و خصوصی، جذب سرمایهگذاریهای خارجی)
- مدیریت دیاسپوراهای مقیم در دو کشور و استفاده از روابط بین آنها جهت تعمیق روابط
- بازنمایی فرهنگی اشتراکهای دو ملت از طریق تولیدات مشترک سینما و تلویزیون (استفاده از دیپلماسی عمومی برای تقویت تصویر مشترک ایران و پاکستان در سطح جهانی)
- تقویت گفتمان وحدت جهان اسلام از طریق کنشگران غیردولتی همسو با دولتهای مسلمان
با اجرای این راهکارها، روابط ایران و پاکستان میتواند به یک شراکت راهبردی پایدار تبدیل شود که منافع ملی هر دو کشور را تأمین کند. سفر شهباز شریف به ایران گامی مهم در تحکیم روابط دوجانبه است، اما برای تبدیل این تعاملات به دستاوردهای پایدار، نیاز به اقدامهای عملی با میدان دادن به برخی از کنشگران خرد و کلان در حوزههای اقتصادی و فرهنگی است. این نکته نیز دارای اهمیت است که ایران میبایست در عین تقویت روابط با پاکستان، موازنۀ دیپلماتیک خود با هند و دیگر قدرتهای منطقهای را حفظ کند تا از حداکثر منافع اقتصادی و امنیتی برخوردار شود.