مطالعات شرق | «الهام علیاف»، رئیسجمهور آذربایجان اخیراً اظهار داشته است که «آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و دریای خزر در حال تبدیل شدن به یک منطقۀ ژئوپلیتیکی واحد هستند». به علاوه این منطقه تغییرات قابل توجهی را تجربه میکند که بیشتر تحت تأثیر عوامل خارجی قرار دارد. در واقع به اعتقاد علیاف نفوذ سنتی روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در حال کاهش است و در عوض، قدرتهای جدیدی مانند ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا، ترکیه، چین و کشورهای حوزۀ خلیج فارس وارد صحنه شدهاند. به گفتۀ وی، کشورهای این منطقه اکنون فرصت دارند روابط خود را به شکلی متعادل تنظیم کنند، یعنی وابسته به یک قدرت خاص نباشند، بلکه با همۀ طرفها تعامل داشته باشند و از هرکدام بهطور بهینه منفعت ببرند. علیاف همچنین معتقد است که سازمان کشورهای ترک باید اولویت اصلی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی باشد؛ زیرا این کشورها از نظر فرهنگی، تاریخی و زبانی به هم نزدیک هستند. او این سازمان را «اتحاد برادرانه» نامیده است.
از سوی دیگر، به گزارش نشریۀ آمریکایی Foreign Affairs ، جنگ اوکراین و تحریمهای غرب علیه روسیه تأثیر زیادی بر ژئوپلیتیک جهانی دارد. این تحولات باعث میشود کشورهای منطقه، به جای تکیه بر روسیه، به سمت قدرتهای دیگر مانند ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا، ترکیه، چین و کشورهای حوزۀ خلیج فارس حرکت کنند. با این حال، برخی از این برنامهها در سطح بیانیههای سیاسی باقی ماندهاند؛ زیرا ترکیه نتوانسته است منابع مالی لازم را برای سرمایهگذاری گسترده در اقتصاد کشورهای منطقه تأمین کند. این محدودیتها باعث شدهاند که اجرای عملی این سیاستها با چالشهایی روبهرو شود.
علاوه بر این، چین با منابع اقتصادی عظیم (و حتی فراتر از منابع) به یکی از بازیگران مهم تبدیل شده است. این موضوع رهبران سیاسی کشورهای منطقه را مجبور کرده است که در سیاست خارجی خود تجدیدنظر کرده و جایگاهشان را در میان اتحادهای رقیب اروپایی و اوراسیایی تعیین کنند.
این منطقه بهعنوان یک مسیر ترانزیتی کلیدی در طرح «یک کمربند – یک جاده» چین در نظر گرفته شده است، اما در مسیر جایگزینی که از آسیای مرکزی آغاز میشود، از قفقاز جنوبی عبور میکند و با دور زدن روسیه، به ترکیه و اروپا متصل میشود. از همین رو، الهام علیاف پس از سفر به چین بار دیگر بر ظرفیت ترانزیتی «کریدور میانی» تأکید کرد؛ زیرا این مسیر میتواند نقش مهمی در اتصال شرق به غرب، بدون وابستگی به روسیه، ایفا کند. اما اگر این کریدور را در چارچوب طرح چین-ترکیه بررسی کنیم، وضعیت پیچیدهتر به نظر میرسد. درگیری اخیر میان هند و پاکستان نشاندهندۀ بیثباتی ژئوپلیتیکی در مرحلۀ ابتدایی مسیر است.
از طرفی، در سیاست خاورمیانهای «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، رویکرد واشنگتن نسبت به ترکیه در مسائل کلیدی، بهویژه در مورد سوریه، دستخوش تغییر شده است. ترامپ در حال بازتعریف اتحادهای موجود و تغییر پویاییهای منطقهای است.
به گزارش روزنامه ترکیهای Hürriyet، الگوهای سنتی در خاورمیانه در حال از بین رفتن هستند و شکافهای جدیدی در روابط منطقهای پدیدار شدهاند. این وضعیت ایجاد اتحادهای پایدار و یکپارچه را بسیار دشوار کرده است، همانطور که در مورد کردها و درگیریهای متعدد در سوریه، عراق و لبنان مشاهده میشود. همچنین، رقابت شدیدی میان کشورهای حوزۀ خلیج فارس، ایران، ترکیه و مصر در حال شکلگیری است که بر تحولات منطقه تأثیر قابل توجهی خواهد گذاشت.
در تحولات جدید خاورمیانه، آنکارا همچنان در حال ترسیم چارچوب ژئوپلیتیکی خود است، اما همچنان با تکیه بر دیدگاههای سنتی عمل میکند. در واقع آنکارا همچنان بر این باور است که موقعیت راهبردی این کشور نزد آمریکا ثابت شده است؛ زیرا در بسیاری از حوزهها، منافع دو کشور با یکدیگر همپوشانی دارند. با این حال، ممکن است سیاستهای آمریکا دستخوش تغییراتی شوند، بهویژه در زمینۀ ارائۀ امتیازها، سرمایهگذاریهای احتمالی در ایران و امکان کاهش تحریمها. این تحولات میتوانند توازن قدرت منطقهای را تحت تأثیر قرار دهند و زمینهساز ایجاد فضایی جدید موسوم به «خلأ ترکیه» شوند.
بنابراین، برخی بر این باورند که ترکیه، بهعنوان یک نقطۀ ترانزیتی کلیدی در «کریدور میانی»، با چالشهایی از سوی آمریکا روبهرو شده است. این وضعیت باعث شده است که امکان ادامۀ سیاست خارجی چندوجهی برای کشورهای منطقه محدودتر شود. افزون بر این، ناپایداری مسیرهای دریایی، بهویژه در مسیرهای ارتباطی میان خاورمیانه و اروپا، چالشهای بیشتری ایجاد کرده است.
به گفتۀ «لِوِنت ییلماز»، کارشناس برجستۀ ترکیهای در روزنامۀ Yeni Şafak، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در آینده با چالشهای بزرگی روبهرو خواهند شد—نه اکنون، بلکه کمی دیرتر. ییلماز در تحلیل خود، ایالات متحده را عامل اصلی بیثباتی منطقه معرفی میکند؛ زیرا واشنگتن در چندین جبهه به حذف رقبا پرداخته است، از جمله اتحادیۀ اروپا، خاورمیانه و چین که با آنها وارد یک جنگ تجاری بلندمدت شده است. آمریکا همچنان با تحریک یا حمایت از برخی تحولات منطقهای، بر پویایی سیاسی منطقه تأثیر میگذارد.
برخی تحلیلگران معتقدند که تقریباً تمام مشکلات ترکیه در سیاست داخلی و خارجی، موقعیت ژئوپلیتیکی پیچیدۀ آن و حتی چالشهای حفظ تمامیت ارضی این کشور، به طور مستقیم با جنگ اقتصادی آمریکا علیه طرح «یک کمربند - یک جاده» مرتبط است و هیچ عامل دیگری در این زمینه نقش ندارد. همچنین گفته میشود که آمریکا همچنان تلاش خواهد کرد ترکیه را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار دهد تا مانع از همپیمانی آن با چین شود.
بر این اساس، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در وضعیت میانجیگری ژئوپلیتیکی قرار گرفتهاند و به میدانی برای یک «بازی شطرنج» جدی (رقابتهای راهبردی) تبدیل شدهاند؛ زیرا مسیرهای ترانزیتی طرح چین از طریق این مناطق به قفقاز، خاورمیانه و اروپا متصل میشوند.
از سوی دیگر، ایران نیز بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در توسعۀ این طرح، میتواند نقش مهمی در تحولات منطقهای ایفا کند. در صورتی که مذاکرات هستهای ایران با آمریکا با موفقیت به پایان برسد، جایگاه ایران در معادلات منطقه دچار تغییر خواهد شد و ممکن است بهعنوان یک عامل جدید در توازن قدرت منطقهای مطرح شود.
در نهایت در حال حاضر، چین سیاستی را دنبال میکند که به سمت غرب متمایل است، اما این روند ممکن است به سرعت دستخوش تغییر شود. همزمان، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در حال گذر از یک هزارتوی ژئوپلیتیکی پیچیده هستند که با چالشهای داخلی و تحولات ظاهراً غیرقابل اجتناب همراه است. بنابراین به نظر میرسد که دوران تحولات بزرگ آغاز شده است.