English
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ ساعت: ۱۵:۰۳
  • صفحه نخست
  • کشورهای هدف
    • افغانستان
    • پاکستان
    • ترکمنستان
    • تاجیکستان
    • قزاقستان
    • ازبکستان
    • قرقیزستان
    • حوزه مشترک
  • موضوعات
    • سیاسی
    • امنیتی
    • اقتصادی
    • اجتماعی و فرهنگی
  • انتشارات
    • نشریه تخصصی
    • ویژه‌نامه
    • اینفوگرافیک
    • گاهنامه
ترجمه > حوزه مشترک
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۲۲
جالب است
۰
چشم‌انداز پیمان ابراهیم در آسیای مرکزی
​آیا آسیای مرکزی به «پیمان ابراهیم» خواهد پیوست؟
چشم‌انداز احتمالی پیمان ابراهیم در آسیای مرکزی این است که کشورهای منطقه ممکن است همکاری‌های کم‌ریسک‌تر مانند فناوری کشاورزی و آموزش امنیت سایبری را با اسرائیل دنبال کنند، اما از اقدام‌های جسورانۀ دیپلماتیک اجتناب خواهند کرد. فقط قزاقستان، به‌عنوان محتمل‌ترین گزینه، در صورت ارائۀ مزایای دیپلماتیک و اقتصادی از سوی واشنگتن، ممکن است مراسم امضای نمادین این پیمان را برگزار کند.
​آیا آسیای مرکزی به «پیمان ابراهیم» خواهد پیوست؟
🖊️ مترجم: وجیهه خسروجردی
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقیقه 

آیا آسیای مرکزی به «پیمان ابراهیم» خواهد پیوست؟

مطالعات شرق | «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا، بارها از گسترش توافق‌نامه‌های ابراهیم توافق‌نامه‌های عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی با میانجی‌گری ایالات متحده به آذربایجان و آسیای مرکزی ابراز حمایت کرده است. اگرچه این امر برای آذربایجان محتمل به نظر می‌رسد، اما در مورد آسیای مرکزی همچنان دارای چشم‌انداز مشخصی نیست و دور از دسترس به نظر می‌رسد. در واقع اگرچه همکاری متقابل اسرائیلی‌ها و برخی از کشورهای آسیای مرکزی همسو با منافع این کشورهاست، اما از سوی دیگر، محدودیت‌های عمدۀ ژئوپلیتیکی، دستیابی به یک پیشرفت دیپلماتیک تمام عیار در روابط دو طرف را بعید نشان می‌‌دهد. بنابراین به نظر نمی‌رسد که آسیای مرکزی به آذربایجان بعدی تبدیل شود. 

پیشرفت مذاکرات با آذربایجان در خصوص عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی می‌تواند نشان‌دهندۀ هم‌گرایی منحصر به فرد منافع باکو با تل‌آویو باشد: خصومت مشترک با ایران از یک سو و درگیری باکو با ارمنستان از سوی دیگر. در حالی که این پویایی در مورد آسیای مرکزی صدق نمی‌کند.

گسترش نفوذ اسرائیل در آسیای مرکزی، بازتابی از «راهبرد پیرامونی» آن است؛ سیاستی در دوران جنگ سرد که هدف آن ایجاد روابط با کشورهای مسلمان غیرعرب (مانند ترکیه کمالیست و ایران پهلوی) برای مقابله با انزوای منطقه‌ای اسرائیل بود. انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک دهه بعد، محیط راهبردی اسرائیل را به طرز چشمگیری تغییر داد. پس از به قدرت رسیدن انقلابیون ضد اسرائیلی در ایران، فروپاشی شوروی هم پنج کشور جدید سکولار با اکثریت مسلمان ایجاد کرد: قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان. اسرائیل نیز با استفاده از جوامع تاریخی یهودی در منطقه، از مهاجران اشکنازی گرفته تا یهودیان بخارایی (از جمله اجداد «گیدئون ساعر» وزیر امور خارجۀ فعلی اسرائیل) - در پی بهره‌برداری از این تحول برآمد. 

امروزه، آسیای مرکزی دارای سه مزیت کلیدی برای اسرائیل است:

  • اول، دستیابی به تنوع در روابط دیپلماتیک و منابع انرژی منطقه؛ اضافه شدن اعضای سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی با اکثریت مسلمان به توافق‌نامه‌های ابراهیم می‌تواند مشروعیت اسرائیل را در جهان اسلام تقویت کند. از سوی دیگر، قزاقستان یکی از منابع اصلی تأمین نفت خام اسرائیل است - این کشور 22 درصد از نفت وارداتی اسرائیل را از طریق مسیر کنسرسیوم خط لولۀ خزر تأمین می‌کند.
  • دوم، در حالی که کشورهای آسیای مرکزی از تخاصم با تهران اجتناب می‌کنند، بی‌اعتمادی به الگوی اسلام‌گرایی ایران در میان نخبگان سکولار سرسخت منطقه همچنان وجود دارد - که می‌تواند به‌طور بالقوه به گسترش نفوذ منطقه‌ای اسرائیل کمک کند.
  • سوم، وجود پتانسیل نفوذ راهبردی اسرائیل در منطقه؛ افتتاح سفارت اسرائیل در ترکمنستان - هم‌مرز با منطقۀ ترکمن‌نشین ایران- در سال ۲۰۲۳، نشان‌دهندۀ جاه‌طلبی‌های تل‌آویو برای ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی نزدیک مرز ایران و بهره‌برداری بالقوه از تنوع قومی ایران در جهت مقاصد خود است. برخی افراد بانفوذ در اسرائیل طرفدار گسترش حمایت از گروه‌های اقلیت ایرانی (مانند کردها، بلوچ‌ها و اهوازی‌ها) برای تضعیف حکومت مرکزی ایران هستند. در حالی که موفقیت این رژیم برای گنجاندن ترکمن‌ها در این راهبرد مبهم و نامشخص است، اما هدف اصلی آن یعنی تضعیف انسجام قومی ایران کاملاً روشن است.

برای دولت‌های آسیای مرکزی، تعامل با اسرائیل نشان‌دهندۀ محاسبات عمل‌گرایانۀ آنهاست. این امر می‌تواند به نوسازی اقتصادی منطقه کمک کند. تخصص اسرائیل در کشاورزی، مدیریت منابع آب و امنیت سایبری با نیازهای این منطقه، به‌ویژه در ازبکستان و ترکمنستان که با کمبود آب مواجه هستند، همسو است. روابط با اسرائیل همچنین می‌تواند تعادل دیپلماتیک منطقه را نیز تقویت کند. مشارکت در ابتکارهای مورد حمایت ایالات متحده، مانند توافق‌نامه‌های ابراهیم می‌تواند به آسیای مرکزی کمک کند تا از اتکای بیش از حد به روسیه و چین فاصله بگیرد و در عین حال جایگاه خود را در نظر واشنگتن ارتقا دهد.

با وجود این انگیزه‌ها، چهار عامل، پیوستن کامل آسیای مرکزی را به توافق‌نامه‌های ابراهیم بعید نشان می‌دهد.

  • اول، افکار عمومی: اگرچه به‌ ندرت می‌توان نظرسنجی قابل اعتمادی در آسیای مرکزی پیدا کرد، اما جامعۀ اکثریت مسلمان منطقه -مانند سایر نقاط جهان– به‌طور فزاینده‌ای نسبت به عملیات اسرائیل در غزه منزجر شده‌اند. حتی رژیم‌های اقتدارگرا نیز به چنین احساساتی توجه می‌کنند. از زمان آغاز جنگ، نگرش‌ها حتی در اولین کشورهایی که به توافق‌نامۀ ابراهیم پیوستند مانند امارات متحدۀ عربی و بحرین نیز بسیار منفی شده به طوری‌که منجر به تضعیف چشم‌انداز روابط آنها شده است. اکثر کشورهای آسیای مرکزی پیوسته از قطعنامه‌های آتش‌بس غزه در سازمان ملل حمایت کرده‌اند. البته این قطعنامه‌ها مانع رسمی برای پیوستن کشورهای آسیای مرکزی به توافق‌نامه‌های ابراهیم نیستند، اما مشخص است که این دولت‌ها در حال سنجیدن جنبه‌های مختلف برقراری ارتباط با چنین دولتی هستند که به طور فزاینده توسط افکار عمومی دنیا در حال طرد شدن است.
  • دوم، حملات اسرائیل به ایران، ریسک بی‌ثباتی در مسیرهای تجاری و لجستیکی - به‌ویژه برای ترانزیت به بنادر خلیج فارس، مانند بندرعباس و چابهار در ایران- که آسیای مرکزی به آنها متکی است را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، برای یادآوری آسیب‌پذیری منطقه در برابر تنش‌های غرب و ایران، لازم به ذکر است که پیش از این نیز تحت تأثیر تحریم‌ها و فشارهای نظامی ایالات متحده به تهران، زنجیره‌های تأمین آسیای مرکزی مختل شده و این کشورها مجبور به استفاده از مسیرهای پرهزینه‌تر از طریق روسیه یا چین شده بودند. بنابراین این دیدگاه در منطقه وجود دارد که پیوستن به کارزار ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران، هزینۀ اقتصادی غیرقابل جبرانی را برای این کشورها به همراه خواهد داشت.
  • سوم، طرفداران پیوستن به این توافق‌نامه‌ها، با تکیه بر راهبرد آذربایجان و برجسته کردن بیش از حد نقش این کشور، ارتباط با کشورهای ترک زبان را به‌عنوان عاملی برای مشارکت کشورهای ترک آسیای مرکزی از جمله قزاقستان در این طرح مطرح می‌کنند. اما باید توجه داشت که اگرچه باکو، به‌عنوان متحد نزدیک اسرائیل، طبق گزارش‌ها، مشارکت آسیای مرکزی را در این طرح ترویج می‌کند، اما این ترکیه است که رهبری سازمان کشورهای ترک زبان را بر عهده دارد. موضع ضد اسرائیلی آنکارا، اتحاد با این رژیم را برای کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی دشوار می‌کند.
  • چهارم، موضوع فشارهای روسیه و چین است. در حالی که هر دوی این کشورها روابط خود را با اسرائیل حفظ کرده‌اند، اما گسترش توافق‌نامه‌های مورد حمایت ایالات متحده در آسیای مرکزی، مسکو و پکن را به‌ دلیل تجاوز به آنچه که آنها حوزۀ نفوذ خود می‌دانند، نگران می‌کند. بنابراین آنها احتمالاً آسیای مرکزی را برای محدود کردن این همکاری‌ها تحت فشار قرار خواهند داد.

در نهایت، چشم‌انداز احتمالی پیمان ابراهیم در آسیای مرکزی این است که کشورهای منطقه ممکن است همکاری‌های کم‌ریسک‌تر مانند فناوری کشاورزی و آموزش امنیت سایبری را با اسرائیل دنبال کنند، اما از اقدام‌های جسورانۀ دیپلماتیک اجتناب خواهند کرد. فقط قزاقستان، به‌عنوان محتمل‌ترین گزینه، در صورت ارائۀ مزایای دیپلماتیک و اقتصادی از سوی واشنگتن، ممکن است مراسم امضای نمادین این پیمان را برگزار کند. با این حال، هیچ کشوری در آسیای مرکزی رویکرد راهبردی آذربایجان در قبال اسرائیل را در پیش نخواهد گرفت.

بنابراین گسترش این پیمان به آسیای مرکزی بیشتر یک خیال‌پردازی آمریکایی-اسرائیلی است تا یک راهبرد عملی. در حالی که اسرائیل همچنان بر این موضوع پافشاری خواهد کرد و حتی ممکن است آسیای مرکزی از مزایای اقتصادی و امنیتی خاصی نیز بهره‌مند شود، اما توازن چندوجهی منطقه -بین غرب، روسیه، چین، ترکیه، ایران و به شکل روزافزونی، پادشاهی‌های خلیج فارس- مانع از تغییر جهت عمده در سیاست‌های این کشورها می‌شود. به نظر می‌رسد اقدام ترامپ در حمایت از پیوستن این کشورها به پیمان ابراهیم، در بهترین حالت ممکن است تنها یک پیروزی نمادین برای واشنگتن به ارمغان بیاورد؛ اما در بدترین حالت، این تلاش، نفوذ رو به افول آمریکا را در اوراسیا آشکار خواهد کرد. در نهایت برای آسیای مرکزی، منافع عینی بر محورها و ائتلاف‌های ایدئولوژیک غلبه می‌کند و در حال حاضر، هزینه‌های اولویت دادن به اسرائیل نسبت به همکاری‌ها و مشارکت‌های موجود برای کشورهای این منطقه همچنان بسیار بالاست.

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»

کد خبر:4097

اشتراک گذاری
مترجم : وجیهه خسروجردی پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق
مرجع : نشنال اینترست
  • عناوین مرتبط
برآوردی در خصوص مواجهۀ رژیم صهیونیستی با فرایند هم‌گرایی ترکی
مکانیزم بازیگری قطر، امارات و عربستان در آسیای مرکزی
تاثیر درگیری در خاورمیانه بر آسیای مرکزی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

 

مقاله

پاکستان و ملاحظات «شناسایی رسمی» حاکمیت طالبان
پاکستان و ملاحظات «شناسایی رسمی» حاکمیت طالبان
پیامدهای اعمال تعرفه‌های تجاری ایالات متحده بر قزاقستان
پیامدهای اعمال تعرفه‌های تجاری ایالات متحده بر قزاقستان
​کریدور میانی؛ مسیر طلایی اوراسیا در گرداب چالش‌های زیرساختی و ژئوپلیتیک
​کریدور میانی؛ مسیر طلایی اوراسیا در گرداب چالش‌های زیرساختی و ژئوپلیتیک
کارکرد خاندان‌های پاکستانی- ایرانی در هم‌گرایی فرهنگی
کارکرد خاندان‌های پاکستانی- ایرانی در هم‌گرایی فرهنگی

مصاحبه

​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
​بازخورد تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران در آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی

ترجمه

​آیا آسیای مرکزی به «پیمان ابراهیم» خواهد پیوست؟
​آیا آسیای مرکزی به «پیمان ابراهیم» خواهد پیوست؟
​چالش‌های دالان زنگزور برای آسیای مرکزی
​چالش‌های دالان زنگزور برای آسیای مرکزی
روندشناسی تعامل چین با افغانستان تحت حاکمیت طالبان
روندشناسی تعامل چین با افغانستان تحت حاکمیت طالبان
افغانستان؛ شانس دوباره طالبان و راهبرد RED
افغانستان؛ شانس دوباره طالبان و راهبرد RED
🔻510مین نشریه تخصصی "مطالعات شرق" منتشر شد.
 
'
  • پيوندها
  • ارتباط با ما
  • دربارۀ ما
  • آرشيو
جستجوی پيشرفته
نقل و نشر مطالب با ذکر منبع آزاد است
توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“