مطالعات شرق | در آگوست ۲۰۲۱ طالبان دوباره کنترل افغانستان را در دست گرفت و به دو دهه حکومت مورد حمایت غرب پایان داد. از زمان بازگشت طالبان، جامعۀ جهانی همچنان بر سر موضوع شناسایی رسمی دولت طالبان دچار اختلافِ نظر است. بیشتر کشورها، از جمله ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا و کشورهای منطقه، به دلیل نگرانیهای حقوق بشری و همچنین امتناع طالبان از تشکیل یک دولت فراگیر، از شناسایی رسمی آن خودداری کردهاند. دلیل مهم دیگر، ادامۀ رابطۀ این گروه با سازمانهای تروریستی فعال در خاک افغانستان، از جمله «تحریک طالبان پاکستان» و تساهل آنان نسبت به این گروههاست.
با این حال، در ۳ جولای ۲۰۲۵، روسیه به نخستین کشور بزرگی تبدیل شد که دولت طالبان را بهطور رسمی مورد شناسایی قرار داد. این تحول بهطور چشمگیری ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داده است و میتواند کشورهایی مانند چین و ایران را به بازنگری در مواضع خود وادارد. همچنین این اقدام نشان میدهد که توازن قدرت در آسیای جنوبی و مرکزی ممکن است دستخوش تغییراتی شود.
پاکستان و افغانستان رابطهای پیچیده دارند که تحت تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و امنیتی شکل گرفته است. هرچند پاکستان با طالبان وارد تعامل شده اما هنوز دولت آن را بهرسمیت نشناخته است. این یادداشت ضمن بررسی پیامدهای راهبردی شناسایی طالبان از سوی روسیه برای سیاست افغانستانی پاکستان، فرصتهای نوظهور و چالشهای مرتبط با آن را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
از سال ۲۰۲۱، روسیه به تدریج روابط همکاری خود را با طالبان گسترش داده و حتی قبل از به رسمیت شناختن طالبان، کانالهای دیپلماتیک خود را باز و سفارت خود در کابل را فعال نگه داشته بود. به نظر میرسد چند عامل راهبردی، در تصمیم مسکو برای به رسمیت شناختن طالبان موثر بوده است.
چند عامل بههمپیوسته، سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان را شکل میدهند. «امنیت»، مهمترین عامل است؛ بهویژه تهدیدهای ناشی از تحرکات گروه «تحریک طالبان پاکستان».
بهرغم انتظارهای اولیه مبنی بر اینکه بازگشت طالبان باعث توقف فعالیتهای تحریک طالبان میشود، اسلامآباد با چالشهای بیشتری مواجه شده است، زیرا کابل همچنان نسبت به این گروه تساهل نشان میدهد. نزدیکی ایدئولوژیک طالبان افغانستان با تحریک طالبان پاکستان ممکن است بر تعهدهای دیپلماتیک آنها در قبال پاکستان غلبه کند. این تساهل، امنیت پاکستان را تضعیف میکند و انتظارهای پیشین را مبنی بر اینکه حکومت طالبان باعث ثبات منطقه خواهد شد، به چالش میکشد.
نگرانی مهم دیگر، «کنترل مرز» است. با وجود تلاشهای پاکستان برای حصارکشی مرز مشترک با افغانستان، تنشها و درگیریها با نیروهای افغانستانی همچنان ادامه دارد که این وضعیت، مدیریت مؤثر ترددهای مرزی را دشوار میکند. این وضعیت باعث ورود سیل گستردۀ پناهندگان افغانستانی شده است. براساس گزارش «کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل»، تا سال ۲۰۲۴، پاکستان میزبان حدود ۱.۷ میلیون پناهندۀ افغانستانی بوده که این مسئله حضور آنها را به یک مشکل فزایندۀ سیاسی و اقتصادی بدل کرده است.
افغانستان همچنین اهمیت ژئواقتصادی قابلتوجهی برای پاکستان دارد. همانطور که از طرحهایی مانند «کاسا-۱۰۰۰» و خط لولۀ گاز «تاپی» (ترکمنستان– افغانستان– پاکستان– هند) مشخص است، اسلامآباد افغانستان را یک مسیر ترانزیتی حیاتی برای پیوند دادن آسیای جنوبی و مرکزی میداند. ثبات افغانستان برای موفقیت این طرحها اهمیت حیاتی دارد. لذا پاکستان ضمن حرکت در یک فضای حساس دیپلماتیک، باید روابط خود را، هم با قدرتهای غربی و هم با قدرتهای منطقهای همچون روسیه، چین و ایران مدیریت کند.
به رسمیت شناختن رسمی طالبان از سوی روسیه ممکن است فشارهای دیپلماتیکی را بر پاکستان و کشورهای همسایه وارد کرده و آنها را وادار کند تا در سیاستهای کنونی خود نسبت به کابل بازنگری کنند. پاکستان با وجود تعاملات دیرینۀ خود با طالبان، تا کنون از شناسایی رسمی آن خودداری کرده است. تصمیم روسیه میتواند این امکان را برای پاکستان فراهم آورد تا روابط دیپلماتیک خود با طالبان را گسترش دهد، بدون آنکه نخستین کشوری باشد که از اجماع غربی فاصله میگیرد. هرچند ایران، چین و دیگر کشورهای آسیای مرکزی ممکن است رویکرد روسیه را در پیش بگیرند اما موضع محتاطانۀ پاکستان، با توجه به نگرانیهای ویژۀ آن در حوزۀ امنیت ملی و منافع راهبردی، قابل توجیه است. پاکستان بهجای پیروی عجولانه از دیگران باید با دقت، تحولات منطقهای را با اولویتهای خود متوازن کند.
به رسمیت شناختن طالبان از سوی مسکو میتواند زمینه را برای همکاریهای امنیتی بهتر با طالبان، بهویژه در مورد تحرکات گروه تحریک طالبان پاکستان و «داعش خراسان»، فراهم کند. در حالی که پاکستان همچنان بر خنثیسازی تهدیدهای تحریک طالبان تمرکز دارد، روسیه و چین نیز نگرانیهای مشابهی دارند، زیرا هر دو گروهِ تحریک طالبان و «داعش خراسان» ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و تهدید مهمی برای امنیت منطقه بهشمار میروند. در همین حال، علاقۀ روزافزونی به مفهوم همکاریهای سهجانبۀ ضدتروریستی بین پاکستان، چین و روسیه وجود دارد. تبادل اطلاعات، همکاری در حوزۀ امنیت مرزی و فشار بر طالبان برای اقدام علیه سازمانهای مسلح فعال در افغانستان نمونههایی از این نوع هماهنگی است. با این حال، میزان تمایل طالبان به همکاری و همچنین سطح اعتماد میان شرکا تأثیر بسزایی بر کارآمدی این طرح خواهد داشت.
افزون بر این، موضع روسیه نشاندهندۀ یک تغییر احتمالی در ژئوپلیتیک منطقه است. پس از کاهش چشمگیر حضور غربیها در افغانستان، مجامع جایگزین منطقهای مانند «سازمان همکاری شانگهای» و «سازمان پیمان امنیت جمعی» فعالیت بیشتری پیدا کردهاند. این مجامع، با مشارکت روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی، بهشکل فزایندهای به مسایل مربوط به امنیت و اتصالات منطقهای میپردازند. پاکستان بهعنوان یکی از اعضای فعال سازمان همکاری شانگهای، احتمالاً تعامل خود را با این سازمان و دیگر مجامع منطقهای تعمیق خواهد کرد تا بتواند همکاریهای خود را در حوزههای ضدتروریستی و مواصلاتی تقویت کند.
در حالی که روابط نزدیکتر با روسیه و چین میتواند نفوذ منطقهای پاکستان را تقویت کند اما در عین حال، خطر واکنشهای منفی دیپلماتیک و فشارهای مالی غرب را نیز به همراه دارد. لذا به رسمیت شناختن زودهنگام طالبان ممکن است خطر تحریمهای غرب را در پی داشته باشد، دسترسی به وامهای امتیازی را کاهش دهد و همکاریهای دوجانبه را با کشورهای کمککنندۀ اصلی تضعیف کند.
افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیاییاش، برای اجرای طرحهای مواصلاتی مختلف، منطقهای حیاتی است. به رسمیت شناختن طالبان از سوی روسیه ممکن است شتاب تازهای به اجرای طرحهایی چون خط لولۀ گاز «تاپی»، طرح «کاسا-۱۰۰۰» (برای انتقال برق از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی) و «دالان حملونقل بینالمللی شمال– جنوب» (که روسیه را از طریق ایران به آسیای جنوبی متصل میکند) ببخشد. موفقیت چنین طرحهایی به ثبات سیاسی و امنیت وابسته است؛ مسائلی که تعامل گستردهتر بینالمللی با طالبان میتواند به تقویت آنها کمک کند.
اگرچه شناسایی طالبان از سوی مسکو فرصتهای تازهای ایجاد میکند اما اگر پاکستان تصمیم بگیرد در مسیر مشابهی گام بردارد، با خطرات و دشواریهای جدی مواجه خواهد شد. به رسمیت شناختن زودهنگام طالبان میتواند پاکستان را به لحاظ دیپلماتیک منزوی کند، بهویژه اگر سایر قدرتهای بزرگ روند شناسایی را به تأخیر بیندازند. ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا و دیگر کشورهای غربی ممکن است این اقدام را بهمنزلۀ مشروعیتبخشی به دولتی بدانند که به نقض حقوق بشر، بهویژه علیه اقلیتها و زنان، متهم است. این امر میتواند به وجهۀ بینالمللی پاکستان آسیب برساند و توانایی آن را برای جلب توافقهای تجاری، کمکهای مالی و حمایت دیپلماتیک کاهش دهد.
حکمرانی داخلی طالبان نیز چالش دیگری ایجاد میکند. طالبان بهرغم وعدههایش، همچنان محدودیتهایی را دربارۀ توانمندسازی و تحصیل زنان اعمال میکند و هنوز یک دولت فراگیر تشکیل نداده است. ناتوانی طالبان در کنترل مؤثر دیگر گروههای مسلح، مانند تحریک طالبان پاکستان و «داعش خراسان» نیز اراده و توانایی آنها را برای مبارزه با تروریسم زیر سؤال میبرد. لذا بهرسمیت شناختن چنین دولتی میتواند اهداف ضدتروریستی پاکستان را به مخاطره اندازد.
شناسایی رسمی طالبان از سوی روسیه یک تحول محوری در چشمانداز ژئوپلیتیکی در حال تغییر منطقه به شمار میرود. برای پاکستان، این تغییر هم فرصتهای راهبردی و هم چالشهای پیچیدهای را به همراه دارد. اسلامآباد باید با اجرای یک راهبرد متوازن، هم از مشارکت منطقهای حمایت کند و هم روابط مثبت خود با متحدان غربیاش را حفظ کند. رابطۀ جاری طالبان با گروه تحریک طالبان پاکستان همچنان یک نگرانی عمده بهشمار میرود که میتواند اهداف ضدتروریستی پاکستان و همچنین وجهۀ بینالمللی این کشور را به خطر اندازد.
پاکستان باید موضوعهایی چون دیپلماسی مشروط، تعمیق همکاریهای چندجانبه و پیگیری یک راهبرد ژئواقتصادی متوازن را در اولویت قرار دهد تا بتواند این دوران بیثباتی منطقهای را پشت سر بگذارد. حفاظت از منافع اقتصادی و امنیت ملی پاکستان، آن هم در یک بافت منطقهای که روزبهروز بیثباتتر میشود، به یک سیاست خارجی عملگرایانه و مبتنی بر منافع نیاز دارد؛ سیاستی که از درگیریهای غیرضروری و امتیازدهیهای بیش از حد پرهیز کند.
کد خبر:4143