English
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ ساعت: ۱۸:۳۶
  • صفحه نخست
  • کشورهای هدف
    • افغانستان
    • ترکمنستان
    • تاجیکستان
    • قزاقستان
    • ازبکستان
    • قرقیزستان
    • پاکستان
    • حوزه مشترک
  • موضوعات
    • سیاسی
    • امنیتی
    • اقتصادی
    • اجتماعی و فرهنگی
  • انتشارات
    • نشریه تخصصی
    • ویژه‌نامه
    • اینفوگرافیک
    • گاهنامه
گزارش تحلیلی > حوزه مشترک
تاریخ انتشار
سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۹
جالب است
۳
آمریکا و آسیای مرکزی
کشورهای آسیای مرکزی و انتخاب دوباره ترامپ
گروهی از تحلیلگران بر این باور هستند که ترامپ 2024 با ترامپ 2016 تفاوت دارد و احتمالاً با هوشمندی بیشتری تصمیم‌گیری خواهد کرد. در واقع بازگشت ترامپ می‌تواند عاملی برای تغییر در استراتژی آسیای مرکزی باشد. آسیای مرکزی، با سابقۀ توازن بین قدرت‌های بزرگ، ممکن است رویکرد سیاست واقعی ترامپ را مفید بداند، به‌ویژه اگر رویکرد او اولویت دادنِ مشارکت اقتصادی بر سیاست‌های مداخله‌جویانه باشد.
کشورهای آسیای مرکزی و انتخاب دوباره ترامپ
 🖊️ «مصطفی زندیه» تحلیل‌گر ارشد مسائل آسیای مرکزی و جنوبی | مطالعات شرق
 ⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 17 دقیقه

آنچه در این گزارش تحلیلی میخوانید
  1. مقدمه
  2. پیامدهای پیروزی دوباره ترامپ
  3. جمع‌بندی

 

کشورهای آسیای مرکزی و انتخاب دوباره ترامپ

 

مقدمه

 

بر اساس اخبار منتشر شده، رؤسای جمهور کشورهای آسیای مرکزی انتخاب «دونالد ترامپ» را به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده برای یک دورۀ دیگر، تبریک گفته‌اند. دفتر مطبوعاتی رئیس‌جمهور ازبکستان در بیانیه‌ای اعلام کرد که «شوکت میرضیایف»، رئیس‌جمهور آن کشور در پیامی به ترامپ تبریک گفت و در آن بر تعهد ازبکستان به «تعمیق شراکت استراتژیک» با ایالات متحده تأکید کرد. او در پیام خود بر اهداف مشترک، برای تقویت همکاری در زمینه‌های تجارت، امنیت و ثبات منطقه‌ای تأکید کرده است؛ همکاری‌هایی که فصل جدیدی را در روابط بین ازبکستان و ایالات متحده رقم خواهد زد.

گفتنی است ازبکستان به‌تازگی مذاکرات خود را با ایالات متحده به‌عنوان بخشی از تلاش‌های خود برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی تا سال 2026، به پایان رساند. میرضیایف همچنین به «موضع تزلزل‌ناپذیر ایالات متحده در حمایت از استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ازبکستان و نیز حمایت مستمر از اصلاحات گستردۀ برگشت‌ناپذیر در این کشور اشاره کرد. رئیس‌جمهور ازبکستان سپس به یادآوری بازدید رسمی خود از کاخ سفید در سال 2018 پرداخت.

میرضیایف همچنین در بخش دیگری از پیام خود بر ضرورت حمایت از توسعۀ بیشتر همکاری‌های منطقه‌ای در چارچوب سازوکار C5+1 (پنج کشور آسیای مرکزی+آمریکا) و نیز قرارداد تجارت و سرمایه‌گذاری پرداخت. در اقدامی دیگر، «سادیر جباروف» رئیس‌جمهور قرقیزستان نیز پیام مشابهی را برای دونالد ترامپ ارسال کرد.

بنا به اعلام دفتر رئیس‌جمهور قرقیزستان، او در پیام خود گفته است:

«من بر این باورم که تجربۀ رهبری و دانش عمیق شما فرصت‌هایی را برای تعمیق بیشتر همکاری همه‌جانبه بین قرقیزستان و ایالات متحدۀ آمریکا بر اساس اصول احترام متقابل ایجـاد می‌کند.

همچنین «قاسم ژومارت توکایف»، رئیس‌جمهور قزاقستان، در پیام خود به دونالد ترامپ ابراز اطمینان کرد:

«همکاری‌های دوجانبه در زمینه‌های امنیت، منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و سرمایه‌گذاری به طور مداوم گسترش خواهد یافت.»

توکایف دربارۀ تلاش‌ها برای تضمین ثبات و امنیت جهانی، برای ترامپ آرزوی موفقیت کرد. با این حال، یکی از زمینه‌های مشکل‌آفرین در این راستا، هشدار ترامپ مبنی بر تشدید تعرفه‌ها بر واردات ایالات متحده از بازیگر اصلی اقتصادی در سراسر آسیای مرکزی، یعنی چین خواهد بود.

برخی از تحلیل‌گران براین باورند این مهم به نوبۀ خود می‌تواند منجر به بروز عواقب فزاینده‌ای برای اقتصاد جهانی شود. سؤال مهم دیگر این است که آیا ترامپ نزدیک به سه سال پس از تهاجم تمام عیار روسیه، اوکراینِ مورد حمایت غرب را برای دستیابی به توافق صلح با روسیه تحت فشار قرار خواهد داد یا خیر؟ روشن است که به‌طور خاص پنج کشور آسیای مرکزی یعنی قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان به‌دنبال موضع بی‌طرفی بوده و روابط خود را با روسیه بدون ارائۀ حمایت آشکار از کارزار نظامی روسیه حفظ کرده‌اند.

اگر «ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهور روسیه از هرگونه ابتکار ترامپ پیرامون درگیری‌های روسیه و اوکراین پیروز بیرون بیاید، ممکن است مناسبات و روابط در منطقه دوباره دچار تغییر شود. لازم به یادآوری است توکایف رئیس‌جمهور قزاقستان پیش از این خواستار انجام تلاش‌های صلح برای پایان دادن به جنگ شده بود و در همین راستا روسیه را «نظامی شکست‌ناپذیر» توصیف کرده بود.

درعین حال این نگرانی نیز وجود دارد که ترامپ در دورۀ دوم ریاست‌جمهوری خود نهادهای دموکراتیک ایالات متحده را تحت فشار  و در موضع  ضعف قرار دهد و این می‌تواند ناامیدی بالقوه را برای گروه‌هایی به وجود آورد که تمایل داشتند مبارزات انتخاباتی ایالات متحده را الگویی برای گسترش آزادی‌های دموکراتیک در آسیای مرکزی ببینند.

علاوه براین، ترامپ وعدۀ اخراج دسته‌جمعی مهاجرینی را داده که تلاش دارند از طریق مرزهای جنوبی ایالات متحده وارد این کشور شوند. روشن اســت تشدیــد سیاست‌های سخت مهاجرتی می‌تواند بر کاهش سیر فزایندۀ مهاجرت اتباع کشورهای آسیای مرکزی  به آمریکا که تلاش می‌کنند از طریق مرزهای جنوبی، از طریق کشور مکزیک و یا از راه‌های دیگر به ایالات متحده برسند، تأثیر بگذارد.

 

پیامدهای پیروزی دوباره ترامپ

 

واقعیت این است که انتخاب دوبــارۀ تــرامپ به‌عنوان رخدادی مهم تلقی می‌شود که دولت‌های منطقۀ آسیای مرکزی را وادار می‌کند مراقب پیامدهای آن بر مؤلفه‌های اصلی رقابت در این منطقه یعنی تجارت، انرژی و حمل‌ونقل باشند و از ایجاد تنش‌های احتمالی ژئوپلیتیکی خودداری کنند. گفتنی است کشورهای آسیای مرکزی بعد از پیروزی ترامپ در دورۀ اول ریاست‌جمهوری در نوامبر سال 2016، به دلیل دیدگاه‌های دوستانۀ او در قبال روسیه، دلگرمی خود را از انتخاب ترامپ ابراز کرده بودند اما در شرایط کنونی دولت‌های آسیای مرکزی عموماً به دنبال متعادل کردن روابط خود با غرب در کنار تداوم روابط مستحکم‌تر با روسیه و چین هستند و احتمالاً نسبت به هرگونه اختلال در وضعیت موجود با انتقال ایالات متحده از دولت بایدن به دورۀ دوم ترامپ، حساس و البته نگران خواهند بود. از سوی دیگر باید تا نهایی شدن راهبرد دولت جدید ایالات متحده در قبال کشورهای آسیای مرکزی منتظر ماند.

با این حال در این راستا سه سؤال مهم وجود دارد:

  1. آیا سیاست ترامپ در دورۀ دوم ریاست‌جمهوری تداوم سیاست وی در دورۀ اول خواهد بود؟
  2. آیا با توجه به تغییرات رخ‌داده در منطقۀ آسیای مرکزی سیاست ترامپ تداوم سیاست دولت بایدن خواهد بود و در نهایت به‌روزرسانی خواهد شد؟
  3. آیا با توجه به فعالیت‌های گستردۀ چین در منطقۀ آسیای مرکزی شاهد تغییراتی بنیادین در سیاست دولت جدید ترامپ خواهیم بود؟ 

 

به‌هرتقدیر، به نظر می‌رسد موضوع‌هایی پیش رویِ دولت جدید ترامپ قرار دارند که نمی‌توانند نادیده گرفته شوند:

  • گروهی از تحلیل‌گران بر این باور هستند که دولت جدید ترامپ پس از روی کار آمدن، موضوع‌های  زیادی را در دستور کار خود خواهد داشت و در این میان آسیای مرکزی بخش‌هایی از فهرست این دستور کار را به خود اختصاص خواهد داد. در واقع دلایل خوبی برای ایالات متحده وجود دارد که در شروع کار به پیروزی‌های آسانی در این منطقه دست یابد. انرژی و مواد معدنیِ راهبردی، مانند دورۀ قبل، اولویت‌های دستورکار دولت ترامپ خواهند بود و مانند دورۀ قبل، به نظر می‌رسد منطقه، مشتاق همکاری با تیم جدید ایالات متحده خواهد بود. شایان‌ذکر است در سال 2018 و به دنبال دستور ترامپ، «ویلبر راس» وزیر بازرگانی ایالات متحده به قزاقستان سفر کرد تا ریاست یک مأموریت تجاری رسمی را با هدف تقویت سرمایه‌گذاری آن کشور در قزاقستان و ازبکستان و همچنین دیدار با رهبران و مسئولین تجارت به‌منظور تشویق اصلاحات تجاری بیشتر و الحاق به سازمان تجارت جهانیWTO) ) برعهده داشته باشد. دولت اول ترامپ توجه و تمرکز قابل‌ توجهی بر توسعۀ اقتصادی منطقۀ آسیای مرکزی داشت؛ از جمله از طریق تعامل مکرر وزیر بازرگانی با منطقه، تعاملات منطقه‌ای سطح بالای «رکس تیلرسون» و «مایک پمپئو» وزرای امور خارجه در زمینۀ اصلاحات اقتصادی، افزایش بودجه برای آژانس بین‌المللی ایالات متحده و برنامۀ توسعۀ کمک به الحاق به WTO. وجود انجمن تجاری آسیای مرکزی و سرمایه‌گذاری توسط شورای توافقنامۀ ایالات متحده و کشورهای آسیای مرکزی، از جمله بسترها و ابزارهایی هستند که هنوز در دسترس ترامپ هستند و می‌توانند در مسیر توسعۀ روزافزون مناسبات تجاری و توسعه‌ای، مورد بهره‌برداری دولت دوم ترامپ قرار گیرند. در همین راستا، رئیس‌جمهور جدید احتمالاً از طریق سیگنال‌دهی و تقویت منافع تجاری ایالات متحده، دستاوردهای زیادی در حوزۀ سیاست خارجی خواهد داشت. تداوم تعامل در سطح بالا با رهبران منطقه نیز دارای اهمیت خواهد بود، از جمله برنامه‌ریزی اولیه برای سفر احتمالی ترامپ به منطقه که فرصتی تاریخی برای نشان دادن علاقۀ ایالات متحده به توسعۀ روابط عمیق‌تر و پایدارتر از منظر آن کشور خواهد بود. (شایان ذکر است آسیـای مرکزی منطقه‌ای است که رؤسای جمهور ایالات متحده هرگز از آن بازدید نکرده‌اند.)

 

  • همچنین انتظار می‌رود که گاز و نفت آسیای مرکزی یکی از حوزه‌های کلیدی مورد توجه دولت جدید ترامپ باشد. این منطقه که یک تأمین‌کنندۀ کلیدی انرژی با ذخایر بزرگ است، فعالانه در تلاش است تا اروپا را با استقلال انرژی بیشتر، نسبت به منابع روسیه تأمین کند. شایان‌ذکر است در دهۀ 1990، شرکت‌های آمریکایی جزو اولین شرکت‌هایی بودند که صنعت گاز و نفت آسیای مرکزی را توسعه دادند و نوسازی کردند. این شرکت‌ها امروزه نیز در بین بزرگترین سرمایه‌گذارانی هستند که همچنان مشتاق افزایش سرمایه‌گذاری در این بخش نسبت به سایرین هستند. قیمت بالای حامل‌های انرژی در ایالات متحده، در طول مبارزات انتخاباتی، به‌عنوان نگرانی جدی برای دولت جدید بیان شد و روشن است که این امر می تواند ارتباط مستقیم با بازار نفت آسیای مرکزی داشته باشد.

 

  • به نظر می‌رسد روابط دشوار بین مسکو و آستانه و دیگر پایتخت‌های آسیای مرکزی احتمالاً مورد توجه جدی دولت آینده در واشنگتن خواهد بود. گفتنی است کشورهای آسیای مرکزی همچنان فشارهایی را از سمت مسکو احساس می‌کنند و بر همین اساس در طول چهار سال گذشته اقدام‌های متفاوتی را دنبال کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال، با وجود کنترل جغرافیایی روسیه بر بیشتر زیرساخت‌های صادرات انرژی آسیای مرکزی، قزاقستان در تلاش است تا از آسیب‌پذیری خط لولۀ فعلی خود ممانعت به‌عمل آورد. قزاقستان 80 درصد از صادرات نفت خود را از طریق یک پایانۀ نفتی روسیه انجام می‌دهد. «قاسم ژومارت توکایف»، رئیس‌جمهور قزاقستان در سال 2022 از ابراز حمایت از اقدام نظامی روسیه در اوکراین امتناع کرد که باعث شد مسکو اقدام‌های تلافی‌جویانه‌ای را نسبت به ادامۀ فعالیت خط لولۀ قزاقستان صورت دهد که همین اقدام‌ها به عنوان تهدیدی مستقیم برای جریان درآمد آستانه تلقی شد. این تعلیق باعث افزایش قابل‌توجه قیمت نفت در بازار جهانی شد و در عرض چند ساعت قیمت بنزین در پمپ‌های بنزین ایالات متحده، بیش از یک دلار در هر گالن افزایش یافت. به‌دنبال این اقدامِ روسیه، قزاقستان بلافاصله گزینه‌های جایگزین را مدنظر قرار داد و در حال حاضر نیز قصد ندارد به عقب برگردد. در همین راستا افزایش همکاری بین قزاقستان و آذربایجان برای انتقال نفت و سایر کالاها از طریق دریا، همراه با شایعاتی مبنی بر علاقۀ آنها به توسعــۀ خــط لولۀ نفتـی ترانس خزر، پیامد مستقیم اقدام‌های روسیه دانسته شد. پیدایش مسیر تجاری راهگذر (کریدور) میانی از طریق منطقه و دریای خزر نیز نتیجۀ افزایش همکاری‌های منطقه‌ای است که به‌دنبال تلاش برای یافتن جایگزین‌هایی برای تعامل با روسیه مطرح شده است. این تحولات که از زمان دولت قبلی ترامپ تا کنون رخ داده است، فرصتی را برای دولت آیندۀ وی ایجاد می‌کند تا با ایجاد بازارهایی برای غرب، به منطقه کمک کند تا خوداتکایی اقتصادی‌اش را تضمین کرده و وابستگی خود را به روسیه و چین کاهش دهد. اولین قدم برای واشنگتن ممکن است ادامه دادن فعالیت‌ها از همان نقطه‌ای باشد که در سال 2021 متوقف شد، زمانی که دولت ترامپ حمایت خود را از راهبردی که متضمن استقلال بیشتر از روسیه در حوزۀ انرژی و البته انعطاف‌پذیری و تنوع بازار بیشتر برای آسیای مرکزی بود اعلام کرد (توسعۀ خط لولۀ گاز ترانس خزر که ترکمنستان را به آذربایجان متصل می‌کند). این تلاش‌ها در نامه‌ای از سوی ترامپ در تعطیلات سال 2019 به «قربانقلی بردی‌محمداف»، رئیس‌جمهور وقت ترکمنستان اعلام شد و البته عشق‌آباد به درخواست‌های ایالات متحده عمل نکرد. در همان موقع ترامپ بار دیگر ابراز امیدواری کرد که گاز ترکمنستان به زودی در تلاش‌های بعدی در سال 2020 به اروپا ارسال شود. روشن است که این پیام‌ها ناشی از علاقۀ ترامپ به تعریف منافع ملی ایالات متحده در منطقه است که از ابزار انرژی به عنوان یک رویکرد تجاری‌محور استفاده می‌کند. (این موضوع یعنی حمایت از تعامل با کشورهای آسیای مرکزی در استراتژی بلندمدت امنیت ملی ایالات متحده تعریف شده بود). براین اساس به نظر می‌رسد اجرای خط لولۀ ترانس خزر می‌تواند بار دیگر در دستور کار دولت جدید ایالات متحده قرار گیرد. به دلیل اینکه اساساً مقولۀ گاز به‌عنوان سوخت انتقالی ضروری برای بسیاری از پایتخت‌های اروپایی به‌منظور دستیابی به اهداف انرژی آب و هوایی همچنان در دستور کار قرار دارد. روشن است که افزایش فروش گاز به اروپا، اقتصادهای آسیای مرکزی را متحول خواهد کرد. همان‌طور که در دهۀ 2000 در قفقاز اتفاق افتاد، زمانی که تلاش‌های ایالات متحده در ایجاد خط لوله‌ای برای رسیدن گاز این منطقه به بازارهای اروپایی مؤثر بود. برای تسهیل این نوع ســـرمایــه‌‌گذاری بـــزرگ، اولــیــن شـــرکــت مالی توسعۀ بین‌المللی دولت ترامپ Development Finance Corporation (DFC) در سال 2020 افتتاح شد و در آسیای مرکزی برای استفاده از حمایت سیاسی و مـالی ایـــالات متحده و در راستــای برنامه‌های راهبردی، مورد استفاده قرار گرفت. دولت جدید ایالات متحدۀ آمریکا احتمالاً با تقویت مجدد فعالیت  DFCبه عنــوان ابــزاری بــرای ترکیب سرمایه‌گذاری خصوصی و سرمایه‌گذاری به‌منظور افزایش تأمین مالی برنامه‌های کلیدی ایالات متحده، به دنبال گسترش دامنۀ سیاست خارجی خود خواهد بود. یک گام فوری می‌تواند از طریق بازبینی یادداشت تفاهم DFC با قزاقستان و ازبکستان برداشته شود. یادداشت تفاهمی که در پایان دولت ترامپ به مبلغ یک میلیارد دلار امضا شد و دولت بایدن آن را اجرا نکرد.

 

  •  قراردادهای پنج‌سالۀ DFC بزرگ‌ترین ابتکارهای تحت رهبری دولت ایالات متحده در منطقه، در دورۀ اول ریاست‌جمهوری ترامپ بود و به طور خاص حمایت از اتصال انرژی و توسعۀ بخــش خصوصی را هدف‌گذاری کرد. براین‌اساس برنامۀ خط لولۀ فرامرزی به اهداف بلندمدت ترامپ در کاهش قیمت‌های بالا در بازارهای جهانی انرژی و حمایت از صنعت گاز و نفت ایالات متحده که در حال حاضر در منطقۀ خزر فعال است، کمک کرده و استفاده از سرمایه‌گذاری زیرساختی ایالات متحده، به‌منظور تعمیق همکاری‌ها و ثبات در آسیای مرکزی را تسهیل خواهد کرد. به هر شکل و بر اساس تجارب قبلی، به نظر می‌رسد تفاهم‌نامه‌های DFC هنوز روی میز است.

 

  • یکی دیگر از عوامل بالقوۀ شکل دهندۀ سیاست دولت جدید آمریکا در آسیای مرکزی، توسعۀ راهبردی فعالیت‌های مربوط به استخراج مواد معدنی است. اولین دولت ترامپ علاقۀ زیادی به توسعه و تأمین ذخایر مواد معدنی و خاکی راهبردیِ کمیاب داشت و فقدان توانایی‌های داخلی و اتکا به چین را تهدیدی برای امنیت ملی می‌دانست. دولت اول ترامپ برای رقابت با چین و کاهش وابستگی به آن، حتی خرید جزیرۀ گرینلند را به‌عنوان منبعی از عناصر کمیاب که برای اقتصاد ایالات متحده ضروری است، پیشنهاد کرد. (گرینلند بزرگترین جزیره جهان و متعلق به کشور دانمارک است و مساحت آن حدود پنجاه برابر سرزمین اصلی دانمارک است).

 

  • انحصــار فـزایندۀ منابع معدنی و فراوری استراتژیک چین، همراه با ظـــرفیت آن برای استفاده از مزیت‌های آنها در حوزۀ تسلیحات، بدون شک یک نگرانی جدی برای دولت دوم ترامپ خواهد بود. فراوانی مواد معدنی حیاتی در آسیای مرکزی برای صنایع دفاعی و نیمه‌هادی بسیار مهم است. همچنین بخش‌های انرژی سنتی و تجدیدپذیر هم حوزه‌هایی حیاتی هستند. رهبران منطقه به دنبال سرمایه‌گذاری و ظرفیت‌سازی برای پیشبرد مسیری هرچه مستقل‌تر در زمینۀ توسعۀ اقتصادی هستند که توسط پکن یا مسکو کنترل نشود. این منطقه دارای ذخایر عظیم خاکی کمیاب و سایر مواد معدنی، از جمله 6/ 38 درصد ذخایر جهانی سنگ منگنز، 07/30 درصد کروم، 20 درصد سرب، 6/ 12درصد روی، 7/ 8 درصد تیتانیوم و ذخایر قابل‌توجهی از مواد دیگر است. سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده در منطقه فعال بوده است و منابع قابل‌توجهی از این عناصر را در تمام کشورهای آسیای مرکزی ثبت کرده است. گفتنی است کسب‌وکارهای ایالات متحده در حال حاضر در بخش معدن آسیای مرکزی فعال بوده و جزء مصرف‌کنندگان ذخایر حیاتی تیتانیوم و اورانیوم منطقه هستند. اما ازآنجایی‌که ایالات متحده قبلاً فرایندی را برای توسعۀ مشارکت در این بخش در دوران دولت بایدن آغاز کرده است، امکان نفوذ بیشتری وجود دارد. بخش خاکی کمیاب و مواد معدنی استراتژیک، برای صنعت ایالات متحده حیاتی است. این نکته هم قابل‌پیش‌بینی است که تمرکز دولت جدید بر بازسازی خواهد بود. ضمن اینکه ایالات متحده در دولت جدید، به انرژی هسته‌ای توجه خواهد کرد و در این راستا قزاقستان یک بازیگر جهانی بوده و بیش از 40 درصد از تولید جهانی اورانیوم را در اختیار دارد. اگرچه گفته می‌شود می‌توان برخی از معادن مرتبط را در داخل ایالات متحده و قلمرو این کشور بازسازی کرد، با این ‌حال سایر مواد کمیاب نیاز به اتکا به کشورهای شریک دارند. تأمین مالی اولویت‌دار DFC توسط تیم سیاست خارجی جدید ترامپ می‌تواند به تقویت روابط نزدیک‌تر با آسیای مرکزی به‌عنوان جایگزینی قابل‌اعتماد برای همسایگان بزرگ آنها (روسیه و چین) و همچنین تقویت زنجیرۀ تأمین کالاهای ضروری و حیاتی ایالات متحده یاری رساند و حتی می‌تواند به ممانعت از دسترسی چین به ذخایر عظیم منطقه کمک کند. به هر شکل انرژی و مواد معدنی استراتژیک، سنگ بنای بالقوۀ سیاست دولت ترامپ برای دستیابی مجدد به آسیای مرکزی است.

 

  • بعد از دورۀ اول دولت ترامپ، رشد فزاینده و به‌نوعی انفجاری راهگذر یا همان کریدور میانی، بازی را تغییر داده و ترانزیت کالا را از این منطقه قابل‌اطمینان‌تر، مقرون‌به‌صرفه‌تر و در دسترس‌تر برای  بازارهای جهانی کرده است. این دروازۀ ترانزیتی، زمینه را برای توسعۀ اقتصادی بلندمدت منطقه و ایجاد یک مرکز بالقوه برای سرمایه‌گذاری تجاری ایالات متحده فراهم می‌کند. روشن است در همین راستا کشورهای آسیای مرکزی سعی خواهند کرد تا به تعامل با همسایگان خود ادامه دهند. اما بیشتر به مسیرهایی علاقه‌مند هستند که آنها را قادر به دسترسی مستقل به بازارهای جهانی می‌کند. این یک موضوع حتماً جذاب برای دولت جدید ایالت متحده است.

 

  • درحالی‌که گسترش ارتباطات در آسیای مرکزی زمینه‌های بسیاری را برای همکاری دولت جدید ترامپ با کشورهای منطقه فراهم می‌کند، تلاش برای گسترش اتصال انرژی آسیای مرکزی به طور مستقیم به بازارهای جهانی، این کشورها را قادر می‌کند تا کنترل بیشتری بر اقتصاد خود داشته باشند. ثبات قیمت جهانی انرژی بدون شک یک نگرانی کلیدی برای تیم ترامپ است. انرژی و توسعۀ استراتژیک مواد معدنی در آسیای مرکزی می‌تواند گشایش بزرگی برای تجارت ایالات متحده به‌منظور سرمایه‌گذاری بیشتر و توسعۀ منابعی باشد که برای اقتصاد ایالات متحده و توسعۀ حاکمیت اقتصادی منطقه بسیار مهم است. تعامل با منطقه از طریق ابتکار DFC ترامپ می‌تواند فرصت و ظرفیت‌های آسان‌سازی قابل‌توجهی را برای تجارت و صنعت ایالات متحده فراهم کرده و تلاش کند تا این چهارراه منطقه‌ای را به یک مرکز فعال تبدیل کند، ضمن اینکه کشورهای آسیای مرکزی با ترامپ ناآشنا نیستند و دولت جدید ترامپ فرصت‌های زیادی برای مشارکت با این منطقه استراتژیک خواهد داشت؛ منطقه‌ای که در حال حاضر در تلاش بـرای تقــویت تجـــارت و ارتباطات گسترده با سایر مناطق دنیاست. کشورهای آسیای مرکزی با برخورداری از منابع عظیم انرژی سنتی و نسل بعدی انرژی و اقتصادهای روبه‌رشد، در بسیاری از زمینه‌های بالقوه دارای منافع مشترک با ایالات متحده هستند که همین موارد، دلیل کافی برای مقام‌های دولت ترامپ برای آغاز سریع تر تعامل با این منطقه است. اکنون باید دید همکاری‌ها از کجا آغاز خواهد شد.

 

مطالب پیشنهادی:

ترامپ و آسیای مرکزی: ادامۀ وضعیت موجود یا تغییر اولویت‌ها؟

 

جمع‌بندی

 

در نوشتار حاضر، سعی شد دورنمای سیاست دولت دوم ترامپ نسبت به آسیای مرکزی تبیین و محتاطانه به این سؤال پاسخ داده شود که چرا سیاست خارجی ترامپ می‌تواند به سود آسیای مرکزی باشد، از ثبات منطقه‌ای حمایت و موقعیت اقتصادی آن و برنامه‌های زیرساختی حیاتی را تقویت کند. در واقع انتخاب دوبارۀ دونالد ترامپ می‌تواند نقش آسیای مرکزی را در عرصۀ ژئوپلیتیک بازتعریف کند.

احتمالاً ترامپ تلاش خواهد کرد تا نقش آمریکا را در برابر برنامه‌های چین (مانند پروژۀ کمربند و جاده) و نفوذ روسیه افزایش دهد. شایان‌ذکر است در دورۀ اول ترامپ، برخلاف چین که سرمایه‌گذاری کلان در پروژه‌های زیربنایی کرد و روسیه که روابط تاریخی و فرهنگی را حفظ کرد، آمریکا نتوانست نفوذ قابل‌توجهی در این منطقه ایجاد کند. اما در دورۀ جدید، این تلاش‌ها احتمالاً با حمایت از تقویت زیرساخت‌های اقتصادی و امنیت انرژی منطقه همراه خواهد بود.

ضمن این که سرمایه‌گذاری‌های مالی آمریکا در گذشته در مقایسه با چین و روسیه محدودتر بوده و در دورۀ جــدیــد پیش‌بینی می‌شود سیر فزاینده‌تری بیابد. در مجموع، سیاست‌هــای احتمــالی دولت دوم ترامپ در آسیای مرکزی احتمالاً حول محورهای امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی شکل خواهد گرفت و تأکید بر منافع ملی و رقابت با چین و روسیه از مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده در تدوین این سیاست‌ها خواهد بود. بااین‌حال، کاهش توجه به مسائل حقوق بشری و احتمال وابستگی سیاست‌ها به روابط شخصی میان رهبران، می‌تواند به محدودیت‌هایی در پیشبرد اهداف بلندمدت ایالات متحده در این منطقه منجر شود.

از سوی دیگر آسیای مرکزی نیز با سابقۀ تلاش برای ایجاد توازن بین قدرت‌های بزرگ، ممکن است رویکرد سیاست واقعی ترامپ را مفید بداند، به‌ویژه اگر او به اولویت‌دادن به مشارکت اقتصادی بر سیاست‌های مداخله‌جویانه ادامه دهد. در همین راستا درحالی‌که برخی احتمالاً ترامپ را به‌عنوان یک برهم‌زنندۀ بالقوۀ هنجارهای بین‌المللی، ارزیابی می‌کنند، به نظر می‌رسد رویکرد عمل‌گرایانۀ او ممکن است برای کشورهای آسیای مرکزی - که به‌دنبال متعادل‌کردن نفوذ روسیه، چین و کشورهای غربی هستند - راه‌های جدیدی را باز کند.

کد خبر:3890

اشتراک گذاری
مرجع : موسسه مطالعات راهبردی شرق
  • عناوین مرتبط
محورهای سیاست خارجی ترامپ در آسیای مرکزی
تغییر و تداوم در سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی در دوره ترامپ
تعاملات و همکاری‌های اقتصادی آمریکا با آسیای مرکزی
تأملی بر تعاملات و همکاری‌های سیاسی آمریکا با آسیای مرکزی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

 

مقاله

تأثیرات تنش‌های اخیر هند و پاکستان بر افغانستان
تأثیرات تنش‌های اخیر هند و پاکستان بر افغانستان
پیوندهای فرهنگی ایران با ​تاجیک‌های آسیای مرکزی : فرصت‌ها و چالش‌های امنیتی
پیوندهای فرهنگی ایران با ​تاجیک‌های آسیای مرکزی : فرصت‌ها و چالش‌های امنیتی
بررسی زوایای پیدا و پنهان چالش‌ آبی پاکستان و افغانستان
بررسی زوایای پیدا و پنهان چالش‌ آبی پاکستان و افغانستان
ارزیابی سیاست خارجی دولت دوم ترامپ؛ ملاحظات مربوط به افغانستان
ارزیابی سیاست خارجی دولت دوم ترامپ؛ ملاحظات مربوط به افغانستان

مصاحبه

پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
موقعیت تاجیکستان در فرایند هم‌گرایی ترکی در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
چشم‌ انداز سیاست خارجی ترکیه در آسیای مرکزی
انتقال قدرت در تاجیکستان: چالش‌ها، تهدیدها و چشم‌اندازها
انتقال قدرت در تاجیکستان: چالش‌ها، تهدیدها و چشم‌اندازها

ترجمه

چالش‌های بهره‌برداری اروپا از منابع طبیعی آسیای مرکزی
چالش‌های بهره‌برداری اروپا از منابع طبیعی آسیای مرکزی
نگاه‌های متفاوت چین و افغانستان به «دالان واخان»
نگاه‌های متفاوت چین و افغانستان به «دالان واخان»
چالش‌‎های مهاجرت کارگران پاکستانی به خارج از کشور
چالش‌‎های مهاجرت کارگران پاکستانی به خارج از کشور
تشدید تنش در روابط هند و پاکستان
تشدید تنش در روابط هند و پاکستان
 
'
  • پيوندها
  • ارتباط با ما
  • دربارۀ ما
  • آرشيو
جستجوی پيشرفته
نقل و نشر مطالب با ذکر منبع آزاد است
توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“